عضو شورای رهبری کنفدرالیسم جوامع کردستان خبات آندوک در برنامه ویژه سترک تیوی به پرسشهای انس یلدز پاسخ گفت. متن کامل این گفتوگو در دو بخش به زبان فارسی منتشر میشود.
خبات آندوک عضو شورای رهبری ک.ج.ک با اشاره به تصرف شهرداریهای حزب دمکراتیک خلقها گفت: آنجه که در برهه کنونی انجام میشود جنگی برای نسلکشی است. آندوک در این رابطه اظهار داشت که هیچ کس نباید خود را خارج از این جنگ ببیند. زیرا این جنگ، جنگی تمام عیار علیه کردها است.
انس یلدز: تصرف و اشغال شهرداری شهرهای بزرگ آمد، ماردین و وان را در درون چه چارچوبی میتوان تعریف نمود؟ این رویکرد چگونه ادامه خواهت یافت و مقاومت خلق کرد چگونه خواهد بود؟
خبات آندوک: دولت ترک در ارتباط با کرد و کردستان رویکردهای مختلفی ندارد. بدین معنا که اگر واجد رویکردهای متنوعی میبود، ما میتوانستیم خاطر نشان نماییم که بر مبنای این رویکرد، یک عمل خاص دولت ترک را ارزیابی کنیم. اما در تاریخ ترکیه در رابطه با کرد و کردستان صرفا یک رویکرد وجود داشته است. آنهم رویکرد انکار و امحا و نسلکشی بوده است. دولت ترک از روزی که تاسیس شده است، و خصوصا از سال ١٩٢۵ به بعد، قدمی را در راستای منافع کرد و کردستان برنداشته است. زیرا کرد را به رسمیت نمیشناسد، زیرا موجودیت خود را بر مبنای نابودی کرد و کردستان بنیان گذاشته است. اما تمامی اعمال و اقدامات آنها، تمامی سخنان و گفتههای آنان در چارچوب نسلکشی است. از همین رو تنها یک رویکرد وجود دارد، آنهم رویکرد نسلکشی است. در طول تاریخ تا به کنون، تا جایی که ما قادر به پیگیری این مساله شدهایم، مطالعه میکنیم، اطلاع داریم و مشاهده میکنیم، هیچ یکی از مدیران دولتی و حکومتی، در ارتباط با حل مساله قدمی برنداشته است. اکنون برخی در انتظار راه حل، یا یک فرایند حل و فصل جدید را دارند. اگر این مساله را در چارچوب جهل یا نیتی ساده انگارانه قلمداد نکنیم، باید آن را در چارچوب جنگ ویژه بازخوانی نماییم. در میان رهبران دولت ترک، تا اندازهای تورگوت اوزال تلاش نمود تا ذهنیت دولت ترک را تا حدی تغییر دهد. یا تلاش نمود تا از طریق یافتن راه حلی، به حل وفصل مساله کرد تا سطحی محدود دست زند. اما در این راستا موفق نشد و در این رابطه مقاومتی بسیار جدی صورت گرفت. او نیز در این راه هر آنچه را که برای نابودی کردها لازم بود انجام داد، اما دریافته بود که از این طریق نابودی کردها امکان ندارد و از همین رو تلاش نمود تا حداقل از طریق یافتن راه حلی این مساله را حل نماید. و دست آخر، چون بر مبنای رویکرد نابودی دولت ترک عمل ننمود، کشته شد. به همین دلیل از همان زمان اقدامات دولت ترک در ارتباط با کرد و کردستان کاملا مشهود و قابل پیگیری میباشند. برخی اظهار داشتند که مثلا در پاییز سال جاری چه اتفاقاتی خواهند افتاد، برخی نیز هم اکنون دچار شگفتی شدهاند، براین باورند که از یک سوی با رهبری دیدارهای انجام شدهاند، از سوی دیگر دستگیریها آغاز شدهاند. چنین رویکردی به دولت نشان از عدم شناخت دشمن است.
همه آرزو دارند در طول حیات خود در آرامی و ثبات زندگی کنند. این مساله، امری انسانی به شمار میرود. زمانی که انسان با دشواریها روبرو میشود، آدمی انتظار دارد در صلح و آرامش زندگی نماید. انتظار دارد تا روزهایی را با اندک آرامشی مشاهده کرده و از همین رو میگوید دیگر بس است. احساسات تمامی آحاد خلق کرد را در این رابطه بدینگونه میتوان توضیح داد. از سال ١٩٢١ به بعد، به اندازه کافی علیه خلق کرد دست به جنگ زدهاند، بعد از ان شیخ سعید، کشتار دره زیلان، خیزش آگری، کشتار شهر درسیم و تا به امروز جنگ ادامه یافته است. از سوی دیگر از زمان آغاز مبارزه جنبش آزادیخواهی دهها هزار نفر از ما شهید شدهاند، هزاران روستای ما را به آتش کشیدهاند، میلیونها نفر از کردستان تبعید شدهاند، معلوم نیست که به کجا رفتهاند؟ تمامی این موارد مگر درد و رنج انسان کرد را بازتاب نمیدهند؟ از سوی دیگر همزمان با این موارد مقاومت نیز حضور داشته است. به همین دلیل است که برخی میگویند دیگر بس است. در هر صورت بس است. برخی نیز با خود فکر کرده و میگویند که احتمال دارد همه بدینگونه فکر کنند، شاید دشمن نیز بدین شیوه فکر کند. در هر صورت این گفته و تفکر نیز وجود دارد، خصوصا که دولت از سال ٢٠١۵ به بعد تمامی نیروی خود را در این راستا به معرض گذاشت، تلاش نمود تا بنیاد کردها را برکند، اما قادر به این کار نشد. در جریان انتخابات اخیر نیز رفته رفته تضعیف شد. نیروی خود را از دست داد. شکستی بزرگ را تجربه کرد. گفتند که احتمالا دوباره سر عقل بیایند و از این زمان به بعد قدمهایی مثبتی در این راستا برداشته می شود.
از طریق مقاومت بود که دیدار با رهبری مهیا شد، رهبری نیز گقتند: من آماده هستم. باید قرائتی براین مبنا وجود داشته باشد و در این چارچوب گفتند: شاید مسائلی دیگر بدین شیوه ایجاد نشوند. کسانی که دچار انتظاری بدین شیوه بودند، بعد از انکه با حمله به شهرداریها، تمامی خلق کرد را مورد حمله قرار دادند، باید دچار شوک و شگفتی شده باشند. اکنون دولت ترک از سوی م.ه.پ، از سوی پرینچک مدیریت میشود. اردوغان تمامی گفتههای انان را اجرا میکند. زمانی که در ارتباط با این رهبران فکر میشود، تا زمانی که این رهبری در این منطقه رهبری و مدیریت را در دست داشته باشد، در ارتباط با کرد و کردستان هر اقدامی که انجام شود، همانند گذشته و رویدادهای تاریخی خواهد بود، در چارچوب نسلکشی و کشتار کردها خواهد بود. به همین دلیل نیز نباید دچار شگفتی شد. در واقع باید براین مساله توجه نمود که این جنگ علیه خلق کرد است، اکنون ملت بدینگونه فکر می کند. براین باورند که جنگی در جریان است و جنگ در کوهها در جریان است. جنگجویانی وجود دارند، جنگی است که تنها گریلاها در آن حضور دارند، و کسانی در جنگ کشته میشوند، مردم در جنگ کشته میشوند. آنها براین باورند که این مسائل مسائلی عادی هستند و تصور میکنند که خارج از مدار این جنگ هستند. اما دشمن ما، حتی به قدر یک ذره نیز، هیچ کردی را خارج از مدار این جنک نمیبینید. تلاشها در چارچوب کشتار و نسلکشی هستند، تنها سیاست دشمن بر این مبنا است. نسلکشی نیز در این چارچوب انجام میشود. کشتار مبتنی بر نابودی است، نابودی نیز از طریق جنگ ممکن میشود. اکنون خلقمان میتواند مشاهده نماید که در میانه جنگی نابودگرانه قرار گرفته است. خارج از مدار جنگ قرار نگرفته است. دولت ترک جنگ خود را علیه گریلا، علیه نیروهای نظامی به پیش نمیبرد. این جنگ، جنگی است علیه تمامیت خلق کرد. برای نمونه، نابودی فرهنگی ما را هدف خود قرار دادهاند. برای نمونه این خلق نمیتواند با زبان خود آموزش ببیند، فرهنگ کردی را ممنوع کردهاند، لباس کردی ممنوع است، تمامی عناصر کردی ممنوع شده است. نابودی سیاسی در جریان است، نابودی طبیعت کردستان، نابودی زنان، نابودی جامعه و حملهای کامل علیه تمامیت جامعه در جریان است. حملات نابود کننده در بعد سیاسی همواره در دستور کار قرار دارد. همزمان با تصرف شهرداریها نیز بیش از ۴٠٠ نفر از رهبران و فعالان سیاسی کرد را دستگیر نمودهاند. برای نمونه حزب دمکراتیک خلقها میگوید: ما بزرگترین سازمان سیاسی در سطح جهان را در زندانها داریم. توجه نمایید که این نابودی در تمامی سطوح خود جریان دارد. در تمامی ابعاد زندگی، سیاستهای دولت ترک در چارچوب نابودی به پیش برده میشوند. آیا خارج از دایره جنگ نابودی امکان پذیر است؟ خیر؛ در کردستان نیز وضعیت بر همین منوال است. تمامی نابودیها در چارچوب جنگ روی میدهند. نابودیها محصول جنگ هستند. یعنی از طریق جنگ درصدد نابودی هستند. هم اکنون در کردستان سیاست نابودی در دستور کار قرار دارد. در این میان چه کسی خود را خارج از مدار جنگ میبیند؟ چنین تصوری صرفا خود فریبی است. همه در درون این جنگ قرار گرفتهاند، در میان موجهای نابودی قرار گرفتهاند. [ترکها] میگویند: ما دست به پاکسازی میزنیم. پاکسازی به چه معناست؟ از میان برداشتن و نابودی. بدین شیوه در مقابل زنان، جوانان، طبیعت، سیاست و زبان کردی و به طو رخلاصه علیه کرد و کردستان این سیاست را به پیش میبرند. سیاست نابودی را در دستور کار قرار دادهاند. به همین دلیل خلق کرد در میانه نابودی قرار گرفته است. در میان جنگی دشوار قرار دارد.
برای ما مایه تعجب است که چگونه عدهای در مقابله با تصرف و دستگیری شهرداریها دچار شگفتی میشوند. یعنی دولتی که ذهنیت آن را باخچلی، پرینچک تشکیل میدهند و از طریق اردوغان نیات و مقاصد خود را عملی میکنند، طبیعی است که نتواند موجودیت کردها را بپذیرد، جالب است که هم اکنون نیز میگویند برادران کرد تبار ما. چیزی تحت عنوان کرد را به رسمیت نمیشناسند، اما میگویند در اصل چیز دیگری هستند. زیرا آنها خود بدینگونه هستند. برای نمونه، اردوغان ترک نیست، تبار دیگری دارد، و اکنون به چیز دیگری تبدیل شده است. باخچلی ترک نیست، از تبار دیگری برخوردار است، اما اکنون خود را ترک میخواند. مارال آکشنر نیز ترک نیست، تبار دیگری دارد، اما اکنون اظهار میدارد که ترک است. کلیچداراوغلو نیز ترک نیست، اما اکنون به ترک تبدیل شده است. هویت ترکی بودن را برای خود برساختهاند. بدین شیوه تعلق به ترک بودن را برای خود برگزیدهاند. تلاش دارند تا همان چیزی را که بر سر آنها امده است بر سر کردها نیز بیاورند. یعنی آنها نیز دچار نابودی شدهاند، از جوهره و ریشه خود بدور ماندهاند. ریشهکن شدهاند و نسبت به این مساله نیز اطلاعی ندارند. زیرا هویت خارجی دیگری را برگزیدهاند، تلاش دارند تا کردها نیز هویت دیگری را برگزینند. کردها نیز بر این باورند که ما هویت دیگری را بر نمیگزینیم. ما همانند شما عمل نخواهیم کرد، ما متفاوت هستیم. خلاصه کنم؛ دولت ترکیه چنین رویکردی دارد. سلیمان سویلو خود گفته است دیدارهای ما با عبدالله اوجالان در چارچوب جنگ ویزه قرار دارند. یعنی جنگی در جریان است. صراحتا از جنگ اما به شیوهای دیگر سخن میگویند. هدف از این جنگ چیست؟ آیا هدف آنان از این جنگ آزادی کردها است؟ خیر، هدف آنان از ریشه کندن کردها میباشد. دیدارهای خود با رهبری را در چارچوب نابودی کرد و کردستان، به منظور نابودی جنبش آزادیخواهی خلق کردستان انجام میدهند. جنگ در جریان است، باید بر این نکته واقف باشیم که دشمنِ نابودگری در مقابل کردها قرار دارد و این دشمن نیز صرفا در چارچوب نابودی کرد و کردستان عمل میکند. حتی سلام گفتن آنان هم سخیف است. در ظاهر آب گوارایی که به دست تو میدهند، زهری کشنده ریختهاند. تا زمانیکه ذهنیت دولت ترک بر این مبنا قرار داشته باشد، تا زمانیکه دولت ترک چنین ذهنیتی را داشته باشد، تمامی اعمال دشمنانه وی در این راستا خواهند بود. اما در اشتباه نبودن بسیار خوب است.
-: بعد از انتخابات محلی استانبول، خصوصا نقش حزب دمکراتیک خلقها در نتیجه انتخابات، آیا میتوان گفت که حزب دمکراتیک خلقها برای آ.ک.پ به یک تهدید بدل شده است؟ نقش و مسئولیت حزب دمکراتیک خلقها از این مقطع به بعد باید چگونه باشد؟
--: حزب دمکراتیک خلقها تلاش میکند تا تمامی بخشهای جامعه را که به دلیل وجود سیستم فاشیستی و اشغالگر دچار رنج و مشقت شده است حول خود سازمادهی نماید. به طور خلاصه، خارج از نیروهای اقتدارگرا، تمامی جامعه را مخاطب قرار داده و تلاش میکند تا تمامی بخشهای جامعه و از جمله کردها را نیز در گیرد. دولت ترک نیز از آنجا که یک دولت فاشیستی به شمار میرود، هیچگونه تمایلی نسبت به دمکراسی و پذیرفتن حقوق این بخشهای جامعه نداشته و تمامی بخشهای جامعه را مورد حمله قرار میدهد. از همین رو حزب دمکراتیک خلقها بیشترین تهدید علیه دولت ترک به شمار میرود. این حزب چه زمانی به خطر تبدیل شد؟ زمانیکه در انتخابات سال ٢٠١۵ به پیروزی رسید آ.ک.پ نیز از اقتدار افتاد. چنین رویدادی به منزله مرگ آ.ک.پ است. زیرا به گونهای خود را سازماندهی کردهاند که تصور میکنند تا زمانیکه زندهاند باید در مسند قدرت قرار داشته باشند و حزب دمکراتیک خلقها آنها را از مسند قدرت دور مینماید. مساله این است. دومین نکته، از آنجا که حزب دمکراتیک خلقها دارای یک برنامه اجتماعی است، از ذهنیت ملت دمکراتیک برخوردار است. یعنی صرفا کردها را مخاطب خود قرار نمیدهد، تمامی بخشهای جامعه را خطاب قرار داده و تلاش مینماید تا تمامی تنوعات موجود در جامعه با سرشت و ماهیت خود در جامعه حضور داشته باشند. بدینگونه سیمای دولت ترک را تغییر داده است. عنصر اصلی دولت ترک، عنصری فاشیستی است. عنصری نابود کننده است. سیاستهای نابودگرانه صرفا علیه کردها تحمیل نمیشوند. برای نمونه؛ ارمنیها را از میان برداشتند. ارمنیان در کردستان و آناتولی از جمعیت فراوانی برخوردار بودند. اکنون حتی ارمنیان برجا مانده نیز واهمه دارند که بگویند ارمنی هستند. پانتوسها را ریشه کن کردند. رومیها را از میان برداشتند. سریانیها را ریشهکن کردند. ایزدیان را از میان برداشتند. تلاشهایی مبنی بر از میان برداشتن علویان نیز در جریان است. بدین منظور تلاش دارند تا کردها را نیز ریشهکن نمایند. دگر بخشهای جامعه را نیز جذب و آسیمیله نمودند، ترکها را در میان آنها جای دادند. برای خود موقعیت و کیانی ایجاد کردند. اما در این میان ملت-دولت فاشیست و نابودگر با ظهور پروژه حزب دمکراتیک خلقها از میان رفت. فرهنگ، دین، اتنیسیتیهای مختلف که نابود شدند، همگی در میان حزب دمکراتیک خلقها متحد شده و وارد پارلمان دولت ترک شدند. بار دیگر زنده شدند، نمایندگان حزب دمکراتیک خلقها بخشهای مختلف اجتماعی را ایجاد کردهاند. به همین دلیل حزب دمکراتیک خلقها هم در بعد ذهنی، هم در بعد برنامهای و هم در بعد ذهنی و عملی، برای دولت ترک یک تهدید بزرگ به شمار میرود. زیرا از یک سو نمایندگی تمامی بخشهای جامعه را برعهده دارد و هم بدین دلیل که تا به امروز تنها جامعهای که دستخوش نابودی نشده است کردها هستند، از همین رو کردها از این پتانسیل برای تغییر مبانی دولت ترک برخوردارند. به منظور از میان برداشتن این پتانسیل، کردها در میان حزب دمکراتیک خلقها به نمایندگی دست نیابند، به دشمنی با این حزب دست میزنند. اگر اینگونه نباشد پس چرا به این حزب حمله میکنند؟
برای نمونه، پیش از برگزاری انتخابات ٧ ژوئن ٢٠١۵ میگفتند که حتی اگر در جریان این انتخابات حزب دمکراتیک خلقها وارد عرصه انتخابات نیز شود، این مساله دخالت بینالمللی به شمار میرود. این کانسپتی بینالمللی است. تا جایی که برای انان مقدور شد اجازه ندادند که حزب دمکراتیک خلقها مانند یک حزب وارد انتخابات شود. اما دست آخر توانست به عنوان یک حزب وارد انتخابات شده و آنها را از حاکمیت براندخت. بعد از آن در نوامبر سال ٢٠١۵ تلاش نمودند تا حزب دمکراتیک خلقها را تعطیل کنند. این امر نیز میسر نشد. در انتخابات بعدی نیز تلاشهای دیگری به همین شیوه انجام شد. خصوصا در ٢۴ ژوئن سال ٢٠١٨، در انتخابات ٣١ مارس سال ٢٠١٩ و اخیرا نیز در انتخابات ٢٣ ژوئن سال ٢٠١٩ اقداماتی از این دست را انجام دادند. اما در انتخابات اخیر حزب دمکراتیک خلقها استراتژی متمایزی را اتخاذ کرد. هدف دیگری را مد نظر قرار داد. اظهار داشت که این دولت، این کشور نباید از سوی رهبری آ.ک.پ/ م.ه.پ مدیریت شود. این دو واجد ذهنیتی برای مدیریت و رهبری این کشور نیستند. به همین دلیل باید درهم شکسته شود. در این چارچوب استراتژی جدید را اتخاذ و در دستیابی به آن به موفقیت رسیدند. به همین دلیل وجود و استراتژی حزب دمکراتیک خلقها را به عنوان خطری برای خود تلقی میکنند. از همین رو حملات آنان در راستای نابودی و به منظور نابودی است و این حملات را تداوم میبخشند. تلاش دارند تا حزب دمکراتیک خلقها را از میان بردارند. اجازه سخن گفتن، اجازه سیاست ورزی و اجازه مدیریت منطقهای را به آنها نمیدهند. در چارچوب رویکرد به زانو درآوردن و نابودی حزب دمکراتیک خلقها به فعالیت دست زدهاند. در میان دولت ترک تیمهایی وجود دارند که بدینگونه فکر می کنند؛ چگونه میتوانیم حزب دمکراتیک خلقها را با مانع مواجه سازیم؟ چگونه میتوانیم این حزب را از میان برداریم؟ چگونه میتوانیم از این خطر رها شویم؟ بدین شیوه فکر میکنند. این نوع برخورد و تعامل آنها با مساله است. اگر این حزب با این سطح از حمله مواجه میشود ناشی از افقی است که این حزب برای جامعه تصویر کرده است، این حزب تلاش دارد به حزب تمامی جامعه تبدیل شود.
-: شما موضع اپوزیسیون را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا دو حزب ج.ه.پ و ه.د.پ میتوانند علیه رژیم آ.ک.پ/م.ه.پ موضعی مشترک را اتخاذ کنند؟
--: ما خود چنین اداعایی را داشته و میگوییم که باید دولت ذهنیت خود را تغییر دهد، به منظور بقای خود باید ذهنیت خود را تغییر دهد. در غیر اینصورت نمیتواند حیات خود را تداوم بخشد. اکنون دولتی مانند دولت ترک باقی نمانده است. سیاستهایی که دولت ترک اکنون به اجرا میگذارد را پیش از این اروپاییان انجام میدادند، متعاقبا دریافتند که در پیش گرفتن چنین سیاستهایی، خود آنها را نیز ریشهکن مینماید. باعث جنگ میشود، در جریان این جنگ یک میلیون نفر کشته شدند، اما سرانجام دست از آن برداشتند. اما دولت ترک با برخورداری از ذهنیت ملت-دولت، با نابودی کردها تلاش دارد تا بقای خود را تداوم بخشد. همزمان ما براین باوریم که آنکه که باید ذهنیت خود را تغییر دهد، نه فقط دولت ترک، بلکه تمامی احزاب سیاسی نیز هستند. تا جایی که ما مشاهده میکنیم، غیر از احزاب چپگرا احزاب دمکراتیک نیز وجود دارند، در میان احزاب موجود، احزابی که آرای زیادی را به خود اختصاص میدهند، نیز باید دگرگونی ذهنیتی ایجاد شود. حزب خلق جمهوری در ردیف نخست قرار دارد. زیرا حزب موسس جمهوری است. کم و بیش همه این احزاب از ذهنیتی مشابه با یکدیگر برخوردار هستند. ذهنیت متمایزی ندارند. نیروهای موجود در حاکمیت، تلاش دارتد تا دولت نابودگر را اداره و مدیریت کنند. وارد انتخابات میشوند، در انتخابات برخی به حزب نخست تبدیل میشوند، برخی نیز به حزب دوم تبدیل میشوند. گرفتن موضع اپوزیسیون در این چارچوب روی میدهد. برای نمونه، حزب خلق جمهوری یک اپوزیسیون ذهنی و یک اپوزیسیون عملگرا نیست. این اپوزیسیون بدین معناست که وارد انتخابات شده است، به مقام دوم دست یافته است. فردا یا پس فردا با همان ذهنیت میتواند وارد انتخابات شود و به حزب نخست و حاکم تبدیل شود و آ.ک.پ نیز با همان ذهنیت به حزب دوم تبدیل شود و در مقام حزب اپوزیسیون قرار بگیرد. اپوزیسیون در ترکیه بدین معناست. اگر در ترکیه اپوزیسیونی وجود داشته باشد، این اپوزیسیون حزب دمکراتیک خلقهاست. زیرا از ذهنیت متمایزی برخوردار است، در عمل جداست. برای نمونه حملهای به شهرداریها صورت گرفته است. اما ایا این حمله صرفا علیه حزب دمکراتیک خلقهاست؟ خود کلیچدار اوغلو گفته است: این حمله، حمله به یک حزب نیست، صرفا حملهای علیه شهرداریها نیست. زیرا نیک بر این نکته واقف است که در پس این حمله، ذهنیتی فاشیستی وجود دارد. تا زمانیکه فاشیسم وجود دارد، حمله صرفا علیه یک حزب سیاسی نخواهد بود.
پس در چنین صورتی چرا موضعگیریهای متفاوتی صورت میپذیرد؟ چرا نمایندگاه حزب دمکراتیک خلقها را در کوچهها مورد ضرب و شتم قرار میدهند؟ و او نیز در آنجا نشسته است و میگوید نباید از خانه خارج شد و به کوچه و خیایان رفت؟ آشکار است که این ذهنیت تفاوتی ندارد. هیچ ربطی به اپوزیسیون بودن ندارند. اما امکانی در این رابطه وجود دارد. آیا واقعا میخواهند اپوزیسیون باشند یا خیر؟ زیرا خود نیز براین باورند که فاشیسم وجود دارد.
خودشان از کودتا سخن میگویند. ممکن است مواردی را به صورت تندتر از ما بر زبان آورند. کلیچداراوغلو خود اینگونه سخن میگوید. تصور میشود که او خود به خیابان آمده و درصدد درهم شکستن فاشیسم برآمده است. اما بعد از این سخنان آشکارا میگوید که نباید دست به چنین اقداماتی زد. آیا چنین سخنانی نیز در چارچوب فریب و اغواگری نیستند؟ چنین مسالهای انتظار را دامن میزند. برای نمونه بعد از انتخابات ٣١ مارس، و خصوصا بعد از انتخابات ٢٣ ژوئن امیدهایی در میان جامعه ایجاد شدند. گفتند که: شاید تا اندازه ای بر یکدیگر تاثیرگذار بوده و بتوانند تمامی نیروهای خارج از آ.ک.پ/ م.ه.پ را جمع کرده و قادر شوند از دست این فاشیسم رهایی یابند. زیرا این فاشیسم هزینههای گزافی را بر ترکیه تحمیل کرده است. رهایی ترکیه از سیطره این ذهنیت دشوار است. باید این ذهنیت را از صحنه بردارند. چنین فرصتی و امکانی وجود دارد. اما اگر اوضاع بر این منوال پیش رود، آشکار است که این فرصت از دست نیروهای اپوزیسیون آ.ک.پ/م.ه.پ میرود. یعنی ملت بدینگونه فکر میکرد. برای نمونه کردها، یا انتخابکنندگان حزب دمکراتیک خلقها بدین شیوه فکر میکردند. ما این مقدار آرای وسیع را به صندوقهای رای انداخیتم، همه میدانند که استانبول را بدینگونه از دست آ.ک.پ رها کردیم، به همین شیوه آنکارا را هم از دست ا.ک.پ خارج کردیم. حتی مرسین، آنتالیا و مناطق دیگری را نیز بدینگونه از دست آ.ک.پ درآوردیم. ما این کار را با نیت خاصی انجام دادیم. هدف نیز این بود که آنها [حزب جمهوری خلق] به شرکای آ.ک.پ/ م.ه.پ تبدیل نشوند. اما در این میان نباید اقدامات آنها فاشیستها را تقویت نماید. لازم نیست که حزب جمهوری خلق در مسیر حزب دمکراتیک خلقها قرار گیرد، اما حتی به شیوهای حداقل نیز اگر باشد، در حد ممکن، ٢٠ تا ٣٠ درصد بر مبنای گفتههایشان عمل کنند. در این چارچوب روزنهای را برای برونرفت از این بنبست ایجاد کنند. تلاشهای ا.ک.پ/ م.ه.پ واجد عنصری از شر و ایجاد سوءظن در مقابل نیروهای مقابل خود بوده است. اکنون همه نظارهگر رفتار طرف مقابل هستند، تا جایی همه با شک و تردید به یکدیگر نگاه میکنند. از این طریق تلاش دارند تا این نیروها را پراکنده کنند و در این چارچوب در میان کردها، در میان رای دهندگان حزب دمکراتیک خلقها و تمامی دیگر احزاب سیاسی شک و تردید و سوءظن ایجاد کنند.
زمانیکه این شک و تردیدها تقویت شوند و در چارچوب عدم کنش و عدم موضع جزب خلق جمهوری و احزاب دیگر تقویت شوند، زمانی که دریافته شود که آنها در رابطه با سخنان خود جدی نیستند، تمامی انها نیروهایی هستند که حافظ اقتدار و حفظ وضع موجود هستند، در این زمان است که از هم دور میشوند. اما حزب دمکراتیک خلقها همواره در مسیر خود قرار داشته و مبارزه خود را تداوم میبخشد، نقاب از سیمای دیگر گروهها نیز بالاخره برداشته خواهد شد و آ.ک.پ/م.ه.پ نیز با استفاده از چنین سیاستی به پیروزی دست یافته و بدین شیوه فاشیسم بقای خود را ادامه میدهد.
ادامه دارد ...