ساکت کردن مجلس ایران برای یک دوره دیگر

با انتخاب مجدد قالیباف برای یک دوره دیگر، ساکت کردن اتوماتیک مجلس تا چهار سال آینده تضمین شد.

در نظام لیبرال دمکراتیک، مجلس تنها نهادی است که اعضای آن توسط مردم انتخاب می‌شوند و به عنوان نمایندگان مستقیم مردم و جامعه دیده می‌شوند. اما در ایران مجلس نمادین‌ترین (تظاهری‌ترین) نهاد نظام است. از آنجا که مجلس آمیزه‌ای از ایدئولوژی فرقه‌ای شیعه اسلامی و دولت-ملت مدرنیته سرمایه‌داری است، بسیار عقب‌مانده‌تر از لیبرال دموکراسی است. کاندیداها در صورت عدم تایید شورای نظارت نمی‌توانند در انتخابات مجلس یا هر انتخابات دیگری در ایران شرکت کنند. به عبارت دیگر شرط اصلی نامزدی یا فعالیت در یک نهاد رسمی این است که آن افراد متعهد به ولایت فقیه و شیعه دوزاده‌امامی و مرد باشند. یعنی از همان ابتدا کسانی که به مجلس راه می‌یابند، منافع نظام را نمایندگی می‌کنند، حامی جامعه و نماینده مردم نیستند. به عبارت دیگر، رژیم فقط از انتخابات برای توجیه اعمال خود استفاده می‌کند.

مجلس در دوره دوازدهم کاملاً در دست افراد تندرو بود و هیچکس نمی‌توانست از جهت‌گیری مجلس (محمد باقر قالیباف) و هیئت رئیسه مجلس انتقاد یا پیشنهاد کند. مجلس ایران در دوره دوازدهم بی‌ثبات‌ترین و بی‌فایده‌ترین مجلس بود. از آنجایی که رئیس مجلس نزدیک به چهل سال است که کار نظامی و اطلاعاتی انجام می‌دهد، فاسدترین فرد است و مجلس نتوانست پرونده مربوط به او را به نفع مردم تمام کند، برعکس برای او آسان‌کاری هم شد.

تصویب حجاب اجباری، فشارهای رژیم در بلوچستان و کوردستان و قتل فعالان و کولبران و اعدام شخصیت‌های سیاسی، روشنفکران، معلمان، روزنامه‌نگاران، هنرمندان و کارگران از جمله کارهای چهار ساله مجلس قالیباف بود. این بار برای دوره‌ای دیگر برای دوره سیزدهم، محمدباقر قالیباف با اکثریت آرا رئیس مجلس شد. انحصارطلبی مجلس و نمایندگان به معنای دوره دیگری از کشتار، ظلم و فشار بر جامعه ایران است. رژیم تصمیم گرفته است که هیچ تغییری به نفع مردم ایجاد نکند. با انتخاب مجدد قالیباف برای یک دوره دیگر، ساکت کردن اتوماتیکی مجلس تا چهار سال آینده تضمین شد.

اگرچه با آغاز انقلاب ژن، ژیان، ئازادی در ایران، مرحله جدیدی از مبارزات مدنی آغاز شده است، اما رژیم در این مرحله با دادن امتیازاتی به قدرت‌های بزرگ منطقه‌ای و بین‌المللی می‌خواهد نهادهای بین‌المللی مانند سازمان ملل، اتحادیه اروپا و دادگاه‌های حقوق بشر به مردم حمله کنند. اما انقلاب مانند مجلس خاموش نشده است و مقاومت و مبارزه به طرق مختلف ادامه دارد. اکنون جامعه ایران به گونه‌ای شده است که از مرگ و قتل و شکنجه و زندان و مجازات نمی‌ترسد. بنابراین اگر نیروهای عمده منطقه‌ای و بین‌المللی با رژیم موافق نباشند، این احتمال وجود دارد که از اعتراضات مردمی حمایت کرده و نظام را به زیر بکشند. در چنین شرایطی، رژیم نمی‌تواند در مقابل اعتراضات گسترده مقاومت کند، ممکن است وضعیتی مانند لیبی، عراق، سوریه و مصر رخ دهد. اگر رژیم بخواهد با کشتار مردم از چنین وضعیتی جلوگیری کند، گور خودش را خواهد کند.

چیزی که وضعیت نظام و آینده ایران را مشخص و جهت می‌دهد، انتخابات ریاست جمهوری است که ماه آینده برگزار می‌شود. اگر رژیم در انتخابات ریاست جمهوری یک بوروکرات و سازشکار را انتخاب کند که در سیاست خارجی با کشورهای اروپایی و آمریکا معتدل باشد، بار بر دوش مردم و سرنوشت انقلاب مدنی مردم سنگین‌تر می‌شود. اگر فردی مانند ابراهیم رئیسی انتخاب شود، تحریم‌های اقتصادی، سیاسی و دیپلماتیک بر رژیم شدیدتر و گسترده‌تر می‌شود و رژیم دچار تنگنا می‌شود و مانند کره شمالی ارتباطش با دنیای بیرون بیشتر قطع می‌شود. در نتیجه از قیام‌ها و انقلاب‌های دموکراتیک و مدنی در ایران حمایت خواهد شد.