در سالهای گذشته روزنامه اوزگور گوندم ظلم و سرکوب کورد توسط دولت ترک را بازتاب میداد، و هر روز خبرنگار، ادیتور و نویسندگان و توزیعکنندگان دستگیر شده یا به قتل میرسیدند، ارن کسکین در دادگاههای ترکیه از غربتلی ارسوز نخستین مدیر این روزنامه دفاع میکرد. ارتباط و اشنایی ارن کسکین با غربتلی ارسوز به سالهای ۱۹۹۰ باز میگردد. و بعد از سالها ارن کسکین نخستین سردبیر مشترک همان روزنامه غربتلی ارسوز شده است. خبرگزاری هاوار در رابطه با دوستی کسکین و غربتلی ارسوز و روزنامه اوزگور گوندم که سرانجام از سوی آ.ک.پ در سال ۲۰۱۶ توقیف شد با ارن کسکین گفتگو کرده است.
هاوار: چگونه با هم آشنا شدید؟
ارن کسکین: من در روزنامه اوزگور گوندم غربتلی را شناختم. ابتدای سالهای ۱۹۹۰ بود. کورد گامهای بلندی را برداشته بود. روزنامهای منتشر میشد که مختص به بازتاب نقض حقوق بشر در کوردستان بود. غربتلی زن بسیار متمایزی بود. انسان بسیار قدرتمندی بود و از ارتباطات گستردهای برخوردار بود. انسانی بود که علیرغم آنکه از بخش رادیکال سیاست آمده بود، از شخصیتی نرم برخوردار بود که به نگرشهای همه توجه میکرد. از همان زمانی که وی را دیدم بسیار به وی علاقمند شدم.
هاوار: زمانیکه برای نخستین بار وی را مشاهده کردید، چه تاثیری بر شما داشت؟
ارن کسکین: در ان زمان خصوصا در کوردستان نقض حقوق بشر بسیار گسترده بود. اما در میان خلق هم همبستگی قدرتمندی در جریان بود. زنانی که در چنین اقدامات و فعالیتهایی شرکت میکردند، به آن باور و اعتقاد داشتنند. غربتلی هم مانند یک زن مسئول یک روزنامه بود و این مسئله هم جای افتخار و هم اعتماد بود. به عنوان یک انسان و یک شخصیت، شخصیتی استوار داشت. زمانیکه برای نخستین بار وی را دیدم این مسئله را حس کردم.
هاوار: آیا با هم فعالیتهایی داشتید؟
ارن کسکین: روزنامهنگاری کار مشترک ما بود. در ان زمان من وکیل روزنامه بودم. فردا چتین و چند نفر از رفقای دیگر هم حضور داشتند. بیش از همه فردا و غربتلی را به یاد دارم. در آن زمان علیرغم فشارها، ما از انسجام قدرتمندی برخوردار بودیم. برای نمونه در ان دوره به یاد ندارم که جنگی برای قدرت، اعتراضی یا ناراحتیای بین ما پیش آمده باشد. انسجامی قدرتمند میان ما وجود داشت. ما همه تلاش میکردیم که با این روحیه، فعالیت داشته باشیم. ان روزها را اینگونه به خاطر دارم.
هاوار: بعد از انکه غربتلی به مدیریت روزنامه رسید، چه تغییراتی را ایجاد کرد؟
ارن کسکین: روزنامه نگاه و نگرش زنان را بازتاب داد. در آن زمان اوزگو گوندم به طور وسیعی از سوی خلق خوانده میشد. افراد بسیاری هم برای روزنامه مینوشتند به گونهای که هیچ کس انتظار ان را نداشت. در این مرحله با استقبال وسیعی روبرو شد. امید خلق کرد. از نظر من غربتلی در این راستا نقش مهمی را ایفا کرد. از نظر من شخصیت وی در کل تاثیری جدی داشت. زمانیکه در دفتر روزنامه بمبگذاری شد، روشنفکران و هنرمندان در مقابله با این اقدام انسجام نشان دادند. غربتلی در این باره از نقشی مهم برخوردار بود.
هاوار: نخستین مدیر زن یک روزنامه بود. این مسئله چه سنتی را در این روزنامه ایجاد کرد؟
ارن کسکین: به لطف جنبش کورد، زنان در مسئولیتهای مختلفی جا گرفتهاند و به مقام ریاست مشترک رسیدهاند. برای نمونه، غربتلی در ان زمان نخستین مدیر زن یک روزنامه بود. اما او به تنهای هم اهمیت دارد. به همین دلیل در مقام مدیر روزنامه و هم به دلیل نقشش در حرکت کلی زنان، بسیار مهم بود. اعتماد به نفس را در میان زنان ایجاد میکرد.
هاوار: شما میراثدار غربتلی هستید. بعد از سالیان دراز شما مدیر مشترک یک روزنامه شدید. این فرایند چگونه بود؟
ارن کسکین: در واقع من در خود روزنامه فعال نبودم. من یک روزنامهنگار بودم. در ان زمان که به دلیل فشارهای فراوان روزنامه توقیف میشدند و روزنامه با نام دیگری آغاز بکار میکرد. نخستین بار در سال ۲۰۱۳ روزنامهای با نام اوزگور گوندم منتشر میشد. از من پرسیدند که میتوانیم نام تو را در لیست مدیریت روزنامه قرار دهیم؟ من همیشه این گفتهام، زمانیکه این مسئولیت را بر عهده گرفتم، ان را به عنوان ادای دینی به غربتلی، موسی عنتر، حسین دنیز و به عنوان یک روزنامه نگار، خصوصا ادای دینی به غربتلی ارسوز قبول کردم. علیرغم آنکه بسیار فعال هم نبودم، به عنوان مسئول این روزنامه شناخته شدم و پروندههایی علیه من باز کردند. اما از فعالیتهایم هیچگاه پشیمان نیستیم. این بخشی از مسیر زندگیم بوده است که همواره با غرور از ان یاد میکنم.
هاوار: غربتلی چه تاثیری را بر زنان و مبارزه زنان در ترکیه از خود برجا گذاشت؟
ارن کسکین: غربتلی در عرصه مطبوعات راه را برای روزنامهنگاری زنان باز کرد. روزنامهنگاری حوزهای مردانه بود و زبان مردانه در ان برتری داشت. در میان جنبشهای زنان و خصوصا روزنامهنگاری زنان، نقش مهمی را ایفا کرد. بسیاری از زنان کورد وی را به عنوان الگو قبول دارند. و همانند وی دست به روزنامه نگاری زدهاند. چنین نقشی را برای آنان ایفا کرده است. خصوصا که میتوان وی را یکی از پایهگذاران روزنامهنگاری زنان دانست.
هاوار: با هم عکسی گرفتهاید که بسیار شناخته شده است. این تصویر چه داستانی دارد؟
ارن کسکین: این تصویر داستانی دارد که شاید هیچکس از آن اطلاعی نداشته باشد. غربتلی برادری داشت که مشغول تحصیل در پزشکی بود و تصمیم گرفته بود که به صفوف گریلا بپیوندد. غربتلی میخواست که او پزشک شود، میخواست از این طریق به خلق کورد و جنبش آزادیخواهی خلق کورد خدمت کند، در کفتگو با من به وی اشاره کرد. در آن روز در دفتر روزنامه، فکر کنم به مناسبت سالروز تاسیس روزنامه برنامهای برگزار میشد. گفت بعدا با هم کمی حرف بزنیم؟ کمی با برادرم حرف بزن. بعد از انکه از دفتر روزنامه خارج شدم، در رستورانی نشستیم. با برادرش حرف زدم. پاسخ بسیار خوب و چالش برانگیزی به من داد. به خوبی به یاد دارم، در دانشکده پزشکی جزو دانشجویان نخبه بود، من هم مانند غربت به برادرش گفتم همه نمیتوانند پزشک شوند، میتوانی در بخش پزشکی و بهداشت خدمت بکنی. در پاسخ گفت: نمیتوانم بنشینم! من هیچگاه وی را فراموش نمیکنم. در مسیر کوهستان به قتل رسید. زمانیکه یادداشتهای غربت را میخواندم؛ فهیمدم که از تاثیر بسیاری بر زندگی وی داشته است. بعد از مرگ برادرش، چنان زندگی میکرد که زندگیش را به برادرش اختصاص داده بود. این عکس برای من چنین معنایی دارد.
هاوار: اخرین بار غربت را چه زمانی دیدید؟
ارن کسکین: به یاد ندارم که آخرین بار وی را چه زمانی دیدم. به یکباره غیب شد. دیگر هیچ کس او را ندید. خاطرات وی همیشه برای من زنده هستند. روزی که با برادرش گفتگو کردم، یادبودی است که نمیتوانم هیچگاه ان را فراموش کنم. از یک طرف تلاش میکرد که وی را متقاعد کند ادامه تحصیل بدهد و از طرف دیگر میخواست به خواست برادرش احترام بگذارد. نمیدانست چه بکند. این مسئله را به من گفت. این خاطره را هیچگاه از یاد نمیبرم.
هاوار: در سالگرد شهادت، سخنی از غربتلی ارسوز را به یاد دارید؟
ارن کسکین: به نظر من، خلق کورد، مبارزه آزادیخواهانه خلق کورد، مدیون زنان کورد است. زیرا این مبارزه فقط یک مبارزه ملی نیست. در همان زمان این مبارزه مبارزهای علیه فرادستی مردان هم است. زیرا جنبشی است که زنان را آزاد میکند. و در این راه غربت از تاثیری بسیار بزرگ برخوردار بود. به همین دلیل میگویم که همه ما مدیون وی هستیم.