خیانت و ساده‌لوحی در سیاست، خدمت به اشغالگران! [یادداشت] (١)

بلوغ سیاسی زمانی است که توانایی شکست برنامه‌های دشمنان را دارا باشی، از ائتلاف دشمنان جلوگیری کنی و با عملکرد خود زمینه تفاهم آنان را فراهم ننمایی، بویژه اگر جای پایت شکننده و لرزان باشد.

همه‌پرسی:

برخی مدعی شده‌اند که وضعیت کنونی جنوب کردستان ربطی به برگزاری همه‌پرسی ندارد. آنها حتی پا را فراتر می‌گذارند و می‌گویند که اگر همه‌پرسی هم برگزار نمی‌شد ایجاد وضعیت کنونی بازهم از سوی اشغالگران روی می‌داد. بدون شک اشغالگران مدام درصدد توطئه هستند اما بلوغ سیاسی زمانی است که توانایی شکست برنامه‌های دشمنان را دارا باشی، از ائتلاف دشمنان جلوگیری کنی و با عملکرد خود زمینه تفاهم آنان را فراهم ننمایی، بویژه اگر جای پایت شکننده و لرزان باشد.

 

متأسفانه ساده‌لوحی سیاسی اصرار بر برگزاری همه‌پرسی به ائتلاف نیروهای اشغالگر کردستان انجامید. این همه در حالی بود که در سالهای اخیر اشغالگران کردستان از هم دور شده بودند [و همه‌پرسی اقلیم آنان را دوباره دور هم گرد آورد].

 

منافع ترکیه:

 تا همین ماههای اخیر دولت مرکزی عراق با زبان تندی از دولت ترکیه خواستار خروج نیروهای خود از جنوب کردستان بود، اما اکنون دیگر نه تنها [بغداد] چنین درخواستی از ترکیه ندارد بلکه با رژیم ترکیه هم متفق شد، ترکیه از سوی دیگر توافق ضمنی ایران و دولت سوریه را هم برای دشمنی با روژاوای کردستان کسب کرده و ...

 

منافع عراق:

دولت مرکزی عراق تا قبل از برگزاری رفراندوم آنقدر خود را ضعیف می‌دید که حتی برای انجام گفتگو با مسئولان اقلیم خواهان میانجیگری طرف سوم [آمریكا و کشورهای اروپایی و ایران] شده بود. اما به دلیل غلط سیاسی مسئولان جنوب کردستان آنچنان اعتماد بنفس پیدا نموده که حتی با وجود تنازلات مسئولان اقلیم بازهم آماده گفتگو با اقلیم نیست و شرایط سنگین‌تری را تحمیل می‌کند. دولت عراق اداره فرودگاهها، گمرک‌های مرزی و مناطق مورد مناقشه را بدست آورده است و ...

 

منافع ایران:

شرایط برای مداخله آمریکا در ایران هر روز بیشتر می‌شد و [آمریکاییها] درصدد استفاده از عراق برای مداخله در ایران بودند. در این راستا بخشی از شیعه‌های عراق را از ایران دور کردند. رژیم ایران از این رویداد آگاه شد و از فرصت همه‌پرسی برای بهم زدن فرصت مذکور و همچنین تقویت هژمونی خود در عراق بهره گرفت. در واقع ناراحتی آمریکاییها از حکومت اقلیم کردستان با این موضوع در ارتباط است. ایران از این موضوع استفاده دیگری برد و آنهم میلیتاریزه کردن هر چه بیشتر روژهلات کردستان بود. زیرا ایران خواهان استفاده از روژهلات کردستان همچون سپر در صورت هرگونه مداخله‌ای است. ایران از همه‌پرسی جنوب کردستان استفاده نمود و ...

 

 

زیان‌های کردها:

همه آگاهیم که منافع اشغالگران در واقع امر همان زیان‌های کردهاست. پس با این حساب به همان اندازه که در منافع اشغالگران از آن سخن گفتیم و حتی بیش از آن به کردها در جنوب کردستان ضرر وارد شده است و جبران آن در کوتاه مدت آسان نخواهد بود. همه‌پرسی در واقعیت امر اجرای برنامه‌ای خارجی بود برای آنچه که امروز نتایج آن دیده می‌شود نه اینکه تنها تصمیم داخلی گروههای فئودالی و بورژوازی کردها بوده باشد.

 

در واقع استقلال امری نیست که [قطعأ] به همه‌پرسی نیازمند باشد، حق بدون چون و چراست، تقسیم جغرافی-سیاسی است که برگزار کنندگان همه‌پرسی آن را انکار می‌کنند.

 

هواداران همه‌پرسی آنچنان لذت عاطفی از این پدیده بردند که فرصت تحلیل سیاسی آنرا به خود نمی‌دهند. برای عواطف ملی خلق احترام قائلم. اما همه چیز را نمی‌توان به عواطف سپرد و حتی عواطف غیرسیاسی و سازماندهی شده هم امکان ضربه‌زدن را بیشتر می‌کند. همچنین عواطف بنا به زمان و مکان دارای ارزش‌های متفاوتی هستند، برای نمونه میان حمایت کردهای روژهلات کردستان در داخل از میهن و خارج از میهن تفاوت ارزشی وجود دارد.

 

حمایت شهروندان روژهلات در میهن از همه‌پرسی همزمان با عاطفه ریسک و انقلابی‌گری را هم با خود داشت. خشم از اشغالگر و روبروشدن با نیروهای دشمن را با خود داشت. از  سوی دیگر بیان مطالبات خود آنان همچون خلق کُرد در روژهلات را شامل می‌شد.

 

حمایت شهروندان روژهلاتی در خارج از میهن اما اگر چه بخشی از آنان دارای حسی پاک و صمیمی بود اما بخش دیگر تعصب، ساده‌لوحی، دنباله روی  و ضمیمه‌شدن پ.د.ک (بارزانی) بود.

 

نباید فراموش کرد که ما در قلب خاورمیانه قرار داریم. جایی که سطح قدرت تعیین کننده است. آنهم در چنین شرایط حساسی که خاورمیانه در شُرُف طراحی نوینی است. همزمان از کردستانی حرف می‌زنیم که مستعمره‌ای جهانی است و مسئله آن موضوعی بسیار جدی است.

 

برای اعلام جدایی سیاسی و جغرافی هر کدام از بخش‌های کردستان از هیکل سیاسی و جغرافی نیروی اشغالگر یا باید حمایت نیرومند حقوقی و دیپلماتیک را فراهم کرده و یا جسارت انقلابیگری داخلی را برای اعلام جایگزین فراهم نموده باشیم.

 

از دیدگاه من با فرض تقویت جسارت انقلابی‌گری، اگر چه چنین فرصتی در بخش‌های دیگر کردستان فراهم نباشد اما در جنوب کردستان با مد نظر قرار دادن اراده سیاسی و انسجام ملی، کردها می‌توانند تصمیم به استقلال جغرافی و سیاسی را هم اتخاذ نماید.

 

به دلیل اینکه:

١-روابط فرهنگی و اجتماعی جنوب کردستان با کردهای خارج از میهن همچون دیگر بخش‌های دیگر کردستان نیست. این رابطه بیشتر رابطه‌ای سیاسی و اقتصادی است که با توجه به روابط اجتماعی و فرهنگی تصمیم به انتخاب آنان آسانتر است.

٢- برعکس کلان‌شهرهای ایران و ترکیه و حتی سوریه در کلان‌شهرهای عراق آمار کردهای صدهزاری و یا میلیونی کردها دیده نمی‌شود(به استثناء کردهای فیلی).

٣- بر خلاف مرز‌های مابین روژهلات کردستان و ایران، مرزهای مابین شمال کردستان و ترکیه و حتی مرزهای روژاوای کردستان و سوریه که به دلیل آسیمیلاسیون و مسائل دیگر پتانسیل‌های مقاومت و جدایی در آنان تضعیف شده است، مناطق مرزی مابین جنوب کردستان و عراق نیرومندترین و یا شاید از موفق‌ترین نمونه‌های کُردایتی و پتانسیل مقاومت می‌باشد.

۴- اگر بر بخش‌های دیگر کردستان انکاری جهانی تحمیل شود، اعتراف به موقعیت سیاسی جنوب کردستان حداقل در سطح جهانی وجود دارد.

 

در واقعیت امر اگر اراده، اعتماد، صمیمیت و انسجام وجود داشت، بجای عقب نشینی تحت عنوان گفتگو بدون [برگزاری] همه‌پرسی و یا با برگزاری آن می‌شد از این فرصت‌ها استفاده کرد. در چنین شرایطی با اعلام بسیج عمومی، جامعه‌ی مبارز خود را به اثبات می‌رساند و جامعه برای مقاومتی عمومی در برابر هرگونه یورش و محاصره اقتصادی و گمرکی آماده، سازماندهی و اقناع می‌شد و از پتانسیل دیگر بخشهای کردستان استفاده می‌شد و خودمان را نیازمند فرود هواپیماها در فرودگاههای سلیمانیه و هولیر نبینیم و با جایگزینی اینچنینی می‌توان سکوت جامعه جهانی را هم شکست. اگر تدارکاتی در این سطح و جسارتی اینگونه وجود ندارد، لازم است دست از سر خلق مظلوم برداشته شود. حداقل اجازه زندگی به خلق داده شود تا زمانی که یا چنان جسارتی فراهم گردد و یا وضعیت خاورمیانه به گونه‌ای متفاوت از اکنون باشد.

 

  ادامه دارد ...