دوران کالکان عضور کمیته رهبری حزب کارگران کردستان در بخش پایانی گفتوگوی خود با خبرگزاری فرات به اشغالگری دولت ترکیه در جنوب کردستان اشاره کرده و در این رابطه به نقش حزب دمکرات کردستان اشاره کرد.
- در جنوب کردستان ترکیه به ایجاد مراکز و دوایر میت دست زده است و در عرصه اقتصادی نیز جنوب کردستان را اشغال کرده است. این اشغال اقتصادی، سیاسی و نظامی را چگونه ارزیابی می کنید؟
- برخی از رفقا مشخص میکنند که جنوب کردستان به مستعمره ترکیه تبدیل شده است و ترکیه در جنوب کردستان از حاکمیت برخوردار است، برای نمونه تمامی کالاهای بنجل و معیوب خود را در جنوب کردستان به فروش میرساند. نظامیان فراوان ترکیه در جنوب کردستان حضور دارند. در عرصه سیاسی نمیتوانند در برابر ترکیه قد علم کنند. در مقابل تمامی اوامر ترکیه سر تعظیم فرود میآورند. از آزادی چندانی برخوردار نیستند. گفتند که به تاسیس دولت دست میزنیم، چنین دولتی در ذات خود یک دولت تسلیم شده و مزدور میباشد. از سال 1992 به بعد، شکل دولت به خود گرفته است. در این میان مساله مهم صاحب دولت بودن نیست، بلکه آزادی اندیشه انسان، نشان دادن موضعی دمکراتیک و همکاری در پیشرفت و تحول اجتماعی است. حزب دمکرات کردستان عراق همواره در مقابل دولت ترکیه موضعی ضعیف اتخاذ کرده است. در سال 1985 ائتلاف با پ.ک.ک را از میان برداشت و این مساله امتیاز بزرگی بود [ که به دولت ترکیه داد]. بعد از سال 1992 نیز در چنین مسیری گام نهادند. در مقاطع سالهای 95 و 97 نیز در حملات دولت ترک مشارکت نموده و به همکاری با آنها پرداختند. پیمان سال 1992 نیز مبنای مشارکت و همکاری است. ژنرالهای ترک بعدا در کتابهای خود به این مسائل اشاره نمودهاند؛ در سال 1997 نیز معاهده دفاعی بین خودشان را منعقد میکنند. گقتند که این پیمان، معاهدهای 10 ساله است. بعدها در سال 2007 جوانان اظهار میداشتند که ما خواهان حضور ارتش ترک در جنوب کردستان نیستیم؛ شاهد راهپیمایهای بزرگی نیز در این رابطه بودیم. مدیریت اقلیم کردستان این اعتراضات را فرونشانده و با دولت ترکیه معاهده منعقد کردند. 10 سال گذشت، همزمان با انقضای این پیمان، ارتش ترکیه در جنوب کردستان بر شمار پایگاههای نظامی خود افزود.
برای نمونه پ.د.ک در سالهای 91، 95، 97 و 98 نیز با دولت ترکیه قرارد منعقد کرده و به عملیات دست زدند. متحد ترکیه بوده و علیه پ.ک.ک به جنگ پرداختند. خاطرات ژنرالهای ترک را مطالعه کرده و این واقعیت را ببینند. بسیاری از ژنرالهای ترک میگویند که این عملیاتها به تنهایی علیه پ.ک.ک صورت نگرفت. ما هم علیه پ.ک.ک به جنگ دست زدیم و هم حزب دمکرات کردستان را نیز با خود همگام کردیم. بر حزب دمکرات کنترل پیدا کردیم و به حمله علیه پ.ک.ک نیز دست زدیم. پ.د.ک از این مساله اطلاع ندارد، این مساله را درک نمیکند. هر آنچه که آمریکا و ترکیه بگویند، همان را میپذیرند.
قبلا تلاش جنگ علیە صدام در جریان بود. در این مقطع جمهوری ترکیە در بسیاری مناطق خود را مستقر کرد و نیروهای خود را تقویت کرد. متعاقبا جنگ داعش آغاز شد. جنگ سوم جهانی آغاز شد. در بخش بزرگی از بهدینان نیروهای ترکیه حضور دارند. در برخی از مناطق کنترل این نواحی بر عهده حزب دمکرات کردستان است. کنترل راهها بر عهده پ.د.ک است و ارتش ترک نیز کوهستانها را تحت کنترل دارد. پ.د.ک اتحادی مبتنی بر منافع خود ایجاد کرده است، پیش از آن با فرزندان صدام حسین به معامله دست میزدند، اکنون نیز با فرزندان اردوغان سوداگری میکنند. همزمان جنوب کردستان را نیز به مامن ارتش ترک تبدیل کردهاند. در حالیکه ارتش ترکیه در شمال کردستان به قتل عام دست میزند، روژاوا و جنوب کردستان را تهدید میکند، بر سر ما با پ.د.ک پیمان مودت منعقد کرده و درصدد ازدیاد نیروهای خود در منطقه میباشند. خواهان قتل عام کردها در این مناطق هستند. طی سالهای 90، زمانیکه ترکیه همگام با پ.د.ک به حمله علیه پ.ک.ک دست زد، ژنرالهایی مانند بیوک آنت و ایلکر باشبوغ دست به انتقاد زدند، آمریکا نیز آنها را مذمت کرده و از آ.ک.پ حمایت به عمل آورده و آنها را تضعیف نمود. اردوغان نیز اظهار داشت که بزرگترین اشتباه ما به رسمیت شناختن وضعیت جنوب کردستان بوده است. اردوغان بیش از هر شخص دیگری علیه رفراندوم کردستان در 25 سپتامبر سال 2017 قرار گرفت. همگام با عراق، به عملیات مشترکی دست زد. اما مشخص میشود که پ.د.ک ناگزیر از پذیرش آنها بوده و چاره دیگری ندارد. این مساله واقعیت دارد. به نیروی خود باور ندارد. کردستانی که آزاد میشود از سوی کشور دیگری به مستعمره تبدیل میشود. در این وضعیت پ.د.ک از هیچ ارادهای برخوردار نیست. پ.د.ک اظهار میدارد که ما ناگزیر هستیم، زمانیکه با ترکیه ارتباط نداشته باشیم، ما را محاصره کرده و گرسنه خواهیم ماند. چنین امری صحت ندارد. بالعکس، این ترکیه است که نیازمند جنوب کردستان است. در بعد اقتصادی، سیاسی و نظامی نیز بدینگونه است. در صورتیکه حزب دمکرات کردستان موضع خوبی را اتخاذ میکرد، ترکیه نیز قادر به این سطح از حملات نبود. نمیتوانست به عفرین حمله نماید، به شنگال حمله نمیکرد، به برادوست و خاکورک حمله نمیکرد. نمیتوانست سور، جزیر و نصیبین را به آتش بکشد. نمی توانست به تنهایی به این اقدامات دست بزند. اما مشاهده میکند که از حزب دمکرات کردستان صدایی بلند نمیشود، ترکیه نیز دست به حمله میزند. پ.د.ک میتواند بگوید که من نبودهام یا در این رابطه هیچگونه مسئولیتی ندارم، اما در این رابطه کاملا مسئولیت داشته و میتواند در مقابل این حملات قرار گیرد. حکومت اقلیم کردستان، حکومت کردهاست، به همین دلیل نیز آنها از مسئولیت برخوردار هستند. زیرا نیرویی سیاسی هستند، در این رابطه مسئولیت دارند. اما پ.د.ک مایل نیست این مسئولیت را بپذیرد. از سوی دیگر همه شاهد موضع این سیاست پ.د.ک. هستند که کردها را در موضع ضعف قرار میدهد.
- اکنون در منطقه برادوست تلاشهایی برای اشغالگری در جریان است. از سوی دیگر حزب دمکرات کردستان تپههای استراتژیک کانی ماسی را در اختیار ارتش ترک قرار داده است. اما پ.د.ک این اقدامات را گامی در راستای اشغالگری نمیبیند. آیا بین پ.د.ک و ترکیه توافقی در این زمینه وجود دارد؟
-ما نیز این حملات را ارزیابی نمودیم، از عفرین گرفته تا برادوست اکنون حملاتی در جریان هستند. این حملات از ابعاد ایدئولوژیک، استراتژیک، مقطعی و روزانه و سیاسی برخوردارند. در تمامی این ابعاد ما این حملات را تحلیل کردهایم. بعد ایدئولوژیک این حملات بدون تردید کشتار و قتلعام را هدف قرا داده است. یعنی دولت ترک دشمن کردها و خصم کردهاست. کردها را انکار میکند، درصدد نابودی کردها برآمده است. درصدد است کردیت را به تمامی از صحنه بردارد. کردها را قتلعام نماید. زیرا نمیتواند کردها به طور کامل از میان بردارد، در گام نخست درصدد است تا کردها را به عنوان تهدیدی برای خود ارزیابی نموده و کردها و پ.ک.ک را به نابودی بکشاند. کردهای آزاد را مورد حمله قرار میدهد، زمانی که آنها را تضعیف نماید، آن زمان کردهای دیگر را نیز از میان بردارد. اردوغان میگوید: اشتباه عظیمی بود که جنوب کردستان را به رسمیت شناختیم. اگر پ.ک.ک وجود نداشت برای نابودی به جنوب کردستان حمله میکرد. بدون هیچ تردیدی.
اما حملات ارتش ترک از بعد ایدئولوژیک نیز برخوردارند. دومین بعد آن نیز بعد استراتژیک است. درصدد هستند کردستان عثمانی را مجددا تحت کنترل قرار دهند. درصدد هستند قلمرویی را که تحت عنوان میثاق ملی میشناسند، مجددا در دست بگیرند. هدف حمله به عفرین و برادوست این مساله است. درصدد هستند این مساله را در چارچوب نابودی اراده کردها تحقق بخشند؛ نه آنکه حقوق کردها را به آنها بازگردانند، نه اینکه آزادی و دمکراسی کردها را حفاظت کنند، نه اینکه برادروار با کردها همکاری نمایند. درصدد هستند در چارچوب نابودی و موجودیت و آزادی کردها، با کشتار و قتلعام کردها، آنها را از صحنه حذف نمایند. آنچه را که در عفرین انجام دادند، مشهود است؛ کشتار و نابودی. اگر فرصتی بیابند، در جنوب کردستان نیز به همین شیوه عمل میکنند. به این دلیل درصدد هستند ساکنان برادوست را به فرار وادارند. درصدد هستند این منطقه را تخلیه کنند، این مناطق خالی از سکنه شود.
از سوی دیگر تلاش دارند در بعد سیاست ورزی روزانه نیز از این حملات بهره گیرند. ائتلاف فاشیستی آ.ک.پ - م.ه.پ درصدد است با این جنگ بقای دیکتاتوری فاشیست خود را در ترکیه تداوم بخشد. انتخابات محلی برگزار شدند، تلاش دارد تا انتخابات دیگر به پیروزی دست یابد، اپوزیسیون در حال پیشرفت است و از این طریق درصدد است تا اپوزیسیون را متوقف نماید. زبان ستم و سرکوب و ارعاب را در ترکیه از این طریق تقویت میکند. اقتدار روزانه خود را از این طریق تامین کرده از این طریق مدیریت خود را تحکیم مینماید. باید به این بعد مساله نیز توجه کرد.
این شرایط وضعیتی نیست که درک نشده و نتوان آن را مشاهده کرد. اما حزب دمکرات کردستان تمامی این ابعاد را تقویت میکند، در مقابل این ابعاد به اقدامی دست نمیزند. در مقابل حمله به عفرین مخالفت نکرد، در برخی از مناطق جنوب کردستان به عمق 3 کیلومتر، در مناطق دیگر به عمق 5 کیلومتر و اخیرا نیز در سال 2018 به عمق 20 کیلومتر وارد جنوب کردستان شده است در هر حال اکنون در عمق 35 کیلومتری جنوب کردستان قرار داشته و جنوب کردستان را به اشغال درآورده است. پ.د.ک در مقابل این عمل اقدامی نکرده است، بالعکس به حمایت از آن نیز دست میزند. تپه های منطقه کانی ماسی را به ترکیه واگذار کرده است، کانی ماسی در 15 کیلومتری مرز قرار دارد. یعنی منطقه ای مرزی نیست. پیش از این در سال 1998 پ.د.ک این مناطق را به ارتش ترک واگذار کرده بود. ارتش ترک لشکر ارتوش را به این منطقه اعزام کرد. متعاقبا در این مناطق استقرار یافتند و خاک جنوب کردستان را کنترل کردند.
به رغم این واقعیتها نیز پ.د.ک اقدامی نکرده است. اظهار میدارند که ما با ترکیه ائتلاف و ارتباط داریم و به نیروهای خارجی نیز اظهار میدارند که ناگزیر از پذیرش آن بوده و چاره دیگری نداریم. ترکیه ما را تهدید مینماید. اما اگر کردها خود به ائتلاف و اتحاد دست یابند ترکیه قادر به برداشتن حتی یک قدم نیز نخواهد بود. در بعد سیاسی نیز نمیتواند قدمی بردارد، در بعد نظامی نیز چنین توانی را نخواهد داشت. جمهوری ترکیه به یک بازی دست زده است، خود را در عرصه به نمایش میگذارد، از نیروهای خارجی کمکهای تکنولوژیک دریافت میکند، از این طریق شدیدا تلاش دارد تا این مناطق را از سکنه خالی نماید. همانگونه که در عفرین دست به چنین کاری زد و نیروهای تبهکار خود را در آنجا مستقر نمود، تلاش دارد تا در این مناطق نیز چنین اقدامی را تکرار کرده و از مناطق اشغال شده خارج نشود. این مناطق را ترکیزه نماید، قتل عام نماید، به کنترل این مناطق دست بزند. در کرکوک و شنگال نیز چنین هدفی را به پیش میبرد. به نیروهای غیر کرد تکیه کرده و تلاش دارد تا سازماندهی ضد کردی را در هر عرصهای و در هر منطقهای بسط و گسترش دهد. پیمان سال 1997 در سال 2007 خاتمه یافته است، اکنون به شیوه دیگری این پیمان را تمدید کرده است. باید این واقعیت را دید.
تاکنون این وضعیت را ادامه داده. از این به بعد نیز چنین وضعیتی ادامه خواهد یافت. ما برای آزادی شمال کردستان به مبارزه دست میزنیم. در مقابل نیروهایی که میخواهند جنوب کردستان، روژاوای کردستان را اشغال نمایند و در آنجا به کشتار دست بزنند، ما مقاومت میکنیم. ما مقاومت میکنیم و در تمامی بخشهای کردستان با حمایت خلقمان به مقاومت دست میزنیم. خلقمان در روژاوا نیز از این مقاومت حمایت میکند. موضع پ.ک.ک بدینگونه است. ما میخواهیم تمامی احزاب کرد این مقاومت را ادامه دهند. در چارچوب خلق آزاد و دمکراسی کردها این موضع را تداوم بخشند. ما میخواهیم تمامی سازمانهای کردی در چنین فرایندی مشارکت داشته باشند، در پرداخت هزینه ها و هم در این راه مملو از افتخار و شرف مشارکت نمایند. اما چنین مسالهای امکان پذیر نیست. مثلا پ.د.ک به جای اینکه در مقابل حملات قرار گیرد، از آن حمایت میکند. به جای اینکه اشغالگری ترک را در جنوب کردستان محکوم نماید، درهای خود را بروی آن میگشاید. به منظور سوزاندن و تخلیه روستاها، به منظور خالی از سکنه نمودن روستاها از ترکیه حمایت میکند، چشمان خود را بر اشغالگری میبندد. نمونه چنین امری منطقه برادوست است. اطلاعاتی موجود است که درصدد هستند 50 تا 100 روستا را تخلیه کنند. اما در مقابل چشمان آنان تا کنون ترکیه روستاهای فراوانی را تخلیه کرده است. ترکیه وارد این روستاها شده است. چنان تلفاتی بر غیر نظامیان وارد کردهاند که نمی توانند چیزی بگویند. مقتدا الصدر اخیرا فاش کرده است که این مساله در چارچوب ائتلاف روی داده است. اما آیا این ائتلاف ائتلافی مبتنی بر کشتار است؟ آشکار است که در چارچوب پیمانی به حمایت از ترکیه دست میزنند. چنین مساله ای مایه پذیرش نیست، اخیرا در سیلوان دست به کشتار زدهاند، این مساله را در برادوست و قندیل نیز انجام میدهند. مدیریت و رسانههای پ.د.ک نیز میگویند: به دلیل حضور پ.ک.ک چنین مسائلی روی میدهد. در میانه جنگ با پ.ک.ک غیر نظامیان نیز کشته میشوند. در قندیل آیا نیروهای نظامی ترک حضور دارند؟ کدام نبرد در آنجا روی داده است که باید غیر نظامیان در آنجا کشته شوند؟ چنین جنگی وجود ندارد. دروغ میگویند. دولت ترک از طریق هوایپماهای اکتشافی، با هواپیماهای جنگی اتومبیلهای غیرنظامیان را هدف قرار میدهد. در مقابل انظارعمومی، به کشتن غیرنظامیان دست میزند. به قتلعام نیروهای پ.ک.ک دست میزنند.اعضای پ.ک.ک نیز انسان هستند، آنها نیز کرد هستند، بدون هیچ تردیدی انسان نیز در مقابل حملات واکنش نشان میدهد.
در نوامبر سال 2007 اردوغان و بوش با یکدیگر ملاقات کردند. ما اطلاع نداریم که آیا پ.د.ک هم مستقیما در جریان این نشست و متعاقبا پیمان منعقد شدە در میان آنها در جریان بودە است یا خیر، اما در مقابله با حملات کشنده مخالفتی نکرده و حتی به حمایت از آنان نیز دست میزند، به آنان نیرو بخشیده و به ابزار دست آنان بدل شده است. در مقابل برخی از دستاوردهای اقتصادی، با این ایستار که ما علیه پ.ک.ک هستیم، با یکدیگر به توافق رسیدند. چنین مسالهای بسیار بد و اشتباه است. در چارچوب کدام معاهده چنین اقدامی انجام میشود؟ باید این مساله مورد تحقیق و پژوهش قرار گرفته و فاش شود. باید مسئولیتهای آنان در این مساله روشن شود، گفته شود. ما از تمامی ابعاد این مساله اطلاع نداریم. اما حملات کنونی نشانەهایی خوبی برای آن به شمار میروند. این مساله آیا در راستای منافع پ.د.ک قرار دارد؟ چنین مسالهای در راستای منافع کردها نبوده و در راستای منافع کردها نیز قرار ندارد. از منظر حزبی نیز در راستای منافع پ.د.ک قرار ندارد، در راستای منافع خانواده - عشیره قرار دارد. مشهود است که این مساله از سود مادی برخوردار است، از این سود نیز بهره مند میشوند. در راستای منافع عشیرههاست. پیش از این نیز به جنگ با دیگر عشایر دست میزدند، تلاش داشتند تا عشایر مخالف خود را از میان بردارند، آنها را تضعیف نمایند. دشمن برادوستیها بودند، درصدد تضعیف و کنترل نواحی آنها بودند. به دشمنی با ریکانیها دست میزدند. به همین دلیل به شیلادزه نیز حمله کردند. چنین هدفی مشاهده میشود. جمهوری ترکیه نیز در این راستا اهدافی دارد. اهدف ایدئولوژیک آنها، کشتار و قتل عام است، هدف استراتژیکی نیز مبتنی بر اشغالگری است. تلاش دارند تا کردستان عثمانی را مجددا در کنترل داشته باشند. از هدف سیاسی نیز برخوردار است؛ مطامع مدیریت سیاسی روزانه خود را در چارچوب محدود نمودن اتحاد کردها تبیین کرده و درصدد هستند سازمانهای کردی را در مقابل یکدیگر قرار دهند، کردها را تضعیف نموده و آن ها را از میان بردارند. این موارد در راستای منافع ترکیه قرار دارد. پ.د.ک نیز درصدد است تا نیروهای مخالف خود را از طریق ترکیه تضعیف نموده و خود را تقویت نماید. از طریق حمایت از حملات دولت ترکیه پ.د.ک درصدد است تا مخالفان خود را تضعیف نموده و از این طریق حضور خود را تداوم بخشد. از طریق ترکیه میخواهد تا به نیروهایی که در مقابل وی قرار گرفته و این حزب را در تنگنا قرار دادهاند، ضربه بزند. هر دو قدرت نیز تلاش دارند تا از یکدیگر بهرهبرداری کنند. اما خط مشی پ.د.ک در به کاربردن نیروهای ترکیه اشتباه است. این مساله فقط به تضعیف کردها منجر گشته و این حزب را به شریک کشتار کردها و مجرم این قتل عام ها تبدیل میکند. به بخشی از دستگاه قتل عام کردها تبدیل میشوند. آزادیخواهی از یک سوی و کردیت بدین شیوه امکان پذیر نیست. از همین رو باید موضع خود را در این راستا شفاف کنند. وضعیتی است که باید مورد پژوهش قرار بگیرد. نتایج آن نیز مشخص هستند، اما خودشان میپرسند چگونه و در کجا؟ چرا و چگونه پیمانهای چنین نکبت باری را به شیوە ای مخفیانه امضا کردهاند؟ باید این مساله شفاف شود.
- در مقابله با این همکاری و تلاشهای اشغالگرانه، جنبش شما در بعد نظامی و سیاسی چگونه به مقابله برخواهد خواست؟
ما؛ جنبش آزادی خواهی به مقاومت خواهد پرداخت. از آغاز ما موجودیت کردها را به شیوهای صحیح و اصولی معرفی کردهایم. متعاقبا ما به خوبی دریافتیم که آزادی کردها چگونه و از چه طریقی امکانپذیر بوده و جسارت و فداکاری کسب این آزادی را خلق کردیم. متعاقب چگونگی دمکراسی کردی را نیز تعریف کردیم. در چارچوب کنفدرالیسم دمکراتیک، خود مدیریتی دمکراتیک ما سیاست دمکراتیک کرد را خلق کردیم. ما موجودیت و آزادی کردها را در صحنه به نمایش گذاردیم. انقلاب احیای ملی را به پیروزی رساندیم. ما انقلاب آزادی زنان را که مبنای تمامی این موارد است آغاز کردیم. ما جنبش زنان کرد آزاد را به چنان سطحی ارتقا دادیم که پیشاهنگی زنان تمامی جهان را اکنون در دست داشته باشند. تمامی این ابعاد حایز اهمیت می باشند. اما ما نیز در ابعاد ایدئولوژیک، سیاسی، نظامی و اجتماعی به مقاومت دست میزنیم. ما برای موجودیت و آزادی به نبرد دست زدهایم. این واقعیت حزب کارگران کردستان است. برای این هدف نیز هر گونه هزینهای را که لازم باشد میپردازیم. هیچ هزینهای نیز سبب نمیشود که ما در این راه عقب نشینی کنیم. بلکه بر عکس، اراده ما برای آزادی را تقویت میکند.
کشتار غیرنظامیان امری است که برعهده آنهاست. به رغم آنکه در بسیاری از مناطق جنگی روی نداده است تلاش میکنند وضعیت ابن مناطق را نیز مانند مناطق شمال کردستان نشان دهند. تمامی این موارد دروغی بیش نبوده و چنین امری را نمیتوان پذیرفت. نمیتوانند چنین مسالهای را به خلقمان در جنوب کردستان بباورانند. ضرب المثل عذر بدتراز گناه همین است. در را بروی حملات ترکیه گشوده و برای ما دلیل میآورند که چرا از ترکیه حمایت و پشتیبانی میکنند. میگویند که پ.ک.ک در این مناطق حضور دارد، نیروهای گریلا حضور دارند، در مقابل نیروهای ترک در این مناطق دست به مقاومت میزنند، برای آزادی و موجودیت کردها مبارزه میکنند، اما دولت ترک به این مناطق حمله میکند. این بدین معناست که اگر پ.ک.ک نباشد، ترکیه نیز دست به حمله نمیزند. بسیار خوب؛ صدام حسین نیز به حزب دمکرات کردستان عراق حمله میکرد، به اتحادیه میهنی حمله میکرد، در حلبچه دست به قتلعام زد، چند بار دست به عملیات انفال زد، بارزانی ها را بیش از هر کسی کشت، آیا آن زمان بارزانیها گناهکار و مجرم بودند؟ اتحادیه میهنی کردستان و حزب دمکرات کردستان گناهکار بودند؟ طبیعی است که خلقمان در جنوب کردستان آزادی میخواست، صدام نیز به همین دلیل آنان را هدف قرار داد، اگر خواهان آزادی نبودند، صدام حسین آنان را هدف قرار نمیداد، اما آیا کسانی که خواستار آزادی هستند مجرم و گناهکار هستند؟ آیا قاتل مجرم نیست؟ متجاوزان فاشیست گناهکار نیستند؟ این مساله درک نمیشود. در این صورت چه کسی مسئول کشتار حلبچه است؟ از آنجا خلقمان در جنوب کردستان و حلبچه خواهان آزادی بودند، قتلعام شدند. به دلیل دیگری کشته نشدند. در چنین وضعیتی آیا باید صدام حسین را گناهکار دانست یا ساکنان حلبچه را که خواستار آزادی بودند؟ اعضای پ.ک.ک نیز بدین دلیل که خواهان آزادی هستند کشته میشوند. در چنین وضعیتی آیا مطالبات آزادی و موجودیت پ.ک.ک گناه و جرم محسوب می شود یا قاتلانی که دست به قتل اعضای پ.ک.ک میزنند گناهکار هستند؟ باید بدرستی بر مسائل متمرکز شد. خلقمان در جنوب کردستان و افکار عمومی جهانی با چنین مسائلی فریب نمیخورند. برخوردهایی از این دست به معنای باژگونه کردن واقعیات است. این مساله باعث انکار واقعیات میشود. این مساله غیر از همکاری و تسلیم هیچ معنای دیگری ندارد. چنین مساله ای راه را برای قتل عام، راه را بر بردگی فروداستان میگشاید. از هیچ منظری چنین مسالهای قابل قبول نیست. دلایلی که نشان داده میشوند قابل درک نیستند. بدون تردید به این دلیل که پ.ک.ک حضور و موجودیت دارد، بدین دلیل که تحت عنوان کردها خواهان آزادی است، دولت فاشیست جمهوری ترکیه به چنین حملاتی دست میزند. اما زمانی که مطالبهای برای آزادی صورت نگیرد، به منظور کنترل آنها، به کشتار و حمله دست میزنند. فاشیسم متهم و مجرم، قاتل است. مجرم اشغالگری و استعمارگری قاتل است. باید این مسائل دیده شوند. هیچ دلیل و معنایی ندارد که دشمن را بر حق نشان دهیم، چنین برخوردی را نمی توان پذیرفت. امکان ندارد که حزب دمکرات کردستان چنین مسالهای را در افکار عمومی کردها و جهان بتواند برحق جلوه داده و آن را قبول نمایند.
ما بر واقعیات انگشت میگذاریم؛ در چارچوب این واقعیات برای آزادی، هر چه بادا باد، تا آخرین لحظه مقاومت میکنیم. در چارچوب این ذهنیت ما مقاومت خواهیم کرد. ما این مقاومت را از طریق تبلیغات، از طریق سازماندهی، از طریق سیاست، دیپلماسی، اقتصاد و نیز در بعد نظامی به پیش خواهیم برد. تاکنون بر مبنای فرهنگ فدایی به مقاومت دست زدهایم؛ از هم اکنون به بعد نیز به مقاومت دست خواهیم زد. ما برای آزادی و موجودیت کردها در تمامی بخشهای کردستان به مقاومت میپردازیم. پ.ک.ک نیروی موجودیت و آزادیخواهی کردهاست. برای آزادیخواهی، پ.ک.ک نیروی مقاومتی است بر مبنای خط مشی فداییگری. نیروی دفاع از موجودیت کردهاست. تا کنون این واقعیت را تداوم بخشیدهایم، از اکنون به بعد نیز این خط مشی را همچنان تداوم میبخشیم. انتقام تمامی حملات کشتارگرانه را خواهیم گرفت.
- در این رابطه چه وظیفه ای بر عهده خلق کرد در جنوب کردستان و نیروهای دمکراسیخواه قرار میگیرد؟
چندان لازم نیست در اینباره بسیار سخن گفت؛ زیرا تمامی مسائل آشکار و مشهود هستند. آنچه که انجام دادهاند حملهای مبتی بر قتل عام است، کشتاری است که گناهی نابخشودنی به شمار میرود. هیچ کس نمیتواند بگوید ندیدم و درک نکردم که دولت ترک چکار کرد؟ آشکارا به چنین اقداماتی دست میزنند، کردها را تحقیر میکنند. ظلم و ستمگری و کشتار را در ابعاد مختلفی انجام میدهند. تنها سخنی که در این میان تکرار میکنند اینست که تروریستها را میکشیم. تمامی کردها را به عنوان تروریست قلمداد میکنند، هر شخصی را که درخواست آزادی کردها را دارد، تروریست خوانده و براین باورند که می توان با تروریستها هر کاری انجام داد. آنها را کشت، آنها را تحقیر نمود. بدین شیوه نیز این حق را به خود میدهند که به هر عملی دست بزنند. پیش از هر اقدامی، باید خلقمان بر این مساله واقف باشد. باید ما بیش از پیش این وضعیت را در نزد افکار عمومی تشریح کنیم. غیر از ارتقای آگاهی، سازماندهی، نبرد و مقاومت چاره دیگری نیست. در شمال، شرق و روژاوای کردستان ، در هر چهار بخش کردستان و خارج از میهن وضعیت بدینقرار است. باید همه نسبت به این واقعیات مستحضر باشند.
در مبارزه احتمال دارد نواقص و کاستیهایی نیز روی دهند، اشتباهاتی نیز رخ میدهند، اما حملات دشمن نه به دلیل کاستیها و اشتباهات هستند، اشتباهات و کاستیهای ما در نابودی آنها میتواند موجد ضعف باشد. اما پیش از هر چیز ما باید واقعیت دشمن را درک کنیم. دشمن ما قاتل، فاشیست و استعمارگر بوده و درصدد است ما را نابود کند. باید این مساله را درک کرد. در این صورت ما چگونه باید خودمان را محافظت کنیم، آگاهی خود را ارتقا بخشیم، به مقاومت و نبرد دست زده، خود را سازماندهی کرده و مقاومت کنیم. این مساله برای هر چهار بخش کردستان حایز اهمیت است. خصوصا علیه حملات ترکیه، هر اندازه که در شمال و جنوب کردستان لازم باشد، در روژاوا و دیگر بخشهای کردستان، خلق همراه با زنان، جوانان، کارگران و رنجبران خود، با تمامی نیروی آزادیخواه و سیاسی خود علیه حملات اشغالگرانه فاشیستی و کشتارگرانه برای موجودیت و آزادی خود به مقاومت دست زده و آن را تداوم میبخشد.
در این چارچوب ما میگوییم که لازم است همه واقعیات را ملاحظه کنند. خواست حیاتی بهتر است، اما حیات نیز بر قوانینی مبتنی است. برای موجودیت و حیاتی آزاد باید فاشیسم، استعمارگری، کشتار را در ابعاد ذهنی و نظامی از میان برداشته و در مقابل آنها به مقاومت دست بزنند، به غیر از تاسی به مقاومت، حق حیات در زندگی وجود ندارد. سیستم اقتدار طلب و دولت محور واقعیتی بر این مبنا را خلق کرده است. از همین رو ما نیز با در این راستا آگاهی خود را ارتقا بخشیم، به سازماندهی بپردازیم، به اتحاد دست یابیم و بیش از پیش با راهکارهای خلاقانه به مقاومت دست بزنیم. ما باید بر دشمن ضربه وارد کنیم. دشمن را تضعیف کنیم و از حق حیات برخوردار شویم. ما درصدد نابودی کسی نیستیم تا از این طریق موجودیت خود را تداوم بخشیم. کردها از چنین خط مشیی در سیاست برخوردار نیستند. اما بدون تردید کردها در مقابل نیروهایی که تلاش دارند آنها را نابود کنند، سر تعظیم فرود نمی آورند. کردها باید حملاتی را در صدد نابودی آنها هستند در هم شکنند؛ تا قادر باشند آزادنه زندگی کنند. واقعیت این مساله را باید اینگونه دید.
تا زمانی این حملات ترکیه علیه خلقمان در شمال کردستان بودند، اما اکنون شاهد هستیم که به همان اندازه شمال کردستان، در جنوب کردستان، در روژاوا حملات ادامه دارند. عفرین را اشغال کردند و میگویند که شرق فرات را نیز اشغال خواهیم کرد. میگویند که تمامی تبهکاران، دشمنان خلق کرد را در این مناطق مستقر خواهند نمود. به عمق 5 تا 10 کیلومتر وارد جنوب کردستان شدهاند و علنا اظهار میدارند که تمامی این مناطق را تصرف میکنند، شنگال را تصرف میکنند، کرکوک و سلیمانیه را نیز متصرف میشوند. چنین هدفی دارند، باید این واقعیت را مشاهده کنند.
در چنین برههای چه باید کرد؟ باید این واقعیت را به درستی درک کنیم. برای کسانی نیز که این مساله را درک نمیکنند باید بازگو کنیم؛ برای کسانی که براین باورند که نباید با چنین مسالهای به شدت برخورد کرد نیز این مساله را باید تشریح کرد باید رهبران، شورای هماهنگی حزب دمکرات کردستان و اتحادیه میهنی کردستان رانسبت به این امر آگاه کرد. باید آنها خودشان را از منافع محدود و کوچک رهایی بخشند. اگر نمیتوانند پیشاهنگ باشند، برای نبرد و فدارکاری از جسارتی نیز برخوردار نباشند، حداقل به مانع و محدودیت تبدیل نشوند. در صورتیکه در توان داشته باشند به حمایت بپردازند. هیچ کس انتظار ندارد که به فرماندهی نبردها دست بزنند، پیشاهنگ باشند؛ اما حداقل حامیان دشمن نباشند. همگاه و همگام دشمن به حمله دست نزنند، مقاومت را دچار محدودیت ننمایند. در مقابل خلق کرد، در مقابل درک آزادی، سازماندهی و مقاومت آزادی و موجودیت این خلق، به مانع تبدل نشوند. در صورتیکه در توان دارند این مقاومت را تشویق کنند، به آن بپیوندند، و اگر امکان پذیر نشد حداقل در کنار ما باشند. باید این مساله را به صورت فاش و آشکار بر زبان آورد.
باید خلقمان در این چارچوب واقعیات را مشاهده کند، به خوبی درک نماید. باید واقعیت سیستم اقتدارگرایانه - دولت محور، واقعیت جهان موجود، واقعیت کشندهای را که صد سال است در کردستان بر خلق کرد تحمیل میشود به درستی درک کنند. درک این مسائل بیش از هر چیز دیگری حایز اهمیت است. در مقابل ما دشمنی قرار دارد که درصدد نابودی ماست. باید این مساله را دید. اگر مقاومت تاثیرگذاری انجام شود، آنزمان است که اشغالگری استعماری - مبتنی بر کشتار را میتوان در هم شکست. آزادی و موجودیت کردها میتواند تامین گردد، پیروزی آفرین بود و مبارزه حزب کارگران کردستان نیز این امر را در مواقع فراوانی به نمایش گذارده است. پیشرفتها و تحولات در جنوب کردستان، در شمال و روژاوای کردستان به شیوەای آشکار این مساله را به ما نشان داده است. هر چقدر ما این مساله را درک نماییم، خود را سازماندهی کنیم، به همان اندازه به موفقیت دست مییابیم. موجودیت و آزادی خود را تامین مینماییم. اما باید ما نیز در این رابطه تصمیم قاطع بگیریم. برای این مساله جسارت، فداکاری، درک، سازماندهی و اتحاد لازم است.
باید ملت دمکراتیک در پشرفتهترین سطح ایجاد شود. ما باید با یکدیگر دست به عمل زده، در حیات مشترکمان در عالیترین سطح به اتحاد دست یافته، به یکدیگر نیرو و کمک نموده و هر آنچه را که در توان داشته باشیم با یکدیگر تقسیم کرده و قدرت خود را علیه دشمن فاشیست - قاتل در مقاومت به کار بندیم. این مساله واقعیت است. واقعیت ما است. همه باید بر این مساله واقف باشند. در آن صورت است که حیات بهایی اندک نخواهد داشت، آزادی و موجودیت به آسانی تامین نمیگردد، با درک، با سازماندهی و مبارزه به هر شیوهای، با تقبل هزینه میتوان این مساله را خلق کرد. اما زمانی که ما مبارزه کنیم، ما به پیروزی دست مییابیم. باید بر این امر تاکید نماییم.
در این چارچوب است که از تمامی سیاستمداران کرد میخواهیم که افرادی را که با ترکیه پیوند برقرار کردەاند، رسوا و محکوم نمایند، محکوم نمایند تا دست از ارتباط با ترکیه برداشته و علیه حملات تجاوزکارانه فاشیستی ترکیه موضع مشترکی اتخاذ نمایند. از خلق کرد میخواهم که واقعیات را به درستی ببینند، در خط مشی آزادی رهبر آپو متحد شده، آگاهی خود را ارتقا بخشیده و خود را سازماندهی نمایند. حول مبارزه آزادیخواهانه پ.ک.ک به اتحاد دست زده و علیه سیاست و ذهنیتی که درصدد است ما را نابود کند و آسیملیه نماید، به شیوه ای یکدست و متحدانه در هر سه بحش شمال، جنوب و روژآواا به مقاومت دست زده و به پیروزی رسد.