در جوانی به موفقیتهای زیادی دست یافت
جانشیر با اینکه سن کمی داشت با خونسردی یک فرمانده جنگ مسئولیتی تاریخی را انجام داد. او افتخار و پیروزی در جنگهای گریلایی زمان خود را در ۲۰ سال زندگی خود جای داد.
جانشیر با اینکه سن کمی داشت با خونسردی یک فرمانده جنگ مسئولیتی تاریخی را انجام داد. او افتخار و پیروزی در جنگهای گریلایی زمان خود را در ۲۰ سال زندگی خود جای داد.
فداکارترین مبارزان عصر در مواضع مقاومت کوردستان حضور دارند. همانطور که هر جنگی مبارزان و فرماندهان خود را میآفریند، مبارزه آزادی کوردستان نیز فدائیان عصر را پرورش میدهد. آنها علیه حاکمان ترک که سعی میکنند «نمیشود، انجام آن ناممکن است» را انگار که سرنوشت است به انسان بقبولانند، با گفتن «ما میتوانیم، وجود داریم و پیروزی ممکن است» به سوی قلعههای ظلم حمله میکنند. آنها حماسهها را در زندگی جوان خود جای دادند. آنها هیچ گاه آثار دهها درگیری در گذشته، صدای گلوله و بمباران در گوش و درد مردم را از دلشان نکاهیدند. جنگ در واقع زندگی جوان آنها را پشتسر گذاشته و رفته بود. مثل جانشیر که فقط ۲۰ سال داشت.
با جانشیر شِراوا (کمال مروان اوسو/ عفرین) که اهل شهرستان شِراوای عَفرین است را در آستانه عملیات انقلابی در منطقه شهید دلیل در غرب زاپ، آشنا شدیم. او یکی از گریلاهایی بود که در تمام تدارکات عملیاتی که به فرماندهی آندوک عادل و هَوره چیا، فرماندهان عملیات انقلابی سازماندهی شده بود، شرکت فعالی داشت. او در شناسایی عملیاتهایی که قرار بود در منطقه مقاومت تپه آمدیه انجام شود، شرکت کرد. نزدیک مواضع سربازان دشمن رفت و مواضع، سبک حرکت، فنون و جهتگیریهای احتمالی آنها را یکی یکی تعیین کرد.
اولین تجربیاتش در عفرین کسب کرده بود
زمانی که حملات اشغالگرانه علیه شهرش عفرین در سنین جوانی آغاز شد با جنگ آشنا شد و اولین تجربه گریلایی خود را در عفرین به دست آورد. او در یکی از حملات هوایی در جنگ عفرین به شدت مجروح شد اما از جمله کسانی بود که تا آخرین حد ارادهاش از عفرین دفاع کرد. زمان و مکانی برای انتقام وجود ندارد، بنابراین او انتقام آنچه را که در زادگاهش رخ داد، در جنگهایی که در منطقه مقاومت تپه آمدیه در آن شرکت میکرد، میگرفت و به گریلای پیشرو عملیاتهای انقلابی تبدیل میشد. به همین دلیل از هیچ کاری که در خدمت پیروزی عملیات باشد دریغ نمیکرد. گاه کارگری بود که مهمات و تدارکات رفقایش را که به عملیات میرفتند تهیه میکرد و گاه مبارزی بیباک که در جناح حمله عملیات شرکت میکرد و وسط پیشانی دشمن را هدف گلولههایش قرار میداد.
هیچ مشکلی برای او غیرقابل گذار نبود
وی در بحثهای قبل از عملیات انقلابی که در ۲۰ نوامبر ۲۰۲۳ در ناحیه مقاومت تپه آمدیه برگزار شد اجازه حرف زدن گرفته و گفت: «دامنه تپه پوشیده از مین است، اما اگر بتوانیم سبک حرکت صحیحی داشته باشیم، میتوانیم از مینها عبور کنیم. سیمهای آلمانی در اطراف مواضع نظامی وجود دارد، اما اگر به قوانین پنهانکاری و استتار توجه کنیم، میتوانیم از سیمها عبور کنیم. سربازان سلاحهای سنگین در دست دارند، ولی اگر سبک ضربه دقیق و چابکی داشته باشیم، قبل از اینکه آنها به ما پاسخ دهند، میتوانیم ضربهای موثر بزنیم، بنابراین میتوانیم برویم.»
او نه ۲۰ ساله، بلکه مانند یک فرمانده با سابقه ۲۰ ساله بود
وی در ادامه سخنان خود تمامی جزئیات کشف را تشریح کرد و تمامی روشها را یکی یکی برشمرد. انگار گوینده یک گریلای ۲۰ ساله نبود، بلکه یک فرمانده جنگی بود که ۲۰ سال از موضعی به موضعی دیگر شتافته بود. هیچ چیز برای او غیرقابل گذار نبود، هیچ وقت نمیشد در آنجا وارد کردن ضربهای فراموش نشدنی به دشمن غیرممکن نبود. جانشیر مبارز و جنگجوی کمال پیر-ها، سکینه جانسز-ها و رشید سَردار-ها بود که میدانست چگونه همه چیزهای منفی و غیرممکنها را به فرصت تبدیل کند تا به پیروزی برسد. بدنش جانشیر و روحش علی چیچک-های جوان بود که به مواضع اشغالگران حمله کرد. او از مسئولیتهای تاریخی که در جوانی بر عهده گرفت آگاه بود، از اینکه چه کسانی را جانشین خود میکند آگاه بود و با خونسردی یک فرمانده جنگی طی مسیر کرد.
اولین کسی که رفت و اولین ضربه را زد
جانشیر گریلایی بود که در ۲۰ نوامبر ۲۰۲۳ به همراه شهید هَوره چیا سریعترین گریلا بود که خود را به مواضع اشغالگران در تپه آمدیه رساند. آنقدر سریع راه میرفت، انگار میخواست به کاری که دیر شده بود و باید انجام میشد برسد که خیلی زودتر از زمان مقرر به مواضع رسید و مجبور شد در زیر مواضع دشمن منتظر رفقایش بماند. بعد از عملیات، همه گفتند: «رفیق، ما تا به تو رسیدیم پریشان شدیم، چه عجلهای داشتی.» در این عملیات، جانشیر اولین کسی بود که بمب را پرتاب کرد، اولین سرباز را زد و ابتدا به مواضع حمله کرد. گفته بود «من حتی یک گلوله را که با خودم بردهام برنمیگردانم» و با شور و شوق انتقامجویانه تمام مهمات را علیه مواضع دشمن بکار برد. همانطور که او پیشبینی و برنامهریزی کرده بود، از مینها عبور شد، از سیمها گذشت، به سربازان اجازه داده نشد که سر خود را بلند کنند و آن روز دهها سرباز در مواضع اشغالی در تپه آمدیه کشته شدند.
او بار دیگر در جناح حمله جای گرفت
در محدوده همان عملیات انقلابی، جانشیر توانست در ۲۳ دسامبر ۲۰۲۳ در عملیات تپه آمدیه در جناح حمله در مواضع مقدم و در ۱۲ ژانویه ۲۰۲۴ در عملیات انقلابی شهید هَلمَت دِرَلوک بجنگد. جانشیر یکی از گریلاهایی بود که در برف میجنگید و روی مواضع دشمن بنزین میریخت و آنها را میسوزاند که همه کوردستان با تحسین تماشا میکردند... او یکی از مبارزانی بود که قبل از هر عملیاتی به او اشاره میکردند و میگفتند جانشیر نیز در جناح حمله جای بگیرد. در مورد ادا کردن حق جنگیدن و چگونه باید جنگید، او بود که حتی به الگویی برای رفقایش که از او بزرگتر و با تجربهتر بودند مبدل شد.
مثل همیشه در خط مقدم، به تنهایی
عملیات انقلابی شهید جوان-شهید آندوک در ۱۹ مارس ۲۰۲۴ در منطقه مقاومت تپه آمدیه انجام شد. گریلا از جناحهای متعددی اشغالگران را محاصره میکرد و مواضع یکی یکی تخریب میشد. جانشیر دوباره در جبهه، نزدیکترین سنگر به مواضع اشغالگران و در فاصلهای بسیار نزدیک به سربازان بود. او مثل همیشه یکی از گریلاهایی بود که در طول عملیات بیشتر به او هشدار داده شد، زیرا او در خط مقدم و به تنهایی میرفت. با وجود اینکه رفقایش دهها بار به او هشدار دادند و گفتند «جانشیر به تنهایی نرو، جانشیر مراقب خودت باش»، هیچ کس نتوانست او را بازدارد. او نه به خاطر اینکه در جنگهای گریلایی تازه کار بود، بلکه برای محافظت از جان رفقایش و جلوگیری از وقوع اتفاقی برای آنها، خیلی سریع و تنها به سمت سربازها حملهور میشد. مانند رفیق سرخوبون که در داغترین لحظه عملیات تپه آمدیه به ابتکار خود عملیاتی فداکارانه انجام داد.
چقدر میتوان جنگ را در عمرش گنجاند!
گفتهی اینکه «تا آخرین قطره خون و آخرین گلوله با جنگیدن شهید شد» شاید بیش از همه به جانشیر میآید. این جمله جانشیر را در عینیترین معنایش توصیف میکند. وگرنه یک گریلای ۲۰ ساله چقدر میتواند جنگ و درگیری را در عمرش بگنجاند؟ او تمام افتخارات و پیروزیهای جنگهای گریلایی دوران خود را در عمر جوان خود جای داد. وی مانیفستی از خود به جای گذاشت که نشان میداد جوانان کوردستان چگونه زندگی و مبارزه خواهند کرد. مانیفست مقاومتی که از علی چیچک تا به مبارزات خودش هم امتداد دارد و بزرگ میشود.