جمیل باییک ریاست مشترک کمیته رهبری ک.ج.ک در برنامه ویژه تلویزیون سترک مشارکت کرده و در رابطه با رویدادهای اخیر گفتگو کرد. بخش اول مصاحبه به شرح زیر است:
تلویزیون سترک: دولت ترک با دهها هواپیمای جنگی به مخمور، شنگال و مناطق حفاظتی مدیا حمله برد. این حملات را چگونه ارزیابی میکنید؟
جمیل باییک: این حملات جدید نیستند. حملاتی هستند که بر جنبشمان و خلقمان تحمیل شدهاند. بر این اساس همواره شاهد حملاتی بر جنبشمان و خلقمان بودهایم. هدف این حملات این است که جنبش آزادی را نابود کنند، هدف اینست که بتوانند کورد را قتلعام کنند. زیرا تا زمانیکه حزب کارگران کوردستان را نابود نکنند، نمیتوانند به تمامی کورد را قتلعام نمایند. به همین علت است که نابودی پ.ک.ک و قتلعام خلق کورد را همزمان با هم به پیش میبرند. برای اینکه اهداف خود را به خوبی تحقق بخشند، میخواهند که خلق کورد بدون رهبر، بدون پیشاهنگ، بدون سیاست، بدون مبارزه و بدون سازماندهی باقی بماند. به همین دلیل حملات آنان بیش از پیش متوجه رهبر آپو و رهبری جنبشمان، کادرهای ما، جنبش سیاسی و سازمانهای ما شده است. بیشتر بر آنان متمرکز شدهاند.حملاتی که به مخمور، شنگال و محورهای منطقه مدیا صورت گرفت، به چنین وضعیتی مرتبط است. بخشی از این حملات با این وضعیت در ارتباط است. با کمی دقت مشاهده میشود که این حملات همیشه وجود داشتهاند. اما در میان این حملات، برخی از حملات وجود دارند که با پاکسازی خلق کورد در ارتباط بوده و ویژگیهای مخصوصی دارند. با این حملات حملات جدیدی را بر جنبشمان، بر خلقمان انجام میدهند. اکنون حملاتی که به مخمور، شنگال و مناطق حفاظتی مدیا صورت گرفتهاند، از این ویژگی برخوردارند. باید همه براین نکته واقف باشند که پشت این حملات، حملات دیگری نیز نهفته است. برای چنین اقدامی زمینهسازی میکنند. لازم است که خلقمان در این رابطه نیز هوشیاری خود را داشته باشد. لازم است که تلاشگران و مبارزان هوشیار باشند که هدف این حملات چیست؟ میخواهند اراده ما را درهم بشکنند، تا بتوانند اهداف خود را تحقق بخشند. اما این حملات میتواند مایه انسجام صفوف و تقویت ما را فراهم کند. ما مبارزه خود را هر چه بیشتر تقویت میکنیم تا آنها بدانند که هیچگاه اراده جنبش، خلق، مبارزان را نمیتوانند درهم بشکنند. زیرا مبارزهای را که ما سالیان درازی است آغاز کردهایم، همچنان در این مسیر در حال حرکت است. بر این اساس همواره باید دست به نوآفرینی زد. تجدید سازمان نمود، آنزمان است که میتوان این حملات را درک کرد و هم علیه این حملات وظیفه خود را انجام داد. ما میتوانیم این مهم را به نتیجه برسانیم.
در این جا میخواهم توجه همه را به این نکته جلب کنم؛ با هواپیما به شنگال، مخمور و مناطق حفاظتی مدیا حمله کردند. اما صدایی از هیچ کس برنخاست، نه از حکومت اقلیم کوردستان، از حکومت عراق، نه سازمان ملل متحد، نه امریکا و نه اروپا؛ هیچیک در مقابل این حملات واکنشی نشان ندادند. بدون تردید این سکوت معنادار است. زیرا معلوم است که این حملات با برنامهریزی از پیش تعیین شده صورت گرفته است. احتمال دارد برخی از این کشورها حتی با ترکیه همکاری نیز کرده باشند، اجازه این حمله را به ترکیه نیز داده باشند، به ترکیه گفته باشند که ما از تو حمایت میکنیم، تو میتوانی این حمله را انجام دهی. در غیر اینصورت، ترکیه از چنین نیرویی برخوردار نیست که این مناطق را با حملات هوایی و طی چندین ساعت بمباران کند؛ چنین چیزی امکان ندارد. خصوصا که مخمور تحت نظارت سازمان ملل متحد قرار دارد... مخمور در اصل تحت نظارت سازمان ملل متحد است و هم آسمان آن تحت کنترل آمریکا و عراق است. اگر این دو اجازه چنین حملاتی را ندهند، آیا ترکیه میتواند بدون اجازه، به مدت چند ساعت شنگال، مخمور و مناطق حفاظتی مدیا را مورد هدف قرار دهد؟ امکان ندارد. به همین دلیل است که در این حملات هم حکومت اقلیم جنوب کوردستان، هم حکومت عراق و هم سازمان ملل متحد و خصوصا آمریکا مسئول هستند. خلقمان باید آنها را مسئول این حملات ببیند. باید دید که این حملات را قبول میکنند یا خیر، از این حملات پشتیبانی نمودهاند یا خیر؟ اجازه این حملات را به ترکیه دادهاند یا خیر؟ لازم است که موضع خود را شفاف کند. این حق خلقمان است، از چنین حقی برخوردار است. لازم است که ما از این موارد اطلاع داشته باشیم. اگر در بیانیههایشان در این رابطه شفافسازی نشود، معلوم میشود که شرکا و همکاران دولت ترکیه هستند، به ترکیه اجازه این حمله را دادهاند، ترکیه بنا به اجازه آنها این حمله را آغاز کرده است. خلقمان از این مسئله اطلاع مییابد. تا اطلاع از کم و کیف این مسئله در صورت مثبت یا منفی بودن همکاری انها، لازم است که خلقمان پیگیر این مسئله باشد. این حق خلقمان است، لازم است که به این مسئله پاسخ داده شود. اگر به این مسائل پاسخی داده نشود، آنها مسئول هستند. در این جا مایلم به مسئله دیگری اشاره کنم؛ لازم است تمامی خلقمان، در هر یک از بخشهای کوردستان و خارج از کوردستان، باید این حملات را به خوبی درک کنند. این حملات فقط به مخمور، شنگال و برخی از محورهای منطقه حفاظتی مدیا نبودهاند. این حملات، حمله به تمامی آحاد خلق کورد بوده است. میخواهند خلق کورد را پاکسازی کنند. به همین دلیل است که این حملات را انجام میدهند. در این رابطه نیز لازم است که خلقمان در مقابل این حملات بپاخیزد. همراه و همگام با پ.ک.ک در مقابل این حملات قرار گیرند. زیرا امروزه پ.ک.ک مایه سربلندی کورد است، هویت کورد، موجودیت کورد و آزادی کورد را نمایندگی میکند. این پ.ک.ک است که علیه اشغالگری، قتلعام و فاشیسم ایستادگی کرده است. و این واقعیت است، وظیفه همگی ماست.
تلویزیون سترک: رفیق قاسم انگین یکی از اعضای کمیته مرکزی پ.ک.ک طی حملات هوایی به شهادت رسید. در تمامی اکناف جهان، خلق کورد خشم و ناراحتی خود را از این مسئله نشان دادند. یاد و خاطره وی را گرامی داشتند. در این رابطه برای مدیران و فرماندهان جنبشتان چه پیامی دارید؟
جمیل باییک: نخست به خانواده شهید قاسم تسلیت عرض میکنم، به خلق کورد نیز مراتب تسلیت خود را ابراز میکنم. رفیق انگین زحمات بسیاری را برای حزب و برای خلق کوردستان کشیده است. از مرعش به اروپا رفته و از آنجا به جنبشمان پیوست. در آنجا نیز توقف نکرده و به کوههای کوردستان عزیمت کرد. این حرکت واجد معنایی مهم ست. رفیق قاسم انگین نظرات رهبر آپو را به درستی درک کرده و آن را مبنای حرکت خود قرار داده بود. بر اساس خط مشی رهبر آپو همواره در حال بازسازی و نوافرینی خود بود. در درون خود قدرت پیگیری این مسیر را ایجاد کرده بود که همواره نمایندگی این خط مشی را برعهده داشته باشد. پارادایم فکری رهبر آپو را به خوبی درک کرده و آن را انتقال دهد. به همین علت زمانیکه پارادایم رهبر آپو را درک کرد، بر همان اساس، دامنه فعالیتهای وی نیز بیشتر و گستردهتر میشد. تمامی زندگی خود را به حزب و خط مشی رهبر آپو، خدمت به مفهوم رفاقت و خلق کورد اختصاص داد. هیچگاه زندگی شخصی را هدف خود تعریف نکرده بود، این زندگی را برخود حرام کرده بود، فدایی بودنی را که رهبر آپو در کوردستان بنیاد قرار داده بود برای خود مبنای عمل قرار داد و در تمام طول زندگی خود این خط را ادامه داد. رهبر آپو گفته بود که باید ٢۴ ساعته گریلا بود. رفیق قاسم انگین نیز ٢۴ ساعته گریلا بود. یعنی فدایی این خلق بود. زندگی خود را به تمامی در خدمت آینده این خلق و آزادی کوردستان قرار داده بود. یعنی فدایی این خلق بود. تمامی زندگی خود را وقف آینده این خلق و آزادی کوردستان کرده بود. در این رابطه بسیار پر شور و حرارت بود. با طنینی بلند آن را ابراز میکرد. طنینی که رهبر آپو، مسیر و اصول رهبر آپو را برای خود مبنا قرار داده بود، در زندگی پیش میبرد. به همین دلیل از شخصیتی بسیار عالی برخوردار بود، شخصیتی یک بعدی نبود. فقط برای وظایف معینی اعلام آمادگی نمیکرد. مانند رهبر آپو خود را برای تمامی مسئولیتها آماده کرده بود. در صورتیکه تمامی ابعاد زندگی شهید قاسم انگین مورد پژوهش قرار گیرد میتوان این موارد را به درستی پیگیری کرد. رزمنده بوده است، فرماندهی را بر عهده داشته است و در عرصه اجتماعی نیز حضور داشته است، در عرصه ایدئولوژی نیز وظایف و مسئولیتهای خود را به جا اورده است. از شخصیتی چند بعدی برخوردار بوده است. چنین شخصیتهایی در کوردستان به ندرت یافت میشوند. کسانی که در مسر مبارازاتی و خط رهبر آپو خود را همواره بازسازی میکنند میتوانند واجد چنین شخصیتی شوند. یعنی میتوان گفت که رفیق قاسم از رفقای واقعی رهبر آپو بودهاند. زیرا از ابعاد و واقعیات این رفاقت اطلاع داشت. میدانست که چگونه باید خلق کورد را از مرگ نجات داد، چگونه برای خلق کورد حامل آزادی بود. خارج از این ابعاد شخصیتی نمیتوان به پاسخ تبدیل شد. این نکته را به خوبی درک کرده بود، در حیات خود نیز این مسئله را به خوبی تحقق بخشیده بود. رفیق قاسم خطی را که شهدایی مانند بسی، نوجان، اردال، انگین، شیخو، آتاکان ماهر رقم زده بودند، نمایندگی میکرد. این خط، خط رهبر آپو است. خصوصا که رفیق قاسم میخواست که در منطقه مرعش، ملاطیه و الازیغ و درسیم سیاستهای دولت فاشیست ترک را خنثی نماید. زیرا این دولت تحت عنوان اصلاحات شرق برنامهای را به پیش میبرد. این برنامه مرحله نخست از منطقه مرعش تا درسیم شروع به کار کرد، طبق این برنامه میبایست کوردیت خاتمه مییافت، طبق این برنامه لازم بود که هر آنچه را تحت عنوان کورد و کوردستان وجود داشت از میان بردارد، تا بتواند سرزمین کوردها، کوردستان را به کشور خود تبدیل کند. چنین سیاستی در حال پیشبرد بود. این سیاست از این منطقه آغاز شد و به نتایج مهمی دست یافته بود.
رفیق قاسم انگین با نفرتی بزرگ در مقابل این پروژه ایستادگی کرد. به همین دلیل به جنبش پیوست، به همین علت بود که از آلمان به کوردستان بازگشت و در کوردستان نیز در تمامی میادین و محورها حضور یافت و مبارزه ای بی نظیر را آغاز کرد. اگر انسان واجد چنین نفرت عظیمی نباشد، هیچگاه نمی تواند در کوردستان، ٢۴ ساعته علیه دشمن نابودگر و فاشیست مبارزه را ادامه دهد. اما چون رفیق قاسم انگین از این نفرت عظیم در مقابل دشمن فاشیست برخوردار بود، علیه اشغالگری نفرتی عظیم داشت، توانست در تمامی شرایط با دشمن مقابله کند. چگونه نفرت و خشم میتواند با یک فرد همراه باشد؟ در صورتیکه از دید تاریخی قدرتمند برخوردار باشیم، کسی نگاه عمیق تاریخی داشته باشد، در شخصیت وی نفرت و خشمی بزرگ موج خواهد زد. کسی که نفرت و خشمی بزرگ را در سینه داشته باشد، میتواند از آن در آگاهی، در سازماندهی و مبارزه به شیوهای عظیم استفاده کند. اگر رفیق قاسم کارهای بزرگی انجام داد، به این علت بود. زیرا رهبر آپو را مبنای عمل قرار داده بود. بعد قدرتمند رهبر آپو چیست؟ تاریخ بود، تاریخ را به خوبی آموخته بود. به همین دلیل دشمن را به خوبی درک کرده بود، خلق را به خوبی درک کرده بود. میدانست که چگونه باید علیه دشمن مبارزه را به پیش برد و چگونه نتایج مهمی را کسب کرد.
بر این اساس دست به مبارزه زد. زیرا رهبر آپو را مبنا قرار داده بود و تاریخ را به خوبی مطالعه کرده بود. به همین علت در مقابل اشغالگری ترک، از نفرتی عظیم، از خشمی بزرگ برخوردار بود. به همین علت هم خلق کورد، هم زنان کورد، هم جوانان کورد لازم است ابعاد شخصیتی رفیق قاسم را به خوبی واکاوی کنند و به خوبی آن را درک کنند. زیرا برای خلق کورد، زنان و جوانان خلق کورد رنجهای بزرگی را به جان خرید، از ارزشهای بسیار بزرگی در مفهوم رفاقت برخوردار بود. به همین دلیل اگر واقعیات و ابعاد زندگی رفیق قاسم به خوبی درک شود آنزمان میتوان گفت که وظیفه خود را میتوانیم به درستی انجام دهیم. هم برای خود و برای خلقمان، هم برای انسانیت که چگونه کار و مبارزه را پیش برد و هم چگونه در مقابل دشمن ایستادگی کرد. در این صورت است که میتوانیم در ذهنیتمان، در شخصیتمان، شخصیتی بسیار قدرتمند را ایجاد کنیم. اکنون شهادت رفیق قاسم انگین برای ما یک آموزش در نوع خود به شمار میرود. در طول تاریخ، هر شهادتی برای ما یک آموزش به شمار رفته است. ما رفیق شهدا هستیم ما اهداف، امیدها و آرزوها و خواستهای آنان را تحقق میبخشیم. خلقمان میتواند به این گفته و این عمل ما اتکا داشته باشد، ما وعده میدهیم که این شهادت را به حملهای نو تبدیل کنیم. این وظیفه تمامی نیروهای ماست. در هر میدانی و در هر محوری، در خارج از میهن، هر نیروی ما لازم است که هر شهادتی را به یک حمله تبدیل کند. در صورت مهیا شدن زمینه، میتوان به حملهای دست زد، لازم است برای ادای دین به شهدای بزرگمان این خواست را عملی کنیم. خصوصا که جوانان و زنان منطقه مرعش، سمسور، ملاطیه، الازیغ و درسیم لازم است که مبارزات رفیق قاسم انگین را به مبنایی برای مبارزات خود تبدیل کنند. زیرا شهید قاسم انگین تلاش میکرد در این منطقه کوردیت بار دیگر احیا شده و برپای بایستد و به واقعیت وجودی خود تبدیل شود، به ریشههای واقعی خود بازگردد. او به همین علت مبارزه میکرد. به همین دلیل است که زنان و جوانان این منطقه این مهم را برای خود به مبنایی برای عمل و زندگی تبدیل کنند.
تلویزیون سترک: زندهیاد قاسم انگین تلاشهای فراوانی را در عرصه اطلاعرسانی و رسانه دارد. یاد و خاطره وی را گرامی میداریم. مدیریت حزب شما با انتشار بیانیهای اعلام کرده بود که اطلاعات از زمین- از منطقه ارسال میشوند. در شهادت زنده یاد قاسم انگین نیز با چنین وضعیتی مواجه هستیم. در مقابله با این اقدامات لازم است خلق جنوب کوردستان و نیروهای دمکراسیخواه چه اقداماتی را در پیش بگیرند؟
جمیل باییک: کورد در این رابطه مثلی دارد، اگر کرم درخت از خود درخت نباشد، درخت نمیافتد. لازم است به تاریخ خلق کورد نگاه کرد، در این رابطه به خوبی به پژوهش دست زد. کورد در مقاطع فراوانی بپاخاسته است. به نبرد دست زده است، زحمات فراوانی را کشیده است، به شهادت رسیده است. در این رابطه کورد مشکلی ندارد. اما همیشه در این راه ضربه خورده است. میتوان در این رابطه به دلایل دیگری نیز اشاره کرد. اما علت اساسی خیانت در میان کورد است. همیشه دولتهایی که علیه کورد به پاکسازی دست زدهاند، اشغالگری را به پیش بردهاند، سعی کردهاند که در میان کورد، انشعاب و اختلاف ایجاد کنند. خیانت را در میان کوردها گسترش دهند، مزدوری را گسترش دهند، جاسوسی و خبرچینی را گسترش دهند، بنابه این دلایل جنبشهای کورد همیشه ضربه خوردهاند. اکنون میبینیم که خلقمان در جنوب کوردستان سالهای درازی مبارزه کرده است، میهندوستانی گرانقدر و قدرتمند هستند. دردها و آزارهای زیادی را به جان خریدهاند، هزینههای فراوانی را دادهاند. در نتیجه آن نیز دستاوردهایی را کسب کردهاند. با مبارزه پ.ک.ک نیز این دستاوردها حفظ شدهاند. اگر مبارزه پ.ک.ک وجود نداشت، این دستاوردها نمیتوانستند حفظ شوند. واقعیتی است. اکنون اگر در جنوب کوردستان، دولت فاشیست و نابودگر ترک که جاسوسپروری و عضوگیری را گسترش داده است، خبرچینی را گسترش میدهد تا از طریق آن قتلعام نیروهای گریلا را گسترش دهد، تنها کار میت نیست. واقعیتی است که میت این اقدامات را مدیریت میکند، اما در جنوب کوردستان برخی از سازمانهای اطلاعاتی حضور دارند که با میت همکاری میکنند. میت از طریق همکاری آنهاست که میتواند به قتلعام نیروهای گریلا دست بزند. اگر این سازمانها با میت همکاری نکنند، اگر دست به جاسوسی نزنند، با ترکیه همکاری نکنند، میت نیز نمیتواند در جنوب کوردستان فعالیت داشته باشد، جاسوسی و خبرچینی را به صورت سازماندهیشده انجام دهد و از این طریق به نیروهای گریلا ضربه وارد کند.
اگر رفقای ما در جنوب کوردستان به شهادت میرسند، به این علت است که در جنوب کوردستان برخی از سازمانهای اطلاعاتی حضور دارند که اعضای این سازمانها با میت همکاری میکنند. میت از طریق همکاری با این سازمانها به اطلاعات دست یافته و به نیروهای گریلا ضربه میزند. در این میان احتمال دارد که برخی از کادرهای پ.د.ک و ی.ن.ک یا کادرهای احزاب دیگر نیز وجود داشته باشند، برخی از آنها به حزب متبوعشان تعهد دارند، متعهد به سازمان خودشان هستند. سازمانهای آنان نیز از آنان اطلاعاتی را در رابطه با گریلا میخواهند. آنها نیز این اطلاعات را در اختیار میگذارند. آنها نیز نمیدانند که این اطلاعات مستقیما از میت سر در میآورد. انها تصور میکنند که برای سازمان و حزبشان دست به کاری میزنند، در حالیکه اینگونه نیست و برای سازمانشان کار نمیکنند. بلکه در اصل برای میت کار میکنند. این اقدام را نا آگاهانه انجام میدهند. اطلاعات در مورد شنگال، در رابطه با پایگاهها و حرکتهای آنان را جمع اوری کرده و به سازمان متبوع خود ارسال میکنند، و این اطلاعات در نهایت سر از میت در میآورد. میت نیز از این اطلاعات برای ضربه زدن به گریلا بهرهبرداری میکند. لازم است خلقمان در جنوب کوردستان بر این نکته واقف باشد که این افراد شایستگی خلق جنوب کوردستان را ندارند. خلقمان در جنوب کوردستان با تاریخ شکوهمند خود در چنین وضعیتی قرار دارد. دردهای بزرگی را تحمل کرده است. باید بدانند که نیروهای گریلا نیز نیروی حفاظتی آنها به شمار میرود.
اگر جنوب کوردستان دارای دستاوردهایی است در کسب این دستاوردها نیروی گریلا نیز ایفای نقش کرده است. نباید هیچ کس در قتل گریلا دست داشته باشد. به هیچ نحو در این رابطه اطلاعاتی را منتشر نکنند. این اقدام خیانتی بزرگ محسوب میشود. نه فقط خیانتی علیه پ.ک.ک بلکه خیانتی علیه جنوب کوردستان و خیانت علیه خود نیز محسوب میشود. در داخل کوردستان، نباید جاسوسهای میت، خبرچینان میت را بپذیرند. باید علیه آنان اقداماتی را صورت دهند. برای نمونه آنها را از روستای خود، از شهرشان بیرون کنند. باید اجازه زندگی در میان خود را به آنها ندهند. باید همه نسبت به این مسئله حساست داشته باشند. ما تا کنون صبر داشتهایم. ما خواستهایم که سازمانهای جنوب کوردستان در این رابطه تدابیر لازم را اتخاذ کنند. اما معلوم میشود در این رابطه هیچ تدبیری را اتخاذ نکردهاند. ما شفاف میگوییم، به آنها حمله میکنیم، بعدا این سازمانها، این احزاب نگویند که پ.ک.ک افراد ما را مورد حمله قرار داده است، علیه ما این سیاست را در پیش گرفته است. اگر مایل نیستند که افراد آنها کشته شوند، لازم است که از افراد خود محافظت کنند. اجازه ندهند که به اقدامات سوء دست بزنند، اجازه ندهند که خیانت کنند، اجازه ندهند که دستشان به خون گریلا آغشته شود. هر کس دستش به خون گریلا آغشته شود مورد هدف ما قرار میگیرد. زیرا پ.ک.ک بر اساس یک هدف ایجاد شده است؛ نخست؛ خیزش در مقابل خیانت، حسابرسی از خیانت و خائنان. زیرا تمامی بدبختیهای خلق کورد از خیانت بوده است. ما نمیتوانیم خیانت را تحمل کنیم. ما نمیتوانیم چشم خود را بر خیانت ببندیم. اکنون مسئله افرادی است که دستشان به خیانت آلوده شده است. به محض آنکه دستگیر شدند، برخی از احزاب از آنها پشتیبانی میکنند، برخی از سازمانها و نهادها از آنها حمایت میکنند. اعلام میکنند که این افراد جزو افراد ما هستند، میگویند که پ.ک.ک افراد ما را دستگیر کرده است. این اقدامات دشمنی علیه ماست. پ.ک.ک دشمن ماست. اینگونه از خائنان حمایت میکنند. هیچ کس حق ندارد از خائنان حمایت کند. زمانی که ما آنها را دستگیر میکنیم، یا مورد هدف قرار میدهیم، به این علت است که دست آنها به خون گریلا آغشته است. به خون خلقمان در باشور، آغشته است، علیه خلقمان در جنوب کوردستان اقدامات پلید انجام میدهند، به همین علت ما آنان را هدف قرار میدهیم. هدف قرار دادن آنان نه به معنای عضویت آنان در فلان سازمان یا حزب است، چنین چیزی صحت ندارد. به همین دلیل لازم است که همه از این نکته اطلاع داشته باشند. هیچ کس نباید خود را بفروشد. احتمال دارد که ترکیه چندرغاز به آنان پول بدهد، مشتی دلار به آنها پول بدهد، اما این افراد باید بدانند که آنها شرف، ناموس، شخصیت و تمامی دارایی خود را به این مشت دلار فروختهاند. هیچ کس چنین حقی ندارد. خلقمان در جنوب کوردستان، سازمانها و نهادهای عزتمند و گرانقدر در جنوب کوردستان، سازمانهایی که خود را کورد میدانند، میهندوست تلقی میکنند، لازم است در میان صفوف خود مزدوران و جاسوسان، خبرچینان میت را حفظ نکنند. خواست من بر این مبنا است.
تلویزیون سترک: اکنون در آمریکا و در سطح جهانی علیه نژادپرستی اعتراضات شدیدی در جریان است، مبارزه در جریان است. در روزهایی که در امریکا علیه نزادپرستی اعتراضات آغاز شدند، هنرمندان و حتی ورزشکاران آنها نیز همراه با جامعهاشان، در مقابل نژادپرستی دست به اعتراض زدند. در ترکیه نیز در همان روزها یک جوان کورد به نام بارش چاکان به دلیل گوش دادن به موزیک کوردی به قتل رسید. آیا در ترکیه مخالفان نژادپرستی وجود ندارند؟
جمیل باییک: در هر کشوری که باشد فرقی نمیکند که باید علیه نزادپرستی، فاشیسم و ظلمی که اعمال میشود باید واقعیات را مشاهده کرد و حقطلبانه عمل کرد و ان را برحق دانست. این وظیفهای انسانی است، کسی که میگوید من یک انسان هستم، من به ارزشهای انسانی متعهد هستم، لازم است که علیه فاشیسم، نژادپرستی و اشغالگری مقاومت کرده و در مقابل آن بایستد. در هر جایی هر شخصی علیه ستمگری بایستد ما همکار و حامی آن هستیم. ما این نوع مبارزه را مشروع و حقطلبانه میدانیم. درست است، ترکیه علیه خلق کورد نژادپرستی را تحمیل میکند، اما در همین نقطه نیز چنان خود را معرفی میکند که علیه نژادپرستی است. در آمریکا در مقابله با نژادپرستی اعتراضاتی آغاز شد، در آغاز از آن حمایتهایی به عمل آمد، گویا که دولت ترکیه علیه نژادپرستی است، علیه ظلم و ستمکری است، علیه بیعدالتی است. تلاش کرد تا از طریق این سیاست، همه را فریب دهد. چرا؟ زیرا علنا علیه خلق کورد سیاستهای نژادپرستانهای را اعمال میکند که گویا هچ کس از آن اطلاعی ندارد، آن را درک نمیکند، که هیچ کس در مقابله با ان علیه ترک اقدامی اتخاذ نمیکند و تلاش دارد تا از این طریق کورد را پاکسازی کند. تمامی جهان میداند که دولت ترکیه چه بر سر ارمنیها، چرکسها، پونتوسها، آسوریها و سریانیها و کوردها آورده است. بر سر علویان، ایزدیان آورده است. آسیمیلاسیون و ژنو ساید کرده است. امروز نیز این سیاستها را علیه کورد همچنان ادامه میدهد. به این منظور که هیچ کس در این رابطه از ترکیه حسابرسی نکند، در این نقطه موضع خود را آشکار میکند. اما تمامی جهانیان واقعیات ترکیه را میدانند. میدانند که چقدر سعی کرده است واقعیات را بپوشاند، اما نتوانسته است. در آخرین لحظه نیز ناگزیر شد که در مقابل با مبارزه علیه نژادپرستی قرار گیرد. چرا؟ تلاش کرد تا این بار دولت آمریکا را نیز با سیاستهای خود همسو کند تا بتواند قتلعام کورد را توجیه کند. هم در روژآوا، هم در باکور و هم در باشور کوردستان. زیرا هدف این دولت قتلعام کورد است و ان را اعمال میکند. اما نیروی کافی برای این اقدام ندارد، خواسته است تا از این طریق از امریکا نیز حمایت گرفته تا بتواند این قتلعام را ادامه بدهد.
اکنون نژادپرستی و قتلعام علیه خلق کورد سالیان درازی است که تحمیل میشود، علیه خلقهای دیگر نیز اینگونه رفتار شد، علیه مذاهب و فرهنگهای دیگر نیز اینگونه عمل کردهاند. تنها کورد در این صحنه مانده است، کورد در مقابل این اقدامات مبارزه خود را تا زمانی ادامه میدهد که خلق کورد از قتلعام نجات پیدا کند. خلق کورد با مبارزه خود برپای ایستاده است، به این مبارزات روح میبخشد. دولت ترکیه و خصوصا حاکمیت آ.ک.پ/م.ه.پ این اقدامات را مشاهده میکند و به همین دلیل به حمله علیه کورد دست میزند. تلاش میکند تا از کورد انتقام بگیرد. زیرا میبیند که این کورد است که تمامی ملتها، خلقها و مذاهبی را که خود از میان برداشته است، زنده میکند. به همین علت باید کورد را از میان برداشت. به این علت است در صدد گرفتن انتقام برآمده است. دولت ترک در این میان دولتی است بر مبنای یک ملت، یک پرچم و کشور و یک زبان ساخته شده است و همیشه این را نیز تکرار میکند. خصوصا اردوغان و باخچلی این را همیشه تکرار میکنند.
این سیاست، سیاستی نژادپرستانه است، مبتنی بر قتلعام و اشغالگری است که از زمان عثمانیها ادامه یافته است، اکنون آ.ک.پ/م.ه.پ نیز این سیاست را به سطح اعلای خود رساندهاند. اما تا کنون در قتلعام کورد به موفقیتی دست پیدا نکردهاند تا از این طریق بتوانند یک دولت ترک، یک ملت ترک، یک فرهنگ ترکی و یک زبان ترکی را به تمامی هژمون کنند، به همین دلیل از نظر آنان لازم است که کورد را از میان بردارند. اکنون در خاورمیانه جنگ جهانی سوم در جریان است. تلاش میکنند تا ازین جنگ بهرهبرداری کنند. به این علت که سیستم جهانی اکنون با مشگلات فراوانی دست و پنجه نرم میکند، و این سیستم خود به تنهایی پاسخگو نیست. سازمانهای و ساختارهای سیستمی که در جنگ جهانی دوم ایجاد شدهاند، اکنون عملکرد خود را از دست دادهاند. این مشکلات را میبینند و از آن به عنوان فرصتی برای خود بهرهبرداری میکنند تا قتلعام کورد را به نتیجه برسانند. این نظر را دارند که با از میان برداشتن این ممانعت، میتوانند در منطقه خود را به نیرویی بزرگ تبدیل کنند. بر این اساس است که به خلق کورد حمله میشود. هر کس را که به موزیک کوردی گوش دهد به قتل میرساند. هر کس را که در راستای منافع کورد سیاستورزی کند به قتل میرساند. کسی را که برای کورد مبارزه کرده است، به شهادت رسیده است، حتی در آرامستانها نبش قبر میکند. گماشتگان را بر شهرداریها تحمیل میکند، کوردهایی را سیاستورزی میکنند، سازمانهای آنها را بر هم میزند، انها را دستگیر و زندانی میکند. گماشتگان چگونه وارد میدان شدند؟ هر آنچیزی را که به نام کورد وجود داشت از میان برداشتند.
برای نمونه، تا پیش از این در برخی از مناطقی که کورد حضور داشت، شاهد کتابخانه بودیم، تمامی این کتابخانهها را از میان برداشتند. مانند کتابخانه احمد خانی در جزیر. این اقدامات را انجام دادهاند. یعنی هیچ چیزی را تحت عنوان کورد و کوردستان باقی نگذاشتهاند. یعنی میخواهند که کورد را ریشهکن کنند. همانگونه که در اسپانیا زمانیکه گاو پارچه قرمز را میبیند برآشفته میشود در شمال کوردستان اینگونه رفتار میکنند. اکنون اردغان جامعه ترکیه را بر این مبنا رهبری میکند. پیش از این دولت این سیاست را رهبری میکرد. آ.ک.پ/م.ه.پ نیز هم اکنون سیاستهای دولت را طراحی میکنند و هم این سیاست را در داخل جامعه ترکیه منتشر میکنند. برای این منظور دست به ایجاد سازمان زدهاند، یعنی نژادپرستی را در میان جامعه گسترش دادهاند. آن را سازماندهی کردهاند. به همین دلیل است که جامعه ترکیه هم اکنون با دولت علیه جنبش کورد وارد عمل شده است. به این علت است که در هر جایی که کورد حضور دارد، کورد لینچ میشود، کشته میشود و دستگیر میشود. یعنی به نام کورد نباید موسیقی شنیده شود، موزیک کورد شنیده شود، به زبان کوردی سخن گفته شود و تمامی اسامی کوردی ممنوع شود. برای نمونه، مثلا اگر شخصی نام کوردی برخود بگذارد، میگویند که چرا نام کوردی برخود گذاشتهای؟ باید نامت را تغییر بدهی. کسانی که برای کوردستان مبارزه کردهاند، شهید شدهاند، آنها را نبش قبر میکنند. مزار آنها را ویران میکنند. با جنازه شهدا بازی میکنند، آنها را تحقیر میکنند. نژادپرستی که علیه کورد تحمیل شده است تا کنون در هیچ جای دیگری از جهان نمونه دیگری ندارد. برخی از افراد و گروهها این سیاستها را تحمیل و گسترش دادهاند اما هیچ دولتی به اندازه دولت ترک این نوع نژادپرستی را توسعه نداده است. سالهاست که علیه کورد نژادپرستی را تحمیل کردهاند و این نژادپرستی بسیار قدرتمند است. اما خلقمان علیه این نژادپرستی مقاومت و مبارزه کرده است. خلقمان هر روز در مواجهه با این نژادپرستی آسیب میبیند و با این وجود اعلام میکند که نمیتوانید ما را ریشهکن کنید. ما نیز این سیاستها را نپذیرفته و تا آخرین نفس علیه چنین سیاستهایی مقابله میکنیم. واقعیت نیز همین است. خلقمان در مقابل این سیاستهای نژاد پرستانه هر چقدر هزینه بدهد، با این حال نیز علیه این سیاستها باید مبارزه کند، زیرا تنها در صورت مبارزه و مقاومت است که میتواند به پیروزی دست یابد.