سه رفیق مبارز: سیوه و پاکیزه و فاطمه

۵ سال از شهادت سه زن سیاسی کورد می‌گذرد. مادران هر سه زن سیاسی به مناسبت پنجمین سالگرد شهادت فرزندانشان اعلام کردند تا زمانیکه قاتلان فرزندانشان دادگاهی نشوند، مبارزه خود را ادامه می‌دهند.

در طول تاریخ، زنان با قتل‌عام و رویدادهای ناگواری روبرو شده‌اند و هزاران زن در قتل‌عامها جان خود را از دست داده‌اند. در ۴۰ سال اخیر مبارزه آزادیخواهانه خلق کورد، زنان کورد به کرات و به صورت وحشیانه جان خود را از دست داده‌اند. در بسیاری از دوره‌ها زنان مبارز کورد هدف قرار گرفته‌اند. ۵ سال پیش نیز در منطقه شرنخ که از میدانهای مبارزه خلق کورد بوده است، سه زن سیاسی از سوی نظامیان دولت ترکیه به قتل رسیدند.

در ۱۴ دسامبر سال ۲۰۱۵ در منطقه سیلوپی مقررات منع آمد و شد برقرار شد و منطقه محاصره شد. همراه با حملات سنگین و محاصره شدید این منطقه، بسیاری از کوچه‌ها و محلات دست از مبارزه برنداشته و تا آخرین نفس مبارزه کردند. در میان مبارزانی که جان خود را از دست دادند، سه زن سیاستمدار نیز حضور داشتند؛ سیوه دمیر عضو شورای حزب مناطق دمکراتیک، پاکیزه نایر ریاست مشترک شورای خلق و فاطمه اویار عضو کمیته زنان آزاد (KJA) بودند.

در ۴ ژانویه ۲۰۱۶ در جریان ممنوعیت رفت و آمد و محاصره منطقه، نیروهای پلیس و نظامیان در این منطقه به حمله دست زدند و هر سه زن سیاستمدار کورد، سیوه، پاکیزه و فاطمه را هدف قرار دادند. خبرگزاری مزوپوتامیا به مناسبت پنجمین سالگرد قتل این سه زن، با مادران سیوه، پاکیزه و فاطمه گفتگویی را انجام داده است.

سیوه، پیشاهنگ آزادی زنان

سیوه دمیر از سیاستمداران زن در تمامی لحظات زندگی خود برای آزادی زنان مبارزه را اولویت قرار داده بود. در سال ۱۹۷۴ در روستای شوتی از توابع ستیور شهر مردین متولد شد، خانواده سیوه در سال ۱۹۹۵ ناگزیر به مهاجرت به منطقه صالحیه از توابع مانیسا می‌شوند. اما به رغم تمامی مشکلات و دشواری‌ها سیوه دمیر فعالانه در مبارزات زنان حضور یافت.

سلطان دمیر مادر سیوه، با اشاره به مبارزه دخترش اظهار داشت: سیوه از مبارزات خود جان می‌گرفت؛ او در سنی کم سازمان را شناخت و مملو از جسارت و شور و هیجان بود. می‌دانست که زنان از سوی دولت و مردان به بردگی کشیده می‌شوند. به مدت بیست سال به شیوه‌ای فعالانه در صفوف مبارزاتی زنان حضور داشت. به خاطر زنان کورد، عرب، فارس و تمامی زنان دست به مبارزه زد. او توانست در شهرها و روستاهای فراوانی در مبارزات زنان حضور داشته باشد. سیوه همیشه می‌گفت که لازم است زنان بپاخیزند، زنان نیز از حق عصیان برخوردارند. زن کورد برای انکه بتواند خود را بشناسد و خود را سازماندهی کند، دست به مبارزه زده است. سیوه شکنجه، دستگیری، دشواری و توهین افترا را دید، در طول زندگی با مشکلات فراوانی روبرو شد. اما همچنان سربلند، به عنوان یک زن مسیر مبارزه را ادامه داد. و به همین دلیل نیز کشته شد. ما از قاتلان سیوه حسابرسی خواهیم کرد. از تمامی زنان می‌خواهم که بپاخاسته و برای حقوق زنان به مبارزه دست بزنند.

سیوه؛ یک زن میهن‌دوست

دمیر در بخش دیگری از سخنانش در رابطه با سیوه اظهار داشت که فرزندش یک میهن‌دوست بود، او دوست‌دار خلق‌ها و ارزش‌های انسانی بود. به همین دلیل برای او دین، ملت و میهن نمی‌توانست دلیلی برای جدایی باشد. رفیق سیوه برای ارزش‌های انسانی و انسان دست به مبارزه زده و در این راستا جان خود را فدا کرد. ۵ سال از مرگ فرزندم گذشته است، اما در رابطه با قاتلان سیوه، پاکیزه و فاطمه هیچگونه اقدامی صورت نگرفته است. از تمامی آحاد خلق کورد درخواست می‌کنم که اتحاد را هدف خود قرار دهند، تا زمانیکه اتحاد کورد ایجاد نشود، خلق کورد همواره هدف درد و محنت قرار می‌گیرد. خون با خون پاک نمی‌شود. بلکه با آب تطهیر می‌شود. با عشق و امید می‌خواهیم که دست در دست یکدیگر قرار دهید. تا کی باید کشته شویم؟ ما را از سرزمینمان دور کرده‌اند و در خاک بیگانه مستقر کردند، همیشه تحت نظر هستیم. چرا؟ به دلیل سکوت. و تنها در صورتیکه کورد به پیروزی دست پیدا کند، صلح و آرامش به میهن باز می‌گردد.

پاکیزه نایر؛ زنی آگاه

پاکیزه نایر در سال ۱۹۹۰ در روستی زرستان از توابع سیلوپی و چهارمین فرزند یک خانواده چشم به جهان گشود. در دوران کودکی ناچار به مهاجرب به منطقه نصیبین از توابع مردین شد و بعد از ۶ سال بار دیگر به منطقه سیلوپی باز می‌گردد. به تاسیس کارگاهی دست زده و همزمان وارد مبارزه سیاسی می‌شود.

بهیه نایر مادر پاکیزه نایر در رابطه با دخترش اظهار داشت که او هیچگاه در مقابل ظلم و ستم سر تسلیم فرود نیاورد. پاکیزه زنی فعال و شایسته و هوشیار بود. از هنر رهبری و مدیریت برخوردار بود. در کودکی در یک نانوایی کار کرده بود و از همان کودکی به فعالیت مشغول بود. سپس در یک خیاطی به کار مشغول شده بود. هیچگاه از تحرک و فعالیت دست برنمی‌داشت. زن بسیار فعالی بود. سپس با سرمایه‌ای که اندوخته بود کارگاهی را احداث کرد. اقتصاد خانواده ما بر دوش فاطمه بود. اما همزمان هیچگاه حاکمیت مرد بر زن را قبول نداشت.

رویش هزاران پاکیزه

نایر در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت که دخترش هیچگاه دست نیاز به سوی هیچ کسی دراز نکرد، در خصوص زنان نیز، هر گاه شخصی از زنان بد می‌گفت پاکیزه از آنان دفاع می‌کرد. حتی در زمانی که کودکی بیش نبود، نسبت به سازمان ابراز علاقه می‌کرد. سازمان را بسیار دوست داشت. در تمامی تظاهرات و فعالیتهای زنان مشارکت می‌کرد. او در مقابل تاراج و حمله به شهرش به مبارزه دست زد. اجازه نداد که خانه و شهرش ویران شود. مادر پاکیزه در ادامه سخنانش افزود بعد شهادت پاکیزه، نام او را بر نوه‌ام گذاشتم. اما نباید این پاکیزه کشته شود، امیدوارم هیچ کسی به عزای عزیزانش ننشیند. اما قاتلان پاکیزه چه کسانی هستند؟ باید این مسئله آشکار شود، اما من یک پاکیزه را از دست دادم و در مقابل هزاران پاکیزه در این سرزمین روییده‌اند.

فاطمه، زنی که به هیچ کس شبیه نبود

فاطمه اویار که مدت زمان زیادی بود در صفوف مبارزه سیاسی و آزادی برای زنان حضور داشت در سال ۱۹۹۳ در روستای دهوک از توابع شرنخ چشم به جهان گشوده بود. او کوچکترین فرزند خانواده خود بود. در سنین نوجوانی به مبارزات سیاسی پیوسته و دستگیر و به ۹ سال زندان محکوم شده بود. او ۵ سال و ۳ ماه را در شرایط دشوار زندان در مردین سپری کرده و سپس از اتهامات وارد شده تبرئه می‌شود. او بعد از آزادی از زندان مبارزات خود را از سر می‌گیرد.

خدیجه اویار مادر فاطمه اویار نیز مانند مادران سیوه و پاکیزه با اشاره به مبارزات دخترش اظهار داشت: فاطمه به آرمان‌هایش تعهد داشت. کم سن و سال بود اما از قدرت درک بالایی برخوردار بود. زمانیکه که کودکی بیش نبود می‌گفت: من وارد حزب می‌شوم، من نیز به او می‌گفتم تو هنوز کم سن و سالی، بعد به من گفت: در صورتیکه من بخواهم وارد حزب شوم حتی اگر شما هم موافقت نکنید برایم مهم نیست. نزدیک به ۳-۴ سال در حزب مشغول به فعالیت شد. سپس دستگیر و زندانی شد. در هر جا فعالیت و مبارزه‌ای در جریان بود، فاطمه در انجا حضور داشت. در ۱۱ سالگی وارد حزب شد. کودکی بیش نبود. اما از جسارتی عظیم برخوردار بود. فاطمه نسبت به خانواده و رفقایش بسیار با محبت بود. همه با دخترم همراه و همگام بودن و من تنها کسی بودم که که مدت کمی با وی بودم. حتی اگر یک روز در خانه می‌ماند مایه خوشحالی من بود. فاطمه به هیچ کس شباهتی نداشت. سیوه، فاطمه و پاکیزه سر تسلیم فرود نیاوردند. ما تا اخرین نفس در مسیر آنان مبارزه خود را ادامه می‌دهیم.