تصویر

کاراسو: هنوز هم شرایط برای مشارکت فعال رهبر آپو محقق نشده، گامی خوش‌بین‌کننده وجود ندارد

مصطفی کاراسو، عضو شورای اجرایی ک‌ج‌ک، اظهار داشت که شرایط انزوای تحمیلی بر رهبر آپو پیشرفت روند را تحت تاثیر قرار داده و آنرا کُند کرده است. او تاکید کرد که همه، از جمله دولت، باید الزامات این روند را برآورده کنند.

مصطفی کاراسو گفت: «شرایطی وجود دارد که منجر به ارزیابی 'روند متوقف شده' شده است. این وضعیت توسط رویکرد دولت ایجاد شده و قطعا رویکرد ما نیست. در رویکرد ما هیچ چیز عقب‌کشنده‌ای برای این روند وجود ندارد. اما این روند دارای ماهیت، دیالکتیک و الزاماتی است. کارهایی باید انجام شود. نمی‌توان گفت 'هیچ کاری نمی‌کنیم' یا 'همه چیز مثل قبل خواهد بود'. اگر صحبت از حل چنین مسئله بزرگی است، پس ذهنیت‌ها، سیاست‌ها و رویکردها باید تغییر کنند. نیاز به نگاهی جدید، رویکردی جدید و گفتمانی جدید است.»

کاراسو با اشاره به نگرانی‌های جامعه و دوستان به دلیل عدم اقدام دولت، گفت: «حرکت با نگرانی، مانع مبارزه و تلاش می‌شود. ما باید با شور و هیجان به این روند بپیوندیم، سازماندهی کنیم و مبارزه‌ای فعالانه داشته باشیم. باید فشاری اجتماعی بر دولت و حکومت ایجاد کنیم. زبان دموکراسی، عمل است. دموکرات‌ها منتظر نمی‌مانند. دموکرات‌ها سازماندهی می‌کنند، اقدام می‌کنند، مطالبه می‌کنند و تلاش می‌کنند تا تغییر ایجاد کنند؛ تلاش می‌کنند تا قوانین را تغییر دهند.» وی با این جملات وظایف را مشخص کرد و همه را به سازماندهی در اطراف «فراخوان جامعه دموکراتیک» و توسعه مبارزه در این راستا فراخواند.

ارزیابی‌های کامل مصطفی کاراسو، عضو شورای اجرایی کنفدرالیسم جوامع کوردستان (ک‌ج‌ک)، برای شبکه تلویزیونی مدیا هابر درباره تحولات جاری در کوردستان، ترکیه و خاورمیانه، به‌ویژه در مورد روند صلح و جامعه دموکراتیک، به شرح زیر است:

«من با احترام و قدردانی یاد شهدای ماه ژوئن، شهید زیلان، شهید گولان، شهید سما و رفیق شهید هلمت را گرامی می‌دارم. همچنین با قدردانی و احترام یاد شیخ سعید و یارانش که در این ماه به شهادت رسیدند را گرامی می‌دارم. قبل از پرداختن به این موارد، با قدردانی و احترام یاد و خاطره رفیق فؤاد را که سالگرد شهادتش نزدیک است گرامی می‌دارم.

رفیق فؤاد برای ما معنای بزرگی دارد. رفیق فؤاد اولین رفیق آپویی رهبر آپو بود که در (گردهمایی) سد چوبوک شرکت کرد. از آن روز تا شهادتش، او رهبر آپو، خط فکری و مبارزه‌اش را دنبال می‌کرد و رفیقی بود که بیشترین تلاش را برای عملی کردن خط فکری رهبر آپو به بهترین شکل ممکن انجام داد.

نقش رفیق فؤاد در این مبارزه بسیار زیاد است و زحمات و کمک‌هایش فراوان است. می‌خواهم بر این موضوع تاکید کنم. جنبش ما در ابتدا یک جنبش ایدئولوژیک، یک جنبش فکری بود. یک جنبش فلسفی شد. در ابتدا با تاثیرگذاری در این زمینه، مبارزه آزادی را توسعه داد. اگر حزب کارگران کوردستان (پ‌ک‌ک) بیش از پنجاه سال مبارزه را با موفقیت رهبری کرده است، دلیل آن رویکرد ایدئولوژیک، فلسفی و نظری رهبر آپو است. چون او همیشه این جنبش را از نظر ایدئولوژیکی، فلسفی و نظری تغذیه کرده و جهت‌گیری ایدئولوژیکی و نظری صحیح را به آن داده و تلاش کرده است تا به درستی آن را ارائه دهد، مبارزه به امروز رسیده است. در این زمینه، بزرگترین حامی و کمک‌کننده رفیق فؤاد بود.

او رفیقی بود که رهبر آپو را بیشتر از همه ما می‌فهمید

رفیق فؤاد واقعا رهبر آپو را بیشتر از همه ما می‌فهمید، رفیقی بود که برای تجسم خط فکری رهبر آپو در داخل حزب تلاش می‌کرد و برای درک ایدئولوژی، نظریه و اندیشه رهبر آپو توسط کادرها و مردم تلاش و کوشش فراوانی داشت.

او پیوسته می‌نوشت و پیوسته صحبت می‌کرد؛ از این نظر نیز زحماتش بسیار زیادی است. او رفیقی بود که پیوسته تولید می‌کرد. زحمات رفیق فؤاد در پیشبرد مبارزه ما در امتداد خط فکری رهبری و کارهای ایدئولوژیکی و آموزشی او، بسیار زیاد است. او زحمات زیادی برای آموزش جوانان و مبارزان کشیده است. همچنین با ارزیابی‌های خود در جلسات مهم سازمان، خط فکری و جهت‌گیری رهبر آپو را به کنفرانس‌ها و کنگره‌های ما ارائه داده است. در جلسات مدیریتی ما نیز، زحمات او در اجرای خط فکری رهبری، درک صحیح آن و عملی کردن صحیح آن واقعا زیاد است. رفیق فؤاد را باید اینگونه شناخت.

همانطور که رهبر آپو خودش درباره رفیق فؤاد گفته است: 'او رفیقی بود که مرا بهتر از خودم می‌فهمید.' این بسیار مهم است. این را رهبر آپو می‌گوید. تمرکز او بر رهبری واقعا زیاد بود. او صدها بار درس 'حقیقت رهبری' را داده است. برای درک شدن رهبری به بهترین شکل تلاش کرده است. زیرا همیشه این را درک کرده است: بدون درک صحیح رهبری، این مبارزه نمی‌تواند به درستی و مؤثر پیش برود. در این زمینه تلاش زیادی کرده است.

دلیل اصلی اینکه رهبر آپو می‌گوید 'او مرا بهتر از خودم می‌فهمد' یا اساس داشتن چنین واقعیتی این است که رفیق فؤاد یک روشنفکر و یک تحصیل‌کرده بود. او ادبیات زیاد می‌خواند. رمان می‌خواند، فلسفه، جامعه‌شناسی می‌خواند، تاریخ می‌خواند. از این نظر، مطالعات او بسیار زیاد بود. همچنین فیلسوفان، الهی‌دانان و روحانیونی را می‌خواند که دنیای فکری خاورمیانه را آفریده بودند. من شاهد بودم که علی شریعتی را بارها خوانده بود. سهروردی را خوانده بود. ابوذر را خوانده و نشان داده بود که ابوذر چگونه جنبه اجتماعی و کمونالی اسلام را تجربه کرده و زنده نگه داشته است. زیرا حضرت محمد اولین اندیشه اسلام را مطرح کرد، اما شاید ابوذر با زندگی، مواضع و شخصیت خود، صحیح‌ترین شکل عملی کردن آن را انجام داد...

باید همراه با رهبر آپو، رفیق فؤاد را خواند و فهمید

این نوع موضوعات برای رفیق فؤاد مهم بودند. رفیق فؤاد نگاهی مثل شرق‌شناسان (اوریانتالیست‌ها) یا مدرنیست‌ها به خاورمیانه نداشت. او رویکردی برای فهم خاورمیانه در خود خاورمیانه و از طریق تحلیل عمیق تاریخ خاورمیانه داشت. از این نظر، 'رهبری' که یک رهبر خاورمیانه‌ای است، میراث فرهنگی و سیاسی خاورمیانه (البته میراث دیگر ارزش‌های بشری را نیز) در خود تجسم بخشیده است. اما او این کار را با تکیه بر ارزش‌های خود انجام داده است. از این منظر، رفیق فؤاد به دلیل این میراث، رهبر آپو را به بهترین شکل ممکن درک کرده است. از این پس نیز، اندیشه‌ها، میراث و درس‌های رهبری که رفیق فؤاد داده است و درس‌های تاریخ حزب، برای درک واقعیت رهبری حزب بسیار مهم هستند.

از این نظر، کسانی که می‌خواهند واقعیت رهبری حزب را درک کنند، البته که در وهله اول باید 'رهبری' را بخوانند و بفهمند، اما همراه با آن، باید رفیق فؤاد را نیز بخوانند و بفهمند. زیرا رهبر آپو در زندان بود و برخی تحلیل‌ها و نوشته‌ها را ارسال می‌کرد. یعنی محدود بود. اما برای تبیین و تشریح مداوم آنها و مشخص کردن معنای آنها، میراث رفیق فؤاد مهم بود. از این نظر، رفیق فؤاد باید توسط همه ما به درستی درک شود. از این پس نیز با خواندن و پیگیری رفیق فؤاد، باید درک عمیق‌تری از واقعیت رهبری حزب به دست آوریم. خودمان نیز باید این کار را انجام دهیم.

با زیلان، معیارهای فداکاری در ما افزایش یافت

البته حقیقت شهید زیلان برای ما مهم است. از این نظر که در نامه‌ای که شهید زیلان از خود به جای گذاشت، چگونگی نگاه به رهبری، نگاه به آزادی، نگاه به مبارزه و شور و اشتیاق او دیده می‌شود. این بسیار مهم است. همانطور که پایبندی او به رهبری بسیار عمیق بود، او به خوبی درک کرده بود که معنای رهبری برای این مبارزه چیست و چه چیزی را برای این مبارزه بیان می‌کند. با این عملیات فداکارانه این رفیق، معیارهای فداکاری در ما افزایش یافت.

بله، فداکاری از ابتدا در ما وجود داشته است. می‌توانم بگویم: اولین سخنرانی‌های رهبر آپو بیانگر فداکاری است. بیانگر موضعی فداکارانه است. نشان دادن آن ظهور در آن زمان، کار بسیار شجاعانه‌ای بود. آپوئیستی، جنبشی اینگونه است. مقاومت زندان، مقاومت ۱۴ جولای، شهادت البته فداکاری را در پ‌ک‌ک، در جنبش آپویی برجسته و ارتقا داده است. رفیق زیلان نیز با موضع‌اش، معیارها را حتی بیشتر ارتقا داده است. از این نظر، نقش رفیق زیلان هم در عمیق‌تر شدن، تقویت و گسترش فداکاری در پ‌ک‌ک بسیار مهم است و هم در جهش خط آزادی زنان و در عمیق‌تر شدن شور و اشتیاق آزادی زنان، تاثیر و نقش مهمی داشته است.

به هر حال، رهبر آپو با شهادت زیلان، خط آزادی زنان را حتی بیشتر تقویت کرد و رویکردی را اتخاذ کرد که برای درک مبارزه زنان، به تحلیل‌های آزادی زنان اهمیت بیشتری می‌داد. از این رو، یاد رفیق زیلان را با قدردانی و احترام گرامی می‌داریم.

مواضع شیخ سعید و یارانش را فراموش نمی‌کنیم

در این روزها، سالگرد شهادت و اعدام شیخ سعید و یارانش است. اعدام شیخ سعید و یارانش، واقعه‌ای بزرگ و تراژیک در تاریخ کورد است. به ویژه سخنان شیخ سعید و یارانش در پایه چوبه دار هنوز در گوش همه ما طنین‌انداز است.

با میهن‌دوستی فراوان، با شجاعتی بزرگ، با اراده‌ای قوی، بر چوبه دار در برابر استعمارگران و کسانی که می‌خواستند کورد را نابود کنند، کوچک‌ترین ضعفی نشان نمی‌دهند. این بسیار مهم است. از این نظر، هنگام ارزیابی و معنابخشی به شیخ سعید و یارانش، هرگز نباید این موضع آنها را فراموش کرد. باید آن را ارزیابی کرد.

البته شیخ سعید و یارانش، اعتراضی در برابر انکار کورد پس از تقسیم کوردستان به چهار بخش با معاهده لوزان بودند. البته آمادگی و سازماندهی کافی وجود ندارد؛ از این جهت کاستی‌ها و نواقصی وجود دارد. در واقع، از یک جهت، سیاست‌های دولتی نیز وجود دارند که باعث شدند این اعتراض و مخالفت زودتر به حرکت درآید. اما این یک اعتراض است. یک قیام 'قبول نمی‌کنم، رد می‌کنم' است. این بسیار مهم و ارزشمند است.

البته آن مقاومت کاستی‌ها و نواقصی داشت. ممکن است که داشته باشد. چرا ما ۵۰ سال مبارزه را به درستی پیش بردیم؟ زیرا ما هم به نقاط قوت تاریخ کورد و هم به مواضع با اراده و اعتراضات آنها تکیه کردیم. آنها نیز برای ما ارزش‌های مهمی بودند. اما از طرف دیگر، چه چیزهایی را ناقص، چه چیزهایی را ناکافی انجام دادیم؛ کوردها در تاریخ کجا اشتباه کردند، کجا کاستی داشتند؛ با ارزیابی آنها، بیش از ۵۰ سال است که مبارزه بزرگی را پیش برده‌ایم.

مقاومت شیخ سعید هم ارزش است و هم تجربه

رهبر آپو در زمانی که هنوز در زندان بود، بر این موضوع تمرکز کرد که چرا دنیزها و ماهرها در سال ۱۹۷۲ به سرعت به قتل رسیده، اعدام و شهید شدند؟ و این را گفت: 'من باید چنان مبارزه‌ای پیش ببرم که دیگر این جنبش‌های انقلابی و مواضع انقلابی به سرعت از بین نروند.' این بسیار مهم است. از این نظر، مقاومت شیخ سعید و یارانش، هم ارزشی بزرگ و هم تجربه‌ای بزرگ برای مبارزه ماست. با در نظر گرفتن این تجربیات، به حقیقت می‌رسیم.

اگر از تاریخ تجربه نگیریم، اگر کاستی‌ها و نواقص تاریخ‌مان را به درستی ارزیابی نکنیم، آنگاه نمی‌توانیم مبارزه‌ای موفق داشته باشیم. از این رو، رهبر آپو همیشه، از همان ابتدا تاریخ کوردستان، از هارپاگوس‌ها شروع کرده و کاستی‌ها و نواقص تاریخ کورد را ارزیابی کرده است. به خصوص پس از تاریخ انکار... زیرا در دویست سال اخیر، سیاست انکار و سیاست نابودی وجود داشته است. ارزیابی اینها بسیار مهم است. در اینجا هم دشمن را ارزیابی می‌کنیم و هم خودمان را.

پ‌ک‌ک در اولین ظهور خود، با ارزیابی اینکه 'ضعف کورد چیست، کمبودش چیست؟' خود را تقویت کرد و مبارزه قدرتمندی را علیه استعمار نسل‌کشی انجام داد. از این نظر، مبارزه شیخ سعید و یارانش، ارزش‌هایی که خلق کردند، آن مواضع و رفتارها، میراث تاریخی و ارزش تاریخی ما هستند که در مبارزات آینده نیز به ما قدرت خواهند داد و ما را به پیروزی خواهند رساند.

کشتار سِواس با هدف دور کردن جامعه علوی کورد از مبارزه انجام شد

با قدردانی و احترام یاد روشنفکران، هنرمندان، انقلابیون و دموکرات‌هایی را که در ۲ جولای در سِواس به قتل رسیدند، گرامی می‌دارم. این کشتارها نیز یکی از دردناک‌ترین روزهای تاریخ ترکیه است. آنها زنده زنده سوزانده شدند.

این در واقع نشان می‌دهد که واقعیت سیاسی و اجتماعی در ترکیه چیست. نشان می‌دهد که چه نوع مشکلی وجود دارد. چرا این افراد به قتل رسیدند؟ محیطی که در آن به قتل رسیدند، سال ۱۹۹۳ است. دورانی است که مبارزه ما در حال اوج‌گیری بود، مبارزه علیه استعمار نسل‌کشی و مبارزه علیه این سیستم ضددموکراتیک و ضدآزادی در حال اوج‌گیری بود. در این دوران، جوانان علوی، جوانان ترک، کورد و علوی به شدت به جنبش ما می‌پیوستند. همچنین علاقه جامعه علوی به مبارزه ما افزایش می‌یافت. در همین زمان، کنتراگریلا و دولت با دیدن این واقعیت، برای دور کردن جامعه علوی، به ویژه جامعه علوی کورد از مبارزه ما، این کشتار را انجام دادند. ما باید این کشتار را اینگونه درک کنیم.

مناسب‌ترین بستر برای این کار سِواس است. در سواس کمی تنش علوی-سنی وجود دارد، آنها در کنار هم زندگی می‌کنند. این تنش باعث بی‌اعتمادی تاریخی و پیش‌داوری‌هایی شده است. من تا ۱۶-۱۷ سالگی در آنجا زندگی کردم. شاید هر روز از جلوی هتل مادماک رد می‌شدم. یعنی واقعیت سواس را می‌شناسم.

چگونه با چنین خشوعی انسان‌ها را جمع می‌کنند و می‌سوزانند؟ دقیقا باید روی همین موضوع تمرکز کرد. این یک واقعیت اجتماعی و یک واقعیت سیاسی است. اگر این تغییر نکند - که هنوز به طور کامل تغییر نکرده است - فردا ممکن است دوباره چنین چیزهایی اتفاق بیفتد.

بزرگترین عبادت برای علویان، مشارکت در مبارزه برای دموکراسی است

تا زمانی که ترکیه به معنای واقعی کلمه دموکراتیک نشود و دموکراسی و آزادی‌ها محقق نشود، این گونه کشتارها همیشه ممکن است اتفاق بیفتند. از این رو، البته برای جلوگیری از وقوع اینها، آنچه باید انجام شود، شرکت در مبارزه دموکراسی و مبارزه آزادی در ترکیه است. چیزی که علویان را از چنین موقعیت‌هایی نجات می‌دهد و به آزادی باورداشت می‌رساند، مبارزه برای دموکراسی است. مبارزه دموکراتیک سازمان‌یافته است. شرکت در این مبارزه. برای علویان در حال حاضر، بزرگترین عبادت، شرکت در مبارزه برای دموکراسی است. همه علویان، عزیزان علوی ما، باید این را بدانند. از این رو، باید از سال ۱۹۹۳ درس بگیریم.

این روزها، عزاداری محرم است. علویان روزه عزاداری محرم، روزه ۱۲ روزه را می‌گیرند. به آن روزه محرم می‌گویند. همچنین به آن ۱۲ امام می‌گفتند. علویان همیشه در این ماه این روزه را می‌گرفتند. در پایان نیز با عاشورا، واقعه کربلا را دوباره گرامی می‌داشتند. در خانه ما نیز همیشه روزه محرم گرفته شده است. یعنی من از چنین سنتی می‌آیم. خانواده و محیط اطراف من خانواده‌ای بودند با باورداشت قوی و ایمانی راسخ. از این رو، من کسی هستم که آن فرهنگ را نیز از نزدیک می‌شناسم.

البته واقعه کربلا و موضع در برابر کربلا، در واقع پدیده‌ای است که موضع، اندیشه‌ها و عمل علویان را تحت تاثیر قرار داده است. اگر امروز علویان به مبارزه دموکراسی تمایل دارند، نتیجه زنده نگه داشتن واکنش‌هایشان در طول تاریخ در برابر ظلم، ستم و بی‌عدالتی که در کربلا رخ داد، است.

سعی شد تا علویت تحریف شود

به همین مناسبت، نکته‌ای را یادآور می‌شوم. در مورد رویکرد اتحاد و ترقی (عثمانی) به علویت، که سعی در تحریف و ایجاد برداشت خاص خود از علویت داشت، رهبر آپو ارزیابی‌هایی داشت. برخی البته با خارج کردن این ارزیابی‌ها از بستر خود، واکنش نشان دادند. این رویکرد صحیح نیست.

جنبش رهبر آپو بزرگترین سهم را در مبارزه هویتی و مبارزه باورداشتی علویان داشته است. بدون هیچ انتظار و چشمداشتی در این زمینه... زیرا ما به عنوان یک جنبش، جنبش همه ستمدیدگان، جنبش همه کسانی هستیم که به آزادی و دموکراسی نیاز دارند. این را باید اینگونه بیان کرد.

البته سعی شده است تا علویت تحریف شود و از جوهر اصلی و اصیل خود تهی شود. به ویژه در ترکیه گفته شده است که 'ریشه آن از آسیای میانه است' و تئوری‌هایی در مورد 'ریشه ترکی علویت' مطرح شده است. من از کودکی می‌دانم. بله، پدربزرگم بسیار با ایمان، معتقد و به باورداشت علوی بسیار پایبند بود. اگر سرش را هم می‌بریدید، از باورداشت‌اش دست بر نمی‌داشت. او چنین انسانی بود. اما به شهر آمده بود و تحت تاثیر قرار گرفته بود. تئوری‌هایی وجود داشت که 'ما از خراسان آمده‌ایم. ما ترک‌های واقعی هستیم.' همه این را می‌دانند. کسی نیست که نداند. از این رو، بله، رویکردهایی وجود دارد که علویت را از جوهر اصیل خود منحرف می‌کنند. علویت ۲۰۰ سال پیش با اصالت خود زندگی می‌کرد. هر اتفاقی که برای علویت افتاده است، در این ۲۰۰ سال رخ داده است. سعی شده است که علویت جذب، دگرگون شود و تغییر یابد، در درون سنی‌گرایی ذوب شود یا علویت به عنوان پوششی در نسل‌کشی کوردها استفاده شود. اینها واقعیت هستند.

از این رو، من فکر می‌کنم که باید به این گونه مسائل توجه شود. به ویژه دوستان، محافل، نهادها و شخصیت‌های علوی نباید به این گونه تحریف‌ها و این گونه مسائل گوش دهند. مبارزه ۵۰ ساله ما دارای عمل، دستاوردها، ارزش‌ها و سخنان است و هنوز هم سخنانی داریم. باید اینها را در نظر بگیرند.

انزوای تحمیلی همچنان ادامه دارد

انزوای تحمیلی بر رهبر آپو هنوز ادامه دارد. بله، مانند گذشته نیست، برخی ملاقات‌ها انجام شده است، برخی رفقا نیز به امرالی رفته‌اند، اما اینها کافی نیست. از این نظر، انزوای تحمیلی ادامه دارد. در واقع ۲۶ سال است که ادامه دارد. یعنی اینگونه نگاه می‌کنند: چون در طول ۲۶ سال، به ویژه ۱۰ سال آخر، انزوای بسیار سختی اعمال شده است، اکنون با کمی ملاقات، اینگونه تصور می‌شود که عادی‌سازی صورت گرفته و انزوا برداشته شده است. چنین چیزی وجود ندارد. هنوز وکلا نمی‌توانند هر وقت که می‌خواهند بروند، خانواده‌ها نمی‌توانند هر وقت که می‌خواهند بروند. خانواده‌های زندانیان دیگر هر ۱۵ روز یک بار می‌روند. وکلای آنها می‌روند. در اعیاد ملاقات‌های عمومی انجام می‌شود. بله، آخرین بار ملاقات عمومی انجام شد، اما این به معنای برداشته شدن انزوا نیست.

از سوی دیگر، رهبر آپو در اول اکتبر در پاسخ به فراخوان دولت باغچلی، ابتکاری را مطرح کرد. مهمترین مسئله ترکیه، مسئله کورد است. چنین مسئله بسیار اساسی وجود دارد، اما هنوز هم اعمال انزوای تحمیلی بر مخاطب این مسئله اساسی ادامه دارد. او نمی‌تواند با سیاستمداران دیدار کند. بله، اگر قرار است راه‌حلی باشد، اگر ترکیه واقعا به خواهری-برادری ترک و کورد دست یابد، آنگاه باید راه رهبر آپو هموار شود و به او اجازه داده شود نقش خود را ایفا کند. اهمیت این موضوع دیده می‌شود. به ویژه در سطح بین‌المللی نیز این دیده می‌شود. آنها می‌خواهند با رهبری ملاقات کنند. بسیاری از افراد تقاضا می‌کنند؛ به زودی به ترکیه نیز خواهند آمد و می‌خواهند با رهبری ملاقات کنند. این بیشتر خواهد شد.

در ترکیه نیز کسانی هستند که می‌خواهند ملاقات کنند. روزنامه‌نگاران، سیاستمداران می‌خواهند ملاقات کنند. در واقع بسیاری از مردم می‌خواهند ملاقات کنند. زیرا می‌گویند: اندیشه‌های رهبر آپو چیست؛ مستقیما از خودش یاد بگیریم، بحث کنیم. سؤالات‌مان را بپرسیم، پاسخ‌هایمان را بگیریم. اما چنین وضعیتی هنوز وجود ندارد. راه ملاقات با رهبری باز نشده است. بله، این تلاش‌ها مهم است. ما به آن اهمیت می‌دهیم. اما به ویژه نیروهای چپ و دموکرات در ترکیه باید تلاش بیشتری کنند. آنها باید بیشتر بخواهند که با رهبری ملاقات کنند.

زیرا مسئله کورد با آینده ترکیه مرتبط است. مسئله کورد با دموکراتیزاسیون و آزادسازی ترکیه مرتبط است. آینده چپ‌ها و دموکرات‌ها نیز به این مسئله بستگی دارد. این واضح است. تا زمانی که این مشکل حل نشود، فشارها بر دموکرات‌ها نیز ادامه خواهد داشت. در حال حاضر در ترکیه فضای فشار و اقتدارگرایی حاکم است که از آن شکایت می‌شود. چه چیزی این فضا را ایجاد می‌کند؟ چرا این فضا در ترکیه هنوز تغییر نکرده است؟ پاسخ، حل نشدن مسئله کورد است. همه باید این را اینگونه ببینند و بر اساس آن رفتار کنند. غیر از این، سخنان آزادی، دموکراسی و سوسیالیسم، فریب دادن خود است.

از این جنبه، من به ویژه معتقدم که سوسیالیست‌ها، روشنفکران و کسانی که در جامعه شناخته شده‌اند؛ یعنی کسانی که نماینده چپ و روشنفکران دموکرات هستند، باید بر درخواست ملاقات با رهبری تمرکز کنند.

هنوز هم شرایط مشارکت فعال برای رهبری در این روند محقق نشده است

آغاز این روند چه بود؟ فراخوان دولت باغچلی بود. او گفت: 'بیاید و در گروه دم پارتی سخنرانی کند. سازمان خود را منحل کند. مبارزه مسلحانه را پایان دهد.' او این را گفت. و پس از آن نیز گفت: 'از حق امید بهره‌مند شود.'

حالا این سخن دولت باغچلی است. فراخوان باغچلی توسط رهبری مورد ارزیابی قرار گرفته است. اما تعهد رئیس دولت، حق امید، یعنی برداشتن انزوا و شرایط مشارکت فعال برای رهبری در این روند، هنوز محقق نشده است. در نتیجه، روند جامعه دموکراتیک یا روند خواهری-برادری ترک-کورد چندان پیشرفت نمی‌کند. اینگونه نمی‌شود.

اگر مسئله کورد یک مسئله جدی است، اگر دولت باغچلی این مسئله را بسیار جدی می‌بیند و چنین فراخوانی داده است، اگر این موضوع تا این حد جدی است، آنگاه باید با جدیت برخورد کرد و گام‌های لازم را برداشت. وضعیت رهبر آپو واقعا بر پیشرفت روند تاثیر می‌گذارد و آن را کند می‌کند. همچنین باعث می‌شود بسیاری از محافل روند را به اندازه کافی درک نکنند. در حالی که همه؛ هم ما و هم دولت، همه باید برای درک صحیح این روند تلاش کنند. راه این چیست؟ تامین آزادی رهبر آپو است. تامین حق امید است. ایجاد شرایط برای فعال شدن رهبر آپو است. این واضح است. البته بر روند جامعه دموکراتیک تاثیر می‌گذارد. باید اینگونه دید و در این زمینه اگر این مسئله را مهم و جدی می‌بینند، آنگاه باید الزامات آن را برآورده کنند.

الزامات این روند باید برآورده شود

حالا به مرحله‌ای از روند رسیده‌ایم که گفته می‌شود؛ آیا متوقف شده است یا نه؟ چنین بحث‌هایی وجود دارد. ما نمی‌گوییم 'متوقف شده است'. ما می‌خواهیم که راه آن باز شود و پیشرفت کند. اما وضعیتی وجود دارد که منجر به ارزیابی 'متوقف شده' می‌شود. عامل این امر نیز رویکرد دولت است. قطعا رویکرد ما نیست. در رویکرد ما چیزی که این روند را به عقب بکشد، وجود ندارد. اما این روند نیز یک ویژگی دارد، دیالکتیکی دارد. این روند نیز الزامات و کارهایی دارد که باید انجام شوند. نمی‌توان گفت 'هیچ کاری نمی‌کنیم' یا 'مثل سابق خواهد بود'. اگر صحبت از حل چنین مشکل بزرگی است، آنگاه باید ذهنیت‌ها، سیاست‌ها و رویکردها تغییر کنند. باید نگاهی جدید، رویکردی جدید و گفتاری جدید وجود داشته باشد. این را در دولت نمی‌بینیم.

بله، اگر در حال حاضر هنوز گفته می‌شود که روند 'متوقف نشده است' و حزب برابری و دموکراسی خلق‌ها (دم پارتی) چنین اظهاراتی می‌کند، دلیل آن رویکردهای رهبری است. رهبری می‌خواهد این روند را پیش ببرد. اما تلاش، زحمت و نیت رهبری نیز تا جایی است. آیا خودشان نگفتند، 'با یک بال نمی‌توان پرواز کرد'؟

ما الزامات را برآورده کرده‌ایم. کنگره خود را برگزار کردیم. تصمیم به پایان دادن به فعالیت‌ها تحت عنوان پ‌ک‌ک و پایان دادن به مبارزه مسلحانه گرفته شد. مثلا همانطور که رفقا گفتند؛ دیگر چه می‌خواهید؟ 'آیا سلاح کنار گذاشته شد یا نه؟' آیا چنین چیزی در دنیا وجود دارد؟ شما چه قانونی را تصویب کرده‌اید، چه تضمینی داده‌اید؟ چنین رویکردی در دنیا وجود ندارد.

علاوه بر این، رهبر آپو برای هموار کردن راه روند، از همان ابتدا رویکردی را مطرح کرد که در هیچ جای دنیا وجود ندارد. او گفت: 'مبارزه مسلحانه را پایان می‌دهیم، به فعالیت‌های سازمانی تحت عنوان پ‌ک‌ک پایان می‌دهیم.' چنین چیزی در بین شیوه‌های حل منازعه در دنیا وجود ندارد. این موضعی است که رهبر آپو با خلاقیت خود برای هموار کردن راه و به نتیجه رساندن روند نشان داده است، یک ابتکار است. پس دولت ترکیه باید الزامات را انجام دهد.

در روزهای اول، برخی در تلویزیون صحبت می‌کردند. 'بله، اگر مبارزه مسلحانه پایان یافت و پ‌ک‌ک منحل شد، باید قوانین تصویب شود. اینها چگونه می‌توانند وارد سیاست شوند؟ چگونه در سیاست شرکت خواهند کرد؟ چه اتفاقی برای کسانی که مبارزه مسلحانه را پیش بردند، خواهد افتاد؟ دولت باید در این زمینه اقدام کند.' کسانی بودند که این را می‌گفتند. به کسانی که این را می‌گفتند، یادآوری می‌کنم.

اینگونه نمی‌شود: 'بیا و سلاح‌ها را بگذار!' چه می‌شود؟ یعنی می‌خواهد بگوید: 'طعمه گرگ و پرنده شوید.' چنین چیزی وجود ندارد. او یک انسان است؛ او دفاع از خود دارد. حتی می‌خواهد وجود خود را حفظ کند. از این رو، مبهم کردن و مسموم کردن روند با چنین بحث‌هایی، ضدیت با روند است. یعنی نمی‌خواهد. ما این را اینگونه درک می‌کنیم. از این رو، همه باید به درستی برخورد کنند، موضعی صحیح داشته باشند. واقعا کاری انجام نشده است. و علاوه بر آن، هنوز از ما انتظار می‌رود.

نمایندگان دم پارتی با وزیر دادگستری ملاقاتی داشتند. در آنجا چه چیزهایی مورد بحث قرار گرفت؟ به احتمال زیاد وضعیت زندانیان بیمار مورد بحث قرار گرفته است. باید اینگونه باشد، زیرا وضعیت اضطراری است. همچنین کسانی هستند که حکم‌شان متوقف شده است. آیا چنین چیزی ممکن است؟ این کار غیرقانونی است! دادگاه‌هایشان که پیش‌تر برگزار شده است؛ این دادگاه دوم چیست؟ آیا چنین چیزی ممکن است؟ آنها که مجازات خود را گذرانده‌اند. حتی در زمان دادگاه نیز به آنها تخفیف حسن رفتار نداده‌اند. چنین چیزی نمی‌تواند باشد. این یک بازنگری در محاکمه است، باید رد شود. چنین چیزی در دنیا وجود ندارد. این یک موضع سیاسی است. در کشورهای دیگر جهان، مجازات به این صورت است: آیا اگر وارد جامعه شود مضر خواهد بود، آیا کسی را می‌کشد؟ چنین چیزهایی وجود دارد. اما این چنین چیزی نیست. این یک اندیشه است.

اکنون گفته می‌شود که دیداری با اردوغان نیز صورت خواهد گرفت. البته ما همیشه می‌خواهیم خوش‌بین باشیم. رویکرد ما تشویق‌کننده است. در غیر این صورت، چیزی در میان نیست. اگر چنین دیداری وجود دارد، مثبت است. ما می‌خواهیم که به طور مثبت انجام شود. همچنین گفته می‌شود که به زودی دیداری با رهبری انجام خواهد شد. اما در حال حاضر واقعا گام‌هایی برای ایجاد خوش‌بینی وجود ندارد. ما می‌خواهیم این روند را تا پایان پیش ببریم، از آن حمایت می‌کنیم. در رویکرد و موضع ما در این زمینه هیچ کاستی وجود ندارد. ما شفاف هستیم. اما این دولت است که باید الزامات را برآورده کند.

حملات ارتش ترکیه به وضوح تحریک‌آمیز است

فراخوان دولت باغچلی صورت گرفته است. رهبر آپو در مقابل آن مثبت برخورد کرده است. جنبش فورا در پاسخ به آن، از آنجا که فراخوان توقف مبارزه مسلحانه بود، قبل از کنگره آتش‌بس اعلام کرد. هیچ عملیاتی انجام نمی‌دهد، هیچ برنامه عملیاتی طراحی نمی‌کند.

کنگره برگزار شد؛ تصمیم به پایان دادن به فعالیت‌ها تحت نام پ‌ک‌ک و پایان دادن به مبارزه مسلحانه گرفته شد. با این وجود، ادامه این حملات به وضوح یک تحریک است. چه کسی این را می‌پذیرد؟ کدام مقام دولتی یا مقام رسمی دولتی این را اینگونه می‌پذیرد، کدام سیاستمدار این را می‌پذیرد؟ آیا چنین چیزی ممکن است؟ البته انسان‌های آنجا (گریلاها) از خود دفاع خواهند کرد. شما برای کشتن می‌روید، از مواد شیمیایی استفاده می‌کنید، از سلاح‌های ممنوعه استفاده می‌کنید. این واقعا یک وضعیت بسیار جدی است.

ما این را اینگونه ارزیابی می‌کنیم: بخشی در دولت می‌خواهد این روند را خراب کند. معنای آن این است. چرا به آن انسان‌ها حمله می‌کنید؟ هیچ عملیاتی وجود ندارد، هیچ تلاش یا برنامه‌ریزی برای انجام عملیات وجود ندارد. این یک وضعیت جدی است. البته این گونه مسائل در جامعه و در همه افراد نگرانی ایجاد می‌کند. بله، ما می‌گوییم که بخشی در دولت می‌خواهد روند را خراب کند. پس دولت و حکومتی که روند را پیش می‌برد، نیز باید در این زمینه مداخله کند. نباید فقط آن را تماشا کند.

نزدیک شدن با نگرانی کافی نیست، باید مبارزه فعالانه را پیش ببریم

از نظر جامعه، از نظر دوستان، عوامل زیادی برای نگرانی وجود دارد. از این نظر، ما نمی‌توانیم بگوییم که چرا آنها نگران هستند. زندانیان بیمار آزاد نمی‌شوند. به حال خود رها می‌شوند تا بمیرند. هنوز دستگیری‌ها ادامه دارد. مخالفان تحت تعقیب قرار می‌گیرند، روزنامه‌نگاران دستگیر می‌شوند. با وجود اینکه ما گام‌های مهمی برداشته‌ایم... پایان دادن به مبارزه مسلحانه و پایان دادن به فعالیت‌ها تحت نام پ‌ک‌ک چیز بسیار مهمی است. با این وجود، عدم اقدام از سوی دولت و حکومت البته نگرانی ایجاد می‌کند. هم در میان دوستان و هم در میان مردم... از این رو، ما این را نیز درک می‌کنیم. اما نزدیک شدن با نگرانی کافی نیست. بله، دوستان و مردم ما ممکن است نگران باشند، اما مهم این است که از این روند حمایت کنیم و برای موفقیت آن مبارزه کنیم. این کاری است که باید انجام شود. حرکت با نگرانی، مانع مبارزه و تلاش می‌شود. مانع مشارکت پرشور می‌شود. ما باید با شور و هیجان به این روند بپیوندیم. یعنی باید با هیجان شرکت کنیم، سازماندهی کنیم و مبارزه فعالانه انجام دهیم. باید یک فشار اجتماعی بر دولت و حکومت ایجاد کنیم. وظیفه این است. بله، انتقاد کنیم، ما هم انتقاد می‌کنیم. اما گفتن 'چرا انجام نمی‌دهد، چرا دخالت نمی‌کند؟' و همیشه چنین اظهاراتی را مطرح کردن، اشتباه و ناکافی است.

ما مبارزه خواهیم کرد. ما مبارزه دموکراتیک و سازماندهی را توسعه خواهیم داد. روند صلح و جامعه دموکراتیک را به کل جامعه تسری خواهیم داد. یعنی آن را به یک فشار اجتماعی تبدیل کرده و گسترش خواهیم داد. با این کار وظیفه خود را انجام خواهیم داد. زیرا این فقط کاری نیست که دولت باید انجام دهد. اگر جامعه از آن حمایت نکند، اگر سیاستمداران دموکرات از آن حمایت نکنند، اگر سوسیالیست‌ها از آن حمایت نکنند، اگر چنین نیروی اجتماعی وجود نداشته باشد، دولت و حکومت می‌توانند این موضوع را در آرشیو بگذارند و از آن بگذرند. در گذشته اتفاق افتاده است. از این نظر، صرفا ابراز نگرانی واقعا کافی نیست.

زبان دموکراسی، عمل است؛ دموکرات‌ها منتظر نمی‌مانند

همه اقشار جامعه، زنان، جوانان، علویان، کارگران، زحمتکشان، سوسیالیست‌ها، محیط‌زیست‌گرایان، تمامی اقشار مختلف جامعه باید سازماندهی شوند، از فراخوان و روند صلح و جامعه دموکراتیک حمایت کنند و بر دولت و حکومت فشار وارد آورند. دموکراسی اینگونه توسعه می‌یابد. دموکراسی نتیجه یک تنش است. یعنی با مبارزه جامعه، با مطالبات، با سازماندهی مطالبات و تبدیل آنها به عمل تحقق می‌یابد.

رهبر آپو چنین گفت: زبان دموکراسی، کنش است. منظورم از کنش و عمل، عملیات مسلحانه نیست، بلکه عمل دموکراتیک است. عمل دموکراتیک هزاران نوع دارد. اگر اینگونه باشد، واقعا می‌گوییم که در حال مبارزه برای دموکراسی هستیم و از این روند حمایت می‌کنیم. دیگری رویکرد صحیحی نیست. دیگری رویکرد دموکراتیک نیست. یعنی دموکرات‌ها منتظر نمی‌مانند. دموکرات‌ها سازماندهی می‌کنند، به حرکت در می‌آیند، مطالبه می‌کنند، تلاش می‌کنند تا تغییر ایجاد کنند؛ تلاش می‌کنند قوانین را تغییر دهند. از این رو، ما همه را به سازماندهی در اطراف این فراخوان جامعه دموکراتیک و توسعه مبارزه در این راستا فرا می‌خوانیم.

تا حل نشدن مسئله کورد، آزادی به ترکیه نمی‌آید

عملیات سرکوب که دولت به مرکزیت استانبول علیه حزب جمهوری‌خواه خلق (ج‌ه‌پ) آغاز کرده است، بی‌وقفه ادامه دارد. حتی اکنون بحث انتصاب قیم برای ج‌ه‌پ نیز وارد بحث‌های معمول شده است.

مسئله کورد یک مسئله دموکراتیزاسیون است. دموکراتیزاسیون نیز یک مسئله مبارزه است. همانطور که گفتم، فقط با انتظار از دولت و حکومت حل نمی‌شود.

بدون شک، درک تلاش‌های دولت واقعا دشوار است. یعنی منظورم در چارچوب فراخوان جامعه دموکراتیک است. زیرا در همه جای دنیا، در فرآیندهای حل منازعه، دولت‌ها، حکومت‌ها و طرف‌های درگیر سعی می‌کنند حمایت اجتماعی و سیاسی را افزایش دهند. با این کار می‌خواهند مشکل را حل کنند. این یک قاعده کلی است. همه این را می‌خواهند. چیزی که حزب عدالت و توسعه (‌آک‌پ) و حزب حرکت ملی‌گرا (م‌ه‌پ) باید بخواهند، این است که همه اقشار مخالف، از جمله ج‌ه‌پ، از این روند حمایت کنند. اکنون با این دستگیری‌ها، این حمایت را خراب می‌کنند. وضعیتی ایجاد می‌کنند که مانع از ارائه این حمایت می‌شود. در واقع، وضعیتی برعکس رخ می‌دهد. و این موضع برعکس، تاثیری منفی بر مخالفان می‌گذارد. از این رو، مخالفان خود می‌گویند: 'این همه حمله به دموکراسی وجود دارد، اقدامات ضددموکراتیک وجود دارد، چگونه حل خواهد شد؟' آیا می‌توانید بگویید اینها ناحق نیستند؟

از این نظر، واقعا موضع و رویکرد صحیحی نیست. چنین رویکرد و موضعی اتخاذ می‌شود که صداقت روند را نیز زیر سؤال می‌برد.

گفت که اگر در ترکیه فاشیسم خواهد بود، سرکوب خواهد بود، (بنابراین) در کوردستان دموکراسی نخواهد بود. اینگونه است. اگر دموکراسی خواهد بود، هم در کوردستان و هم در ترکیه خواهد بود. اگر در جایی فاشیسم هست، در همه جا هست. این قطعا همینطور است. اما در اینجا برخی از اظهارات واقعا غیرقابل درک هستند. اینگونه نمی‌شود. انگار مسئله کورد حل شده است، دموکراسی به کوردستان آمده است، کوردستان گل و گلستان شده است و در ترکیه هیچ چیز مثبتی وجود ندارد! آیا در کوردستان چنین وضعیتی وجود دارد؟ هنوز ده‌ها هزار زندانی وجود دارد.

یعنی چه؟ آیا یک اتنیسیته کورد وجود دارد؟ بله، وجود دارد. و یک اتنیسیته و ملت ترک نیز وجود دارد. خب، کورد از چه چیزی استفاده می‌کند؟ چه حقوقی دارد؟ آیا از زبانش استفاده می‌کند، از فرهنگش استفاده می‌کند، آیا خودمدیریتی دارد؟ هیچ چیز ندارد. در چنین شرایطی، انگار کوردها همه چیز را به دست آورده‌اند و در ترکیه آموزش به زبان مادری محدود شده است، حقوق ملی محدود شده است، ترک‌ها تحت ستم قرار گرفته‌اند. کوردها چه حقی به دست آورده‌اند؟ کدام حق اساسی آنها از نظر قانونی تضمین شده است؟ شنونده این حرف‌ها، انگار واقعا در کوردستان همه چیز گل و گلستان است، همه چیز داده شده است و ترک‌ها با سختی مواجه شده‌اند. تقریبا خواهند گفت که در ترکیه آموزش به زبان مادری وجود ندارد، فرهنگی وجود ندارد، خودمدیریتی وجود ندارد. تقریبا اینگونه خواهند گفت، اینگونه القا می‌کنند. باید بدانند؛ بدون حل مسئله کورد، دموکراسی و آزادی به ترکیه نمی‌آید.

اگر در ترکیه در مورد آزادی و دموکراسی چیزی برای شکایت دارید، دلیل آن وجود مسئله کورد و وجود مسئله علوی است. بدون حل این دو مشکل اساسی، چگونه دموکراسی و آزادی به ترکیه خواهد آمد؟ از این نظر، اگر صادق هستند، اگر واقعا دموکرات هستند، اگر واقعا طرفدار آزادی هستند، باید این دیالکتیک را بدانند. این یک معادله است. هر مشکلی که دارند، منبع آن حل نشدن مسئله کورد است.

از این نظر، چنین اظهارات تبلیغاتی ساده‌لوحانه، اظهاراتی هستند که جامعه ترکیه را نیز تحریک می‌کنند. این نوعی ضدیت با کورد است. باید از این دوری کرد.

رهبری با نگاهی فلسفی، جهان، سوسیالیسم و مبارزه را ارزیابی می‌کند

تمرکز رهبر آپو بسیار بسیار مهم است. در زندان، با ارزیابی زندان‌ها... در تاریخ اینگونه بوده است؛ کسانی که در زندان مانده‌اند، به نوعی زندان‌ها را به عمق فکری، عمق ایدئولوژیکی، نظری و عمق شخصیتی تبدیل کرده‌اند. بزرگترین مثال آن در تاریخ، رهبر آپو است. مثال‌های دیگری در تاریخ وجود دارد، اما چشمگیرترین آنها رهبر آپو است. رهبر آپو در ۱۰ سال اخیر در حال تجربه‌ی فرآیندی است که در آن تمرکزات خود را منتقل می‌کند. شرایط کافی نیست. یعنی در آن شرایط ناکافی می‌خواهد تمرکزات ۱۰ ساله خود را به مردم کورد، مردم ترکیه و مردم جهان منتقل کند. به ویژه ارزیابی‌های اخیر او و ضمیمه‌های بعدی نیز توسط رهبری انجام شده است.

اساسا یک نگاه فلسفی وجود دارد. رهبری با یک نگاه فلسفی جدید، جهان، پدیده‌ها، سوسیالیسم، دموکراسی و مبارزه را ارزیابی می‌کند. یک نگاه فلسفی. این مهم است. وقتی ما برای اولین بار مبارزه سوسیالیستی را آغاز کردیم، ابتدا 'اصول آغازین فلسفه'، سپس 'اصول اساسی فلسفه' و 'ماتریالیسم تاریخی' را خواندیم. کتاب 'دیالکتیک طبیعت' انگلس نیز وجود داشت.

از این رو، یک نگاه فلسفی ظهور کرد. البته در کاستی‌های سوسیالیسم رئال، کاستی‌های این نگاه فلسفی نیز وجود دارد. رهبری آن را نیز ارزیابی می‌کند. ماتریالیسم تاریخی را ارزیابی می‌کند، کاستی‌ها و نواقص فلسفی آن را ارزیابی می‌کند. کاستی سوسیالیسم رئال از آنجا نشأت می‌گیرد. رهبری تمرکز فلسفی مهمی برای اصلاح پایه فلسفی این کاستی‌ها دارد. در این زمینه ارزیابی‌های مهمی دارد. رهبر آپو می‌گوید؛ قوانین طبیعت وجود دارند، اما قوانین حوزه اجتماعی مانند قوانین طبیعت نیستند. گرایش‌هایی وجود دارند. این یک رویکرد فلسفی مهم است.

از این رو، البته همه باید ارزیابی‌های رهبری را بخوانند و مورد بحث قرار دهند. در صورت لزوم انتقاد کنند. اگر کاستی دارد بگویند. در این زمینه مشکلی نیست. تا زمانی که صحیح، صادق و با نیت خیر باشد، می‌تواند کاستی ببیند، انتقاد کند، آنرا کامل نبیند. یعنی باید به درستی برخورد کرد.

من این موضوع را قبلا بارها در برنامه‌ها مطرح کرده‌ام. تکرار دقیق سخنان مارکس ۱۵۰ سال بعد، پایبندی به مارکس و انگلس نیست. ۱۵۰ سال پیش علم فیزیک در چه سطحی بود، اکنون در چه سطحی است؟ علوم اجتماعی در چه سطحی بودند؟ یک تجربه مهم نیز وجود دارد. رهبر آپو با در نظر گرفتن اینها، ارزیابی‌های مارکس و لنین را مورد انتقاد قرار می‌دهد. یعنی باید اینها را درک کرد. رهبر آپو این کار را به دلیل احترام به زحمات آنها انجام می‌دهد. برای ایجاد سوسیالیسم صحیح و سوسیالیسم نتیجه‌بخش انجام می‌دهد.

در رهبری فلسفه‌ای برای نقد کاستی‌ها و خلق حقیقت وجود دارد

می‌توانم بگویم؛ امروز در جهان، رهبر آپو واقعا عمیق‌ترین، جامع‌ترین و صحیح‌ترین ضدسرمایه‌دار است. او عمیق‌ترین و جامع‌ترین جامعه‌شناس تاریخ است، یعنی سوسیالیست است. ما اینگونه می‌بینیم. خب، می‌توان خواند و انتقاد کرد، اما رویکردهای سطحی نباید وجود داشته باشد. رویکردهای تبلیغاتی نباید وجود داشته باشد. باید مورد بحث و ارزیابی قرار گیرد. از یک جهت، رهبری از طرف (به نمایندگی از) همه تمرکز کرده است. تمرکزاتی را که دیگران باید انجام می‌دادند، رهبر آپو انجام داده است. ابتدا این را اینگونه درک کنیم. رویکردهای او در مورد درک جدید سوسیالیسم و درک مبارزه اینگونه است.

بله، در گذشته کاستی‌ها و نواقصی وجود داشت. اندوخته دانشی چندانی وجود نداشت. اکتشافات در باستان‌شناسی جدید هستند. در زمان ما، کتاب 'منشأ خانواده، مالکیت خصوصی و دولت' انگلس وجود داشت. چیزهایی که مورگان در مورد جامعه بدوی نوشته بود وجود داشت. اکنون مطالعات باستان‌شناسی زیادی انجام شده است، از جمله خربه رَش (گوبَکلی‌تپه) و موارد دیگری نیز وجود دارد... اینها البته ناگزیر نگاه و تفسیر تاریخ را تغییر می‌دهند و تغییر خواهند داد. باید این را اینگونه درک کرد.

برعکس این مطرح نیست. در فلسفه و رویکرد رهبر آپو، کم مبارزه کردن با سرمایه‌داری، دولت و دیکتاتوری‌ها و پذیرش آنها وجود ندارد. برعکس، او با آشکار کردن چهره واقعی آنها، راه را برای مبارزه مؤثرتر هموار می‌کند. او حقیقت آنها را به وضوح بیان می‌کند. از این نظر، انتقادات رهبری محقانه است. مارکس با سرمایه‌داری مخالف بود، اما نتوانست سیستم سرمایه‌داری را به اندازه کافی ارزیابی کند.

از این نظر، باید حق رهبر آپو را ادا کرد. رهبر آپو – دوباره تکرار می‌کنم – حق همه چیز را ادا می‌کند. در قبال هیچ چیز بی‌عدالتی نمی‌کند. نه به لنین، نه به مارکس، نه به انگلس؛ به هیچ‌کدام بی‌عدالتی نمی‌کند. نه به عیسی، نه به محمد، نه به موسی؛ به هیچ کس بی‌عدالتی نمی‌کند. همانطور که می‌گویند 'حق سزار را به سزار بدهید'. در رهبری چنین اخلاقی، چنین وجدانی وجود دارد. اما یک تفکر انتقادی وجود دارد. فلسفه‌ای برای نقد کاستی‌ها و خلق حقیقت وجود دارد. این در رهبری بسیار قدرتمند است.

در رهبری معیارهای پذیرش و رد وجود دارد. او همه چیز را نمی‌پذیرد. آنچه را که درست نیست، درست نمی‌پذیرد و رد می‌کند. از این رو، من به ویژه اقشار چپ، اقشار سوسیالیست را به درک صحیح‌تر رهبری، به ادای حق او و به انجام انتقادات به شیوه‌ای سازنده، نه تبلیغاتی و احساسی، فرا می‌خوانم. بله، می‌توانند آنچه را که نمی‌بینند، آنچه را که نمی‌فهمند، نقد کنند و مورد بحث قرار دهند. ما در این مورد چیزی نمی‌گوییم. با کسانی که بحث می‌کنند مشکلی نداریم. اما رویکردهای عمدی، هدفمند و بدون حسن نیت نباید وجود داشته باشد.

کوردی که با انتقاد آشکار شد، زیباترین خلق جهان است

برخی رویکردهای منفی وجود دارد. واقعا ۵۰ سال است که در برخی محافل ضدیت با پ‌ک‌ک و رهبر آپو وجود دارد. این در آنها تمام نشده است. در واقع، بسیاری از چیزهایی را که اکنون می‌گویند، ۵۰ سال پیش، ۳۰ سال پیش، ۱۰ سال پیش هم گفته‌اند؛ و اکنون نیز می‌گویند. به نظر آنها هیچ چیز تغییر نکرده است. آنها نیز کاری نکرده‌اند. آنها هیچ کمکی به بشریت، خلق کورد و مبارزه برای آزادی و دموکراسی نکرده‌اند، اما به دلیل ضدیت با پ‌ک‌ک و رهبر آپو، می‌گویند: 'بالای چشمتان ابرو است.' چنین افراد و محافلی وجود دارند. نمی‌خواهم نام ببرم. به یکی از آنها نگاه کردم؛ واقعا بی‌شرمی است.

بله، رهبر آپو اندیشه آپویی اولیه را نیز با نقد کوردها آغاز کرد. او کاستی‌های کوردها را نپذیرفت. از کاستی‌ها و اشتباهاتشان خشمگین بود. آن خشم، رهبری را به یک انقلابی بزرگ تبدیل کرد. آن خشم ما را به انقلابیون بزرگ تبدیل کرد، ۵۰ سال است که در مبارزه قرار داده است. یعنی خشم ما بزرگ است. در برابر کاستی‌ها، در برابر اشتباهات. ابتدا خشم درونی ما بزرگ است. بدون اصلاح کاستی‌های خود، چگونه دشمن را از بین خواهیم برد، چگونه آن را عقب خواهیم راند؟ از این رو، 'رهبری در تاریخ کورد فلان جا را نقد کرده است، کوردها را نقد کرده است.' بله، او نقد می‌کند، هر روز ما را نیز نقد می‌کند. این شخصیت رهبر آپو است. او کاستی را نمی‌پذیرد، اشتباه را نمی‌پذیرد. با کاستی کنار نمی‌آید. با اشتباه کنار نمی‌آید. نمی‌خواهد که کورد با آنها کنار بیاید. به همین دلیل اکنون کورد زیبایی را آشکار کرده است. کوردی که اکنون آشکار شده است، زیباترین خلق جهان است. بله، هنوز کاستی‌ها و نواقصی وجود دارد. هنوز هم همدستانی (مزدورانی) وجود دارند. هنوز هم جدایی از جامعه کورد، از واقعیت کوردستان وجود دارد، اما کوردی که در ۵۰ سال گذشته خلق شده است، واقعیت کوردستان، واقعیت زن کورد نیز بر اساس این انتقادات بوده است.

رهبر آپو سعی دارد یک 'خرد کوردی' خلق کند

وقتی مرد کورد برای اولین بار مورد انتقاد قرار گرفت، بسیار برایش سخت بود. حتی ما هم اولین کسانی نبودیم که مبارزه آزادی زنان را پذیرفتیم و خود را بر آن اساس تغییر دادیم. با انتقادات و اصرار رهبری بود که به این خط رسیدیم. اگر کورد اکنون مبارزه می‌کند، اگر جوانان ما اکنون فداکارتر هستند، اگر میهن‌دوستی بزرگی وجود دارد، اگر کوردها در روژاوا، روژهلات و همه جا که تحت تاثیر افکار رهبر آپو هستند، در حال مبارزه هستند؛ این به دلیل نقد کاستی‌ها و نواقص آنها بوده است. تبدیل این به یک عوام‌فریبی... کدام ارزش‌های کوردی در ۵۰ سال خلق شدند؟ چه چیزهایی پدید آمدند؟ اگر این مبارزه نبود، کدام یک می‌توانست وجود داشته باشد؟ انسان وقتی حرف می‌زند کمی خجالت می‌کشد!

با آشکار کردن ارزش‌های مثبتی که از زمان هوری‌ها، گوتی‌ها و مادها در تاریخ کورد وجود داشته‌اند، کورد را به وجود آورد. هنوز چیزهای زیادی برای آشکار شدن وجود دارد. او به کورد یک پایه تاریخی می‌بخشد. رهبر آپو می‌گوید: 'من در تلاش برای خلق یک عقل و خرد کوردی هستم.' این بسیار مهم است.

در گذشته، عقل و خرد کورد همیشه در خدمت دیگری بود، نمی‌توانست منافع خود را ببیند، نمی‌توانست به خود خدمت کند. رهبری اکنون در حال خلق یک عقل و خرد کوردی است که به خود کورد خدمت کند – و در عین حال که به خود خدمت می‌کند، نه به صورت ملی‌گرایانه و محدود – بلکه نه تنها به خود، بلکه به همه خلق‌ها و همه انسان‌ها خدمت کند. خلق کوردی که با کسی مخالفت نمی‌کند، خلق کوردی که دشمن نیست. او در تلاش برای خلق یک عقل و خرد کوردی است که هم خود را ارتقا دهد و هم محیط اطراف خود را ارتقا دهد. همه کوردها باید برای درک و آموختن این تفکر و خرد کوردی تلاش کنند. از این رو، انتقادات برخی محافل کوردی را واقعا نباید جدی گرفت. یعنی بی‌اهمیت هستند. تو چه می‌گویی، چه داری؟

در این مورد یک چیز را مشخص خواهم کرد. واقعا رفقا دیده‌اند و برای من فرستاده‌اند. این علی کمال اوزجان، در یک کانال یوتیوب مصاحبه‌ای انجام داده است؛ در آنجا ظاهرا از ما انتقاد می‌کند. یعنی انگار ما مانع فرآیندهای حل مشکلات توسط رهبری و این مسائل هستیم.

برای اینکه در جامعه سوءتفاهمی ایجاد نشود، گفتم: 'همه باید بدانند که 'رهبر آپو' نه فریب می‌دهد و نه فریب می‌خورد. همه این حقیقت را خواهند دانست.' او رهبری نیست که فریب بخورد یا فریب دهد. این را در برنامه به صراحت گفتم.

علی کمال اوزجان برخاسته و گفته است: 'من به کاراسو گوش دادم. در معنای کلی می‌گوید که رهبر ما را فریب می‌دهند.' آیا چنین تفسیر معکوسی ممکن است؟ آیا چنین ارزیابی معکوسی ممکن است؟ تو ظاهرا آکادمیسین بودی، پروفسور بودی. تحقیق و بررسی می‌کردی، ظاهرا حقیقت را می‌گفتی. آیا هر چیزی را که می‌خوانی اینگونه درک می‌کنی؟ آیا آنچه را که می‌شنوی اینگونه درک می‌کنی؟ من می‌گویم: 'این رهبری، رهبری است که نمی‌توان فریبش داد.' تو برخاسته‌ای و می‌گویی: 'کاراسو، رهبر ما را فریب می‌دهند.' این سطح تو را نشان می‌دهد.

البته نمی‌خواهم از اسلوب و لحن او استفاده کنم. واقعا آیا چنین چیزی ممکن است؟ او در مورد رفقای دیگر نیز چیزهای ساختگی و دروغ می‌گوید. مشخص است که چون نسبت به ما پیش‌داوری دارد، به نظر او این سازمان مخالف آپو است... چون چنین پیش‌داوری‌ای ایجاد کرده است، وقتی به حرف‌های ما گوش می‌دهد، آن را برعکس می‌فهمد. باید این رویکرد را کنار بگذارد.

بسیار خب، او در مورد رهبری ارزیابی می‌کند. درست یا غلط... اما اینقدر وارونه جلوه دادن یک حقیقت، شایسته هیچ کس نیست.

او همچنین گفته است، همانطور که برخی 'مغزهای پوسیده' می‌گویند... من در کنگره شرکت نکرده‌ام، فلان و بهمان شده است. این هم برخاسته و گفته است: 'کاراسو در کنگره شرکت نکرده است، امیدوارم سالم باشد.' در واقع مشخص است که ذهنیت تو چیست. پس مغز تو هم مثل آن 'مغزهای پوسیده' کار می‌کند. همانطور که به نظر 'مغزهای پوسیده' آپو دشمن پ‌ک‌ک است... اینگونه ارزیابی می‌کند. تو نیز وارد رویکرد مشابهی می‌شوی.

در این مورد نیز این را یادآور شوم. کوردها، روشنفکران، کسانی که درست می‌فهمند، باید موضع بگیرند. همه نباید میدان را خالی ببینند و اینقدر ارزان صحبت کنند. آیا چنین رویکردهای ارزان قیمتی ممکن است؟ نمی‌دانم، من در کنگره شرکت نکرده‌ام، آیا حالش خوب است؟ امیدوارم خوب باشد... کمال اوزجان می‌گوید. مرد جالبی است، اما واقعا اینقدر وارونه جلوه دادن، اینقدر فریب دادن افکار عمومی، اینقدر تلاش برای ایجاد تصور منفی در افکار عمومی درباره ما... واقعا شرم‌آور است!

قدرت‌های هژمون یک ایران یکپارچه می‌خواهند

روند جدیدی که در خاورمیانه در حال شکل‌گیری است، اینکه آنها چه نوع خاورمیانه‌ای را می‌خواهند ایجاد کنند و قدرت‌های هژمونیک و سرمایه‌دار در این خاورمیانه چه می‌خواهند انجام دهند؛ توضیح داده شد. از این رو، بارها گفته شده بود که نوبت به ایران خواهد رسید. ایران نتوانست تحولات را به درستی ارزیابی کند.

واقعه حماس، حمله حزب‌الله به اسرائیل، حملات در یمن، در واقع خود ایران بود که شاخه‌ای را که بر آن تکیه کرده بود، می‌برید و حتی به خودش ضربه می‌زد. در سیاست، تحولات جاری با ارزیابی آنها بر اساس شرایط مشخص – که به آن تحلیل مشخص می‌گویند – اتفاق می‌افتد.

در گذشته یک ایدئولوژی و یک سیاست مشخص کرده بودید. اینها جدا هستند. رویکردهای ایدئولوژیکی ممکن است وجود داشته باشند. اما در واقع ایران، در گذشته یک جامعه و یک دولت بسیار سیاسی بوده است.

حزب‌الله سرکوب شد، سوریه سقوط کرد. نیروهای نیابتی فرسوده شدند و اینگونه ایران هدف قرار گرفت. آمریکا و اسرائیل به صراحت به ایران رویکرد 'تو مانع سیاست‌های ما در خاورمیانه نخواهی شد. باید با اینها سازگار شوی' را نشان می‌دهند. آنها گفتند: 'اگر سازگار نشوی، حمله می‌کنیم، لهت می‌کنیم.'

حالا این حقیقت نیز وجود دارد: اسرائیل از ایران بسیار خشمگین است. آمریکا نیز بسیار خشمگین است. خشمگینی بسیار زیاد اسرائیل دلایل تاریخی دارد. باید این را دانست. شاید در تاریخ، طولانی‌ترین رابطه عاطفی و استراتژیک بین یهودیان و ایرانیان بوده است. رابطه ایرانیان و یهودیان تاریخی است. یهودیان وجود خود را تا حدی به ایرانیان گره می‌زنند. این نیز یک واقعیت است. پارس‌ها نقش بسیار مهمی در وجود یهودیان ایفا کرده‌اند. از آنها حمایت کرده‌اند. یک رابطه تاریخی وجود دارد. این به یک رابطه تاریخی برای آنها تبدیل شده است.

زمانی که انقلاب اسلامی ایران و پس از آن، اینقدر ضد اسرائیلی شدند، خشم بزرگی در اسرائیل ایجاد شد... 'دوست تاریخی ما، ایران تاریخی، جامعه‌ای را که بهترین روابط با آن را داشتیم، یک دولت را، تو دشمن ما می‌کنی. ما را از چنین چیزی محروم می‌کنی.' این درک باعث شده است که آنها تا این حد خشمگین و واکنش‌گرا باشند. یعنی اسرائیل علاوه بر واکنش‌های فعلی و منطقه‌ای، واکنش‌هایی بر اساس چنین واقعیتی تاریخی نیز داشته است.

این در واقع، از یک جهت، واکنش‌های آمریکا نیز هست. زیرا ایران تا حدودی به خاورمیانه نیز تکیه دارد. به آسیا، به روسیه تکیه دارد. چنین موقعیت ژئوپلیتیکی دارد. در مورد ترکیه اینگونه می‌گویند، اما در واقع موقعیت ژئوپلیتیکی ایران نیز بسیار مهم است. از این رو، آنها می‌خواستند ایران را تضعیف کنند. آنها همچنین می‌خواستند آن را تسلیم کنند، اما دیدند. اگر خیلی پیش بروند، هرج و مرج در ایران به نفع آنها نخواهد بود... آنها تا حدی – نظر من این است – یک ایران یکپارچه می‌خواهند. رویکردهای آنها این بود که ایران وابسته به آنها باشد و در استراتژی‌های آنها نقش ایفا کند. یعنی جرات نکردند. جرات نکردند تجزیه ایران، فروپاشی ایران از جهات مشخص و پیامدها و ابهامات را بپذیرند و آن را متوقف کردند. اما آن را تضعیف کردند. در حال حاضر ضعیف شده‌اند. در واقع، اکنون از این پس تلاش خواهند کرد سیاست‌های خود را از طریق این ایران ضعیف پیش ببرند. اینطور به نظر می‌رسد.

اگر دولت ایران در این زمینه سیاست‌های خلاقانه ایجاد نکند، سیاست‌هایی که خود را تقویت کنند ایجاد نکند، البته نمی‌تواند این وضعیت موجود را برای مدت طولانی ادامه دهد.

این در مورد ترکیه نیز صدق دارد. اکنون از تقویت جبهه داخلی صحبت می‌کنند. جبهه داخلی چگونه تقویت خواهد شد؟ با دموکراتیزاسیون تقویت خواهد شد. با حمایت از حقوق و آزادی‌های دیگر جوامع و به رسمیت شناختن آنها، تقویت خواهد شد. برای تقویت خود ایران و البته ترکیه، باید دموکراتیک شوند تا جبهه داخلی خود را تقویت کنند.

در واقع، تاریخ ایران برای این امر مستعد است. اما در سال‌های اخیر، در دوره اخیر، با رویکرد دولت-ملت، رویکردی دور از تاریخ خود اتخاذ شده است. از این نظر، آینده ایران تا حدی به تغییر و تحول سیاست‌های خود بستگی دارد.

نیروهای روژهلات می‌توانند برنامه‌های مشترک خود را ارائه دهند

بی‌شک خاورمیانه در حال دگرگونی و تغییر است. ایران نیز دستخوش تحولات و ضعف شده است. شاید از این پس شرایط حتی دشوارتر شود. از این رو، هم نیروهای کورد روژهلات و هم تمامی خلق‌های ایران و دموکرات‌های آن، در این دوره می‌توانند برنامه‌های مشترک خود را با رویکردی به دور از ملی‌گرایی، بدون رویکرد اقتدارگرایانه نسبت به باورداشت‌ها و اتنیک‌های مختلف و با درک دموکراسی‌ای که آنها را در نظام دموکراتیک ببیند، با درک ملت دموکراتیک و با درک دموکراتیزاسیون، ارائه دهند.

ارائه چنین برنامه‌ای، در عین حال می‌تواند و باید یک برنامه مصالحه با دولت نیز باشد. همانطور که اکنون رهبر آپو در باکور کوردستان سعی در ارائه چنین برنامه‌ای و مصالحه دارد، در روژهلات نیز باید با چنین برنامه‌ای؛ یعنی با برنامه‌ای که دموکراتیزاسیون در سراسر ایران، زندگی آزاد و دموکراتیک تمامی جوامع اتنیکی و باورداشتی مختلف در ایران و دموکراسی محلی آنها را اساس قرار دهد، مبارزات خود را پیش ببرند و مواضع خود را آشکار کنند. نیاز ایران این است.

حملات خارجی رخ می‌دهد. چیزهای دیگری اتفاق می‌افتد. اینها موضوعاتی خارج از حیطه خود آنهاست. دلیل حملات خارجی در ایران نیز همین است که ایران چنین نظام دموکراتیکی، چنین دموکراسی‌ای ندارد. دیگر هیچ‌کس نمی‌تواند بدون دموکراتیک شدن و بدون تکیه بر قدرت دموکراتیک جامعه خود، ضدامپریالیست باشد. نمی‌توان تنها با سلاح در برابر یک حمله خارجی مقاومت کرد. بزرگترین دفاع از خود، بزرگترین منبع مقاومت، این است که با جامعه خود صلح کرده و به یک نظام دموکراتیک تبدیل شوید.»