توافقنامه آمریکا-ترکیه به معنای قتل عام است، مقاومت تا آخرین لحظه

کالکان: توافقنامه به منظور کامل کردن فرایند اشغالگری بوده و کاملا مشهود است که توافقنامه بین آمریکا و ترکیه سند قتل‌عام کوردهاست. کوردها و خلقهای دیگر علیه تا آخرین نفس به مقاومت دست زده و به اشغالگری پایان می‌دهند.

   دوران کالکان، عضو کمیته رهبری حزب کارگران کوردستان روز سه‌شنبه (٢٢ اکتبر/ ٣٠ مهرماه) در رابطه با حملات اشغالگری در شمال-شرق سوریه، پیمان آتش‌بس بین آمریکا و ترکیه با خبرگزاری فرات به گفتگو پرداخت. متن گفتوگو با دوران کالکان به شرح زیر است.

   خبرگزاری فرات: در امرالی انزوای تحمیلی تشدید شده است، شما بین تشدید انزوا و حملات اشغالگرانه به روژآوا چگونه ارتباط برقرار می‌کنید؟

   دوران کالکان: ما در آستانه بیست و دومین سالگرد توطئه بین المللی ۹ اکتبر سال ۱۹۹۸ قرار داریم؛ این توطئه با رهبری آمریکا علیه رهبر خلق کورد، عبدالله اوجالان آغاز شد. در نتیجه این حملات در ۱۵ فوریه سال ۱۹۹٩، توطئه به نتیجه رسیده و سیستم انزوا و حصر و شکنجه امرالی هویدا شد. در رابطه با این مسئله ما باید توطئه بین‌المللی و سیستم شکنجه و انزوای امرالی را به درستی درک نماییم. البته بدون تردید، در این توطئه بین‌المللی صرفا رهبر خلق کورد آماج قرار نگرفت؛ بلکه بر عکس؛ با حمله به رهبری؛ تمامی کوردها هدف قرار گرفتند. نیز، سیستم شکنجه و انزوای موجود در امرالی نیز صرف یک سیستم مبتنی بر فشار و سرکوب نیست، بلکه بیشتر از آن؛ سیستم قتل‌عام است. سیستم امرالی در سده ۲۱، اساسا سیستم قتل‌عام کوردهاست. در امرالی با رهبر آپو چگونه رفتار می‌شود همان رفتار با کوردها نیز صورت می‌پذیرد. نیز، در وهله نخست؛ دولت جمهوری ترکیه، سیستم مدرنیته کاپیتالیستی جهانی را بر کوردها تحمیل کرده و همانگونه که این سیستم به انکار و امحای آنها دست می‌زند، همانگونه در امرالی نیز رفتار می‌کند. پیوند امرالی و کوردستان، عبدالله اوجالان و موجودیت خلق کورد و آزادی خلق کورد را باید از این منظر ملاحظه کرد.

​​​​​​​   با دقت در تشدید شکنجه و انزوای امرالی در‌می‌یابیم که نه فقط در روژآوای کوردستان، بلکه بر تمامی بخشهای دیگر کوردستان به صورت موازی این حملات اشغالگرانه افزایش می‌یابند. همان انزوا و شکنجه‌ای که در امرالی بر رهبر آپو اعمال می‌شود، در هر چهار بخش کوردستان بر خلق کورد در قالب حملات اشغالگرانه و قتل‌عام خود را بازتاب داده است. اما انزوا و شکنجه‌ای که از ۵ آوریل سال ۲۰۱۵ تشدید شده است، در وهله نخست بر باشور و روژآوای کوردستان تحمیل شده است و در قالب حملات فاشیستی و مبتنی بر کشتار رو به تشدید شدن می‌رود.

​​​​​​​   کاملا مشهود است که در این ۵ سال اخیر در باکور کوردستان، در هر محوری، حملات اشغالگرانه و استعمارگرانه جمهوری ترک صورت گرفتند. حملات اشغالگرانه و مبتنی بر قتل‌عام ترکیه که علیه روژآوای کوردستان شروع شدند، بخشی از آن به شمار می‌روند. در همین راستا، بر مبنای همان سیستم امرالی نه فقط روژآوا، بکه تمامی کوردستان را هدف خود قرار دادند. از آنجا که در امرالی سیستم شکنجه و انزوا برقرار است، بر همان مبنا نیز حملات اشغالگرانه و مبتنی بر کشتار علیه روژآوای کوردستان صورت می‌گیرند. و در این خصوص؛ خاتمه سیستم شکنجه و انزوای تحمیلی بر امرالی، از میان برداشتن آن به آزادی و دمکراسی در کوردستان منتهی می‌شود.

​​​​​​​   فرات: همانگونه که استحضار دارید، از ۹ اکتبر بین اشغالگران ترکیه و خودمدیریتی شمال-شرق سوریه نبردی دشوار وجود دارد. هر چند در مورخ ۱۷ اکتبر بین آمریکا و ترکیه آتش بسی ۵ روز اعلام شده بود؛ اما مشخص است که هنوز ادامه دارد. به نظر شما علت این جنگ چیست و نتایج آن چه خواهد بود؟

​​​​​​​   کالکان: دلیل جنگ اخیر، ذهنیت استعمارگرانه و مبتنی بر کشتار و سیاست دولت جمهوری ترکیه و حاکمیت آ.ک.پ/ م.ه.پ می‌باشد که دشمن کوردها هستند، دولت جمهوری ترکیه و رهبر آن، رجب طیب اردوغان نیز درصددند از جنگ جهانی سوم بهره گیرند، قتل‌عام کوردها را به نتیجه مورد نظر خود برسانند، تمامی ملت‌ها و فرهنگهای دیگر را نابود کنند و جامعه و دولتی را مبتنی بر یک زبان و یک فرهنگ بینان نهند. نیروهایی مانند آمریکا و روسیه که سیاست جهانی را به پیش می‌برند، برای منافع خود فرصتی یافته و امکان تبلور این ذهنیت سیاسی مبتنی بر قتل‌عام را مهیا می‌کنند.

​​​​​​​   دولت ترک که این فرصت و مجال را به عنوان حمایت از خود مشاهده کرده است،  از یک سو، در باکور کوردستان این حملات مبتنی بر قتل‌عام را اداره کرده و بر این مبنا بر باشور کوردستان نیز فشار وارد می‌آورد. از سوی دیگر نیز به منظور آنکه تجسم کوردیت در روژآوای کوردستان را از میان بردارد و خودمدیریتی دمکراتیک شمال-شرق سوریه را از میان بردارد، از ۹ اکتبر به این اشغالگری و حملات دست زده و آن را ادامه می‌دهد. براین مبنا حیات آزاد و دمکراتیک کوردها در روژآوا و خلق‌های شمال-شرق سوریه و حق خود مدیریتی آنها درحال نابودی است. زیرا در درجه نخست کورد، خلق‌های شمال-شرق سوریه به سازماندهی خود دست زده و یکصدا تبهکاران فاشیست داعشی را از میان برده‌اند. یکی از بزرگترین انقلابهای آزادیخواهی تاریخ را رقم زدند، سیستم خودمدیریتی دمکراتیک را بر مبنای برادری خلق‌ها ایجاد کردند. این سیستم و موجودیت و آزادی کوردها، دولت جمهوری ترکیه را که موجودیت خود را بر مبنای نابودی کوردها تاسیس کرده است، دچار هراس نموده است و برای تغییر این ذهنیت و سیاست آنها را سرکوب می‌کند. می‌خواهد که از این سیستم رهایی یابد، از همینرو دولت ترک، حاکمیت ا.ک.پ/ م.ه.پ این حملات اشغالگرانه را تداوم می‌بخشد.

​​​​​​​   بار دیگر اعلام می‌کنیم که حملاتی که جمهوری ترکیه در ۹ اکتبر آغاز کرده است، حملات اشغالگرانه و مبتنی بر قتل‌عام هستند و درچارچوب جنایت علیه بشریت جای می‌گیرند. دولت جمهوری ترکیه زمانیکه به این جنایت علیه بشریت ادامه می‌دهد، کاملا بر این مسئله اتکا می‌نماید که یکی از اعضای ناتو و عضو سازمان ملل است. حمایت امریکا و روسیه را مورد بهره‌برداری خود قرار می‌دهد. به همین دلیل در این اشغالگری سازمان ملل متحد، ناتو و آمریکا و روسیه مسئولیت دارند. نیز دولت ترکیه این حملات اشغالگرانه را به نام ترکیه انجام داده و از فرصتها و امکانات ترکیه استفاده می‌کند. به همین دلیل نیز جامعه ترکیه و نیروهای موجود در این کشور را نیز در این جنایات سهیم می‌نماید. به همین دلیل آنها نیز در این رابطه مسئولیت دارند. بدون تردید ضعف ذهنیت، سازماندهی و اتحاد جامعه کوردی زمینه را برای چنین حملات وحشیانه‌ای مهیا کرده است. به همین دلیل باید ضعف در این موارد را نیز بخشی از این مسئولیت قلمداد کرد و بدون هیچ تردیدی باید این نواقص نیز رفع شوند.

​​​​​​​   طیب اردوغان نیز انکار نمی نماید که جنگ ۹ اکتبر را آغاز کرده است. او در رابطه با دلیل اصلی این نبرد اینگونه می‌گوید: ما اجازه نمی‌دهیم که کوردها از یک موقعیت سیاسی برخوردار شوند. در این چارچوب، بدون حمایت آمریکا و روسیه، با استفاده از تمامی فرصتها، ترکیه طی ۹ روز [این گفتوگو در نهمین روز حملات اشغالگرانه رژیم ترک صورت گرفته است] به حملات سبعانه‌ای دست زده و به قتل‌عام دست زده است.  در این حملات عمدتا هواپیما، تانگ و توپ مورد استفاده قرار گرفته و هیچیک از موازین حقوقی مد نظر قرار نگرفتند. در درجه نخست در سریکانی، در بسیاری از شهرهای دیگر به قتل‌عام غیر نظامیان دست زدند، اسلحه شیمیایی و دیگر سلاحهای ممنوعه را به کار بردند. در این رابطه صدها غیر نظامی کشته شده‌اند. بیش از ۶۰۰ غیر نظامی کشته شدند. دبیرکل حزب آینده سوریه، هفرین خلف را به قتل رساندند، دهها کودک را با سلاحهای شیمیایی مجروح نموده‌اند.

​​​​​​​   همراه با جنایت علیه بشریت، آشکار است که رهبری طیب اردوغان فاشیست، در اشغالگری خود به موفقیت دست نیافته و طرح وی به نتیجه نرسیده است. در این فرایند، در سریکانی و اطراف آن، هر چند در بعد نظامی قادر به ورود به این منطقه شده باشند، اما قادر به دستیابی به هدف عمق ۳۲ کیلیومتری بین گریسپی و سریکانی نشده‌اند. برعکس، ارتش اشغالگر ترکیه و بازماندگان داعش و القاعده ضربات سنگینی را نیز متحمل شده اند. در درجه نخست، نیروهای سوریه دمکراتیک و یگانهای مدافع خلق و مدافع زنان، خلق‌های شمال –شرق سوریه علیه اشغالگری فاشیستهای ترک به مقاومت قهرمانانه‌ای دست زده‌اند. در هر چهار بخش کوردستان و در خارج از میهن، خلق‌های خاورمیانه ، زنان و جوانان حمایتهای وسیعی را از مقاومت به عمل آورده‌اند، خصوصا واحدهای عربی و اروپایی، بسیاری از دولت‌ها و رهبران علیه اشغالگری جمهوری ترکیه واکنش نشان داده‌اند. و اخیرا، دولت جمهوری ترکیه و حاکمیت ا.ک.پ/ م.ه.پ نیز غیر از قت‌لعام، جنایت علیه بشریت، به موفقیت دیگری دست نیافته‌اند. کوردها و رهبری خودمدیریتی دمکراتیک شمال-شرق سوریه متشکل از نیروهای متفاوتی حمایت اخذ کرده‌اند، مسئله آزادی را به موضوعی جهانی و انسانی تبدیل کرده‌اند.

​​​​​​​   فرات: علت آتش بس ۱۷ اکتبر بین آمریکا و ترکیه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ چرا به نتیجه‌ای مانند آتش‌بس ختم شده است؟

​​​​​​​   کالکان: مشخص است که اتش‌بس اعلام می‌کنند، زیرا به نتیجه مورد نظر خود دست نیافته‌اند و به موفقتی دست نیافته‌اند. در غیر اینصورت، اگر به اهداف خود دست می‌یافتند، نیازی برای آتش‌بس موجود نبود. اما اگر طرح خود را به پیروزی می‌رساندند، بدون تردید این پیروزی را اعلام می‌کردند. اما به هدف دست نیافته‌اند، باید این نکته را مشخص کرد که حمله اشغالگری به پیروزی دست نیافته است. در رابطه با مقاومت خلق‌های شمال-شرق سوریه، نیروهای سوریه دمکراتیک و مقابله با تلاشهای جامعه جهانی به پیروزی دست نیافتند. گفته می‌شود که ترامپ و اردوغان برای سیاستهای داخلی، برای پیروزی در سیاست در رابطه با چنین جنگی توافق کرده‌اند، طبق اطلاعات، رهبری فاشیست طبیب اردوغان در آستانه فروپاشی است. در انتخابات محلی ۱۳ مارس و ۲۳ ژوئن شکست خوردند، اما با حملات اشغالگری از این دست و قتل‌عام، تلاش دارند تا بقای خود را تداوم بخشند. رئیس جمهوری آمریکا، ترامپ نیز از وظیفه‌اش برکنار می‌شود. شانس آنچنانی برای پیروزی در انتخابات آتی نخواهد داشت و هر دو نیز نیازمند آنند که دستور کار روز را تغییر داده و هم از سیاستهای داخلی به نفع خود استفاده کنند. به همین دلیل طبق گفته ترامپ در رابطه با یک جنگ بی‌معنا تصمیم گرفته‌اند و ان را آغاز کرده‌اند. آیا واقعا به هدف خود رسیده‌اند؟ یا آنگونه که برای امریکا و ترکیه روشن شده است، مشخص می‌شود که هیچگاه اینگونه نبوده است. اما نتایج این واقعیت را ما در ماهها و سالهای آینده خواهیم دید. مشخص است که جنگ مذکور، این دو حاکمیت را درهم خواهد شکست.

​​​​​​​   هر چقدر هواپیما، تانک و توپ و سلاح نیز مورد استفاده قرار گرفته باشد، نشان می‌دهد که ارتش اشغالگر ترکیه در جریان جنگ تلفات وسیعی را متحمل شده و به موفقیت دست نیافته‌اند. و مهمتر از همه دولت ترک در تمامی جهان منزوی شده است. با این حملات اشغالگرانه تلاش می‌کند تا موجودیت کوردها و حقوق آنها را از میان بردارند. اما تمامی جهان، برخلاف این مسئله بر واقعیت کوردها معترف می‌باشند. مسئله کورد را شناخته و بسیاری به حمایت از کوردها دست زده‌اند و مبارزه آزادیخواهی آنان را مورد حمایت قرار داده‌اند. و در این حال دولت ترکیه درصدد اشغال روژآوا است. آنچه را که در دست نیز دارد از دست می‌دهد. چنین اتفاقی برای نخستین بار در جهان و تاریخ است که روی می‌دهد. به همین دلیل رهبری اردوغان بدون چاره مانده و درصدد ارزیابی مجدد وضعیت برامده است. وضعیت ترامپ در این جنگ بسیار شکننده‌تر است. قدرتی است که نیروی خود را از منطقه جنگی خارج کرده است و وارد جنگ نشده است، تلاش دارد تا آتش‌بس را اعلام کند. چنین مسائل متضادی مگر امکان دارند؟ در صورتیکه نیروهای نظامی آنها در عرصه روژآوا حضور داشتند، چنین تلاشی اشکال نداشت و حایز اهمیت نیز بود. مشخص است که در وضعیت ناگواری قرار دارند. آتش بس میان نیروهایی برقرار می شود که علیه یکدیگر در نبرد هستند و به مقابله می‌پردازند. امریکا و ترکیه در وضعیت موجود نه در حال جنگ هستند و نه مخالف یکدیگر. بلکه بر عکس، هر دو در یک طرف قرار دارند. من براین باورم که در تاریخ این نخستین بار است که دو نیرو در یک جبهه واحد با هم آتش‌بس اعلام کرده اند. بسیار خوب، رهبری ترامپ چرا دچار چنین وضعیت بدون معنایی شده است؟ زیرا تصمیم ترامپ در خصوص عقب نشینی نیروها در سوریه راه را بر اشغالگری ترکیه باز کرده و هم در جهان و در نزد ائتلاف ضد داعش و در آمریکا از سوی بسیاری واکنشهای شدیدی را در برداشت. تا جایی که اداره ترامپ تأثیرگذاریش را از دست داده است. به منظور آنکه بدرستی در مقابل این وضعیت واکنش نشان دهند و اندکی تاثیرگذاری داشته باشند، اداره ترامپ درصدد برقراری اتش بس در روژآوا برامد. با چنین تلاشهایی ترامپ درصدد است خود را از وضعیت موجود رهایی بخشد.

​​​​​​​   وضعیت اداره ترامپ در جنگ بسیار ناگوارتر است. نیرویی که از منطقه عقب‌نشینی کرده و نجنگید سعی در اعلام آتش‌بس دارد. آیا می‌توان این همه تناقض را یکجا دید؟ حداقل اگر در مقطعی که نیروهای نظامی آنان در روژاوا بودند به چنین تلاش‌های دست زده بودند معنی‌دار بود. از قرار معلوم وضعیت دردناکی جریان دارد. آتش‌بس میان نیروهایی که علیه همدیگر می‌جنگند و دشمن هم هستند برقرار می‌شود. ایالات متحده و ترکیه اکنون نه با هم می‌جنگند و نه دشمن همدیگر هستند. بلعكس هر دو در یک طرف قرار گرفته‌اند. ادعا می‌کنم که در طول تاریخ این اولین بار است که دو نیرو آنهم در عین جبهه با هم اعلام آتش‌بس می‌کنند. بسیار خوب، اداره ترامپ چرا به چنین کار بی‌معنایی تن می‌دهد؟ زیرا تصمیم ترامپ مبنی بر خروج نظامیانش از سوریه و فراهم کردن زمینه اشغالگری جمهوری ترکیه واکنش‌های گسترده‌ای هم در سطح جهان و هم در میان نیروهای ائتلاف ضد‌داعش هم در ایالات متحده در پی داشته است. اداره ترامپ در میانه میدان بلاتکلیف ماند. اداره ترامپ برای نجات از این شرایط و تأثیر بیشتر آتش بس را به میان کشید. اداره ترامپ اینچنین خواستار نجات از وضعیتی است که به آن گرفتار شده است.

​​​​​​​   فرات: وضعیتی که از آن به اتش بس یاد می‌گردد به کجا ختم می‌شود؟

​​​​​​​   کالکان: بدون تردید آنچه که انجام شده است را نمی‌توان به عنوان آتش‌بس قلمداد کرد. فقط اداره ترامپ است که از آن به عنوان آتش‌بس یاد می‌کند. برای نمونه؛ دولت اردوغان می‌گوید که وقفه، از آن به عنوان آتش‌بس یاد نمی‌کند. مشخص است که از این جنگ دچار شرایط سختی شده است و وقفه در این جنگ را پذیرفته است. شاید، بسیاری از محاسبات ترکیه در این جنگ با شکست مواجه شده باشد و تلاش نماید که از پیامدهای آن رهایی یابد. شاید این وقفه را به عنوان آغازی برای این پایان قلمداد کرده باشد. ادامه این وضعیت را در غروب سه‌شنبه خواهیم دید. دیدار اردوغان با پوتین نتیجه آن را مشخص می‌نماید. در وضعیت آتش‌بس کامل قرار ندارند. بیانیه‌های صادره از سوی طرفین نشان می‌دهد که این جنگ به نوعی ادامه خواهد یافت. نیز مشخص شده است که ارتش اشغالگر ترک همچنان حاکی از نقل و انتقال نیرو و ادوات جنگی است. هم بیانیه‌های فرماندهی کل نیروهای سوریه دمکراتیک و هم خودمدیریتی شمال-شرق سوریه در رسانه حاکی از این امری هستند. مشخص است که نمی‌توان از ان وضعیت تحت عنوان آتش بس یاد کرد.

​​​​​​​   طرفینی که آتش بس را اعلام کرده‌اند، در وضعیت آماده باش قرار دارند، این طرفین هستند که در ضعیفترین وضعیت قرار دارند. آمریکا نیروهای خود را از منطقه عقب کشیده است، وضعیت موجود نشان می‌دهد که نیروهای خود را به عراق منتقل می‌نماید. ترامپ نیز صراحتا اعلام نمود که آنها در این جنگ شرکت نمی‌کنند. و در حقیقت از آنجا که امریکا در جنگ نیست، نمی‌تواند یکی از طرفین آتش بس باشد. زمانی که حملاتی را که با سلاحهای سنگین مشاهده می‌کنیم، می‌توان گفت که ترکیه در تداوم این جنگ از عزمی مصمم برخوردار است. اردوغان نیز در بیانیه‌ها و سخنرانی‌های خود تلاش می‌کند تا این مسئله را نشان دهد. اما دولت ترکیه در این رابطه در موضع اشغالگری قرار داشته و این وضعیت نیز در مخالفت با حقوق بین‌المللی است. به همین دلیل، در عرصه بین‌المللی دچار انزوا شده ست. غیر از چند دولت، تمامی دولتها علیه جمهوری ترکیه قرار دارند. ترامپ بیشترین حمایت را از وی به عمل می‌آورد اما هیچکس نمی‌داند که چرا. آیا از دولت اردوغان حفاظت و حمایت می‌کند؟ یا دولت اردوغان را به تله می‌کشاند؟ هیچ کسی در شرایط کنونی نمی‌تواند اطلاع دقیقی از این مسئله داشته باشد. مسئله شفاف نیست. در کوتاه‌مدت عقب‌نشینی ترکیه از جرابلس، باب و عفرین را به شیوه‌ای سیاسی می‌توان مشاهده کرد. در این رابطه در نتیجه حملات اشغالگرانه، هر چند می‌تواند یک قدرت باشد، اما نشان می‌دهد که ترکیه در سوریه در موقعیت بسیار شکننده‌ای قرار دارد. از سوی دیگر، همه مسئله کورد تاثیرات فراوانی را بر ترکیه خواهد گذاشت.

​​​​​​​   مشخص است که وضعیت کنونی، روسیه در سوریه قدرت گرفته است. اما مشخص نیست که روسیه از این قدرت و نیروی خود چگونه بهره خواهد گرفت. مشهود است که از دولت سوریه می‌خواهد که کوردها نیز به نوعی در این روند جای بگیرند. و این مسئله نیز در نوع خود دشمنی صریحی با ترکیه‌ست. دولت طیب اردوغان، به منظور مقابله با آمریکا، امتیازات فراوانی را به پوتین داد. تلاشهای اخیر نشان می‌دهد که آمریکا برای اینکه این تلاشها را ناکام بگذارد حمایتهای وسیعی را از دولت اردوغان به عمل آورده است. و دولت اردوغان تا کنون بین آمریکا و روسیه در نوسان است. در نهایت به مقطع کنونی رسیده است. چنین به نظر می‌رسد که در رابطه با سوریه، ترامپ و پوتین فراتر از رقابت با هم به توافق رسیده باشند. به همین دلیل می‌توان گفت که دیدار پوتین-اردوغان در روز سه‌شنبه، که نتایج را مشخص می‌نماید، به دیدارهای دیگر شباهتی ندارد و پوتین اردوغان را تحت فشار قرار می‌دهد. تا کنون برای آنکه افراد موجود در ادلب به روژآوا انتقال یابند، پوتین از اردوغان حمایت کرده است. اما اکنون صحنه تغییر کرده است، پوتین سه‌شنبه می‌تواند به اردوغان بگوید که عفرین و جرابلس نیز در میان این طرح هستند. تمامی نیروی نظامی خود را باید سوریه عقب کشیده و این مناطق باید به من تحویل داده شوند.

 ​​​​​​​   مختصر و مفید؛ معامله در رابطه با کوردستان همچنان ادامه می‌یابد. خودمدیریتی شمال-شرق سوریه با رهبری دمشق و روسیه به داد وستد می‌پردازند. در میان این داد و ستدها که در زمان جنگ به مقطع کنونی رسیده‌اند، بعد از ۵ روز وقفه‌ای ایجاد شده است؛ تا تحولات دیگر در این رابطه خود را نشان بدهند. اختلافات ادامه می‌بایند و تاثیرات جنگ خود را بروز می‌دهند. اما تا زمانیکه مسئله موجودیت و آزادی کوردها در این چارچوب حل نشود، تا زمانیکه در پی دستیابی به یک راه حل سیاسی برنیاید که در درون آن حقوق دمکراتیک کوردها را حفظ نماید، تا زمانیکه وضعیت کنونی در روژاوا تغییر نیابد و همراه با حل مسئله کورد در بخشهای دیگر کوردستان نیز همراه نباشد، امکان ندارد که وضعیت جنگی خاتمه یابد. اگر در این رابطه دقت کنیم می‌بینیم که بر طبق وضعیت هر چند تعامل و برخورد با این مسئله از سوی برخی از طرفها خوب بود، اما این برخوردها در سطح دست‌یابی به حل و فصل مسئله نبوده است. این امر نشان می‌دهد که وضعیت پر از تضاد همچنان به گونه‌ای آشفته همچنان ادامه دارد.

​​​​​​​   از سوی کوردها و نیروهای سوریه دمکراتیک این توافق آمریکا و ترکیه به عنوان توافقی رسمی می‌تواند ارزیابی شده و می‌توان آن را مهم ارزیابی کرد. اما این وضعیت نیز شکننده است. نکته اساسی مرتبط با پایان دادن به اشغالگری ٩ اکتبر است.  در توافق ١٣ ماده‌ای که از ان به عنوان اتش بس یاد می‌کنند در بسیاری از موارد عدم شفافیت وجود دارد. برای کوردها نیز بدون تردید این ماده دارای اهمیت است که عقب نشینی نیروهای سودریه دمکراتیک را مد نظر قرار داده است؛ اما این مسئله هنوز شفاف نیست. طرف ترکی می‌گوید که به طول ۴۴۴ کیلومتر و عمق ٣٢ کیلومتر. فرماندهی نیروهای سوریه دمکراتیک نیز می‌گوید که این منطقه باید به طول ١٢٠ کیلومتر باشد. بدون گمان خواسته‌های دولت ترک نمی‌تواند از سوی نیروهای سوریه دمکراتیک و خودمدیریتی شمال-شرق پذیرفته شوند. عقب‌نشینی یگانهای مدافع خلق و یگانهای مدافع زنان به طول ۴۴۴ کیلومتر و به عمق ٣٢ کیلومتر به معنای تحویل دادن روژآوای کوردستان و نابودی یگانهای مدافع خلق و زنان ست.

​​​​​​​   خواست دولت ترک اینست که روژآوای کوردستان را تصرف کند. کوردها را از کوردستان اخراج و قتل‌عام نماید. یگانهای مدافع خلق و زنان را نابود کند و خودمدیریتی شمال-شرق سوریه را نابود کند. و حتی در رابطه با آن نمی‌توان فکر کرد. مختصر و مفید مشخص است که توافق آمریکا و ترکیه سندی بر قتل‌عام کوردها بوده و کوردها و دیگر خلق‌ها تا آخرین لحظه مقاومت کرده و در سوریه و کوردستان، به اشغالگری ترک خاتمه خواهند داد.

​​​​​​​   فرات: در چنین فرایندی، چه وظیفه‌ای بر عهده جامعه و سیاست کوردی قرار می‌گیرد؟ باید در این دوره چه اقداماتی را انجام دهند؟

​​​​​​​   کالکان: در فرایند کنونی نباید کوردها از موجودیت و آزادی خود دست بشویند، چنین مسئله‌ای بسیار مهم است. زیرا وضعیت و شرایط کنونی برای آنها شانسی بزرگ و نهایی تلقی می‌شود. اگر در چارچوب این فرایند نتوانند، قتل‌عام کوردها همچنان ادامه یافته و نمی‌توانند موجودیت آزاد خود را تامین نمایند. در آن زمان است که در معرض تهدیدی بزرگ واقع شده و تمامی دستاوردهای خود را از دست می‌دهند. اما از آنجا که خود این وضعیت را به خوبی ارزیابی کرده‌اند، علیه اشغالگری ترکها در تمامی بخشهای کوردستان و خارج از میهن در مقاومت آزادیخواهانه روژآوا سهیم شده و به فعالیت مشغول هستند، سیاست کوردی بیش از هر زمان دیگری برای عمل مشترک مهیاست. زنان و جوانان کورد در هر عرصه‌ای بپا خاسته‌اند. اکنون ١٢ روز است که در در تمامی مناطق بپاخاسته‌اند. دمی آسایش نداشته و همه یکصدا فریاد می‌زنند که همه جا روژآواست، مقاومت در همه جا در جریان است،  بدین شیوه عصیان کرده‌اند. از این طریق می‌خواهد که تهدید موجود را محدود نمایند، اشغالگری را از میان برده و با آزادی روژآوا، موجودیت و آزادی خود را تضمین نمایند. نخستین موضوعی که باید مد نظر قرار گرفته و به خوبی درک شود، این نکته است.

​​​​​​​   دومین نکته؛ باید هم واقعیتهای سسیستم جهانی و ترکیه درک شود و این مسئله نیز مورد بررسی قرار گیرد که این مسئله برای کوردها واجد چه معنایی است، مسئله کورد چیست و چگونه این مسئله می‌تواند به راه حل دست یابد؟ نباید هیچگاه این مسئله را از یاد ببرند. با مد نظر قرار دادن رویدادهای میانمدت این سوال مطرح می‌شود که دولت اردوغان چرا وارد سوریه شده است؟ چرا به دشمنی با دولت اسد پرداخته است؟ بدون گمان ترکیه تلاش نمود تا آشفتگیهای سوریه به نفع خود سود ببرد، و اجازه ندهد که کوردها به حقوق خود دست یابند، اجازه ندهد که کوردها به موقعیتی دست یابند. مدت ٨ سال است که تمامی راهکارهای موجود را در پیش گرفته‌اند تا اهدافشان را محقق کنند. حملات اشغالگرانه ٩ اکتبر نیز در همین راستا آغاز شده است. تا زمانیکه سیاست و ذهنیت دشمنی با کوردها و خلق‌های ترکیه تغییر نکند، آنها هیچگاه دست از این هدف خود برنخواهند داشت. در این راستا همانگونه که با باکور و باشور کوردستان برخورد می‌کنند، در روژآوا نیز عمل می‌کنند. هم اکنون نیز همین برخورد را انجام می‌دهند. در هر جایی از جهان، کوردی را بیابند، موجودیت، دستاورد و دوستی با کوردها را مشاهده کنند، گویا گاوی هستند که رنگ قرمز را دیده و خشمگین شده‌اند، دست به حمله می‌زنند. جامعه و سیاست کوردی نباید هرگز این واقعیت را از یاد ببرد. دولت ترکیه همان رفتار دشمنانه‌ای را که با کوردیت در باکور کوردستان انجام می‌دهد، همان نوع دشمنی را با کوردها در باشور کوردستان نیز انجام می‌دهد، تقدیر کوردها در تمامی بخشهای کوردستان مشترک است و موجودیت آزاد انها نیز به یکدیگر وابسته است.

​​​​​​​   تا زمانیکه مبارزه آزادی پیروزمندانه ذهنیت و سیاست دشمنی با کوردها را از میان برندارد، دولت ترک حملات خود به کوردها را ادامه می‌دهد. باید جامعه و تمامی احزاب سیاسی کوردی  این واقعیت را درک کنند و در این چارچوب مقاومت کنند. لازم است که در این چارچوب به جنگ و مقاومت روژآوا نگریسته و از آن حمایت نمایند. باید در مقابل هر تله و خدعه‌ای، هوشیاری داشته باشند. بدون گمان کوردها طرفدار آتش‌بس و راه حلی بدون سلاح هستند. اما دشمن بدینگونه نیست. در این دوره ما نباید بر مبنای واقعیت خود به این مسئله برخورد کنیم، باید واقعیت دشمن را نیز به خوبی بشناسیم و بر این مبنا برخورد نموده و  موضعگیری کنیم. به همین دلیل امکان ندارد که یگانهای مدافع زنان و خلق و نیروهای سوریه دمکراتیک درخواستهای دولت ترک را بپذیرند. کدام یک از طرفین، طرف دیگر را از منطقه عقب خواهد راند؟ طبیعی است که نیروی که باید عقب‌نشینی نماید ارتش اشغالگر دولت ترک است. غرب نیز می‌خواهد از شمال و شرق سوریه عقب‌نشینی نماید. نیروهایی که باید عقب‌نشینی کنند نیروهای آزادیخواه و دفاع ذاتی خلق نیستند. بلکه نیروهای اشغالکر دولت ترک هستند. کوردها خواهان چنین مسئله‌ای بوده و باید در این رابطه نیز تا اخرین نفس با عزمی جزم، به مقاومت دست بزنند. تمامی رویدادها به مقاومت وابسته است. از یاد نبریم که شهید گرانقدرمان، مظلوم دوغان گفته است که مقاومت زندگی است، تسلیم شدن خیانت است و مقاومت پیروزی است.

​​​​​​​   اما از سوی دیگر آشکار است که خلق‌های شمال-شرق سوریه، کوردها در روژاوا و نیز یگانهای مدافع خلق و زنان و نیروهای سوریه دمکراتیک که علیه داعش به پیروزی دست یافتند، علیه اشغالگری ترکیه تا آخرین نفس مقاومت کرده و خلقمان در هر چهار بخش کوردستان و جامعه جهانی از این مقاومت حمایت خواهند نمود. در درجه نخست، زنان و جوانان، و تمامی آحاد خلقمان چنین موضعی خواهند داشت. بدیهی است که باید سیاست کوردی چنین موضعی را از خود نشان دهد و اتحاد خود را در این رابطه نشان دهد. چنین فراخوانی از سوی کنگره ملی نیز منتشر شده است و این امر به عنوان وظیفه کوردها مشخص شده است. در این دوره بر مبنای فراخوان کنگره ملی کوردستان نیز برای برگزاری کنفرانس دمکراتیک ملی که ضامن اتحاد ملی در میان کوردهاست، تلاش شده است و برگزاری این کنفرانس مسئله‌ای لازم است. اما صرف انتشار بیانیه برای حمایت از روژآوا کافی نیست. باید تلاشها در تمامی ابعاد گسترده شوند.

​​​​​​​   بر این اساس به مقاومت تاریخی شمال-شرق سوریه درود می‌فرستم. از شهدای قهرمان با احترام یاد کرده و یاد و خاطره آنان را گرامی می‌دارم. براین باورم که مقاومت شرف و شکوه، مقاومت آزادیخواهانه، نبرد روژآوا بدون هیچ تردیدی به پیروزی خواهد رسید. بدون تردید ما در این چارچوب عمل نموده و به حل و فصلی سیاسی دست می‌یابیم. اما در این دوره، مسئله اساسی مقاومت است. نیروهای سیاسی هر تصمیمی اتخاذ کنند، خلق‌های شمال-شرق سوریه، خلق کوردستان و جامعه جهانی تا پایان دادن به اشغالگری فاشیسم ترک، تا آخرین نفس برای حیاتی آزاد به مقاومت دست خواهد زد. مقاومت آزادیخواهانه و دمکراسی بدون هیچ تردیدی باید به پیروزی برسد.

​​​​​​​   در همین راستا از تمامی افرادی که خود را انسانهای آزاد، دمکراتیک می‌خوانند می‌خواهم که علیه اشغالگری جمهوری فاشیست ترکیه، در اقصی نقاط جهان، به مقاومت دست زنند. برای تمامی افرادی که در این راه، مقاومت دمکراسی و آزادیخواهی را به پیش می‌برند آرزوی پیروزی دارم. ظلم و اشغالگری به پایان خواهد رسید و رزمندگان آزادی به پیروزی دست خواهند یافت.