در حالی که نزدیک به دو دهه از اعتراض جنبش دانشجویی ایران در ١٨ تیرماه سال ١٣٧٨ میگذرد، سالگرد این واقعه به یکی از روزهای فراموش نشدنی در تاریخ جنبش دانشجویی و خلقهای ایران تبدیل شده است.
١٨ سال پیش در چنین روزی، نیروهای سازمان یافتهای که مدتی قبل از آن چند تن از فعالین سیاسی و نویسندگان را در سالهای نخست دهه ٧٠ در ایران سلاخی کرده بودند، به کوی دانشگاه تهران یورش برده و به دانشجویان معترض به بسته شدن روزنامهها حمله کردند. شماری از دانشجویان در جریان این حمله کشته، زخمی و یا بازداشت شدند.
از سوی دیگر ١٨ تیر نقطه عطفی در رویگردانی جنبش دانشجوئی از قدرت و رویکرد آن به جامعه مدنی است.
١٨ تیر جنبش دانشجوئی را به این دریافت رساند که جمهوری اسلامی جنبش مستقل دانشجوئی را بر نمیتابد و این جنبش باید از ساختار قدرت فاصله گرفته و به نقد آن روی آورد.
مطلوب جمهوری اسلامی نه تشکلهای مستقل دانشجوئی، بلکه تشکلهای وابسته به حکومت همانند بسیج دانشجوئی است تا به مثابه بازوی وزارت اطلاعات و سپاه از آن استفاده کند.
آن هم در سالهائی که دفتر تحکیم وحدت از حمایت همه جانبه از حکومت به آرامی دور میشد و این فاصله گیری، فعالین آن را با شکنجه و زندان روبرو میکرد. با این حال پیش از رویداد ١٨ تیر مرز روشن و برجسته ای میان تشکلهای دانشجوئی و اصلاحطلبان حکومتی وجود نداشت اما رویدادهای این روز تمایز بین آنها را مشخص کرد.
فعالین جنبش دانشجوئی بر خلاف اصلاح طلبان حکومتی، در عمل نشان دادند که آمادگی گذار به دموکراسى در جامعه وجود دارد، و آنها حاضرند جانفشانی کرده و هزینه این گذار را بپردازند. اصلاح طلبان اما پشت جنبش دانشجوئی را خالی کردند.
محمد خاتمی که اکثر دانشجویان به شعارهای آزادی بیان و اندیشه او رای داده بودند نیز، جانب حاکمیت را گرفت و دانشجویان را به تلاش برای برهم زدن آرامش و تخریب اموال عمومی متهم کرد.
هفت نفر در واقعه هجده تیر کشته شدند که تاکنون فقط هویت عزتالله ابراهیمنژاد و فرشته علیزاده روشن شدهاست. از شرنوشت ناپدیدشدگان هم خبری همچنان وجود ندارد.
دو سال پس از این رویداد قوه قضاییه همه نیروهای پلیس و امنیتی را تبرئه کرد و فقط یک سرباز به نام اروجعلی ببرزاده را به جرم برداشتن ریش تراش از خوابگاه دانشجویان به زندان محکوم کرد.