باییک: شهدا ترس را از میان برداشتند و واجد واقعیت یک خلق رزمنده شدند [بخش سوم و پایانی]
باییک: انقلاب کوردستان هم تحولات عظیمی را ایجاد کرده ست و هم در آینده نیز تحولات عظیمتری را خواهد آفرید.
باییک: انقلاب کوردستان هم تحولات عظیمی را ایجاد کرده ست و هم در آینده نیز تحولات عظیمتری را خواهد آفرید.
جمیل باییک ریاست مشترک رهبری کنفدرالیسم جوامع کوردستان به مناسبت ۴١مین سالگرد تاسیس حزب کارگران کوردستان با خبرگزاری فرات گفتگو کرد. بخش سوم و پایانی گفتگو را در زیر بخوانید.
پ.ک.ک قبل از آنکه به حزب تبدیل شود، در بسیاری از مناطق کوردستان کار میکرد. چرا نیاز بود حزب تاسیس شود؟ آیا بزرگ شدن دستهی ایدئولوژیک بر آن تاثیر داشت؟ دلایل دیگر حزبی شدن چه بود؟
رژیم فاشیست اشغالگر و قاتل جامعهی کوردها را تقسیم کرده بود. جامعه و کوردها را از هم دور کرده بود، [کوردستان] در مقابل نابودی قرار داشت. در کوردستان موجودیت و زندگی آزاد مشکل بزرگی بود. رهبر آپو به گونهای تاریخی آنرا تغییر داد. از مرگ زندگی آفرید. نجات جامعهی کورد در شرایط پارچه پارچه شدن مسئلهی اساسی بودن و آزادی بود. آن هم تنها با سازماندهی حزبی نیرومند از لحاظ ایدئولوژی و گسترده میتواند انجام شود. رژیم فاشیستی و تصفیه کننده با هر شیوهای کار میکرد. در میان جامعه ذهنیت و شخصیت را پارچه پارچه میکرد. به شیوهای اینگونه ذهنیت ایجاد شده بود که به دشمن خدمت کرده بود. علی رغم تغییرات تاریخی رهبر آپو در آن، سبب پیشرفتهای مهمی شد، حل کردن ذهنیتی که به دشمن خدمت میکرد، با تاسیس حزب ممکن میشد. رهبر آپو به همین دلیل گفت، "اگر در کوردستان حزب وجود نداشته باشد، حتی یک برگ هم تکان نمیخورد". همچنین اشاره کرد که 'ما به حزب تبدیل میشویم و پیروز خواهیم شد'.
این کار سبب تحرک بخشهایی از جامعه شد. جنبش دیگر از مرحلهی تجمع گذشت و وارد مرحلهی کاراکتر اجتماعی شد. جنبش از آن به بعد اجتماعی بود. بخشهای جامعه در کار و مبارزات شرکت کردند. آن هم قدرتمندانه انجام میشد. کادر هم از لحاظ تعداد بزرگتر میشد. سازمان یافتن مبارزات به شیوهی دستهای دیگر پاسخگوی وضعیت نبود به همین دلیل تاسیس حزب ضروری بود.
در مرحلهی حزبی شدن رفیق هاکی کارر شهید شدند. با شهید کردن او خواستند مانع تاسیس حزب شوند. خواستند کادرها را بترسانند و آنها را مجبور کنند فرار کرده و دست از مبارزه بکشند. نخواستند اجازه دهند فرزندان خلق ترک در مبارزات شرکت کنند. هدفشان آن بود که مانع این اتحاد خلقها شوند که با هاکی کارر[ها] وکمال[ها] آغاز شد و کوردها و ترکها را به جان هم بیندازند. شرایط خطرناک بود. اگر جمع نمیشدند، جنبش پایان مییافت. وجود و آزادی با تشکیل حزب ممکن میشد. رهبر آپو خود را هدف قرار داد تا آن توطئهی بزرگ علیه جنبش آزادیمان و تاریخ کورد را برعکس کند و آن را بهانهی تاسیس حزب قرار دهد. با تاسیس حزب پاسخ توطئهی آن شهید کردن را داد. اینگونه انتقام گرفت. اینگونه معیارهای دلسوزی را به جا آورد. یاد رفیق هاکی کارر مرحلهی حزبی شدن را تسریع کرد. برنامه نوشت، در مورد آن گفتگو نمود، با کنگره آنرا به سطح حزبی شدن رساند. هاکی اینگونه پ.ک.ک را نامیرا کرد. شهدا بزرگ کنندهی اساس پ.ک.ک هستند و اینگونه آن را به پیش بردند. در اساس حزبی شدن شهدای پ.ک.ک حقیقتی اینگونه وجود دارد. همهی شهید شدنها را بهانهی بزرگ کردن پ.ک.ک و پیروزی قرار داد. برای دلایل اساسی درست کردن پ.ک.ک میتوان به این موارد اشاره کرد.
کادرهای پ.ک.ک چگونه جامعه، وطن، دنیا و دشمنان را ارزیابی کردند؟
اگر پ.ک.ک اکنون به امید فرودستان، خلقها، زنان، جوانان، حافظان محیط زیست و سوسیالیستها تبدیل شده است، اگر رهبر آپو و پ.ک.ک خود را پیشاهنگ میبینند، به آغاز ارتباط دارد. اگرنه به سطح امروز نمیرسید. آن سوسیالیسمی که مارکس و انگلس به آن اشاره کردهاند و لنین خواست آنرا انجام دهد، در سالهای آغازین تاسیس پ.ک.ک پیشرفتهترین ایدئولوژی و فلسفه بود. پ.ک.ک آنرا برای خود اساس قرار داد. اما هرگز بر اساس مراکز رئال سوسیالیسم رفتار نکرده است. همیشه هدف، خط و معیارها را برای خود اساس قرار داد. زمان که آنرا پراکتیکی کرد کمبودهای ریال سوسیالیسم را درک کرد، از آن انتقاد کرد، فکر سوسیالیستی خود را ایجاد کرد. با این فکر و ایدئولوژی به صورت گستردهتر به مسائل نگریست.
رهبر آپو با ارزیابیهایش در جهان، منطقهی کوردستان و مسائل کوردستان نه تنها به چهار کشور مربوط است بلکه به خاورمیانه نیز مربوط میباشد، حتی گستردهتر از آن کاراکتری جهانی میباشد. حقیقت کورد و کوردستان وجود دارد که تقسیم شده بود و در هر بخش نیز حقیقتی اجتماعی و شخصیتی وجود دارد. همچنین به این مسئله اشاره کرد که جامعه و کوردها نمیتوانند با حقیقت خود زندگی کنند. همچنین گفت 'زندگی اینگونه ممکن نیست، به این زندگی گفته نمیشود'. به همین دلیل برای کورد مسئلهی زندگی آزاد و موجودیت را دستنشان نمود. با انتقادی بزرگ دست به کار شد. مسائل را تنها به عنوان مسئلهی کورد ارزیابی ننمود، مانند مسئلهی زندگی آزاد و دمکراتیک ارزیابی نمود. اعلام کرد که مسئلهی کورد مسئلهای جهانی است، با خط ملیگرایی حل نمیشود و با این فکر رفتار کرد. به همین دلیل زندگی آزاد، اتحاد خلقها را برای خود اساس قرار داد. همهی خلقها را در آغوش گرفته است. به همین دلیل قدم ابتدایی را با رفیق هاکی کارر و کمال پیر برداشت. آن هم اتحاد دمکراتیک، یکسانی و آزادی خلقها بود. مبارزات را بر این اساس نیرومند کرد، از کوردستان برای خاورمیانه و جهان منتشر شد، اینگونه آنرا انجام داد.
مسئلهی کورد بزرگترین مشکل در جهان است که باید حل شود. برای حل اینچنین مسئلهای نیاز به رهبری، حزب، انقلابی و خلقی فدایی است. غیر از این مسئله حل نخواهد شد. به آسانی یا در مدت کوتاهی حل نمیشود. رهبر آپو ایدهی 'مسئلهی بزرگ با مبارزات بزرگ حل میشوند' را طرح کرد. انجام مبارزات آزادی کوردستان به معنی تغییر معادلات خاورمیانه بود. آن هم به معنی تغییر در معادلات جهان است. به معنی ایجاد جهانی آلترناتیو است. اگر رهبر آپو و پ.ک.ک هدف حمله فرادستان، نوکران و مدرنیتهی سرمایهداری قرار گرفت، اگر به امید فرودستان، زنان، جوانان، سوسیالیستها، حافظان محیط زیست، آزادیخواهان و دمکراسی خواهان مبدل شد به همین علت است. به خوبی درک کردیم که انقلاب با خط رهبر آپو در کوردستان انجام شد، از انقلابهای فرانسه و روسیه پیروزهای بزرگتری ایجاد خواهد کرد.
در کوردستان افکار، اعتقادات، مذاهب، ملتها و فرهنگهای متفاوتی حضور دارند. پ.ک.ک چگونه با این تفاوتها تعامل نمود؟
حزب کارگران کوردستان از ابتدا به عنوان جنبشی کوردی ایجاد نشد و برای آن به مبارزه دست نزد. بلکه این جنبش به عنوان جنبش آزادی ایجاد شد. پای گرفت و به مبارزه دست زد. به همین علت نیز به یک جنبش نژادپرست تبدیل نشد. به همان اندازه که در مقابل مدرنیته کاپیتالیستی، نابودگر و استعمارگر فاشیستی به نبرد دست زدند، علیه بیشرفی، خیانت، آغاها، خوانین و فرادستان نیز مبارزه کردند. از این طریق به تمامی آحاد خلق، ادیان و فرهنگها اطمینان داده شد. به عنوان یک جنبش آزادیخواه، آرمان، خطمشی و نگرش خود را صراحتا نشان داده و بر این مبنا مبارزه نمود. کادر بودگی و سازماندهی خود را صرفا به کوردها محول ننمود. بلکه مسئولیتها را به کادرهای سوسیالیست، آزادیخواه، دمکراسیخواه و برابری طلب محول نمود. رهبر آپو نخستین گامهای خود را با هاکی کارر و کمال پیر برداشت. هیچ کورد و کوردستانی[ای] خود را به افکار رهبر آپو پیوند نزده بود، اما وی با این دو رفیق به حرکت خود دست زد. متعاقب این امر بود که کادر شدن و سازماندهی ایجاد شد. خلق، دین و فرهنگهای که این مسئله را ملاحظه کردند، به آنها اطمینان کردند. پ.ک.ک را همانند سازماندهی خود، و مبارزه آن را نیز مانند مبارزه خود درک کردند.
شاید همانند امروز پ.ک.ک در بعد ایدئولوژیک در قالب ملت دمکراتیک صیقل نخورده بود، اما در بعد عملی این مبارزه عملی شده بود. متعاقبا رهبر آپو این نکته را به تئوری تبدیل کرده و پارادایمی را بر مبنای آن ایجاد کرد. اگر از همان آغاز با چنین ذهنیت و موضعی با خلقها، ادیان و فرهنگها تعامل نمیکرد، در آنصورت ایجاد تئوری و پارادایم امکانپذیر نمیشد. حزب کارگران کوردستان به گونهای است که همواره در حال نوشدن است. نه صرفا یک تئوری است، بلکه پراتیک را نیز مبنا قرار میدهد. رهبر آپو اتحاد تئوری و پراتیک را ایجاد نموده است. زمانی که عمل نموده است انجام داده است و زمانیکه عمل کرده است، فکر نموده است. رهبر پیشاهنگی است که دیالکتیک بین این دو را در این سطح بالا تحقق بخشیده است. کسانی که چنین امری را مبنایی برای خود قلمداد میکنند، ضعف و نواقص در تئوری را در عرصه عمل رفع میکنند. راز پیروزی رهبر آپو و پ.ک.ک در این نکته نهفته است. زیرا دگماتیک نیست، زنده است و به رغم تمامی توطئهها و حملات همچنان پیشرفت میکند، پیروزی در این نکته نهفته است. به همین دلیل نیز تمامی آحاد خلق، ادیان و فرهنگها، رهبر آپو را همانند رهبر خود و پ.ک.ک را همانند پیشاهنگ خود میبینند. مبارزه آن را نیز همانند مبارزه موجودیت و آزادی خود ملاحظه کرده و در آن جایگاه خود را مییابند. اتحاد و حیات خود را در حرکت بر مبنای خط مشی پ.ک.ک میبینند.
پ.ک.ک از قدمهای نخستین به بعد، همواره جامعه و فرهنگهای متمایز را دیده است، اتحاد بین تمایزات را برای خود به مبنایی تبدیل کرده است. در ذهنیت دمکراسی اکثریت و اقلیت وجود ندارد. دمکراسی و آزادی، مسئلهای مرتبط به حق و عدالت بوده و ارتباطی با اقلیت و اکثریت ندارد. به همین دلیل نیز پ.ک.ک با احترام با تمامی خلق، ملتها و اعتقادات متمایز به تعامل پرداخته و به حساسیتهای آن بذل توجه مینماید، هیچ یک را بر دیگری در ارجحیت قرار نداده و تمامی این تمایزات را به عنوان غنای جامعه مورد ارزیابی قرار داده است و همگی را واجد حق میداند. به همین دلیل کادرهایی از تمامی خلق، ادیان و مذاهب و فرهنگها را در خود جای داده است. خلق، دین، مذهب و فرهنگ از طریق مبارزه به اراده تبدیل شدند؛ هویت، فرهنگ و زبان خود را کسب کرده و در میان صفوف مبارزه حیات آزادی گرفتهاند.
در کوردستان سنی، علوی، ایزدی و تمامی دیگر اعتقادات انسانی در میان صفوف این مبارزه جای گرفتهاند، به دلیل هویت و فرهنگشان مایه سربلندی شدهاند. تمامی اعتقادات و باورها و فرهنگهای مظلوم، حیات آزاد و دمکراتیک را در واقعیت پ.ک.ک و ذهنیت حیات اجتماعی و سیاسی یافتهاند. تا جاییکه هیچ جنبشی نتوانسته است علوی، سنی، ایزدی و مسیحی را در کوردستان بر مبنای مبارزه مشترک به هم رسانده باشد. همزمان آذری، عرب، ترکمن، آسوری و ارمنی را نیز در کوردستان و در میان صفوف آزادی در خود جای داده است. امروز در شمال و شرق سوریه اگر خلق در مقابل تمامی تمامی حملات، توطئهها و تضییقات مادی، با فرهنگ، دین و مذهبهای متمایز در مقابل اشغالگری به مقاومت دست زده است این مسئله با واقعیت رهبر آپو در ارتباط است. رهبر آپو به گونهای است که در خاورمیانه میتواند تمامی اعتقادات و ارزشهای فرهنگی را مبنای [مبارزه مشترک] قرار دهد و این نیز به نوبه خود بازتاب دهنده واقعیت رهبر آپو است. به همین دلیل در شمال-شرق سوریه عرب و سریانیها نیز همزمان میگویند که رهبر آپو نه فقط متعلق به کوردها، بلکه رهبر ما نیز میباشد. این مسئله در خاورمیانه و جهان گسترش مییابد.
جامعه کوردستان چگونه از تاسیس حزب کارگران کوردستان متاثر گشته و گام در راه مبارزه نهاد؟ رویدادها، فاکتورها و پدیدارهای این مسئله را چگونه میتوان مشخص کرد؟
در مقابله با فاشیستها مبارزه در جریان بود. با شهادت رفیق هاکی کارر، مسئله دفاع از خود در کوردستان پدیدار شد. تصمیم گرفته شد که در مقابل جاسوسها و خائنان مبارزه آغاز گردد. در مقابل شهادت رفیق هاکی کارر تصمیم گرفته شد حزب تاسیس شود. کسانی که در قتلعام مشارکت کرده بودند نیز همگی مورد هدف قرار گرفتند. این مسئله اعتماد و اطمینان بزرگی را در نزد کادرها و خلق از خود بر جای گذاشت. این فکر ایجاد شد که جنبش هیچگاه جاسوسها و خائنان را مورد بخشش قرار ندهد.
سپس در مقابل تبهکارانی که در حیلوان به سرکوب شدید خلق میپرداختند و رفیق خلیل چاوگون را به شهادت رساندند اقداماتی صورت گرفت. حرکت فاقد سازمان، تجربه و اسلحه بود. این تبهکاران نیز در مقابل سازماندهی شده بودند. دارای اسلحه بودند و حزب حرکت ملی و دولت از آنها حمایت میکردند. خلق در هراس بود که مبادا علیه این تبهکاران مبارزهای انجام نشود. در چنین وضعیت سوئی، مبارزه آغاز شد و ضربه سنگینی بر تبهکاران وارد آمد. حیلوان از ظلم این افراد رهایی یافته و شهرداری به خلق تحویل داده شد. در انتخابات بعدی یک کارگر معدن بنام نادر تمل به مقام شهرداری دست یافت. از میان زنان و طبقات مختلف افرادی وارد مدیریت شهرداری شدند و خلق توانست خود را اداره نماید. در مقابل فرادستان مبارزهای شروع شده بوده و به نتیجه نیز دست یافته بود. در تاریخ کوردستان چنین رویدادهایی برای نخستین بار بود که اتفاق میافتادند. مبارزه در حیلوان بر مناطق روحا و کوردستان تاثیرگذار شد. در منطقه روحا خلق تمامی مشکلات و مسائل خود را با جنبش در میان میگذاشتند. دولت در روستاها حضور خود را حفظ کرده بود. در سریکانی و الیح شهرداریها مشغول خدمتگذاری به خلق بودند. ادیب سولماز شهرداری الیح را در دست داشت. نه فقط در الیح، در مناطق اطراف آن نیز خلق با شهرداری الیح در ارتباط بودند و از خدمات آن بهرهمند میشدند. این مسئله باعث شد راه بر مبارزه هموار گردد، حاکمیت جاسوسها و خائنان دچار لرزه شده و راه بر خلق گشوده شود. این تحولات اعتماد به پ.ک.ک را بیشتر کرده و افراد فراوانی به مبارزه و فعالیت پیوستند. دولت ترک از طریق قتلعام مرعش و کودتای نظامی به این مسئله پاسخ داد.
بعد از ان مبارزه در سیورگ آغاز شد. نتایج خوبی در این منطق کسب نگردید اما در عین حال ضربات سنگینی به تبهکاران بوجاکها وارد شد. مناطق بسیاری از حیطه کنترل آنها بدر آمد. تاراج، قتلعام و فشارهای آنان رو به اتمام رفت. ضربات سنگینی به پایگاه خائنان، فئودالها و اجیرشدگان وابسته به دولت ترک وارد شد. این امر نیز به دلیلی تبدیل شد که خلق نیز از ابعاد مسئله اطلاع یافته و بیش از پیش به صفوف مبارزه بپیوندد. بعد از آن هفته سرخ اعلام گردید. بسیاری از استعمارگران و شکنجه گران مجازات شدند. در بسیاری از مناطق کوردستان خلق و جوانان به کمپین هفته سرخ پیوستند. مبارزه پ.ک.ک از سوی خلق مورد پذیرش واقع شده بود و خلق در صفوف مبارزه جای گرفته بود. با این مبارزه نیروهای نابودگر و استعمارگر فاشیست در کوردستان ضربه خوردند. تهدید بر جامعه کوردستان پایان گرفته بود و از آن بعد اراده مقاومت آغاز شده بود.
به طور خلاصه، در میان جامعه این تفکر ایجاد شد که هیچ جرمی بدون مجازات نماند. در میان جامعه فکر ایجاد جنبش سیاسی مانند پ.ک.ک در میان ما انتشار یافت. این امر نیز علتی شد تا خلق در مقابل مجرمان با جسارت به مبارزه بپردازد. مجرمان نیز ترسیدند و وارد فریبکاری شدند. بسیاری از مجرمان نیز برای اینکه بخشوده شوند، به جنبش مراجعه کردند. جنبش نیز این افراد را به خلق معرفی کرد. خلق در رابطه با این افراد تصمیم رفت. در رابطه با این مسئله از شهرداری سریکانی نیز تفحص به عمل آمد. در مقابل خلق به خود انتقادی دست زدند، خلق نیز خواستند که این روند و معیار ادامه یابد. اگر در دورههای بعد مبارزه گریلاها و سرهلدان ایجاد شد، در سایهی مبارزه خلق چنین پیشرفتی حاصل شد.
با شعلهور شدن مبارزه گریلایی زنان برای نخستین بار به صفوف مبارزه پیوستند. این مسئله چه تاثیری را با جامعه کوردستان از خود برجای گذاشت و چه تحولی را در این رابطه ایجاد کرد؟
جنبش تاثیر عظیمی را از خود بر خلق برجای گذاشت و در تمامی بخشهای جامعه افراد فراوانی به صفوف مبارزه پیوستند. دولت ترک از این پیشرفت و تحول در هراس شد. زمانیکه دریافتند که خائنان، مزدوران و فاشیستها نمیتوانند مانع از گسترش پ.ک.ک شوند، تصمیم گرفتند که خودشان راسا وارد جنگ شوند. دستگیریها، قتلعام و شکنجهها آغاز شدند. اما خلق در مقابل این موارد قدمی به عقب ننشست. مبارزه نخستین تحول واقعی خلق را به سوی نبرد هموار کرد. از سوی دیگر این سرهلدان خلق در حال تشکل بود و از سوی دیگر جنگ گریلایی نیز سازماندهی میشد. جوانان نیز در ابتدا در میان صفوف جنبش جای گرفته بودند، پ.ک.ک را مانند جنبش جوانان در میان جامعه قبول کرده بودند. زنان نیز در میان صفوف سازماندهی و مبارزات شعلهور شده جای گرفته بودند. زنانی که نتوانسته بودند از خانه خود بیرون آیند، اکنون به صفوف جنبش و پ.ک.ک پیوسته بودند. حتی اگر همانند امروز نیز نباشد، اما در آنزمان نیز فشارهای تحمیلی علیه زنان مورد پذیرش قرار نمیگرفت. پ.ک.ک نیرو و قدرت به زنان اعطا میکرد و این مسئله باعث شده بود که زنان به صفوف پ.ک.ک بپیوندند. خصوصا که مشارکت زنان مبارزه آزادی را توسعه بخشیده بوده و این مسئله توجه همگان را به خود جلب کرده بود. ذهنیت جامعه را تغییر داده و سیستم مردسالار را تضعیف کرده بود. مشارکت زنان گسترش یافته بود و این امر نیز باعث شده بود که در جامعه تغییری عظیم ایجاد شود. این مسئله باعث شد که پیوند این زنان با پ.ک.ک و رهبر آپو تقویت و قدرتمند شود. همانگونه که جامعه کورد با رهبر آپو و پ.ک.ک واقعیت خود را بازیافت، زنان کورد نیز در سایه رهبر آپو و پ.ک.ک هویت خود را کسب کرد.
زنان در آغاز مبارزه گریلایی نیز جایگاه خود را یافتند. با مقاومت گریلایی، زنان در جامعه کورد، جوانان، مردان و پیرمردان نیز بپا خاستند. پ.ک.ک در آغاز به زنان بها داد و باعث شد که در مقابل فشار به صفوف مبارزه بپیوندند. در آغاز مبارزه گریلایی، زنان نیز در میان صفوف آن حضور داشتند. با مقاومت گریلایی در میان جامعه کورد، زنان و حتی پیرمردان نیز بپاخاستند. سرهلدان به شیوه انقلاب دمکراتیک، انقلاب اجتماعی، انقلاب فرهنگی و انقلاب ملی شکل گرفت. هر سرهلدانی در میان کوردها تحولی را ایجاد نمود. خلق کورد زنجیر از پای بدر آورده و به خروشی عظیم به سوی حیاتی آزاد و دمکراتیک گام برداشت. از آن زمان زنان و جوانان به پیشاهنگان انقلاب دمکراتیک بدل شدند. در میان این انقلاب حتی پیران نیز با قدرت مشارکت نمودند. تصاویر سرهلدان سالهای ۱۹۹۰ واقعیت را در مقابل دیدگان به تصویر می کشد.
پیران کورد با عصاهایشان در صفوف مقدم سرهلدان جای گرفته بودند و این امر نیز حاکی از انتشار فکر انقلاب از ۷ تا ۷۰ سالگان در کوردستان بود. به این دلیل این مسئله صرفا یک انقلاب سیاسی نبود؛ در میان کوردها، در کوردستان و تمامی خاورمیانه تحولات انقلابی را سبب ساز شدند. اکنون خلق کورد همگی به پیشاهنگ انقلاب خاورمیانه و آزادی زنان تبدیل و از سوی دیگر به پیشاهنگان مبارزه برای دمکراسی و آزادی خلقهای جهان تبدیل شدهاند. انقلاب خلق کورد اکنون جهانی شده است. این مسئله باعث شده است که خلق خط مشی دمکراتیک و انقلابیگری را به هم گره بزنند. انقلاب کوردستان هم تحولات عظیمی را ایجاد کرده ست و هم در آینده نیز تحولات عظیمتری را خواهد آفرید.
شما میتوانید برخورد و نوع تعامل رهبر آپو و پ.ک.ک را با شهدا در تحول مبارزه ارزیابی نمایید؟
رهبر آپو و پ.ک.ک به واژه شهادت معنا بخشیدند. هر شهادتی را به برههای برای پیشبرد نگرش، سازمان و مبارزه تبدیل کرده و اعلام نمودند که شهدا فرماندهان ما هستند، ما تحت اوامر آنان هستیم. بدین شیوه تاثیر بزرگی بر جامعه گذاشتند. نخستین بار در این سطح از سوی رهبر آپو برای جامعه کوردستان و مبارزه چنین اهمیتی به شهدا داده شد و اعلام گردید و برای مبارزه موجودیت و آزادی، این شهدا را به موجودیت و مایملک جامعه تبدیل کردند. جامعه دریافت که شهدا بزرگترین ارزشها بوده و در هرگونه شرایطی باید این ارزشها باید حفاظت گردند. با این ارزشها همواره شهدا را معرفی کردهاند. در طول تاریخ کسانی که نتوانستند ارزش آفرین باشند از میان رفتند. کسانی که این ارزشها را خلق کردند اما قادر به حفاظت از آن نشدهاند نیز از میان رفتند. جامعه کوردستان واقعا درک کرده است که همواره با شهدایش میتواند سربلند و غرور انگیز حرکت نماید، این مسئله را نیز به عنوان وظیفهای بنیادین دریافته و میداند که باید از آن صیانت نماید. جامعه کوردستان هر دستاوردی داشته باشد از راه شهدا بوده است، شهدا بودند که ترس را از میان برداشتند و واجد واقعیت یک خلق رزمنده شدند. در نتیجه آن نیز وضعیت خلقی که حتی نام خود را نیز به یاد نداشت دچار چرخشی گشته و به خلقی پیشاهنگ در تمامی جهان تبدیل شد، به خلقی دلیر و امیدوار تبدیل شد.
از همینرو دشمن فاشیست قاتل و استعمارگر در نخستین گام به شهدا و مزار شهدا حمله نمود. جامعه کوردستان با این ارزشها بوده است که خود را به جایگاه کنونی رسانده است. به این دلیل فاشیسم نابودگر و استعمارگر تلاش دارد که با نابودی این ارزشها خلق کورد را نابود نماید. خلق کورد با صیانت از این ارزشها سیاستهای نابودگرانه را از میان بر داشت. زیرا تمامی دستاوردها از این طریق کسب شده بودند. آن را حفظ کردند، توسعه بخشیدند و به جایگاه کنونی رساندند. از طریق واقعیت شهدا خود را تطهیر کرده و حیات مجدد بخشیدند. دشمن این واقعیت را به خوبی درک کرد. به همین دلیل تلاش دارد تا قهرمانان راستین خلق کورد، جامه کوردستان و مبارزه آزادی را از میان بردارد. همانگونه که رهبر آپو از شهدا صیانت نمود، یاد آنها را زنده نگاه داشته و از مرگ، زندگی آفرید، کسانی که ادعای پیروی از رهبر آپو را دارند نیز وظیفه دارند که این شهدا را به جاودانگی بسپارند. اگر کورد و جامعه کوردستان نیز خون شهدا را در لحظه لحظه حیات خود تجربه نماید این امر از طریق تداوم فرهنگ اجتماعی و مبارزه شهدا امکان پذیر خواهد بود. باید تلاش برای از میان برداشتن سیاست نابودگرانه را نیز در این چارچوب ملاحظه کرد.