دیپلماسی ملت دموكراتیك
یكی از وظایف اساسی ملی، توسعهی یك دیپلماسی كلیتمند میان كُردهاست. به همین جهت تأسیس «كنگرهی دموكراتیك ملی» و كاراییبخشی به آن، حیاتیترین وظیفه در گسترهی دیپلماسی كُردها میباشد.
یكی از وظایف اساسی ملی، توسعهی یك دیپلماسی كلیتمند میان كُردهاست. به همین جهت تأسیس «كنگرهی دموكراتیك ملی» و كاراییبخشی به آن، حیاتیترین وظیفه در گسترهی دیپلماسی كُردها میباشد.
فعالیتی كه دولتـ ملت بیش از هرچیزی توسعه داده، فعالیتهای دیپلماتیك میان دولتـ ملتهاست. دیپلماسی، شكل و شیوهی فعالیتهای پیش از درگرفتن جنگهای رایجِ میان دولتهاست. میتوان آن را بهمنزلهی فصل تدارك جنگهای موجود در تاریخِ دولتـ ملتها نیز ارزیابی نمود. به درازای تاریخ، شکلهای بیان سنتیِ مناسبات همسایگی در میان هر نوع واحدهای اجتماعی، دارای آداب و تشریفات معینی میباشند. برای اینها ارزشی والا قائل هستند. اقدام دولتـ ملتها به نهادینهساختن این مناسبات و روابط، با گرایش سودمحور مدرنیتهی كاپیتالیستی مرتبط است. اگر روابط در دوران صلح سودآوری بیشتری داشته باشند، نیازی به جنگ وجود ندارد. از طریق دیپلماسی، روابط سودآور برقرار میگردند. در صورتی كه تحقق بیشینه سود منوط به جنگ باشد، اگر كل نیروهای دیپلماتیك نیز گرد آیند قادر به ممانعت از جنگ سودآور نخواهند گشت. بنابراین در آنجا كار دیپلماسی به پایان رسیده است. بین «دیپلماسی تقلیل دادهشده به منطق سود» و «ارزشمندترین شیوهی رابطهی میان جوامع كه در طول تاریخ دیده شده»، هیچ پیوندی باقی نمانده است. دیپلماسی به حالت یك ابزار مانور و خدعهگری در دسیسههای جنگیِ سودآورِ میان دولتـ ملتها درآورده شده است. دیگر ابزار برقراری صلح نیست بلکه به ابزار تداركدهندهی جنگها مبدل شده است.
دیپلماسیای كه از طریق سنت ملت دموكراتیك دوباره به ابزار صلح، همبستگی و دادوستد خلاّقانهی هرچه بیشتر میان جوامع مبدل میشود، اساسا به حل مسائل رسیدگی مینماید. دیپلماسی ملت دموكراتیك، ابزار جنگها نیست بلكه ابزار صلح و روابط مفید است. بیانگر رسالتی است كه از ارزش متعالی اخلاقی و سیاسی برخوردار است و انسانهای فرزانه در آن ایفای نقش مینمایند. بهویژه در زمینهی توسعه و استمرار روابط دوستانه و پروسههای فایدهرسانیِ متقابل در میان خلقهای همسایه و اجتماعات خویشاوند، نقش مهمی ایفا میكند. نیروی برساختِ اجتماعات مشترك و ایجاد سنتزهایی از جوامع در سطحی بالاتر است.
در تاریخ كُردها، پروسههای روابط دیپلماتیكِ بسیار پرشماری در جهات مثبت یا منفی همیشه وجود داشتهاند. ازهمگسیختگیها و ایزولهشدنهای فراوانِ میان اجتماعات، سبب شده تا برای فعالیتهای مربوط به سفیری و ایلچیگری ارزش بزرگی قائل گردند. وقتی بهصورت صحیحی انجام گشتهاند جهت حیات اجتماعی فواید ارزشمندی دربر داشتهاند. هنگامی كه با سوءنیت و در راستای منافع متفاوت شخصی و گروهی انجام شدهاند نیز به دشمنیها و درگیریها خدمت نمودهاند.
كُردها امروزه هم در بین خود و همسایگان و هم در سطح جهانی، به یك دیپلماسی بامعنا شدیدا احساس نیاز مینمایند. فعالیتهای مثبت دیپلماتیك، در حفظ موجودیت و برقراری آزادیشان، نقش بزرگی دارند. در دوران اخیر یعنی دوران مدرنیتهی كاپیتالیستی، خلقی كه در جهان شاید بیش از همه قربانی بازیهای دیپلماتیك گردیده باشد كُردها هستند. در كل قرن نوزدهم و بیستم بههنگام تجزیهنمودن خاورمیانه و قراردادن آن تحت هژمونی نظام مدرنیتهی كاپیتالیستی، نقش قربانی به كُردها داده شده است. بهویژه تراژیكترین قربانیان جنگهای اول و دوم جهانی گشتهاند. نقشی كه در دیپلماسی دولتـ ملتهای خاورمیانه برای كُردها در نظر گرفته شده، همیشه ایفای نقش مُهره بوده است و این وضعیت راه بر نتایج بسیار حادی گشوده است. كُردها با تابلوهایی آكنده از تلخی و ناگواری رویارو گشتهاند كه تا سرحد نسلكشی میرسند. در این مسئله بدون شك به اندازهی مزدوری كُردها، دوربودن مقاومتهای كُردی از روشهای مدرن نیز نقش مهمی داشته است.
وقتی توجه شود كه تشكیل یك دولتـ ملت متحد كُردی هم از نظر وضعیت مقطع و هم از لحاظ طبقاتی شانس اندكی دارد، آنگاه دیده خواهد شد كه دیپلماسیهای معطوف به چنین هدفی نیز شانس چارهآفرینیشان بسیار اندك است. میدانیم كه از فعالیتهایی كه طی دویست سال اخیر با این هدف انجام داده شدهاند، نتیجهای بهبار آورده نشده است. سرشت مسئلهی كُرد، برای موفقیتآمیزبودن چنین فعالیتهایی مساعد نیست. دیپلماسی دولتـ ملتها در مورد كُردها، حلاّل معضلات نبوده بلكه بسیاری از نقشهای منفی بنبستساز و افزایشدهندهی چالشها میان بخشهای كُردستان و نقش دعوت آشكار دولتـ ملتهای دشمن به اشغال و استیلا را ایفا نموده است. به همین دلیل به شدت به یك دیپلماسی نوین یعنی دیپلماسی ملت دموكراتیك نیاز وجود دارد.
دیپلماسی ملت دموكراتیك، قبل از هر چیز باید در بین كُردهایی كه تجزیه شده و حول منافع مختلفی تقسیم گشتهاند، یك پلاتفرم مشترك را تشكیل دهد. این پلاتفرمی كه كُردها در بیشترین سطح و به شدت بدان احساس نیاز میكنند، باید در مركز فعالیتهای دیپلماتیك جای بگیرد. همانگونه كه دیده میشود كلیهی دیگر فعالیتهای دیپلماتیك، بهویژه فعالیتهای دیپلماتیكی كه هر سازمانی بهشكل خودسرانه و مطابق منافع خویش در پی توسعهی آن بوده است، تاكنون بیشتر از فایده، زیان دربر داشته است؛ عمدتا به ازهمگسیختگی، تقسیم، انشعاب و درگیری میان كُردها خدمت نموده است. بنابراین یكی از وظایف اساسی ملی، توسعهی یك دیپلماسی كلیتمند میان كُردهاست. به همین جهت تأسیس «كنگرهی دموكراتیك ملی» و كاراییبخشی به آن، حیاتیترین وظیفه در گسترهی دیپلماسی كُردها میباشد. كنگرهی دموكراتیك ملی هم باید هدف اساسی تمامی سازمانهای کُردی و شخصیتهای كُرد باشد و هم باید با تأسیس هرچه زودتر كنگره، یك دیپلماسی كُردی متكی بر آن طرحریزی و اجرا شود كه سخنگویی واحد داشته باشد، دارای یك سیاست واحد بوده و نهادینه گشته باشد. هیچ سازمانی با هیچ توجیه و بهانهای اجازه ندارد این وظیفهی حیاتی را به تأخیر اندازد و در انجام آن اهمالکاری نماید. آنانی كه این وظیفه را همیشه به تأخیر انداخته و اهمالکاری مینمایند، كسانی هستند كه در پی منافع شخصی و سازمانی متفاوتی میباشند. بلایا و زیانهای فراوانی كه صاحبان چنین ذهنیت و شخصیتی در طول تاریخ مسبب آن گشتهاند را بهخوبی میدانیم و باید هم بدانیم. دیپلماسیای كه در چارچوب حكومت فدرالی كُرد عراق انجام میشود اگرچه دارای اهمیت است، اما قادر به برآوردن نیازهای تمامی كُردها نیست. این حکومت نه قابلیت پاسخگویی به چنین نیازی را دارد و نه شرایط آن اجازهی چنین چیزی را میدهد. شكلی از دیپلماسی كه قادر به پاسخگویی به نیاز تمامی كُردها باشد، تنها با اتكا بر كنگرهی دموكراتیك ملی قابل تحقق است. بنابراین وظیفهی اولویتدار، گردهمآیی و برگزاری نشست كنگرهی دموكراتیك ملی و اعلان آن بهعنوان یك سازمان ماندگار و كلّیتبخشِ دموكراتیك ملی است.
وظایف اساسی كنگرهی دموكراتیك ملی را میتوان اینچنین برشمرد:
آ) كنگرهی دموكراتیك ملی باید یك سازمان ماندگار باشد. باید اشخاص و سازمانها، با تركیب مناسبی از هر طبقه و طیفِ ملی و دموكراتیك، در آن دارای نماینده باشند. باید جمعیت و نقش بخشهای كُردستان، همچنین عزم و مصممبودن آنها در مبارزه مدنظر قرار داده شود.
بـ) كنگره باید یك شورای اجرایی یعنی ادارهکنندهی دایمی را انتخاب نماید. شورای اجرایی بایستی مسئولیت پیشبردن روابط سیاسیـ پراكتیكی تمامی كُردها را برعهده داشته باشد. باید فعالیتهای دیپلماتیك داخلی و خارجی، همچنین روابط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی توسط شورای مذكور بهصورت نهادینهشده مدیریت شوند.
جـ) تمامی سازمانها باید نیروهای دفاع ذاتی خویش را در چارچوب تشكیلات مشترك «پیشمرگ»ها متحد سازند و فرماندهی مشتركِ نیروهای مدافع خلق را تأسیس نمایند. هر سازمان باید به تناسب شمار نیروهایش، دارای اختیار عمل معینی بر روی نیروهای دفاع ذاتی باشد.
د) دفتر یا كمیتهی روابط خارجی وابسته به شورا باید بهتنهایی مسئولیت روابط كُردها با كلیهی دولتها، نیروهای جامعهی مدنی و بهویژه دولتـ ملتهایی كه كُردها در گسترهی آنها زندگی میكنند را برعهده داشته باشد.
KCK و حكومت اقلیمی كُردستان عراق باید روابطشان با كنگرهی دموكراتیك ملی را تحت استاتو [یا موقعیت] مناسبی سامان دهند. هر دو تشكیلات میتوانند به شكلی مرتبط با شورای اجرایی كنگره فعالیت نمایند. اینكه با هر دو تشكیلات مزبور بهصورت توأمان فعالیت شود، مسئلهی مهمی است كه باید بر روی آن گفتگو و كار صورت گیرد و راهحلی برایش پیدا شود. آشكار است كه روابط و چالشهایی در سطح ایدئولوژیك و سیاسی میان برساخت ملت دموكراتیك KCK و برساخت «دولتـ ملت»گرایانهی مدیریت فدرال كُردستان عراق به مدتی طولانی ادامه خواهد داشت. در این مورد كنگرهی دموكراتیك ملی میتواند یك سازمان چتریِ چارهآفرین باشد. دیپلماسی ملت دموكراتیك، در چارچوب مدرنیتهی دموكراتیك میتواند میان خلقها و ملل خاورمیانه ـ كه دیپلماسی «دولتـ ملت» آن را بهسوی یك كائوس و درگیری بزرگ سوق داده استـ نقش چارهآفرین و ماندگاری را ایفا نماید.
برگرفته از جلد پنجم دفاعیات رهبر آپو با عنوان «مسئلهی کُرد و رهیافت ملت دموکراتیک (دفاع از کُردها، خلقی در چنگال نسلکشی فرهنگی)»