"اساسی‌ترین عاملی که جامعه را دمکراتیک و آزاد می‌نماید، زن آزاد است"

​​​​​​​... سیستم کنفدرالیسم دمکراتیک یگانە سیستم ایدە‌ال برای توصیف جامعە برابر می‌باشد چرا کە فقط در چنین جامعە‌ای سطح آزادی زنان در سطحی خواهد بود کە ارزیابی جامعە دموکراسی مدعی آن است ...

پلاتفرم دمکراتیک جنبش‌ها و خلق‌های ایران بمناسبت بیست و پنجم نوامبر روز جهانی منع خشونت علیه زنان بیانیه‌ای منتشر کرده است. در بیانیه وضعیت بغرنج زنان در رژیم سرمایه‌داری و همچنین مقاومت‌های آزادیخواهانه زنان مورد ارزیابی قرار گرفته است

 

متن کامل بیانیه به این شرح است:

"اطلاعیه پلاتفرم دمکراتیک جنبش ها و خلق های ایران به مناسبت ٢۵ نوامبر

بیست و پنجم نوامبر روز جهانی منع خشونت علیه زنان است. فعالان حقوق زنان از سال ١٩٨١ میلادی روز ٢۵ نوامبر را برای گرامیداشت مبارزه با خشونت علیه زنان برگزیده‌اند. از سال ١٩٩٩، سازمان ملل متحد، روز جهانی منع خشونت علیه زنان را فرصتی برای دولت‌ها، سازمان های بین‌المللی و مؤسسه‌های غیردولتی می‌داند تا از آن برای افزایش آگاهی عمومی و آموزش استفاده کنند.

 

با وجود آنکه در بیشتر کشورهای جهان قوانین منع خشونت تصویب شده است، اما همچنان آمارها نشان می‌دهد ٣۵ درصد زنان خشونت را تجربه کرده‌اند. این رقم در برخی کشورها به ٧٠ درصد می‌رسد. مطابق آمار سازمان ملل متحد، از هر سه زن در سراسر دنیا یک زن خشونت جنسی و جسمی را تجربه کرده است.

 

براستی ورای جنسیت به چە جرمی اینهمە خشونت، کشتار، اختناق، تجاوز، تهمت، زندان و عدیدە احکام ریز و درشت فقهی و قانونی در حق زن روا داشتە می‌شود و پس از قریب پنج هزار سال قدمت مکتوب تاریخی این اجحاف و درندە خویی، بالاخرە نمایندە خدای آسمانی در زمین، مرد ستمگر، کمتر از دو دهە پیش خشونت علیە زنان را در قانون دست‌ساز و ساختە و پرداختە خویش محکوم نمود کە بدین طریق از پلە‌های پر‌هیبت دموکراسی دروغین‌اش، گوشە چشمی هم بە جنس مخالف انداختە و رضایت خاطر خویش را بە جا آورد.

 

در جهان پر ستمی کە هیچ کجا زن با مرد حقوق انسانی متساوی را دارا نیست، دلبستن و خوشنود بودن از آنکە در سال یک روز بە محکوم نمودن خشونت علیە زن اختصاص یافته، تصوری بس کودکانە از عدالت‌طلبی صاحبان قدرت است.

 

زن از زمانی کە از اریکە الهگی و تقدس‌اش با حیلە و مکر مرد قدرت‌پرست بە زمین کشاندە شد هر روز و در هر مکان تحت ظلم و ستم و انواع شکنجە روحی و جسمی بە جرم جنسیت‌اش بودە و می‌باشد.

 

در کشورهای مدرن اروپایی و آمریکایی از ظرافت جسمی‌اش برای بە نمایش گذاشتن بنجل‌ترین کالاها استفادە می‌گردد و در بقیە ممالک جهان بە چشم بردە خریدە شدە‌ای بە وی می‌نگرند.

 

جامعه فرسوده و ناتوان، همانا جامعە کنونی ما می‌باشد که از مناسبات دمکراتیک و برابری زن و مرد دور شده و نیرو و ارزش‌های جامعه برابری‌طلب و دمکراتیک در آن تضعیف گردیده و همانا بارزترین نمونه آن نیز وضعیت زنان در جامعه کنونی است. ساختارهای فاشیستی و برتری جنستیی است که از آزادی، برابری، و اخلاق انسانی بویی نبرده‌اند. البته جامعه انسانی در طول تاریخ، برای بنیاد نهادن ارزش‌های خود و محافظت از آنها در برابر سیستم دولت‌گرا از خود مقاومت چشمگیری نشان داده و موجودیت خود را حفظ کرده ولی گویا این نە داروی درمان این معضل، بلکه مسکنی موقتی بیش نبودە است.

 

امروز زنان با داشتن هدفی مشخص، شناخت صحیح از توانایی های جسمی و کارایی های خود و امکان حضور در ارتش زنانه انترناسیونالیستی روژآوا تیشە بە ریشە آپارتاید جنسی زدە است.

 

واقعیت های تاریخی گواهی می‌دهند که زن تاثیرگذارترین عامل پیوند انسان آزاد و دمکراسی بوده است از اینرو، می‌توان گفت که زن پدید‌آورنده زندگی آزاد و سیستمی دمکراتیک می‌باشد. زن با تلاش و مدیریت خود، آزادی و برابری را برای جوامع بشری بە ارمغان آورد که البته این مسئله از خصوصیات و سرشت زن است. وجهه اشتراک تمامی زنان همین ویژگی‌هاست که از ابتدای تاریخ بشریت با چنین خصوصیاتی به جامعه و زندگی شکل داده و در ساختار دمکراتیک هزاران ساله، آزاد زیستە است.

 

بی‌‌گمان آنچه که انسان را به انسان و جامعه را به جامعه تبدیل کرده، همین ارزش‌های دمکراتیک و کمونال جامعه بوده است. اخلاق انسانی نیز همزمان با ارزش‌های دمکراتیک جامعه شکل گرفته است. اخلاق همانند قوانین اجتماعی و سیاست و نحوه‌ مدیریت جامعه، با نیرویی که از ارزش های کمونال و دمکراتیک نشات گرفته، گسترش یافته‌اند. به همین دلیل، جامعه‌ی فاقد ارزش‌‌های اخلاقی، دمکراسی، آزاد و برابری زن با مرد، جامعه‌ای از هم گسیخته می‌باشد کە صد البتە صاحبان سرمایە با بدل نمودن نیمی از جامعە بە ضعیفە و تحت تاثیر درآوردن نیمه دیگر جامعە یعنی مردان نیز در آن اثناء سعی در نگە داشتن حاکمیت ضد انسانی خویش نموده و در این گذر خونین از هیچ جنایتی دریغ نورزیدە‌اند، اما با این وصف صدای پای انقلاب زنانە از اقصی نقاط جهان بە گوش می‌رسد، از اعتراضات و پرده برداری گستردە زنان اروپایی بە تجاوزات جسمی و روحی‌شان توسط کارفرمایان و روسای مرد، تا در دست گرفتن تریبون توسط زنان کارگر در اعتراضات کارگران نیشکر هفت تپە ایران، از تشکیل احزاب فمنیست در کشورهای اروپایی تا نمایش پرافتخار و نیرومند گریلاهای ارتش زنان در روژآوا، نوید بیداری نسل امروز و پویایی مبارزات هدفمند علیە نابرابری و خشونت علیە زنان در تار و پود جامعە مشاهده می‌شود.

 

سیستم کنفدرالیسم دمکراتیک یگانە سیستم ایدە‌ال برای توصیف جامعە برابر می‌باشد چرا کە فقط در چنین جامعە‌ای سطح آزادی زنان در سطحی خواهد بود کە ارزیابی جامعە دموکراسی مدعی آن است.

 

اساسی‌ترین عاملی که جامعه را دمکراتیک و آزاد می‌نماید، زن آزاد است. زن، نیروی اساسی اجتماعی شدن در تغییر و تحولات انقلاب اجتماعی است. در واقع جامعه آزاد و برابر کنفدرال، جامعه‌ای است که هر دو جنس زن و مرد در متن آن برابر هستند و در همه حیات سیاسی و اجتماعی جامعه همگام با هم حرکت می‌کنند. بنابراین، برابری زن و مردان، یک ضرورت مهم برای ساختن یک جامعه آزاد و برابر است. وظیفه آگاهانه و داوطلبانه هر آزاداندیش و مبارزی است که در راستای الغای همه تبعیض ها و نابرابری‌های طبقاتی، ملیتی، جنسیتی، سیاسی، فرهنگی و مذهبی کوشا باشد و حیطە مبارزات و مطالبات برابری خواهانە خود را در چهارچوب دست و پاگیر ساختە و پرداختە قدرتمندان کە همانا روزی مشخص در سال است قرار ندهد."