حسین دجله از اعضای شورای رهبری کنفدرالیسم جوامع کوردستان اظهار داشت که مهمترین پاسخ برای کنگره ارزروم و سیواس، ایجاد جبهه مشترکی برای مبارزه علیه فاشیسم بوده و در این رابطه گفت سیاستهای فاشیستی آ.ک.پ/ م.ه.پ نه تنها به خلق کورد ضرر میرساند، بلکه به ترکها نیز ضرر میرساند.
حسین دجله از اعضای شورای مدیریتی کنفدرالیسم جوامع کوردستان به مناسبت سالگرد برگزاری کنگره سیواس با خبرگزاری فرات به گفتگو پرداخت.
دجله در رابطه با کنگره سیواس اظهار داشت: با شکلگیری جمهوری و فرایند توطئه و تحریکات از آن یاد میشود. با تحریکات جنبش ارتجاعی در فرایند کنگره ارزروم و سیواس تلاش نمودند عدم دست یابی به حل مسئله کورد تا برهه کنونی ادامه یابد. در این رابطه دجله اظهار داشت در آن زمان نیز مقاومت کوردها علیه نیروهای ائتلاف وجود داشت و به همین دلیل مصطفی کمال پیش از آنکه وارد آناتولی شود، به کوردستان عزیمت نمود. به همین دلیل پیش از نشست آناتولی، کنگره ارزروم و سیواس مهمترین مراجل این روند به شمار می روند. ارزروم وسیواس دو شهر مهم کوردستان به شمار میروند. در آن دوره نیز این دو شهر از مراکز سیاسی کوردها به شمار میرفتند. مصطفی کمال در این فکر بود که مقاومت را سازماندهی نماید. به همین دلیل تصمیم میگیرد که به کوردستان به عنوان بهترین جا برای سازماندهی این مقاومت رفته و براین مبنا به کوردستان و ارزروم میرود.
دجله در این رابطه اعلام نمود که در این فرایند عامل ترک بودن در اولویت قرار نداشت، اگر اینگونه میبود چرا کوردها در این کنگره در شرکت میکردند؟ اکثریت کسانی را که مصطفی کمال به این کنگره دعوت کرده بود کورد بودند؛ در این باره نیز گفت: کوردستان مرکز استراتژیک مقاومت بود مصطفی کمال نیز بر این مبنا علیه حکومت عثمانی دست به عمل زد، پیش از شروع این فرایند، در هیچ منطقهای هیچ مقاومتی که بتواند به حکومت فشار بیاورد، در جریان نبود. مصطفی کمال در صدد بود که نیروی سیاسی و نظامی کوردها را به حمایت از خود وادارد. به همین دلیل نیز بود که توانست توجه غرب را به سوی خود جلب کند. کوردستان برای وی نقش پشت جبهه و منطقه آزادد شده را داشت.
در بخش دیگری از سخنان خود دجله اظهار داشت: در بعد تاریخی و جغرافیایی آناتولی و مزوپوتامیا از اتحادی استراتژیک با یکدیگر برخوردار بودند. هر دو منطقه جغرافیایی بعد از آنکه به یکدیگر اتکا نمودند به نیرو تبدیل شدند و آنچه که ارتباط کوردها و ترکها را نیز مشخص نمود، امری واقعی بود. زمانیکه ترکها در آناتولی سکنی میگزینند، در چنین چارچوبی با کوردها ارتباط برقرار کردند. از طریق چنین ائتلافی ترکها وارد آناتولی میشوند و ان مسئله تداوم مییابد. ائتلاف و اتحاد کوردها و ترکها در چارچوبی از اسلام علیه بیزانس ایجاد شد. هدف از چنین اتحادی در هم شکستن نیروی بیزانس است. هر دو طرف نیز در این رابطه با یکدیگر همکاری داشتند. بعدها نیز اتحاد کوردها و ترکها ادامه می یابد. این مسئله در خصوص اتحاد کوردها و ترکها و اشغال آناتولی و کوردستان مسئلهای تعیین کننده بود.
در آناتولی و کوردستان و در بسیاری از نواحی دیگر، سازمانهای مقاومت ایجاد شده و این سازمانهای محلی دست به مقاومت زدند. مقاومتهای انجام گرفته در کوردستان بسیار تاثیر گذار بودند. اما این مقاومتها در سطح محلی مانده و از استراتژی برخوردار نبودند. در این چارچوب سازمانهای مقاومت در کوردستان به سوی اتحاد گام نهادند. در کنگره ارزروم این مسئله تحقق یافت. و از این نیز مهمتر، گروه رهبری ایجاد شد که نمایندگی جنبش مقاومت را برعهده داشته و بدین شیوه زمینه برای کنگره سیواس نیز ایجاد شد. دجله در ادامه سخنانش افزود: در کنگره سیواس اتحاد جنبش مقاومت کاملا شکل گرفت. این کنگره از چنین زمینه سیاسی و اجتماعی برخوردار است. اشغال فعلی آناتولی و کوردستان، فکری که خواهان احیای پیوند کوردها و ترکها است را با خود به همراه آورد.
دجله در رابطه با دیالکتیک اتحاد کوردها و ترکها گفت: این اتحاد متکی به محتوای سیاسی و الزامی بود که شرایط و زمینههای آن را مهیا میکرد. رهبر آپو میگوید این الزام به همان اندازه، برای فرایند کنونی نیز لازم است. اکنون نیز توطئه و تحریکاتی در رابطه با پیوندهای بین کوردها و ترکها اعمال میشود. حاکمیت آ.ک.پ/ م..پ گونهای بسیار ظریف از فاشیسم را به پیش میبرند. چنین وانمود میکنند که بر مبنای میثاق ملی عمل میکنند. اما در حقیقت آن را برعکس جلوه میدهند. مناطقی در میثاق ملی به عنوان سرزمین مشترک ترکها و کوردها معرفی شده بود. در کنگره سیواس نیز آمده بود که کوردها و ترکها در رابطه با حقوق اجتماعی و نژادی باید یکدیگر را به رسمیت بشناسند. فاشیسم آ.ک.پ/ م.ه.پ به تمامی این مسئله را بر عکس جلوه میدهد. کاملا بدیهی است که چنین عملی را در راستای ایجاد زمینه برای جنگ ترک و کورد انجام میدهند. این وضعیت را نمیتوان بر زبان آورد. بقای پروژه دولت متمرکز و قاتل حاکمیت آ.ک.پ/ م.ه.پ بر این مبنا قرار دارد.
حسین دجله از اعضای کنفدرالیسم جوامع کردستان در ادامه سخنانش افزود: سیاستهای فاشیستی آ.ک.پ/م.ه.پ نه فقط به کوردها آسیب میرساند، بلکه به ترکها نیز ضرر میرساند. فاشیسم ا.ک.پ/ م.ه.پ در هر منطقهای کوردها و ترکها را در مقابل یکدیگر قرار میدهد. تمامی مناطقی را که کوردها در آن ساکن هستند مورد تهدید اشغالگری قرار میدهد. این مسئله به فاجعه و مصیبت منتهی میگردد. این سیاستهای فاشیستی آ.ک.پ/ م.ه.پ از هیچ زمینه سیاسی و اجتماعی برخوردار نیست. حاکمیتی است که بر خلاف زمینه ها حرکت کرده و خود را برمبنای ذهنیت دولتی متمرکز و یکپارچه و ناسیونالیسمی مبتنی بر کشتار سازماندهی مینماید.
زمانیکه این سیاست فاشیستی آ.ک.پ/ م.ه.پ همه را در مقابل یکدیگر قرار داده و یکدیگر را به دشمن مبدل نماید، هیچ کس نمیتواند به نتیجهای دست یابد. باید حتما در مقابل با این مسئله ایستادگی نمود. بدینگونه و باید با ایستار اتحاد سالهای ١٩١٨-١٩٢١در مقابله با فاشیسم آ.ک.پ/ م.ه.پ مقاومت نمود. ایجاد و تاسیس جبهه مبارزهای مشترک بین کوردها و ترکها علیه فاشیسم، میتواند بهترین پاسخ به کنگرههای سده بیستم باشد. بدون تردید نه فقط کوردها و ترکها، بلکه باید خلقهای دیگر نیز، اتحاد نیروهای دمکراتیک را ایجاد نمایند. از همه میخواهیم که علیه فاشیسم، جبهه مشترکی را برای مبارزه تشکیل دهند.