حکومت آ.ک.پ نیز مانند راجاپاکس در سریلانکا، از زمانیکه گفتگوهای خود را با طرف کوردی آغاز نمود، تلاش نمود پایگاه اجتماعی خود را در میان بخشهای مختلف دولت تقویت کند، ائتلافهای بینالمللی خود را گسترش داده و خود را برای جنگ مهیا کند.
با گسترش مبارزه کورد در شمال کوردستان، دولت ترک نیازمند آماده کردن گزارشهایی در رابطه با مسئله کورد بود. چهل سال بعد از سرکوب و کشتار درسیم در سالهای ۱۹۳۷-۱۹۳۸، صحنه سیاسی و اجتماعی کوردستان را سکوتی مطلق گرفته بود. در این دوره تحت نام کورد و کوردستان حتی یک گلوله نیز شلیک نشده بود و در تمامی این مدت در هیچ یک از گزارشها بر مسئله کورد تاکید نشده بود. طبق عقلانیت دولت چون مبارزهای در جریان نبوده است، پس مسئلهای نیز به عنوان مسئله کورد وجود ندارد. کسانی که تاسیس جمهوری ترکیه را بر اساس ذهنیت ملت-دولت ترک طراحی کرده بودند، در واقع نخستین قدمها را اشتباه طراحی کرده بودند. زمانی که نخستین قدم اشتباه برداشته شود، گامهای بعدی آن نیز اشتباه خواهند بود. جمهوری بر اساس دمکراسی تاسیس نشد، و از همان ابتدا تلاش شد بر مبنای خشونت، ظلم و آسیمیلاسیون ایجاد شود و کاملا عادی بود که بیعدالتیها بر آینده نیز تاثیر بگذارند. بدون تردید، هر مسئله گسترش یافتهای مسائل دیگر را نیز تحت تاثیر خود قرار میدهد.
تورگوت اوزال در مقابل جنبش آزادیخواهانه خلق کورد شدیدا به مقابله برخاست. سانسور، تبعید، سیستم جاشپروری، عملیات نظامی خارج از مرزها از نخستین اقداماتی بودند که در زمان وی آغاز و مورد استفاده قرار گرفت. در سالهای ۱۹۹۰ میلادی، زمانیکه در کوردستان غیر نظامیان در شهرها گلولهباران شدند، اوزال حاکم و در مسند قدرت بود. و همزمان با این اقدامات نخستین کسی بود که دریافت با در پیش گرفتن چنین اقداماتی نمیتوان به نتیجه دست یافت و در نهایت دولت را هم از میان بر میدارند. از آنجا که سرکوب مبارزه امکانپذیر نشد، بار دیگر تهیه و ارائه گزارشهایی در رابطه با مسئله کورد لازم دیده شد و در این میان تنها اوزال نبود که به این واقعیت پی برد که این اقدامات و تهیه گزارش در رابطه با مسئله کورد نیز هیچ نتیجهای به دنبال نخواهند داشت. برخی از افسران بلند مرتبه ارتش نیز که در صفوف مقدم جنگها حضور داشتند مانند اوزال فکر میکردند.
آتشبس و سالهای تاریک...
ارتباط با حزب کارگران کوردستان در سالهای ابتدایی آن آغاز شد. حتی اگر به شیوه رسمی به این ارتباطات نیز اشاره نشده باشد، همه از روند مذاکرات و گفتگوها خبر دارند. براساس درخواست مسئولان وقت دولت ترک، پ.ک.ک در سال ۱۹۹۳ آتشبسی را اعلام نمود. این اقدام جنبش آزادیخواهی خلق کورد، در تاریخ جمهوری ترکیه اقدامی جدید به شمار می رفت. در تاریخ جمهوری سال ۱۹۹۳ نزدیکترین سال برای دستیابی به صلح کورد-ترک ارزیابی میشود. اما این روند به تاریکترین سالهای تاریخ جمهوری تغییر مسیر داد. بنابه اعلام نظر رسمی، تورگوت اوزال در نتیجه سکته قلبی جان خود را از دست داد. اشرف بتلیسی فرمانده ژاندارمری و گروهی از افسران در جریان سقوط هواپیما کشته شدند و ژنرالهای بلند پایه مانند بختیار آیدین که در تیم بتلیسی حضور داشتند، ترور شدند. همان سال وزیر پیشین حکومت تورگوت اوزال، عدنان قهوهچی که تلاش داشت مسئله کورد را بر اساس دمکراسی و راه حل سیاسی حل کند، و در همین رابطه گزارش دقیق و همه جانبهای را نیز آماده کرده بود، در نتیجه یک تصادف همراه با همسر و دخترش کشته شدند، ابعاد این تصادف تا کنون نیز روشن نشدهاند.
در پی ترورها و تصادفات مشکوک، قتلعامها، اقدامات تحریک برانگیز نیز روی دادند. قابل توجه بود که مرگ مشکوک اوزال که مرد مورد اعتماد غرب و خصوصا امریکا شناخته میشد، با سکوت مجامع گلوبالیستی مورد توجه قرار نگرفت. به دلیل بازیها و توطئههای نیروهای جهانی در خاورمیانه، هیچگاه تلاشهای قدرتمند و صلحطلبانه در راستای نزدیکی ترک و کورد، با نگاه مثبت ارزیابی نشده بود. بحرانی غیر قابل کنترل در جریان بود. کسانی که براساس خواستهای گلوبالیستی عمل میکردند مورد حمایت واقع میشدند و کسانی که در مقابل آن موضع میگرفتند، در مقطعی مورد حمایت قرار گرفته و بعد از مدتی از بازی خارج میشدند.
آغاز بکار تیم گورش-چیلر- دمیرل
کسانی که در مقابل مرگ اوزال سکوت کردند، راه را برای دوغان گورش هموار کردند. سلیمان دمیرل که به عنوان نخستین دانشجویان ترکیه در امریکا، از سازمان سیآیای بورس تحصیلی دریافت کرده بود و مهره شناخته شده امریکا، تانسو چیلر به سطوح عالی سیاست در ترکیه ارتقا یافتند. قتلهایی که بعدها با نام فاعلان مجهول معروف شد، به آتش کشیدن روستاها، تبعید و آوارگیهای اجباری، محاصره و تحریم، بمبگذاری در دفاتر روزنامهها، قتل سرمایهداران و نمایندگان کورد در مجلس، در این دوره آغاز و شدت گرفت. تیمهای ویژه گسترش یافتند، اختیارات کامل به سپاهیان داده شد، برخی از کمپها و روستاها مستقیما بمباران شدند و تمامی رسانهها را خفه کردند. رسانههای باقی مانده نیز آزادانه جنگ روانی را آغاز کردند. تانسو چیلر نخست وزیر وقت که اطمینان داشت میتواند مبارزه آزادیخواهانه خلق کورد را از میان بردارد در مجلس و دیگر تریبونها فریاد میزد یا نابودی یا نابودی!
حتی اگر قوانین در آن دوره تغییر نیز کرده بودند، اما قانون تونچ همچنان اجرا میشد. دمیرل نیز همچنین در حال فعالیت بود، با یادآوری تاریخ میگفت: همانگونه که ۲۸ قیام را سرکوب کردیم، بیست و نهمین قیام را نیز سرکوب میکنیم. در همان سالها اتحادیه اروپا نیز در حال گسترش بود. دولت ترک به منظور کسب تجهیزات اطلاعاتی و اموزش نیروهای ضد گریلایی و تسلیح ارتش نیازمند نیروهای غربی بود.
چیلر چند ماه بعد به نخست وزیری رسید و در ۱۰ اکتبر ۱۹۹۳ که به منظور مشارکت در نشست اتحادیه اروپا به وین عزیمت کرده بود، در بازگشت خود در فرودگاه، به منظور حل مسئله کورد از مدل باسک سخن گفت. بدون گمان این گفته خودفریبی بیش نبود. چیلر تلاش میکرد تا افکار عمومی را فریب دهد، زیرا به عنوان نخست وزیری که جنگ همه جانبهای را بر کوردستان تحمیل کرده بود، در تاریخ جایگاه مهمی را به خود اختصاص داده است. در همان زمان زمانیکه چاندریکا کوماناتونگا به عنوان نخست وزیر زن سریلانگا به قدرت رسید، ادعای صلح با تامیلها را بر زبان راند، اما او نیز با کسب قدرت بزرگترین گامها را در ویرانی و فروپاشی میهن تامیلها برداشته بود.
تاکتیکهای مشابه؛ سلاحها را خاموش کنید تا بتوانیم با هم گفتگو کنیم
دولت ترک که برای دستیابی به حل مسئله دچار دشواریهای فراوان شده بود، به گونهای رفتار میکرد که هیچ قصدی برای عقبنشینی ندارد و از عزم خود برای ادامه جنگ سخن میگفت. از طرف دیگر، به واسطه برخی از تیمهای مخفی خود درهای گفتگو را همچنان باز نگاه داشته بود. چیزی که از ابتدا نیز خواسته میشد، یک موضوع بود: سلاحها را خاموش کنید تا بتوانیم با هم گفتگو کنیم. علیرغم آنکه پ.ک.ک نیز با اگاهی کامل عمل مینمود؛ این درخواستها را مهم ارزیابی کرده و چند بار نیز به طور غیر مستقیم اعلان آتش بس نمود. علیرغم اینکه در جریان آتشبسهای یکطرفه حزب کارگران کوردستان بسیاری از گریلاها جان خود را از دست میدادند این جنبش همواره بر دیالوگ تاکید داشت.
در مقابل پاسخ دولت نیز توطئه، تحریکات و شایعات، ترور، عملیات بود. سالهای ۱۹۹۳- ۱۹۹۵- ۱۹۹۸ -۱۹۹۹- ۲۰۰۶- ۲۰۱۲ شاهد این روند بود. مهمترین آتشبس، اتشبس سال ۱۹۹۸ بود که به دستگیری رهبر آپو منجر شد. و جالب آنکه دولت ترک خواستار این آتشبس شده بود.
گفتههای بولنت اجویت که میگفت "چرا آپو را به من تحویل دادهاند، هنوز برای من قابل فهم نیست"، هیچگاه فراموش نمیشود. در سال ۱۹۹۹ بعد از دستگیری رهبر جنبش، عبدالله اوجالان، گریلاها از شمال کوردستان به خاک جنوب کوردستان عزیمت کردند. تا سال ۲۰۰۴ هیچ عملیات مسلحانهای روی نداد. اما در مقابل نیروهای گروههای گریلا که به جنوب کوردستان عزیمت کرده بودند به طور مداوم هدف حملات دولت ترک قرار گرفته و صدها گریلا در این دوره به شهادت رسیدند. در خاتمه سال ۲۰۰۲ قدرت در ترکیه در حال تغییر بود. احزاب سیاسی قادر به حل مسائل و مشکلات کشور نبودند. حزب جدیدی با رهبری رجب اردوغان و رفقای وی، حزب عدالت و توسعه را پایه گذاری کرده و جزو اپوزیسیون دولت به شمار میرفت. آنها اعلام میکردند که حزب مردمی بوده و میتوانند مشکلات را حل کنند. بعد از آنکه این حزب به قدرت رسید، بیش از پیش درک شد که اردوغان نیز بخشی از توطئههای داخلی و منطقهای است.
تلاش برای ایجاد انشعاب در میان صفوف پ.ک.ک
زمانیکه اردوغان به مسند قدرت رسید، یکی از موضوعاتی که مستقیما و سریعا بر آن انگشت گذاشت، همکاری با آمریکا جهت ایجاد انشعاب در میان صفوف نیروهای حزب کارگران کوردستان بود. از یک طرف سازمان اطلاعات آمریکا و از طرف دیگر مقامات عالی رتبه آ.ک.پ تلاش نمودند تا رویدادی مانند انشعاب کارونا آمان را در درون جنبش آزادیخواهی خلق کورد و جریانی از اختلافات داخلی را در درون حزب کارگران کوردستان ایجاد کنند. از نظر آنان، بعد از انشعاب در میان حزب کارگران کوردستان، بخشهایی که دست به مبارزه و مقاومت بزنند به راحتی نابود میشوند. از نظر آنها باید با همان مبانی عقلانی که با تامیلها برخورد شده است، با جنبش آزادیبخش خلق کورد نیز رفتار میشد. به منظور اینکه نشان داده شود مسئلهای به نام کورد وجود ندارد، بلکه مشکلی به نام پ.ک.ک وجود دارد، و برای نابودی بازوی مبارز این حزب نیز، باید از افرادی که از پ.ک.ک خارج شدهاند به عنوان نیروی سیاسی، نظامی و روانی استفاده شود. اردوغان که در سال ۱۹۹۱ ریاست دفتر اربکان در استانبول را برعهده داشت، گزارشی را در رابطه با کورد تهیه و تنظیم و عنوان را مسئله کورد گذاشته بود. در این گزارش اردوغان اقدامات دولت در منطقه را مورد انتقاد قرار داده و اظهار داشته بود که دستیابی به راه حل از طرق نظامی امکانپذیر نیست، به آموزش به زبان مادری اشاره کرده بود و بر اهمیت تاثیر اراده کوردی در مدیریت امور تاکید کرده بود. آیا وضعیت کنونی اردوغان عقبنشینی از مواضع پیشین است یا موضعی است که از سوی اداره جنگ ویژه پیش پای وی گذاشته شده است؛ موضوعی است که لازمه ارزیابی و تحیلیل است.
نقاب اردوغان برای دستیابی به راه حل
اردوغان با دستیابی به قدرت در رابطه با مسئله کورد اظهار داشت: اگر فکر نکنید، چنین مشکلی وجود ندارد. بعد از رویدادهای اول ژوئن ۲۰۰۴، اردوغان به آمد رفته و در آنجا گفت: مسئله کورد وجود دارد، این مسئله مسئله من است، ما ناگزیر هستیم که با این مسئله روبرو شویم. اردوغان مسئله کورد را نه برای دستیابی به حل و فصل مسئله کورد، بلکه برای توسعه پایگاه اجتماعی و اقتدارگرایی خود در میان دولت میخواست. و به محض تثبیت پایههای قدرت خود، نقابهای صورت وی کم کم برداشته شد. اگر مبارزهای وجود نداشت شاید اردوغان میتوانست چند صباحی بیشتر خلق را فریب داده و ریاکارانه آن را بکار ببرد تا بتواند ناراضیان دولت جدید را سوی خود جلب کند. بخش مهمی از جامعه کورد نیز که با سخنان وی برای حل مسئله کورد فریب خورده بود، از وی حمایت نموده بود.
با گسترش مقاومت و مبارزه با رهبری حزب کارگران کوردستان، اردوغانی که تلاش میکرد خود را دمکرات، آزادیخواه و عدالتطلب و برخوردار از وجدان نشان دهد، نتوانست بیش از پیش واقعیت چهره خود را پنهان کند. یک سال بعد از این گفتهها، اظهار داشت: حتی اگر کودک و زن نیز باشند، در این باره لازم است تمامی اقدامات لازم در پیش گرفته شود، با این سخنان اردوغان چهره واقعی خود را نشان داد و در گسترش جنگ بیش از چیلر سهیم بود، و در پیش گرفتن بازیها و تاکتیکهای اغفال کننده حتی توانست از ماهیندا راجاپاکس نیز جلو بزند.
هر زمان که آ.ک.پ در تنگنا قرار میگرفت، از حل مسئله سخن میگفت. منظور از حل نیز ساکت کردن صدای اسلحه گریلاهای کوردستان بود. اسلو مدت زمانی طولانی میزبانی سریلانکاییها و تامیلیها را برعهده داشت. روند مذاکرات اسلو برای دولت ترک نیز بخشی از روند مبارزه ملاحظه میشد. بعد از انجام دیدارهایی که در قندیل با میانجیگری اسلو صورت گرفت، تنها مدت زمان کمی بعد از ترک هیات، محل گفتگوها از سوی هواپیماهای ترک بمباران شد. عملیات نابودی به شیوهای مخفیانه همچنان با نام حل و فصل ادامه داشت. علیرغم وعدههای فراوان حتی یک مورد نیز عملی نشده بود. دولت ترک برای عملی کردن حل مسئله کورد حتی یک گام عملی نیز برنداشته بود.
راجاپاکس و اردوغان نقش همدیگر را بازی کردند
حاکمیت آ.ک.پ نیز مانند رژیم راجاپاکس، از زمان آغاز گفتگو و دیدارها با مسئولان جنبش کورد تلاش کرد تا نیروهای نظامی را تقویت کند، ائتلافهای بینالمللی خود را تقویت کرده و خود را برای نبرد آماده کند. آک.پ که جنگ در سوریه را در این چارچوب ارزیابی میکرد، تلاش نمود تا مانع از اتحاد نیروهای کوردی شده و از طرف دیگر پ.ک.ک را تضعیف کند و در جنگ نیز نشان بدهد که با کورد دشمنی نداشته بلکه با پ.ک.ک دشمنی دارد.
نحوه عمل اردوغان نیز کاملا با اقدامات رژیم راجاپاکس و ایادی تامیل وی شباهت داشت. اشاره به این نکته قابل توجه است که دولت ترک سالیان درازی بود که از افرادی تحت عنوان مخالفان پ.ک.ک بهره برداری میکرد. اما بعد از آنکه آ.ک.پ احساس نمود که دیگر به این افراد نیازی ندارد آنها را نیز کنار گذاشت. بعد از این دوره بود که این افراد به طور کلی از صفحه تلویزیونها و روزنامهها ناپدید شدند.
جنگ داخلی در سوریه و روژآوا
آ.ک.پ اعتقاد داشت که میتواند رژیم سوریه را تغییر دهد. در ابتدا در سطح بینالمللی نیز از چنین طرحی دم میزد. از نظر آ.ک.پ، بهترین و قدرتمندترین نمایندگان حکومت جدید در سوریه میتوانستند متشکل از گروهی از اخوانالمسلمین باشند که آ.ک.پ به آنها نزدیک بود. به منظور از میان برداشتن رژیم اسد، از تمامی مناطق جهان گروههای جهادی افراطی از طریق ترکیه با اسلحه وارد سوریه میشدند، بدون گمان این موج عظیم جهادیها نیز نمیتوانست بدون حمایت اردوغان و حکومت ا.ک.پ امکان داشته باشد. رژیم اسد که امواج این حملات استراتژیک را مشاهده کرد، نیروهای خود را به مناطق حساس و مهم بازگردانده و از بسیاری از مناطق عقبنشینی کرد. کورد در این مقطع با هوشیاریهای رهبر خلق کورد، عبدالله اوجالان، جهات مسیر آینده سیاسی را درک کرد. رهبر خلق کورد از نخستین افرادی بود که دریافت اردوغان اسد را فروخته است.
گامهای مهمی در روژاوا برای دستیابی به خودمدیریتی و حفاظت از آن برداشته شد. در همین رابطه بود که نیروهای دفاع مشروع آن نیز تاسیس شد. چنین وضعیتی بدون گمان برای آ.ک.پ غیر منتظره تلقی میشد. اما ترکیه فکر میکرد که رژیم اسد در مدت زمان کمی سقوط کرده و بعد از سقوط از میان برداشتن کورد نیز چندان دشوار نخواهد بود. با طولانی شدن جنگ داخلی در سوریه، آ.ک.پ دچار وحشت شد. در پاییز سال ۲۰۱۲ نیروهای تبهکار وارد روژآوا و خصوصا سریکانی شدند.
گفتگوهای امرالی
در این میان گفتگو با امرالی نیز که به شیوهای مخفی در جریان بود به اطلاع عموم رسانده شد. رهبر خلق کورد از همان ابتدا به هیات دولت که برای دیدار با وی به جزیره امرالی آمده بود هشدار داده بود: "من اجازه نمیدهم که در ترکیه نوعی هژمونی ایجاد شود، بدون شک من اجازه نمیدهیم که با آپو بازی کنید. کسانی که برای دستیابی به مقاصد و اهداف خود مایل به انجام مذاکره و دیدار با من هستند اشتباه میکنند. دولت سوریه من را به خوبی میشناسد. مطمئنا شما نیز تحقیق کردهاید. به من انسان اصولمند گفته میشود. من انسانی برخوردار از اصول هستم و میخواهم این نکته را به شما متذکر شوم."
با آغاز دیدارها، آ.ک.پ بار دیگر مسئله آتشبس را در دستور کار قرار داد. از طرف دیگر نیز برای جنگ و نابودی همه جانبه جنبش کورد دست به طراحی و برنامهریزی زده بود. مدتی کم بعد از آغاز مذاکرات در امرالی، افکار عمومی نیز از آن مطلع شد، در همین دوره است که سه زن انقلابی کورد ساکینه جانسز، فیدان دوغان و لیلا شایلمز ترور میشوند. کاملا مشخص بود که این ترور به دستور اردوغان مانند اخلالگری میت انجام شده است. از طرف دیگر دولت ترک در شمال کوردستان از آتشبس نیروهای گریلا بهره برداری کرده و به احداث پایگاههای جنگی، نقاط ایست بازرسی و موانع امنیتی دست میزد و در روژاوا نیز تبهکاران خود را به جنگ علیه کوردها اعزام میکرد، به محاصره کوردستان دست زده و در عمل نیروهای پارت دمکرات کوردستان را نیز در اعمال تحریمها مشارکت میداد.
گامهای استراتژیک رهبر خلق کورد
عبدالله اوجالان رهبر خلق کورد در این فرایند گامهای استراتژیک برداشت. هشدارهایی که در خصوص خودمدیریتی به روژآوا و شنگال ارائه داد و تاسیس حزب دمکراتیک خلقها سه مورد از این گامهای استراتژیک بودند. هیات نمایندگی دولت اعتراف کرده بود که تنها با یک دیدار نمیتوانند مسئله خلع سلاح را در دستور کار قرار بدهند. زیرا اوجالان در این رابطه از همان ابتدا مانع از طرح آن شده بود. مسئلهای که مورد بحث و بررسی قرار گرفت این بود: با فرا رسیدن شرایط لازم، مبارزه مسلحانه در داخل مرزهای ترکیه خاتمه مییابد. مسئله خلع سلاح در امرالی نتوانست بیش از این موضوع گفتوگوها باشد و مسئله بزرگ ا.ک.پ نیز همین مورد بود. این موضوع در رسانهها نیز به عنوان مشکل اساسی بازتاب یافته و مورد تحلیل قرار گرفت. دولت تلاش میکرد از این مسئله به عنوان فشاری روانی استفاده کرده و مشروعیت نبرد مسلحانه را کاملا از میان بردارد.
آ.ک.پ روز بروز بر این مسئله را بسط میداد. پ.ک.ک به منظر نشان دادن حسن نیت خود دست از حمله به مواضع نیروهای دولتی برداشت، اما در مقابل ا.ک.پ حتی از آزادی یک زندانی بیمار که دهها سال بود زندانی بود، ابا داشت. گویا بروکراسی چنین مسئلهای را قبول نداشت. بعد از انکه رابطه ا.ک.پ با جماعت فتح الله گولن دچار تنش شد، آ.ک.پ به گولنیستها اتهام وارد کرده از این طریق سعی نمود از این فرایند به عنوان خرید زمان بهرهبرداری کند.
به دلیل رویدادهای روژآوا، اردوغان بسیار ناراحت و در تنگنا قرار گرفته بود. تاسیس خودمدیریتی کورد در روژاوا را به عنوان خط قرمز مطرح کرده بود. در شمال کوردستان آتشبس در ظاهر همچنان ادامه داشت اما از طرف دیگر هر روز جنازهای جوانان کورد که در روژاوا به شهادت رسیده بودند، در خیابانهای شمال کوردستان تشییع میشد. مقاومت تاریخی کوبانی علیه داعش اوج این فرایند بود.
خلع سلاح خیر، دست برداشتن از مبارزه مسلحانه
در نتیجه هوشیاریهای رهبر خلق کورد، هیات نظارت توانست در ۲۸ فوریه ۲۰۱۵ در کوشک حکومتی دولما باخچه زمینه مناسبی را برای دستیابی به تفاهم ایجاد کند. این تفاهمنامه از سوی نمایندگان حکومت و هیات امرالی با افکار عمومی در میان گذارده شد. اما این تفاهمنامه از سوی هر دو طرف به شیوهای مختلف قرائت شد و حاکی از وضعیت مورد اختلافی بود: در پیام سری ثریا اوندر این پیام اینگونه قرائت شد: بر اساس اصولی که مورد تفاهم قرار گرفته است، بر اساس دست برداشتن از مبارزه مسلحانه.... طرف کوردی اعلام میکرد که با تفاهم خلع سلاح آغاز نمیشود، اما در عوض مبارزه مسلحانه متوقف میشود. در حالیکه رژیم آنکارا خواهان خلع سلاح فوری شده بود. از این گفتهها میشد فهمید که برداشت دولت از راه حل چیست.
نشست دولما باخچه در ۲۸ فوریه در رسانههای نزدیک به حکومت به طور گستردهای مورد استقبال قرار گرفت. پیامهای پی در پی شبیه به هم اعضای حکومت صادر میشدند، تمامی توجهات به این نکته عطف شده بود که اعضای هیات نظارت متشکل از چه کسانی باشد؟ همه منتظر آن بودند، اما اردوغان در این باره ادعا نمود که از این هیات و تفاهمنامه دولما باخچه هیچ اطلاعی ندارد و به افکار عمومی اعلام کرد که این مسائل را درست نمیبیند. اظهارات اردوغان و بر هم زدن مذاکرات بدون گمان بخشی از فرایند نابودی و عملیات مسلحانهای بود که دولت آن را آماده کرده بود. ۵ آوریل سال ۲۰۱۵ آخرین دیدار هیات حزب دمکراتیک خلقها از امرالی بود.
مدل سریلانکا و کوردستان - ۱ (anfpersian.com)
مدل سریلانکا و کوردستان - ۲ (anfpersian.com)
مدل سریلانکا و کوردستان - ٣ (anfpersian.com)