قرن ٢١ متعلق به زنان آگاه، هشیار و سازماندهی شده است [یادداشت]

"متاسفانه ذهنیت واپسگرای نظام جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر فتوا و قوانین شریعتی هر روز سعی دارد که با قوانینی جدید تمام راهها را بر زنان در تمام عرصه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و ... سد نموده و دچار خفقان فکری و جسمی نماید"

نه به سرکوب زنان، نه به جنسیت‌گرایی و نه به حجاب اجباری شعارهایی‌ست که زنان ایرانی در سرتاسر ایران تحت لوای آن مبارزات خویش را برعلیه ذهنیت‌ جنسیت‌گرای مردسالار گسترش داده و با فرا رسیدن ٢۵ نوامبر سالروز «مبارزه برعلیه خشونت در مقابل زنان» به اوج رسانیده‌اند. بحران و کائوس موجود در ایران چنان نظام جمهوری اسلامی ایران را در برگرفته که به هیچ وجه نمی‌تواند از تارهای تنیده به اطرافش رهایی یابد، برای همین چنان گرگی درنده به زنان و مبارزات آزادیخواهشان حمله‌ور گشته و مورد تهاجم و آزار و سرکوب قرار می‌دهد. غافل از اینکه جویندگان آزادی باکی از مرگ و زندان و شکنجه و خون ریختن ندارند و آنها حاضرند که جانشان را به بهای این آزادی بدهند. برای همین روز به روز سطح مبارزات زنان رو به افزایش نموده و موج اعتراضات و نارضایتی‌ زنان و مردان ایرانی همه‌ جا را فرا گرفته است.

 

متاسفانه ذهنیت واپسگرای نظام جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر فتوا و قوانین شریعتی هر روز سعی دارد که با قوانینی جدید تمام راهها را بر زنان در تمام عرصه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و ... سد نموده و دچار خفقان فکری و جسمی نماید. برای مثال در آستانه‌ی همین روز یعنی ٢۵ نوامبر بخشنامه‌ای مبنی بر دشمنی و خصومت علیه زنان در ایران صادر شده‌ است. این قانون جدید در استان خراسان رضوی به تصویب رسیده که هیچ زن متاهلی بدون اجازه‌ی شوهر و زن مجرد بدون اجازه‌ی ولی نمی‌تواند به کوهنوردی رفته و حتی گفته‌اند که تشکیل گروه‌های زن و مرد باهم برای رفتن به کوه فساد اخلاقی به بار می‌آورد!!! نمونه‌های دیگری که شاید روزانه همه‌ی ما بخصوص زنان با آن روبرو می‌شویم و کم تابیش تاوان آن را می‌دهیم. موضوع حجاب اجباری، تبعیض‌های جنسی در تمام عرصه‌های اجتماعی که خود این مساله باعث پیشرفت فساد اخلاقی می‌شود نه ممنوع نمودن آن، همچنین مجوز ندادن به نوازنده‌ی زن در استا‌ن اصفهان و برخی شهرهای دیگر و حتی اجازه ندادن به کنسرت‌های زنانه!!! و مهمتر اینکه هر روز به‌بهانه‌های مختلف زنان فعال و پیشاهنگ مبارز را دستگیر و راهی زندان می‌نمایند. جالب اینجاست که در این اواخر توسط مکارم شیرازی فتوایی داده شده که دخترانی که بکارتشان را بدلیل زنا نمودن از دست داده، می‌توانند ترمیم نمایند و بعد از آن توبه کرده و به شیوه‌ایی جداگانه جبران نمایند!!! هر انسان عاقلی که به این موارد گوش بدهند،‌ من مطمئنم از تعجب شاخ در خواهد آورد. زیرا مداخلات و محدودیت‌های این نظام تا به حد تختخواب و چگونگی ارتباط جنسی و چگونگی دوست داشتن و هرگونه روابط شخصی تجاوز نموده است. تجاوز نمودن تنها به زور از لحاظ فیزیکی کسی را اغفال نمودن نمی‌باشد، خود این اعمال نظام زن‌ستیز و نامعقول ایران اعمالی حتی بدتر از تجاوز بوده و گذار از محدودیت‌های شخصی انسان‌ها بخصوص زنان می‌باشد و معنایی جز هتک حرمت و بی‌ارزش نمودن و پایمال نمودن حقوق حیاتی زنان معنایی دیگر نداشته و ندارد. جای تعجب ندارد اگر در آینده فتوایی دیگر داده و در مورد چگونگی خوابیدن یک زن و مرد در رختخواب بدهند. چون مداخله در تمامی موارد شخصی جامعه و بخصوص زندگی زنان تبدیل به امری طبیعی شده و تحت نام مبارزه با فساد!!! و قوانین شرعی این کار را انجام می‌دهد. هر چه باشد شریعتی که خود این نظام بر هم کرده‌اند می‌تواند اعمال نجس و کثیف این نظام را بپوشاند. تنها زنان هستند که تاوان ذهنیت فریبکار و ظالم این نظام را داده و روزانه مورد خشونت از هر نوع آن قرار می‌گیرند.

 

این موارد شاید مفصل موردهایی باشد که می‌توانیم بر زبان بیاوریم، اما در کنار اینها روزانه و حتی در هر ساعت و ثانیه زنان ایرانی از هر ملل و نژادی با ذهنیت خشونت‌آمیز سران نظام جمهوری اسلامی ایران روبرو می‌شوند و مورد تعرض و سرکوب و فشار قرار می‌گیرند، زیرا خشونت در قوانین این نظام نهادینه گشته است. این یعنی اصرار بر ذهنیت جنسیت‌گرا و خشونت‌آمیز خویش و حتی این مورد ترجیحی بوده و می‌خواهند تا از این طریق مانع از پیشرفت مبارزات زنان رو به جلو شوند.

 

در حال حاضر هستند زنان روشنفکر، روزنامه‌نگار و فعال و سیاسی که بدون رعایت حتی جزیی‌ترین حقوق روزانه مورد آزار و اذیت روحی و جسمی قرار می‌گیرند تا بتوانند از این طریق اراده‌ی آنها را شکسته و به تسلیمیت وادارند. اما موردی که بیشتر از همه مرا به تعجب واداشت این بود که نظام مردسالار و آخوندگرای ایران تا به کی می‌خواهد سرکوب و فشار را همچون اهرمی در برابر این خلق آزادیخواه بکار بگیرد، در حالیکه نیک می‌داند که اگر بخواهند همچون موج بخروشند، نه تنها نظام ایران هیچ چیز جلودارشان نخواهد بود. بخصوص زنان در ایران از تجربیات تاریخی برخوردارند و هم در زمان انقلاب ایران و هم قبل‌ از آنها از نقشی مثمرثمر برخوردار بودند و موجودیت آنها در صفوف اول انقلاب و مبارزات بود که آن را به پیروزی رساند، اگر چه بعد از انقلاب همچون عادت دیرینه‌ی نظام مردسالار و زن‌ستیز دوباره زنان را به منازلشان بدرقه نمودند، اما زنان ایرانی تا به امروز هم دست‌بردار حقوق و مبادی خویش نیستند.   

 

مبارزه‌ی خواهران میرابال در سال ١٩۶٠ که با سه‌ خواهر شروع شد و مبدل به مبارزه‌ی تمام زنان گشت، با خون آبیاری شده بود. آنها اگر چه نیک می‌دانستند که هزینه‌ی گرانبهایی باید برای بدست آوردن حقوق و آزادی خویش و جامعه‌شان بدهند، اما باکی از مبارزه و مرگ در این راه نداشتند و حتی نمونه‌های عصیان و تلاش زنان از این مورد در تاریخ ایران بسیارند. حال که ۵٨ سال از این مبارزه و قهرمانی گذشته هنوز هم مبارزه‌ایی زنده و در حال پیشرفت می‌باشد و این مورد به ما نشان می‌دهد که حتی قدرتمندترین دیکتاتورها با کشتن و قتل‌عام زنان نتوانستند مانع از رشد و پیشرفت مسیر مبارزات آزادی‌خواهانه‌ی زنان گردند. همچنان که نظام دیکتاتور و مرد‌مابانه‌ی ایران نیز نخواهد توانست برای طولانی مدت زنان را با سرکوب و زندانی نمودن و تهدید نمودن به تجاوز از تلاش بازدارد و مجبور به تسلیمیت نماید. در مقابل حجاب اجباری تلاش و مبارزه‌ای که زنان انجام می‌دهند، بی‌نظیر و قابل توصیف می‌باشد، اگر چه روزانه دست به اعمال دستگیری زنانی که در کنار جاده‌ها و خیابان‌ها روسری‌هایشان را به نشانه‌ی اعتراض برداشته، می‌زنند اما روز دیگر زنی دیگر جای او را گرفته و با اصرار بر کسب حقوق‌های پایما‌ل شده‌شان تمام خطرات جانی و روانی را به جان می‌خرند. همچنین مقاومت زندانی سیاسی زینب جلالیان در برابر تمام سیاست‌های تسلیم‌کارانه‌ی ایران و  آتنا دایمی زن فعال دیگری که بعلت تسلیم نگشتن‌شان از هر گونه حق مسلم زندان محروم و مورد آزار و اذیت روانی قرار می‌گیرند.

 

آنچه که دارای اهمیت و قابل بحث می‌باشد این است؛ اگر چه زنان فعال و مبارز زیادی در این راه سر به عصیان برداشته و مصرند تا رسیدن به اهدافشان، اما چون از یک سازماندهی منسجم و متحد برخوردار نمی‌باشند، خیلی زود سرکوب گشته و حتی با دستگیری آنها می‌خواهند روحیه‌ی مبارزین را تضعیف ساخته و به این طریق تحت کنترل قرار دهند. برای همین بایستی ما زنان در سرتاسر ایران بتوانیم مبارزاتمان را یکی ساخته و متحد و همفکر گردیم. چون سطح مطالبات و اهداف همه‌ی ما یکی بوده و آن هم رسیدن به آزادی‌ست که نقطه‌ی مشترک همه‌ی ما زنان می‌باشد، پس در این راستا برای رسیدن به سطح مبارزه‌ایی دمکراتیک بایستی مشترک عمل نموده تا بتوانیم همچون دیواری استوار در برابر ذهنیت زن‌ستیز نظام جمهوری اسلامی ایران بایستیم و براحتی نتوانند ما را در هم بشکنند و همزمان بتوانیم در راستای دمکراتیک نمودن جامعه‌ی ایران نیز نقش پیشاهنگ و مدیریت آن را برعهده بگیریم و شکی در آن نیست که تنها با زنانی آگاه و هوشیار و سازماندهی‌ شده عملی خواهد شد.