مقاومت و مبارزه دمکراتیک در روژهلات کردستان همواره پرشکوه است [یادداشت]

... شرایط ایجاب می‌کند که جریان‌های سیاسی با در‌پیش‌گرفتن سیاستی مشترک و متحد با سیاست‌ فاشیستی جمهوری اسلامی و متحدانش روبرو شوند ...

"رژیم جمهوری اسلامی ایران به دلیل درپیش‌گرفتن سیاست‌های غیردمکراتیک و همچنین بحران‌ها و ناآرامی‌هایی که در داخل و خارج با آن روبروست، همانند مرغ سربریده در حال دست و پا زدن است. رژیم ایران با اعدام فعالین سیاسی، ترور فعالین مدنی و زیست‌محیطی و همچنین حمله به گریلاهای ی.ر.ک و تجاوز به خاک جنوب کردستان و بخش‌های دیگر آن، نمی‌تواند بحران‌ها و آشوب‌های داخلی را لاپوشانی کرده و مانند گذشته با مسئله‌ی کُرد و دمکراسی در ایران برخورد نماید. به دلیل اینکه خلق کُرد در تثبیت دمکراسی و صلح در خاورمیانه دارای نقش، نیرویی منسجم و سازماندهی‌شده است که علیه فاشیسم به مبارزه‌ی مشروع و دمکراتیک می‌پردازد.

 

اگر رژیم ایران با حمله به کُردهای آزادیخواه و قتل‌عام آنها، درصدد لاپوشانی شکست‌هایش در عراق، سوریه، یمن، لبنان و داخل خود ایران باشد، جدای از عمیق‌تر کردن بحران‌های داخلی و تضعیف جایگاهش هیچ دستاورد دیگری نخواهد داشت. رژیم ایران اگر برای حفظ منافعش با دیگر دولت‌های اشغالگر کردستان بر علیه کُردها به معامله بپردازد، به بازی‌ای در می‌افتد که به زیانش تمام خواهد شد. همچنین اگر رژیم با سیاست‌های بازداشت، ترور، اعدام و حمله درصدد باشد که فشار و تحریم‌های خارجی و اعتراضات خیابانی را بی‌تاثیر کند، برعکس آن آتش نارضایتی‌های جامعه و مردم را شعله‌ورتر کرده و شرایط بحرانی‌تر خواهد شد. کُردهای آزادیخواه ثابت کرده‌اند که کُرد آزاد دیگر در برابر ظلم و زورگویی سر تسلیم فرود نیاورده و قربانی سیاست‌ نیروهای بیگانه نمی‌شود.

 

رژیم ایران با ترور فعالین سیاسی، مدنی و زیست‌محیطی چه کسی را مخاطب قرار می‌دهد؟ آیا ترور می‌تواند به مسائل مربوط به هویت، حقوق و دمکراسی در ایران و روژهلات کردستان پایان دهد؟ ایران با فعال‌کردن ماشین ترور به کجا می‌خواهد برسد؟ آیا ترور قادر خواهد بود که یک جامعه، خلق و یا ملتی را از تاریخ و راه حقیقت باز دارد؟ اگر ماشین ترور در چارچوب انکار موجودیت خلق کُرد و جامعه‌‌ی آن فعال شده باشد، بایستی بدانند که خلق و جامعه‌ی کُرد با درپیش‌گرفتن موضعی رادیکال از موجودیت خود دفاع خواهند کرد. در واقع ترور به دلیل اینکه با هدف ایجاد انشعاب در خلق و جامعه و تحمیل حاکمیت غیردمکراتیک انجام می‌گیرد، مشروعیت رژیم ایران را زیر سوال برده و در سطح بین‌المللی نیز ایران به عنوان منبع ترور، بازداشت و اعدام شناخته می‌شود.

 

آیا اعدام فعالین سیاسی و مدنی همچون (زانیار مرادی، لقمان مرادی و رامین حسین‌پناهی) می‌تواند آتش انقلاب خلق‌های ایران و روژهلات کردستان را به خاموشی بکشاند؟ آیا اعدام می‌تواند صدای آزادی، دمکراسی و موج خشم خلق را فرو نشانده و به رمان انقلاب آزادی‌خواهی در کردستان پایان دهد؟ آیا می‌تواند که مطالبه‌ی زندگی آزاد را از ذهن و قلب جوانان مبارز و میهن‌دوست کُرد خارج کند؟ آیا اعدام می‌تواند به تحریم‌های اقتصادی، بیکاری و فقر حاکم بر ایران پایان داده و هژمونی رژیم بر منطقه را تضمین کند؟ آنچه مبرهن است، اینست که در طول تاریخ تا به امروز اعدام هیچگاه نتوانسته آتش انقلاب آزادیخواهانه را در قلب آزادیخواهان فرو نشانده و به انقلاب آزادی‌خواهی در کردستان پایان دهد. بنابراین کسانی که بایستی از تاریخ درس عبرت بگیرند، خود مسئولان رژیم جمهوری اسلامی هستند. هر حکومتی که با اعدام و خشونت حاکمیت فاشیستی را بر جامعه‌ تحمیل کرده باشد، تنها و تنها به عمر حاکمیت خود پایان داده است. بهترین راه‌حل برای رژیم ایران به جای اعدام فرزندان کُرد در حساس‌ترین شرایط، چاره‌یابی صلح‌جویانه و دمکراتیک‌خواهانه‌ی مسئله‌ی کُرد است. به دلیل اینکه با هر اعدامی، اتحاد و سازماندهی جامعه علیه فاشیسم و همچنین موج مبارزات دمکراتیک در ایران و روژهلات گسترده‌تر خواهد شد.

 

آیا حمله‌ی نیروهای مسلح و مزدوران رژیم جمهوری اسلامی ایران علیه گریلاهای روژهلات کردستان و توپباران و موشک‌پراکنی مقر‌های حزب دمکرات می‌تواند به مبارزات مشروع و دمکراتیک خلق کُرد پایان دهد؟ رژیم چه منافعی  از این حملات به دست آورده و پیامدهای آن برای رژیم چه خواهد بود؟ آیا با گسترش حملات و خشونت‌، صلح و امنیت در داخل ایران برقرار می‌گردد؟ بدون شک رژیم ایران هیچگاه نخواهد توانست با حمله و یورش به مبارزات دمکراتیک خلقی آزادیخواه پایان داده و تداوم این رویه تنها شروع جنگی بی‌پایان برای داخل ایران در پی خواهد داشت که سرنوشت نامعلومی نیز به همراه دارد. چرا که تنها گزینه‌ی خلق کُرد در راه رسیدن به حقوق و آزادی خود، نیرو بخشیدن به مقاومت و مبارزات دمکراتیک خواهد بود. مسئولان رژیم ایران در مقطع کنونی کردستان را نقطه‌ی آغاز جنگ در نظر می‌گیرند و اینگونه منطقه را به سمت ناآرامی و بی‌ثباتی پیش خواهند بُرد. این مسئله نیز به نوبه‌ی خود ثابت می‌کند که رژیم ایران در سیاست‌های داخلی و خارجی از لحاظ سیاسی، دیپلماسی و اقتصادی با بحران و شکست روبرو گشته و برای لاپوشانی شکست‌ها و تداوم آشوب‌گری‌هایش به حمله‌ی نظامی و اقدامات وحشیانه پناه آورده است. تداوم این سیاست‌ها برای رژیم ایران، بزرگ‌ترین شکست قرن حاضر خواهد بود.

 

خلق کُرد با اعتصاب سراسری در روژهلات کردستان پیام صریحی را به رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی ایران داد. موضع دمکراتیک و متحدانه‌ی خلق کُرد در روژهلات کردستان شایسته‌ی احترام است. چرا که موضعی مسئولانه و مبارزه‌جویانه علیه فاشیسم بود که مهر خود را بر مبارزات مشروع خلق‌مان زد. اعتصاب سراسری مبارزه‌ای موفق، بی‌همتا و متمدنانه در برابر سیاست‌های جمهوری اسلامی بود که تمامی توطئه‌های حکومت را خنثی نمود. درسی که رژیم ایران بایستی ازین واقعه بگیرد اینست که جامعه‌ی کُرد با اتحاد از پیشاهنگان و مبارزان آزادیخواه خود حمایت خواهد کرد. به همین دلیل نیز بایستی رژیم ایران به جای سرکوب و قتل‌عام، به دنبال چاره‌یابی دمکراتیک مطالبات مشروع خلق کُرد باشد. رژیم ایران نمی‌تواند با زورگویی اراده‌ی آزاد خلقی را تضعیف کند. بایستی رژیم این اعتصاب را همچون کارنامه‌ی اعمال خود در قبال خلق کُرد بشناسد و ازین مرحله به بعد با خلق کُرد همچون خلقی مبارز و دارای سازماندهی برخورد کند که با وجود توطئه‌های رژیم، معیارهای مقاومت و مبارزه‌ی دمکراتیک در این سرزمین همواره برقرار بوده و بازی با اراده‌ی آزاد خلق کُرد هزینه‌ی‌ سنگین خیابان‌ها را در پی خواهد داشت.

 

آنچه حائز اهمیت است، اینست که از این مرحله به بعد بایستی تمامی جریان‌ها و احزاب سیاسی و همچنین نهادهای مدنی موضع متحد و روحیه‌ی کار جمعی برای مبارزات خیابانی را اساس قرار بدهند. جریان‌ها و احزابی که به اراده‌ی آزاد خلق کُرد باور دارند، همانند جامعه‌ی خود، بایستی دارای موضع و احساس مسئولیتی تاریخی باشند. همانگونه که اتحاد و همصدایی خلق کُرد تحت شرایط اعدام، ترور و بازداشت در خیابان‌های کردستان برقرار می‌گردد، بایستی احزاب و جریان‌های سیاسی نیز از این مبارزه‌ی مشترک خلق‌مان الهام بگیرند. شرایط ایجاب می‌کند که جریان‌های سیاسی با در‌پیش‌گرفتن سیاستی مشترک و متحد با سیاست‌ فاشیستی جمهوری اسلامی و متحدانش روبرو شوند.

 

حزب حیات آزاد کردستان ـ پژاک و جامعه‌ی دمکراتیک و آزاد روژهلات کردستان ـ کودار بر این باورند که اگر جریان‌های سیاسی کردستان پیشتر دارای موضعی ملی و میهن‌دوستانه بودند، جمهوری اسلامی جسارت این را نداشت که علیه کُردها حملات وسیعی را به اجرا بگذارد. به همین دلیل نیز برای خنثی نمودن سیاست‌های فاشیست‌مابانه‌، پیشبرد گفتمان و اقدامات مشترک و متحد، کلید چاره‌یابی صلح‌جویانه‌ی مسئله‌ی کُرد و خلق‌های منطقه خواهد بود."

 

منبع؛ وبگاه پژاک