رهبر خلق کورد عبدالله اوجالان در ۱۵ فوریه ۱۹۹۹ در جریان یک توطئه بینالمللی به ترکیه تسلیم شد. ارن کسکین یکی از نخستین وکلای عبدالله اوجالان در این رابطه گفت: آنزمان ما ناچار بودیم تصمیمی تاریخی اتخاذ کنیم. پروندهای به این بزرگی در جریان ۴-۵ ماه بسته شد. به همین دلیل ما نتوانستیم از برگزاری یک دادگاه عادلانه سخن بگوییم. توطئه از قانون مختص به خود برخوردار بوده و مغز متفکر دیگری آن را اداره میکند. رهبر خلق کورد عبدالله اوجالان در ۱۵ فوریه ۱۹۹۹ در جریان یک توطئه بینالمللی به ترکیه تسلیم شده و از آن زمان تا کنون ۲۱ سال گذشته است. بعد از آن خلق کورد در اقصی نقاط جهان بپا خاسته و صدها نفر در اعتراض به این توطئه خود را به آتش کشیدند. ارن کسکین با نگاهی به ۲۱ سال پیش، از آن روزها میگوید.
خانم کسکین شما در رابطه با فرایند توطئه بینالمللی چه نظری دارید؟ روح سیاسی آن زمان چگونه بود؟ در آن زمان در ترکیه و خاورمیانه چه میگذشت؟
اَرَن کسکین: آن زمان گروهی از وکلا به پروندههای سیاسی کورد میپرداختند. بدون تردید پیش از بازگرداندن اوجالان نیز پرونده دیگری در جریان بود. پرونده ایتالیای اقای اوجالان در جریان بود. امیدهایی نیز در رابطه با این پرونده وجود داشت. در فرایند پرونده ایتالیا گفته میشد که مسئله کورد حل خواهد شد و دستیابی به راه حل از طریق اروپا آسانتر خواهد بود. اما یک روز در تلویزیون بولنت اجویت به یکباره خبر از بازگرداندن اوجالان به ترکیه داد. من در حال رفتن به زندان بایرام پاشا برای پیگیری وضعیت زنان بودم. موکلان من نیز آمدند و همه دچار نگرانی شده بودند. در رابطه با آینده نگران بودند و سوال میکردند. همه چیز دچار آشفتگی شده بود. روزنامه و تلویزیون به دنبال مصاحبه با ما بودند. زیرا ما پیگیر پرونده اعضای پ.ک.ک بودیم. من و عثمان بایدمیر معاون سازمان حقوق بشر بودیم. روزنامهنگاران میگفتند که شما وکیل مدافع وی هستید؟ در چنین وضعیتی تهییج شدهای، تهدیدات و حملات در کوچهها نیز شروع شدند.
در آن دوره نه فقط سیاستمداران، بلکه ارتش نیز سیاسی کار شده بود. دهه ۹۰ به دشواری در حال پایان بود. جنگ پلید ادامه داشت، انسانهای فراوانی کشته شدند و روستاهای بیشماری نیز به آتش کشیده شدند. در اواخر دهه ۹۰ بود که اوجالان به ترکیه تحویل داده شد.
در برههای که ستم و سرکوب افزایش یافته بود؛ چه کسی وکالت رهبر خلق کورد را برعهده گرفت؟
در استانبول شماری از وکلا وارد پروندههای مرتبط با این مسئله شده بودند و ما عضو این شمار از وکلا بودیم. به همین دلیل دنبال ما بودند، ما نیز حرف میزدیم، عصر چهارمین روز از دستگیری وی بود. تصاویر هوایپما پخش شد. اواخر شب بود که عثمان بایدمیر با من تماس گرفت. البته در آن اوایل برخی از مسائل را محدود میکردیم. ما معاونین دبیر کل سازمان حقوق بشر* بودیم. عثمان بایدمیر با گریه گفت اطلاع داری یا نه؟ من نیز جواب دادم که بله اطلاع دارم. نشستی را برگزار کردیم و ما ۱۲ وکیل به دادگاه عالی امنیت استانبول رفتیم. در این دیدار، سه وکیل و از جمله من وارد اتاق دادستانی شدیم. لایحه خود را ارائه کردیم. مانند دشمن به ما نگاه میکرد. باور نمیکرد که ما به این منظور به دادگاه رفته باشیم. با تنفر به ما نگاه میکرد. با خروج ما، رسانهها منتظرمان بودند. به رسانهها اظهار داشتیم که این مسئله بسیار عادی است، ما وکیل هستیم و حق همه است که از وکیل برخوردار باشد.
این فرایند اینگونه آغاز شد. بدون تردید انتقاداتی نیز در جریان بود. گفتند که حق وکالتتان را سلب میکنیم، سازمان حقوق بشر را تعطیل میکنیم. اما ناگزیر شدیم که با عثمان بایدمیر تصمیمی تاریخی را اتخاذ کنیم. نسبت به اتخاذ این تصمیم نیر هیچگاه پشیمان نیستم. کار درست را انجام دادیم و همان کاری را که حق ما بود کردیم. نشر تصاویر هواپیما اقدامی بود علیه تمامی خلق کورد. میبایست مسئولیت را به گردن میگرفتیم.
در نتیجه محاکمه حکم اعدام برای وی صادر شد. ذهنیتی که امروز میگوید ما اعدام را پایان دادیم، دروغ میگوید، زیرا میدانستند که نمیتوانند اوجالان را به دار کشند، به همین دلیل آن را لغو کردند. اگر چنین اقدامی میکردند، خاورمیانه به آشوبی جدی دچار میشد. اما نتوانستند و تصمیم درستی را نیز گرفتند.
در جریان محاکه چه روی داد؟ در این فرایند، مسئله حقوق و عدالت چگونه اعمال شد؟
من و عثمان را بسیار تهدید میکردند. تا جاییکه وزارت کشور اعلام کرد که برایتان محافظ تعیین میکنیم. مسئولیت محافظت را به وی واگذار کنند اما ما قبول نکردیم. ما در خیابان و کوچهها مورد حمله قرار گرفتیم. به مدت ۶ ماه نتوانستیم به خانههایمان برویم. بر روی دیوار خانههایمان پلاکاردهایی با این شعار که «من خوشبختم که یک ترک هستم» نصب شده بود. در آن زمان به دلیل آنکه از کلمه کوردستان استفاده کردم، یک سال حق اشتغال به کار از من سلب شد و افراد بسیاری نیز کشته شدند. در جریان محاکمه نیز به دلیل جایگاه من در جمعیت حقوق بشر چندان در فرایند این محاکمه نقشی ایفا نکردم. رفقای دیگری در این فرایند ایفای نقش کردند. اما پروندهای چنین سنگین را طی ۴-۵ ماه بستند. به همین دلیل نمیتوان گفت محاکمهای عادلانه برگزار کرده باشند.
بازگرداندن عبدالله اوجالان چه تاثیری را بر جامعه داشت؟
این جریان از دو طریق تاثیرگذار بود. نخست باعث ایجاد ضربهای روانی [تروما] شد و دوم؛ حس اتحاد را علیه کورد ایجاد کرد. یعنی به خوبی به یاد میآورم که همه میگفتند که این مسئله اتحاد علیه کورد را ایجاد کرده است. یعنی تحقق امری که باعث درهم شکستن شکوه و کرامت انسان شده است. همه متاثر از این مسئله بودند.
شما نقش اوجالان را در حل مسئله کورد چگونه ارزیابی میکنید؟
نقش اوجالان را حتی دولت نیز به خوبی میبیند. در انتخابات استانبول ناچار شدند که به وی پناه ببرند. پس ببینید که چه نقش مهمی را ایفا میکند؟ آنها نیز بر اهمیت وی به خوبی واقف هستند. از نظر من این مسئله از طریق اوجالان است که میتواند حل شود. مدتی این مسئله را حتی در معرض آزمون گذاشتند، نتایج مثبت آن مشاهده شد. امیدهایی را برانگیخت. خارج از آن نیز همواره معامله و سوداگر در جریان بوده است. هم اکنون نیز این روند ادامه دارد. اما اکنون باید به درستی این وضعیت تغیر کند.
مدت ۲۱ سال است که فراخوان و تلاشهای اوجالان برای صلح و برابری همچنان بدون پاسخ مانده است. این مسئله را چگونه ارزیابی میکنید؟
برای آنکه کارگران، زحمتکشان و شهروندان ترکیه روی آسودگی را ببیند ترکیه باید فورا به جنگ پایان دهد. باید سیاستهای صلح آمیز را در دستور کار قرار دهد. در این نقطه بدون تردید نگرش دولت اشتباه است. همچنین از نظر من مسئله طبقه کارگران و سوسیالیستها نیز در میان است. حتی امروز برای یکبار هم که شده باشد، برای صلح قدمی برنداشتهاند. اگر برای دستیابی به صلح حتی یک قدم کلی برداشته میشد، میتوانستیم شاهد تغییرات بیشماری باشیم.
انزوا و حصر همچنان ادامه دارد و به عنوان تداوم توطئه بینالمللی ارزیابی میشود. با این گفته موافق هستید؟
بدون تردید. زیرا حصر و انزوا جنایت علیه بشریت است. انزوا سیستمی است که در امرالی در جریان است. سیستمی است که بر مبنای حقوق ترکیه قرار ندرد. دیدار یک زندانی با خانواده و وکلا از اصول اولیه است. این مسئله قانون مختص به خود را دارد. اما این قانون در عمل اجرا نمیشود.
مگر اکنون کدام قانون اجرا می شود؟
آشکار است که قانون توطئه اکنون اجرا میشود. من اینگونه فکر میکنم. اگر دولت در جایی حقوق خود را به کار نگیرد، آنزمان میتوان گفت که مشکلی در جریان است؛ مغز متفکر دیگری آن را مدیریت میکند. انزوا شکنجه است. آشکار است که سیستمی که ما از ان اطلاع نداریم، در آن جا عملی میشود.
بعد از فوریه ۱۹۹۹ سیاست بینالمللی در این رابطه دچار چه تغییراتی شده است؟
جمهوری ترکیه بسیاری از مقررات و پیمانهای بینالمللی را که امضا کرده، عملی نکرده است. این پیمانها را کشورهای اروپایی نیز امضا کردهاند. یعنی متفقا با ترکیه امضا کردهاند. اما ترکیه بر مبنای این تفاهمنامهها و مقررات عمل نمیکند. به همین دلیل اعتبار خود را نیز از دست داده است. دادگاه حقوق بشر اروپا نیز ترکیه را مانند کشورهای ناقض حقوق معرفی کرده است.
در پایان؛ گفتهای دارید که در این مصاحبه میخواهید به آن بیفزایید؟
۱۵ فوریه برای کوردها تاریخ و رویدادی مهم به شمار میرود و برای خلق آسیب روانی جمعی محسوب میشود. کاملا بدیهی است که گفتههای اوجالان بسیار مهم هستند. تا جایی که دولت نیازمند وی است. به همین دلیل باید اجازه داده شود که صدای وی به خلق برسد. این امر نیز از طریق پایان دادن به انزوای وی ممکن خواهد بود. انزوا هیچ مبنای حقوقی ندارد. ترکیه به شیوه غیرحقوقی و در جریان ضدیت با حقوق انزوا را بروی تحمیل کرده است. همه باید از آزادی بیان برخوردار باشند. اما آزادی بیانی وجود ندارد. همه به دلیل اظهار نظر دستگیر میشوند. به منظور خفه کردن صدای اسلحه، باید سیاست مدنی تقویت شود. به همین دلیل نیز لازم است که ممنوعیتها و محدودیتهای آزادی فکر و اندیشه برداشته شود.
*ÎHD