بسی هوزات ریاست مشترک شورای مدیریتی کنفدرالیسم جوامع کوردستان در برنامه ویژه سترک تیوی شرکت کرد و به ارزیابی تحولات جاری در کوردستان پرداخت. متن مصاحبه هوزات در دو بخش به زبان فارسی منتشر میگردد.
سترک تیوی: یک روند بسیار حساس و بحرانی ادامه دارد، پیش از هر چیز، لیلا آگری، عضو شورای رهبری ک.ژ.ک (جوامع زنان کوردستان) در یک حمله ناجوانمردانه شهید شد، در این رابطه چه میخواهید بگویید؟
بسی هوزات: با یاد لیلا آگری، به همه شهیدان انقلاب ادای احترام میکنم. رفیق لیلا در مبارزه ما مسئولیتی سنگین بر عهده گرفت. او در ایفای نقش خود موفق بود. مدتی در امور نظامی و در شورای یژاستار حضور داشت. همچنین مدتهای مدیدی فعالیتهای ایدئولوژیک را پیش میبرد. در سالهای اخیر در سطح مدیریتی ک.ژ.ک به امور سیاسی و اجتماعی مشغول بود. او در مسئولیتهای خود مدبر بود. رنجش مشهود است. فردی خلاق بود که هر کاری انجام میداد حاصلش دیده میشد. صاحبنظر و با روحیه بود. زحمات رفیق لیلا را هرگز فراموش نمیكنیم. برای کلیه جنبش از خود میراثی پرمعنا بر جا گذاشت. برای ما نیز راهی به روشنایی است. با احترام از او یاد میکنم. شهید شدن رفیق لیلا، درد بزرگی در دل ما و میان مردم ایجاد کرد. ما این درد را به قوت بدل میکنیم، مبارزه وسیع و قویتر خواهد شد. دسترنج رفیق لیلا را به نتیجه میرسانیم. پیروزی ما در این مبارزه قطعی خواهد بود. تمام رویای رفیق لیلا همین بود. بیش از ٢٧ سال از عمرش را در صفوف جنبش بود و زحمات بی دریغی در مبارزات جنبش زنان دارد. بسیار ژرف اندیش بود و در اعماق جستجو میکرد. عشق او به آزادی، ژرف بود. فکر میکنم وقتی هنوز او یک کودک بود، مادرش فوت کرد. رفیق لیلا حسرت مادر را به مبارزه برای آزادی زن بدل کرد. از این رو، روابطش با رفقای زن و مبارزات زنان قوی بود. زنان زیادی را آموزش داد. زنان را خیلی جلو انداخت و به سازمان زنان قوت بخشید. برای نظم بخشیدن به سیستم ک.ژ.ک، سازماندهی زنان و تأسیس سیستم زنان، تلاش مضاعفی انجام داد. ما زحمات او را حتما به پیروزی میرسانیم.
سترک تیوی: یک حقوقدان، دختری از درسیم به نام ابرو تیمتیک در اعتراض به بیعدالتی علیه خود و اجتماع، پس از مقاومت ٢٣٨ روزە اعتصاب غذا، شهید شد. او تبعیض قائل نمیشد و بیش از مطالبات شخصی، خواستار عدالت عمومی بود. میتوان گفت که او توسط فاشیسم آ.ک.پ-م.ه.پ، کشته شد. هرچند او در بیمارستان جانش را از دست داد اما بهرحال یک زندانی بود. نظر شما در اینباره چیست؟
بسی هوزات: مقاومتی سترگ و اراده و باورش به حق را نشان میدهد. چون او فقط خواستار محاکمه عادلانه بود و درخواست شخصی چندانی نداشت. مجازات ناعادلانه چندین سال زندان بر او تحمیل شد اما او آنرا قبول نمیکرد و میگفت باید عادلانه دادگاهی شود. برای همین بود که در پی اعتصاب چندین ماهه جانباخت. واقعا ارادهای قوی وجود دارد. یک باور قدرتمند. ما به او ادای احترام میکنیم. هماکنون رفیقش، آیتاچ اونسال به روزەی مرگ ادامه میدهد. ما همه مردم را فرامیخوانیم که میباید از اونسال پشتیبانی شود. اگر جامعه بکلی از ابرو تیمتیك حمایت میکرد، او شهید نمیشد. واکنش و مقاومتهای اجتماعی در اینباره کم بود، هرچند اقداماتی انجام شد. ولی اگر یک واکنش جمعی متشکل وجود داشت، نتیجه این نمیشد. از این به بعد نباید به این ترتیب باشد. مهم این است. فرهنگ مقاومت در برابر ظلم و فاشیسم، اینگونه درست میشود. اگر مقاومت، مبارزه و جان فدائی نکنی، نمیتوانی که به هیچ حقی برسی و این ممکن نیست. اگر مقاومت صورت نگیرد، فاشیسم و ظلم به حکمرانی خود ادامه میدهند. از این رو، چه یک دو نفر و چه هزار نفر باشند باید واکنشی درخور و با کرامت باشد. موضع ابرو تیمتیک و آیتاچ اونسال، موضعی به این شکل است. یک مقاومت بی همپا، ارزشمند و مبارک. مردم میباید با یک اقدام سازمان یافته از آنها دفاع کنند تا یک تحول و مبارزه اجتماعی نتیجه بخش شکل بگیرد. یک حکومت فاشیست، یک نظام اشغالگر، دشمن خلقها و دشمن حقوق و عدالت در میان است. نبود دمکراسی در ترکیه یک واقعیت است. فاشیسم وجود دارد. جایی که فاشیسم وجود دارد، آیا میشود حرف از عدالت بزنی؟ این ممکن نیست. وقتی که فاشیسم وجود دارد نمیشود از حقوق و دمکراسی صحبت کرد. این امکان ندارد. به هر طریق، فاشیسم از طریق کشتن به فاشیسم بدل شده است. به این دلیل اگر یک مقاومت عمومی شکل نگیرد، دستیابی به هدف سخت خواهد بود. نهایتا چه میتوانی انجام بدهی، جانت را فدا میکنی. برای اینکه جانت را فدا کنی و به نتیجه برسی چه نیازی وجود دارد؟ مقاومت اجتماعی لازم است. به مبارزه آنتیفاشیستی در برابر فاشیسم نیازمندیم. همین کم است.
سترک تیوی: منزویسازی رهبر عبدالله اوجالان در سطح شکنجەی مطلق ادامه دارد. وقتی که حکومت ترکیه در فشار قرار گرفت، باغچلی اعلام کرد که خانواده و وکلا میتوانند با او ملاقات کنند. قول دادند اما عمل نکردند. از ماه مه تاکنون هیچ خبری از عبدالله اوجالان و همراهان او در دست نیست. این وضعیت را چطور میبینید و برای شکستن حصر چه باید انجام داد؟
بسی هوزات: پارسال به پیشگامی لیلا گوون، اعتصاب غذای گستردهای آغاز شد که بعدها به روزەی مرگ تغییر یافت. دهها رفیق اعتصابات در زندانها را شروع کردند. جامعه دست به مقاومت زد، به ویژه مادران روسری سفید. مقاومتی بزرگ بود و به مقاومت در زندانها قوت بخشید. در کشور و خارج از آن، مقاومت بزرگی شكل گرفت. در اروپا هم اعتصابات غذا آغاز شدند، در روژاوا، باشور، مخمور، شنگال و همه نقاط به منزویسازی و فاشیسم در امرالی اعتراض شد. در نتیجه این فشارها، ملاقات صورت گرفت. مقامات حکومتی و سخنگویان دادگستری اعلام کردند که حصر برچیده شد و دیگر مانعی در راه دیدار وکلا و خانواده با اوجالان در امرالی وجود ندارد. بعد از انجام ملاقات، سیپیتی بیانیهای منتشر کرد. سازمان منع شکنجه اروپا در سال ٢٠١٩ طی بازدید از امرالی و زندانهای دیگر، تحقیقاتی انجام داده بود. سیپیتی در بیانیهای اعلام کرد که منزویسازی در امرالی تمام شد. پس از مدتی اما انزوا برگشت. گویا مقامات سیپیتی قولی نداده بودند! اکنون مدت زیادی است که خبری از امرالی نیست. یک نظام شکنجه در امرالی وجود دارد. امرالی قانون و حقوق ندارد. حتی قوانین داخلی ترکیه آنجا کار نمیکنند. امرالی یک سیستم بینالمللی است. رهبر آپو طی یک توطئه بینالمللی دستگیر و تحویل ترکیه شد. یک سیستم بینالمللی در جزیره امرالی دایر شد. ایالات متحده امریکا، شورای اروپا و همەی نیروهایی که در توطئه دست داشتند در این قبال مسئولند. آنها وظیفه را به ترکیه سپردهاند. رژیم آ.ک.پ-م.ه.پ به میل خود درهای امرالی را باز یا بسته میکند. هرگاه امتیازات خود را از دست میدهد، درهای امرالی را برای ملاقات خانوادەها باز میکند و وکلا به امرالی میروند. اما هرگاه علیه منفعت آنها باشد درها را میبندند. تجرید و شکنجه نظاممند ادامه دارد. ستمی که در امرالی روا داشته میشود در برابر خلق کورد است. در برخورد با رهبر آپو، فاشیسم را بر خلقهای کورد و ترک جاری میکنند. هر سیاستی که در امرالی پیاده شود، مشابه آن در کوردستان و ترکیه هم اجرا میشود. سیاست در قبال کوردها مرکزش امرالی است. چون قانون و عدالت وجود ندارد. هر نوع فاشیسم، اقدامات ضد انسانی، غیر اخلاقی و ضد ارزشهای بشری و هرآنچه خراب است در امرالی انجام میدهند. در این رابطه اما توجه به باز شدن درهای امرالی در اثر مقاومت سال گذشته مهم است. این لازم است اما نه فقط برای لغو منزویسازی، بلکه وقت آزادی رهبر آپو رسیده است. دیگر بحث منزویسازی مطرح نیست. سیپیتی خودش در بیانیهای اذعان داشت که در امرالی، تجرید و شکنجه وجود دارد. امرالی یک سیستم شكنجه است. نیروی سازندەی این سیستم اکنون اعتراف میکند که در امرالی انزوا و شکنجه وجود دارد. خود را از تأئید امرالی مبرا میکنند. این حائز اهمیت است و نشان از یک دوران جدید دارد. میتوانیم برای آزادی رهبر آپو، در کشور و خارج از آن بکوشیم و میزان مقاومت را افزایش دهیم. وقت آن رسیده که رهبر آپو را آزاد کنیم. ٢٢ سال است که نظام شکنجه در امرالی اجرا شده و مشروعیتی برایش باقی نمانده. دایرکنندگان این سیستم دیگر از آن دفاع نمیکنند. ماسکها افتادهاند. بازیها و اقداماتشان همه رو شد. مقاومت رهبر آپو و مردم ما همه چیز را فاش کرد. برای همین باید اقدامات موثری در سراسر جهان انجام شوند. سندیکای انگلیسی در لندن که هنرمندان هم به آن پیوستهاند و میلیونها عضو دارد، برای آزادی رهبر آپو مدتهاست که تلاش میکند. این یک نمونه است. قصد دارند تصمیمگیرندگان و دولت را با فشار مواجه کنند و سیاست انگلیس در برابر ترکیه را زیر سئوال میبرند. این بسیار مهم است. در ایتالیا هم دهها شهرداری این کشور، رهبر آپو را به عنوان شهروند افتخاری خود قبول کردهاند. مهم است. بسیاری از نویسندگان، روشنفکران، هنرمندان و سیاستمدارانی که در حکومت مسئولیت داشتهاند، در مورد آزادی رهبر آپو صحبت میکنند. بدینترتیب موضع خود را شفاف بیان میکنند که خیلی مهم است. انزوا در امرالی دیگر مورد قبول جهان نیست. نه تنها کوردها بلکه هر کسی در جهان که وجدان و اخلاق دارد، نمیتواند آن را بپذیرد. وجدان بشری نمیتواند قبول کند چون خارج از ارزشهای انسانیت است. بنابراین وقت آزادی رهبر آپو و پایان همیشگی انزواست. اگر رهبر آپو آزاد شود، دیگر جنگ در کوردستان و خاورمیانه نمیماند. حصر رهبر آپو به چه دلیل است؟ برای اینکه بتوانند براحتی به جنگ ادامه دهند و در میان جنگ و بحران، منافع خود را به دست بیاورند. دلیل ٢٢ سال حصر در امرالی این است. رهبر آپو، کلیدی برای چارەیابی بحران و تنشهای منطقه است. دیدگاههای او درمان مسائل خاورمیانه اند. درمانی برای همه مسائلی که هماکنون در ترکیه وجود دارند. رهبر آپو آزاد شود، ترکیه دمکراتیك میشود، رهبر آپو آزاد شود کوردها آزاد میشوند و خلقهای خاورمیانه آزاد و دمکراتیك خواهند شد. انزوا را برای آن بر امرالی تحمیل میکنند که کوردستان آزاد نشود و ترکیه و خاورمیانه دمکراتیك نشوند. اگر سیاست تجرید از میان برداشته شود، رهبر آپو آزاد میشود. جنگهای خاورمیانه و جنگ در کوردستان با پاکسازیهای یکصد ساله به پایان میرسند. آزادی مردم راه بر دمکراتیک شدن ترکیه و خاورمیانه باز میکند.
سترک تیوی: در برنامه قبلی گفته بودید که حکومت ترکیه متجاوز است، یک نظامی اشغالگر در باتمان/الیح به یک دختر ١٨ ساله تجاوز کرد و آن دختر به نام "ایپک ار" به زندگی خود خاتمه داد. آن نظامی مورد حمایت حکومت قرار گرفت و محبوس نشد. واکنش شما چیست؟
بسی هوزات: حکومت ترکیه در کوردستان سیاست پاکسازی را اجرا میکند. به هر طریق ممکن. به ویژه جنگ روانی راه میاندازد. با این روش میخواهد خلق کورد را بی امید و بیاراده کند. در زمینههای فرهنگ، زبان، اقتصاد و ارزشهای انسانی، هجومی بسیار بزرگ وجود دارد. یک هجوم همه جانبه. هدف اصلی این هجوم، زنان کورد هستند. آن هم دلیل دارد. چون آنها پیشاهنگان مقاومت در کوردستان هستند. پیشاهنگان آزادی کوردستان و نیرویی آزادیخواهتر و دمکراتیكتر از همه. مبارزه زنان، در جامعه کوردها تحول بزرگی به وجود آورد. منجر به یک انقلاب فکری و فرهنگی شد که جامعه ترکیه و زنان ترک را هم تحت تأثیر قرار داد. جنبش زنان در کوردستان گسترش پیدا کرد و سازمانهای زنان در ترکیه قدرت و شهامت یافتند. جنبشهای زنان در ترکیه از شجاعت زنان کورد الهام گرفتند. هرچه مبارزه در کوردستان وسعت یافت، جامعه دمکراتیك ترکها نیز نیرومند شد. حکومت بخوبی این موضوع را می بیند. سخنان فاشیستی سلیمان سویلو، بیجهت نبودند. او به مأموران پلیس دستور داد که زنان کورد را هدف قرار دهند. هر کجا دیدید هجوم کنید، تجاوز کنید. حکومت اشغالگر ترکیه، زنان کورد را ابزاری برای تجاوز میبیند. به عنوان یک سرزمین اشغالی به کوردستان مینگرد. زنان از کانسپت اشغالگری لطمه میبینند. از نظر آنها زنان کورد همگی ترریست هستند. بنابراین به یک زن تروریست میتوانی تجاوز کنی، او را بکشی و هر چه میخواهی انجام دهی. این نگاه آنهاست. از نظر آنها جامعه کردها بکلی تروریست است و قتل عامشان مانعی ندارد. اما چرا؟ مگر کردها نیز انسان نیستند. به نظر آنها این مردم انسان نبوده و دشمنانی هستند که باید نابود شوند. تحولات جامعه کوردها با محوریت زنان صورت میگیرند. اگر زنان را بی اثر و وادار به تسلیم کنند، خلق کورد را هم به ناچار تسلیم میکنند. بنابراین حملات آنان برای شکستن اراده زن است. هزاران تن از زنان سیاستمدار کورد اکنون در زندانها محبوسند. فعالین سیاسی هر روز شکنجه میشوند، در بیرون زندان هم زنان فعال مورد ضرب، دستگیری و قتل قرار می گیرند. تجاوز نیز یکی از همین نمونههاست. وقتی واکنش مردم به تجاوز آن مرد خرفت، "موسی اورهان" را دیدند، برای کاهش التهابات، آن نظامی را چند روزی بازداشت کردند تا اینکه سلیمان سویلو گفت کاری به او نداشته باشید، مأمور من است و خودم دستور چنین کارهایی دادهام. سلیمان سویلو خودش فردی متجاوز است. یک فرد از راه به در رفته. پیشنهاد میکنم که در مورد سوابق او تحقیقاتی صورت بگیرد، مشخص خواهد شد که او یک مرد تجاوزگر است. ماهیت حکومت ترکیه در وجود سلیمان سویلو، اردوغان، باغچلی و پرینچک زنده میشود. حکومت ترکیه عبارت از این افراد است. از فرد پستی مانند سلیمان سویلو که نباید انتظار داشت دستور دستگیری فرد متجاوز را بدهد. او خودش گفته برو تجاوز کن. موسی اورهان، دستورات سویلو را اجرا میکند. بنابراین آیا امکان دستگیری اورهان وجود دارد؟ نه. خودش به پلیس و نظامیان دستور داده و گفته که حق و وظیفه شماست که به زنان کورد تجاوز کنید. گفته زنان و جوانان و کودکان کورد مواد مخدر مصرف کنند، به فحشا واداشته شوند و مورد تجاوز قرار بگیرند. همه چیز را مشروع و یک وظیفه و حق میداند. این یک کانسپت و پلان است. در یک رسانه میگفت از این نترسید که در محاکم و یا جلوی دادستان قرار بگیرید.درست میگوید، ذاتا کسی ترسی ندارد. پلیس هر چه انجام دهد باکی ندارد. نظامی هرچه کند بی هراس است. چرا؟ چون میداند که حکومت از آن دفاع خواهد کرد. او همه چیز را میداند چون خودش برای همان حکومت کار میکند. حکومت به او دستور داده که چکار کند. اگر حکومت قوانینی برای کوردستان داشته باشد، قوانین اشغال و استثمار هستند. در این حالت هر کاری میتوانند انجام دهند.
سترک تیوی: شما به عنوان ریاست مشترک شورای مدیریتی ک.ج.ک روز ٢٣ آگوست بیانیهای مهم صادر کردید. اینکه بیانیه مذکور تا چه حدی درک شد یا نه اطلاعی ندارم، اما بسیار حیاتی بود. شما در آن بیانیه اعلام کردید که پ.د.ک به بخشی از نقشه تصفیه پ.ک.ک و قتلعام ملت کورد مبدل شده، به ابزار دست رژیم ترک بدل گشته است. شما از پ.د.ک خواستید که با رهایی از این وضعیت به اتحاد ملی کوردها کمک کنید. بر این مبنا برخی جریانها فراخوان ضعیفی خطاب به پ.د.ک منتشر کردهاند، البته پ.د.ک هم بیانیهای صادر کرد. وضعیت کنونی را چگونه ارزیابی میکنید؟
بسی هوزات: ما در مرحله تاریخی بسر میبریم که سرنوشت خلق کورد را معین میکند. اگر خلق کورد در این مقطع از دستاوردهایش محافظت نکند نخواهد توانست آینده خود را بدست گیرد، همه دستاوردهایش را نیز از کف خواهد داد و صدها سال دیگر هم برده خواهد بود. از این لحاظ در مرحلهای بسیار حیاتی بسر میبریم. تمامی احزاب کورد وظایف خطیری بر عهده دارند. سبب صدور بیانیه ما نیز همین بود. تهدیدهای بزرگی وجود دارند، مخاطراتی جدی. رژیم ترک خواستار نابود کردن تممای دستاوردهای خلق کورد است. هم در باکور، هم روژاوا و هم در باشور، همچنین در تلاش است کوردها را علیه همدیگر بکار گیرد، آنان را به جنگ هم وادارد، جنگ داخلی میان کوردها را راه بیاندازد، کوردها را تجزیه کند و آنها را دشمن همدیگر کند. همچنانکه در قرن گذشته اشغالگری و استعمارگری را ادامه داد در سدههای ٢١، ٢٢ و ٢٣ هم با همان رویه قتلعام و اشغالگری، با استعمارگری به حیات خویش ادامه دهد و با قتلعام خلق کورد به نتیجه مطلوب خویش دست یابد. برخی از احزاب کورد این مخاطرات را درک نمیکنند و نمیخواهند بفهمند. در کنار دشمن، در کنار دولت اشغالگر و استعمارگر ترک جای گرفتهاند. به ابزار نقشه قتلعام مبدل شدهاند. این وضعیت برای آینده ملت کورد خطر بسیار بزرگی است. به همین سبب ما بیانیهای مهم منشتر کردیم اما متأسفانه پاسخی دریافت نکردیم. پ.د.ک پاسخی به ما نداد. در بیانیه گفتیم که پ.د.ک در نقشه قتلعام جای گرفته است. نقشهای که رژیم ترک برای نابودی پ.ک.ک و در نمود پ.ک.ک به منظور قتلعام خلق کورد به اجرا گذاشته است. پ.د.ک در این نقشه شریک شده است. ما این مورد را یادآوری کردیم. اما پ.د.ک تاکنون پاسخی به ما نداده است. به ما نگفته با دولت ترکیه شریک نشده است. نگفته است که در این نقشه جای ندارد. چیزی نگفتهاند. گفته میشود که یک نهاد آنان بیانیهای منتشر کرده، یک نهاد وابسته به پ.د.ک بیانیهای مفصل داده که در آن هم چیزی دیده نمیشود. این نهاد مخاطب ما نبوده است و ما این بیانیه را برای آنان ندادهایم. مخاطب بیانیه ما پ.د.ک است. پ.د.ک لازم است پاسخ دهد. اگر پ.د.ک پاسخی ندهد به معنی تأیید بیانیه ماست. عملا میگوید که بیانیه ک.ج.ک صحیح است، من در نقشههای دولت ترک دست دارم، من در نقشه نابودی پ.ک.ک جای گرفتهام، نقش من همکاری با دولت ترک برای نابودی پ.ک.ک است، من این وظیفه را پذیرفتهام. عدم پاسخ پ.د.ک به این معنی ست. این موارد را میپذیرد. دیروز یا پریروز بود رفیق جمال (مراد کاراییلان) نیز با شرکت در یک برنامه رادیو به ارزیابی این موضوع پرداخت. خاطرنشان کرد که منتظر پاسخ پ.د.ک میباشیم. درست است، ما همچنان منتظر پاسخ هستیم. پ.د.ک پاسخی نداده است. اگر این روال ادامه یابد و پاسخی ندهد به این معنی است که پ.د.ک میگوید، بله، برای تصفیه پ.ک.ک در کنار دولت ترکیه جای گرفته و میجنگیم. من در آغاز هم خاطرنشان کردم. پ.د.ک در جایگاه همکاری با دولت ترک قرار گرفته است. با دولت ترک نقشهای طرح کردهاند. میخواهند در این مرحله، در این برهه پ.ک.ک را تصفیه کنند و از میان بردارند، زیرا پ.ک.ک از قتلعام کوردها جلوگیری میکند، میخواهند این مانع را از میان بردارند، به قتلعام خلق کورد دست زنند. تمامی دستاوردهای خلق کورد را از میان بردارند، خلق کورد در قرن پیش رو از حقوقش محروم باشد. کورد نه تنها حقی نداشته باشد بلکه باید مورد قتلعام فیزیکی هم واقع شود. در روژاوا، در عفرین با این واقعیت روبرو شدیم. سریکانی، گری سپی قابل مشاهده است، در باشور هم قابل مشاهده است. ۵٠٠ روستای باشور را تخلیه کردهاند. سیاست قتلعام را دهها سال است در باکور ادامه میدهند. اکنون برخی از مسئولین پ.د.ک میگویند پ.ک.ک باید اسلحهها را زمین بگذارد و برود در ترکیه به سیاستورزی بپردازد. بیوجدانها، یک ذره وجدان داشته باشید، ذرهای اخلاق داشته باشید، ذرهای ارزش میهندوستی داشته باشید، وضعیت باکور عیان است. در باکور سیاست قتلعام، در عرصه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، زبان، نظامی از سوی رژیم ترکیه آشکار است. هزاران سیاستمدارن کورد در زندان هستند. میهندوستان کورد در زندانند. فعالان کورد در زندانند. چنان قتلعامی در جریان است که کوردها نمیتوانند نفس راحتی بکشند. چنین مرحلهای، شرایطی تا این حد دشوار، رژیم ترکیه سیاست قتلعام را بر کوردها به پیش میبرد، بیوجدان، بیاخلاق، چگونه میتوانی بگویی بروید باکور سیاستورزی کن. مگر در ترکیه زمینه سیاستورزی باقی مانده است؟ بله، اگر زمینهای برای سیاست موجود باشد، اگر رژیم ترک از سیاست قتلعام کورد دست بردارد و شرایطی برای سیاست آزاد، سازماندهی و انتخابات آزاد وجود داشته باشد، شهرداریهای خود را با اراده خویش مدیریت کند، زبانش در آموزش ممنوع نباشد. بتواند با زبان خود آموزش ببیند، کوردی بخواند و یاد بگیرد، حقوق فرهنگی خود را کسب کند، دارای حقوق سیاسی خویش باشد، بله در آنصورت چه نیازی به اسلحه است؟ ما شیفته اسلحه نیستیم. شیفته جنگ نظامی نیستیم. پ.ک.ک چرا مسلح شده است؟ زیرا سیاست قتلعام وجود دارد و کوردها مورد نسلکشی واقع میشوند. به همین خاطر پ.ک.ک اسلحه را بدست گرفته است. اگر قتلعامی وجود نمیداشت و کورد به شیوهای آزاد سیاستورزی میکردند. کورد با زبان خویش بخوانند، بنویسند، با فرهنگ خود آزادانه زندگی کند در آنصورت نیازی به اسلحه نمیماند. برای این امر هم به اخلاق نیاز وجود دارد، نیازمند وجدان است. میگویند کوردیت، کوردایتی آنها تنها یک نقاب است. با زبان (لحن) دشمن سخن میگویند. سخنان مسئولان پ.د.ک با لحن اردوغان چه تفاوتی دارد؟ با لحن باغچلی چه فرقی دارند؟ با لحن سویلو چه تفاوتی دارند؟ چه فرقی میان لحن نچیروان بارزانی و اردوغان وجود دارد؟ اردوغان هم میگوید به سریکانی، به گری سپی، به عفرین میروم و آنرا کنترل میکنم، چرا کوردهای آزاد در آنجا زندگی میکنند، کوردهای آزاد باید بمیرند. میگویند کوردهای آزاد حق زندگی ندارند. میگویند کوردهای با اراده حق حیات ندارند، کورد حلقه به گوش لازم است. نچیروان بارزانی هم همین سخنان را تکرار میکند، مسرور هم همین سخنان را تکرار میکند. میگویند ترکیه حق دارد عفرین را اشغال کند، میتواند گری سپی و روژاوا را اشغال کند، زیرا در آنجا کوردهای آزاد زندگی میکنند، نباید کوردهای آزاد زنده بمانند، کوردهای برده و حلقه به گوش حق زندگی دارند. کوردهای برده لازمند تا به منافع ترکیه خدمت کنند، کوردهای نوکر حق زندگی دارند تا به منافع بارزانی خدمت کنند. هم بارزانی و هم اردوغان یک خواسته دارند، میگویند به کوردهای برده نیازمندند، بارزانی هم به این نوع نیاز دارد. به عقیده آنان کوردهای برده باید به منافع خانواده بارزانی و دیکتاتوری اردوغان و باغچلی کمک کنند. چه فرقی میان آنان وجود دارد؟ هیچ فرقی ندارند. تماما در راستای مشروعیت دادن به اشغالگری رژیم ترک است. میگویند سیاستهای رژیم ترک را صحیح میدانند. دنیا هنوز نمیداند چه خبر است. میگوید که آنان هم کوردند، اما در واقع چنین چیزی وجود ندارد، ما را به سکوت وا میدارد. اینچنین رژیم ترک به راحتی سیاست قتلعام را به پیش میبرد.
سترک تیوی: در آنصورت همچنانکه شما هم گفتید خطری بزرگ پیش رو است. مثلا به تاریخ پ.د.ک بنگریم، زمانی با کمک دولت عراق به ی.ن.ک حمله کرد، با کمک دولت ترک به پ.ک.ک حمله کرد، خواستار اینگونه خود را نیرومند کرده و بزرگ کند. اما این وضعیت جنگ برادرکشی میان کورد نیست، آیا میتوان گفت که این سیاست را همچنان ادامه میدهد؟
بسی هوزات: این برادرکشی نیست. وضعیت موجود ربطی به برادرکشی ندارد. برادرکشی یعنی اینکه دو برادر وجود دارند که دشمن میخواهد میان آنها خصومت ایجاد کند و به جنگ وادارد. به عنوان مثال جنگ میان حزب دمکرات و اتحادیه میهنی کردستان، برادرکشی بود. تعداد زیادی از طرفین پ.د.ک و ی.ن.ک کشته شدند. اما وضعیت میان پ.د.ک و پ.ک.ک به این شکل نیست. پ.د.ک در کنار حکومت ترکیه قرار گرفته است. حکومتی که میخواهد پ.ک.ک را تصفیه کند. ترکیه میخواهد کوردها را نابود کند. مگر میشود به نیرویی که با چنین ترکیهای متحد شده گفت برادر؟ آیا این برادر است؟ آیا میشود به نیرویی که سلاح برمیدارد تا در کنار ترکیه تو را نابود کند، گفت برادر؟ مگر میشود نظامیان ترکیه را برادر خطاب کرد؟ این امکان وجود ندارد. ترکیه میخواهد میان گریلا و پیشمرگ جنگ بیاندازد. اگر در آینده پیشمرگان در کنار نظامیان ترکیه با گریلاها جنگیدند، نباید آنرا جنگ برادرکشی دانست. این جنگ پ.ک.ک با دشمن است. صفوف دشمن مشخصاند. اگر نیرویی خود را کورد میداند باید در صف مقابل اشغالگری در کنار پ.ک.ک بایستد. پیشمرگها میباید بجای نظامیان ترکیه در کنار گریلاهای پ.ک.ک باشند. ما بارها فراخوان دادیم و من دوباره دعوت میکنم. اینکه ترکیه میخواهد پیشـمرگان را به طرف خود بکشد خطرناک است. از این لحاظ پ.د.ک کمکهای اطلاعاتی و سیاسی و لجستیک متعددی به حکومت ترکیه انجام داد. ترکیه اما میخواهد پیشمرگان را آشکارا در صف خود قرار دهد و پ.ک.ک را از بین ببرد. حکومت ترکیه از این طریق، جنوب کوردستان را اشغال کرده و به خاکش ضـمیمه میکند. دوباره از پ.د.ک میخواهیم روابط ناپاک با حکومت اشغالگر ترکیه را متوقف کند و منافع کوردها را دنبال نماید. ما نگفتهایم که پ.د.ک و ترکیه باید به رابطه خود پایان دهند. باید روابط وجود داشته باشند اما نه بر اساس دشمنی با کوردها. پ.د.ک میتواند به ترکها بگوید که باید مسئله کورد را از راههای دمکراتیك حل کنید و حقوق کوردها اعاده شوند. باید سیاست پاکسازی متوقف شود و آموزش به زبان مادری و فرهنگ کوردی ممنوع نباشد. زندانیان سیاسی باید آزاد شوند و منزویسازی در امرالی به پایان برسد. تاکنون شنیدهاید که یک مسئول پ.د.ک از انزوای در امرالی و آزادی رهبر حرفی زده باشد؟ ما نشنیدهایم و چیزی گفته نشده است. انقدر پاکسازی سیاسی، شهرداران دربند و فعالین سیاسی محبوس حزب دمکراتیك خلقها وجود دارند، آیا حزب دمکرات کوردستان تاکنون انتقادی از ترکیه داشته است؟ آیا تاکنون انتقادی از حکمرانی فاشیست آ.ک.پ- م.ه.پ انجام داده است؟ نخیر حتی یکبار. برعکس، حمایت کردهاند و مشروع جلوه دادهاند. دوباره تکرار میکنیم هنوز وقت هست. پ.د.ک باید از اشتباه خود منصرف شود. یک اشتباه بزرگ و شرم تاریخی است. یک جرم ملی. در آینده، تاریخ آنرا قضاوت خواهد کرد. ممکن است نام آنرا خیانت بگذارد. برای این اتهام امکان وجود دارد. پ.د.ک اگر نمیخواهد به خیانت محکوم شود باید از ارتکاب جرم منصرف شود و از خلق کورد و پ.ک.ک طلب پوزش کند. باید با بازگشت از اشتباهش به خط وطندوستی و ملی بازگردد. باید در سیاستش به منافع کوردها اولویت بدهد. فرامیخوانیم از سیاست کنونی منصرف شود، چون تهدیدی علیه آینده کوردها و دستاوردهای آنهاست. اجازه بدهید پیشـمرگان و گریلاها در کنار هم در کنار اشغالگری ترکیه بجنگند. ما بسیار خوشحال میشویم. کاش پیشمرگ با سلاح و مهماتش بگوید در کنار گریلاها با اشغالگری حکومت ترکیه میجنگیم. گریلا و پیشمرگ یک ارتش مشترک تشکیل میدهند. ارتش متحد کوردستان. ارتش ملی. پیشـمرگان دارای فرهنگ مقاومت هستند. پیشمرگ مبارک است. برای آزادی و حقوق خلق کورد هزینه داده و هزاران تن شهیده شدهاند. مردم ما در باشور میدانیم که فرهنگ میهندوستی دارند و این فرهنگ ژرف است. میهندوستی در باشور زنده است. به خاطر مقابله با فاشیسم و دیکتاتوری با کشتارهای جمعی صدام و انفال مواجه شدند. در هلبجه قتلعام رخ داد. آنها درد مردم باکور و روژاوا را از صمیم قلب حس میکنند. وقتی که عفرین و گری سپی اشغال شد، مردم ما در باشور به میادین آمدند. از مردم خود در باشور میخواهم در برابر اشغالگری حکومت ترکیه و سیاست پ.د.ک بپا خیزند. نباید در ترفندهای پلید حکومت ترکیه گرفتار شوند. میباید مانند مردم شلادزه و کانی ماسی، مقاومتی بزرگ دیده شود.