پایان الیگارشی بارزانی [یادداشت]

اساس بحران موجود در جنوب کردستان زمینه تاریخی دارد. این بحرانی ریشه‌دار است. مسئله در واقع مسئله پیشاهنگی و رهبریت است. غصب مدیریت جامعه است. تضعیف نیروهای مخالف و اپوزیسیون است و همزمان کوشش برای نابودی انقلاب روژاوا و تکیه ...

اساس بحران موجود در جنوب کردستان زمینه تاریخی دارد. این بحرانی ریشه‌دار است. مسئله در واقع مسئله پیشاهنگی و رهبریت است. غصب مدیریت جامعه است. تضعیف نیروهای مخالف و اپوزیسیون است و همزمان کوشش برای نابودی انقلاب روژاوا و تکیه بر اداره جنوب کردستان همچون ریاست یک شرکت است

 

مبارزه کردها در جنوب کردستان سالهای دور و درازی را طی کرده است. با وقایع ١۵ روزه گذشته درک گردید که به دلیل مسئله رهبریت این مبارزه به نتیجه نرسیده است و به بیان صحیح‌تر مسئله جنوب کردستان مربوط به رویدادهای دو هفته اخیر نیست بلکه معضل تل‌انبار شده سالها است.

 

چهار مرحله انفال (کشتار جمعی) بر خلق جنوب کردستان تحمیل شد و این کشتارها تا سال ١٩٩١ ادامه داشت. کردها جنگ خلیج را همچون فرصتی بکار گرفتند و قیام در شهرهای قلادزه و رانیه آغاز شد. این قیام در مدت کوتاهی به مناطق زاخو و دهوک هم کشیده شد.

 

در قیام اواخر مارس و اویل آوریل ١٩٩١ (اواخر اسفند ١٣۶٩ و اوایل فروردین ١٣٧٠) مسئولان دو حزب اتحادیه میهنی کردستان-ی.ن.ک و حزب دمکرات کردستان عراق-پ.د.ک در مرزهای روژهلات کردستان بودند. نیروهای وابسته به دولت عراق از مناطق قلادزه، رانیه، چارقُرنه، سلیمانیه، زاخو، دهوک، هولیر و شهرک‌ها و مناطق دیگر جنوب کردستان از سوی مردم جنوب کردستان [بدون کمک نیروهای این دو حزب] بیرون رانده شدند. پس از چند روز از آزادسازی شهرها اینبار نیروهای ی.ن.ک و پ.د.ک از روژهلات کردستان به جنوب کردستان برگشتند و آنچه را که خلق کُرد به دست آورده بودند به کنترل خود درآوردند. اینگونه زمینه اقتدار نیروهایی شکل گرفت تا به امروز همچون منبع معضل‌ به حیات خود ادامه می‌دهند.

 

پس از قیام خلق (راپرین) دولت ایالات متحده آمریکا نیروهای خود را تحت نام نیروهای "چکش" در جنوب کردستان مستقر کرد و خطوط مابین ٣۶ و ۴٢ درجه که شامل مناطق سلیمانیه، هولیر، دهوک و هلبجه بود منطقه پرواز ممنوع اعلام شد. مناطق نینوا، کرکوک، دیاله، خانقین، گرمیان و جلولا هم در خارج از مرزهای کردستان قرار گرفتند.

 

پارلمان اقلیم کردستان در واشنگتن شکل گرفت

 

مرحله تازه در آمریکا آغاز شد. مابین واشنگتن و هولیر ترافیک دیپلماسی تقویت شد و در نتیجه سال ١٩٩٢ با شکل گرفتن پارلمان اقلیم کردستان به نتیجه رسید. این پارلمان در واشنگتن شکل گرفت.

 

اولین مصوبه نشست این پارلمان همکاری با نیروهای ترکیه برای جنگ با جنبش آزادی‌خواهی خلق کُرد-پ.ک.ک بود. سوم اکتبر ١٩٩٢/ ١١ مهرماه ١٣٧١ نیروهای پ.د.ک، ی.ن.ک و ارتش ترکیه همزمان عملیاتی را علیه گریلاهای پ.ک.ک با نام عملیات "ساندویچ" آغاز کردند.

 

این عملیات مشترک مابین پ.د.ک-ی.ن.ک و ارتش ترکیه یک ماه به طول کشید. روز ٢۵ اکتبر ١٩٩٢/ ٣ آبان ١٣٧١ گُلناز کاراتاش با کد سازمانی بریتان- گریلای زن پ.ک.ک با هدف اعلام تسلیمیت ناپذیری در برابر سربازان ارتش و پیشمرگه‌های پ.د.ک و ی.ن.ک خود را از صخرە‌های منطقه خاکورک پرتاب کرد و به شهادت رسید. بریتان به سمبل مبارزه علیه خط مزدوریگری مبدل شده است.

 

حمله‌های هماهنگ شده نیروهای جنوب و ترکیه علیه نیروهای گریلا پی‌ در پی ادامه داشتند و در سالهای ٩۵ (١٣٧۴) و ٩٧ (١٣٧۶) جنگ‌های سنگینی درگرفت. این مرحله تا سال ٢٠٠٠ (١٣٧٩) تداوم یافت.

 

اشغال عراق

 

پس از اشغال عراق از سوی ایالات متحده، این كشور دو سال به شیوه موقتی اداره شد. در این مدت قانون اساسی تازه‌ای برای عراق تهیه شد و  در این قانون مناطقی کردستانی که پیشتر در داخل مرزهای کردستان قرار نگرفته بودند اینبار به عنوان "مناطق مور مناقشه" نامگذاری شدند. منابع غنی انرژی این مناطق دقت همه را به سوی خود جلب کرد. برای تعیین سرنوشت کرکوک هم تصمیم بر آن شد که در مدت دو سال همه‌پرسی برای تعیین موقعیت [الصاق به حکومت اقلیم کردستان و یا بخشی از جمهوری فدرال عراق] برگزار گردد.

 

موقعیت تازه کردستان و بازیهای سیاسی در داخل

پس از سرنگونی رژیم صدام حسین، جلال طالبانی (مام جلال) بر کرسی ریاست جمهوری عراق تکیه زد. بر اساس قانون اساسی تازه عراق کشوری فدرال بود. جنوب کردستان هم همچون منطقه‌ای فدرال به رسمیت شناخته شد. مسعود بارزانی به جای ریاست جمهوری عراق، ریاست اقلیم را برای خود برگزید و دو دوره در سمت ریاست اقلیم ماند. پالمان اقلیم کردستان فعالیت خود را از سر گرفت و بنا بر قانون مصوب پارلمان اقلیم کردستان ریاست اقلیم تنها در دو دوره مجاز بود که بر کرسی ریاست اقلیم تکیه کند. دومین دوره ریاست مسعود بارزانی بر ریاست اقلیم در سال ٢٠١۵ (١٣٩۴) به پایان رسید. اما از ریاست اقلیم کردستان کنار نکشید و سمت ریاست اقلیم کردستان را غصب کرد.

 

در این اثنا در اقلیم کردستان دو بار انتخابات پارلمان برگزار گردید و جنبش تغییر (گوران) به عنوان دومین حزب بیشترین آرا و نماینده پارلمان را از آن خود کرد. مسعود بارزانی سال ٢٠١۵ دست به کودتا زد و پارلمان اقلیم کردستان را به تعطیلی کشاند. او اجازه نداد تا رئیس مجلس اقلیم کرستان [که از جنبش تغییر بود] وارد شهر هولیر شود. سپس وزاری جنبش تغییر و حزب جماعت اسلامی از وظیفه خلع شدند. بارزانی و حزب وی با هدف تحمیل سیاست خود و اداره جنوب کردستان دست به کودتا زدند.

 

هیچ اقدامی برای کرکوک صورت نگرفت

بر اساس قانون اساسی عراق لازم بود که سال ٢٠٠۵ همه‌پرسی تعیین موقعیت کرکوک برگزار می‌شد. با اینکه ١٢ سال از این تاریخ سپری شده بود اما حزب دمکرات کردستان عراق هیچ گامی را برای کرکوک برنداشت.

 

به دلیل جنگ داخلی و سپس جنگ با داعش بغداد از برگزاری رفراندوم سر باز زد. وضعیت دفاکتو (مورد مناقشه) کرکوک باب طبع پ.د.ک بود. زیرا پ.د.ک استفاده سرشاری از منابع نفتی کرکوک به دست می‌آورد. این حزب هیچگاه برای تعیین موقعیت کرکوک تلاش نکرد. نه تنها برای کرکوک بلکه برای ناطق دیگری همچون خانقین، جلولا، مندلی و خورماتو هم گامی برنداشت.

 

مسعود بارزانی برای کنترل هر یک از سازمان‌ها یکی از اعضای خانواده خود را منصوب کرد. نچیروان بارزانی نخست وزیر، مسرور بارزانی (پسر مسعود) رییس سازمان امنیت و دیگر نهادها هم به همین ترتیب سازماندهی شدند.

 

فراخوان اوجالان به اتحاد ملی

پس از تعیین جلال طالبانی به سمت ریاست جمهوری عراق، عبدالله اوجالان رهبر خلق کُرد اعلام کرد که این مرحله می‌تواند برای کردها مفید باشد و کردها را برای همبستگی در چهارچوب کنفرانس ملی سال ٢٠٠۵ فراخواند. کنفدرالیسم جوامع کردستان- ک.ج.ک هم بارها برای انجام آنچه که در راستای اتحاد ملی بر عهده آنان باشد اعلام آمادگی کرد. اما مسعود بارزانی و حزب وی هیچ پاسخی به فراخوانها ندادند. هر بار که موضوع اتحاد ملی کردها مطرح می‌شد بارزانی فورا به آنکارا سفر می‌کرد.

 

پس از توازن نوین نیروهای خاورمیانه سال ٢٠١١ (١٣٩٠) بارزانی با پ.ک.ک وارد مذاکره شد. کمیته‌ای شکل گرفت و نماینده‌های پ.ک.ک هم در این کمیته جای گرفتند. این کمیته تا سال ٢٠١۴ (١٣٩٣) به فعالیت خود ادامه داد. با اینکه سه سال این فعالیت ادامه داشت اما به دلیل مواضع سرکاری بارزانی، کنگره برگزار نشد و اتحاد ملی هم نیمه‌کاره ماند.

 

سال ٢٠١١ قیام‌های مردمی در تونس آغاز شد و سپس به تغییر رژیم در مصر و لیبی انجامید. سپس به سوریه و یمن سرایت کرد. هدف از این قیام‌ها برکناری رژیم‌های دیکتاتور در منطقه بود.

 

بارزانی با این تصور که قیام مردم علیه وی هم شکل می‌گیرد تن به گفتگو برای کنگره ملی داد. اما انقلاب روژاوا بیش از هر فرد دیگری بارزانی را نگران کرد. زیرا سیستم وی را به لرزه درآورده بود.

 

در واقع پس از انقلاب روژاوا به تمامی از فعالیت‌های کنگره ملی عقب نشست و خود را به رژیم ترکیه واگذار کرد.

 

فرصتهایی که در دوره داعش بدست آمد

داعش از تنش‌های داخلی عراق سربیرون کشید و سال ٢٠١٣ در سوریه نیرومند شد. سپس به روژاوا حمله‌ور شد و حملات خود را به حومه عفرین و کوبانی تسریع کرد. اما از این حملات نتیجه‌ای کسب نکرد. نیروی ی.پ.گ و ی.پ.ژ اجازه پیروزی را از داعش سلب نمود. برای تقویت داعش گفتگوهای فراوانی مابین آنکارا، ریاض، دوحه و هولیر صورت گرفتند.

 

سال ٢٠١۴ در عمان نشست‌های نقشه راه داعش تعیین گردید. بر این اساس مقرر شد که داعش موصل و شنگال را تصرف کند. داعش پس از این مرحله در سپتامبر ٢٠١۴ به کوبانی حمله‌ور شد. از سوی دیگر هم از خانقین موجی از حملات خود را به سوی کرکوک آغاز کرد.

 

بارزانی درصدد بود کنترل کرکوک را در این مرحله از چنگ اتحادیه میهنی کردستان خارج نماید و در این راستا بود که میدان‌های نفتی کرکوک همچون بای‌حسن و هاوانا و دوبس را به کنترل خویش درآورد. درآمد این میادین عظیم نفتی به رژیم ترکیه، اردوغان و خانواده وی پیشکش شدند.

 

مسائل اجتماعی و اقتصادی جامعه در جنوب کردستان خود را نشان دادند. مهمترین دلیل این مسائل عدم کناره‌گیری مسعود بارزانی و خانواده وی از اداره سازمانها و نهادهای غصب شده بود. اوضاع اقتصادی خلق جنوب کردستان رو به ضعف نهاد. پرداخت حقوق کارمندان و نیروهای پیشمرگ با مشکل روبرو شد. خلق جنوب کردستان با صدای بلند می‌پرسیدند که نفت ما را به ترکیه می‌دهید چرا حقوق کارمندان را پرداخت نمی‌کنید؟

 

پ.د.ک نیروهای مخالف (اپوزیسیون) را تصفیه کرد

 

پ.د.ک نیروهای مخالف را از هولیر اخراج کرد. همه را به خروج از هولیر وادار کرد و مخالفت به سلیمانیه محدود شد. همزمان عرصه بر بارزانی تنگ‌تر شد. برای نجات از بحران و تداوم اقتدار برای همیشه ، برای شكست انقلاب روژاوا تصمیم به برگزاری همه‌پرسی گرفت. این تصمیم بازی قماری بود که بر بودن و نبودن خلق‌ کُرد شکل گرفت. دیگر احزاب و از جمله ی.ن.ک و نهادهای دیگر اقلیم کردستان خاطرنشان کردند که چنین تصمیمی باید از سوی مجلس اقلیم کردستان گرفته شود. اما خانواده بارزانی با همکاری نجم‌الدین کریم استاندار فراری کرکوک، کوسرت رسول علی، ملا بختیار و فرمانده پیشمرگه‌ها جعفر شیخ مصطفی و برخی مسئولان حزب اتحاد اسلامی (یک‌گرتو) تصمیم به برگزاری همه‌پرسی گرفتند.

 

همه‌پرسی اقلیم کردستان

انگستان و فرانسه در میان تمام نیروهای بین‌المللی بودند که خواهان تعلیق برگزاری همه‌پرسی شدند. اما بارزانی مصمم بود برای همیشه در کرسی غصب شده ریاست اقلیم به زمامداری خود ادامه دهد و خود را قهرمان مؤسس دولت کردستان اعلام کند. به همین دلیل مناطق مورد مناقشه را هم در همه‌پرسی جای داد. با این تصور که نیروهای غربی و بویژه آمریکا وی را تنها نخواهند گذاشت.

 

بغداد مکررأ آمادگی خود را برای گفتگو در رابطه با چارە‌یابی مسائل اعلام نمود. آمریکا، انگلیس، فرانسه و سازمان ملل برنامه جایگزینی را به پ.د.ک ارائه دادند. اما پ.د.ک چشم بر تمام مخالفت‌ها گرفت و در نتیجه دولت عراق اعلام کرد که با تمام راهکارها –حتی گزینه نظامی وارد میدان خواهد شد.

 

اریش عراق و نیروهای حشد الشعبی ٢٠ روز پس از برگزاری رفراندوم اقلیم کردستان پیشروی به سوی اقلیم را از مناطق خورماتو و کرکوک آغاز کردند. پیشمرگه‌های این عرصه از جنگ سر باز زدند و عقب‌نشینی کردند. خرماطو، تازا، داقوق و کرکوک در زمان کوتاهی به دست نیروهای عراق افتاد. سپس پردی که در ۵٠ کیلومتر هولیر واقع شده و منابع نفت سرشاری دارد به کنترل نیروهای عراقی درآمد.

 

بازپس‌گیری مناطق تحت کنترل داعش –موصل و حویجه- از سوی نیروهای عراقی به العبادی روحیه داد و این بار نیروهای خود را به سوی خورماتو، کرکوک و مناطق مورد مناقشه و مابین ٣۶ و ۴٢ رهسپار کرد.

 

بحث بر سر تغییرات در جنوب

قبل از وفات مام جلال سخنانی در رابطه با تغییرات و تحولات سیاسی آتی در جنوب کردستان به گوش می‌رسید. در واقع این موضوع از سوی جنبش تغییر آغاز گردید. اما این تغییرات در زمان خود به نتیجه ملموسی نرسیده بودند. در این راستا ی.ن.ک در روزهای گذشته تصمیم گرفت که بزودی اقدام به برگزاری کنگره نماید.

 

با این وجود پ.د.ک هنوز در رابطه با تغییرات جاری گامی برنداشته است. بارزانی بجای واگذاری سِمَت خود به نسل تازه سعی کرد با پسر خود، برادرزاده و اقوام و خانواده [که از سیاست چیزی نمی‌فهمند] اقلیم کردستان را اداره کند. مسعود بارزانی در واقع خواهان جای گرفتن در سِمَت‌های عالی ریاستی است.

 

راه حل چیست؟

پس از واگذاری کرکوک و شهرهای دیگر کردستان به دولت عراق، اداره جنوب کردستان از هم پاشید. وضعیت مبهمی در جریان است. بحرانهای دو هفته اخیر دارای ریشه‌های عمیقی هستند.

 

اتحاد ملی ضامن آینده جنوب کردستان است.