جمیل باییک ریاست مشترک رهبری کنفدرالیسم جوامع کوردستان به مناسبت ۴١مین سالگرد تاسیس حزب کارگران کوردستان با خبرگزاری فرات گفتگو کرد. بخش دوم گفتگو را در زیر بخوانید.
نوع رفاقت و فرهنگ حیات آپویی همواره مورد توجه بوده است. شما این مسئله را چگونه ارزیابی میکنید؟
تبدیل شدن پ.ک.ک به یک حزب، دارای معیارهاییست. یکی از این معیارها رفاقت است. برای درک این نکته که آیا یک شخص پ.ک.ک ایی است یا خیر باید توجه نمود که آیا این معیارهای مبتنی بر رفاقت را در زندگی روزمره به کار میبرد یا خیر؟ رهبر آپو گفته است: زندگی برای رفقای خود، دوری از خیانت به رفقای خود، زندگی با رفقای خود به معنای زندگی کردن با رفقا است. رفقا کسانی هستند که سمت و سوی رفقایشان را به سوی ستارهها سوق می دهند. با پ.ک.ک ایی شدن جنبش، [رهبر آپو] به شهادت رفیق هاکی کارر واکنش نشان داد. در رابطه با کسانی که در مورد هاکی کارر میپرسیدند همواره میگفت: سبک زندگی پ.ک.ک ایی را اختیار کرده بود. پ.ک.ک هاکی است. به همین دلیل پ.ک.ک حزب شهدا به شمار میرود، ما نیز تحت فرمان آنان هستیم. آنها فرماندهان ما هستند، ما تحت دستورات آنان عمل میکنیم، به منظور تحقق آرمانها و خواستههای آنان است که مبارزه میکنیم. ما تلاش داریم تا رفیق این شهدا باشیم، پاسخ درخور و شایسته رزمندگان آزادی پ.ک.ک و رهبر آپو باشیم.
رهبر آپو هر شهادتی را به دلیلی برای توسعه و گسترش ارزشها، سازمان و مبارزه تبدیل نمود. بدین شیوه وی از شهدا صیانت به عمل آورد. این اقدام نیز بر خلق تاثیرگذار بود. خلق صاحب این ارزشها شد تا بتواند خود را از طریق آن در عرصه نشان دهد. با گسترش این ارزشها خواست خود را گسترش دهد. موجودیت و آزادی خود را بر این مبنا استقرار بخشید. از همین رو نیز اظهار داشت که شهدا نمیمیرند. همیشه میگفت که بدون رهبر آپو حیات معنایی ندارد؛ که این واقعیت را نیز رهبر آپو خلق کرده بود. گفت پ.ک.ک خلق است و خلق نیز اینجا حاضر است. رهبر آپو فرهنگ اصیل خلق کورد را به صحنه برکشید و آن را با خلق پیوند زد. در مقابل فرهنگ مدرنیست- کاپیتالیست قاتل که همواره در صدد آسیمیلاسیون و نابودی است، به مبارزه دست زد. براساس فلسفه و ایدئولوژی خود برای جامعه کوردی حیاتی جدید، فرهنگ، اخلاق و شخصیتی جدید آفرید. این موارد را نیز در شخصیت رفیق هاکی کارر یافته و با شهادت وی این موارد را به فرهنگ این جنبش پیوند زد. با فلسفه 'یک خرقه و یک لقمه' زندگی خود را سامان بخشید. رهبر آپو گفت: پیاز و بلغور و دوغ؛ چیز دیگری نمیخواهم. اعلام نمود که سیاست جمهوری فاشیست، استعمارگر و قاتل ترکیه که هر روزه به کشتار کوردها دست میزند، برای کوردها مایه پذیرش نیست، اگر از حقی برای حیات برخوردار باشیم باید این زندگی آزادانه باشد، در غیر اینصورت ما حیاتی را که با چنین شکلی بر ما تحمیل میشود نمیپذیریم. زندگی و مرگ را به جامعه را جامعه کورد آموخت. به طور گستردهای نشان داد که مرگ و زندگی چه معنایی دارند؟ به این پرسش که 'چگونه باید زیست و چرا باید زیست؟' پاسخ داد. در خانههای کمون مبنای چگونگی و چرایی زندگی را مشخص نموده بود. رفیق هاکی کارر این مسئله را تا آخرین لحظات حیات خود تحقق بخشیده بود. هیچگاه غیر از رفقا و خلق خود سبک دیگری از زندگی را اختیار نکرد.
آنچه را که اندک و دشوار بود برای خود و آنچه را نیز که فرصت و امکان یا آسان بود برای رفقایش به جای گذاشت. همانند دراویش زیست. همواره به تزکیه نفس پرداخت. این امر خلق زندگی به شیوهی درویش وار و اولیاء فرهنگ و شخصیت آنهاست. به همین دلیل زندگی، فرهنگ و شخصیت پ.ک.ک تا به این اندازه تاثیرگذار است. در رابطه با پیوند بین کادرها و خلق، شیوه ارتباط رهبر آپو، شیوه ارتباط کادرهای پ.ک.ک است. این ارتباط از نوع دوستی با رفقاست، این ارتباط را گرانقدار و ارزشمند قلمداد میکند، آن را گسترش میدهد، به پیروزی میرساند، زندگی مجزایی از آنها را قبول نمیکند و پیروزی خود را در پیروزی رفقا و خلق میبیند. ویژگی اساسی این کادرها این مسئله است که در راستای خدمت به خلق است، در خدمت به خلق کاستی نمیکند، به شیوهای حساس با ارزشهای خلق برخورد مینماید، حافظ خلق، همواره در حال آموزش خود است، در حال سازماندهی است، اراده خود را تقویت مینماید. با خلق زندگی میکند، به کار گروهی دست میزند، زحمتکش است، هیچگاه خود را برتر از دیگران نمیشمارد، در زندگی ساده است، دارای عزم راسخ و جسارت است، خود را فدای آزادی میکند. این موارد نیز همه با هم به آفرینش یک فرهنگ منجر شدهاند. بر خلق تاثیر گذاردهاند، خلق نیز شخصیت و فرهنگ رهبر آپو را برای خود به مثال و نمونه بدل کردهاند. رهبر آپو گفته است کارگران آزادی. در کوردستان اگر کسی دارای آرمان آزادی باشد به شیوهای نا محدود مبارزه مینماید. فعالیت و مبارزه محدود به معنای عدم خواست آزادی است.
چه خصایصی آپوییها را از سازمانها و گروههای دیگر متمایز مینماید؟ شیوه فعالیت کادرها در میان خلق چگونه بوده است؟ خلق چگونه سخنان و گفتههای کادرها را باور کرد؟ زمانیکه به رویدادهای زمان تبدیل حرکت به حزب و بعد از تبدیل آن به حزب مینگریم، این تحولات چگونه شکل گرفتند؟
رهبر آپو به خوبی درک کرده بود که رژیم فاشیست، قاتل و استعمارگر چه ماهیتی دارد و بر سر مخالفان، دمکراتها، سوسیالیستها و جنبشهای انقلابی چه آورده است. اما مانند دیگران از طریق گروه، یا روزنامه ها به فعالیت دست نزد. این مسئله را خطرناک ارزیابی کرد تا تحت کنترل دشمن قرار نگیرد. به منظور انکه ضربه نخورد از این مسائل پرهیز کرده و از طریق دیگری به سازماندهی و مبارزه دست زد. از طریق این تدابیر بود که دشمن سریعا متوجه سازماندهی نگشت. به همین دلیل بود که دشمن حتی در طولانیمدت نیز نحوه فعالیت، ویژگی و نتایج ان را درک نکرد و این مسائل باعث شد که جنبش ما با قدرت خود را سازماندهی نماید و توسعه پیدا کند. اجازه نداد که بلایی که بر سر تمامی دیگر گروهها و جنبشها امده بود بر سر پ.ک.ک نیز نازل شود. این شیوه از فعالیت، اسلوب و طنین مبارزه باعث شد که پ.ک.ک خارج از کنترل دشمن سریعا گسترش یافته و بتواند فعالیت نماید.
رهبر آپو شیوه کار پ.ک.ک را به شیوهای آشکار اعلام کرده و تلاش نمود تا کادرها و خلق آن را درک نمایند. گفت که با سوزن چاه میکند و آب را نیز از آن بیرون میکشد. گفت کوه را با تیشه ویران میسازد. گفت پ.ک.ک مرا بپذیرد و به من مسئولیت محول نماید، هر چه که در این راه لازم باشد من انجام میدهم. گفت حتی اگر تنها باشم، من به آفرینش دست میزنم، اگر وجود داشته باشد آن را توسعه میبخشم و از این طریق فرصتها و امکانات بزرگی را خلق خواهم کرد. گفت فکر کن و انجام بده، انجام بده و فکر کن. آن را بهتر و با دقت تر انجام بده. گفت؛ به دستاوردهای کوچک بسنده نکنید. گفت که باید تمامی آغازها نو شدن را تجربه کنند. خلق حیات از مرگ است. کمال پیر گفت: اگر نتوانیم با یکبار سخن گفتن شخصی را جذب کنیم، مشکلی نیست. اگر لازم باشد دویست بار با وی حرف بزنیم تا او را جذب کنیم باید این کار را انجام دهیم و این افراد از آنجا که زندگی را بسیار دوست داشتند جان خود را فدای زندگی کردند. به جمع اعتصاب کنندگان روزه مرگ ۱۴ ژوئیه پیوستند. مقاومت کنندگان زندان آمد گفتند: مقاومت زندگی است، تسلیم شدن خیانت است. فلسفه مبارزه و حیات پ.ک.ک را بدینگونه مشخص نمودند.
آپویی و پ.ک.ک ایها در خانههای کمون خلق شدند. به همین دلیل رزمندگان پ.ک.ک از ویژگی کمونال و دمکراتیک برخوردار هستند. از منیت در آن خبری نیست. از مهربانی و خلوص برخوردارند. همانند خلق زندگی میکنند. با احترام به ارزشهای فرهنگی و اخلاقی و دینی خلق برخورد میکنند. این مسئله تاثیر سترگی بر خلق گذارده است. به همین دلیل خلق میگوید حتی اگر نماز نیز نمیگذاردید، شماها یک مسلمان کامل بودید. همزمان خلق کادرهای پ.ک.ک را حتی از کسانی که خود را مسلمان میخواندند، با اخلاقتر، با وجدانتر و عادلتر و پاکتر مییافتند. زیرا خلق مسلمانی را از طریق آنها میسنجید، میگفتند که شما همانند مسلمانان واقعی زندگی میکنید. این مسئله یکی از مهمترین خصایصی بود که پ.ک.ک و رزمندگان آن را از سازمانهای دیگر متمایز میکرد. زیرا رزمندگان پ.ک.ک همانند دراویش زندگی میکردند. سخن و عمل آنان منطبق بر هم بود. سخنان آنان از سبک زندگی آنان متمایز نبود. به همین دلیل خط مشی آنها در زندگی و مبارزه آنها برای خلق محل اطمینان واقع میشد. رزمنده پ.ک.ک نفس خود را پرورش میداد. اطمینان داشتند که از سوی پ.ک.ک ایها با هیچگونه وضعیت مخاطره آمیز و منفیای مواجه نمیشوند.
جامعه چگونه با درویشان، اولیاء تعامل مینمود به همان نحو نیز با آپوییها تعامل نمود. با بزرگ شدن حزب کارگران کوردستان، به منظور حفظ ویژگیهای خود و پیشبرد آن، این حزب انتقاد و خود انتقادی را مبنای عمل قرار داد. یکی از این معیارهای اساسی عمل حزب کارگران کوردستان انتقاد و خودانتقادی است. پاک کردن این حزب از نقص و کاستی و اشتباهات است. در جایی که این معیار وجود ندشته باشد، پ.ک.ک و رزمندگان پ.ک.ک نیز وجود ندارند. پ.ک.ک در ابتدا با انتقادات بزرگی این کار را آغاز کرد و ارتجاع، کاستی و اشتباهات جامعه کورد را ارزیابی نمود. شخصیت و ذهنیتی که استعمارگران، نابودگران فاشیست آن را رقم زده بودند رد کرد. هر آنچه را که این ذهنیت از جامعه خواسته بود رد کرد، نپذیرفت. علیه مدرنیته کاپیتالیستی که جامعه و انسانها را به نابودی میکشاند به مبارزه برخاست. نیروها و افرادی خارج از پ.ک.ک کاپیتالیسم را پیشرفت و ترقی ارزیابی کردند، اما این حزب نوع برخورد آن را نابودکننده اعلام نمود. به همین دلیل با تحلیل ذهنیت و شخصیت به فعالیت دست زد. این اقدام را بدین منظور انجام داد تا آنچه را که متعلق به کوردها و بشریت بود با آنچه را که تعلق به بشریت نداشت از هم متمایز کند. حزب کارگران کوردستان معیارهای پذیرش و رد خود را اعلام کرده و به جنبشی تبدیل گردید که این معیارها را گسترش دهد. بر این مبنا بود که میهن دوستی و خیانت را از یکدیگر متمایز نمود. این کار را به منظور پیشرفت و تحول انجام داد.
همچنین پ.ک.ک مبنا قرار دادن مراکزی مانند شوروی، چین و آلبانی را که در ابعاد ایدئولوژیک و سیاسی تحمیل میشد نپذیرفته و به این شیوه وضعیت مستقل خود را به نمایش گذاشت. پ.ک.ک و رزمندگان آن از این نکته اطمینان داشتند و مبارزه ایدئولوژیک خود را با جسارت و عزم راسخ پیش بردند. هیچگاه در رابطه با معیارهای خود نیز امتیاز ندادند. نگرشهای آن وارد تمامی لایههای جامعه شد. نه فقط نگرشهای خود را بازگو میکردند، بلکه به منظور اقناع، تمامی نیروی خود را نیز به کار میبردند. تبلیغات نه فقط در ساعات مشخص، بلکه در هر زمان انجام میشد؛ آژیتاسیون یا برانگیختن و اقناع خلق را در زمان به انجام میرساندند. زمانیکه آپوییها وارد منطقهای میشدند، در منطقه آشکارا ظاهر میشدند. همانند حواریون عیسی، همانند صحابی اسلام با همه ارتباط برقرار میکردند، با عزم راسخ به دنبال دستیابی به نتیجه بودند. در هر جایی که جامعهای وجود داشت، پ.ک.ک و پ.ک.کایها نیز در آنجا حضور داشتند. در خانهها حضور مییافتند، حتی زمانیکه در خانهها نیز بروی آنان باز نمیشد، از نگرشهای خود میگفتند، از آن دست نمیکشیدند.
پ.ک.ک[ایها] حیاتی به دور از آزادی و خدمت خلق را نپذیرفتند
پ.ک.ک در ذهنیت مبارزه و سازمانی، سیاست و ایدئولوژی و خط مشی، طنین و اسلوب مبارزه نیز با سازمانهای دیگر تمایز داشت. این تمایز را در تمامی شرایط مختلف با عزم راسخ از خود نشان دادند و همواره در میان تمامی شرایط زحمت مبارزه را ادامه دادند. در مقابل شرایط دشوار سر فرود نیاوردند، برعکس، مشقات را به عنوان موجودیت پ.ک.ک درک کردند. آسایش، سهولت، عدم پیگیری راه حلهای دم دستی و سهل الوصول و بیماری کسب قدرت را نپذیرفتند. به خود و خلق تکیه کردند و با امکانات حداقلی مبارزه کردند، تلاش کردند تا از طریق مبارزه به اهدفاشان دست پیدا کنند. راه حل را در نزد نیروهای دیگر نیافتند، بلکه ان را در وجود خود یافتند. خط مشی انقلابیگری و دستیابی به نتیجه را برای خود مبنا قرار دادند. مانند یک کارمند عمل نکردند، ۲۴ ساعته خود را وقف آزادی کردند. به دنبال مادیات نرفتند، در پی زندگی شخصی نبودند، معنویات و خدمت به خلق را برای خود مبنای عمل قرار دادند. زندگی خارج از مدار آزادی و خارج از خدمت به خلق را نپذیرفتند.
در مقابله با فاشیستها، در مقابله با دشمنان خلق، جاسوسها و محدودیتهای فراروی اراده خلق، در مقابل کسانی که به خلق فشار وارد میکردند، در مقابل کسانی که به سرکوب خلق میپرداختند و سازماندهی را با مانع مواجه میکردند، هیچگاه سر تسلیم فرود نیاوردند. در مقابل کسانی که اراده خلق را متزلزل میکردند، همواره به مبارزه دست زدند. حزب کارگران کوردستان نه فقط یا کادرها، بلکه با سمپاتیزانها نیز به فعالیت دست زد. سمپاتهای حزب نیز همانند کادرها عمل کردند. سمپاتها نیز کار خود را انجام میدادند و به فعالیتهای سازماندهی ملحق میشدند. متعاقبا خلق و سمپاتها نیز وارد کار سازماندهی شدند. به همین دلیل خط مشی فعالیت حزب از سازمانهای دیگر متمایز بود.
غیر از فلسفه مبارزه و زندگی رهبر آپو راه دیگری برای آزادی جامعه کورد موجود نیست
اکنون وجود امکانات از تاثیری منفی بر برخی از رزمندگان و خصایص رزمندگان برخوردار بوده است. نمیگویند که حزب ما را قبول کرده است، به من وظیفه محول کرده است و به همین دلیل هر آنچه را که لازم است باید انجام دهم، خلق کنم، گسترش بدهم. همه چیز را از سازمان طلب میکند، عدم پیروزی ذهنیت -"در اختیارم قرار بده تا انجام دهم، در اختیارم قرار ندهی انجام نمیدهم" – را بر سازمان تحمیل میکند. میخواهد تا از طریقی سهل، بدون زحمت به همه چیز دست یابد. نمیخواهد در این راه مشقت و بیامکاناتی را تحمل کند. در اینصورت است که عقبنشینی میکند، یا کاملا از آن دست میشوید. دچار بیماری اقتدارگرایی میشود، تحت عنوان کادر و حزبی شدن خواهان زندگی خصوصی میشود. اما مبارزهای ۴۵ ساله و ارزشهای بزرگی که با مبارزه به دست آمدهاند و نیز فرهنگی که پ.ک.ک بر اساس آن بنیاد گرفته است حضور دارند. این فرهنگ همچنان تداوم دارد. ممکن نیست که این فرهنگ، واقعیت رهبر آپو و رزمندگی پ.ک.ک از میان رفته و نابود گردد. اما تاثیر، منیت، لیبرالیسم و مادیت پرستی مدرنیته کاپیتالیستی بر ما نیز تاثیر میگذارد. از همین رو است که مبارزه علیه این موارد نیز در جریان است. میلیتان، سمپاتیزان و خلقی که واقعیت رهبر آپو و پ.ک.ک را مبنای خود قرار میدهد باید این مبارزه را با عزم راسخ و با جسارت به پیش ببرد. کسانی که خواهان آزادی هستند و دارای آرمان آزادی هستند باید این مبارزه را پیش برده و به پیروزی برسانند. غیر از فلسفه مبارزه و فلسفه زندگی رهبر آپو، غیر از خط مشی، طنین و اسلوب وی، امر دیگری نمیتواند مایه رهایی کوردها شود.
زمانیکه جنبش وارد کوردستان شد در منطقهای دست به کار شد که آسیمیلاسیون از عمق بیشتری برخوردار بود، در این مناطق به دشواری به نتایجی دست یافت و بدین شیوه از این مناطق در کردستان انتشار یافت. مشخص نمود که اگر در این مناطق به پیروزی دست یابد در مناطق دیگر نیز به پیروزی دست می یابد. اینگونه عمل نمودند. این مناطق با آنکه از آوانتاژ برخوردار بودند، دشواریها را نیز مانند دلیلی برای از میان برداشتن دشواریها دیدند. باید آوانتاژها را نیز اینگونه ارزیابی کرد. این خط بود که در این میان بنیادین در نظر گرفته شد. همانند سازمانهای دیگر در مناطقی که امکانات و فرصت مهیا بود شروع به فعالیت نکردند.
از همان آغاز آزادی خلقها، برابری و اتحاد دمکراتیک را به مبنایی برای خود تبدیل کردند. بر اساس رفاقت هاکی و کمال پیر، رهبر آپو سازمان و کادر را آفرید. خط ایدئولوژیک، سیاسی و سازماندهی مبارزه را نیز بر این اساس پیش برد. جنبش در کوردستان بر این مبنا توسعه یافت، در خاورمیانه گسترش پیدا کرد و اکنون جهانی شده است. بدین شیوه جنبش به امید فرودستان، خلقها، زنان، اکولوژیستها، سوسیالیستها، آزادیخواهان و دمکراسی خواهان مبدل شد. این جنبش چون جنبشی انترناسیونالیست است توانسته است به چنین سطحی برسد. به همین دلیل علیه ملت پرستی دست به مبارزه زد. این خصیصه نیز باعث تمایز پ.ک.ک با دیگر سازمانها شد و مایه گسترش آن شد.
ادامه دارد...