گولان فهیم ریاست مشترک کودار
نظامهای حاکم بر ایران در یک سده گذشته با توسل بە دولت-ملت سعی داشتەاند با ایجاد اختلاف میان ملتهای داخل ایران حاکمیت خود را تداوم بخشند، میتوان گفت با این سیاست تا حدی توانسته بودند جامعه را تحت سیطره خود در آورند. اما ما میبینم اینک در زندان اوین زندانیان کورد و لور، بلوچ، گیلک، ترک، فارس، عرب و... در یک سنگر مقاومت مینمایند و سیاست «تفرقه بیانداز و حکومت کن»با شکست مواجه گشتە است.
گولان فهیم ریاست مشترک کودار در رابطه با وضعیت اخیر در زندانهای ایران و صدور احکام سنگین و اعدام برای فعالین و افرایش اجرای احکام اعدام در ایران با خبرگزاری فرات (ANF) مصاحبهای انجام داده و شرایط موجود را ارزیابی نموده است.
مشروح مصاحبه گولان فهیم ریاست مشترک کودار به شرح زیر میباشد:
«-در روزهای اخیر میزان احکام صادره برای زندانیان سیاسی جنبش انقلابی زن زندگی آزادی افزایش یافته، این وضعیت بعد از روی کار آمدن مسعود پزشکیان روی به وخامت گذاشت. در حالی که دولت جدید هنوز نتوانسته کابینەی خود را اعلام نماید، شما این وضعیت را چگونه ارزیابی مینماید؟
قبل از هرچیزی درود خود را برای تمامی زندانیان سیاسی بخصوص زنانی میفرستم که در زیر شکنجههای رژیم مقاومت نموده و بر آرمانهای انقلاب زن زندگی آزادی پافشاری مینمایند. در حال حاضر زندانها تبدیل به سنگرهای مبارزه علیه ستم، بیعدالتی و تبعیضهای جنسیتی و ملی گشتەاند. جمهوری اسلامی ایران سعی دارد با صدور احکام سنگین و اعدام زندانیان سیاسی جامعه را بترساند، بگونەای که از خواستەهای دمکراتیک خود پا پس بکشد. اعدام غلامرضا رسایی در سکوت مطلق و بدون اطلاع قبلی خانواده و موکلانش بیانگر این ترس میباشد. به این مناسبت شهادت غلامرضا رسایی را به خانواده ایشان و تمام آزادیخواهان تسلیت میگویم. همچنان که میدانیم انقلاب زن زندگی آزادی تحول عظیم ذهنیتی در سطح ایران و جهان بود، همزمان تحولی بود در شیوههای مبارزاتی. دولت ایران همواره سعی نموده از طریق زندانی کردن پیشاهنگان جامعه و تسلیم نمودن آنها انقلاب را به افول بکشاند و آن را از خواستههایش دور نماید. در اینجا لازم است به وضعیت رهبر آپو معمار اندیشهی زن زندگی آزادی توجه نمود که چگونه وی را در انزوای تحمیلی قرار دادهاند و سعی دارند کماکان وی را از جامعه دور نمایند. هدف از سیستم شکنجهای که توسط نظام سرمایهداری که در لفافهی دولت - ملت مستقیما توسط دولت فاشیستی ترکیه اجرا میشود، ممانعت نمودن پیروزی انقلاب زن زندگی آزادی است. زیرا ایشان با ارائه ژنئولوژی و مبارزه با ذهنیتی که زن را به بردگی میکشاند، نظام سرمایهداری جهانی مبتنی بر ذهنیت مردسالاری و دولت - ملت را زیر سوال برده است. در مقابل زن را که در وضعیت بردگی قرار داشت تبدیل به پیشاهنگ انقلابی جهانی نموده است. صیانت از رهبر آپو و مبارزه برای آزادی فیزیکی وی به معنی شکستن حلقههای اسارتی است که حول زن ایجاد گشته است. بدین صورت رستاخیزی که زنان ایران برپا نمودهاند مبارزهای جهت پایان سیستم استیلای ذهنیت مردسالار است، همچنان که پخشان عزیزی این فعال مدنی در نامهی خود به منشا فلسفی آن اشاره نموده این انقلاب خاستگاهی خاورمیانهای داشته و ریشه در الاهەهای زاگرس دارد و بر خلاف ادعای دولت راجع به پایان دادن انقلاب، ما با شعلهور شدن انقلاب زن زندگی آزادی در درون زندانها مواجه هستیم. آنچه اینک در زندان اوین و در ایستار مبارزینی چون وریشه مرادی، پخشان عزیزی و شریفه محمدی و تمامی زندانیان سیاسی رخ می دهد بیانگر ایستاری باشکوه در برابر ذهنیت تسلیمت است. نظامهای حاکم بر ایران در یک سده گذشته با توسل بە دولت-ملت سعی داشتەاند با ایجاد اختلاف میان ملتهای داخل ایران حاکمیت خود را تداوم بخشند، میتوان گفت با این سیاست تا حدی توانسته بودند جامعه را تحت سیطره خود در آورند. اما ما میبینم اینک در زندان اوین زندانیان کورد و لور، بلوچ، گیلک، ترک، فارس، عرب و... در یک سنگر مقاومت مینمایند و سیاست «تفرقه بیانداز و حکومت کن»با شکست مواجه گشتە است.
دولت ایران با اعدام و صدور احکام سنگین سعی دارد جامعه را بترساند و خود را مقتدر نشان دهد، در حالی که خود در ترسی عمیق به سر می برد، ترس از دست دادن حاکمیت. بایستی به این مسئله توجه داشت که مرگ مشکوک رئیسی بنبستی بود که خود حاصل برآیند سیاستهای رژیم مقابل جامعه بود، سپس اکنون شاهد شکاف عمیق بین حاکمیت و مردم میباشیم. همین هم وضعیت سیاسی ایران را در سطح منطقه و جهان متزلزل نموده است، میتوان گفت انتخاب مسعود پزشکیان به صورت آگاهانه و مهندسی شده انجام گرفت. شخصیتی که خود را ترک میخواند و بر هویت ملی خود اصرار دارد، همزمان در مناطق کوردنشین مردم را با زبان کوردی خطاب قرار میدهد، نظام بدین صورت خواست از سیاست آشتی نمودن با جامعه پیروی کند. اما این سیاست نه تنها هیچ نمود عملیای نداشته بلکه با افزایش اعدامها، تردیدها در موفقیت این سیاست روز بە روز بیشتر میشود. باید پرسید آیا مسعود پزشکیان که هنوز در گیرودار انتخاب و تایید اعضای کابینهی خود میباشد، توان کنترل وضعیت موجود را خواهد داشت؟ همه میدانند پزشکیان با تایید بیت رهبری بر مسند دولت تکیه زد، نظارهگر بودن پزشکیان بر وضعیت موجود به معنی عدم تغییر در سیاستهای کلان رژیم و تداوم سیر نزولی حاکمیت میباشد. شاید رژیم احساس میکند میتواند همانند دههی شصت در سکوت مخالفین خود را در زندان از بین ببرد، کە البتە اکنون نیز دارد از چنین روشی استفادە میکند، اما ما میدانیم انقلاب زن زندگی آزادی توانسته بر اختلافات ملی و مذهبی و از همه مهمتر جنسیتی پایان دهد، لذا تحمیل چنین وضعیتی برای رژیم بدون هزینه نخواهد بود و چنین روشهای ضد بشری نمیتواند رژیم را از بحرانهایش برهاند.
-چرا در این وضعیت دولت ایران چنین احکام سنگینی برای پخشان عزیزی و شریفه محمدی صادر نموده است؟
در حال حاضر پیشاهنگان جامعهی ایران زنانی هستند که در زندان مقاومت مینمایند و بر خواستههای خود اصرار میورزند. نامههای پخشان عزیزی و وریشه مرادی مانیفست گذار جامعهی ایران از وضعیت موجود میباشد. ما در ایران هم در سطح حاکمیت و حتی اپوزسیون خارجنشین و لیبرال که از ذهنیت بورژوایی برخوردارند، با ذهنیت مرکزگرایی روبرو میباشیم، ذهنیتی که به پیرامون توجهی ندارد و زن بودن و تعلق داشتن به یکی از ملتهای خارج از تعریف رسمی دولت-ملت ایران بزرگترین جرم محسوب میشود. اگر توجه شود پخشان عزیزی در نامهی خود به خوبی به این مسئله اشاره نمود و از ظلم مضاعفی سخن میراند که تنها به جرم زن بودن و کورد بودن بر وی تحمیل میشود. او به جرم کمک به ستمدیدگان و صیانت از ارزشهای انسانی محاکمه شد. همچنین شریفه محمدی کە در گیلان زندگی و فعالیت میکرد، بە همراه دیگر زنان و جوانان این سرزمین در جریان انقلاب زن زندگی آزادی پیشاهنگی نمود. لذا وقتی راجع به وضعیت اسفبار زندانیان سیاسی حرف میزنیم، بایستی به انتقام کینەتوزانەای اشاره نمود که دولت از مبارزین انقلاب زن زندگی آزادی می گیرد.
-جامعه چگونه میتواند از پیشاهنگان خود حمایت نماید؟
جنبش اجتماعی زن زندگی آزادی از همان ابتدا بر پایه نیروهای درونی شکل گرفت و توانسته در تمامی سطوح جامعه نفوذ نماید. توجه به بخشهای فراموش شده و نیروهای پیرامونی از شاخصهای این انقلاب میباشند. از ویژگیهای این انقلاب ایجاد همبستگی بین ملل ایران، نیروهای به حاشیه رانده شده و از همه مهمتر رهبریتی بود که توسط زنان و جوانان صورت گرفت. جامعهی ایران و آزادیخواهان بایستی به این مسئله توجه داشته باشند که زندانیان زن نمایندگی واقعی انقلاب را مینمایند و فشارهای وارد بر این زندانیان با همین هدف صورت میگیرد. ذات انقلاب زن زندگی آزادی دمکراتیک و بر پایه کنفدرالیسم میباشد، همین ویژگی چنان ظرفیتی را ایجاد مینماید که تمامی نیروهای معترض بتوانند بر اساس خود ویژگیهایشان در کنار هم مبارزات مشترکی را سازماندهی نمایند. خانوادە، دوستان و آشنایان شهیدان و زندانیان سیاسی انقلاب زن زندگی آزادی میبایست فعالیتهای خود را برای گسترش انقلاب زن زندگی آزادی ادامە دهند، بە عبارتی باید از خون شهیدان انقلاب زن زندگی آزادی صیانت بە عمل آید و همچنین صدای زندانیان سیاسی بود و علیە سیاست اعدام و شکنجە رژیم ایستاد، برای نائل شدن بە این اهداف نیز نیاز بە خودسازماندهی میباشد. زندانیان سیاسی زن علیرغم همەی سرکوبهای فیزیکی و روانی کە روزانە در زندان با آن مواجه هستند، ابتکار عملهای خلاقانەای را در زندان بە پیش میبرند و مشعل مبارزات را روشن نگە داشتەاند، پس بر همەی آحاد جامعە است کە همراه و درکنار پیشاهنگان خود گام بردارند. ما با انقلابی از درون روبرو هستیم که نیروی خود را از جامعه میگیرد، سازماندهی درونی و حمایت نیروهای مردمی از زندانیان سیاسی، برپایی گردهمایی و ملحق شدن به «کمپین نه به اعدام» میتواند حلقههای انقلاب را قویتر نموده و دولت را ملزم به تمکین از خواستههای جامعه نمایند. اگر چه قبلا نیز چنین کمپینهایی به راه افتاده بودند، اما وضعیت سیاسی حال حاضر بسیار متفاوت میباشد و بایستی جامعه و آزادیخواهان بر اهمیت این مرحله تاکید نمایند و حول زندانیان سیاسی و مقاومتی که صورت میگیرد خود را سازماندهی کنند.