"لازم است خلقمان بر مسئله خیانت و خائنان تمرکز نماید/ اروپا مدیون پ.ک.ک است" [بخش دوم و پایانی]

باییک: کوردها مثلی دارند، اگر کرم از درون درخت نباشد، درخت بر زمین نمی‌افتد. این مثل در نوع واقعیتی است. اگر در شنگال که دولت ترکیه دست به قتلعام می‌زند، عده‌ای به همکاری با دولت ترک دست نزنند، ترکیه قادر به ادامه قتلعام نخواهد بود.

جمیل باییک ریاست مشترک کنفدرالیسم جوامع کوردستان با شرکت در برنامه ویژه سترک تی‌وی، حصر تحمیلی بر رهبر خلق کورد، نبرد و مقاومت در روژآوا و بخش‌های دیگر کوردستان را تحلیل کرده و اعتراض خود را نسبت به تداوم محاصره کمپ مخمور ابراز داشت. ترجمه کامل بخش دوم و پایانی این گفتوگو به شرح زیر است:

سترک تی‌وی: دولت ترک تا کنون در بسیاری از مواقع به شنگال حمله نموده است، چند روز قبل نیز به شنگال حمله نمود. ۴ نفر از جوانان ایزدی خلقمان در این حملات به شهادت رسیدند. نه دولت عراق و نه حزب دمکرات کوردستان در مقابل این حملات هیچ موضعی نگرفتند. علت و هدف این حملات چه بوده و این سکوت را چگونه می‌بینید؟

باییک: به خانواده‌های شهدا، به نیروهای ی.ب.ش، به خلق ایزدیمان و به تمامی خلقمان در کوردستان تسلیت عرض می‌کنیم، با گرامیداشت یاد و خاطره شهید زرتشت، یاد و خاطره تمامی شهدای شنگال و تمامی شهدای اخیر، شهدای گذشته تا به امروز را گرامی می‌دارم. در مقابل آنان سر تعظیم فرود می‌آورم. پیمانی را که با شهدایمان بسته‌ایم، بار دیگر تجدید می‌کنیم. اکنون حملات علیه خلق ایزدیمان و ایزدخان ادامه دارند. و این گفته خلقمان در شنگال که حمله کنونی در تداوم حمله داعش است کاملا درست است.

هدفی را که داعش درصدد دست‌یابی به آن بود اکنون ترکیه می‌خواهد تحقق دهد. ترکیه در تداوم حملات داعش به شنگال حمله می‌کند. قتلعام‌های کنونی در این راستا هستند. کسی که با دولت ترک همکاری کند با داعش همکاری می‌کند. همه نیز بر ارتباطات داعش و ترکیه واقف هستند. به همین دلیل هیچ کس نمی‌تواند مدعی شود 'من به ترکیه احترام می‌گذارم، با ترکیه همکاری می‌کنم اما ضد داعش هستم.' این گفته دروغی بزرگ و فریبی بیش نیست. همکاری با ترکیه به معنای همکاری با داعش است. ترکیه تلاش می‌کند همان بلایی را که داعش بر سر شنگال آورده است خود این بار انجام دهد. با خلق ایزدی ما دشمنی ورزد. اگر ترکیه در شنگال دست به قتلعام می‌زند، برخی نیز در شنگال با نیروهای ترکیه دست به همکاری می‌زنند. اگر در شنگال با دولت ترک همکاری نشود، ترکیه نمی‌تواند در شنگال دست به قتلعام بزند. به همین دلیل خلق ایزدیمان در شنگال لازم است که کِرم درونی را از میان برداشته و آنها را مورد حسابرسی قرار دهد. کوردها مثلی دارند، اگر کرم از درون درخت نباشد، درخت بر زمین نمی‌افتد. این مثل در نوع واقعیتی است. اگر در شنگال که دولت ترکیه دست به قتلعام می‌زند، عده‌ای به همکاری با دولت ترک دست نزنند، ترکیه قادر به ادامه قتلعام نخواهد بود. این طرف، شریک و همدست ترکیه است، آنها در خدمت ترکیه و در خدمت داعش هستند. آنها نمی‌توانند بگویند که ما کورد هستیم، ما برای کوردایتی دست به این اقدامات می‌زنیم. خلق ایزدی ما لازم است این واقعیت را ببیند. خائنان را در میان خود نپذیرند. اجازه حیات به انها را ندهند. لازم است در مقابل انها ایستادگی نمایند، خود را پاک کنند. در اینصورت است که دولت ترکیه نمی‌تواند آنها را قتلعام نماید. لازم است خلقمان در هر نقطه‌ای که قرار دارد، اتحاد لازم را در میان صفوف خود برپا دارد. اتحاد را مبنای عمل خود قرار دهد. بینش خود را گسترش دهد، خود را اموزش دهد، خود را سازماندهی کند و علیه خیانت، علیه اشغالگری ترک مبارزه خود را اعتلا بخشد. این راه درست مبارزه است. لازم است که تمامی ایزدیان بر این نکته واقف باشند. اگر ایزدخان از میان برود، در هیچ جای جهان ایزدیان قادر به ادامه حیات خود نیستند. ایزدیان از میان می‌روند. اگر ایزدیان همچنان در سراسر جهان حیات خود را حفظ کرده‌اند، به یُمن ایزدخان است. به همین دلیل است که دشمن تا این اندازه بر مسئله شنگال حساسیت دارد. اگر شنگال از میان برود، ایزدیان هیچگاه نمی‌توانند حیات و بقای خود را ادامه دهند، ایزدیت به پایان می‌رسد. به همین علت ایزدیان در هر جایی از جهان باشند لازم است که از شنگال حراست و صیانت به عمل آورند. ریشه آنها در شنگال قرار دارد. اگر ریشه بخشکد، هیچ کسی زنده نخواهد ماند، زیرا شاخه‌ها بر اساس ریشه جوانه می‌زنند. به همین دلیل جوانان ایزدی در هر جایی که زندگی می‌کنند، لازم است به شنگال توجه کنند. بعد از این قتلعام‌ها بیش از پیش باید به صفوف ی.ب.ش بپیوندند و ی.ب.ش را باید تقویت کنند. باید از ایزدخان، از ریشه خود صیانت نمایند. به شهادت مام زکی بنگرند، مگر در شهادت مام زکی نیز دست خیانت مشهود نبود؟ این مسئله ثابت شده است. تمامی افرادی که بعد از شهادت مام زکی نیز شهید شدند، به دست خائنان شهید شدند. به همین علت لازم است خلقمان بر مسئله خیانت و خائنان تمرکز نماید. خائنان را از صفوف خود پاکسازی نماید و اتحاد خود را ایجاد نماید. همکاریهای خود را توسعه بخشند. از خود حراست نمایند، انزمان است که هیچ کس نمی‌تواند به شنگال و ایزدخان حمله کند. مسئله دیگری نیز وجود دارد، برخی از افراد خلق ایزدیمان در شنگال یا خارج از شنگال در رسانه‌ها می‌گویند که باید دولت این کشتار و قتلعام‌ها را خاتمه دهد، سازمانهای بین‌المللی مانع از اقدامات آنها شوند، حتی می‌گویند که باید آمریکا، اروپا از ما حراست نمایند. چنین خواستی اشتباه است. این کشورها در مقابل قتلعام شنگال سکوت می‌کنند.

می‌توان سکوت این دولتها را نقد و محکوم کرد، اما این دولت‌ها هیچگاه از ایزدیان صیانت نخواهند کرد. اگر قتلعامی روی دهد دولتها در آن نقش داشته‌اند، از ترکیه حمایت می‌کنند، از خائنان کورد حمایت می‌کنند و چشمان خود را بروی این جنایات می‌بندند. کسانی که پشت این قتلعامها ایستاده‌اند، سالهاست که سکوت کرده‌‌اند، آیا از جامعه ایزدی صیانت می‌کنند؟ هرگز.

خلق ما باید این مسئله را درک کرده و می‌توانند سکوت آنها را مورد انتقاد قرار دهند، فقط لازم است که به خود اتکا و باور داشته باشد. از خود صیانت به عمل آورد. در این میان اگر می‌خواهند مانع از قتلعام شوند، باید خودشان از خود دفاع و صیانت نمایند، دولتها از آنها صیانت به عمل نخواهند آورد. باید به درستی به این مسئله نگریست. باید واقعیت خودشان را درک کنند. اگر عده‌ای در مقابل این قتلهام‌ها سکوت کرده‌اند، یا در آن مشارکت دارند یا در آن همکاری دارند، به همین دلیل است که سکوت کرده‌اند. منافع آنان ایجاب می‌کند، به همین دلیل است که سکوت کرده‌اند. سکوت در مقابل این قتلعام‌ها نهادینه شده است، یعنی این قتلعام‌ها را مناسب تشخیص داده‌اند. در غیر اینصورت می‌توانند در مقابل آن موضع بگیرند، حتی علیه دولت ترکیه می‌توانند موضع بگیرند. می‌توانند اعلام نمایند که چرا دولت ترکیه در این منطقه دست به قتلعام می‌زند. اما سکوت کرده‌اند، آمریکا، اتحادیه اروپا، سازمان ملل سکوت کرده و منافع آنان ایجاب می‌کند که حتی عراق نیز در مقابل این حملات سکوت کند، زیرا وضعیت عراق نیز مشهود بوده و ضعیف است و نمی‌تواند به اقدامات چندانی دست بزند.

فقط چرا در این میان کورد سکوت می‌کند؟ لازم است این مسئله را به خوبی درک کرد، هم می‌گویند ما کورد هستیم، برای کوردها مبارزه و تلاش می‌کنیم. اما ایزدیان با قتلعام مواجه شده‌اند، رهبران آنها که علیه داعش به مبارزه دست زدند، کسانی که خلق و کرامت خلق را حفظ کردند، کرامت کوردها را حراست کردند، اکنون کشته می‌شوند، هیچ کس نسبت به این عمل اعتراضی نمی‌کند. خلقمان باید این مسئله را ببیند، برای آنان مایه شرم است که تحت عنوان کوردایتی سکوت پیشه کنند، برای آنها مایه شرمی بزرگ است. خلقمان باید این نکته را درک کند، که چه معنایی دارد؟ باید دریابد که سکوت چه معنایی دارد، باید در مقابل آن موضعگیری نماید. حراست و صیانت از ایزدیان وظیفه تمامی کوردها در تمامی بخشهای کوردستان بوده و برای تمامی احزاب سیاسی وظیفه‌ای اکید به شمار می‌رود. زیرا کوردها در ایزدیت ریشه دارند. لازم است تمامی کوردها از ایزدی‌ها صیانت کنند، از ایزدیان حراست نمایند که با این کار در واقع از خود صیانت نموده‌اند.

اکنون لیبی در کانون توجه قرار دارد، آتش‌بسی اعلان شده است، سپس معلوم شد که طرفین این آتش‌بس را امضا نمی‌کنند، مشخص شد که تبهکاران در ادلب به وسیله دولت ترک به لیبی اعزام می‌شوند. شما این رویدادهای لیبی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

لیبی جایگاهی مهم دارد. از منابع غنی نفت و گاز برخوردار است. لیبی در میانه آفریقا و خاورمیانه همانند یک پل عمل می‌نماید. در دریای مدیترانه نیز جایگاه ویژه خود را دارد. به دلیل این موقعیت مهم است که اکنون در رابطه با لیبی شاهد نزاع و اختلاف هستیم. زیرا هریک از طرفین می‌خواهد که در لیبی خود را تقویت و قدرتمند نموده و هژمونی خود را بسط دهد. ترکیه نیز پا به هر جایی بگذارد، مشکلات آنجا خاتمه نخواهد یافت. در عمل نیز این مسئله به اثبات رسیده است. ترکیه تا کنون به هر جایی که پا گذاشته است، آرامی، ثبات از آنجا رخت بر بسته است، جنگ و دشمنی ایجاد کرده است. به همین دلیل بود که نشست برلین به نتایجی دست نیافت. یا کسانی که در این کنفرانس مشارکت داشتند مطالبات و درخواستهای ترکیه را قبول کردند. اگر درخواستهای ترکیه را قبول نکنند، احتمال ندارد که این کنفرانس به اهداف خود دست پیدا کند. همه از واقعیات ترکیه اطلاع دارند. اکنون ترکیه تبهکاران وابسته به خود را از سوریه به لیبی اعزام می‌کند. همه از این نکته اطلاع دارند و علنا اعلام می‌کنند که ترکیه نیروهای تبهکار را از ادلب، عزاز و سریکانی گرفته، آموزش می‌دهد و آنها را به لیبی می‌فرستد. اگر این گونه است چرا از آن ممانعت نمی‌کنند؟ باید از آنها ممانعت کنند. اگر می‌دانند که ترکیه تبهکاران را به لیبی اعزام می‌کند و خواهان جنگ نیستند، و می‌خواهند که در لیبی به صلح دست یابند، باید از اعزام نیرو به لیبی ممانعت کنند. مگر می‌توان گفت که نیروی این کار را نداریم، امکان ندارد؛ اگر بخواهند می‌توانند مانع از اقدامات ترکیه شوند.

برای آنکه خلق هیچ واکنشی نسبت به اعزام این نیروها به لیبی نشان ندهند، در بیانیه‌های صادر شده اعلام می‌کنند که ترکیه این تبهکاران را به لیبی اعزام می‌کند. تا واکنش خلقها را نرم کنند و واقعیات موجود را پنهان کنند دست به این کار می‌زنند. ترکیه بنا به اجازه و اطلاع آنها، این تبهکاران را به لیبی اعزام می‌کند. چرا اردوغان مسئولیت آن را نمی‌پذیرد؟ در طرابلس حاکمیتی اخوانی حضور دارد، اخوان المسلمین در سوریه و مصر ضربه خورده است. اردوغان می‌خواهد در لیبی از آنها حفاظت نماید. زیرا رهبر اخوانی‌ها اردوغان است. اگر به این مسئله نگریسته شود می‌توان حرکت و جنبش آنها را در هر جایی مشاهده کرد، از آنها حمایت می‌نماید. تلاش دارد آنها را تقویت نموده و حفاظت کند. ترکیه مایل به از میان رفتن اخوان المسلمین در لیبی نیست. غیر از دولت‌های عربی، دخالت دیگر کشورها را نمی‌پذیرد. اعلام می‌نماید که غیر از دولت‌های عربی، هیچ کس نباید در لیبی مداخله نماید. دولتهای عربی از چنین حقی برخوردار هستند. لیبی نیز یکی از دولتهای عربی است. دولتهای عربی می‌توانند علیه مداخله ترکیه و دولتهای دیگر موضعگیری نمایند. همسایگان ترکیه علیه مداخله ترکیه هستند، علیه اتحاد ترکیه با حاکمیت طرابلس هستند. اقدامی درست است و چنین حقی دارند. ترکیه می‌خواهد که جنگ در لیبی را همانند سوریه شعله‌ورتر نماید، به مرحله قتلعام برسد. در لیبی نیز همانند سوریه به ویرانکاری دست بزند. سیاست ترکیه سیاستی اشغالگرانه است. ترکیه تلاش دارد در خاورمیانه بر هژمونی خود افزوده و جنگ را بسط و گسترش دهد. دولتهای عربی نیز این مسئله را دیده و علیه آن موضعگیری نموده‌اند. براین باورم که کشورهای عربی در این رابطه موضعگیری شدیدتری اتخاذ می‌کنند.

می‌گویند که اردوغان؛ رئیس جمهوری ترکیه وعده اعطای شهروندی ترکیه را به تبهکاران داده است. شما در این رابطه چه می‌گویید؟

ترکیه این تبهکاران را به عنوان ساکنان منطقه سازماندهی کرده و آنها را تسلیح می‌کند و در هر جایی که به آنان نیاز باشد، آنها را به آنجا اعزام می‌کند. می‌خواهد حق شهروندی را نیز به این افراد اعطا کند تا آنها را علیه کوردها و نیروهای دمکراسیخواه نیز فعال نماید. در سوریه، عراق و لیبی از این تبهکاران بهره می‌گیرد. شاید فردا در جای دیگری به آنها نیاز داشته و آنها را به جای دیگری اعزام کند. همانگونه که در دوره عثمانی افرادی تحت عنوان شهروند وجود داشته و از طریق آنها شهرها را تاراج می‌کردند و سپس ارتش عثمانی آن مناطق را به اشغال خود درمی‌آورد. ترکیه هم اکنون نیز به این اقدام دست می‌زند. شهروند‌های ترکیه، همین تبهکاران هستند. با سازماندهی آنها در ترکیه تحت عنوان سعادت، این تبهکاران سازماندهی شده را به مناطق مورد نظر اعزام می‌کند.

پیش از این اعلام می‌کردند که ما ناتو-ی اعراب را تاسیس می‌کنیم، اما متعاقبا می‌گویند که ما دولت‌های عربی را وارد ناتو می‌کنیم. این طرح برای خاورمیانه چه معنایی دارد؟

چنین سخنانی شنیده می‌شوند، از صحت و سقم و امکان تحقق آن اطلاع دقیقی در دست نیست. مدتی گفته می‌شد که ناتوی اعراب در میان کشورهای عربی ایجاد می‌شود، و در این اواخر گفته می‌شود که اعراب را در ناتو خواهند پذیرفت. به درستی نمی‌توان گفت کدامیک درست است. باید نکته نهفته در بطن این گفته‌ها را معلوم کرد. زمانی که اتحاد جماهیر شوروی دچار فروپاشی شد، سرمایه‌داری دست به تبلیغات وسیعی زده و اظهار داشت که سرمایه‌داری توسعه خواهد یافت و هیچ سیستم بدیلی برای آن موجود نیست. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سیستم مدرنیته کاپتالیستی تلاش نمود هژمونی خود را تحمیل نماید. برای دست‌یابی به چنین هدفی نیز استراتژی جدیدی را در پیش گرفت. تحت عنوان سیستم نوین جهانی، این سیستم را شکل داد. هدف این سیستم جهانی این بود که هژمونی بر جهان افزایش پیدا کند. به منظور ایجاد هژمونی خود، باید خاورمیانه را به چنگ می‌آورد. اما سیستم مدرنیته کاپیتالیستی در خاورمیانه هنوز نتایجی را کسب نکرده است. این استراتژی تلاش نمود تا به اهداف خود دست یابد. به همین علت، در رابطه با این استراتژی، برای خاورمیانه نیز پروژه‌ای را تحت عنوان خاورمیانه بزرگ ایجاد کردند تا بتوانند خاورمیانه را بر مبنای اهداف خود و منافع خود سازماندهی کنند و از این طریق هژمونی خود را در سطح جهانی بسط و گسترش دهند.

اکنون سیستم مدرنیته کاپیتالیستی واجد سیستمی به نام ناتو است، این سازمان سیستم را حفاظت می‌کند. سیستم می‌خواهد در خاورمیانه هژمونی خود را ایجاد کرده تا بتواند در سطح جهانی به این هژمونی دست پیدا کند. به همین دلیل نقش و وظیفه اصلی بر دوش ناتو می‌افتد، بعد از آنکه اتحاد جماهیر شوروی از میان رفت، ناتو نیز دشمنان جدیدی را برای خود معرفی کرد. این دشمن جدید را نیز تروریسم نام نهاد. پیش از آن شوروی حضور داشت، سوسیالیسم حضور داشت، این بار ناتو اظهار داشت که علیه تروریسم دست به نبرد می‌زند. تروریسم در کجا قرار دارد؟ در خاورمیانه. به همین دلیل گفتند که ما در خاورمیانه علیه تروریسم مبارزه می‌کنیم. علیه تروریسم، مبارزه، جنگ، توصیفی برای عملکرد ناتو است. کدام دولت سیستم مدرنیته کاپیتالیستی را نمایندگی می‌کند؟ آمریکا. امریکا در خاورمیانه هر اراده سیاسی خارج از خود را نمی‌پذیرد. اراده‌ای که در این میان وجود دارد تلاش دارد تا به منظور تحکیم هژمونی خود در سطح جهانی تمامی دیگر اراده‌های سیاسی را در هم شکند. در سالهای ۱۹۹۰ به همین منظور دست به مداخله زد. به منظور ممانعت از تحقق این اهداف چه کسی در مقابل این مداخله و اراده سیاسی ایستادگی کرد؟ رهبر آپو. زیرا اراده سیاسی سترگ رهبر آپو برای آنان مسئله‌ای دشوار بود. لازم است که این مسائل و مشکلات را حل کنند تا بتوانند استراتژی خود را عملی کنند. اگر علیه خلق کورد که رهبر آپو آن را نمایندگی می‌کند، علیه خلق‌های منطقه توطئه‌ای بین‌المللی را به پیش بردند، وابسته به این استراتژی بود. اگر امروزه این انزوای شدید علیه رهبر اپو تحمیل می‌شود به این منظور است. این انزوا از سوی ترکیه برقرار نشده است، سیستم است که این حصر را بر رهبر آپو تحمیل کرده است. سیستم امرالی تجسم سیستم مدرنیته سرمایه‌داری است. انزوا را بر رهبر آپو تحمیل کرده‌اند. بر وی فشار وارد می‌آورند تا رهبر آپو در خاورمیانه اراده خلق‌ها را نتواند به حرکت وادارد، تا صرفا اراده سیستم سرمایه‌داری در منطقه تحقق یابد.

دادگاه عالی بلژیک اخیرا تصمیم گرفته است که پ.ک.ک را از لیست سازمان‌های تروریستی خارج نماید. این تصمیم پیش از این اخذ شده بود؛ اما دولت ترکیه نسبت به آن اعتراض کرده بود و تصمیم اخیر بر مبنای تصمیم دادگاه عالی بلژیک اتخاذ شده است. این تصمیم اخیر واجد چه معنایی است، چرا حاکی از اهمیت است؟

درست است، دادگاه بلژیک چنین تصمیمی را اتخاذ کرده است. تصمیم قبلی را خاتمه یافته قلمداد کرده و تصمیم کنونی مبنی بر خارج کردن حزب کارگران کوردستان از لیست سازمانهای تروریستی تصمیمی بجا و شایسته است. تصمیم مبنی بر گنجاندن پ.ک.ک در لیست سازمانهای تروریست از سوی اروپا و آمریکا تصمیمی کاملا سیاسی است. حقوقی نیست. اخلاقی و انسانی نیست. تصمیمی کاملا سیاسی است. به منظور تحقق اهداف خود این تصمیم را گرفته‌اند. ترکیه از آنها دست زدن به چنین تصمیمی را خواسته بود. خواستند تا از این طریق جنگ بین کورد و ترک را گسترش دهند. تا از این طریق هم ترکیه را تضعیف نمایند و هم کوردها را، آنها را مدیون خود نموده و بر این مبنا سیاست‌ورزی کنند. ترکیه دولت است، از فرصتها و امکانات فراوانی برخوردار است. اگر چنین تصمیمی علیه پ.ک.ک گرفته شد، به منظور گرفتن امتیازاتی از ترکیه بود و از این طریق فرصت‌ها و امکانات فراوانی را به خود اختصاص دادند. بدین منظور این تصمیم را اخذ کرده بودند. تصمیمی کاملا سیاسی بود و نه اخلاقی. پ.ک.ک در راستای خارج شدن از لیست تروریستی دست به مبارزه رد. این مبارزه هم واقعیت پ.ک.ک و هم چهره راستین ترکیه را به نمایش گذارد. مشخص شد که تروریست واقعی دولت ترکیه است. دولت ترکیه به خلقها فشار و ستم روا می‌دارد. علیه رومی‌ها، ارامنه، آسوری‌ها و سریانی‌ها، یهودی‌ها، چرکس‌ها، علویان و ایزدیان و کوردها ستمکاری پیشه کرد و سیاست پاکسازی را در پیش گرفت. اکنون نیز تلاش دارد تا آن را به تمام و کمال به نتیجه برساند. به این منظور هم قوانین خود و هم قوانین بین‌المللی را نقض می‌کند، جنگ روانی ویژه و بدون مرزی را در پیش گرفته است. مبارزه پ.ک.ک واقعیت این دولت را به نمایش گذارده است که این دولت تروریست بوده و کورد مبارزه انسانی، اخلاقی و عدالت‌خواهانه خود را به پیش می‌برد.

جامعه کوردی در اروپا جامعه نمونه‌ای برای همگان محسوب می‌شود. نه پ.ک.ک و نه خلقمان در اروپا علیه امریکا اقدامی انجام نداده است. یعنی اقدامی را انجام نداده است که در لیست تروریستی گنجانده شود. خلق کورد و پ.ک.ک چه اهدافی را در نظر دارند؟ آزادی زنان، آزادی و برادری خلق‌ها و دست‌یابی به تمامی حقوق انسانی خلق‌ها. همه شاهد این امر بوده‌اند. خصوصا که اروپا و آمریکا دریافتند که پ.ک.ک علیه داعش به نبرد پرداخت. انسانیت و اروپا را از تهدید داعش حفظ کرد. اروپا مدیون پ.ک.ک است. این مسئله کاملا مشهود شد. پ.ک.ک، رزمندگان پ.ک.ک، زنان پ.ک.ک، خلق پ.ک.ک همه از تمامی فرصتها و امکانات خود برای دفاع از انسانیت و ارزشهای انسانی استفاده کردند، از اروپا در مقابله با داعش دفاع کردند. اروپا شاهد این مسئله بود، خصوصا خلق اروپا شاهد این مسئله بود. دولت‌های اروپایی نیز دریافتند که مبارزه پ.ک.ک واقعیت دولت ترکیه را به نمایش گذارده است، خلق اروپا هم واقعیت پ.ک.ک و هم واقعیت دولت ترکیه را درک کرد. به همین دلیل است که علیه دولت ترکیه موضع گرفته و با کوردها و پ.ک.ک نرمش نشان دادند. زیرا دریافتند با این تصمیم سیاسی اتخاذ شده علیه پ.ک.ک نمی‌تواند رویه پیشین خود را ادامه دهند. این تصمیم اکنون نمی‌توانست وجهه داشته باشد. و این تصمیم بلژیک را باید در این راستا ارزیابی کرد. احتمال می‌دهم که این تصمیم صرفا تصمیم بلژیک نباشد، بلژیک یکی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا است، برخی از دولتهای اروپایی، برخی از نمایندگان نیز احتمال دارد که به این تصمیم بپیوندند. آنها نیز خواهان خروج پ.ک.ک از این لیست هستند و این تصمیم درست و بجا است. از کشورهای اروپایی می‌خواهم که این تصمیم بلژیک را مبنای عمل خود قرار دهند، تصمیمهای اتخاذ شده پیشین علیه پ.ک.ک را از میان برداشته و خود را از این تصمیم که مایه شرم است رها کنند.

گفته می‌شود که میت طی گزارشی به اردوغان اعلام داشته است که اقتصاد ترکیه در آستانه فروپاشی قرار گرفته است، فقر و بیکاری ترکیه را فرا گرفته است، عدالت اجتماعی پایین آمده است. با اشاره به چنین مواردی، احتمال می‌دهند که انفجاری اجتماعی در سطح ترکیه روی دهد، شما در رابطه با این گزارش، فشارها و سرکوبهای سنگین، جنایت، شکنجه، تجاوز در کوردستان و ترکیه چه نظری دارید؟

در ترکیه مشکلات و معضلات سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی روز بروز افزایش می‌یابد، سیاست دولت ترکیه کاملا علیه کوردهاست. دولت ترکیه علیه کوردها سیاست نابودی و پاکسازی را به پیش می‌برد. تمامی امکانات ترکیه در خدمت جنگی قرار گرفته است که هر آنچه را که تحت عنوان کورد و کردستان است از میان بردارد. به همین علت مشکلات در ترکیه روز بروز گسترش می‌یابند. این علت مشکلات است. تا این سیاستهای ترکیه ادامه داشته باشند، مشکلات در ترکیه هیچگاه کاستی نگرفته و از میان نمی‌روند. بلکه روز بروز بیشتر افزایش می‌یابند. لازم است خلق ترکیه این نکته را به خوبی درک کند. کوردها این مسئله را به خوبی درک کرده‌اند. چپگرایان ترکیه، دمکرات‌های ترکیه، روشنفکران، هنرمندان ترکیه نیز در این راستا این مسئله را کم کم درک کرده‌اند. اما باید تمامی احاد خلق ترکیه این مسئله را به خوبی درک کنند. اگر خواهان رهایی از این مشکلات هستند، لازم است که در مقابل سیاستهای دولت علیه کوردها موضع بگیرند، علنا اظهار دارند که دیگر بس است، این سیاست نه فقط کوردها را از میان بر می‌دارد بلکه ما را نیز از میان برمی‌دارد. آن زمان است که این سیاست خاتمه می‌یابد. ان زمان است که خلق ترکیه می‌تواند از این معضلات رهایی یابد. حاکمیت پیشین نیز در ترکیه، احزاب پیشین، بسیاری از شخصیتهای عضو دولت را در سازمانهای دولتی نفوذ دادند، اکنون آ.ک.پ/ م.ه.پ، افرادی که در خدمت آنها هستند، همه را دشمن خود می‌پندارند. به همه عنوان خائن اطلاق می‌کنند، خائن، شما علیه ترکیه هستید. این افراد تمامی فرصت‌ها و امکانات را از دست ترکیه بدر می‌آورند. این افراد تمامی فرصتها و امکانات زندگی را از خلق ترکیه گرفته‌اند، امکانات ترکیه صرفا در دست ۱۵-۲۰ درصد از اعضای آ.ک.پ/ م.ه.پ قرار دارد. کسانی که خارج از این دو حزب قرار دارند و در راستای منافع این دو قرار ندارند ۸۰ درصد جامعه ترکیه را تشکیل می‌دهند. این عده تمامی خلق ترکیه را از فرصتها محروم می‌کنند تا صرفا این ۲۰ درصد از فرصتها و امکانات ترکیه استفاده کنند. روز بروز بر ثروت این عده افزوده می‌شود، ۸۰ درصد مردم روز بروز فقیرتر می‌شوند. ترکیه اکنون در ورطه چنین وضعیتی افتاده است. شکاف‌های اجتماعی گسترش پیدا کرده‌اند. جامعه ترکیه هیچگاه به اندازه مقطع کنونی دچار گسست و شکاف نشده است. آ.ک.پ/م.ه.پ به منظور تداوم سلطه خود، به منظور تحقق پاکسازی کامل کوردها، جنگ در داخل و خارج را توسعه می‌دهند.

دولت ترک با گسترش شونیسم و نژادپرستی تلاش دارد تا بقای خود را تحکیم بخشد. اگر در ترکیه نژادپرستی تا به این اندازه قدرتمند است، به این دلیل است. بر مبنای چنین وضعیتی است. از سوی دیگر جنگ در ترکیه و خارج از آن روز بروز بسط و گسترش پیدا می‌کند. اما از آنجا که این جنگ در خارج و داخل ترکیه دستاوردی ندرد، حاکمیت اردوغان-باخچلی رو به نابودی گام برمی‌دارد. چرا؟ زیرا مبارزه خلق کورد در جریان است، مبارزه و مقاومتی تاریخی در جریان است. خلق کورد این مبارزه را نه صرفا برای خود، بلکه برای تمامی خلق‌های ترکیه و منطقه به پیش می‌برد. اجازه نمی‌دهد که اردوغان-باخچلی این سیاست را به پیش برند و سیستم خود را استقرار بخشند. روز بروز بیشتر این سیستم را با ناکامی مواجه می‌نمایند. اکنون این مبارزه به مقطعی رسیده است که این حاکمیت رو به سوی نابودی می‌رود.  همه نسبت به این مسئله واقف بوده و آن را بر زبان می‌آورند. اگر کورد و نیروهای دمکراسی علیه حاکمیت اردوغان-باخچلی، ائتلاف خود را تقویت کنند، می‌توانند به نتیجه دست پیدا کنند. اما مشکل در کجا است؟ رهبری نیروهای دمکراسیخواه ضعیف است، اپوزیسیون حزب خلق جمهوری را می‌توان مشاهده کرد. آنها نمی‌توانند در قواره یک اپوزیسیون قدرتمند عمل کنند. نمی‌توانند این نیروها را متحد کنند. اردوغان و باخچلی نیز از این امر بهره می‌برند. اگر نیروهای دمکراسیخواه اندکی خود را متحد کنند، مبارزه کنند این حاکمیت فرو می‌افتد.

در درسیم به کودکان تعدی شده است. ده‌ها نمونه از این دست مشاهده شده است. اما اقدامی در این رابطه انجام نشده است. خاطیان از کجا جسارت دست زدن به این عمل را یافته و هدف این سیاستهای تجاوزکارانه و نابودگرانه چیست؟

سیاست تجاوزگرانه سیاست دولت ترکیه است. سیاست وابسته به یک شخص و فرد نیست. دولت ترکیه این سیاست ویژه را علیه کوردها به پیش می‌برد. با تحقیق در این رابطه، پژوهش در رابطه با تجاوز به زنان و کودکان در کوردستان می‌توان درک کرد که این رویه به شدت در کوردستان پیگیری می‌شود. این سیاست در راستای نابودی و پاکسازی کوردهاست. این سیاستی ویژه و جنگی روانی است. تلاش دارند تا اراده اجتماعی کورد، انسان را در هم بشکنند. به همین علت به زنان و کودکان تجاوز می‌شود. اما باید در مقابل این تجاوزها و تعدی‌ها خلق قیام کند. هیچ کس نباید سکوت کند، نباید آن را مخفی کنند. اگر در این رابطه سکوت کنند، ان را مخفی کنند، کاملا در راستای منافع و سیاستهای نابودگرانه، جنگ ویژه و روانی قرار می‌گیرد. زیرا مخفی‌ ماندن این تعدی‌ها به نفع فاشیسم است. فاشیسم به ارزشهای اخلاق اجتماعی و انسانی حمله می‌کند. اخلاق را در هم می‌شکند و بی‌اخلاقی را رواج می‌دهد. حاکمیت فاشیستی در همه جا بدین نحو عمل می‌کند. حاکمیتی که اشغالکری و پاکسازی را به پیش می‌برد، در تمامی جهان این اقدامات را انجام داده است. امروز در کوردستان نیز فحشا، مواد مخدر، تجاوز از سوی دولت مدیریت می‌شود. از این طریق تلاش می‌کنند اراده خلق کورد را در هم بشکنند. به همن دلیل لازم است که خلق کورد بداند که این سیاست، سیاست جنگ ویژه روانی، سیاست پاکسازی و نابودی کوردهاست. زیرا تجاوز و تعدی کردن به معنای درهم شکستن اراده است و باعث می‌شود که در مقابل ترکیه هیچ مقاومتی صورت نگیرد. انزمان است که به آسانی می‌توانند دست به پاکسازی بزنند، می‌توانند حاکمیت خود را بر کوردستان تعمیق بخشند. لازم است خلقمان علیه این موارد، از اخلاق و موازین اخلاقی خود صیانت نماید. از فرهنگ و ارزشهای خودف از فرزندان خود و از خود صیانت نمایند. علیه تجاوز بپاخیزند. نه فقط در جاهایی که تجاوز روی داده است، بلکه در تمامی جهان، در تمامی شهرها اگر بپا خیزند، آن زمان است که می‌توانند این سیاست را برهم زنند.

در چارچوب سیاست پاکسازی علیه زبان کوردی حملات بسیار وسیعی صورت می‌گیرند. تا جاییکه حتی وجود یک تابلو نیز ممنوع می‌شود. در مقابله با این سیاستها، به منظور صیانت از فرهنگ و زبان کوردی کمپینهایی در جریان هستند. روشنفکران و نویسندگان به طور کلی، پیشاهنگان اجتماعی، برای خود می‌توانند دست به چه اقداماتی بزنند؟

در آمد، طی دو روز روشنفکران کورد، هنرمندان و نویسندگان و میهن‌دوستان و سیاستمداران کورد نشست‌هایی را در رابطه با زبان کوردی برگزار کردند. کسانی که این نشست را برگزار کردند، در آن مشارکت کردند، به همه کسانی که به این مبارزه پر غرور دست زدند، درود می‌فرستم. اقدام آنان مایه مباهات است. در واقع امروز علیه زبان و فرهنگ کوردی پاکسازی وسیعی در جریان است. پیش از این نیز حملات به زبان کوردی در جریان بودند، اما اکنون آ.ک.پ/ م.ه.پ سیاست آسیمیلاسیون را به شیوه‌ای بی‌امان به پیش می‌برند. با تمامی امکانات موجود در ترکیه این سیاست را به پیش می‌برند، می‌خواهند کوردها را از میان بردارند. هر چند بعد از شروع طرح اصلاحات شرق، تکلم به زبان کوردی ممنوع و مجازات نقدی برای آن پیش‌بینی شد، ملت نیز از ترس مجازات اقتصادی کمتر به زبان کوردی سخن می‌گفتند. اما امروز بلایای بیشتری را بر سر زبان کوردی آورده‌اند. هر چند این مجازات اکنون در بعد اقتصادی پیگیری نمی‌شود، اما رعب و وحشت فراوانی را ایجاد کرده‌اند. هر کس به زبان کوردی سخن بگوید، یا ترانه‌ای را به زبان کوردی گوش کند، لینچ می‌شود، به زندان افکنده می‌شود. زبان کوردی به تمامی ممنوع شده است. کوردها می‌ترسند به زبان کوردی سخن بگویند. به همین دلیل روشنفکرانی که در آمد به زبان کوردی این نشست را برگزار کردند و تصمیماتی را اتخاذ کردند، اقدام مهمی را انجام داده و به آنان تبریک می‌گویم. برگزاری چنین نشستی در این مقطع بسیار به جا و شایسته بوده است. به همین دلیل لازم است که تصمیمات اتخاذ شده در این نشست صرفا محدود به آن نشوند، در تمامی جامعه کوردی اشاعه یابند، گسترش یابند. لازم است تمامی کوردها از زبان و فرهنگ خود صیانت به عمل آورد. به زبان کوردی سخن بگویند، بنویسند و این زبان را یاد بگیرند. نوشتن و خواندن این زبان را به فرزندان خود بیاموزند. نباید زبان اشغالگری را بکار برند. فرهنگ آنان را نپذیرند. از زبان و فرهنگ خود در هر شرایطی صیانت به عمل آورند. آنها می‌خواهند که زبان و فرهنگ کوردی را از میان بردارند، لازم است که کوردها در این رابطه از زبان و فرهنگ خود صیانت به عمل آورند. این کار نبردی است بسیار بزرگ. اگر زبان و فرهنگ کوردی از میان برود، موجودیتی به نام کورد از میان می‌رود. اگر کوردها خواهان مرگ نیستند، باید از زبان و فرهنگ خود با قدرت صیانت نمایند. علیه آسیمیلاسیون موضع بگیرند.

محاصره کمپ شهید رستم جودی در مخمور همچنان ادامه دارد. نمادهای خلقمان در بوتان، تسلیم شدن را نمی‌پذیرند. تسلیم شدن در مقابل سیاستهای اشغالگری را اینبار نیز نپذیرفته‌اند و به همین دلیل تحت محاصره واقع شده‌اند. شما وضعیت کنونی مخمور و خلق در مخمور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ساکنان کمپ مخمور از اهالی بوتان هستند. دولت اشغالگر و نابودگر به این خلق حمله کرده است، خواستار خیانت این خلق به خودشان شدند، دولت ترکیه خواست که آنها در راستای منافع دولت ترک به تبهکاری دست بزنند. این خلق نیز این پیشنهاد را نپذیرفت. از خود دفاع نموده و تمامی دشواری‌ها را مد نظر قرار داده و درخواست‌های دولت ترک را قبول نکرد. به همین دلیل از بوتان خارج شده و عازم باشور (جنوب) کوردستان شدند. زیرا دریافتند که کوردها در باشور کوردستان حاکمیت را در دست دارند. گفتند که ما عازم باشور کوردستان می‌شویم. از ظلمی که در باکور (شمال) کوردستان از سوی دولت ترک بر ما تحمیل می‌شود در باشور کوردستان خبری نیست. می‌توانیم در باشور کوردستان کوردایتی کنیم، با زبان و فرهنگ خود زندگی کنیم. به همین دلیل به باشور کوردستان آمدند. در مناطق پراکنده‌ای سکنا یافتند. اما در نهایت به کمپ مخمور آمدند. در هولیر رویدادی به وقوع پیوست. حزب دمکرات کوردستان به دلیل این رویداد کمپ را در محاصره قرار داد. به ظلمی دست زد که اکنون نیز ادامه دارد. این خواست دولت ترکیه است. ترکیه می‌خواهد این فشار و محاصره بر کمپ شهید رستم جودی همچنان ادامه داشته باشد. پ.د.ک نیز این خواست را قبول کرده است. و این در حالی است که پ.د.ک نیز زمانی در آوارگی به سر می‌برد. به دلیل ظلم صدام حسین سالیان درازی در ایران حضور داشتند. به خوبی می‌دانند که آوارگی به چه معنایی است، خلق ما پیش از این در مخمور  به حزب دمکرات کوردستان کمک‌های فراوانی کرده بود، شهدایی از خلقمان در میان صفوف پ.د.ک وجود دارند.

اگر اکنون پ.د.ک به فرصتها و امکاناتی دست یافته است، بخشی از آن در نتیجه زحمات خلق بوتان است. رنج و زحمات خلق در کمپ شهید رستم جودی است. باید شان و احترام انسانی آنها از سوی پ.د.ک حفظ شود، باید از آنها حمایت به عمل می‌آورد و این خواسته‌ای بود که از پ.د.ک انتظار می‌رود. نه اینکه اهداف ترکیه را در این کمپ اجرا کند. محاصره کنونی کمپ مخمور در راستای منافع حزب دمکرات کوردستان قرار ندارد. یعنی این محاصره به گونه‌ای است که هیچ کس، حتی کسانی که در خارج از میهن نیز قرار دارند این محاصره را درست و اصولی نمی‌بیند. از آن حمایت نمی‌کند. صرفا حزب دمکرات کوردستان است که از آن حمایت می‌کند. چرا؟ زیرا دولت ترک خواستار برقراری این محاصره شده است. شاید گروههای دیگری نیز خواستار آن باشند، اما یک حزب کوردی نباید برادران خود را در تنگنا قرار دهد. این محاصره برای کوردها هیچ دستاورد و فایده‌ای ندارد. ضررهای فراوانی را متوجه آنان می‌نماید. حتی یک کورد هم این مسئله را قبول نمی‌کند. مسئله‌ای را که حتی یک کورد نیز آن را قبول نمی‌کند چگونه می‌تواند در راستای منافع کوردها قرار داشته باشد. چگونه می‌تواند در راستای منافع حکومت باشور کوردستان باشد؟ به همین دلیل براین باورم که حزب دمکرات کورستان لازم است به این سیاست خود خاتمه دهد. این محاصره و این فشار و ظلم و ستم خود را پایان دهند. ارتباطات خود را با اردوگاه شهید رستم جودی در مخمور عادی نماید. این امر در راستای منافع حزب دمکرات کوردستان، حکومت باشور کوردستان و تمامی خلقمان قرار دارد.