فریبرز رییس‌دانا اقتصادان، فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی درگذشت

فریبرز رییس‌دانا نویسنده و اقتصاددان برجسته در طول دوران زندگیش هرگز از حقوق کارگران و زحمت‌کشان ایرانی غافل نماند و یکی از اقتصاد‌دانان چپگرای ایرانی بود.

فریبرز رییس‌دانا اقتصاددان، نویسنده، فعال حقوق بشر، زندانی سیاسی و عضو کانون نویسندگان ایران و استاد اقتصاد دانشگاه تهران روز دوشنبه ۲۶ اسفند در سن ٧١ سالگی بر اثر ابتلا به ویروس کرونا درگذشت.

وی از شش روز پیش به دلیل ابتلا به ویروس کرونا در بیمارستان تهران پارس بستری بود.

فریبرز رییس‌دانا متولد ۱۳۲۷ در تهران، از استادان اقتصاد دانشگاه تهران و عضو کانون نویسندگان ایران بود که تحصیلاتش را در سطح دکتری رشته اقتصاد و علوم سیاسیِ مدرسه اقتصاد لندن گذارنده بود. از فریبرز رییس‌دانا بیش از ۱۵ جلد کتاب درباره مسائل اقتصادی و سیاسی باقی مانده است که از آن میان می‌توان به «آزادی و سوسیالیسم»، «اقتصاد سیاسی توسعه» و «منش روشنفکری» اشاره کرد. «بربریت واقعاً موجود، ویراسته لئو پانیچ، کالین لیز» از ترجمه‌های شناخته شده اوست.

وی در ۲٨ آذر سال ٨۹ به دلیل انتقاد از طرح هدفمندسازی یارانه‌ها بازداشت شده بود.

وی از مخالفان طرح هدفمندسازی یارانه‌ها بود و شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه او را به اتهام «عضویت در کانون نویسندگان، صدور بیانیه علیه سانسور و متهم کردن جمهوری اسلامی به آزار و تجاوز و شکنجه زندانیان» و همچنین مصاحبه با رسانه‌های خارج از ایران به یک سال زندان محکوم کرد.

او در زمان بازداشتش هشدار داده بود: «به اعتقاد من آینده این روند اقتصادی خطرناک است و یکی از خطرهای آن، ورشکستگی گسترده نظام پولی و بانکی کشور است. در این میان بیشترین فشار به لایه‌های پایینی جامعه وارد می‌شود.»

او سال گذشته نیز در مصاحبه‌ای اعلام کرده بود که ۷۰ درصد کارگران ایرانی زیر خط فقر زندگی می‌کنند.

وی گفته بود: «نیاز اصلی کارگران تشکل مستقل است که بتوانند نمایندگان واقعی برای خود برگزینند تا پای میز مذاکره بروند. تصویب قوانین برای اینکه کارفرماها مجازات شوند خوب است اما اگر تشکل کارگری وجود نداشته باشد، این قوانین روی کاغذ باقی می‌ماند.»

وی همچنین اعلام کرده بود: «توسعه باید توانمندی همگانی در اداره جامعه، در اداره اقتصاد و در استفاده از وسایل و امکانات تولیدی را بالا ببرد تا بتوان از این ظرفیت‌ها و امکانات در خدمت ارتقای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و نیز افزایش رفاه عمومی استفاده کرد. در این فرایند البته لازم است تا یک نظارت دائم بر منابع وجود داشته باشد. تفاوت عمده توسعه با رشد این است که رشد دارای جنبه‌های کمی است، در حالی که توسعه دارای جنبه‌های کیفی است. ایران نتوانسته به توسعه دست یابد، زیرا تاکنون دولت‌ها -پیش و بعد از انقلاب- در نگه داشتن سرمایه‌ها و ثروت‌هایی که توسط مردم و داخل اقتصاد تولید شده به سمت برآوردن شاخص‌های توسعه همگانی، همه‌جانبه و موزون اقدام نکرده‌اند.»