کودکی که طعمه داعش گردید

ابومجید در مناطق فراوانی علیه نیروهای سوریه دمکراتیک جنگیده است. او هنوز ١۴ ساله است و یکی از کودکانی است که طعمه داعش شدند و از آنان قاتلانی خطرناک بار آمدند

ابومجید در مناطق فراوانی علیه نیروهای سوریه دمکراتیک جنگیده است. او هنوز ١۴ ساله است و یکی از کودکانی است که طعمه داعش شدند و از آنان قاتلانی خطرناک بار آمدند

 

ابومجید در مناطقی همچون دمشق و حمص جنگیده است. آخرین محل جنگ وی محله دلی در مرکز شهر رقا علیه نیروهای سوریه دمکراتیک بود. سخنان ابومجید ١۴ ساله به سخنان مردی ۴٠ ساله می‌ماند. لحن سخن‌گفتن او تغییر کرده است. او در روستاهای حومه عین‌عیسی متولد شده اما لهجه وی به زبان عربی تونس و مغرب شباهت دارد.

 

تنها زبان نه، بلکه شتشوی مغزی داعش او را به قاتلی مبدل کرد

محمد رمضان نام اصلی ابو مجید است. این کودک حین اشغال عین‌عیسی از سوی تبهکاران داعش به چنگ داعش افتاد. با اشغال عین‌عیسی توسط داعش مدرسه‌ای که محمد رمضان در آن مشغول تحصیل بود به کنترل داعش درآمد و در این مدرسه بود که آموزش کودکان از سوی داعش آغاز شد.

 

محمد به ما گفت:"پدر من در لبنان کارگر بود. پس از بازگشت به من گفت که به لبنان برنمی‌گردد. به من پیشنهاد کرد که با هم برای داعش کار کنیم. زیرا به گفته وی کار با داعش‌ دستمزد زیادی دارد."

 

محمد رمضان شش ماه در مساجد داعش آموزش دید. محمد در رابطه با مواد درسی که داعش از آنان برای آموزش استفاده می‌کرد گفت:"داعش با وسایل سمعی و بصری(عکس و ویدیو) به ما نشان دادند که مسلمانان چگونه از سوی کفار شکنجه می‌شوند." اینچنین مغز محمد ١۴ ساله را شستشو دادند.

 

پس از شش ماه به محمد گفته شد که لازم است دوره آموزش نظامی را طی کند و برای این مورد یا به عراق و یا به حمص برود. محمد آموزش نظامی در حمص را برگزید.

 

زمانی که از او پرسش شد که چرا حمص را برگزید گفت:"تنها به این دلیل که در حمص به خانواده‌ام نزدیکتر بودم تا عراق".

 

محمد و ۶٠ کودک دیگر از سراسر جهان در کمپی آموزشی در حوالی شهرک السخنة حومه حمص دوره آموزشی نظامی را طی کردند.

 

محمد گفت:" در آنجا تنها چیزی که به آن فکر کردم این بود که چگونه بجنگم و به بهشت بروم، ما را ساعت‌ها آموزش می‌دادند." محمد از کشتن کودکان حین دوره آموزشی سخن گفت.

 

داعش پس از پایان دوره آموزسی ١٨ ماهه، محمد را به رقا منتقل کرد. محمد در روستاهای حومه رقا وارد عرصه جنگ با نیروهای سوریه دمکراتیک شد. به گفته محمد در این مرحله بود که متوجه تناقضات میان ادعا و عمل شد، " ادعا می‌كردند که بهترین هستند اما پلیدترین کارها را خود آنان انجام می‌دادند."

 

محمد از حبس خود توسط عناصر داعش گفت:"یکبار مرا به حبس انداختند. صدای زنان را شنیدم. متوجه شدم که چگونه زنان را شکنجه می‌کنند. در چنین شرایطی دنیای من زیرورو شد. پس از خارج شدن از زندان به یکی از دوستانم گفتم که در نظر دارم فرار کنم حتی اگر کشته شوم در اینجا نمی‌مانم. من خود را از چنگ آنان نجات دادم."