اوزگور اردال - بسه دَوران
نور، تصویر حقیقت است؛ نور، خلاصهی زندگی است؛ نور، امید است؛ نور، آزادی است؛ و نور، نام رستاخیز است. نور، نگرش و معناست. نور، برابری میان خود و دیگری است و با وجود دیدن تفاوتها، دستیابی به برابری نیز هست. درخشش خورشید و نور آفتاب که ۵۰ سال است بر قله کوههای سرزمینمان میتابد، هر دو با ما خداحافظی کردند و به سوی بینهایت رفتند. فراموش کردن آنها، فراموش کردن خودمان است، زیرا آنها عمقاند، آنها انتقاماند، آنها عشقاند...
آنها نور کوهستان نیستند که سرزمین ما را روشن میکنند. آنها مبارزانی هستند که از زنان محافظت میکنند، کسانی هستند که لبخند بر چهره کودکان میآورند، آنها پیروان وفادارند. کلمات برای توصیف آنها کافی نیستند. با فداکاری، شجاعت، مقاومت و عشق زندگی کردند.
نیروهای مدافع خلق (هپگ) چند روز پیش مشخصات دو مبارز قهرمان را منتشر کرد.
اوزگور اَردال (حمیده حَمو) اهل شهر سرِکانی است که در جنوب غربی (روژاوا) سرزمینمان با یک خط مرزی تکه تکه شده است. شهر سرِکانی که یکی از میهندوستترین مناطق روژاوا است و رهبر آپو در سال ۱۹۷۹ قدم به آنجا گذاشت، از آن زمان با فعالیتهای انقلابی رهبر آپو گام به گام میهندوستتر شد. در خانوادهای متولد شد که سادهترین و عمیقترین معیارهای میهندوستی در آن حاکم بود. شخصیت اوزگور نیز با این معیارهای بزرگ شکل گرفت. اوزگور اصلیترین معیار ایدئولوژی رهایی زنان را از کودکی فرا گرفت و در آینده به یکی از قویترین نمایندگان هر پنج معیار تبدیل شد.
در برابر تبهکاران داعش در سنگرهای جنگ حضور یافت
اوزگور که با مبارزه انقلابی، به ویژه مبارزه برای آزادی زنان آشنا شد و به انقلاب علاقهمند شد، بیش از همه خود را نزدیک به پارادایم رهبر آپو یافت و بر این اساس دوران جوانی خود را سپری کرد. هرگز زنی جوان نشد که تسلیم سختیهای سیستم شود یا خود را به دست ذهنیت مردانه بسپارد. با قدرتی که از فلسفه رهبر آپو گرفت، به زنی جوان تبدیل شد که روح آزاد خود را حفظ کرد. در سنین جوانی، هنگامی که بزرگترین دشمن زن و بشریت، تبهکاران داعش به روژاوا حمله کردند، اوزگور با قلب شجاع خود به سنگرهای جنگ پیوست. اوزگور بیش از ۳ سال در روژاوا جنگید، در این جنگ بزرگ شد و زیبا شد. در شکلگیری انقلاب روژاوا زحمات بزرگی کشید، هنگامی که در این جنگ زخمی شد، با قداست الهی به مسئولیتهای خود اندیشید و در مدت کوتاهی بهبود یافت و برخاست.
اوزگور در جنگ در روژاوا تجربیات بزرگی کسب کرد، گامهای مهمی در شخصیت خود برداشت و پس از مشاهده پیروزی انقلاب، رو به کوهستانهای کوردستان آورد. در سال ۲۰۱۵ به صفوف گریلا پیوست و تصمیم گرفت زندگی مبارزاتی خود را به عنوان یک مبارز یژا استار ادامه دهد. اوزگور گامهای بزرگی در سطح مبارزه برداشت، سپس زیلان، یکی از مبارزان فدایی حزب کارگران کوردستان (پکک) را برای خود نماد و سمبل قرار داد و برای رسیدن به او به «نیروهای ویژه» پیوست. در داخل نیروهای ویژه، هنر خود را آموزش و سازماندهی کرد و در فلسفه آپویی عمیق شد، به یک مبارز زن تبدیل شد که به سوی الوهیت گام برداشت. اوزگور، مبارز زن با قلب بزرگ، که در جنگ برای زندگی جدید و خلق زندگی جدید استاد بود، با ایمانی بزرگ به خود وارد مناطقی شد که سختترین جنگها در آن جریان داشت. اوزگور که به یکی از آفرینندگان مقاومت حماسی در غرب زاپ تبدیل شد، که ۴ سال به طول انجامید، بر اساس ایمان خود زندگی کرد و در راه ایمان خود جنگید. نور کوهستان، اوزگور که در برابر هیچ حملهای سر خم نکرد، در ۲۱ ژانویه ۲۰۲۵ به سوی سفری بیانتها رفت.
هر روز مبارزه را با گامی دیگر به جلو برد
بسه دوران چیا (منصوره آکپولات) اهل منطقه سرحد است که در باکور سرزمین ما قرار دارد. در میان جامعهای خونگرم در سرمای شهر موش زندگی را شناخت. وفاداری خانوادهاش به سنتهای ملی و خاک وطن، باعث شد که او شخصیتی اصیل و بنیادی پیدا کند. در داخل سیستمی که زندگی را به گره کوری تبدیل کرده بود، با احساسات میهندوستانه وارد جستجوهای قدرتمندی شد. خشم و عصیان او به ویژه علیه تبدیل شدن زن به کالا بود. درد زن را که در میان سنتهای فئودالی و معیارهای سیستم گیر افتاده بود، از صمیم قلب احساس کرد و بدون سر خم کردن، موضعی قاطعانه برای راه حل شدن نشان داد. احساسات و خواستههای او بر اساس آزادی جنسیتی و ملی، او را به فلسفه آپویی رساند. در شهر وان، در حین تحصیل در دانشگاه، بسه به صفوف جوانان انقلابی پیوست و مسیر زندگی خود را مشخص کرد.
هنگامی که در فعالیتهای جوانان بود، فرصت یافت تا رهبر آپو را بخواند، درک کند و سوگند یاد کرد که به زندگی انقلابی بپیوندد و هرگز از آن برنگردد. بسه که فعالیتهای جوانان را برای خود کافی نمیدانست، پس از حمله داعش به کوبانی، تصمیم گرفت به انقلاب بپیوندد و در سال ۲۰۱۵ به صفوف گریلا پیوست. در صفوف گریلا با اشتیاق پرندهای که به سوی آزادی پرواز میکند، بسه وارد زندگی شد و در مدت کوتاهی صاحب معیارهای زنانه مبارز آپویی شد. بسه که اراده و آگاهی آزادیاش گام به گام بزرگتر میشد، مبارزه خود را هر روز با گامی دیگر به جلو میبرد. بسه میخواست مبارزه خود را با فداکاری به اوج برساند و پیشنهاد کرد که به نیروهای ویژه بپیوندد.
بسه که از بستگان نزدیک شهید دَوران (سرحد آکپولات) بود که در سال ۲۰۱۶ در منطقه گَوَر عملیات فدایی انجام داد، در همان زمان میخواست پیرو وفادار او نیز باشد. در داخل نیروهای ویژه، ویژگیهای گریلای حرفهای را کسب کرد و به یکی از گریلاهای پیشرو و ماهر زمان خود تبدیل شد. برای ورود به غرب زاپ بسیار اصرار ورزید و در نهایت وارد منطقهای شد که ۴ سال بدون وقفه در آن جنگید. این زن شجاع که برای جنگیدن حتی یک لحظه هم تردید نکرد، در کنار اوزگور اردال که همرزم زیبای او بود، مقاومت کرد و در ۲۱ ژانویه ۲۰۲۵ به شهادت رسید. این دو زن که نور کوهستان را از روشنفکری دریافت کردند، بیش از همه برای ما زنان کورد به چراغ و روشنایی تبدیل شدند. یادبود آنها، یادبود شرافت است.