دلدار، خالق سرود ملی «ای رقیب» چگونه درگذشت؟

دلدار، خالق سرود ملی کورد «ای رقیب» ٧٣ سال پیش درگذشت. دلیل درگذشت این شاعر ملی کورد همچنان در هاله‌ای از ابهام است.

دلدار زمانی که دبیرکل حزب هیوا بود در زندان رژیم اشغالگر شاه ایران سرود «ای‌ رقیب» را در پاسخ به ظلم و ستم زندانبانان نوشت. او چگونه می‌دانست که شعری که سروده است به سرود ملی کوردها مبدل شده و این خلق را گردهم می‌آورد؟

دلدار با نام واقعی یونس رئوف روز ٢٠ فوریه ١٩١٨ در شهر کویه باشور کوردستان متولد شد. خانواده او قبل از جنگ جهانی اول یکی از ثروتمندترین خانواده‌های منطقه کویه بودند. اما با آغاز جنگ و افزایش حمله عثمانی‌ها به کوردستان، خانواده دلدار نیز مانند بسیاری از خانواده‌های دیگر کوردستان دارایی و زمین‌های خود را از دست دادند. دلدار سپس در این مورد چنین گفته بود؛

"سال ١٩١٨ شاید بدترین سال برای کوردستان باشد. گرسنگی و فقر به اوج رسید. مزارع و باغ‌های ما از سوی عثمانی‌ها غارت شدند. ما خانه خود، هر چیزمان را از دست دادیم و در خانه‌ای کوچک بسر می‌بردیم. اما با این همه خانواده ما مقاومت کردند و در چنین شرایطی بود که من بزرگ شدم."

دوران کودکی سراسر تراژیک

رویدادی که بیشترین تأثیر را بر کودکی دلدار باقی گذاشت اعدام دایی او از سوی عثمانی‌ها بود.

اشک‌هایی که مادر دلدار زهوه خورشید افندی بر سر مزار برادرش ریخت مایه میهن‌دوستی دلدار شدند. گویی آنچه که بر این خانواده رفته بود کافی نبوده باشد، دلدار در چهار سالگی دچار بیماری وخیمی شد. در بیمارستان واقع در قلعه هولیر مدتی مدید بستری شد و از بیماری نجات یافت. اما دلدار از این پس به شرح زندگی خود پرداخت. دلدار تازه ٨ ساله بود که برادرش جوانش به نام جواد جانباخت.

در نتیجه تراژدی‌هایی که بر سر این خانواده آمدند دلدار در ٩ سالگی وارد مدرسه ابتدایی شد. با این همه همیشه از زیرک‌ترین دانش‌‌آموزان بود. مقطع راهنمایی را در رانیه، دبیرستان را در کرکوک به پایان رساند و پس از آن وارد فعالیت ادبی شد. هنوز ١۵ ساله بود که مطالعه آثار شاعران بزرگ کورد همچون پیر‌َمِرد، بیکَس و وفایی را آغاز کرد. با مطالعه آثار محمد امین زکی‌بگ و سید حسین حزنی به نگرش تاریخ کورد پی برد.

سه سال تحصیل دوره دبیرستان در کرکوک برای دلدار بسیار مهم بودند. در ١٩ سالگی (ماه سپتامبر ١٩٣٧) همراه با شماری از همکلاسی‌هایش در خانه شاکر بگ جلال گردهم آمدند. تحت تأثیر مجمع کاربونار که در سده ١٨ برای رهایی ایتالیا شکل گرفته بود، یک شب تصمیم گرفتند که جمعیتی را به نام «دارکر» تشکیل دهند. هدف اساسی آنها آزادی کوردستان و متحد کردن چهاربخش کوردستان بود.

دارکر یکسال پس از تشکیل خود در ژوئن ١٩٣٨ به «حزب هیوا» تغییر نام داد. رفیق حلمی به ریاست حزب منصوب شد و دلدار نیز دبیر کل حزب گردید. همان سال شعرهای دلدار در مجله ادبی گلاویژ منتشر شدند. دلدار برای انجام امور حزب پس از ورود به سلیمانیه وارد روژهلات کوردستان شد. اما در روژهلات کوردستان به اسارت رژیم اشغالگر ایران درآمد.

نگارش «ای رقیب» و مرحله جمهوری کوردستان در مهاباد

به نقل از برخی از منابع، دلدار پس از اسارت در ایران در پاسخ به شکنجه و ظلم زندانبانان شعر «ای رقیب» را نوشت که نگارش این شعر نام دلدار را برای همیشه جاودانه کرد. (برخی منابع می‌گویند که دلدار این شعر را در زندان‌های بغداد نوشته است). دلدار این شعار را به خلق کورد پیشکش کرد تا شکست نخورد، در برابر فجایع ایستادگی کند و در طول تاریخ بر پای خود تکیه کند.

پس از رهایی از زندان، به دلیل مشکلاتی که دامنگیر حزب هیوا شده بودند، دلدار تصمیم گرفت که مبارزات خود را از سر گیرد. سال ١٩۴٠ در دانشکده حقوق بغداد پذیرفته شد و سال ١٩۴۵ فارغ‌التحصیل شد. به موازات شم شاعری، یک وکیل دادگستری جوان کورد نیز بود.

روز ٢٢ ژانویه ١٩۴۶ زمانیکه در میدان چوارچرای مهاباد با رهبری قاضێ محمد جمهوری کوردستان اعلام شد. این روز به زیباترین روز شاعر دلدار مبدل شد. زیرا جمهوری شعر «ای رقیب» او را به عنوان سرود ملی برگزیده بود. پس از آنکه اولین جمهوری کوردها پس از ١١ ماه فروپاشید، نام دلدار و شعری که برای خیزش علیه دشمنان کورد به رشته تحریر درآورده بود به میراث ملی کورد مبدل گردید.

دلدار همان سال به بیماری‌های زیادی دچار شد؛ بیماری قلبی، رماتیزم، سردرد شدید. غروب ١٢ نوامبر ١٩۴٨ / ٢١ آبان ١٣٢٧ زمانیکه در سینما حمراء شهر هولیر به تماشای فیلمی در مورد زندگی صلاح‌الدین ایوبی نشسته بود دچار نارسایی قلبی شده و در مسیر انتقال به بیمارستان جانباخت.

به گفته برخی از تاریخدانان باشور کوردستان، دلدار ٣٠ ساله به دلیل خوراندن سم جانباخته است و به همین دلیل در مراسمی که تنها خانواده وی در آن آماده بودند در هولیر به خاک سپرده شد. پس از آن هم پیکر وی از هولیر به کویه بازگردانده شد.

معلوم نیست که درگذشت دلدار آیا به دلیل فشارهای روحی و جسمی فروپاشی جمهوری کوردستان مهاباد بود یا ...، اما همان سال محمد أمین ذکی بگ مورخ سرشناس کورد، شاعر زیور و شاعر بلندآوازه فایق بیکس نیز جان خود را از دست داده بودند.

سرود ای رقیب!

ئه‌ی ڕه‌قیب ھه‌ر ماوه قه‌ومی کورد زومان

نایشکێنێ دانه‌یی تۆپی زه‌مان

 

ئێمه ڕۆڵه‌ی ڕه‌نگی سوور و شۆڕشین

سه‌یری که خوێناوییه ڕابووردومان

 

ئێمه ڕۆڵه‌ی میدیا و که‌ی خوسره‌وین

دینمان ئایینمانه ھه‌ر نیشتمان

 

که‌س نه‌ڵێ کورد مردوه کورد زیندووه

زیندووه ھیچ نانه‌وێ ئاڵاکه‌مان

 

چه‌ند ھه‌زار لاوانی کوردی نه‌ڕه‌شێر

بوون به قوربانی و ھه‌موویان نێژران

 

لاوی ئێستاش حازر و ئاماده‌یە

جانفیدانه جانفیدانه جانفیدان

 

لاوی کورد ھەڵسانه سه‌رپێ وه‌ک دلێر

سا به خوێن نه‌قشی ده‌که‌ن تاجی ژیان

 

که‌س نه‌ڵێ کورد مردووه کورد زیندووه

زیندووه ھیچ نانه‌وێ ئاڵاکه‌مان

منابع؛

* پروفسور قناتی کوردو، تاریخ ادبیات کورد، ١٩٩٢. نشر اوزگه

* آثار ارائه شده به کنفرانس ٢٠ فوریه ٢٠١٨ در دانشگاه کویه

* مقاله "دولت کوردی در مهاباد" نوشته آزاد حاجی‌آقایی منتشر شده در وبسایت  http://cultureproject.org.uk