پژاک: میزان مبارزه، نتایج تحولات دمکراتیک را تعیین خواهد ساخت

حزب حیات آزاد کوردستان (پژاک) در تحلیل سیاسی که انجام داده به مسائل روزافزون ناشی از سیاست‌های دولت ایران و آخرین تحولات در آستانه‌ی قیام ژن، ژیان، آزادی اشاره کرده و این برخوردهای حاکمیت ایران را یک نوع مهندسی «جنگ سرکوب علیه جامعه» و ملیت‌ها دانست.

متن کامل تحلیل سیاسی پژاک به شرح زیر است:

اوضاع کلی ایران در چهار دهه گذشته به اندازه امروز متشنج و بحرانی نبوده است. بحران‌های انباشت‌شده به حد انفجار رسیده و تنها راه‌حل‌ نظام این کشور، برخورد سرکوب‌گرانه علیه مردم و سرپوش‌گذاشتن بر واقعیت‌های ویرانگر فوق‌بحران‌ها است. تنش و برخورد خصومت‌آمیز دولت علیه جامعه به همه جای ایران رسیده و بنا به برنامه‌های قدرتمدارانه‌شان خیال ندارند نسبت به هیچیک از ملیت‌ها ترحم نشان بدهند. فقر و تورم و بیکاری آه از نهاد جامعه برآورده و همه راه‌های ابراز عقاید سیاسی و دمکراتیک را مسدود کرده‌اند. چنین وضعیتی تنها می‌تواند اوضاع را هم برای جامعه و هم برای حاکمیت فلاکت‌بار سازد. موج بازداشت دانشجویان و فعالان مدنی و کنش‌گران کارگری و روشنفکران از گیلان گرفته تا شهرهای شرق کردستان و بلوچستان قابل‌تحمل نیست و بایستی بشدت محکوم گردد. تنها نیروی پرتوان برای مقابل با این موج سرکوبگرانه، خود جامعه بیدار و انقلابی است.

هرچه بیشتر به سالروز قتل حکومتی و ظالمانه ژینا امینی و انقلاب ژن،‌ ژیان، آزادی نزدیک‌تر می‌شویم، یورش‌های همه نهادهای حکومتی علیه اقشار و توده‌های دادخواه بصورت خطرناک‌تر افزایش می‌یابد. رژیم از مجرای هراس و بیم ناشی از ساقط‌شدن از قدرت و حاکمیت، رفتارهایش با توده‌های جامعه را تنظیم‌ می‌نماید. برای هر قشر و توده‌ای برنامه سرکوب خاصی تنظیم کرده درحالیکه می‌داند سرکوب کامل غیرممکن است. هم‌اکنون یک موج بزرگ سرکوب با برنامه‌ریزی درازمدت و سیستماتیک را آغاز نموده. موج بازداشت دانشجویان، زنان و جوانان و فعالان سیاسی و مدنی در آستانه سالگرد انقلاب ژن،‌ ژیان، آزادی به مراحل خطرسازتر رسیده. حاکمیت، همه خلق‌های ایران را بصورت تفکیک و با ویژگی‌های خلقی‌ خاص‌شان مورد هدف تهاجمات بی‌رحمانه خود قرارداده.

رژیم ایران در داخل، جنگ سرکوب علیه جامعه و در خارج توافقاتی برای بقا امضا می‌کند. از طرفی هم گروه‌بازی و جریان‌سازی میان تندروهای اصولگرا به راه انداخته‌اند تا تحت نام انتخابات نمایشی، توده‌ها را مشغول سازند و ذهن‌شان را از توجه عمیق به سیاست و انقلاب ژن، ژیان،‌ آزادی منحرف سازند. این یک فکت نه بلکه یک وضعیت پرمخاطره و یک نوع مهندسی «جنگ سرکوب علیه جامعه» و ملیت‌هاست. در مقابل نیز اینطور نیست که خلق‌ها و ملیت‌ها هیچ برنامه و یا پتانسیل و نیرویی برای خنثی‌سازی برنامه‌های تهاجمی نظام حاکم نداشته باشند و قطعا بیداری جامعه، رژیم را به تقلا برای بقا بر سر قدرت واداشته است، پس بعید نیست که با این میزان از خشونتها، ورق علیه خود رژیم برگردد.

رژیم ایران حتی در روابط خارجی خویش نیز درمورد جامعه ایران و سرنوشت آن با قدرت‌های خارجی بر سر میز معامله مزورانه می‌نشیند. در خصوص گفتگوهایشان با آمریکا هیچ شفافیتی در قبال جامعه ندارند. واقعیت‌ها را از توده‌های خلقی پنهان می‌دارند. هم‌اکنون ایران در مقوله حفظ و بقای گروه‌های نیابتی‌اش در کشورهای عربی بویژه عراق، سوریه، فلسطین و لبنان با بزرگترین نگرانی‌ها و خطرات روبرو شده. تهران می‌کوشد برنامه‌ریزی آمریکا برای تضعیف و نابودی گروه‌های نیابتی خود در آن کشورها را خنثی سازد لذا تمامی امکانات مالی و نیروهایش را از جامعه خود گرفته و در آن راه‌ها خرج می‌کند. بی‌شک در حوزه سیاست و روابط بین‌الملل، نظم روابطش با روسیه در شرف به‌هم خوردن است. در قضیه نوع برخورد با آمریکا و روسیه بر اساس اصل منافع کوتاه‌مدت و سیاست‌ورزی مرحله‌ای می‌اندیشد نه ایجاد هم‌‍پیمانی با برخی کشورها در راستای منافع درازمدت؛ زیرا در مرحله کنونی،‌ مقوله همپیمانیها در خاورمیانه بر هیچ اصل دوستانه‌ای استوار نیست. هم‌اکنون که یک نظم نوین در خاورمیانه در شرف شکل‌گیری است، ایران بیش از سایر کشورها مشکل‌آفرین و بیش از همه نیز آماج حملات ابرقدرت‌ها قراردارد.

ایران از کارت کُردها و اپوزیسیون کُردی و بیش از همه از کارت اقلیم جنوب کردستان برای معاملات بین‌المللی و کسب منافع بیشتر، استفاده ابزاری می‌نماید. این وضعیت پرتنش سرکوب کُردها، مسئله کُرد در ایران را بدست خود رژیم وارد مرحله‌ای نوین ساخته زیرا گستره آن را به خارج از مرزهای خود رسانده. هنوز هم علی‌رغم یک سده بحران و مسئله با کُردها، می‌کوشد بازهم از سیاست‌های کلاسیک نسل‌کشی استفاده نماید درحالی که با واقعیت جهان تغییریافته در منطقه خاورمیانه همخوان نیست. باید واقف بود که به موجب گسترش مبارزات، مقوله آزادی خلقمان در شرق کردستان هم به‌نوعی به آزادی رهبر آپو گره‌خورده و این یک واقعیت انکارناپذیر است، زیرا هم اندیشه‌های رهبر آپو در ایران در قالب شعار فلسفی ژن، ژیان، آزادی انتشار یافته و هم مسئله کُرد وارد ابعاد عملی دمکراتیک گشته.

در آستانه سالگرد ژن، ژیان، آزادی جامعه کثیرالملله ایران و جامعه مدنی آن بیشتر و پرتنش‌تر رویاروی هم قرارگرفته‌اند و هیچ‌یک از ملیت‌ها از دایره کائوتیک آن خارج نیستند. خط‌ بنیادین جنبش انقلابی و دمکراتیک، رویاروی خط استبداد فاشیستی حاکمیت قرارگرفته است. این واقعیت‌ها را باید پذیرفت. رژیم از انتخابات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ به بعد از دوره دیکتاتوری به دوره استبداد فراگیر با یکدست‌ساختن قدرت پاگذاشته و حتی شبه‌جمهوریت نصفه‌نیمه خود را قربانی این هدف ساخته است. معمولا رژیم‌هایی که به پایان خط نزدیک می‌شوند، گرفتار چنین وضعیت بحرانی‌ای می‌گردند. بنابراین رژیم قصد دارد همه‌روزه بر فشارهای استبدادیش بیافزاید. تنها نیاز سیاسی‌اش نیز مهار جامعه بیدارشده در مرحله کنونی است. برنامه‌های روزانه و درازمدت خود را مطابق راهکارهای سرکوب تنظیم نموده. با این اوصاف، تنش‌های بحرانزای خاورمیانه و ایران یک وضعیت مشابه با ویژگی‌های متفاوت دارند. در نظم‌دهی نوین خاورمیانه، هر کشوری رفتار و ذهنیت دمکراتیک نداشته باشد، در اذهان خلق‌ها جایی نخواهد داشت؛ این درحالی است که نه ایران و نه قدرت‌های جهانی دخالت‌گر در منطقه قصد حرکت در چنان مسیری را ندارند.

لازم است خلق‌کُرد در شرق کردستان در کنار سایر خلق‌های ایران به سطح کنونی بیداری سیاسی – اجتماعی خویش اهمیت بدهند و بر مبارزاتشان جهت دمکراتیزه‌کردن ایران با اتکای بر اتحاد و همگرایی، متمرکز شوند. ماه‌های پیش‌رو، بزرگترین فرصت جهت مصاف خط‌دمکراتیک جامعه مدنی علیه خط سرکوبگری کلاسیک و فاشیستی حاکمیت ایران است. میزان مبارزه، نتایج تحولات دمکراتیک را تعیین خواهد ساخت. سرکوب‌گری روزافزون رژیم به این دلیل است که جنبش بیداری جامعه مدنی هرگز در یک سال گذشته متوقف نشده و ذهنیت جامعه تغییر کرده است. همه اقشار و توده‌ها هم با سازماندهی دمکراتیک خود قطعا به نتایج بزرگی بصورت مرحله به مرحله دست خواهند یافت. بی‌شک موج بیداری جامعه در برابر موج سرکوب فاشیستی پیروز میدان خواهد شد.