جمیل بایک از اعضای شورای رهبری کنفدرالیزم جوامع کردستان, ضمن اشاره به فراخوان برای بایکوت مدارس در شمال کردستان گفت: "بایستی نهادهای قتلعام فرهنگی از اذهان کردها حذف شود. تنها مقابله با اشغالگری و کشتار فرهنگی کافی نیست، بایستی تداوم حیات در کنار این ذهنیت مورد قبول واقع نشود. دیگر پیوندی میان کردها و مراکز استعمارگری و کشتار دولت باقی نمانده است".
جمیل بایک از اعضای شورای رهبری کنفدرالیزم جوامع کردستان در مقالهای با نام "موضعگیری علیه نهادهای قتلعامگر" که در سایت روزنامه "آزادی ولات" منتشر شده است، فراخوان برای بایکوت مدارس در شمال کردستان را مورد ارزیابی قرار داده و گفت: "این موضع کردها، دولت ترک را در کردستان فلج خواهد کرد. حتی دولت را مجبور به گام نهادن در راستای چارهیابی مسئله کرد خواهد کرد. این موضعگیری بیش از مبارزات مسلحانه و سیاسی تأثیرات مثبت در پی خواهد داشت".
در ادامه این نوشته آمده است: "دولت ترک هنوز کردها را به چشم بردگانی تحت استعمار خود میبیند. به همین خاطر تصمیمگیری درمورد آینده و سرنوشت کردها و کردستان را حق مشروع خود میداند. هنگامی که کردها طبیعیترین مطالبات خود را مطرح میکنند, بازهم با واکنشهایی خشن از قبیل "حد نداری" مواجه میشوند. در شیوه سخن گفتن تمامی سیاستمداران ترک و حتی در مقاله نویسندههایشان که خود را روشنفکر قلمداد میکنند، حس اقتدارطلبی وجود دارد. به خوبی واضح است که تا زمانی که این ذهنیت تغییر نیابد،مسئله کرد چارهیابی نخواهد شد.
بدون شک دلایلی برای این واکنشها نیز وجود دارد. دلیل اول نیز این است که دولت ترک دارای ذهنیتی قتلعامگرا است، این امر از شواهد تاریخی به خوبی مشخص است. دولت ترک، کردستان را به مانند عرصهای اشغال شده که در آن ملت ترک مستقر شود، میبیند. میخواهند با ذهنیت ملت-دولت, شهروندانی که در درون مرزهای ترکیه هستند را ترک محسوب کنند. بعد از فروپاشی امپراتوری عثمانی، برای تشکیل دولت-ملت خود، با تمام قوا در برابر دیگر ملتها قتلعامهایی انجام داد. اولین قربانیان این قتلعامها، سریانیها و ارمنیها بودند. با تأسیس جمهوری، کردها نیز قربانی قتلعامها شدند. دولت ترک امروزه دارای ذهنیت قتلعام فرهنگی میباشد.
یکی دیگر از دلایل مهم تداوم ذهنیت اشغالگری، دستنشاندهها و مزدوران کرد میباشند. در طول تاریخ, حاکمیت ترک مورد قبول برخی کردها واقع شده است. با گسترش کاپیتالیزم در میان جامعه کرد طبقههای جدیدی تشکیل شده و این طبقات جدید از حاکمان سابق کرد، همکاری بیشتری با استعمارگران داشتهاند. از ارزشهای اجتماعی خود دور افتاده و تمامی ابعاد زندگی آنها پایبند به دولت ترک میباشد. به همین خاطر تمامی گفتهها و مواضعشان مطابق خواستههای دولت ترک میباشد. وجود چنین طبقهای دلیل اصلی آن است که دولت ترک خود را صاحب اصلی کردستان بداند. و این نیز سبب میشود که دولت بر عدم چارهیابی مسئله پافشاری کند.
از همه بدتر نیز این است که در میان این طبقه از کردها، استعمار دولت ترک و قتلعامهای فرهنگی که انجام میگیرد، موارد طبیعی و عادی تلقی میشود. بدون شک در نتیجه مبارزات 40 ساله، استعمارگری دولت ترک به شیوهای جدی مورد بازخواست قرار گرفته است. سیاستهای دولت ترک رد میشوند، اما مواضعی که در برابر نهادهای سیستم استعمارگری و قتلعام فرهنگی اخذ میشود، بسیار ضعیف میباشد. وجود چنین نهادهایی موردی طبیعی و عادی تلقی میشود. این نهادها به بخشی از زندگی مبدل شدهاند. این شرایط نیز دلیلی برای قبول کردن استعمار سیاسی و قتلعام فرهنگی توسط برخی از کردها میباشد. در برخی موارد نیز این نهادها را مشروع نمیدانند اما به بخش از زندگی آنها مبدل شده است. حتمی میتوان گفت که این مواضع دلیلی برای تداوم موجودیت این نهادها میباشد.
در مبارزات رهایی ملی که در قرن گذشته در جریان بود، شیوه مبارزات به گونهای بود که با فروپاشی دولت، دولت جدیدی تشکیل میشد و یا هدف این بود که نهادهای دولت از این مناطق بیرون رانده شوند. بدون شک در برخی مکانها، نظراتی به مانند: رد کردن نهادهای دولت و تشکیل نهادهای خود به جای آنها نیز وجود داشتند. اما این نظرات اساسی و خطمشی مبارزات نبودند. این اوضاع تأثیرات منفی بسیاری بر مبارزات کردها داشته است. وجود برخی اندیشهها مبتنی بر اینکه دولت بایستی به تمامی فروپاشیده شود و نیروهای امنیتی آن بیرون رانده شوند و بعد از آن نهادهای خود را تشکیل دهیم، نظرات و اندیشههای اشتباهی میباشد و این نظرات در واقع بر عمر دولت ترک در کردستان میافزاید.
جنبش آزادی ملت کرد به سطح دیگری ارتقا یافته است، برای تشکیل سیستم دموکراتیک و آزادی، از اندیشه فروپاشی دولت دوری گرفته شده است. هدف واقعی آن است که جامعه از امروز به بعد سیستمهای آزادی و دموکراسی را تشکیل دهند. در نتیجه مبارزات 40 ساله،کردها به سطح قابل توجهی ارتقا یافتهاند تا سیستم دموکراتیکی خود را بنا نهند. به همین خاطر نیز کمیتههای سیاسی و اجتماعی کنفدرالیزم جوامع کردستان از ملت کرد خواسته است تا نهادهای دولتی را رد کنند، از نهادهای دولتی جدا شده و سیستم دموکراتیکی خود را بنا نهند. از ملت کرد خواسته شده است تا اگر دولت حقوق طبیعی کردها را قبول نداشته باشد، بایستی کردها نیز تمامی نهادهای دولتی استعمارگر و کشتار فرهنگی رد شده و نهادهای جایگزین خود را بنا نهند.
در واقع این فراخوان کنفدرالیزم جوامع کردستان در بنیان خود فراخوان انقلاب ذهنیتی میباشد. برای اینکه ملت کرد از سیستم قتلعام فرهنگی جدا شود، گام بسیار مهمی برداشته شده است. بایستی نهادهای کشتار فرهنگی از اذهان به دور انداخته شود. تنها مقابله با اشغالگری و کشتار فرهنگی کافی نیست، بایستی زندگی با این ذهنیت مورد قبول واقع نشود. کردها دیگر کاری با نهادهای استعمارگری و کشتار ندارند.
این موضع کردها، دولت ترک را در کردستان فلج خواهد کرد. حتی دولت را مجبور به گام نهادن در راستای چارهیابی مسئله کرد خواهد کرد. این موضع تأثیر بیشتری از مبارزات مسلحانه و سیاسی را در پی خواهد داشت.
آغاز سال تحصیلی جدید نزدیک میباشد. مدارس از اساسیترین نهادهای قتلعام فرهنگی میباشد. به همین خاطر نیز بایستی ملت کرد با بایکوت مدارس مواضع خود علیه سیستم قتلعام فرهنگی را نشان دهند. بایستی تمامی دوستان و دشمنان ببینند که کردها دیگر نمیخواهند با این نهادها در ارتباط باشند".