ویدیویی از خانتور به دستمان رسید. گریلاها همیشه با روحیهای والا در حال آواز خواندن هستند. در منطقهای که جنگ شدیدی در آن جریان دارد، در خانتور، صدای مبارزان را میشنویم. جنگ خوب نیست. جنگ سیاهیست. اما وقتی که هر کس به خاک نزدیک میشود...
جنگ اگر برای دستیابی به شادی باشد، اگر برای دفاع از شرف باشد در آنصورت همیشه باید انگشت آماده چکاندن ماشه باشد. نباید گذاشت لوله تفنگ سرد شود، باید به هر قیمت جنگ را پی گرفت. اگر شما در جنگ شرکت کرده باشید به معنی این جملات آگاهید. اگر تنها یکبار جنگ را با چشم خود دیده باشید میدانید چه میخواهم بگویم.
قهرمانان اصلی یک جنگ، قهرمانان اصلی من هم مبارزان هستند. یعنی گریلاهای کوردستان هستند. برخی از دمیدن در آتش جنگ سود میبرند و ترانه مینویسند. به مادرتان، به پدرتان، به کودکی خودتان فکر کنید. وقتی یکی از عزیزانتان را به خاک میسپارید بر روی مزار او گریه میکنید. یعنی وقتی یکی از عزیزانتان را از دست میدهید صدای گریهتان به آسمان برمیخیزد. شاید اینگونه بار غم را کم میکنید و مرهمی بر دردها میگذارید. سپس این زخم التیام پیدا میکند. برخی از آلام به مرور زمان قابل تحمل میشوند، برخی هم مداوا میشوند.
این عشق بر امیدواری تکیه دارد
برخی افراد با مردن عزیزانشان میمیرند، اگر چه در ظاهر نفس میکشند، اما نای زندگی کردن را از دست میدهند. وقتی یکی از رفقایش زخمی میشود نالههای وی را به سرآغاز یک ترانه مبدل میکند. اولین کلمات مصیبتدیدگان وقتی از خاکسپاری جسد عزیزشان مطلع میشوند را میتوان یک ترانه عنوان کرد. رهبری را به خاطر داریم و همه از این موضوع آگاهیم. «پدیده نومیدانه»ی واقعیت کورد با شنیدن صدای آرام تیگران، برای ایشان تداعی میشود. رهبر خلق کورد، عبدالله اوجالان برای این عشق در برابر دنیا بپا خواست و اکنون در حبس بسر میبرند. وقتی که همراه همرزمان خود حزب کارگران کوردستان (پ.ک.ک) را تأسیس میکنند این «عشق ناکام» به «عشق متکی بر امیدواری» مبدل شد.
انسانها چه زمانی در برابر استعمار، اشغالگری، جنگ، قتلعام، بردگی، بیارادهگی و ممنوعیتها بپا میخیزند؟ وقتی که انسان یکی را دوست داشته باشد، وقتی که نتواند در سرزمین خویش آزادانه زندگی کند، وقتی نتواند آوازهای مورد نظر خود را بخواند، وقتی نتواند با زبان خود حرف بزند، وقتی در میدان بازیهای دوران کودکی شما دیوار درست میشود و بازی شما و خود شما نیمه تمام میمانید. وقتی که در کوهستانهایی که شما گلهایش را جمع میکنید پایگاه ساخته میشوند. وقتی که در رفاقت شما مداخله میشود، وقتی به شما میگویند «این پسر است این دختر» و اینچنین طبقهبندیها را بر شما تحمیل میکنند. وقتی که برای خواندن ترانههایتان مجبور باشید دست به اعتصاب غذا بزنید. آن موقع است که از استعمار خسته شدهاید، از فاشیسم خسته شدهاید. خشمی بزرگ نسبت به اشغالگران دارید و خشمی بزرگتر نسبت به ممنوعیتها.
رهبر خلق کورد، عبدالله اوجالان بر این مبنا خشم از استعمارگران را گسترش داد. آنچه را که از دست داده بود هیچگاه فراموش نکرد. گفت:«فراموش کردن خیانت است». و مثل برخیها آنانی که وی را دوست داشتند در قفس نگذاشت. در هر منطقهای بذر عشق کاشت و چهل میلیون کورد زندگی تازهای را تجربه کردند.
تا ما زنده باشیم این ترانهها در کوردستان جاری خواهند بود
گریلاها، آنچه را که از دست دادند نه در قفس قلبشان قرار دادند و نه تو گویی دیگر وجود ندارد. در هر شرایطی به آواز خواندن ادامه دادند. برخی مواقع این ترانهها درد را قابل تحمل میکرد، بعضی وقتها هم بر غمها میافزود. اما بیش از همه انسانها را وادار به جستجوی واقعیت خویش کرد. نشان دادند که با چه جسارتی در گرماگرم جنگ باز هم میتوان ترانه خواند.
آیا به اهمیت این ترانه که در ارتفاعات خانتور منطقه هفتانین ضبط شده است واقفید؟ این ترانه زمانی به دست ما رسید که رستم جودی و گلهات بوتان دو گریلای ه.پ.گ که در این ویدیو در حال آوازخواندن هستند به آغوش خاک سپرده شده بودند. قبل از آنکه به کاروان شهیدان همیشه جاوید بپیوندند به همه ما نشان دادند که ارتش اشغالگر ترک چه ضربه مهلکی از گریلاهای کوردستان خورده است. در تپهای که از سوی اشغالگران محاصره شده است بازتاب این ترانه را میتوان شنید که میگوید:"تا زمانی که ما زندهایم ترانههای کوردستان در این کوهستانها جاری خواهند بود."
آوازخوانی در خانتور، در جایی که هر روز بمباران میشود، جنگ و مقاومت بزرگی در آن جریان دارد به این معنی است که «ارتش اشغالگر ترک در خانتور شکست خورد».