جمیل باییک ریاست مشترک شورای رهبری کنفدرالیسم جوامع کوردستان: جنگ رژیم آ.ک.پ/ م.ه.پ علیه خلق کورد، تهدیدها و حملات در شمال و شرق سوریه، حملات اشغالگری در جنوب کوردستان و مقاومت خلق علیه این حملات را در گفتگویی با خبرگزاری فرات تحلیل کرد.
— اخیرا در جریان انتخابات محلی دو حزب آ.ک.پ/ م.ه.پ شکست خوردند. در بررسی افکار عمومی میتوان مشاهده کرد که حمایت خلق از آنها خصوصا در مناطقی که به حمله دست میزند کاستی گرفته است. در چنین وضعیتی شما این سیاست را چگونه ارزیابی میکنید؟ حاکمیت ا.ک.پ/ اردوغان علیه شمال و شرق سوریه تهدید میکند. شما این تهدیدات را چگونه ارزیابی میکنید؟ در مقابله با این تهدیدات علیه خلقهای شمال و شرق سوریه، باید چه موضعی گرفته شود؟ اکنون میان آمریکا و روسیه سیاست تعادل را به پیش میبرید؟ آیا به نظر شما این سیاست به موفقیت دست خواهد یافت؟ از سوی دیگر در ادلب رویدادهایی در حال وقوع هستند. میگویند که اردوغان خائن، ترکیه خائن، وقتی که تمامی این مسائل در کنار هم قرار گیرند و آنها را ارزیابی نماییم، به نظر شما وضعیت ترکیه در سوریه چگونه خواهد بود؟
باییک: سیاستی که از سوی اردوغان-باخچلی در پیش گرفته شده است، رفته رفته ترکیه را تضعیف کرده و در موقعیت بدی قرار میدهد و مسائل و مشکلات را نیز بزرگ مینماید. این سیاست نه فقط در داخل ترکیه باعث محدودیتها و دشواریهایی شده است در خارج از ترکیه نیز برای ترکیه دشواریهای فراوانی ایجاد مینماید. حاکمیت آ.ک.پ/ م.ه.پ روز به روز با ضعف بیشتر مواجه میشود. و این مسئله ناشی از سیاست آنها است، و الان مقاومتی بسیار قدرتمند در برابر آنها وجود دارد. این مقاومت آنها را تضعیف کرده و برای آنها مشکلاتی ایجاد میکند. درست است که مقاومت رهبر آپو، مقاومت گریلا، پ.ک.ک. و خلق ما، آنها را تضعیف می نماید، اما نوع سیاست ورزی آنها، این مقاومت را تقویت مینماید. به همین دلیل نیز، زمانی که سیاست مبتنی بر قتلعام و فاشیستی تقویت گردد، مقاومت علیه ان نیز تشدید میگردد و بیش از پیش آنها را تضعیف و به سوی مرگ سوق میدهد. به همین دلیل در میان جامعه ترکیه نیز رفته رفته بر ناراضیان سیاسی آنها نیز افزوده میشود. در مقابل آ.ک.پ بسیاری در مقابل این سیاستها قرار میگیرند. کسانی که بیش از این با اردوغان بودند، اکنون تلاش دارند حزب جدیدی را تاسیس نمایند. در میان آ.ک.پ بسیاری دست به استعفا زدهاند. خواهان پیوستن به حزب جدید التاسیس هستند.
در انتخابات شهرداریها نیز مشخص شد که خلق ترکیه از سیاستهای آنان ناراضی بوده و آنها را قبول ندارد و این امر در نتیجه انتخابات شهرداریها بر حاکمیت آ.ک.پ/ م.ه.پ مشهود گردید. اگر حداقلی از دمکراسی را رعایت میکردند و حرمت خلقها را نگاه میداشتند، به ارزشهای بشری پایبند بودند میبایست دست به استعفا میزدند. اما استعفا ندادند، در مقابل چکار کردند؟ چنان که گویی هیچ انتخاباتی روی نداده است و در حاکمیت شکست نخوردهاند، همچنان در مسند قدرت قرار دارند. چرا؟ از طریق ترس، شکنجه، دستگیری، قتل و کشتار تلاش دارند تا همه را به سکوت وادارند و احزاب جدید التاسیس را با ممنوعیت مواجه سازند. خصوصا که از طریق جنگ همه را به ترس و تسلیم وا میدارند تا هیچ کس در مقابل آنها قد علم ننماید، تا آنها همچنان در مسند حاکمیت باشند.
اما از سوی دیگر بقای آنها در مسند حاکمیت نیز دشوار شده است، این امکان را از دست دادهاند، صرفا از طریق جنگ میتوانند موقعیت را در حاکمیت حفاظت نمایند. به همین دلیل رفته رفته جنگ را برای بقای خود به سیاست اصلی تبدیل کردهاند. هم در ترکیه و هم در خارج از ترکیه. این حاکمیت آینده خود را کاملا به جنگ پیوند زده است. در این جنگ، به عنوان مسئلهای اساسی، جنگی علیه رهبر آپو، پ.ک.ک و خلق کورد به پیش برده میشود. زیرا رهبر آپو، پ.ک.ک و خلق کورد بزرگترین موانع آنها به شمار میروند. اگر این موانع از جلوی پای آنها برداشته شود و در این جنگ به نتیجهای دست یابند، دیگر در مسند حاکمیت خواهند ماند. و این ویژگی فاشیستها و اشغالگران و قاتلان است. در تاریخ، حاکمیتهایی از این دست، احزاب و سازمانهایی از این دست تنها از طریق جنگ تداوم بقای خود را در مسند حاکمیت حفظ کردهاند. و تا زمانیکه وارد جنگ نیز شدهاند، تداوم یافتهاند. حاکمیتهایی از این دست از طریق جنگ از بین نمیروند. این حاکمیتها فقط با مقاومت از میان میروند.
حتی بعد از انتخابات شهرداریها نیز مشخض شد که بدون مقاومت آنها از مسند حاکمیت پایین نخواهند آمد، از جنگ دست برنخواهند داشت. اما همه باید این مساله را به خوبی درک کنند که باید در مقابل این حاکمیت، به مقاومت دست بزنند. از طریق مقاومت است که می توان به بقای آنان خاتمه بخشید، در غیر اینصورت آنها هیچگاه دست از حاکمیت و جنگ برنخواهند داشت. به همین دلیل نباید هیچ کس خود را فریب دهد. اجازه ندهید به شما بگویند که ما برای صلح فعالیت می کنیم، ما برای دمکرای مبارزه می کنیم، ما صلح طلب هستیم. هیچیک از این موارد تحت لوای فاشیسم، تحت لوای قتلعام و جنگ و کشتار و شکنجه امکان پذیر نیست. بلکه باید در مقابل آن به مبارزه دست زد. و این سیاست درست و اصولی است. اکنون این حاکمیت نه فقط علیه شمال کوردستان، پ.ک.ک و گریبا دست به جنگ میزند، بلکه در بخشهای دیگر نیز در جنوب، شرق و روژاوا به جنگ دست زده است. روزانه به تهدید سوریه و روژآوا دست میزند. اگر امروزه ترکیه علیه سوریه و روژآوا چنین سیاستی را اتخاذ گرده است، با این وجود از قدرتی برخوردار نیست. برخی از دولتها به این کشور نیرو میبخشند. زیرا حافظ منافع ین دولتها نیز هستند. منافع سرمایه داران ترکیه اینگونه میخواهد، به همین دلیل منافع برخی از سرمایهداران ترک و برخی از دولتها در یک نقطه به هم میرسد. به همین دلیل آنها از حاکمیت اردوغان-باخچلی حمایت میکنند. میبینند که با این اقدامات میتوانند منافع خود را کسب کنند. زیرا از آنها بهتر نمیتوانند شخص یا گروه دیگری را بیایند. اردوغان-باخچلی کاملا در خدمت آنها قرار دارند. خلقها را فریب میدهند، میگویند که ملی هستیم، همه چیز ما ملی است، و ملت ترکیه را برای خود مبنا قرار میدهند و براین مبنا دروغهای بزرگی را تحوبل جامعه میدهند. با همکاری دولتهای خارجی بر مسند قدرت نشستند، با همکاری سرمایه داران ترکیه به قدرت رسیدند، و تحت لوای آنان این سیاست را پیگیری مینمایند. واقعیت این است. آنها ملی نیستند. کاملا علیه ترکیه هستند. علیه خلقها هستند. کسانی که از طریق جنگ حاکمیت خود را تداوم میبخشند، تقدیر خود را به جنگ پیوند زده باشند، هیچگاه نمیتوانند ملی باشد. و چنین امری در خدمت خلق ترکیه، انسانیت نخواهد بود. اگر امروزه بر این مبنا دست به تهدید میزنند، نه برآمده از نیروی آنهاست. نیروهایی حامی آنها هستند. از ابتدای مسئله سوریه تا کنون از انها حمیات نموده و این جنگ و تهدید را تشویق میکنند. به همنی دلیل ترکیه در سوریه چنین گامی را برداشته است. اکنون نیز دست از تهدید برنداشتهاند.
از سوی دیگر اکنون ترکیه امریکا به ائتلافی دست زدهاند. اردوغان چه گفته است؟ گفت ما نخستین قدم را برداشتیم، در این نخستین قدم به نتایجی دست یافتبم. بر اساس این قدم، قدمهای دیگری نیز برخواهیم داشت. بعد از این چه خواهد گفت؟ میگوید: اگر اوضاع بر وفق مراد ما باشد، ما وارد روژآوا و شمال سوریه خواهیم شد و اهدافمان را تحقق خواهیم بخشید و این مسئله را خواهند پذیرفت. در غیر اینصورت برنامه دیگری را در پیش خواهیم گرفت. آشکارا در این باره سخن گفته است. یعنی میگوید من شمال سوریه، روژآوا را کاملا در ید کنترل خود خواهم داشت و باید این امر را بپذیرید. در مقابل اروپا نیز میگوید: اگر شما قبول نکنید راه را برای ورود پناهندگان به اروپا باز میکنم و بدینگونه دست به شانتاژ میزند. به آمریکا نیز میگوید که اگر شما این مسئله را نپذیرید، من باز وارد شمال سوریه و روژآوا میشوم. به همین دلیل نیز نیروهای خود را در نوار مرزی افرزایش میدهد. چرا؟ زیرا نخستین گام را گویی مشروعیتی کسب کرده باشد برای خود تلقی میکند. بر مبنای این زمینه میخواهد گامهای دیگر را بردارد. یعنی شمال سوریه را به تمامی به اشغال خود در بیاورد. لازم است خلقمان و تمامی خلقهای سوریه این واقعیت را دریابند. با دادن امتیاز نمیتوان مانع از اقدامات ترکیه شد. میتوانند مقاومت قدرتمندی نشان دهند. زیرا مشروعیت دارند، علیه داعش مبارزه کردهاند، با انسان گرایی آنها، از منزلتی بالا برخوردار شدهاند. در قلوب انسانیت مشروعیت یافتهاند. زمانیکه یک جنبش، مقاومتی مشروع را از خود نشان بدهد، هیچ نیرویی نمیتواند علیه آن بایستد. اکنون خلق در روژآوا، خلق شمال سوریه با تمامی گروههای عرب، کورد، ارمنی، سریانی، چرکس از طرق مقاومت خود، با رنج و مبارزه، شهید و مقاومت خود را به نیرویی مشروع بدل ساختهاند. به همین دلیل هیچ کس نمیتواند در مقابل این نیرو قرار گیرد، مانع از این خلقها شود. میتوانند در مقابل ترکیه مقاومتی بزرگ از خود نشان دهند. لازم است که خود را برای این مقاومت آماده نمایند. و این مقاومت است که میتواند آنها را، دمکراسی آنها، برادری خلقها را حفاظت نماید. در غیر اینصورت هیچ نیروی دیگری نمیتواند از آنها دفاع نماید. زیرا ترکیه قدمی را برداشته و میخواهد بر مبنای این قدم، قدمهای دیگری را بردارد. ترکیه این اقدام را حق خود قلمداد مینماید، و میگوید این حق من است، من این مناطق را باید تحت کنترل داشته باشم. زیرا هدف ما دستیابی به اهداف مندرج در میثاق ملی است. یا به سخن دیگر، از عفرین تا کرکوک؛ تلاش دارد تا کوردستان تحت سلطه عثمانی را بار دیگر به ترکیه ملحق نماید.
اردوغان این موارد را به کرات و صریحا اظهار داشته است. زمانی که حزب خلق جمهوری اظهار داشت که ما در این مناطق کاری نداریم، اردوغان در پاسخ گقت: شما لوزان را درک نمیکنید. یعنی ما در نتیجه قرارداد لوزان این مناططق را از دست دادیم. این مناطق متعلق به ما بوده و بخشی از کشور ماست، باید این مناطق را مجددا به خود ملحق نماییم. این را گفتند و کاری را که امروز انجام میدهند منطبق بر این گفته است. به همین دلیل هم خلق کورد، هم خلقهای دیگر سوریه علیه ورود ترکیه باید خود را آماده نمایند. لازم است که مقاومتی تاریخی از خود نشان بدهند. ترکیه را به باتلاق بکشانند. ترکیه در این برهه نمیتواند از این باتلاق خارج شود. و این امر میتواند اشغالگری، فاشیسم را در ترکیه به پایان برساند و این مقاومت در خدمت منافع تمامی خلقهای سوریه قرار خواهد گرفت.
حاکمیت اردوغان- م.ه.پ تضعیف شده است، و روز به روز نیز بر شدت این ضعف افزوده میشود. زیرا روز بهروز جنگ شدت بیشتری به خود میگیرد. تهدیدها شدیدتر میشوند، تلاش دارند قدمهای دیگری را بردارند. تلاش میکنند از این طریق از پیشرفت خلقهای دیگر ممانعت به عمل آورند. از دمکراسی، از تجزیه آ.ک.پ ممانعت به عمل آورند، و بتوانند همچنان بر مسند حاکمیت قرار داشته باشند. اگر اردوغان جنگ را گسترش میبخشد، تهدیدها را بیشتر مینماید، ناشی از این دلیل است. اگر قدرتمند بودند به چنین کاری دست نمیزدند، به خود متکی بوده و دست به چنین اقداماتی نمیزدند. زیرا از این واهمه دارند که از مسند حاکمیت برافتند و حتی دادگاهی نیز شوند. زیرا مرتکب جرایم جنگی و جنایت علیه بشریت شدهاند. برای اینگه دادگاهی نیز نشوند، از حاکمیت و قدرت دست بر نمیدارند، به همین دلیل باید جنگ را گسترش بخشند. به همین دلیل است که دست به تهدید میزنند.
امریکا و روسیه نیز این مسئله را درک میکنند. هر دو نیز تلاش دارند تا از ضعف اردوغان-باخچلی در راستای منافع خود بهرهبرداری کنند. همانگونه که در پایان امپراتوری عثمانی برخی از دلتها درصدد برآمدند تا از ضعف عثمانیها در راستای منافع خود بهرهبرداری نمایند، و در این خصوص به همکاریهایی با آنان دست میزندند، اکنون نیز روسیه و امریکا بر همان نحو کار میکنند. هر دو کشور نیز ضعف اردوغان- باخچلی را درک کردهاند، نقطه ضعف آنان مسئله کورد است. به همین دلیل وقتی که این دو در رابطه با مسئله کورد سخنی میگویند، اردوغان بدون معطلی خواستههای آنان را میپذیرد. تا کوردها به موقعیتی دست نیابند، و در ترکیه به هیچگونه حقی دست نیابند، و در این راه اکنون اردوغان چیزی نمانده است که بر آن چوب حراج نزند. به همین دلیل اردوغان در تنگنایی شدید واقع شده است.
در این رابطه؛ لازم است که روسیه و آمریکا نیز به هزینه خلق کورد منافع خود را تحقق نبخشند. کوردها را به قربانی خود تبدیل نکنند، و یا تصور ننمایند که با قربانی کردن کوردها به منافعی دست مییابند. ما مخالف منافع آنها نیستیم. آنها میتوانند منافع خود را حفظ نمایند، میتوانند در ترکیه به منافعی دست یابند، از چنین امکانات و فرصتهایی نیز برخوردارند. اما نباید این مسئله را با قربانی کردن کوردها به دست بیاورند. کوردها نیز باید این واقعیت را به خوبی درک کنند که آمریکا و روسیه نیز به هزینه کوردها با ترکیه ارتباط برقرار میکنند و از ترکیه حمایت میکنند. ترکیه نیز از این مسئله بهرهبرداری کرده و نیرو میگیرد، تهدید مینماید و در این رابطه قدم بر میدارد. اگر آنها از ترکیه حمایت نکنند، ترکیه را تشویق ننماید، ترکیه نمیتواند آنها را تهدید نماید. نمیتواند حتی یک قدم بردارد. قدمهایی را که تا کنون در سوریه برداشته است، از آغاز تا به اکنون، با نیروی خود برنداشته است. در پشت تمامی این اقدامات، این دولتها وجود داشتهاند. ترکیه را در راستای منافع خود مورد بهرهبرداری قرار می دهند. و بر خلقمان چنین سیاستهایی را پیگیری میکنند.
در این میان، لازم است خلقمان خود را به قربانی تبدیل نکرده و در راستای خدمت آنان قرار نگیرد. در این رابطه سیاستی صحیح و اصولی را پیروی نماید. اگر در صدد دوستی هستند، باید این دوستی بر مبنایی صحیح قرار داشته باشد. نه اینکه تحت نام دوستی، دشمنی ورزند. خلقمان باید در این راستا هوشیار باشد. باید از خود صیانت به عمل آورد، خلق شمال سوریه، برادری خود، اتحاد خود را باید تقویت نماید. لازم است در مقابله با سیاستهایی که علیه آنها به کار گرفته میشود، با شدت و جسارت برخورد نماید. در آنصورت است که آنها قادر نخواهند شد تا بدین شیوه به مسئله نزدیک شوند. نمیتوانند طرحهای خود را اجرا کنند. اکنون ترکیه دچار تنگنا شده است، همانگونه که اشاره کردم، برای آنکه کوردها به هیچگونه حقوقی در ترکیه دست نیابند، ترکیه بر داراییهای خود چوب حراج زد. اکنون چیزی برای این حراج باقی نمانده است، این نوع سیاستورزی به پایان خود رسیده است. از آنجا که چیزی برای فروش باقی نمانده است، دیگر با این سیاست در سوریه دچار تنگنا شده و این نوع سیاست رو به خاتمه میرود.
به همین دلیل است که میخواهد وارد شمال سوریه شود. تلاش دارد تا در ایجاد و تاسیس سوریه جدبد نقش خود را ایفا نماید. تلاش میکند با ورود به شمال سوریه این نقش را برای خود تضمین نماید. و اگر وارد شمال سوریه نشود، نمیتواند این نقش را برای خود ممکن نماید. تا کنون این قدمهای برداشته شده علیه آنها باشند، تا کنون حاکمیت خود را بر این اقدامات تداوم میبخشیدند، خلقهای ترکیه را فریب میدادند، از آنها کسب حمایت میکردند، اما این سیاستها، سرانجام آنان را به پایان خط میکشاند. خلقهای ترکیه نیز باید واقعیات انها را درک کرده و باید در مقابل آنان ایستادگی نمایند. در این رابطه نیز قدمهایی برداشته شده است. از این مسئله نیز بسیار واهمه دارند. اگر در ترکیه و سوریه خلق این وقعیت را دریابد، مقاومت انها تقویت شود، ترکیه شکست خورده و بی آبرو باز خواهد گشت. سیاستی را که ترکیه در ادلب پیروی میکند، این مسئله را مشخص خواهد نمود.
در ادلب ترکیه دچار تنگنای شدیدی شده است، و مشخص است که دچار تنگنای بیشتری نیز خواهد شد. به منظور پنهان کردن تنگناهای خود در ادلب، حتی احتمال دارد که ادلب را نیز بفروشد. آنرا خواهند فروخت؛ به هزینه آن نیز میخواهد شمال سوریه را تحت کنترل بگیرد. این احتمال بسیار زیاد است. خلقمان باید این نکته را دریابد. خلق در شمال سوریه باید این مسئله را به خوبی درک کند، و راه را برای تحقق چنین مسئلهای نگشاید. اجازه ندهد که این مسئله روی دهد.
اگر اجازه ندهند، ترکیه در ادلب نیز حضور نخواهد داشت. در عفرین، عزاز؛ در جرابلوس، در باب نیز نخواهد توانست حضور خود را حفظ نماید. نمیتواند در شمال سوریه نیز قدمی بردارد. و این امر در آخر، بر اشغالگری پایان داد و در ترکیه نیز به خاتمه فاشیسم منتهی میشود، و راه را بر دمکراتیزاسیون خواهد گشود. در ترکیه، دمکراتیزاسیون صرفا وظیفه خلق ترکیه نیست، وظیفه خلقهای سوریه نیز میباشد. زیرا هم در ترکیه و هم در سوریه فاشیسم، اشغالگری و قتلعام از سوی حاکمیت اردوغان- باخچلی ادامه دارد، به همین دلیل دشمن هر دو کشور محسوب میگردد، دشمن خلقهای این کشورها این حاکمیت است. علیه این حاکمیت در هر دو کشور مبارزه و مقاومت باید صورت پذیرد، تا این فاشیسم از میان برداشته شود. و سرانجام با این مقاومت، برای تمامی خلقها، برای خلقهای خاورمیانه راه برای دمکراتیزاسیون گشوده میشود.
------
بیشتر بخوانید ...
| جمیل باییک: دستیابی به راه حل و صلح از طریق مقاومت ممکن میگردد [بخش نخست]