وضعیت کولبری که در پی انفجار مین یک پا و یک چشمش را از دست داد

خیلی‌ها شاید با شنیدن خبرهای مربوط به مرگ و جراحت کولبران احساس ناراحتی و دلسوزی کنند، اما این موضوع برای قربانیان و خانواده های آنها سرآغاز سختی‌های دو چندان زندگی در کشوری است که انسانیت در آن کم رنگ شده و در حکومتش بکلی از بین رفته است

خیلی‌ها شاید با شنیدن خبرهای مربوط به مرگ و جراحت کولبران احساس ناراحتی و دلسوزی کنند، اما این موضوع برای قربانیان و خانواده های آنها سرآغاز سختی‌های دو چندان زندگی در کشوری است که انسانیت در آن کم رنگ شده و در حکومتش بکلی از بین رفته است.

 

شبکه حقوق بشر کردستان گفتگویی با یکی از کولبران قربانی انجام داده که وضعیت او و خانوادەاش گویای وضعیت مشابه هزاران خانواده دیگر است که از طریق کولبری امرار معاش می‌کنند.

لقمان وحید، کولبری که آبان ماه سال گذشته در حوالی پیرانشهر در اثر انفجار مین، پای چپ و چشم راست خود را از دست داد، گفتگویی با شبکه حقوق بشر کردستان انجام داده است.

 

او ٣۵ ساله، متأهل، دارای دو فرزند و اهل روستای شین آباد است که دختران دبستانی آن سال ٩١ در آتش تبعیض سوختند.

 

لقمان با بیان آنکه در پی تیراندازی نیروهای مرزبانی سعی در فرار داشت که به مناطق مین گذاری شده وارد شد می‌گوید او زخمی شد و یکی از کولبران همراهش کشته و یک تن دیگر قطع نخاع شد.

 

او می‌گوید مثل بسیاری از مردم کردستان از فرط بیکاری و فقر به کولبری روی آورد و از پنجم ابتدایی کولبری می‌کرد چون راه دیگری برای امرار معاش نبود.

 

این شهروند قربانی از این بی‌رحمی به عنوان یک امر عادی و روزمره در کردستان یاد می‌کند که هیچکس پاسخگوی آن نیست، در شرایطی که اگر فقر مطلق نبود و می‌توانستند کار کنند، این وضعیت بوجود نمی‌آمد.

 

لقمان می‌پرسد: ما باید صدای‌مان را به گوش چه کسانی برسانیم؟ چه کسی مسٸول وضعیت امروزه مرزنشینان است؟ آیا می‌شود دست روی دست گذاشت و شاهد مرگ و زخمی شدن هر روزه کولبران و عزیزان‌مان باشیم؟ چه کسی بایستی پاسخگوی زن و بچه‌های من باشد که تنها نان‌آور خانه‌شان به چنین روزی افتاده است؟

 

پرسش‌های لقمان وحید درحالی مطرح می‌شود که مسئولان و نمایندگان مجلس نمی‌توانند به این سئوال پاسخ دهند که آیا کشتار کولبران می‌تواند مانع ادامه کولبری شود؟

 

او می‌گوید شماری از خیرین شهر، اجاره خانه او  را پرداخت می‌کنند و این در حالیست که از سوی نهادهای دولتی به علت انفجار مین به پرداخت ۱۱ میلیون تومان جریمه محکوم شده‌. دقیقا همان مینی که باعث شد یک پا و بینایی‌ خود را برای همیشه از دست بدهد.

 

او یک پسر ۱۲ ساله و یک دختر ۷ ساله دارد که پس از این حادثه از شرایط روحی مناسبی برخوردار نیستند. همسرش نیز با کارگری و کار در زمین کشاورزی دیگران، هزینه‌ سنگین زندگی را تأمین می‌کند.

 

یک خیر در اقلیم کردستان برای لقمان وحید یک پای مصنوعی تهیه کرده تا راه برود اما پزشکان در تهران برای درمان درد زخم‌های ناشی از انفجار درخواست ٨٠ میلیون تومان کرده‌اند. وضعیت لقمان و خانوادەاش مشابه انبوهی از خانوادەهای دیگر در کردستان است که زندگی برایشان عبارت است از جدال نان و جان.