حزب کارگران کوردستان (پ.ک.ک) روز ٢٧ نوامبر ١٩٧٨ (۶ آذر ١٣۵٧) در روستای فیس واقع در بخش لیجه استان آمد از سوی ٢٢ جوان تأسیس شد. چهلودو سال از آن روز میگذرد. جنب و جوش جوانان دانشجویی که سال ١٩٧٣ در دانشگاه آنکارا آغاز شده بود در ١٩٧٨ با تأسیس پ.ک.ک به مرحلهای تازه وارد گشت و امروزه پ.ک.ک در کوردستان و خاورمیانه به مؤثرترین جنبش ایدئولوژیک، سیاسی و نظامی مبدل شده است.
پرسپکتیوهای عبدالله اوجالان رهبر خلق کورد در رابطه با ٢٧ نوامبر – روز تأسیس پ.ک.ک در سالهای متعدد را با هم میخوانیم؛
٢٨ نوامبر ١٩٧٨؛ کوردستان مورد نظر دشمن را نمیپذیریم
"... ما کوردستانی را با آن تاریخ و رویدادهای سیاسی تعریف شده نمیپذیریم، موقعیت کوردستانی را که امپریالیستها، استعمارگران و فئودالها چه با نزاع و چه با گفتگو تعیین کردهاند موقعیت مورد پذیرش ما نیست. برای ما چنان موقعیتی است که پیشرفت آزادانه حزب و خلق در آن روی نخواهد داد. چنان موقعیت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نیست به آزادی در آن ارتقا یابد. برعکس ما توافقات شکل گرفته رژیمهای سیاسی که بر مبنای پیماننامههای حقوقی آنان استعمارگری اقتصادی و غارت را مشروعیت بخشیدهاند نخواهیم پذیرفت. اگر به چنین وضعیتی گردن نهیم تحقق زندگی آزاد و پیشرفت خلقهای ساکن محال است ..."
٢٧ نوامبر ١٩٨۶؛ مدعی بودند که عمر آن یکی دو ماه خواهد بود
" ... همگی بخاطر دارید که به ما میگفتند، عمر آنان یکماه، دو ماه، سه ماه به درازا میكشد، بیش از آن طاقت نخواهند آورد. اما تاریخ ما ادعاهای آنان را نقش بر آب کرد. دشمن هر قدر بشیوه وحشیانه به ما حمله کند با مقاومت در برابر آنان ایستادهایم، هر روز، هر ماه، هر سال ما بیش از پیش پیشرفت کردیم و نیرومندتر شدیم. چیزهایی که خیلیها به خیال و تصورشان هم نمیرسید محقق شدهاند. تا دیروز کسی به این مردم با چشم خلق یا یک ملت نمینگریست. اکنون همه جهان ما را میشناسند. همه میگویند 'شما مستحق حق و جایگاه حقوقی هستید'. پیش از این ما خلقی فراموش شده بودیم، هیچ کسی ما را قبول نمیکرد. اکنون همی میبینیم، هم در داخل و هم در خارج، دوست و دشمن به وجود ما اعتراف میکنند. این امر چگونه محقق شد؟ باید این مهم را درک کرد، این به آسانی فراهم نشد، با اندیشهها و تلاشهای ما محقق شد ..."
٢٧ نوامبر ١٩٨٧؛ نیروی بزرگی صرف شد
"... همچون همیشه به شما یادآوری میکنم که توانایی بزرگ خود را بکار نمیگیرید، بویژه شما هنر و تجربه کسب نمیکنید و آن را به خدمت [انقلاب] در نمیآورید. در این رابطه باید توانایی خود را نشان دهید. این امر سیاسیشدن و سازمانی شدن است و نظامیبودن را تقویت میکند. در این مورد تمام یگانها باید به وظایف خود عمل کرده و ابتکار عمل نشان دهند. باید تکیهگاههای خود را محکمتر کنند، به هیچ منطقه و یا نیرویی وابسته نشوند. لازم است با توکل به نیروی خویش بویژه در سطح تیم آغاز کنند و با بکارگیری نیروی خود مناطق را کنترل کند، به حرکت ادامه داده و از خود محافظت نماید. این مهم به پیشرفت میانجامد ..."
٢٧ نوامبر ١٩٩٠؛ از میهن خویش نگریزید
"... میگویم به آسانی از خاک آبا و اجدادی نگریزید، شما بیکارید اما به بردههای دیگران مبدل نشوید. در مورد لزوم تولید در داخل میهن با شما صحبت میکنم. با وجود عقبماندگی اما ما نباید تاریخ خود را انکار کنیم، ما باید به ارزیابی تاریخ خود بپردازیم. هر اندازه که تکه تکه شده هم باشد دارای هویت مختص به خویش هستیم ... فرزندان شما گرسنه و پریشاناند. بدون مدرسه و بدون آموزشاند. ما یادآوری کردیم که این امر پدیدهای مثبت نیست. کارهای اساسی انجام نشدهاند. شما در چهارسوی جهان پراکنده میشوید، ما یادآوری کردیم که چنین کاری اشتباه است. این روش را مورد انتقاد قرار میدهیم. گفتیم که حتی اگر طاقتفرسا هم باشد در مورد ان فکر کنید و حتی مواردی را هم متذکر شدیم. ما حتی اگر نتوانسته باشیم حقیقت تاریخی خود را نشان داده و حتی اگر به زبان خود هم زندگی نکرده باشیم اما با این همه ما دارای فرهنگ و هویت مختص به خویش هستیم. لازم است در این مورد بیاندیشید ... "
٢٧ نوامبر ١٩٩١؛ فراخوان برای تشکیل کنفدراسیون خاورمیانه
"... خلقهای عرب و خلقهای ساکن در ایران را فرامیخوانیم تا بر مبانی مستقل و آزاد با همدیگر همکاری کنیم. پ.ک.ک نیروی انقلابی خاورمیانه است. بویژه در برابر سیاستهای نوین جهانی بر روابط مستقل، آزاد و برابر خلقها متکی است. ما همهی خلقهای خاورمیانه را به تشکیل کنفدراسیون فرامیخوانیم. این فراخوان ما از هماکنون اذهان را به سوی خود جذب میکند، دولتها، شخصیتها، نهادهای قابل اعتمادی که خواهان به انجام رساندن نقشی مفید در این رابطه هستند. در این رابطه ما همیشه تمایل خویش را نشان دادهایم. رفیق کمال پیر که در تأسیس حزب جای گرفته و مبارز گرانقدر اینترناسیونالیست ما بود میگفت، ما خواهان کنفدراسیون خلقهای خاورمیانه هستیم. این حقیقت را به خوبی بیان نمود، ما در مرحلهای هستیم که گامهای عملی را در این چهارچوب برداریم ..."
٢٧ نوامبر ١٩٩٢؛ پ.ک.ک یک نیروی جهانی است
" ... همه شواهد حاکی است که پ.ک.ک در مرزهای ملی و جامعه غیر دمکراتیک نمیتواند به اهداف متعالی خویش دست یابد. اینچنین پ.ک.ک گام به گام به منطقه و جهان دسترسی پیدا میکند. به دلیل ماهیت سوسیالیستی مجبوریم که به سوسیالیسم عمل کرده و در سطح ملی و بینالمللی آنرا عملی کنیم. در کنار دفاع از حقوق فردی حقوق اجتماعی را هم مورد ارزیابی قرار دهیم، اینچنین میتوانیم پیشرفتهای بزرگی را محقق کنیم، اگر اینگونه عمل نگردد بسوی فروپاشی گام برمیدارد. بنابراین با ارزیابی حقیقت پ.ک.ک نباید جنگ رهایی ملی و جنگ ویژه را هم بر همین مبنا مورد سنجش قرار دهیم. برای دچار نشدن به چنین اشتباهی توجه به ماهیت رهبری پ.ک.ک حیاتی است ... "
٢٧ نوامبر ١٩٩٣؛ رفتار صحیح در رابطه با خلق و تشکیل ارتش خلقی
"... سازماندهی خلق همچون سازماندهی ارتشی میلیونی است. شاید ارتش گریلایی نباشد اما باز به همین معناست که ارتشی پیروزمند دارای وظایف تاریخی آفریده شده است. اگر ارتش خلقی وجود نداشته باشد، در هر روستا و هر شهر خانواده در این جنگ مشارکت نکنند، تنها با [نیروی] گریلا و پیشاهنگان حزب نمیتوان در این جنگ به پیروزی رسید. خلق ما به این جنگ، به خطمشی سیاسی این جنگ و پیشاهنگان آن اعتماد کرده و تصمیم به مشارکت در آن داده است. خلق حضور خود را اعلام کرده و این برای اولین بار است که با تکیه بر نیروی خود وارد میدان شده است. دشمن هم در تلاش است با قتلعام و یا فاعل مجهول، با حبس هزاران نفر، با شکنجه و نابودی روستاها و شهرها مانع از ارتش خلقی شده و راه را بر این جنگ سد کند. ... اگر خلقی در این سطح به مبارزه پیشاهنگان حزب خود ملحق شده باشد، میلیونها نفر بدون دودلی به جنگ روی آوردند و هرگونه شکنجه را متحمل شود، اگر خیانت داخلی روی ندهد، اگر محدودیتهای داخلی بوجود اورده نشوند، این خلق خود به پیروزی دست یافته است. تمام جهان هم به این خلق حمله کند، از تمام آسمان بمب بر سر چنین خلقی ریخته شوند، پیروزی از آنِ این خلق خواهد بود. ... "
پس اینگونه رفتارهای ناصحیح ما در مقابل خلق، از دست دادن فرصتهایی که خلق آنها را فراهم کردهاند و به هدر دادن دلسوزی و صداقت خلق در برخی از مقاطع تاریخی ما گناهان نابخشودنی هستند و به معنی تحمیل و تداوم تاریخ لعنت شده است. به هیچ بهانهای حق نداریم که چنین رفتاری با خلق نماییم، از بر زبان راندن سخنی نامناسب تا استفاده منفی از هرگونه فرصت گناهانی هستند که بخشوده نخواهند شد. همه چیز متعلق به خلق است، هر چیز برای پیروزی خلق و نجات این خلقی است که در معرض نابودی قرار گرفته است. ... "
٢٧ نوامبر ١٩٩۴؛ پیروزی در آفریدن شخصیت نهفته است
" ... در میان سخنان خلق و در میان دمکراسی خلق اگر چه اصطلاح سوسیالیسم جای نیافتاده باشد اما سوسیالیسم پیشاهنگی عمل و اراده آگاهانه و علمی است. پ.ک.ک همین است. ما باید هرگز فراموش نکنیم، نیروی پیشاهنگ کاملا سوسیالیست است. بدون شک پ.ک.ک جنبش دمکراتیک خلق است. اما پیشاهنگان وی سوسیالیست هستند. رهبری جبهه گستردهای از رهایی ملی را بر دوش دارد. طیفهای فراوان در آن جای گرفته و رهبران آنان هم مشارکت کردهاند. اما به دلیل آنکه رهبری اصلی را سوسیالسیم بر عهده دارد بنابراین چگونگی اداره آنان را میداند. رهبری جبهه نمیتواند رهبر جبهه دمکراتیک و جبهه رهایی ملی را نادیده گیرد. به همین دلیل رهبری جنبشی تاکتیکی است. ...
عدم وجود رهبری تاکتیکی به پیروزی در جنگها نخواهد انجامید. نشانه واضع رسیدن به این سطح هم شخصیت پیروزمند است. سازماندهی بر این مبنا بر بنیاد پیروزی محقق میگردد. این امر هم گام به گام راه پیروزی را هموار میکند. نباید گفته شود 'من جنگیدم اما شکست خوردم'، چنین چیزی نشانه رهبری تاکتیکی شکست خورده است. گفتن 'جنگیدم و از میان رفتم' نشان میدهد که خود را به ویژگیهای هنر رهبری نرساندهای.
روشن است که پرورش شخصیت پیروزمند وظیفه اساسی کادرهاست. پس از این همه هنر رهبری پ.ک.ک معتقدم که این مهم فراموش نخواهد شد و به آن عمل میگردد. ... "
٢٧ نوامبر ١٩٩۶؛ اصرار بر رویکرد حزبی
"... در حالی که آغاز این مرحله خود به معجزه میماند. هیچکدام از قیامهای کوردها بیش از چند ماه در تاریخ دوام نیاوردهاند، همگی آنها شکست خوردند. برای اولین بار است که مرحلهای آغاز شده و امید پیروزی در آن موج میزند.... جنگهای ویژه علیه ما همچون گردباد است. بیاد دارم آنکه جنگ ویژه علیه ما را اداره میکرد گفته بود 'سر فردی را که راه پیروزی را هموار کرده و میگوید ما زندگی خواهیم کرد پهن کنید. تاریخ هزاران ساله این حقیقت را بر ما فرض کرده است، مرحله تازهای از حمله!
بر این مبنا شما باید به شیوهای صحیح به تاریخ پ.ک.ک رجوع کنید، آن را صحیح درک کنید. به مناسبت سالروز تأسیس پ.ک.ک آشکار میگویم. آنانی که بدین شکل به پ.ک.ک رجوع نکنند، دَین خود را ادا نمیکنند هیچ احترامی به آنان نخواهم داشت. برای من همه چیز است. کار و فعالیت طبق رویکردهای حزبی برایم همه چیز است. آنانی که اینگونه رفتار کنند در قلب من جای دارند، در روح من جای دارند، عشق من هستند. البته من به آنان زندهام ..."
٢٧ نوامبر ١٩٩٧؛ ترانه ما
"... هر کسی برای خویش ترانهای دارد. ترانه ما هم این [پ.ک.ک] است، هر فردی آواز و ترانهای دارد. به آواز خویش عشق میورزد. نام ترانه ما هم این است و هر چه پیش میرویم عمیقتر میشود، به دیگران خوش میآید و همچنان ادامه مییابد. همان قدر که دردناک باشد خندهآور هم است. هر اندازه سوزناک باشد به همان اندازه هم شادیافرین است، به میزانی که به زندگی میانجامد همچنین به پایان میبرد. این ترانه زندگی ماست.
ارزیابی سطحی است اگر انسان پ.ک.ک را همچون حزبی سیاسی دارای برخی واقعیتها، یا همچون نیرویی نظامی و سیاسی طبق خطمشی سیاسی ایدئولوژیک مورد ارزیابی قرار دهد. شاید این مورد یکی از جنبههای آن باشد، اینها پوشش محافظتی باشند. اما جوهر و ذات مهمند. آنچه لازم و مهم مینماید این است که انسان خود را به جوهر و ذات برساند.
ما گفتیم پیروزی در جنگ به آفرینش فرصتهای زندگی میانجامد. کوشش کنید این را درک نمایید. سعی کنید در این راستا خود را آموزش دهید. تنها راه رهایی همین است. ... "
٢٧ نوامبر ١٩٩٨؛ پ.ک.ک برای ما به مثابه رنسانس است
"... میخواهم سلام و محبت خود را به مادران دلسوخته و دختران زیبا به دلیل علاقه و هشیاری آنان تقدیم کنم، حقیقتا یکبار دیگر هم میگویم، من انسانی هستم که به خواستهها و امیدهای آنان خدمت میکنم. هر انسانی عمر مشخصی دارد. میخواهم بگویم به پیمان خود برای استفاده از عمر خویش در خدمت به خلق متعهدم. مهم اشخاص نیستند. تأکید میکنم که تلاش خواهم کرد تا با بهترین شیوه نقش خود را به جای آورم. اما سازمانها نقش مهمتری دارند. عمر آنان خیلی بیشتر است. پ.ک.ک سازمانی خوب است. نهادهای فراوانی پیرامون پ.ک.ک شکل گرفتهاند. برای ما به مثابه رنسانس است. در شریفترین دوره و با ارزشترین مرحله بسر میبریم. در این مقطع فعالانه جای بگیرید، به سخنگویی خوب و مدیری خوب مبدل شوید ... بر این عقیدهام که راه پ.ک.ک بهتر از همیشه راه پیروزی است. راه سوسیالیسم است، راه خواهری و برادری است. ..."