دکتر باهوز اردال یکی از فرماندهان قرارگاه مرکزی نیروهای مدافع خلق کوردستان (ن.پ.گ) در برنامهای ویژه در تلویزیون سترک شرکت کرده و در رابطه با اشغالگری دولت ترک در روژآوا، شمال- شرق سوریه سخن گفت. اردال در این سخنان اشاره نمود که کوردها با لوزان دیگری روبرو هستند و در صورتیکه کوردها متحد شدند میتوانند مانع از شکلگیری لوزان دوم شوند.
بخش دوم گفتوگوی باهوز اردال به شرح زیر است.
این حملات متوجه تمامی کوردهاست
اما از سوی دیگر خلقمان ندا در میدهد که «ای نیروهای کورد، نیروهایی که نمایندگی قدرت سیاسی در میان کوردها را دارید، شما برای آینده کوردها و کوردستان باید بر مبنای اصولی بتوانید به توافق برسید» این خواست خلق ما است و پیامی خطاب به ماست. نیروهای سیاسی در هر چهار بخش کوردستان بسیار کم به این فرایند پیوستهاند. برخی در این راه فعال بودند و برخی نیز متعاقبا به ان پیوستند. اما در اینجا مسئله مهمی که ما باید آن را دریابیم چیست؟ این حملات اشغالگرانه دولت ترک نه فقط علیه بخشی از کوردستان هستند، و نه علیه یک منطقه و نه علیه یک نیرو. این حملات متوجه تمامی کوردها هستند.
چون کوردها متحد نبودند همه دچار مشکل شدند
اکنون رویدادهایی که در خاورمیانه روی میدهند، به رویدادهای جنگ جهانی اول شباهت دارند. در آن زمان چه روی داد؟ در باشور کوردستان قیام شیخ محمود برزنجی روی داد، در روژهلات کوردستان قیام سمکو روی داد، در باکور کوردستان با قیام شیخ سعید مواجه هستیم. در روژاوای کوردستان علیه فرانسویان مقاومت در جریان بود. به همین دلیل ارتباط همه با یکدیگر قطع شده بود، با یکدیگر اتفاق و رابطهای نداشتند و حتی برخی از در مخالفت با یکدیگر نیز درآمدند. نتیجه چه بود؟ همه از میان رفتند.
دولت ترک از طریق امیتازاتی که داد، باعث امضای پیمان لوزان شد
آن زمان تنها پیمان سور وجود داشت. به رغم آنکه مفاد آن کافی نبودند، اما حداقل حقوق استقلال کوردها را برسمیت شناخته بود، نام کوردها در آن آمده بود. اما بعد از ٣ سال پیمان لوزان منعقد گردید. پیمان لوزان چه بود؟ به حساب نیاوردن کوردها بود. در این سه سال چه رویدادهایی باعث تحول سور به لوزان شد؟ از آنجا که در آن دوره جنبش کوردها تضعیف شده بود، هیچیک از جنبشها از ارتباطی با یکدیگر برخوردار نبودند، با این فکر که من در آتش بقیه نسوزم، خود را از هر گونه تحرکی به دور میداشتند و صرف به بقای خود میاندیشیدند. از سوی دیگر، شونیسم ترک بسیار فعال بود، به همه امیتاز میداد. به آمریکا امیتاز میداد، به روسیه، شوروی و اعراب امتیازاتی دادند و پیمان لوزانی را که در ان نامی از کوردها نیامده بود؛ به امضا رساندند.
به دنبال پیمانی به مراتب بدتر از لوزان هستند
فرایندی که اکنون ما در درون آن قرار داریم همانند برهههای پیشین نیست. جنبش کورد قدرتمندتر نیست. طی این چند سال اخیر کوردها با مبارزه علیه داعش در کانون صحنه قرر گرفتند. در بعد سیاسی، نظامی، دیپلماسی فرصتها و کسب پیروزی جدیدی مهیا شدند. برای کوردها فرصتهایی همانند سور ایجاد شد. اما اکنون شونیسم ترک و نیروهای دیگر استعمارگر برای آنکه بلایی بدتر از لوزان بر سر کوردها بیاورند تاوان عظیمی خواهند پرداخت. اکنون مبارزه و جنگ برای این مسئله در جریان است.
تداوم روزانه پیمان لوزان به معنای کامل کردن روند نابودی کوردهاست
این دو فرایند از یکدیگر منفک نیستند. طی ٧ سال اخیر کوردها در باشور و روژآوای کوردستان، در باکور کوردستان و در تمامی جهان به نیرویی تبدیل شدهاند و در کانون تحولات منطقه و جهان قرار گرفتهاند. در مقابله با چنین وضعیتی، واکنشی وجود دارد. هدف این واکنش چیست؟ تلاش دارند کوردها را تضعیف نمایند و قدم قدم آنها را به سوی نابودی بکشانند. طرح از ان کیست؟ طرح از آن استعمارگران است. چه کسی پیشگامی ان را بر عهده دارد؟ دولت اشغالگر ترک. همانگونه که باعث تبدیل سور به لوزان شده است، اکنون نیز همان شونیسم را ادامه میدهد. دولت ترک قبل از حمله به روژآوا به کجا حمله کرد؟ کرکوک و سپس شنگال، متعاقبا عفرین و سپس سریکانی. به باکور کوردستان و سیاست ورزی در آنجا حمله میشود. عملیات نابودی در آنجا تداوم مییابد. هیچ یک از این حملات بیارتباط با دیگری نبوده و همه این حملات بر یک مبنا قرار دارند. چند سال به یکصد سالگی لوزان مانده است. دولت ترک به دلیل یکصد سالگی میخواهد بخش دیگری از کوردستان را به خود ملحق نماید. تا کوردها به تمامی از میان بروند به شیوهای سبعانه به حمله دست میزند.
تقدیر مشترک کوردها؛ یا باهم به آزادی دست خواهیم یافت یا باهم نابود خواهیم شد
سرنوشت مشترکی در رابطه با آینده کوردها در تمامی بخشهای کوردستان و نیروهای کوردی وجود دارد. این آینده مشترک چیشت؟ یا تمامی کوردها به آزادی دست خواهند یافت و هر بخشی از کوردستان به آزادی میرسد یا لوزان دیگری بر کوردها تحمیل میشود. امکان ندارد که وضعیت برای برخی از کوردها سور باشد و برای برخی دیگر لوزان. امکان ندارد که برای بخشی از کوردستان سور باشد و برای بخش دیگری لوزان؛ موجودیت بخشی از کوردستان به رسمیت شناخته شود، مستقل شود و بخش دیگری انکار شود. چنین امری محال است. برخی براین باورند که چنین روی میدهد. باید براین مسئله تاکید کرد که چنین امری غیر ممکن است. خصوصا زمانیکه تحولات سه سال اخیر را بنگرد، در مییابد که هر بخشی از کوردستان بخشی از این تابلوی کلی به شمار میرود. به همین دلیل شرایط کنونی و مواضع خلق کورد الزام اتحاد کوردها را بیش از پیش در دستور کار قرار میدهد.
اگر خواهان لوزان جدیدی نیستیم باید متحد شویم
اگر خواهان لوزان جدیدی نیستیم باید این اتحاد را حتما تحقق بخشیم. نیروهای کوردی احتمال دارد در هر موضوعی به اتحاد دست نیابند. اما ما باید بر این نکته واقف باشیم که نقاط مشترک ما، بیش از موارد افتراق ما میباشند. تمامی جهانیان مسائل و مشکلات خود را از طریق مذاکره و گفتگو حل میکنند. نیروهای دشمن نیز از این مسیر حرکت مینمایند. چرا ما نباید اینگونه عمل کنیم؟ حمله علیه روژاوا، مقاومت خلق ما و موضع کوردستانی ای که نمایان شده است، زمینه اتحاد ملی را ایجاد کرده است. جنبش ما همواره برای این مسئله آمادگی دارد. باید همه این واقعیت را ببیننند. در این رابطه مسئله برد-باخت نیست. اگر ما به پیروزی دست یابیم تمامی کوردها به پیروزی دست خواهند یافت. در غیر اینصورت همه با هم خواهند باخت. اگر ما پیام خلقمان را بدینگونه درک کنیم، ما باور میکنیم که تحولات مهم و ارزشمندی ایجاد شوند.
کوردها انقلاب روژآوا را جهانی کردند
اگر به تحولات دو ماهه اخیر نگاهی بیفکنیم، در مییابیم که انقلاب روژآوای کوردستان تاثیر عمیقی را بر تمامی بخشهای کوردستان ایجاد و به نتایجی دست یافته است. کوردها طی دو ماه اخیر چنان در کانون رسانهها جای گرفتهاند که در تاریخ دویست ساله اخیر بینظیر است، چنین امری حایز اهمیت است و تاثیرگذاری عمیق انقلاب روژآوا را نشان میدهد. صیانت از انقلاب روژآوا برای تمامی کوردها دستاورد محسوب میشود، حتی برای ضد انقلابیون کوردستان نیز.
پیروزی مسئلهای که در نزد افکار عمومی جهان پذیرفته شد باشد حتمی است
تاثیر انقلاب روژآوا در ابعاد حیات، آگاهی و سیاسی دیری است که مرزهای بخشهای مختلف کوردستان را درنوردیده است. سالهای ١٩٨٠ مسئله فلسطین در دستور کار جهانی قرار داشت. همدلی فراوانی نسبت به مسئله فلسطین وجود داشت. اکنون نیز با ابراز این همدلی نسبت به انقلاب روژآوا، مسئله کورد در دستور کار جهانی قرار گرفته است و مبارزه آزادی کوردها در عرصه بینالمللی مشروعیت یافته است. اکنون یکی از موارد بسیار مهم مشروعیت این مبارزه است. زیرا اگر مسئله کورد در عرصه بینالمللی به رسمیت شناخته شود، بدون تردید این مسئله به پیروزی خواهد رسید. با این وجود، دشواری، دردها و مصائب فراوانی فرا روی ما وجود دارند. این امر نیز واقعیتی به شمار میرود. اما مهم مشروعیت مبارزه و پذیرش آن است.
سربلندی روژآوا متعلق به تمامی کوردهاست
به همین دلیل، اگر خلقمان در تمامی بخشهای کوردستان برای روژآوای کوردستان بپاخاسته است بدین دلیل است که میداند دستاوردهای روژاوا مایه سربلندی و مباهات تمامی خلق کورد و کوردستان است. نیز ضعف روژآوا به معنای ضعف تمامی کوردها خواهد بود. این صرف گفته ما نیست. گفته تمامی کوردهاست. آن را درک می کنند. میبینند. به همین دلیل، در هر جایی از جهان اکر کوردی وجود داشته باشد، در مقابله با حمله به روژاوا موضعگیری کرده است. همزمان با این امر، همانگونه که نیروهای اشغالگر کوردستان را تقسیم کردهاند،آن را اشغال کردهاند و حملات نابودگرانه ای را نسبت به آن انجام داده باشند، ما براین باوریم که این حملات فاشیستی برای تمامی کوردها مبنایی از اتحاد ملی را ایجاد کردهاند.
حزب کارگران کوردستان تاثیر عظیمی بر تمامی کوردستان و کل خاورمیانه دارد
بدون تردید پ.ک.ک جنبشی کوردستانی و گسترده است. پ.ک.ک بر تمامی کوردستان از تاثیرات فلسفی، اجتماعی و سیاسی برخوردار است. پ.ک.ک بر تمامی خاورمیانه تاثیری عظیمی دارد و این در کنه خود واقعیتی مهم به شمار میرود. اما استعمارگری ترک به منظور مشروعیت بخشیدن به حملات اشغالگرانه خود، آن را توجیه مینماید. اما همه میدانند که این توجیهات دولت ترک عاری از واقعیت است. قبل از هر چیز هیچگونه حملهای از روژاوا علیه دولت ترکیه انجام نشده است.
اردوغان علیه موقعیت باشور کوردستان است
اردوغان گفته است ما در شمال عراق اشتباه کردیم. ما نمیتوانیم در شمال شوریه نیز چنین اشتباهی را تکرار کنیم و طی ۶ سال گذشته، نه فقط یکبار، بلکه چند بار این سخن را تکرار کرده است. بسیار خوب، در شمال عراق چه روی داده است؟ فدرالیسم تثبیت شده است. این گفته اردوغان چه ارتباطی با پ.ک.ک دارد؟ طی سخنان خود آشکارا میگوید من موقعیت سیاسی برای کوردها را قبول ندارم. چنین سخنی را صراحتا تکرار میکند. این گفته بنیان و ماهیت سیاست اردوغان و دولت ترک را صراحتا بازگو میکند.
دولت ترک نه فقط دشمن پ.ک.ک بلکه دشمن تمامی کوردهاست
دولت ترک چنان سخن میگوید که مشکلی با مسئله کورد نداشته و صرفا مشکل این کشور مسئله پ.ک.ک است. مشکلی نیست، حقوق کوردها به رسمیت بشناسد و مشروعیت پ.ک.ک را بگیرد. همچنین در روژاوا نیز باید حقوق کوردها را به رسمیت بشناسد. دولت ترک نه فقط دشمن پ.ک.ک بلکه دشمن تمامی دستاوردهای کوردهاست. بهانههای دولت اشغالگر ترک هیچگاه پایانی ندارند. بهانهای تمام شود، بهانه دیگری میگیرند. در این رابطه نیت خود را در مورد مسئله کورد صراحتا بر زبان میآورد. آشکارا میگوید که: برای آنکه دولت ترک برپای بماند نباید کوردها از موقعیتی سیاسی برخوردار گردند. تمامی این حملات را بدین منظور انجام میدهد. زیرا پ.ک.ک پیشاهنگی مبارزه موجودیت و آزادی کوردها را برعهده دارد، به همین دلیل به پ.ک.ک حمله میکند. چنین امری کاملا مشهور است. خلقمان این واقعیت را دریافته است و با حقیقت اقدامات اردوغان آن را درک کرده است. اکنون همه میدانند که هیچ کس به گفتههای رژیم جنگ ویژه اردوغان باور ندارد.
از انجا که نیروهای گریلا در استتار هستند دشمن دچار واهمه شده است
دولت ترک در باکور کوردستان نه فقط علیه نیروهای گریلا، بلکه علیه تمامی خلق ما دست به حمله زده است. اما در جبهه گریلا، نیروهای ما تاکتیکهای خود را تغییر دادهاند. این تاکتیکهای جدید کاملا تثبیت شدهاند. دولت ترک در این عرصه به آفساید افتاده است. به همین دلیل بسیار خشمگین و دچار تنگنا شده است. زیرا در همه جا دنبال گریلا است و نمیداند گریلا را کجا پیدا کند. به همین دلیل دشمن شوکه شده است. دشمن انتظار دارد تا نیروهای گریلا مانند سالهای ٢٠١٣-٢٠١۴ در کنارههای جاده باشند، در روستاها حضور داشته باشند، در انظار ظاهر شوند، تا اطلاعات لازم را در این باره کسب کند و به آنها ضربه بزند. اما تاکتیک گریلاهای آزادی کوردستان تغییر کرده است. به همین دلیل دشمن نمیتواند مناطق گریلایی را شناسایی نماید.
تاکتیکهای جدید گریلا، طرحهای دشمن را خنثی کردهاند
این تاکتیک گریلا طرحهای دشمن را خنثی نموده و کاملا بی اثر کرده است. به همین دلیل شما میبینید از طریق رسانههای جنگ ویژه هر روزه فریاد میزنند و میگویند کجا هستند؟ قابل مشاهده نیستند. دیوانه شدهاند. این وضعیت نشان میدهد که چقدر در موضع تدافعی قرار گرفتهاند. زیرا گریلا وارد تاکتیکهای جدیدی شده است و نشانی از آن را نمییابند.
اردوغان مرزهای چیلر را در نوردیده است
دشمن در مقابل خلقمان سیاست نابودی را تداوم میبخشد. اقداماتی را که اکنون اردوغان و ا.ک.پ/ م.ه.پ انجام میهند، مرزهای اقدامات چیلر را در نوردیده است. شهرداران مشترک دستگیر میشوند. شهرداریها را قبضه میکنند. روزانه دهها نفر را زندانی میکنند. این اقدامات چه مرزی دارد؟ با این اقدامت ضد بشری خود تا کجا میتوانند قدرت خود را حفظ کنند؟ سرانجام رژیم آ.ک.پ/ م.ه.پ چه خواهد شد؟ چیلر نیز همانند اردوغان فکر میکرد و میگفت: کوردها تنها زبان زور را میفهمند. من نیز صرفا میتوانم آنها را به اسارت دربیاورم. با چنین ذهنیتی ۴ هزار روستای کوردها به آتش کشیده شد. تخریب شد. هزاران انسان تحت عنوان قتلهای مجهول کشته شدند. علیه خلقمان شکنجه، ظلم و کشتارهای بینظیری اعمال شد. با تمامی ابزارهای تحت کنترلشان سعی کردند کوردها را تسلیم نمایند، اراده کوردها را در هم بشکنند.
عاقبت اردوغان از عاقبت چیلر ناگوارتر خواهد بود
نتیجه این سیسات نابودگرانه و وحشیانه چه بود؟ کوردها عزمی جزمتر یافتند، بیش از پیش از انقلاب آزادی صیانت به عمل آوردند. زمانیکه در پرتو تاریخ به وضعیت کنونی مینگریم نتایج سیاستهای نابودگرانه و فاشیستی آ.ک.پ/م.ه.پ را همانند سیاستهای چیلر مییابیم. چه بر سر چیلر آمد؟ همان وضعیت و بدتر بر سر اردوغان و اطرافیان وی خواهد آمد. سیاست انکار و نابودی اعمال شده بر خلق و جنبش ما، خلق و جنبش ما را تضعیف نکرده است، بلکه قدرتمندتر نموده است. زمانیکه دولت ترک کوردی را دستگیر میکند، شکنجه میکند، خشم ما و خلقمان را در مقابله با دولت ترک بیش از پیش میکند، بیش از پیش به انقلاب و گریلا پایبند و متعهد میکند، به همین دلیل این سیاست تحمیلی بر خلقمان به پیروزی نمیرسد و نه با حمله علیه نیروهای گریلا میتوانند به نتیجهای دست یابند. خلقمان مراحل بسیار دشواری را از سر میگذراند، وحشیتی که را که از ان سخن گفتهاند از نزدیک لمس کرده است و به خوبی آن را درک میکند و سیمای پلید آنها را به خوبی شناخته است. با دستگیری و شکنجه آنها نمیتوانند عزم کوردها را درهم بشکنند. شاید از این طریق چند خائن و جاسوس را از صفوف ما بتوانند بیرون بکشانند، اما نمیتوانند کوردها را به تسلیم وادارند.
هیچ کس اجازه ندارد به انقلاب خیانت کند، جاسوسی و خبرچینی مایه پذیرش نیست
میخواهم بگویم که احتمال روسای عشایری وجود داشته باشند، شاید برخی از جاشها وجود داشته باشند، کسانی در باکور کوردستان وجود داشته باشند که به دلیل شدت فشارها ناچار باشند به آ.ک.پ نزدیک شوند. ما نسبت به آنها اعلام میکنیم که به انقلاب خیانت نکنند. به جاسوسی دست نزنند. به خبرچینی از نیروهای گریلا و خلقشان دست نزنند. این دولت دولت رعب و ترور است. رژیم جنگ ویژه بدون هیچ تردیدی انها را دوست نمیدارد. صرفا تلاش میکند تا انها را آلت دست خود قرار دهد و سپس آنها را دور میاندازد. ٣۶ سال است که جنگ را ادامه میدهد.
خلقمان در جنوب کوردستان باید نسبت به جاسوسی هوشیار باشد
در رابطه با خلقمان در جنوب کوردستان نیز میتوانم بگویم: در رابطه با جنوب کوردستان نیز تهدیدی عظیم در جریان است. این تهدید چیست؟ سازمان اطلاعات ترک میخواهد که در میان خلقمان هستههای خود را ایجاد کند. تا کنون حملات صورت گرفته علیه پ.ک.ک پیامی برای نیروهای جنوب کوردستان بوده است. بدین دلیل، خلقمان در جنوب کوردستان نباید به ابزار دست این فعالیتهای جاسوسی تبدیل شود. زیرا این دولت دشمن کوردهاست. برای دولت ترک، کوردها در هیچ جایی با یکدیگر فرقی ندارند. در هر جایی اگر کوردی وجود داشته باشد، دولت ترک همواره به آن حمله کرده است. به همین دلیل خلقمان بیش از هر زمان دیگری باید حساسیتهای لازم را داشته باشد. تلاشهای جاسوسی که دولت ترک درصدد انجام دادن آن است را باید به اطلاع نیروهای گریلا رساند و اینچنین به نیروهای گریلا کمک کنند.