رُزا نوژین گریلای یژاستار در منطقهی سردشت روژهلات کوردستان در سال ۲۰۱۷ در قندیل به صفوف گریلا پیوست. وی در مورد چگونگی زندگی در صفوف گریلا و کوهستانهای کوردستان صحبت میکند.
گریلا نوژین با فرهنگ میهندوستی در خانوادهاش بزرگ شد. به همین دلیل با احساس و جوش و خروش بسیار زندگی میکند. لحظه به لحظه با رشد و بزرگ شدنش تناقضهایی در مورد زندگی و جامعه برای وی به وجود میآید. در برخی از موضوعها پاسخ مناسبی به دست نمیآورد و به همین دلیل در نتیجهی جستجو و تلاش برای یافتن پاسخهایش، به صفوف جنبش آزادی پ.ک.ک روی آورده و خود را در آن رشد میدهد.
گریلا رُزا نوژین در مورد تاثیر پ.ک.ک میگوید؛"نخستین تاثیرات در من در خانوادهام ایجاد شد. من نام رهبری و گریلا را از دور شنیده بودم، اما آنها را نمیشناختم. آنچه که انسان خود در آن زندگی کند و آن را حس کند، با شنیدن بسیار متفاوت است. در خانوادهی ما بسیار در مورد گریلا صحبت میشد، اما من خود آنها را نمیشناختم. کم کم به جنبش آزادی و رهبری علاقهمند شدم. برادرم بسیار در مورد رفقا صحبت میکرد، اما من به خود میگفتم، من باید خود در آن شرایط زندگی کنم و آن را ببینم. زمانی که به اینجا آمدم، فلسفهی رهبری بسیار برای من متفاوت بود. ابتدا که رفقا را دیدم، آنچه بسیار بر من تاثیر گذاشت چگونگی زندگی آنها بود. آنها با موضعگیری مناسب و با معیارهای انسانی با یکدیگر رفتار میکردند. شیوهی زندگی آنها بسیار بر من تاثیر گذاشت.
دومین چیزی که بسیار توجهی من را به خود جلب کرد، پیشاهنگی زنان در میان پ.ک.ک بود و این امر بسیار بر من تاثیر گذاشت. چون دهها و صدها جنبش و قیام در کوردستان رخ دادهاند، اما هرگز نتیجهی مناسبی به دست نیاوردند. اما زمانی که جنبش آزادی را شناختم، دیدم که زنان در همهی عرصهها پیشاهنگ هستند. اقدامات بزرگ انجام داده و میدهند. این درها و این راه که رهبری آن را برای ما گشوده است، تاثیر بسیار زیادی بر من گذاشت.
"هر لحظه زندگی من به تجربههای بزرگ تبدیل میشود"
زمانی که من در خانه بودم، فکر میکردم در حزب فقط یک زبان وجود دارد. اما زمانی که به اینجا آمدم، دیدم که زبانهای کوردی، عربی، فارسی، ترکی و فرهنگها و تفکرات بسیاری در حزب وجود دارد. این امر نیز بسیار بر من تاثیر گذاشت. یعنی آنگونه نبود که من فکر میکردم. تفکری که میگوید فقط یک زبان و یک ملت در پ.ک.ک وجود نداشت. من این امر را در پ.ک.ک ندیدم به همین دلیل برای من بسیار متفاوت بود. نکتهی دیگری که سبب تفکر من و ژرفاندیشی در مورد جامعه شد، رفتارهایی بود که در میان رفقا وجود داشت. رفتار آنها در سطح جامعه نبود بلکه بسیار با آن متفاوت و رشد یافته بود. به همین دلیل زمانی که من در میان پ.ک.ک رفتار و برخورد رفقا را مملو از احترام با یکدیگر دیدم، احساس و درک من از رفاقت بسیار بیشتر شد.
به عنوان مثال افراد بسیاری وجود دارند که در جامعه دارای قدرت و اراده نبوده و زمانی که به جنبش آزادی میپیوندند بسیار قدرتمند میشوند. دهها نمونه از این افراد وجود دارد. چون با آمدنشان به جنبش نیروی خود را پیدا کرده و میشناسند، تاریخ خود را درک کرده و آن را میشناختند و اینگونه به بزرگترین فرماندهان و پیشاهنگان تبدیل شدند. زمانی که من هم این چیزها را احساس کردم و در آن زندگی کردم بسیار بر من تاثیر گذاشتند. با خود گفتم من ۲۲ سال در این جامعه زندگی کردم و به این نتیجه و باور رسیده بودم که زندگی بینتیجه است، اما اکنون من معتقدم هر لحظهی زندگیمان مملو از جوش و خروش و بسیار رنگارنگتر از قبل است، چون ما با فکر و فلسفهی رهبر آپو زندگی میکنیم."
"کوهستانهای کوردستان با رنگ زنان زیباست"
شکوه و هیبت کوهستانهای کوردستان بسیار بر گریلا نوژین تاثیر گذاشته و او نیز مانند یک گریلای زن وظیفهای که رهبری به عهدهاش گذاشته که همانا حفظ کوهستانهاست را با جدیت انجام داده و میگوید؛"زمانی که ما به این کوهستانها نگاه میکنیم، احساس میکنیم همانگونه که آنها از ما دفاع کرده و ما را حفظ میکنند، ما نیز باید آنها را حفظ کنیم. همانطور که رهبری میگوید؛ 'باید زنان این کوهستانها را حفظ نمایند'، از یک شاخه کوچک گرفته تا کوهستانی بلند، باید ما توانایی خود را نشان دهیم. اما این کار با جوهر ذاتی و با ایدئولوژی ممکن است.
زمانی که تو به عنوان یک زن به کوهستانها نگاه میکنی، انگار که با تو صحبت میکند. این مسئله از قدیم وجود داشته، از زمانی که مادرانمان با طبیعت صحبت میکردند، آن را احساس مینمودند. من هم خود آن را دیدم و در آن زندگی کردم. بسیاری مواقع رفقای ما در این کوهستانها جنگیدند و کوهستان آنها را حفظ کرده و در آن مقاومت کردهاند. همانطور که رهبری میگوید؛ «زن در کوهستان حقیقت خود را پیدا میکند و آن را میشناسد و دوری از کوهستان دوری از حقیقت خود است»، به همین دلیل ما به عنوان زنان، زمانی که تاریخ خود را میشناسیم و در مورد آن تحقیق میکنیم، با اتحادی که زنان و طبیعت آن را ایجاد میکنند، بیشتر رنگارنگ میشویم و با احساسی بزرگ با آن مواجه میشویم.
زاگرس برای من بسیار مهم است و زمانی که رهبری در مورد کوهستان صحبت میکند، من کوهستان را بیشتر احساس میکنم. هر گریلا زمانی که در این کوهستانها تلاش و مبارزه میکند، کوهستان برای وی به مأوا و سرپناهی تبدیل میشود که همیشه و به طور مداوم در آن مبارزه کند و معنی زندگی را با زیبایی جغرافیایی بامعناتر کند. من باور نمیکردم که خیلی زود کوهستان زاگرس را ببینم، اما آمدن من به اینجا که بشریت از آنجا آغاز شده، برای من شانس و فرصتی بزرگ بود. به همین دلیل هر زمان که من به این کوهستانها نگاه میکنم، رنج و فداکاری و مبارزات رفقایی را میبینم که خون خود را در آن ریخته و با آنها عهد میبندم که انتقامشان را بگیرم، همچنین با جوش و خروش زندگی کرده و همین گونه هم خواهم بود."
"نوشتن هر داستانی، نوشتن تاریخ است"
گریلا رُزا نوژین در مورد خاطرات خود و گریلاهای دیگر صحبت کرد که در این کوهستانها زندگی کرده و یادداشتهای روزانهی خود را به بخشی از تاریخ تبدیل میکنند. وی گفت؛"نوشتن برای من بسیار متفاوت است، چون مانند تاریخ باقی میماند. زمانی که من آنها را منتشر میکنم تا جایی که بتوانم و از دستم بر بیاید سعی میکنم حقایق خود را بنویسم. ممکن است زمانی که من مینویسم، برایم سخت باشد و با دشواری همراه بوده باشد، اما میدانم نوشتهها برای رفقای بعد از ما باقی میماند و آنها میتوانند از آن نوشتهها تجربه بگیرند. من خود به زبانهای فارسی و کوردی و لهجههای سورانی و کرمانجی مینویسم. "
گریلا نوژین در پایان سخنانش حمله علیه گریلا و حصر عبدالله اوجالان رهبر خلق کورد را محکوم کرده و گفت؛"در مقابل این حملات که اکنون علیه خلق ما و همچنین حصری که به رهبری تحمیل شده است، ما میگوییم جوانان همه از کوچک و بزرگ باید قیام کرده و حصر را بشکند. با قیام خود و با نیروی خود زندگی کنند. دیگر این اشغالگری کافیست. دختران و پسران جوان در مقابل حصر و حملات قیام کنند. این ظلم که بر جامعهی ما تحمیل شده را با پیوستن خود به صفوف گریلا از بین ببرند."