اعتراضات در مریوان روز شنبه ٢۵ آبان (١۶ نوامبر) حدود ساعت ده تا یازده صبح آغاز شد. در این روز جوانان مریوانی به صورت مسالمت آمیز اقدام به خاموش کردن خودروها و ترک آنها نمودند.
از ساعت ٨ روز شنبه هر کس در هر جایی که بود خودروی خود را خاموش کرده و از آن پیاده میشد. ظرف مدت کوتاهی همهی خیابانها و حتی کوچهها بسته شد. جوانان به آرامی و کاملا مسالمت آمیز اقدام به مسدود کردن خیابانها، کوچه ها، میادین و ... نمودند. هیچ شعار و یا خشونتی در میان نبود. تعدادی نوشته در اعتراض به گرانی بنزین به دست گرفته و یا به شیشهی ماشینهایشان چسبانده بودند.
ساعت ١٠ کمکم کل شهر به حالت تعطیلی درآمد. مغازهها بسته شد. ساعت ۱۲ و نیم که مدارس تعطیل میشد به دلیل بسته بودن خیابانها و عدم امکان تردد سرویسهای مدارس والدین با پای پیاده دانش آموزان شیفت صبح را تحویل گرفتند و مدارس شیفت عصر تعطیل اعلام شد.
تعداد زیادی از جوانان، زنان و کودکان و همهی اقشار در خیابانها کاملا در آرامش بدون هیچ خشونتی دست به اعتراض زده بودند. این وضعیت تا بعد از ظهر و نزدیکی عصر ادامه یافت. کم کم اینترنت شهر قطع شد. مشخص بود که دستوراتی از بالا برای سرکوب مردم به نیروهای امنیتی ابلاغ شده است.
نزدیکی عصر نیروهای امنیتی کم کم وارد شهر شدند. ابتدا با حمله به میدان سرباز و سپس چندین میدان اصلی شهر اقدام به کندن پلاک خودروهای متوقف شده در کنار خیابانها و تهدید مردم کردند. سپس تعدادی از این نیروها در شبرنگ و سایر نقاط دست به تخریب و شکستن شیشهی خودروهای توقف کرده نمودند و با تهدید مردم سعی در تحریک آنها داشتند. هر لحظه تعداد بیشتری از پلاک خودروها را میکندند و با تهدید اعلام میکردند که به زودی صاحبان پلاکها شناسایی و تادیب خواهند شد.
در همین زمان گارد ویژه در شبرنگ وارد شده و به مردم حمله کردند. معترضین برای دفاع از خود با این نیروها درگیر شده و در نهایت برخوردها کم کم بالا گرفت. معترضین نیروهای گارد ویژه را فراری داده و آنها به داخل ساختمان دخانیات در شبرنگ فرار کردند.
با سنگر گرفتن این نیروها در داخل ساختمان دخانیات تعداد زیادی در چهار راه شبرنگ تجمع کردند. تعدادی بسیجی و لباس شخصی اقدام به تحریک جوانان نموده تا به ساختمان حمله کنند اما مردم با هشیاری از این اقدام خودداری نمودند.
هوا کم کم رو به تاریکی میرفت که ناگهان نیروهای گارد ویژه در داخل ساختمان دخانیات به روی پشت بام رفته و اقتدام به تیراندازی به سمت مردم نمودند.
همه در ابتدا فکر میکردند گلوله مشقی هستند تا آنکه گلولهها به مردم اصابت کرده و چندین تن را مجروح نمود. معترضین حتی تا زمان دیدن خون های ریخته شده فکر میکردند این گلولهها مشقیست.
یکی از حاضرین میگوید، زمانی که نیروهای نظامی به سمت ما تیراندازی کردند جوانی در کنار من شروع به فریاد کشیدن کرد و گفت من زخمی شدم، ما باور نمیکردیم و میگفتیم چیزی نیست این گلولهها واقعی نیستند و کم کم دردت برطرف میشه، زمانی که خون تا کف خیابان جاری شد تازه فهمیدیم که گلوله ها واقعیست.
در این زمان اولین گلوله دو تن از جوانان را شهید کرد. اولین شهید «عثمان نادری» بود که گلوله مستقیما با سر او برخورد کرده بود و دومین شهید هم «بهروز ملکی» بود که گلوله وارد قلب او شده بود.
مردم که تازه فهمیده بودند چه اتفاقی افتاده ابتدا همه در شوک فرو رفتند. به دلیل بسته بودن خیابانها احتمال انتقال مجروحین با آمبولانس وجود نداشت. مردم با پای پیاده و یا موتورسیکلت مجروحین و جان باختگان را به بیمارستان فجر که در نزدیکی محل حادثه واقع شده است منتقل کردند. با پخش این خبر تمام شهر در بهت و ناباوری فرور رفتند. کادر و پرسنل بیمارستان که انتظار چنین فاجعه ای را نداشتند با کمبود نیرو و پزشک مواجه شدند. در آن زمان تنها دو پزشک در بیمارستان حاضر بودند که قادر به رسیدگی به این همه مجروح نبودند. عثمان نادری در همان دقایق اول جان خود را از دست داده بود. بهروز ملکی در بیمارستان هنوز زنده بود اما چون گلوله وارد قلب او شده بود پزشکان اعلام کردند که هیچ کاری نمیتوانند برای او انجام دهند و به سراغ سایر مجروحین رفتند. بسیاری با دیدن این شرایط به گریه افتاده و اشک میریختند.
کم کم که مردم ازشوک و بهت خارج میشدند، خشمگین شده و دست به روشن کردن آتش و مقابله با نیروهای امنیتی زدند. اعتراضات مسالمت آمیز مردم که با گلوله پاسخ داده شده بود به خشونت کشیده شد و شهر به سنگر مبارزه و میدان جنگ بدل شد.
میادین شهر به تصرف جوانان درآمد. میدان جهاد، کورهی موسوی، میدان سرباز، شبرنگ، میدان باوه رشی همه سنگربندی و به محل نبرد تبدیل شد. مردم با سنگ و نیروهای امنیتی با گلوله و سلاحهای ساچمهای.
در اعتراضات اخیر بیشتر اعتراض کنندگان را جوانان، نوجوانان و زنان تشکیل میدادند.
حضور جوانان و نوجوانان در خیابانها بسیار چشمگیر بود. آنها با دست خالی و بدون هیچ اسلحه ای در مقابل نیروهای کاملا مسلح رژیم روزها ایستادگی کردند.
رژیم برای مقابله با معترضان در کوردستان از تمام توان خود استفاده کرد. در ابتدا گارد ویژه و سپس نیروهای بومی خود (جاشها) را به میدان آورد. گفته میشود این نیروهای بومی از سلاحهای ساچمهای برای هدف قرار دادن معترضان استفاده میکردند.
رژیم به صورت تعمدی برای در مقابل هم قرار دادن کوردها از نیروهای بومی خود خواسته بود تا با لباس کوردی به مقابله با معترضان بروند. این افراد که اکثرا افراد کم درآمد و قشر ضعیف جامعه هستند که جذب رژیم شدهاند در مواردی هم از تیراندازی به سمت معترضین خودداری کردهاند و همین امر سبب شد تا رژیم از شهرها و استانهای دیگر نیروهای غیر بومی را برای سرکوب معترضان استفاده کند.
اعتراضات اخیر گستردهتر از همیشه بود. یکی از معترضین مریوانی میگوید، پیشتر اگر در مریوان اعتراضی رخ میداد همهی معترضان در یک میدان یا منطقه تجمع میکردند اما این بار تمامی میادین، خیابانها و مناطق و کوچههای مختلف شهر به محل نبرد و مبارزهی جوانان تبدیل شده بود و همین گستردگی نیروهای رژیم را از سرکوب آنها ناتوان کرده بود.
گاهی در یک زمان درگیری در چندین نقطهی شهر ادامه داشت و وقتی نیروهای امنیتی به منطقهای میرفتند اعتراضات در منطقهای دیگر آغاز میشد و جوانان تجمع میکردند همین امر سبب سردرگمی نیروهای امنیتی و ناتوانی در سرکوب مردم شده بود.
جوانان و نوجوانان خشمگین و سرخورده که خود را محروم از هرگونه امکانات و حق اعتراضی در این کشور میدیدند با مشاهدهی کشته و زخمی شدن رفقایشان سعی در ضربه زدن به نیروها و منافع رژیم نمودند. در همین راستا مراکز بسیج و انتظامی، بانکها، پمپ بنزینها، فروشگاههای وابسته به سپاه را به آتش کشیدند.
هرچقدر تعداد کشته و زخمیها بیشتر میشد مردم خشمگینتر شده و بیشتر تجمع میکردند.
قطع خطوط اینترنت و تلفن همراه توسط رژیم جزء اولین اقدامات آنها برای خاموش کردن اعتراضات و پیشگیری از گسترش آن و رسیدن صدای معترضان به خارج بود. اما علی رغم همهی این تلاشها مردم به مدت یک هفته به تجمعات خود ادامه داده و صدای خود را بلند کردند.
هرچند هیچ حمایت خارجی موثری از معترضین در ایران و روژهلات کوردستان نشد اما این امر سبب ناامیدی مردم نشده و آنها به قدرت و توانایی خود پی بردند. رخدادهای اخیر همچنین ضعف گسترده را در میان نیروهای امنیتی رژیم آشکار کرد و نشان داد نظام جمهوری اسلامی بسیار شکننده و متزلزل است.