جامعه دمکراتیک و آزاد روژهلات کوردستان (کودار) و حزب حیات آزاد کوردستان (پژاک) در بیانیهای مشترک انتخابات ١۴٠٠ رئیس جمهوری رژیم ایران را مصداق عینی و بارز «کودتای سیاسی ١۴٠٠» عنوان کردهاند و میافزایند:"آینده را خود جامعه با بدستگیری ابتکار عمل تنظیم و تعیین خواهند نمود. ما نیز همچو جنبش آزادیخواهی خلقمان و برای خدمت به خلقهای ایران و شرق کوردستان از هر جانفشانی و مبارزهای دریغ نخواهیم کرد."
متن بیانیه مشترک کودار و پژاک به این شرح است:
"انتخابات به انتصابات و کودتای سیاسی ۱۴۰۰ مبدل شد
انتخابات سیزدهمین دوره ریاستجمهوری ایران از سوی اپوزیسیون خارج از ایران و شرق کوردستان و همچنین بخشی از آن که در داخل ایران فعالیت میکند، بایکوت شد. حزب حیات آزاد کوردستان(پژاک) و جامعه دموکراتیک و آزاد شرق کوردستان(کودار) نیز این انتخابات را قویا بایکوت کردند. در مجموع به یمن موضعگیریهای فعالانه خلقهای ایران، بایکوت، آنگونه که انتظار میرفت همچو یک جبهه رادیکال مدنی و سیاسی به منصه ظهور رسید و نتایجی قابلتوجه کسب کرد.
انتخابات قبل از برگزاری، از سوی بیت رهبری با سرکردگی خامنهای از ماهها پیش مهندسی شد. جناح تندرو سپاه با احتساب منافع قدرتطلبانه اقتصادی، نظامی و ایدئولوژیک تمامی جهتدهیها را انجام داد و تدریجا به حذف دگراندیشان، مخالفان و اپوزیسیون پرداخت. این کار با ردصلاحیتهای بیپروای جریانسازانه و جناحی در ماه آخر تکمیل شد و خواستند از مردم برای مشروعیتبخشی به آن استفاده نمایند. ردصلاحیت برخی عمال خود بیترهبری نیز یک نمایش و وانمود عوامفریبانه بود تا خود را قاطع جلوه دهند. بگذریم از نتیجه رأیگیری نمایشی، اقدامات پیش از رأیگیری مشروعیت آن را از میان برد. جناح تندرو بیت پیرو خط «ولایت انتصابی فقیه» نه تنها خط اصلاحطلبی ضعیف و ناکارآمد، بلکه خط «ولایت انتخابی فقیه» را در درون جریان تندرو نیز کنار زد. اصلاحطلبان هم اثبات کردند که برای جامعه قابل اعتماد نیستند. بنابراین، رژیم برای حفظ و بقای نظام خود که در سالهای اخیر بر اثر خیزشهای خلقی بیاعتبار شده بود، ناچارا به این قلعوقمع سیاسی که آن را «کودتای ۱۴۰۰» مینامیم، دست زدند. انتخابات به انتصابات و کودتای سیاسی ۱۴۰۰ مبدل شد.
زنان برای همیشه در آن غایب بودند و خصلت بارز مردسالارانه تئوکراتیک آخرین حربههای خود علیه زنان را جهت حذفشان از حوزه سیاست و مدیریت، بکار برد. این درحالی بود که مبارزات زنان در سالهای گذشته بیش از نهادهای مدنی دیگر موجودیت خود را به اثبات رسانده بود. این انتخابات، بعنوان جنگ ذهنیت جنسیتپرست تئوکراتیک برضد جامعه چندمیلیونی زنان در تاریخ به ثبت رسید.
خلقهای ایران از فارس گرفته تا کورد، بلوچ، لر، عرب، آذری، و سایرین با بایکوت انتخابات در واقع بهعینه چند گام به جلو برداشتند. این بایکوت خلقی را نمیتوان با توجه به نتایج و آمار عوامفریبانه که دستگاه خودکامه رژیم اعلام کرده و میزان مشارکت را ۴۸.۸ درصد نشان داده، مورد ارزیابی قرار داد. استفاده از زور، ارعاب، فقر، تنگدستی و بیکاری شهروندان بعنوان کارت فشار و زور علیه خود آنها برای کشاندنشان به پای صندوقهای رأی پیش چشمان تمامی افکار عمومی داخل و خارج عیان بود. با این وجود نتایج زیر پنجاه درصد نشانه چیرگی جبهه خلق بر ضد دستگاه زور بیت رهبری است. ارزیابی و تفسیری غیر از این، اجحاف آشکار در حق خلقهای رادیکال و حقیقتجو خواهد بود. اعلام رسمی ۴۸.۸ درصدی یک آمار جعلی و متقلبانه با اجماع تمامی دستگاه قدرت و نهادهای تندرو آن است که عامدانه هیچ شفافیتی ندارد. چهبسا مشارکت ۲۶ درصدی تهران و مشارکت پائین شهرهای شرق کوردستان نمود بارز و آشکار حقیقت رأیگیری نمایشی متکی به زور بود.
بیت رهبری به سرکردگی خامنهای قبل از رفتن بالاخره ضربه خورد و تضعیف شد. مشروعیتش را از دست داد و میزان آرای زیر پنجاه درصد نشان از بیاعتمادی خلقها نسبت به بیت خامنهای و دستگاه ولایت امر خودکامه او بود. به دلیل اینکه از پایگاه ولایت امر برای مقاصد قدرتطلبانه خارج از دین بهرهبرداری کرد با مخالفت شدید جامعه روبرو شد. لذا پایگاه این ولایت خودسر و خودمحور قویا بیاعتبار شد و حتی به آینده آن نیز ضربات مهلک و جبرانناپذیر زد. بیت که از فتوا هم بعنوان یک ترفند و ابزار ارعاب دینی بهرهگرفت با رویاروشدن با اعتراض خلقها شدیدا حیثیت خود را از کف داد و بیاعتبار گشت. این حربه فتوا علیرغم جنبه قوی جامعه دینی ایران، بازهم موثر واقع نشد که دلیل آن رد آن دستگاه از جانب جامعه است.
بایکوت بیسابقه خلقها دراصل دستاوردی عظیم برای مبارزات مردمی درآینده و بنیانی برای ورود به مرحله خیزشی پس از آن است. یک رفراندوم برای تأیید خیزشهای دیماه ۹۶ و آبانماه ۹۸ و تداوم آن به یاد جانباختگان آن تظاهرات بود. خیزشی که خواستند با انتصابات سیزدهمین دوره، آن را از حافظه جامعه پاک نمایند اما دچار هزیمت سیاسی شدند. این میرساند که از این پس و با این پشتوانه خلقی، خیزشهای مدنی و اعتراضی کار رژیم را مشکلتر خواهد کرد. این بایکوت دست خیابان بخصوص زنان، جوانان، کارگران، کارمندان و روشنفکران را امیدوارانه برای ورود به مرحله رادیکالتر قویساخته. رژیم چون از خلقها نترسید و به آنها اهمیتی نداد، دچار این عواقب سخت گشته. این بایکوت تنها یکی از اجزاء در کلیت مبارزات خلقها است و مسلما با جوانب دیگر آن تکمیل خواهد شد. این راه خلقی پیشروانه سالهاست آغاز شده و بیبازگشت و شکستناپذیر است.
پس از رأیگیری نمایشی ۱۴۰۰ که اساسا یک کودتای سیاسی بود، با اینهمه ناکامی دستگاه قدرت و بیمشروعیتی و با وجود این حجم از بحران و کائوس سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، مسلما نباید هیچکس انتظار معجزه از رئیسجمهوری انتصابی که صرفا یک شخص است و نظام خودکامه جنگافروز داشته باشد. زیرا هیچیک از مسائل نه تنها حل نخواهد شد، بلکه بر سر آن معامله خواهد شد و از برجام گرفته تا تنظیمات ظالمانه داخلی، برای مهندسی قدرت و سلطه بر جامعه استفاده خواهند کرد. از برجام استفاده میکنند که اوضاع را آرام و کنترل سازند تا در راستای حفظ قدرت استبدادی خود بهرهبرداری نمایند. ایران یکی از حلقههای جهان ظالمانه سرمایهداری جهانی است و همین برای پیوستن او به جبهه ضدخلقی آن کافی است. رژیم قصد دارد در تمامی عرصههای داخلی و خارجی با بیتوجهی به خواستههای رادیکال خلقی، تنها به راهکار «سازش» بجای «حل دمکراتیک» متصل شود. جبهه خلقی بایکوت همان جبهه «حل دمکراتیک» در برابر جبهه «سازش» میباشد و همین مقوله میرساند که آیندهای پرتنش و بحرانی در انتظار جامعه و دولت در ایران است. جامعه اثبات کرد که نمیتواند سکوت کند و تحمل تداوم وضعیت کائوتیک دستگاه قدرت را همانند سال ۱۳۵۷ ندارد. بنابراین وضعیت هیچ تغییر نکرده ولی مواضع خلق رادیکالتر خواهد شد. نمونه بارز آن نیز اعتصاب گسترده هزاران کارگر حوزه نفت و گاز درست چهار روز پس از انتخابات است.
مسئله کورد در این میان، بزرگترین و اساسیترین مسئله برای نظام ایران است که اگر به حل دمکراتیک آن نپردازد، تاوان آن را پس خواهد داد. ضدیت با آزادی خلق کورد موجب تضعیف کل نظام و ستم به جامعه ایران شده. در انتخابات سیزدهمین دوره نیز هیچ یک از نامزدهای انتصابی ناچیزترین برنامهای برای خدمت به ملیتها نداشتند. خود انتصابات تندروها پیامی به خلقها به معنای تداوم سرکوب بود. یکدستسازی هر سه قوای مجریه، مقننه و قضائیه در رکاب خامنهای و سپاه آغاز دورهای از سرکوب، خفقان و جنگ خواهد بود نه حل مسایل بنیادین ایران و این خطرناکترین وضع برای همگان است. بایکوت خلقی اما پاسخی به آن فاشیسم ریشهدار معاصر ایران است. ملیتهای ایران اگر پس از دستاوردهای سالهای اخیر در برابر نظام استبدادی، مبارزه نکنند، با سیاستهای نسلکشی فرهنگی شدیدتر و سرکوب و خفقان سیاسی و نظامی وحشیانهتر مواجه خواهند شد. ایران نیز در خط سرمایهداری در زمینه نابودی ملل تحت ستم قرار دارد و سیاستهای ناتو را در جایگاه خود دنبال میکند. تنشهای خارجی نظام هم تنها رقابت بر سر قدرت و هژمونی منطقهای و جهانی میان جبهههای خود سرمایهداری میباشد. این جبهه در ضدیت با ملت کورد مجموعا یک خط واحد را در خاورمیانه تشکیل داده. این درحالی است که همین ملت به امید تمامی خلقهای تحت ستم مبدل گشته و امیدواری خلقها به آزادی را افزایش داده.
همچو جامعه دمکراتیک و آزاد شرق کوردستان (کودار) و حزب حیات آزاد کوردستان (پژاک) قویا خاطرنشان میسازیم که اندیشیدن به آینده جامعه ایران و شرق کوردستان محدود به مقولهای به نام قبل از انتخابات و رأیگیری نخواهد شد. این انتخابات است که از دل دمکراسی هویدا میشود نه دمکراسی از انتخابات. بنابراین از این پس این انتخابات نمایشی سیزدهمین دوره ایران نه بلکه جبهه بایکوت خلقی و نتایج آن است که مهم است. شاید این بایکوت همه چیز نیست اما چند گام روبه جلو و نزدیکتر شدن به فعالیت تمامعیار دمکراتیک ملل ایران است. هم حاکمیت تئوکراتیک و هم حاکمیت سیاسی رژیم کنونی در حیطههای «جمهوریت» و «اسلامیت» باخت. این سرآغاز یک مرحله است نه کل مرحله آینده. آینده را خود جامعه با بدستگیری ابتکار عمل تنظیم و تعیین خواهند نمود. ما نیز همچو جنبش آزادیخواهی خلقمان و برای خدمت به خلقهای ایران و شرق کوردستان از هر جانفشانی و مبارزهای دریغ نخواهیم کرد. این وظیفه انسانی، اخلاقی، سیاسی و دمکراتیک را با تمام شور و شوق صادقانه و صمیمانه بهجای خواهیم آورد. ضمن اینکه آینده مبارزاتمان را مطابق امری بیارزش چون نمایش انتخاباتی رژیم تنظیم نخواهیم کرد، بلکه با دوراندیشی عمیقتر افکاری بزرگتر و فراتر از آن بعنوان مبارزه تمامعیار برای خلقها داریم. در این زمینه به خود باور راسخ داریم و از پلاتفرم دمکراتیک خلق کورد و خلقهای ایران دعوت مینماییم که روی پشتیبانی ما تا حد فداییگری حساب کنند. آینده ایران فراتر از یک کارزار انتخابات ـ بایکوت، کارزاری دمکراتیک مستمر و طولانیمدت است که قطعیقین به سر منزل مقصود خواهد رسید. باور قوی ما به زنان، جوانان، کارگران، کارمندان، روشنفکران و آکادمیسینها در سالهای اخیر به یمن رشد حضور خلقی تقویتشده و به مرحلهای رسیدهایم که همه اقشار و همه اپوزیسیون برای وحدتعمل در راستای آزادی متحد شوند. همین اتحاد خلقها هماکنون مایه ترس نظام استبدادی شده و مسلما جبهه دمکراتیک خلقها پیروز خواهد شد.
جامعهی دمکراتیک و آزاد شرق کوردستان- کودار
حزب حیات آزاد کوردستان – پژاک"