جمال شریک عضو کمیته رهبری حزب کارگران کوردستان اعلام نمود که جنگ ویژه، حاکمیت این جنگ بر اقتصاد، تفکر، مدیریت و هدایت آن در مرحله کنونی با قدرتمندترین شیوه خود و در بالاترین سطح در حال انجام بوده و در ادامه افزود: این جنگ ابزار بسیار موثر خط بطلان کشیدن بر ماهیت زن، اجتماع بوده و به معنای حمله و از میان برداشتن آنهاست. شریک همچنین اعلام کرد که مناسبترین مسئله این است که در مقابل آن نقطهای که بردگی اغاز میشود، در مقابل استعمار طبیعت، زن و جامعه مبارزه صورت گرفته و در این مبارزه انسان از این تفکر برخوردار باشد که آزادی زن، طبیعت و جامعه در مرکز آن مبارزه قرار داشته باشد، با چنین تفکراتی قدرتمند شود و در مقابل مدرنیته سرمایهداری مبارزه ادامه پیدا کند.
شریک در خصوص این سوال که سلیمان سویلو، دوغو پرینچک، فخرالدین آلتون چرا در صحنه حضور دارند نیز گفت: ریشههای حکومت جنگ ویژه دیکتاتوری فاشیست آ.ک.پ به گروه اتحاد و ترقی رسیده و پیش از آن نیز به عبدالحمید باز میگردد. جنگ ویژه در ترکیه جنگی است که تاریخ طولانی دارد. مرحله کنونی آخرین پردههای این جنگ را تشکیل میدهد. فواد اوکتای، ابراهیم کالین که در کنار اردوغان قرار دارند نیز از همین دسته هستند. اعضای ویژه این جنگ ویژه هستند. اردوغان، باخچلی و پرینچک از کادرهای ملیگرای افراطی و دینی ترکیه هستند و برای پیوند زدن جنبشهای چپگرا به سیستم آماده شدهاند. امروز جنگی را که به آن دست زدهاند، شدیدترین و صریحترین بخش جنگ ویژه است.
شریک در ادامه در خصوص ابعاد جنگ ویژه نیز گفت: جنگ ویژه نوعی از قتلعام جامعه است. معرفی و تعریف این جنگ با جنگ علیه انقلابیون، سوسیالیستها و اپوزیسیون فاصله بسیار کمی دارد، نه فقط جنگ ویژه با راهکاری پلید علیه این گروهها در جریان است بلکه این جنگ علیه جامعه است. مقدمات و بنیادهایی وجود دارند که این جنگ بر اساس آنها در جریان است. رهبر آپو این مسئله را بر اساس خطوطی طراحی کرده است. خطوطی که رهبر اپو مشخص ساخته است، خطوطی هستند که جامعه بر اساس آنها شکل گرفته است. جنگ ویژه بر اساس حمله به این خطوط که جامعه بر آنها استوار است طراحی شده است. زمانی که این خطوط به هم میرسند، در ابعاد مادی، معنوی و فکری این جنگ معنای خاصی پیدا میکند.
جمال شریک در رابطه با این خطوط نیز گفت: این خطوط اقتصادی، فکری، مدیریتی و هماهنگکننده هستند. از طریق این ابعاد است که اتحاد مادی و فکری به نتیجه میرسد. حاکمیت بر آنها استوار میشود. اگر بر اقتصاد، خاطره، مدیریت و هماهنگ گونهای از یکپارچگی تحمیل شود، حاکمیت ایجاد میشود. حاکمیت یافتن بر جامعه نیز به این معناست که جامعه ارزشهای موجود در خود را از دست میهدهد.
شریک در ادامه افزود: جنگ ویژه از پایینترین سطح تا عالیترین سطح حاکمیت از ۵ هزار سال قبل تداوم داشته است. اقتصاد جامعه به کنترل درآمده است. تفکر اجتماعی به سوی یکپارچگی سوق داده شده است. رهبری عدهای بر جامعه تحمیل شده است و هماهنگی معکوس شده است و در نهایت بر طبیعت، زن و جامعه حاکمیتی ویژه تحمیل شده است.
شریک در رابطه با زیانهایی که کوردستان در چارچوب جنگ ویژه دیده است نیز گفت: در کوردستان و آناتولی کشاورزی و دامداری در حال نابودی است. اگر در منطقهای کشاورزی و دامداری دچار نابودی شود، فقر و گرسنگی روی میدهد. کشاورزی و دامداری اساس بازرگانی و تجارت را شکل میدهند. اقتصاد بر اساس کشاورزی، دامداری و زراعت است. اما در صورتیکه این دو از میان بروند جامعه دچار گرسنگی میشود. به منظور درک این وضعیت باید به مرحله یکدست سازی مالی مدرنیته سرمایهداری نگاه کرد و ارتباط آن با جنگ ویژه را مورد مطالعه قرار داد.
جمال شریک در رابطه با ارتباط فاشیسم کنونی ترک نیز گفت: فاشیسم اردوغانی-باغچلی بازگو کننده مرحلهای است که در سالهای ۱۹۷۰ آغاز شده است و در ۱۲ سپتامبر تحکیم شده است. هم اکنون نیز خود را کاملا تثبیت کرده است. اکنون جنگلها، مراتع و ییلاقات، رودخانهها را به تصرف درآورده و جهت مقاصد ویژه به فروش رسانده و از این طریق به سرمایه دست پیدا میکنند. توسعه در شکل نامحدودی گسترش پیدا میکند. از این راه به شیوههای ارزان به صاحبان سرمایه تبدیل میشوند. این بورژوازی مانند بورژوازی آمریکایی و اروپایی نیست.
شریک در ادامه سخنان خود افزود: جامعه کوردستان و آناتولی دچار فقر شده است. منطقهای که مولد تولید و سرمایه بوده است، اکنون دچار فقر شده است و عدهای خاص که ثروت کوردستان و آناتولی را تصاحب کردهاند، به لذت و رفاه دست پیدا کردهاند. در این سرزمین حاصلخیز، در معادلهای که منافع عدهای خاص در مخالفت با منافع جامعه قرار دارد، تمامی ثروت در دست گروهی سرمایهدار قرار گرفته و عدهای نیز از تامین نان روزانه محروم شدهاند.
جمال شریک در ادمه سخنان خود اظهار داشت مبارزه علیه بردگی با مبارزه علیه بردهداری در ذهنیت آغاز میشود. اگر بردهداری در ذهنیت شکسته نشود، بردهداری از میان نمیرود، بلکه رنگهای خود را عوض کرده و اما همواره خود را در اشکال دیگری بازتولید میکند. شریک در این باره افزود: چرا میگوییم ۱۵ اگوست نخستین شلیک است؟ این گلوله نخستین علیه نشانههای بردگی در ذهنیت ما بود که شلیک شد. در ۱۵ اگوست این پاسگاههای اشغالگران در ذهن ما بود که مورد هدف قرار گرفت. آنها بودند که مورد حمله قرار گرفتند، پاسگاههای ذهنی مهمترین نقاطی بودند که مورد حمله واقع شدند. هم اکنون در مرحله انحصار مالی کاپیتالیسم نیز، پایگاههای قدرتمندی را در ذهنیت ما ایجاد کردهاند. امرزوز زمانیکه از جنگ روانی سخن گفته میشود این معنا مراد میشود. اگر در مقابل این جنگ روانی مبارزهای وجود نداشته باشد، در شرایط انحصار مالی مدرنیته سرمایهداری اگر مشاهده میکنیم که در سطح جهانی جایی برای اشغال باقی نمانده است، زن در تمامی ابعاد خود به کالا تبدیل شده باشد، به این علت است که در جنگ روانی، در تمامی حوزهها برای کسب برتری خود دست به چنین اقداماتی زده است.
شریک در بخش دیگری از سخنان خود افزود: در مقابله با دشمنی که در ذهن ایجاد شده است، در مقابل بردهداری، جامعه میباشد هیچ مرزی را به رسمیت نشناسد. در صورتیکه نتوان علیه آن دست به مبارزه زد، هر اندازه که ادعای مبارزه با آن را هم داشته باشیم، در آخر تحت کنترل آن قرار خواهند گرفت. یا به گونهای نااگاه و ناخواسته شخص را در کنترل خود قرار میدهد.
در این مقطع انچه که لازم است اینست که در مقابل آن نقطهای که بردگی از آن آغاز میشود، در مقابل استعمار بر طبیعت، زن و جامعه مبارزه آغاز شود. در مبارزه باید انسان از چنان ذهنیتی برخوردار باشد که آزادی زن، طبیعت و جامعه به کانون تمامی نظریات و عملکردها تبدیل شود، و از این طریق است که در مقابل مدرنیته کاپیتالیستی میتوان مبارزه را ادامه داد.