مواضع مسئولان جمهوری اسلامی در قبال تظاهرات سرتاسری، ديكتاتوری محض است [یادداشت]
مطالبات دمكراتيك خلقهای ستمديده در تمامی شهرهای ايران و شرق كردستان مشروع و جای تقدير است.
مطالبات دمكراتيك خلقهای ستمديده در تمامی شهرهای ايران و شرق كردستان مشروع و جای تقدير است.
تظاهرات سرتاسری و نافرمانیهای مدنی خلقهای ايران عليه نظام جمهوری اسلامی ايران در چند روز اخير نقطه عطفی در مبارزات نوين دمكراتيك ايران محسوب میگردد. مطالبات دمكراتيك خلقهای ستمديده در تمامی شهرهای ايران و شرق كردستان مشروع و جای تقدير است. موج نارضايتی و خيزش دمكراتيك موجود در خيابانهای تنيده از نيروهای سرکوبگر سپاه پاسداران، زلزلهی خشم خلقهای ايران عليه نظام ديكتاتورمأبانهی جمهوری اسلامی ايران است. میتوان اين تظاهرات و اعتراضات سرتاسری را عليه كارنامهی سياه مسئولان نظام هم در درون و خارج از ايران به شمار آوريم. حاكمان نظام سالهاست ايران را بعنوان جزيرهی آرام و صلح منطقه تعريف مینمايند، آنها این جزيره را با فقر، گرانی، بيكاری، دزدی، غارت، سركوب، كشتار، ضرب و شتم و ديكتاتوری بنا نهاده بودند. اما خلقهای ايران در اواخر سال ٢٠١٧ ، با موضع مشترك، يك صدايی و اتحاد مابينشان طلسم وحشت و ترس را در ايران در هم شكستند. چنين موضع و اقدام مشتركی سردمداران نظام را غافلگير نمود و زلزلهی خشم خلقهای آزاديخواه، مسئولان نظام را دچار رعب و وحشت ناشی از خیزش سرتاسری نموده است.
سال ٢٠١٧ ميلادی برای ايران بسيار حساس و مهم بود، امسال بر عمق شکاف مابین ایران و کشورهای غربی و منطقهای افزوده شد. اختلافات ما بين ايران و آمريكا تشديد شد و ايران با فشار و مجازاتهای بیشتری مواجه گرديد. تلاش برای تشكيل ائتلاف ضد ايرانی (رژیم) در سطح بينالمللی و منطقهای تسریع شد. ايران به پشتيبانی از تروريزم و اشاعهی جنگ و خونريزی در كشورهای عراق، يمن، سوريه ولبنان متهم گرديد و مداركی برای افكار عمومی آشكار شد. از ديگر سو مابين جناحهای نظام و مسئولان، اختلاف و منازعات عميقتر شد و جنگ برای قدرت و سلطه در حال افزايش است. مابين خلقهای ايران و مسئولان/ نهادهای دولتی شكاف بزرگتر شده است. خلقهای ايران خواهان نابودی ديكتاتوری و نظام جهل و خفقان در جغرافيای ايران هستند. چنين فشارهای داخلی و خارجی حاكی از آنست كه سياست داخلی و خارجی نظام، نه مطلوب خلقهای ساکن در ایران و نه مطلوب نیروهای خارجی(چه منطقهای و چه جهانی) است.
آغاز خيزشهای دمكراتيك خلقهای ايران در كلان شهرهای اصفهان، تهران، مشهد، كرماشان و گسترش آن به ساير شهرهای كشور حاكی از ضعف و اتوريتهی نظام در كل كشور است. نظام ايران تا به حال توانسته با اعمال نمودن سياستهايش با كشورهای منطقه مدارا نمايد و با فريب و نيرنگهايش موجوديت خود را در منطقه حفظ كند، اما مطالبات دموكراتيك خلقهای آزاديخواه و شعارهايشان نشان از آنست كه در سال ٢٠١٨ ميلادی خلقهای ايران با سياستهای منفعتطلبانهی سپاه پاسداران هيچ سازش و مدارايی نخواهند كرد و در انجام سياستهای حکومتی، آشوب و ناآرامیهای منطقه دامنگير ايران گردد و ايران به سرنوشت سوریه و عراق گرفتار شود. خلقهای ايران خواهان آنند اقتصاد از زير سلطهی سپاه پاسدران خارج شود. زیرا سپاه تمامی سرمايهی خلقهای ايران را برای جنگ در سوريه، لبنان، يمن و عراق صرف مینمايد و در فكر معيشت و رفاه زندگی خلق نيستند. تظاهرات سرتاسری و خيزش خودجوش خلقهای ايران، قيام عليه اقتصاد مقاومتی علی خامنهای است. نقطه آغاز قیامهای سرتاسری خلق در اعتراض به گرانی و مسائل اقتصادی ناشی از راهبردهای علی خامنهای است. همان اقتصادی كه خامنهای به كرات بر آن تأكيد کرد و البته چنين طرحی پاسخگوی نيازها و مطالبات خلقهای ايران نگرديد. محدود نمودن مطالبات خلقهای ايران در چارچوب مشكل اقتصادی چندان منصفانه نخواهد بود، چون مشكل اساسی خلقها، آزادی و دموكراسی در ايران است. فقدان دموكراسی و آزادی در ايران منشأ تمام معضلات و مشكلات موجود در ايران است. زمانی كه خلق كرماشان شعار "زندانيان سياسی آزاد باید گردد" را سر میدهند ندای خلقی به آسمان برخاسته است كه سالهای مدیدی است در جزيرهی وحشت نظام ولايت مطلقه فقيه با زندانی و اعدام سركوب شدهاند. فریاد خلقهای ایران به گوش جهانيان رسید.
تلاش مسئولان رژیم برای سرکوب خلق در لوای وجود"توطئهی دشمن عليه نظام" و تشدید جو امنيتی در شهرها و بکارگیری خشونت عليه شهروندان، عواقب بسیار گرانی را برای تمامیت رژیم جمهوری اسلامی با خود بهمراه خواهد داشت. لازم است مسئولان نظام تظاهرات خلقهای ايران را بعنوان نتيجهی عملكرد خود نظام ببينند، نه آنكه برای رهايی خويش از خشم ملت، آن سوی مرزها را بعنوان متهمان چنين واقعهای قلمداد نمايند. ابراز موضع مسئولان نظام در خصوص تظاهرات عمومی خلق غيرمسئولانه و ديكتاتورانه است. در حين حال هشدارها و تهدیدهای سپاه پاسداران و مسئولان امنيتی ديگر نهادهای دولتی علیه تظاهركنندگان موجب تشديد نارضايتیها خواهد شدو اتحاد- همبستگی مابين خلقها را بیش از پیش تقویت میکند. اگر نظام بخواهد شهرهای ايران و بخصوص كردستان را امنيتی كند و موج دستگيری، كشت و كشتار و سركوب را براه بيندازد، با جبههی مقاومت و مبارزات دموكراتيك خلقها مواجه خواهد گرديد.
لازم است تمامی شهرها و مناطق مختلف ايران و تمامی اقشار مختلف جامعه برای شعلهور شدن تظاهرات و نافرمانیهای دموكراتيك، همصدا به صفوف تظاهركنندهگان بپيوندند و برای احقاق حقوقشان با سياستی دموكراتيك شعلهی مبارزات آزاديخواهی خلقها را فروزان نگاه دارند. در هر نقطهای از كشور لازم است خلق برای دفاع از جان و مال خود در برابر ترورهای سپاه پاسداران، نيروهای آزاديخواه و دموكراسیخواه در راستای سياست دموكراتيك سازماندهی كنند. احتمالاتی همچون آغاز موج تازه ترور در ميان مسئولان نظام و علیه خلقها دور از انتظار نیست. در واقع تنش و درگيری مابين جناحهای نظام تشديد میگردد و سپاه پاسداران برای سركوب تظاهرات خلق از هر ترفند آنتی دمکراتیک بهره خواهد گرفت. در این راستا هوشياری و حساسيت تظاهركنندهگان رمز موفقيتشان خواهد بود.
تظاهرات عمومی خلقهای ايران فرصت ديگری برای احزاب و جناحهای سياسی ايران و شرق كردستان فراهم ساخت كه برای حل دمكراتيك وضعيت موجود در ايران و شرق كردستان عملا وارد میدان کارزار شوند. تشكيل جبههی دموكراسیخواهان ايران و گردهم آوردن نيروها و جناحهای مخالف نظام در زير چتری دموكراتيك، مطالبات آزاديخواهی خلقهای ايران را در چنين برههی زمانی تضمين خواهد كرد.