پدیدهی تنفروشی زنان که یک معضل اجتماعی محسوب میشود و آسیبهای اجتماعی زیادی را نیز به دنبال دارد، در جوامع سنتی مانند جامعهی ایران که به این پدیده همچون یک تابو نگریسته میشود، حتی از سوی فعالین حوزهی زنان نیز بسیار کم به آن پرداخته و مورد تحلیل قرار میگیرد.
زنان تنفروش در زمرهی کارگران جنسی قرار میگیرند و کارگران جنسی نیز به افرادی گفته میشود که در ازای دریافت پول و یا کالا طبق مفهوم تحریف شده رژیم ضدانسانی سرمایهداری "خدمات جنسی" ارائه میدهند. بنابراین بایستی با پدیدهی تنفروشی همچون یک بیماری گریبانگیر جامعه و پدیدهای مختص به ذهنیت مردسالاری برخورد شود. با وجود اینکه این پدیده به دلیل ماهیت ذاتی رژیم از سوی حاکمیت ایران تنها در چهارچوب ادعا جرم انگاشته میشود اما نه تنها از میزان آن کاسته نشده، بلکه بر میزان آن در شهرهای بزرگ ایران چه به صورت آشکار و چه به صورت نهان افزوده میشود.
بنابراین بایستی جای سوال باشد که به چه دلیلی با وجود اینکه در ایران پدیدهی تنفروشی زنان جرم انگاشته میشود اما از میزان آن کاسته نمیشود؟
برای پاسخگویی به این سوال باید عوامل ریشهیی این پدیده و سیاست دولت ایران در قبال آن را مورد بررسی قرار داد.
پدیدهی تنفروشی خود از ریشهایی چند هزار ساله برخوردار بوده و در تحلیلاتمان نباید این مورد را نادیده بگیریم. زیرا تنفروشی خود موردیست که ذهنیت جنیستگرا جهت تحاکم بر جامعه از طریق زنان آن را تحمیل ساخته است. پس درک تاریخ در راستای چارهیابی آن نیز حائز اهمیت میباشد. پدیدهی تنفروشی زنان دارای عوامل ریشهیی مختلفی است که مهمترین عامل آن مسئلهی اقتصادی میباشد. بیشتر زنان تنفروش از قشر پایین جامعه بوده و به دلیل مشکلات اقتصادی که حاصل شیوهی تولید نابرابر در آن جامعه است، به اجبار به این کار تن درمیدهند. در ایران نیز به دلیل سیاستهای اقتصادی دولت، نابرابریهای اجتماعی بهشدت رواج داشته و بالطبع زنان که از تمام عرصههای اقتصادی دور نگاه داشته میشوند، به ناچار جذب باندهای مافیایی میشوند که در زمینهی ارائهی خدمات جنسی به تجارت مشغولند.
یکی دیگر از عوامل مهمی که در این پدیده نقش دارد، دیدگاه مردسالارانهی حاکم بر جامعه است که زن را به عنوان کالای جنسی به جامعه میشناساند. دولت ایران از طریق رسانههای جمعی، مذهب و اعمال قوانینی که تبعیضهای جنسی را اساس قرار میدهد، دیدگاه کالاگونه به زنان را در جامعه ترویج میدهد.
بنابراین هم سیستم شیوهی تولید سرمایهداری و هم دیدگاه مردسالارانهی حاکم بر جامعه در بروز پدیدهی تنفروشی زنان نقش اصلی را بر عهدهدارند. این دو دیدگاه باعث میشوند که زنان از فرصتهای شغلی نابرابر، دستمزد نابرابر برخوردار گردند و یا بر اساس فرهنگ مردسالارانهی حاکم بر جامعه در محیط خانه مورد خشونت جسمی و جنسی قرار گیرند. در نتیجه زنانی که مورد خشونت قرار گرفتهاند راه فرار از خانه را برمیگزینند و با رها شدن در جامعهای که از طرف هیچ نهادی مورد حمایت قرار نمیگیرند، به تنفروشی روی میآورند.
سیاستی که دولتها و از جمله دولت ایران در قبال زنان تنفروش در پیش میگیرد، هموار سرکوبگرانه بوده است. یعنی این زنان که خود قربانی سیستم حاکم بر جامعه و دیدگاه غالب بر آن بودهاند، مجرم محسوب میشوند. در پیش گرفتن چنین سیاستی از سوی دولتها نه تنها این پدیده را کاهش نداده، بلکه بر آمار آن افزوده و خشونت، تجاوز و قتل علیه این زنان را افزایش داده است. به دلیل اینکه هیچ سازمان و یا قانونی در راستای حمایت از این زنان در کشورهایی مثل ایران وجود ندارد.
یکی از اقدامات بیسابقهای که دولت ایران تحت لوای مذهب و دین و درواقع در راستای مشروعیتبخشی به پدیدهی تنفروشی زنان انجام داده ، ایجاد مراکزی برای ارائهی خدمات جنسی (!) با نام صیغه در شهرهای توریستی و مذهبی مانند شهر مشهد است و زنانی که در این مراکز کار میکنند، به بدترین شکل ممکن استثمار میشوند. حتی برخی از این زنان همچون کارگران جنسی، به کشورهای آسیایی و اروپایی نیز فرستاده میشوند. در واقع آنچه که دولت ایران به شیوههای دیگر حرام دانسته و عاملینش را به فجیعترین شیوه جزا میدهند، خود به شیوهای رسمی آن را عملی میسازد. پس چیزی که قابل اهمیت بوده شیوهی عملی کردن آن است نه انجام دادنش، چون اگر تحت کنترل دولت انجام گیرد، ثواب و غیر از آن حرام و تاوانش سنگین خواهد بود.
در پیش گرفتن چنین سیاستهایی از سوی دولت ایران، یعنی جرمانگاری پدیدهی تنفروشی و مشروعیتدهی به آن در قالب مذهب، نه تنها از این پدیده نکاسته، بلکه سن زنان تنفروش در ایران را از ۲۰سال به ۱۲ سال کاهش داده است و معضلات اجتماعی زیادی از قبیل شیوع بیماریهای مقاربتی مانند ایدز، تولد کودکان ناخواستهای که بدون حمایت در جامعه رها میشوند را به دنبال دارد.
بطور کلی استثمار جنسی یکی از رویکردهای رژیم مردسالار علیه جامعه است، این نوع از استثمار یکی از پر رونقترین تجارتهای رژیم سرمایهداری در جهان محسوب میشود و سودهای فراوانی را برای سرمایهداران این عرصه فراهم میآورد. جمهوری اسلامی از این قاعده مستثی نیست. همچنین سیستم مردسالار نیز با ترویج دیدگاه کالاگونه به زنان و دور نگهداشتن آنان از تمام زمینههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی که در کشوری مثل ایران میتوان قوانین تبعیض آمیز را نیز به این موارد افزود، هم پدیدهی تنفروشی زنان را رواج داده و هم از آن بهرهمند گشته است. بنابراین تا زمانیکه سیستم سرمایهداری و مردسالاری در یک جامعه حاکم باشد و زنان و مردان یک جامعه از فرصتهای شغلی و حقوقی برابر برخوردار نگردند، همچنین تا زمانی که زنان با تاریخ خود آشنا نشده و از آنچه توسط سیستم متحجر مردسالاری بر آنان تحمیل کرده اگاه نشوند، پدیدهی تنفروشی زنان در آن جامعه از بین نخواهد رفت.
آنچه که بایستی بدان اهمیت بدهیم، تلاش ما زنان در راستای ریشهکن نمودن این معضل اجتماعی میباشد، همچنان که در بالا ذکر نمودیم چون این معضل دارای ریشههای تاریخی است، پس بایستی برخورد و موضع ما هم از علمی تاریخی برخوردار باشد، تا بتوانیم جهت حل آن گامهای موثری برداریم. تا بتوانیم جهت آگاهساختن جامعه و بخصوص زنان از طرق ممکن حدالامکان مبارزه را به انجام رسانده و سطح آمار زنان تنفروش را کاهش داده و به صفر برسانیم، لازمهی تحقق چنین اهداف متعالی مبارزه بیامان و همبستگی ما زنان است تا با تکیه بر دانش و توانایی ذاتی خود به استعمار تاریخی مردسالاری بر خویش پایان داده و ذهن و جسم خود را از دستان چرکین استثمارگران آزاد کنیم.