ژیندا اوزگور: فرماندهی در جستجوی حقیقت
برای رفقایش همواره فداکار بود، فدایی زندگی. و این واقعیت شخصیت وی بود. در هر کجا که مبارزه جریان داشت، اثری از تلاشهای وی محسوس بود و در آنجا حضور داشت. در رفاقت وی پایبندی به رهبری مشاهده میشد.
برای رفقایش همواره فداکار بود، فدایی زندگی. و این واقعیت شخصیت وی بود. در هر کجا که مبارزه جریان داشت، اثری از تلاشهای وی محسوس بود و در آنجا حضور داشت. در رفاقت وی پایبندی به رهبری مشاهده میشد.
ژیندا اوزگور یکی از فرماندهان یژاستار، در تمام زندگی بیست ساله گریلایی خود، در تمامی کوردستان برای دستیابی به آزادی قدم برداشته است. ژیندا اوزگور تمامی عرصههای حیات خود را تا آخرین نفس با فلسفه آزادی رهبر خلق کورد، عبدالله اوجالان سپری کرده و برای دمی دست از آن نکشید. فرمانده ژیندا در ۲۱ مارس ۲۰۱۷ در ایالت خرزان، در نوروز برای پایبندی به خون شهدا در مسیر مظلوم دوغان قدم گذارده و به جای تسلیم شهادت را برگزید. رفقایش اینگونه از فرمانده یژاستار سخن میگویند و با او پیمان بستهاند که راه مبارزه او را تدام بخشیده و آرمانهایش را دنبال کنند.
ژیندا اوزگور فرماندهی نیروهای گریلا زمانی که از سرگذشت و زندگی خود میگوید، خاطرنشان میسازد که نخستین دلیل پایبندی من به حزب، به دلیل تحقق رویاها و باورهایم بود. عملیات فدایی که رفیق رخشان در ازمیر انجام داد، تاثیری بزرگ از خود بر من به جا گذاشت. یک انسان چگونه میتواند برای رهبری و حزب خود، و همان زمان برای خلق خود جانش را فدا کند؛ عملیات فدایی رخشان باعث پایبندی من به حزب شد.
رویاهای آزادی روز به روز گسترش یافتند
ژیندا در ادامه میافزود: رویای بزرگ برای خلق کورد، دیدار با رهبر آپو است. رهبری برای من کانون آمال و آرزوهایم بود. به دیدار رهبری نیز رفته بودم. نخستین بار در رابطه با شخصیت رفقا دست به تحلیل زد. این دیدار برایم غیر قابل تصور بود. آیا واقعیت یا رویاست؟ با دقت او را زیر نظر داشتم. زیرا رهبری از جای خود تکان نمیخورد. اما همچنان با دقت او را زیر نظر داشتم. باور نمیکردم که من در کنار رهبری هستم. رویایی را که تصور میکردم تحقق یافته بود. تنها زمانی که وی را در آغوش کشیدم بر واقعیت آن آگاه شدم. زمانی که با وی همسفره شدم، غذای خود را به من داد. طبق درک من، رهبری ضعف بنیه من را فهمیده بود. رهبری تلاش میکند که نیروی خود را یازیابم. به دلیل شرایط پیشین که در میدان نبرد بودیم؛ من در بعد فیزیکی بسیار ضعیف شده بودم. رهبری نیز تمام ابعاد وجودی ما را از پیشبرد فکری تا سلامت جسمی در نظر میگرفت.
همراه با رهبری احساس رهایی و آزادی به انسان دست میدهد و نفسی آزادانه میکشد. زیرا رهبری خود را متمایز از دیگران نمیبیند. رفاقت خود را به تو اثبات میکند و این گونه برخورد میکند. رهبری میگوید: خلق چنان از تاریخ خود به دور افتاده است که گویا در زیر خاک مدفون شده است و بر روی آن بتنی کشیده شده است. چنین واقعیتی وجود دارد، میگوید ما زیر تبلیغات قرار گرفتهایم. انسان در نگاه نخست چنین میپندارد که همه چیز حاضر بوده است، اما میتوان مشاهده کرد که خلقمان با اندیشهای سقراطی پرورش یافته و به آزادی دست یافته است. این مهم نیز با تلاشهای رهبری و با رنج وی کسب شده است. این موضوع از تاثیر مهمی بر من برخوردار بوده است. زیرا در هر بعدی، میتوان زندگی سقراطگونه وی را مشاهده کرد. این شرایط تاثیر بسیار بسزایی از خود بر من به جا گذاشت.
ژیندا رفیق آزادی بود
سوزدار اوستا یکی از رفقای ژیندا بوده است. اوستا در رابطه با آشنایی خود با ژیندا در ایالت بوتان میگوید: رفیق ژیندا در منطقه گاریسا، از توابع ایالت بوتان بود. بعد از آتشبس و شروع مجدد جنگ گریلایی، ژیندا نیز به گونهای فعالانه در آن شرکت کرد. در این دوره بسیاری از رفقای زن وارد منطقه هفتانین شدند. رفیق ژیندا بین مناطق بوتان و مناطق خفاظتی میدیا در حال حرکت بود. شهید جاندا که در اصل ترک بود، در سال ۱۹۹۷ زمانی که با رهبر آپو دیدار میکند، پیشنهاد میدهد که رفیق ژیندا نیز با رهبری دیدار داشته باشد. بعد از شهادت رفیق جاندا، رهبری درخواست میکند که ژیندا به محل اقامت وی اعزام شود. رفقای وی از تاثیرات دیدار وی با رهبری و آموزش وی سخن گفته و براین باورند که وی بعد از این دوره اموزشی بیش از پیش از عزم قوی برخوردار شده بود. در نتیجه آن بود که در صفوف رهبری سازمان نیز قرار میگیرد. اکنون صدها رفیقی که تحت اموزشهای وی واقع شدهاند، حاضرند در راه اهداف زندگی جان خود را فدا کنند. ما نیز به عنوان یکی از رفقای وی در مسیر مبارزه تاریخی وی قرار داریم. ما توان تحقق بخشیدن به آرمانهای وی را داریم. وظایف و مسئولیتهای وی و از جمله تلاش برای آزادی رهبر آپو اکنون بر دوش یکایک ما است.