کالکان: کار شکنیهای پ.د.ک در برگزاری کنگره ملی
دوران کالکان عضو کمیته رهبری حزب کارگران کردستان اعلام نمود حزب دمکرات کردستان به شیوهی منفی به فراخوانها با هدف برگزاری کنگره ملی برخورد کرده و در برگزاری این کنگره کارشکنی کرده است.
دوران کالکان عضو کمیته رهبری حزب کارگران کردستان اعلام نمود حزب دمکرات کردستان به شیوهی منفی به فراخوانها با هدف برگزاری کنگره ملی برخورد کرده و در برگزاری این کنگره کارشکنی کرده است.
دوران کالکان عضو شورای رهبری حزب کارگران کردستان در بخش دوم گفتوگوی خود با خبرگزاری فرات دلایل عدم برگزاری کنگره ملی، جنگ و ائتلافهای بین سه حزب کارگران کردستان، اتحادیه میهنی کردستان و حزب دمکرات کردستان را ارزیابی کرد.
-19 مه سال 1992 در جنوب کردستان انتخابات پارلمان کردستان برگزار شد. نخستین تصمیم حکومت جنوب کردستان که در 28 ژوئن اعلام شد، تصمیم به جنگ علیه حزب کارگان کردستان بود. اکتبر سال 1992 جنگ شروع شد. میتوانید در این رابطه ابعاد این جنگ را بیشتر تشریح نمایید؟
- در آگوست سال 1985 بعد از خروج از پروتکل ائتلافی اعلام شده قبلی، پیوندهای بین حزب دمکرات کردستان پ.د.ک و حزب کارگران کردستان پ.ک.ک دچار آشفتگی شده و وارد جنگ شد. جنگ نه فقط در سال 1992 شروع شد، بلکه در واقع این جنگ در سال 1985 تا 1986-1987 و بهار سال 1988 نیز در جریان بود. توقف جنگ ایران و عراق، قتلعام حلبچه، عملیات انفال شروع شده بودند و حتی فرایند کوچ از جنوب کردستان تا شرق و شمال کردستان تداوم یافته بود. حزب کارگران کردستان با طراحی و نیت پیشین به هیچ حملهای دست نزد. از سال 1985 تا بهار سال 1988 هیچ رویدادی را نمیتوان به عنوان نمونەای دراین راستا نشان داد. حزب کارگران کردستان همواره در صدد بود پنهان باقی بماند، خود را حفظ نماید، مایل به افزایش تنشها و جنگ نبود. همواره حزب دمکرات کردستان عراق بود که به حمله دست میزد. این حزب درصدد برآمده بود در جنوب کردستان در مقابل حزب کارگران کردستان به مانعی تبدیل و پ.ک.ک نتواند از جنوب کردستان بهره برد. با کنترل مرزها تلاش کرد تا در مقابل نیروهای پ.ک.ک به مانع تبدیل شده و حزب کارگران کردستان نتواند از مرزهای ترکیه - عراق بهره گیرد. در این میان در واقع با کمکهای اخذ شده از سوی جمهوری ترکیه تلاشهای بزرگی را در این راستا انجام میداد. موضع کلی پ.د.ک بدینگونه بود؛ در میان این حزب افرادی در مقابل این حملات قرار گرفتند، وضعیت شخصی افراد نیز در این موضع گیریها تاثیرگذار بود.
دربهار سال 1988 جنگ ایران - عراق به پایان رسید. در جنوب کردستان در نتیجه حملات صدام حسین نیروهای اتحادیه میهنی کردستان و حزب دمکرات کردستان ناگزیر به عقب نشینی شدند. این امر وضعیت را تا اندازەای تغییر داد. تا سالهای 1990 چنین وضعیتی ادامه یافت. در چنین وضعیتی اثری از نیروهای حزب دمکرات کردستان بر جا نماند. در نواحی مرزی در منطقه بهدینان فقط گریلاهای حزب کارگران کردستان حضور داشتند. زمانی که از نیروهای کرد سخن گفته میشد، نیروهایی که کردستان را ترک نکردند، در مقابل حملات واقع شده در جنوب و شمال کردستان نمایندگی کردها را بر عهده داشتند، تنها نیرویی که برای کردیت به مقاومت دست میزد، گریلاهای حزب کارگران کردستان بودند. حزب کارگران کردستان همانگونه در شمال کردستان از تاثیرگذاری برخوردار بود، در جنوب کردستان نیز در میان جامعه در حال گسترش و نفوذ بود. در واقع تا قیام سال 1991 وضعیت بدینگونه بود.
بعد از عقب نشینی صدام جنوب کردستان کاملا خالی از نیرو شد
با قیام سال 1991 وضعیت دچار دگرگونی شد. در نتیجه حملات آمریکا، صدام حسین نیروهای خود را از کردستان به سوی بغداد سوق داده و کردستان به تمامی خالی از نیرو شد. بعد از فرایندی مشخص و با کمک نیروهای خارجی مجددا نیروهای حزب دمکرات کردستان و اتحادیه میهنی کردستان را در مناطقی که ارتش عراق تخلیه نموده بود مستقر نمودند. حزب دمکرات کردستان در بهدینان سازماندهی داشت، بیشتر در اطراف دهوک بود. اتحادیه میهنی از سازمانی سورانی در سلیمانی و اطراف آن برخوردار بود، بخش بزرگی از هولیر تحت تاثیر اتحادیه میهنی کردستان بود. با چنین وضعیتی تحت کنترل هر دو نیرو که امروزه نیز ادامه دارد، درصدد برآمدند تا مدیریت جنوب کردستان را تاسیس نمایند. بعد از شکست ارتش صدام و عقب نشاندن نیروهای موجود در کردستان تا بغداد، در جنوب کردستان مدتی بدون وجود دولت سپری شد و این منطقه به منطقەای خالی از نیرو بدل شد. در چنین برهەای حزب کارگران کردستان در شمال کردستان انقلاب احیای ملی را آغاز کرده بود و قیامهایی در این رابطه شکل میگرفتند. سیستم دولتی اقتدارگرای نیروهای مدرنیته سرمایه داری که بر کردستان حاکمیت مبتنی بر کشتار و استعمارگری را به پیش میراندند، واهمهای بزرگ داشتند که مبادا حزب کارگران کردستان، جنوب کردستان را به کنترل خود درآورد. تصور میکردند که گریلاهای حزب کارگران کردستان از خلا قدرت در جنوب کردستان بهره گرفته و کنترل آن را به دست گیرند. به منظور ممانعت از چنین امری به سرعت نیروهای اتحادیه میهنی و دمکرات کردستان را که در مهاجرت و کوچ به سر میبردند به جنوب کردستان انتقال دادند تا مانع از کنترل جنوب کردستان توسط پ.ک.ک شده و هم اداره مشترک خود را ایجاد کنند. تحت عنوان عملیات نیروی چکش با پیشاهنگی آمریکا، سیستم حفاظتی که ترکیه نیز به طور فعالانه در آن قرار داشت را توسعه دادند. با تحمیل ائتلاف بین دو حزب اصلی پ.د.ک و اتحادیه میهنی با مرکزیت هولیر، مدیریت جنوب کردستان تاسیس شد.
نخستین تصمیم آنها این بود که حزب کارگران کردستان را به عنوان سازمانی تروریستی تعریف کنند
در واقع هدف آنان از تاسیس این مدیریت ممانعت از تاثیرگذاری حزب کارگران کردستان در جنوب کردستان و محدود کردن اقدامات پ.ک.ک بود. سیستم استعمارگر و جهانی که در سال 1979 تصمیم گرفته بود اجازه ندهد پ.ک.ک از مردین بیشتر و فراتر نرود و وارد بوتان نشود، با عملیات نیروی چکش در سال 1991، همان سیستم استعمارگر جهانی تصمیم گرفته بود که مانع از ورود و تاثیرگذاری پ.ک.ک در جنوب کردستان شود، باید مرزهای جنوب کردستان بر پ.ک.ک بسته میشد، به منظور پر کردن خلا ناشی از خروج نیروهای صدام حسین درصدد برآمدند تا با سازماندهی پ.د.ک و اتحادیه میهنی این خلا را پر کنند. حکومت کنونی جنوب کردستان بر این مبنا شکل گرفت. حامیان آن آمریکا و جمهوری ترکیه بودند. جمهوری ترکیه در ضدیت با حزب کارگران کردستان به این اقدام دست زد. بر این مبنا که حزب دمکرات کردستان و اتحادیه میهنی به جنگ با حزب کارگران کردستان بپردازند، به حمایت از آنها دست زده و حکومت آنها را با تاسیس مدیریتی به مرکزیت هولیر را مورد پذیرش قرار داد. بعد از مشخص شدن شکل حکومت، مجلس تاسیس شد و این مدیریت تاسیس شد، نخستین تصمیم معرفی حزب کارگران کردستان به عنوان یک سازمان تروریستی و بیرون راندن آن از جنوب کردستان بود. بر این مبنا با حمایت آمریکا، با طرح مشترک ترکیه، حزب دمکرات کردستان و اتحادیه میهنی کردستان درصدد برآمدند پ.ک.ک را از مرزهای عراق - ترکیه بیرون رانده و دست به حملهای همه جانبه زدند. حکومت کنونی جنوب کردستان بر چنین مبنایی شکل گرفت. حامیان آن آمریکا و جمهوری ترکیه بودند. جمهوری ترکیه با حزب کارگران کردستان در جنگ بود. جمهوری ترکیه در چارچوب جنگ حزب دمکرات کردستان و اتحادیه میهنی کردستان با حزب کارگران کردستان بپردازند، به حمایت از آنها دست زده و مدیریت آنها را پذیرفت.
بدین منظور نیز در صدد برآمدند تا نیروهای گریلا را در این مناطق به محاصره درآورده و آنها را از میان بردارند. مقاومتی بزرگ و مهم در جریان بود. در حفتانین مقاومتی قهرمانانه که چند هفته به طول انجامید، به وقوع پیوست. در منطقه زاپ ما به مقاومت دست زدیم. در خاکورک نیز در ابتدا مقاومتی بزرگ انجام شد، اما بعد از آنکه ارتش ترکیه و نیروهای پیشمرگه محاصره پایگاههای گریلا را به صورت گسترده انجام دادند، در چنین وضعیتی تمایل فرهاد مبنی بر تسلیم و فرصت طلبی وی بروز کرد. در این مناطق پیامی مبنی بر عقب نشینی را پذیرفته و آن را امضا کرد. بخش بزرگی از نیروهای خاکورک را بر این اساس به منطقه زله منتقل کردند. چند گروه از نیروهای گریلا به منطقه حفتانین اعزام شدند. در واقع نیروهای باقی مانده در حفتانین به سوی بوتان عقب نشینی کرد. نیروهای زاپ - آواشین به سوی منطقه زاگرس عقب نشستند. بخشی از نیروهای خاکورک نیز به مرز شمزینان عقب نشستند. اما بخشی از این نیروها در نتیجه خط تسلیم فرهاد به منطقه زلی عقب نشستند. در این منطقه کمپ نیروهای اتحادیه میهنی وجود داشت که در نتیجه پیمان پ.د.ک و اتحادیه میهنی، گریلاهای حزب کارگران کردستان به صورت نیمه زندانی و تحت کنترل سکنی یافتند. تلاش شد در منطقه کوهستانی استراتژیکی که شمال و جنوب کردستان را به هم پیوند میزند، تاثیرگذاری حزب کارگران کردستان را از میان بردارند. به عقب نشینی دست زدند. پایگاهها را تضعیف کردند اما بعد از چند ماه نیروهای گریلا مجددا بر همان نواحی متمرکز شده و تاثیرگذاری از دست رفته را در این نواحی به دست آوردند.
- در نشست سال 1995 در دوبلین، تحت نظارت ترکیه وضعیت جدیدی را برای جنوب کردستان مد نظر داشتند. متعاقب نشست دوبلین بارزانی به طور رسمی ارتش ترک را به جنوب کردستان فراخواند. بعد از نشست دوبلین و واشنگتن چند نشست دیگر نیز برگزار شدند. ویژگی اساسی این مرحله را چه مواردی می دانید؟
-این مرحله، مرحلهای تاریخی بود. ما باید تحولات این مرحله را در چارچوب زنجیره اساسی که این مسائل را بهم پیوند زده بود، به خوبی درک کنیم. اتحاد سال 1992 با پیشاهنگی آمریکا و نیروهای خارجی صورت گرفت. اما حزب دمکرات کردستان و اتحادیه میهنی کردستان از سالهای 1975 به بعد به دلیل جنگ و آشفتگیهای بین آنها، با یکدیگر به هم نزدیک نشده و در وضعیت جنگی قرار داشتند. تا سال 1991 این وضعیت جنگی ادامه پیدا کرد. بعد از آنکه در سال 1991 تاثیر صدام حسین بر کردستان از میان رفت، آوردن مجدد نیروهای حزب دمکرات کردستان و اتحادیه میهنی از سوی نیروهای بین المللی بخصوص آمریکا سیاست با همدیگر جنگ نکنید و با همدیگر هم در صلح نباشید (نە جنگ ، نە صلح) و بدینگونە روابط و توافقاتی را برای آنها مشخص کردند. میگفتند که باید به جنگ با حزب کارگران کردستان پرداخته و با یکدیگر نیز متحد شوید.
در نتیجه حکومت و مجلس مشترگی که مرکزیت آن در هولیر قرار داشت ایجاد شد. در این حکومت، اتحادیه میهنی از قدرت بیشتری برخوردار بود. نخست وزیری در دست اتحادیه میهنی قرار داشت. ریاست اقلیم کردستان که متعاقبا به منصبی رسمی تبدیل شد، در آن زمان نیز در دست حزب دمکرات کردستان قرار داشت. اما در بعد حکومت اقلیم و قدرت، اتحادیه میهنی از قدرت بیشتری برخوردار بود. هولیر مرکز این حکومت بود. از آنجا که به صورت طبیعی جامعه سورانی حامی اتحادیه میهنی بود، در منطقه سلیمانیه اتحادیه میهنی از قدرت برخوردار بود. حزب دمکرات کردستان تنها در دهوک و مناطق اطراف آن قدرت داشت، اما در نهایت به توافق دست زده و متفقا به انتخابات دست زدند. پارلمانی که متشکل از 100 کرسی بود؛ به صورت 50- 50 اداره میشد و در انتخابات نیز تنها این دو حزب به قدرت میرسیدند. بدین شیوه، نمایندگی مساویای را در دست داشتند.
این اتحاد در سال 1994 فروپاشید. من به درستی از دلایل فروپاشی این اتحاد اطلاع ندارم، اما میدانم که حکومت موجود در هولیر از میان رفت؛ اتحاد این دو حزب از هم گسسته و به جنگ با یکدیگر دست زده و در نتیجهی آن حکومت اقلیم کردستان دچار فروپاشی شد. هر یک از این دو حزب حکومت خود را ایجاد کرد. حزب دمکرات کردستان به دهوک عقب نشسته و حکومت جدیدی را تحت عنوان حکومت حزب دمکرات کردستان ایجاد نمود. اتحادیه میهنی نیز در هولیر حکومت خود را ایجاد کرد. هولیر در دست نیروهای اتحادیه میهنی قرار داشت. بدین شیوه هولیر و سلیمانیه در دست اتحادیه میهنی و دهوک نیز در دست حزب دمکرات کردستان قرار داشت. طی چند مقطع نبردهای سنگینی بین این دو در جریان بود. متعاقبا برخی از گروههای اطراف به میانجیگری پرداخته و وضعیت جنگی از میان رفت، اما وضعیت محل اختلاف هر دو نیرو با یکدیگر ادامه یافت، وضعیت نابسامان تا اندازهای از میان رفت؛ وضعیت دومین تقسیم همچنان ادامه داشت.
شروع دومین جنگ جنوب کردستان در سال 1995
این وضعیت تا سال 1996 بدین شیوه بود. در سال 1994، در زمانیکه این گسست ایجاد شد، تاثیر گذاری هر دو نیرو در جنوب کردستان رو به کاستی گذاشت. به همین دلیل آمریکا و ترکیه به ایفای نقش پرداخته و گفتند که در صورت تقسیم و گسست، تاثیرگذاری و قدرت شما به رو به کاستی نهاده و حزب کارگران کردستان از تضعیف شما استفاده میکند. به همین دلیل باید دست به اتحاد زده و در مقابل حزب کارگران کردستان به جنگ بپردازید. این تقسیم و گسست به مناقع آمریکا و ترکیه زیان وارد میکرد. به منظور متحد ساختن این دو در تابستان سال 1995 در دوبلین، پایتخت ایرلند، بین حزب دمکرات کردستان و اتحادیه میهنی ملاقاتهایی را ترتیب دادند. آمریکا و ترکیه این نشستها را مهیا کردند. هیات حزب دمکرات کردستان و اتحادیه میهنی در این نشستها شرکت کردند. در این نشستها مساله اتحاد این دو حزب و جنگ علیه حزب کارگران کردستان مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
بر این مبنا رهبر آپو به رهبران هر دو حزب اخطار داده و گفت،" ما مخالفتی با اتحاد شما نداریم، اما این اتحاد نباید در ضدیت با حزب کارگران کردستان باشد. با حمایت آمرکیا و ترکیه شما در مقابل حزب کارگران کردستان به اتحاد دست می زنید؛ این خیانت است. ما این مساله را مورد بازخواست قرار خواهیم داد. نباید بدین شیوه به اتحاد دست زد، با حزب کارگران کردستان متحد شوید، اگر شما درصدد ایجاد اتحاد هستید بیایید با حزب کارگران کردستان متحد شوید، اگر شما درصدد اتحاد هستید باید حزب کارگران کردستان نیز از شما حمایت به عمل آورد. اجازه بدهید این مساله ما را به سوی اتحاد دمکراتیک ملی به پیش براند." اما به این مساله چندان بهایی ندادند.
زمانی که به این مساله اهمیت ندادند و نشستهای خود را ادامه دادند، در پاییز سال 1995 جنگ دوم در جنوب کردستان بین حزب کارگران کردستان و حزب دمکرات کردستان شروع شد. این امر مسبوق به سابقه بود و در سال 1992 نیز زمانیکه با جمهوری ترکیه دست به اتحاد زده بودند، متعاقبا جنگی را علیه پ.ک.ک آغاز کرده بودند. باید در ارتباط با این مساله نیز بازخواست میشدند. اما میبایست توطئه دوبلین خنثی میشد. رهبر آپو گفت، این مساله توطئه ای علیه حزب کارگران کردستان است و به منظور خنثی کردن آن هشدار داد. زمانیکه با همکاری جمهوری ترکیه این احزاب به ائتلافی علیه پ.ک.ک دست زدند، به منظور خنثی کردن این توطئه علیه پ.ک.ک، جنگ دیگری در دستور کار قرار گرفت. در پاییز سال 1996 به دلیل جنگ بین پ.ک.ک و حزب دمکرات کردستان دیدارهای دوبلین متوقف و طرفین از این دیدارها خارج شدند. این نشستها به هیچ نتیجهای منتهی نشد. رهبر آپو با درک این مساله جنگ را متوقف و اعلان آتش بس نمود.
بعد از خروج اتحادیه میهنی، حزب دمکرات کردستان کنترل هولیر را بدست گرفت
در ساال 1996 این وضعیت ادامه پیدا کرد. هر دو طرف دست از اتحاد ملی کشیده و در تابستان سال 1996 حزب دمکرات کردستان با صدام حسین به توافق رسیده و تانکهای صدام را به هولیر آوردند. براین مبنا رهبری اتحادیه میهنی کردستان هولیر را از دست داده و به سلیمانیه فرار کردند. بعد از مدتی سلیمانیه را نیز از دست داده و به شرق کردستان فرار کردند. نیروهای حزب دمکرات کردستان کنترل هولیر را به دست گرفته و متعاقبا به سلیمانیه رفتند. بعد از این تحولات نیروهای خارجی وارد عمل شدند، حزب دمکرات کردستان را از سلیمانیه بیرون راندند. اتحادیه میهنی دوباره از شرق کردستان به سلیمانیه بازگشته و این شهر در دست اتحادیه میهنی باقی ماند. اما حزب دمکرات کردستان از هولیر خارج نشد. اینبار هولیر و دهوک تحت کنترل حزب دمکرات کردستان قرار گرفت. هر دو نیرو متعاقبا در نواحی تحت کنترل خود در هولیر و سلیمانیه دست به ایجاد حکومت زدند. همزمان با این تحولات کە در جریان بودند، با پ.ک.ک نیز در ارتباط بوده و به همکاری با آنان دست میزدند. در بهار سال 1997 ما مشاهده کردیم که حزب دمکرات کردستان با صدام حسین به توافق رسیده و اتحادیه میهنی را از هولیر اخراج و از سوی دیگر نیز حزب دمکرات کردستان با جمهوری ترکیه نیز به توافق رسیده و در مقابله با پ.ک.ک به عملیات دست زدند. ما این مساله را در عملیات زاپ در 14 مه سال 1997 مشاهده کردیم. نیروهای جمهوری ترکیه با کنترل زاپ، قرارگاه مرکزی ارتش رهایی بخش خلق کردستانش ARGK را تخریب کردند، ملات شروع شده بودند. مشاهده شد که حزب دمکرات کردستان در جنوب کردستان از این حملات حمایت کرده و عملیات مشترک را با نیروهای ارتش ترکیه انجام میدهند. توطئه دوبلین خنثی شده بود، اما در سال 1996 به شیوەای مخفیانه ارتباط برقرار کرده و درصدد زمینه سازی برای اتحاد جدیدی برآمده بودند.
در مقابله با این مساله، گریلاها به مقاومت دست زدند. جمهوری ترکیه به حمله دست زده و وارد منطقه زاپ شد. حزب دمکرات کردستان در هولیر به قتلعام دست زد. دهها کادر و طرفدار حزب کارگران کردستان در جریان این حمله در هولیر قتل عام شدند. فرماندهی این عملیات، با موشک گریلاها را مورد حمله قرار میداد و در اواخر ماه مه، نیروهای جمهوری ترکیه عقب نشینی کردند. حزب کارگران کردستان در بهدینان تقویت شده بود. اما حزب دمکرات کردستان نیز با ترکیه پیوندهای مستحکمی را برقرار کرده و در ابتدای اکتبر سال 1997 به حمله جدیدی دست زد. برای این حملات تمهیدات وسیعی در نظر گرفته شده بود و درهای جنوب کردستان را بروی نیروهای ترکیه گشوده بودند. هوایپیماهای جنگی ترکیه مناطق فراوانی را بمباران میکردند. تانکهای ترکیه تا دیانا، قصروک، سیدکان و حاجی عمران نیز آمدند. ارتش ترک با تانک و هواپیمای خود وارد منطقه تحت کنترل حزب دمکرات کردستان شده بود. درصدد برآمده بودند تا در این مناطق پ.ک.ک را در هم شکنند و حاکمیت حزب دمکرات کردستان را در این مناطق تحکیم بخشند. این جنگ تا سپتامبر سال 1998 ادامه یافت.
در سال 1999 توطئه در آمریکا آغاز شد
در جریان جنگ سال 1997 پ.ک.ک و اتحادیه میهنی با یکدیگر ائتلاف کردند. در این زمان آمریکا وارد عمل شده و درصدد برآمد تا این وضعیت را برهم زند. در حقیقت در چارچوب توطئه بین المللی درصدد برآمدند تا حزب دمکرات کردستان و اتحادیه میهنی را به هم نزدیک کرده و این دو به اتحاد دست زنند. در اول سپتامبر حزب کارگران کردستان اعلان آتش بس نمود. رهبر آپو بعد از آنکه در اول سپتامبر سال 1998 این آتش بس را اعلام نمود به منظور دستیابی به راه حلی سیاسی در 17 سپتامبر آمریکا مسعود بارزانی و جلال طالبانی را به واشنگتن دعوت کرده و با آنان دیدار به عمل آورد. بار دیگر خواستار اتحاد این دو حزب شده و همانند سال 1992 اعلام نمودند که باید حزب کارگران کردستان نیروهای خود را از جنوب کردستان خارج نماید. در حقیقت دگمە توطئە بینالملی را فشار دادند و توطئه را شروع کردند. رهبری آمریکا مترصد اجرای این تصمیم بود و در 9 اکتبر سال 1998، توطئه بین المللی را علیه رهبر آپو آغاز نمود. تا 15 فوریه سال 1999 این فرایند ادامه یافت. در 17 سپتامبر سال 1998 پیمان واشنگتن همانند سال 1992 بود. پ.ک.ک همیشه گفته بود که ما هیچگاه مخالف نیستیم که شما به اتحاد دست بزنید، اما اگر به منظور از میان بردن حزب کارگران کردستان شما دست به اتحاد بزنید، ما این مساله را قبول نمیکنیم. این مساله به معنای جنگ علیه حزب کارگران کردستان است، پ.ک.ک نیز به حفاظت از خود میپردازد. بعد از این مساله جنگ شروع شد.
- حزب دمکرات کردستان علیه اعضای جنبش شما به حمله دست میزد. پ.د.ک در هولیر و آواشین مجروحان و بیماران شما را قتلعام کرد. این قتلعام چگونه روی داد، هدف آنها از این حملات چه بود؟
- قتلعامهای آواشین و هولیر در سال 1997 صورت گرفتند. در 14 مه 1997 جمهوری ترکیه و حزب دمکرات کردستان درصدد برآمدند تا قرارگاه مرکزی پ.ک.ک را هدف قرار دهند. این قرارگاه در زاپ قرار داشت. از شمال و جنوب درصدد محاصر آن برآمده و ارتش ترک بر این مبنا درصدد حمله برآمد. پیشمرگهای حزب دمکرات کردستان نیز در جنوب از این اقدام حمایت کردند. در 17 - 16 مه در مسیر هولیر - خاکورک با نیروهای فراوانی به حمله علیه مجروحان در حال مداوا حمله کرده و دست به قتل عام زدند. قتلعام هولیر در این چارچوب انجام شد. در 14 مه 1997 بین پ.د.ک و پ.ک.ک ائتلافی در جریان بود. در 3 مارس سال 1995 رهبر آپو اعلان آتشبس نموده و به این منظور پیوندهایی را با پ.د.ک برقرار کرده بود. هیاتهای طرفین در زمستان 95 - 96 در هولیر نشستهایی را برگزار کرده و تفاهمنامهای را امضا کرده بودند. غیر از این پروتکل، در سال 82-83 ، در سالهای 95-96 نیز تفاهمنامهای بین طرفین ایجاد شده بود. بعد از جنگ، هیاتها این دیدارها را ادامه داده و حول قدمهایی اجرایی به توافق رسیدند. در سال 1996 حزب کارگران کردستان بر مبنای پیمان عمل کرده و حزب دمکرات کردستان دوست و متفق حزب کارگران کردستان به شمار میرفت. شایعات فراوانى در جریان بود، اما میگفتیم با آنها توافق کردەایم با وجود این ترکیه در 14 مه سال 1997، زمانیکه به عملیات دست زد، ما اطلاع دقیقی نداشتیم که آیا پ.د.ک در این میان با ترکیه است یا خیر. اما بعدا مشاهده کردیم که حزب دمکرات کردستان نیز در این عملیت قرار گرفته و درصدد محاصره ما در جنوب کردستان برآمده است. نیروهای گریلا در آن زمان هر دو نیرو را مورد حمله قرار دادند. پ.د.ک در هولیر نیز دست به قتلعام ما زد. هیچ توضیح و تفسیری در ارتباط با قتلعام هولیر ارائه نشد.
قتل عام گریلاهای مجروح در هولیر
دو سازمان میتوانند به نبرد بپردازند، میتوانند اعضای یکدیگر را دستگیر نمایند. در پاییز سال 1995 پ.ک.ک 150 نفر از پیشمرگها را دستگیر کرده بود. متعاقبا با رد و بدل کردن پیامهایی، این پیشمرگان آزاد شدند. هیچ گونه فشاری برآنان اعمال نشده بود. آنها را به قتل نرسانده بود. تمامی این پیشمرگان در صحت و سلامت بازگردانده شدند. در خلال جنگ طرفین کشته میدهند، اما قتلعام هولیر در حقیقت قتلعامی سبعانه به شمار میرود. بسیاری از رفقایمان مجروح و بیمار بودند، به منظور درمان در هولیر به سر میبردند. حضور آنان در هولیر نیز به دلیل پیمانی بود که با پ.د.ک منعقد شده بود. به زور به هولیر نرفته بودند، با اجازه و اطلاع پ.د.ک در آنجا حضور داشتند و در حال معالجه بودند. لازم است که رهبری حزب دمکرات کردستان در اینباره توضیح بدهد، اما تاکنون این مساله را پشت گوش انداختهاند؛ اما لازم است که در اینباره توضیح بدهند.
حمله به آواشین نیز در پاییز سال 1997 صورت گرفت. تمامی مناطق تحت کنترل حزب دمکرات کردستان در اختیار نیروهای ترک قرار گرفته بود. اما ارتش ترک در مقیاس وسیعی وارد آواشین شده بود. ارتش ترک در بیمارستان آواشین نیز به قتل عام دست زد. پ.د.ک راهنمای ارتش ترک بود. از بارزان تا خط میروس به حمایت از ارتش ترکیه پرداخت. نیروهای حزب دمکرات کردستان آنها را راهنمایی کردند. ارتش ترک خود به تنهایی قادر به کنترل آواشین نبود. اما در قتل عام هولیر، نیروهای پ.د.ک خود به تنهایی به این حمله دست زده و مجروحان را کشتند. دومین بار نیز در اکتبر سال 97 دست به قتل عام زد.
در جنگ شاید کارهای عجولانە و شدید انجام شود، احتمال حملات متعدد نیز موجود است، اما در این میان حقوق جنگ نیز وجود دارد. حملاتی جنگی در جریان جنگ امر طبیعی است، زمانی که نیروها به جنگ علیه یکدیگر دست میزنند، کسانی به اسارت در میآیند، حفاظت از این نیروها لازم است. پ.د.ک میتوانست چنین اقدامی را انجام دهد. اما انجام نداد. بیماران، مجروحان و افراد غیر مسلح را کشتند. به قتلعام ترکیه پیوسته و آنها هم در هولیر دست به قتلعام زدند.
- این حد از دشمنی برای چه؟
- باید حزب دمکرات کردستان این مساله را توضیح بدهد، این مساله فراتر از دشمنی است. دشمنانی که با یکدیگر به جنگ دست میزنند، در نهایت به توافق میرسند، در این میان اسرا از حقوق برخوردارند. اما پ.د.ک بر مبنای این مساله عمل ننمود. چرا تا بدین حد با تنفر عمل میکنند؟ باید در این رابطه خودشان توضیح بدهند. در میان کردها چنین سطحی از نفرت سابقه ندارد. این مساله با تصمیم رهبری آنها انجام شد. دشمنی دولت ترک با کردها نیازی به توضیح ندارد. زمانی که ما با یکدیگر دست به ائتلاف زدیم، هر دو طرف از این ائتلاف بهره بردند. اما زمانی که مساله قتلعام باشد، آیا باید حقوق انسانی نقض شود؟ چرا این دشمنی وجود دارد؟ باید حزب دمکرات کردستان این مساله را توضیح دهد.
- متعاقب ان توطئه بین المللی آغاز شد. حزب دمکرات کردستان در این توطئه چه نقشی داشت؟
نقش حزب دمکرات کردستان در توطئه بین المللی منفی است. باید این مساله را به درستی مشخص کرد. زمانی که توطئه آغاز شد، حزب دمکرات کردستان علیه پ.ک.ک به جنگ مشغول بود. در اول سپتامبر سال 1998 رهبر آپو اعلان آتش بس نمود. نیروهای ترکیه به این آتش بس پای بند بودند اما حزب دمکرات کردستان بر مبنای این آتش بس عمل نکرد. تا بهار سال 1999 در بسیاری از مناطق جنگ را ادامه داد. از سوی دیگر همراه با پیام واشنگتن، حزب دمکرات کردستان و اتحادیه میهنی را به این تصمیم واداشتند که علیه پ.ک.ک جنگ را آغاز کنند. آمریکا در این توطئه نیروهای دیگری را نیز به کار گرفت. آمریکا، اسرائیل و انگلستان را برای این توطئه آماده نمود. حزب دمکرات کردستان و اتحادیه میهنی در توطئه بینالمللی بیش از تمامی دیگر نیروها مورد استفاده قرار گرفتند. به همین دلیل نیز میبایست حزب دمکرات کردستان و اتحادیه میهنی در واشنگتن در 17 سپتامبر سال 1998 به توافق میرسیدند. متعاقبا اعلام کردند که پ.ک.ک یک سازمان تروریستی نیست اما از این بە بعد حزب دمکرات کردستان همانند سازمانی تروریستی با پ.ک.ک برخورد میکند. حزب دمکرات کردستان در فرایند توطئه بینالمللی از حملات آمریکا علیه رهبر آپو حمایت به عمل اورد. حزب دمکرات کردستان مدارکی را در راستای سیاه نمایی رهبر آپو به کشورهایی ارائه داده بود که رهبر آپو عازم آنها شده بود. حزب دمکرات کردستان به بخش مهمی از دستگاه رصد و نظارت آمریکا تبدیل شده بود. در توطئه بین المللی واجد نقشی منفی بود. حزب دمکرات کردستان پروندەهایی را ارائه و در نشستها نیز مشارکت کرده بود. حتی شایعاتی نیز در جریان است که گویا مسعود بارزانی نیز عازم روم شده و ملاقاتهایی داشته است.
- اما در برهه های بسیاری شما نسبت به اتحاد ملی و برگزاری کنگره ملی فراخوان دادهاید، اما خصوصا حزب دمکرات کردستان این مساله را نادیده میگیرد. این مساله را چگونه ارزیابی میکنید؟
- بعد از توطئه، این مرحله تا اندازهای تثبیت شد. حزب دمکرات کردستان در مقابل جنبش ما با احتیاط نزدیک میشد. اتحادیه میهنی در سال 2000 طی همکاری و ائتلاف با ایران درصدد برآمد پ.ک.ک را تحت کنترل خود قرار دهد. در سپتامبر سال 2000 بین پ.ک.ک و اتحادیه میهنی جنگ شروع شد. در این مرحله حزب دمکرات کردستان درصدد بود تلاشهای خود را تقویت نماید. در مقابل پ.ک.ک با حزم و احتیاط عمل کرده و بدون دست زدن به جنگ، نواحی تحت کنترل گریلا را به دست بگیرد. بیش از تمامی مناطق، درصدد برآمد تا این مساله را در خط بهدینان به پیش برد. در این مرحله دیالوگ نیز ادامه یافت. دیالوگ و نشستهایی در جریان بودند. برخی از اوقات رهبری حزب دمکرات کردستان میگفت که بار دیگر جنگ برادرکشی روی نخواهد داد، مسعود بارزانی به کرات چنین اظهار نظراتی را در رسانهها تکرار میکرد. این موارد مثبت میباشند. در تابستان سال 2006 تلاش نمود تا به یک میانجی تبدیل شود. در آتش بس 1 اکتبر سال 2006، حزب دمکرات کردستان و آمریکا نقش داشتند. آنها میانجیگر بودند و از دست یابی به راه حل سیاسی و دمکراتیک حمایت و پشتیبانی میکردند.
در آن زمان برای کنگره ملی فراخوانهای بسیاری برای دیدار صورت گرفت. در سال 2008 نیز ما مشاهده کردیم که حزب دمکرات کردستان همراه با آمریکا تلاشهایی را در راستای تحت کنترل قرار دادن پ.ک.ک انجام دادند. در مقابل، این مساله دچار وقفه شد. مقاومت زاپ این طرح و بازی را خنثی کرد. گویا ظاهرا پ.د.ک کنگرە ملی انجام میدهد و از آن طریق پ.ک.ک را تحت کنترل خود قرار میدهد.
تاثیر حزب دمکرات کردستان بر اتحادیه میهنی کردستان
در جریان سال 2013 نیز دیدارهای صورت پذیرفت و کمیته آماده سازی برای کنگره ملی ایجاد شد. هیاتها به ملاقات پرداختند. در آستانه این کنگره، حزب دمکرات کردستان از آن خارج شد. در این مساله باید نقش نیروهای خارجی را دید. آمریکا و ترکیه و بسیاری از نیروهای خارجی در این مساله دخالت کردند. حزب دمکرات کردستان نیز برای چنین مسالهای اماده است. مشاهده میشود که حزب دمکرات کردستان بسیار تحت تاثیر نیروهای خارجی قرار دارد و طبق خواستەهای این نیروها قرارهای خود را صادر و اجرا میکند. نمیتواند حافظ حقوق دمکراتیک ملی کردها باشد. حتی قادر نیست نسبت به منافع خود نیز تصمیم اتخاذ نماید. دیگر نیروها هر چه بگویند حزب دمکرات آن را قبول میکند. اخیرا نیز حزب دمکرات کردستان به شیوەای منفی با فراخوانهای اتحاد ملی برخورد داشته است. تا جایی که این مدت برای برگزاری کنگره ملی کردستان زمان مناسبی به نظر میرسید. در صورتیکه یک استراتژی مشترک مبنا قرار میگرفت، مساله کرد میتوانست حل شود. میشد هر چهار بخش کردستان آزاد شود. اما حزب دمکرات کردستان در این رابطه فاصلهای دور گرفته و بر اتحادیه میهنی نیز تاثیرگذار بود و اتحادیه میهنی را نیز از این مسیر دور کرده و تلاشها در راستای ایجاد کنگره ملی را تخریب کرد.
حزب دمکرات کردستان بر اساس منافع خانوادگی و عشیرهای عمل می کند
حزب دمکرات کردستان بر مبنای [دستورات] نیروهای خارجی عمل مینماید. هر آنچه که آمریکا، ترکیه و اسرائیل دستور دهند بر این مبنا عمل میکند. حزب دمکرات کردستان از ارادەای ضعیف برخوردار است. تا زمانی که با نیروهای دیگر کردی دست به ائتلاف نزند این اراده همچنان ضعیف میماند. راه این ائتلاف و پیوند نزدیک نیز از تعامل دمکراتیک و ارتباط با سازمانهای دیگر کردی میگذرد. اما از نظر حزب دمکرات کردستان در صورتیکه سازمانهای دیگر پیشرفت بکنند آنها خودشان از میان میروند. حزب دمکرات کردستان موجودیت خود را در نابودی سازمانهای دیگر میبیند. این ذهنیت درست و اصولی نیست. این ذهنیت بسیار محدود و کوته بینانه است، بر اساس منافع عشیرهای، خانوادگی و بخشهای خاصی استوار است. به همین دلیل نیز منافع خانوادگی خود را در اولویت قرار میدهد. از همین رو نیز به حمله علیه اتحادیه میهنی دست میزند، به پ.ک.ک حمله مینماید. این ذهنیت حزب دمکرات کردستان اشتباه است. برای نمونه تفاهمنامه سالهای 82 – 83 پ.ک.ک و حزب دمکرات کردستان را به پیش برد. زمانیکه ترکیه دست به حمله زد، اگر ائتلاف این دو حزب قدرتمند میبود؛ اکنون در شمال کردستان نیز مساله کرد به راه حل دست یافته بود. دمکراسی در جنوب کردستان نیز پیشبرد مییافت. کردستان آباد میشد. بدون هیچ تردیدی این مسائل حل میشدند. اما پ.د.ک به چنین مساله ای دست نزد. از پ.ک.ک جدا شد و با ترکیه دست به اتحاد زد و در مقابل به پ.ک.ک نیز حمله کرد. در جریان ارتباط با ترکیه، به منافع خانوادگی اندکی دست یافتند. اما کردیت به پیروزی دست نیافت. برعکس، مساله کرد نیز به راه حل دست نیافت. به همین دلیل نیز حزب دمکرات کردستان نیازمند انقلابی ذهنیتی و نیز انقلابی در سیاست است. لازم است ذهنیت آنان دچار تغییر شود. این ذهنیت باید دمکراتیک شود. باید در مسیر سیاست دمکراتیک ملی قرار گیرد. نباید موجودیت خود را بر مبنای نابودی دیگر سازمانها استوار نماید. لازم است پ.ک.ک نیز موجودیت داشته باشد، حزب دمکرات کردستان نیز حضور داشته باشد، اتحادیه میهنی نیز حضور داشته باشد. همگی آنها با یکدیگر تقویت شوند، در مسیر دمکراتیک ملی قرار گرفته و در میان آنها از دمکراسی استقبال شود. ذهنیت و موضع صحیح بر این مبنا قرار دارد. ما برای چنین مسالهای آماده هستیم، زیرا این مساله را صحیح قلمداد میکنیم.