آنها با هم تلاش کرده و زحمت کشیدند. خود را خسته کرده و با هم برای آزادی کوردستان مبارزه کردند. آنها با هم اسلحه برداشتند تا ظلم و کینه و اشغالگری را متوقف کنند.
سالهای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ بود. در آن سالها سوسیالیسم در جهان در حال عقبنشینی بود. اما برعکس روز به روز بیشتر جنبش پ.ک.ک در کوردستان پیش میرفت و به طور مداوم نیز پیشرفت میکرد. پ.ک.ک به سنبل اظهار خود و خودشناسی و سنگر خوددفاعی تبدیل شد. جوهر سوسیالیسم حقیقی و سوسیالیسم مدرن به جنبش آزادی تبدیل گشت. اشغالگری و سرکوب دولتها در هر چهار بخش کوردستان با شدت بیشتری انجام میشد. علیه جنبشهای آزادیخواهانه و چپ اقدامات از امحا و نابودی روز به روز بیشتر میشد. کسانی که میخواستند علیه این اعمال موضعگیری کنند، راه رهبری یا راه کوهستانهای کوردستان را برای خود راه حل اصلی میدیدند. عرفان دیروک یکی از این افراد بود که در سال ۱۹۹۱ به جنبش آزادی کوردستان پیوست. کوهستانها را ماوای خود و محل خوددفاعی و به عنوان خانهی خود انتخاب کرد.
عرفان دیروک در سال ۱۹۷۹ در مردین متولد شد. عرفان میخواست زندگی بامعنایی داشته باشد. عرفان میخواست محل و جایگاه خود در جامعهی سیاسی را بنیاد بنهد.
'ارتباط من را با شهدا و ارزشهای نوین افزایش داد'
عرفان اینگونه در مورد شناخت حزبش صحبت میکند:
در سال ۱۹۸۹ حزب را شناختم. روزبهروز جنبش پ.ک.ک بیشتر بر من تاثیر میگذاشت. پس از پیوستن به حزب بیشتر وضعیت جامعه را درک کردم. آن اسارتی که بر جامعهی ما تحمیل شده بود، من را به آگاهی و هوشیاری رساند. روز به روز ارتباط من با شهدا و با ارزشهایی که وجود داشت، بیشتر و قدرتمندتر میشد.
چرا کوهستان؟ کوهستان چه چیزی را به آنها میدهد و عرفان دیروک از کوهستانها چه آموخت؟
هیبت و شکوه کوهستان خود را در شخصیت برخی افراد نشان میدهد. آن کسانی که زندگی خود را برای جستجو به دنبال زندگی حقیقی و زندگی آزاد بخشیدهاند، در شکوه و هیبت کوهستانها زندگی میکنند. کسانی که در هر لحظهای و در هر زمانی و از هر لحاظ یا بر اساس نیازهای زندگی نو و واقعی جنگ را تغییر میدهند، به بنیانگذاران هیبت و شکوه کوهستان تبدیل میشوند. زندگی حقیقی و واقعی با زحمت و تلاش در جامعه، با خودشناسی، با جستجو و دوستداشتن و علاقههای بزرگ به وجود میآید. آنهایی که زندگی درست و مبارزات حقیقی را انتخاب کردهاند، خوب میدانند زندگی سرشار از دشواری و سختی و زحمت تا چه حدی اراده با خود به همراه میآورد. رسیدن به حقیقت معنای زندگی، درک زندگی درست و جستجو به دنبال آزادی در خط رهبری را به وجود میآورد. راه رفتن در راه و مسیر او و تفکر با روش او و مبارزات آزادی، شکوه کوهستانهای کوردستان را مشخص میکند. فراخوانهای رهبری برای زندگی درست و مبارزات آزادی، هزاران تن را به سوی این کوهستانهای بلند و سرکش کشیده است. یکی از این افراد که شکوه این کوهستانها را میشناسد، با آن زندگی کرده و وی را به هوشیاری و هوشمندی رسانده، فرمانده عرفان دیروک است که نام وی در خانه عاکف توران بوده است.
'کوهستان به خانه، سنگر و زندگی او تبدیل میشود'
عرفان دیروک خود را با کوهستانهای کوردستان یکی میکند. کوهستانها به خانه، سنگر و زندگی او تبدیل میشوند. کوهستانهای بوتان، هفتانین، قندیل و گاره با رنج و زحمت عرفان، سربلندی و عصیان خود را حفظ میکنند.
عرفان دیروک اینگونه رهبری را وصف میکند: رهبر آپو با پارادیم خود به ما نشان داد که چگونه پیشاهنگی را به عهده بگیریم. ما خود را در خط رهبر آپو و شهدا بیشتر شناختیم. اما ما هنوز هم توقف نکرده و آن را کم میدانیم.
آنهایی که با ویژگیهای کوهستانها یکی میشوند، با طبیعت یکی میشوند، میتوانند خود را از ویژگیهای زندگی شهری پاک کرده و خود را در طبیعت موجود خود پیدا کنند. آنهایی که با کوهستانها یکی میشوند، با جامعه نیز در میآمیزند و برای خود به بخش درست و پاک جامعه تبدیل میشوند. او نیز دلسوز و راستگو و اجتماعی بود. میتواند نام گریلای سالهای سال، عرفان دیروک باشد.
'حرف و عملش یکی بود'
حقی آرمانج، فرمانده ه.پ.گ در مورد شخصیت گریلا عرفان دیروک میگوید: وقتی با هوالان صحبت میکرد، همه گوش میدادند. مانند کردار خود سخن میگفت. سخنانش و کردارش مانند هم بودند. در مورد سالهای سال مبارزاتش در بوتان صحبت میکرد و در مورد رفقای خود،همسنگرانش و زندگی گریلایی صحبت میکرد.
کوهستانهای کوردستان با درخت و سنگ و آب و برف و باغ و باغچه و بوستان و کوهستان و دره و دشتهایش به طور مداوم جامعه کورد را در آغوش گرفته است. تاریخ کوهستانهای کوردستان اینگونه نوشته شده است. در میان گرسنگی و ظلم و ستم و در میان قتلعام و جنگ در هر لحظهای پاسخ خلقهای منطقه را داده و آنها را در آغوش گرفته است. بزرگترین رنجها در تاریخ کوردستان در کوهستانها بوده است. به همین دلیل کسانی که در این کوهستانها زندگی میکنند، با اتحاد و رنج و انس گرفتن با طبیعت زندگی میکنند. مردمان نه با نامها و اسامی خود بلکه با ویژگیها و کردار خود شناخته میشوند. رفیق عرفان دیروک نیز در میان هوالان و خلق بوتان با رنج و زحمت خود، با اتحاد خود و مسئولیتش در مقابل جامعهاش همیشه زنده خواهد ماند.
'زحمتکش و فداکار بود'
فریده آلکان، فرماندهی یژا ستار در مورد رفیق عرفان دیروک میگوید: در هر جایی که نیاز بود، رفیق عرفان خود را به آنجا میرساند و در آن کار شرکت میکرد. وی بسیار تلاش کرد و حتی بخشیدن جان خود را کافی نمیدانست. کاراکتر و شخصیت زحمتکش و فداکار وی بسیار مشخص و بارز بود.
عرفان پیش آهنگ انقلابی پس از آنکه خود را با فکر و اندیشهی رهبری یکی کرد و با رفقای گریلای پ.ک.ک در هم آمیخت و زمانی که دوستی پ.ک.ک و نیروی کوهستانها را گرفت، دیگر فقط تکیه بر خلق خود را اساس قرار داد. به همین دلیل سالهای طولانی با جوش و خروشی بسیار در منطقه بوتان مبارزه کرد، خود را همراه با مردم منطقه یکی کرده بود. یک انقلابی که فدایی خلقش بود و جای خود را در دل مردم باز کرده بود.
دشمنان جرات نداشتند خود را با سختی و دشواری و عصیان و سرکشی کوهستانهای کوردستان مواجه کنند، جرات نداشتند بیایند و مردانه و جوانمردانه بجنگند، جرات نداشتند چشم درچشم فرماندهی ه.پ.گ عرفان دیروک بایستند. آنها در اول ژانویه ۲۰۱۸ با نامردی و با فریب و ستم و دروغگویی رفتار کرده و عرفان دیروک را به شهادت رساندند. عرفان به کاروان شهیدان همیشه جاوید پیوست. آنها یک عرفان را شهید کردند، اما امروز صدها عرفان برای گرفتن انتقام وی در کوهستانها هستند و راه و میراث وی را ادامه میدهند. خندهها و سخنان و صدای او از کوهستانهای کوردستان جدا نمیشود. وی همچنین در میان گریلاهای آزادی کوردستان زنده است و زنده میماند.