بحثها پیرامون «فراخوان صلح و جامعه دموکراتیک» رهبر آپو که در ۲۷ فوریه مطرح شد، ادامه دارد. کوردها و محافل دموکراسیخواه، در حال بحث در مورد گامهای عملی چشمانداز سیاسی ارائه شده توسط رهبر آپو هستند.
از سوی دیگر، اعلام آتشبس توسط پکک پس از این فراخوان، صداقت و عزم طرف کورد در رویکرد به این روند را نشان داد. اما هنوز ابهاماتی در طرف دولت وجود دارد.
تفسیرها و ارزیابیهای دستکاریشده مبنی بر اینکه فراخوان برای خلع سلاح، علیرغم عدم وجود آن در متن فراخوان، به نیروهای سوریه دموکراتیک (قسد) نیز داده شده است، رویکرد دولت به این روند را زیر سوال میبرد.
همچنین، علیرغم اعلام آتشبس توسط پکک، حملات به مناطق حفاظتی مدیا و روژاوا و حملات نسلکشی سیاسی بدون وقفه ادامه دارد.
فردا چتین، روزنامهنگار، به سوالات خبرگزاری فرات (ANF) در مورد این دوره که به عنوان یک فرآیند جدید نامیده میشود، پاسخ داد.
*پس از ۱۰ سال جنگ سنگین از زمان اجرای «طرح فروپاشی» در ترکیه، مذاکرات با رهبر آپو از اکتبر ۲۰۲۴ دوباره مطرح شد. چگونه و چرا به این وضعیت رسیدیم؟
اگر این روند جدید را از تحولات اکتبر ۲۰۲۴ بررسی کنیم، ناقص خواهد بود. جنبش پکک در جایی که بنبست وجود داشت، ظهور کرد. یعنی رهبر آپو در جایی که سیاست به بنبست رسیده بود، مداخله کرد. همه تغییرات استراتژیک در سالهای ۱۹۹۹ و ۲۰۰۰ نیز همینطور بود. فراخوانهای آتشبس و فراخوانهای جستجوی مخاطب او قبل از آن نیز مربوط به بنبست بود. فراخوان امروز نیز همینطور است. رهبر آپو و پکک دائما در حال بازسازی و تغییر هستند. حرکتی است که در وضعیت سکون مداخله میکند. این فقط یک وضعیت جدید نیست که در سال ۲۰۲۴ ظاهر شد. میتوانیم آن را واکنش پکک یا روش کار آن یا روش سیاستورزی رهبر آپو بنامیم. یعنی بنبست وجود دارد.
*منظورتان از بنبست جنگ است؟
جنگ تمام توان و پتانسیل خود را مصرف کرد و علیرغم بسیج شدن، نتیجهای نگرفت. یعنی نه توانست کوردها و مردم کورد را همگون کند، نه انکار کند و نه نسلکشی کند. زیرا تلاشها و اقدامات نسلکشی این دولت نیز وجود داشته است و قتلعامهای بسیار بزرگی نیز رخ داده است. با مبارزه کوردها، در ۵۰ سال گذشته با مبارزه پکک و مبارزه گریلاها، سیاست خشونت، سرکوب اجباری، آسیمیلاسیون و انکار دولت به جایی نرسید. اما با مبارزه گریلاها و مبارزه مسلحانه نیز این سیاست دولت تغییر نکرد یا نتوانست تغییر کند.
*آیا فراخوان برای کنار گذاشتن سلاحها نیز از چنین نقطهای ناشی میشود؟
جنگ، پیشبرد سیاست با ابزارهای دیگر یا پیشبرد سیاست به روشی دیگر است. پکک نیز چنین نگاهی دارد و به دلیل چنین نیازی ظهور کرد. یعنی یک هدف نیست، بلکه یک ابزار، یک راه، یک متد، یک روش مبارزه است. بنابراین نباید آن را به عنوان یک آغاز یا پایان ارزیابی کرد یا به آن نگاه کرد. رهبر آپو نیز چنین نگاهی داشت. یعنی یک وضعیت بنبست وجود دارد، یک انرژی دائما مصرف میشود. برای تغییر و تحول این وضعیت، هم برای مردم کورد، هم برای جنبش کورد و هم برای مردم ترکیه، ابتکار عمل را به دست گرفت و آن را به حرکت درآورد. همه میتوانند ببینند که منشا همه مشکلات، حداقل برای ۵۰ سال گذشته، خشونت و جنگ است.
*آیا دولت باغچلی نیز این را دید؟
مشاوران یا تیم باغچلی، یا هر کس دیگری، خود موضوع بحث است. آیا واقعا خود باغچلی است؟ آیا یک گرایش است؟ آیا فقط حزب حرکت ملیگرا است؟ مورد بحث است.
اما هر چه باشد، دیدگاه پکک و رهبر آپو در این نکته همسو شد که وضعیت موجود نمیتواند اینگونه ادامه یابد. در واقع دیالوگ، اسم آن را دیالوگ نمیگذارند، اما دیالوگ یا مذاکره، در جایی که منافع همسو نیست، جایی که منافع متقابل در تضاد است، رخ میدهد. یعنی در جایی که منافع در تضاد است، برای یافتن یک فایده مشترک یا یک منفعت مشترک شکل میگیرد. نیازی به توافق، دیالوگ یا مذاکره نیروها، سیاستها یا سازمانهای سیاسی که با هم توافق دارند و مشکلی با هم ندارند، و نیازی به تجربهی فرآیندهایی مانند آنچه امروز از آن صحبت میکنیم، نیست.
یعنی مخالفان، به دلیل اجبار و وضعیت واقعبینانه سیاسی، در نقطهای، حزب حرکت ملیگرا یا باغچلی نیز به دلیل واقعبینانه عمل کردن این گام را برداشت یا این تصمیم را گرفت. آیا از تمام دیدگاههای خود که قبل از اکتبر از آن دفاع میکرد، دست کشید؟ یا از نظر وجدانی و اخلاقی به چنین نتیجهای رسید؟ ما در سطحی نیستیم که بتوانیم این را ارزیابی کنیم. اما به این نتیجه رسید که افکاری که تا کنون از آن دفاع میکرد، مشکلات را حل نکرده است.
*عدهای تحولات منطقهای را نیز دلیلی برای رسیدن به این نقطه میدانند. نظر شما چیست؟
جنگ جهانی سوم نیز همینطور است. هنگام ارتباط با امروز، میگویند: «خطرات و تهدیدات بزرگی در انتظار ترکیه است. بیایید با کوردها خواهری-برادری کنیم، وگرنه ما را نیز در بر خواهد گرفت.» این یک جنبه واقعی نیز دارد. یعنی فرآیند ترسیم نقشه آغاز شده است. واضح است که سوریه، لبنان و عراق نیز در حال طراحی مجدد هستند. بنابراین، طبیعی است که نیروها و سیاستمدارانی که این را میبینند، بر اساس آن موضعگیری کنند، بر اساس آن ائتلافها تشکیل دهند و بر اساس آن سیاستی را که دنبال میکنند، تغییر دهند. موضعگیری و تصمیم رهبر آپو نیز تصمیمی است که در چنین فرآیندی گرفته شده است.
*رهبر آپو با فراخوان ۲۷ فوریه خود چه چشماندازی را ارائه کرد؟ چه رویایی دارد؟ چه پیامی به مردم کورد میدهد؟
مکتب سیاسی ایجاد شده توسط جنبش پکک و رهبر آپو و روابطی که با مردم برقرار کرده است، به طور کلی به معنای سازماندهی است. یعنی اگرچه افراد یا نهادهای منفرد به تنهایی مطرح هستند، میتوان به همزیستی خلقها و اتنیکها، احترام ادیان و باورداشتها به یکدیگر و شناخت یکدیگر و همچنین تحقق آزادی زنان اشاره کرد. در این زمینه، فرهنگی ایجاد شده است، فرهنگی شکل گرفته است.
با این بیانیه، پایان دادن به پکک با برگزاری کنگره به معنای فراموش شدن یا از بین رفتن تمام دستاوردهای ۵۰ ساله نیست. ما از قدرت رهبر آپو صحبت میکنیم. این قدرت، مردم سازمانیافته، زنان سازمانیافته، جوانان سازمانیافته و سازمانهای دینی و باورداشتی است. زیرا در آنجا سطحی حاصل شد که میتوانند خود را بیان کنند، خود را سازماندهی کنند، آگاهی ایجاد شد. یعنی خود بودن، شناخت حق و حقوق خود و قدرت بیان آن به صورت سازمانیافته. این در عین حال یک قدرت اجتماعی، یک منبع اجتماعی و یک فرم اجتماعی است.
*«مبارزه در یک بستر دموکراتیک» به چه معناست؟
کنار گذاشتن مبارزه مسلحانه، به معنای جایگزینی مبارزه قانونی و دموکراتیک به جای مبارزه مسلحانه است، به معنای افزایش یا ارتقای مسئولیتهای مشارکت، سازماندهی و مبارزه جامعه تا به امروز است. به معنای مشارکت ارادی بیشتر، اجرای بیشتر سازماندهی خود، مشارکت بیشتر در فرآیندهای تصمیمگیری، فرآیندهای بحث، فرآیندهای برنامهریزی و فرآیندهایی است که مربوط به خود است.
این همچنین نقدی بر دموکراسی نیابتی است. به جای انتخابات پارلمانی و شهرداری که هر چهار یا پنج سال یکبار برگزار میشود، مشارکت جامعه در فرآیندهای تصمیمگیری مربوط به خود در بیشترین میزان ممکن و در دورههای متوالی است.
*افرادی هستند که با تردید یا نگرانی به این موضوع نزدیک میشوند و واکنشهای احساسی نشان میدهند. باید چه به آنها گفت؟
مشارکت افرادی که نگران هستند، مشکلات احساسی و طبیعی دارند یا این روند را درک نمیکنند، با ایفای نقش در این روند و تقویت موقعیت خود در روند جدید امکانپذیر است. در جایی که بیست هزار نفر، بیست هزار کورد یا میهندوست زندگی میکنند، نمیتوان یک مجلس شصت نفره داشت. یا در جایی که چنین جمعیت متراکمی زندگی میکند، نمیتوان یک کمیسیون زنان شش یا هفت نفره داشت.
یعنی باید مجالس پانصد تا هزار نفره وجود داشته باشد. این مجالس فقط برای نمایش قدرت یا برای شلوغی نیست، بحثهایی در آنجا صورت خواهد گرفت، مردم مشکلات خود را در آنجا مطرح خواهند کرد، مشکلات میهن را مطرح خواهند کرد. شهروند آزاد و جامعه آزاد بودن، مستلزم این است. مبارزه اجتماعی باید هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی رشد کند.
*متن فراخوان رهبر آپو چه پیامهایی به جامعه ترکیه میدهد؟
دولت باغچلی و حزب حرکت ملیگرا میگویند «باید یک روند جدید آغاز شود» اما طرفدار دیدن یا بیان ویرانیهای ناشی از جنگ در جامعه ترکیه نیستند. این را هم باید ببینیم. یعنی جنگ و خشونت، ابزاری برای تداوم قدرت و دولت، حفظ موجودیت و تقویت دائمی قدرت در ترکیه برای ۵۰ سال بوده است. بنابراین، هر چه بیکاران، کارگران، افراد ناتوان در تامین معاش، فقرا یا افراد دارای حق، گروههای باورداشتی، علویان مطالبات خود را بیان کنند، از جنگ جلوگیری میشود. ۵۰ سال گذشت با این گفته که «ما در حال جنگ هستیم، نمیتوانیم در مورد موضوعات فرعی مانند این صحبت کنیم». اکنون، حذف جنگ، طبیعتا باید این رویکرد را نیز از بین ببرد.
*آیا فساد یا انحطاط اجتماعی را توصیف میکنید؟
ما از بازسازی یا تحول صحبت میکنیم. یعنی یک جامعه جنگمحور یا فردی که جنگ را مشروعیت میبخشد، پس از مدتی بیاخلاقی، بیوجدانی و بیرحمی را نیز طبیعی و قابل قبول میسازد. این در همه جای دنیا همینطور است. بخشهای اجتماعی نیز طرفدار جنگ و خشونت، یعنی مدافع جنگ و خشونت حاکمان و صاحبان قدرت میشوند. پس از مدتی نیز آن را تایید میکنند. این اخلاق نیز باید اصلاح شود.
یعنی یک انسان عادی، شاغل، هر انسانی در هر جای دنیا نمیتواند از جنگ حمایت کند، جنگ را نمیخواهد، اینطور است. اما این یک ساختار ذهنی سازمانیافته است. یک فرهنگ ایجاد شده و ساخته شده است. این فرهنگ نیز باید از بین برود. بنابراین، زبان مورد استفاده، استدلالهای مورد استفاده، مقایسههای انجام شده نباید در سطح تغذیه جنگ یا خشونت باشد، بلکه باید در سطحی باشد که آن را جبران و اصلاح کند.
*آیا معمار این جامعهشناسی خود دولت نیست؟
جامعه باید فعالتر باشد. دولت همه چیز نیست. دولت و جامعه یکسان نیستند. دولت یک ابزار است. دولت یک مکانیزم فنی است که زندگی جامعه را تسهیل میکند و نیازهای جامعه را برآورده میکند. جامعه نباید بر اساس دولت تنظیم شود، بلکه دولت باید بر اساس نیازهای جامعه تنظیم شود.
با تماشای این بحثهای روز، اساتید، ناظران سیاسی و متخصصان این موضوع میتوانند به راحتی از تمام بحثها این را ببینند. همه میتوانند ببینند، دانشآموز دبیرستانی و یک انسان معمولی هم میتوانند این را ببینند. چگونه از دولت محافظت میشود؟ در مورد خسارات احتمالی که دولت در صورت صلح متحمل خواهد شد، در تلویزیون بحث میکنند. رهبر آپو نیز از این انتقاد میکند. یعنی در مقابل مهندسی اجتماعی، دموکراسی نیابتی، هدایت جامعه توسط متخصصان، جامعه باید بتواند خود را اداره کند. باید بتواند در مورد خود تصمیم بگیرد.
این هم برای جامعه ترکیه و هم برای جامعه کورد صدق میکند. این مداخلهای در مکانیزمهایی است که جامعه را ناتوان از تفکر، ناتوان از تصمیمگیری در مورد خود و تبدیل به یک شیء فاقد هوش میکند.
*اگر تغییر و تحول دموکراتیکی که رهبر آپو تصور میکند، محقق شود، جامعه ترکیه چه چیزی به دست خواهد آورد؟
خشونت، مرگ و زخمی شدن مردم، زندانهای بیشتر، زندانبانهای بیشتر، پلیسهای بیشتر، سربازان بیشتر... حتی تصور آن وحشتناک است. یک تابلوی وحشیانه است. کشوری با زندانها، زندانبانها، شهدا، کشتهها و افراد آسیبدیده از جنگ زیاد. آیا دستاوردی بزرگتر از این نمیتواند وجود داشته باشد؟ دیگر سربازان، سربازان مزدبگیر و مزدوران قراردادی نخواهد داشت. قراردادهایی وجود نخواهد داشت که اگر پسرتان کشته شود، مخفیانه دفن میشود، اگر مراسم برگزار کنید، حقوقش را نمیگیرید. همه اینها مکانیسمهایی هستند که جامعه را فاسد میکنند. مسئولیتهای انسانی، وجدانی و اخلاقی که جنگ آن را آلوده و فاسد کرده است، با خود جامعه ادغام خواهد شد.
خیلی چیزها را میتوان گفت، اما علاوه بر این، اگر فقط از نظر اقتصادی هم نگاه کنید، میلیونها دلاری که روزانه خرج میشود، به نان، غذا و نوشیدنی مردم تبدیل خواهد شد. زنی که مصاحبه میکند، میگوید: «من امسال هلو نخوردم.» ممکن است خیلی ساده به نظر برسد، اما این بسیار غمانگیز است. این یک تابلوی شرمآور برای یک مدیریت، برای یک حزب سیاسی، برای سازمانهای چپ و سندیکاهایی است که در ترکیه زندگی میکنند یا میگویند مبارزه میکنند، یک جمله ساده نیست. سندیکاها، سازمانهای چپ، با صدای بلند یا با تکرار نگفتند: «جنگی که علیه کوردها در کوردستان انجام میشود، منابع اقتصادی ما را مصرف میکند، این جنگ باید متوقف شود، در غیر این صورت وضعیت اقتصادی ما، بحران ادامه خواهد داشت.» آنها فقط میگویند که حقوق و دستمزد ما افزایش یابد. افزایش مییابد، سال بعد دوباره میخواهند افزایش یابد.
جنگ یک هیولا است؛ هیولایی که منابع اقتصادی، منابع انسانی و منابع مادی را مصرف میکند و تا زمانی که این هیولا زنده باشد، مردم آسایش نخواهند داشت.
*آیا میتوانیم این متن را یک متن مذاکره یا توافق بنامیم؟
این متن فراخوان یک متن مذاکره نیست. متنی نیست که در آن سرفصلها تصمیمگیری شده، یک توافق مخفی یا آشکار وجود داشته باشد. یعنی چنین متن مذاکره یا توافقی وجود ندارد. این فقط یک فراخوان برای ورود به یک روند، آمادهسازی برای یک روند، آمادهسازی برای یک دوره است. بنابراین، هنگام بحث در مورد آن، یعنی بحث در مورد نهاییترین چیز در ابتدا، روش درستی نیست. این یک روند احتمالی را مسدود میکند. اگر یک بحث یا یک مشکل وجود داشته باشد و شما بحث را از پیچیدهترین و دشوارترین قسمت آن شروع کنید، نمیتوانید آن را حل کنید. یعنی مهم است که ابتدا در مورد چیزهایی که میتوان حل کرد، صحبت کنیم. برای این کار نیز باید یک روش تعیین کرد.
اینان آلپ، نماینده مجلس قارس از حزب جمهوریخواه خلق (جهپ)، گفت که قانون چارچوب باید تصویب شود. در روند حل مسئله سالهای ۲۰۱۳-۲۰۱۵، قانون چارچوب شماره ۶۵۵۱ تصویب شد و این قانون، وضعیت افرادی را که مذاکرات را انجام میدادند، مشخص میکرد. به این ترتیب، این مذاکرات وضعیت قانونی پیدا کرد. در مذاکرات قبلی، اطرافیان هاکان فیدان و کسانی که این مذاکره را انجام میدادند، از آن بهرهمند شدند. اما کوردها و نمایندگان کورد، به زندان انداخته شدند. یعنی بخش مهمی از افرادی که وارد آن مذاکرات شدند یا در آن روند مذاکرات شرکت کردند، به زندان انداخته شدند. هنوز کسانی هستند که در زندان هستند. یعنی ابتدا باید زمینه قانونی آن فراهم شود.
*در مورد وضعیت رهبر آپو چه باید گفت؟
این روند با پیامهایی که رهبر آپو گاه به گاه، مثلا هر ۲۰ روز یکبار، از طریق هیئتها میدهد، پیش نخواهد رفت. برای پیشبرد روند، طرفهایی که مذاکره میکنند و میخواهند این روند را توسعه دهند، باید در موقعیت برابر باشند. در حالی که این یک موضوع بسیار ساده و آسان است، دولت میخواهد آن را به همین شکل فعلی حفظ کند. جامعه کورد نیز باید به این اعتراض کند و آن را نپذیرد. از جمله هیئت مذاکرهکننده. یعنی اگر قرار است مذاکره یا روندی وجود داشته باشد، دولت با صدها نهاد، بازنشسته، سفیر، ژنرال، سیاستمدار، احزاب مذاکره میکند. با سازمان اطلاعات ملی (میت)، سازمان اطلاعات خود، ارتش مذاکره میکند. اما رهبر آپو چنین امکانی ندارد. باید انزوای تحمیلی برداشته شود، باید آزاد باشد. باید با رفقایش، سیاستمداران درون جنبش خود، دم پارتی در ارتباط باشد.
*در مورد این روند جدید، گفته میشود که بین دولت باغچلی و رجب طیب اردوغان تفاوت رویکرد وجود دارد. نظر شما در این مورد چیست؟
بله، یک تفاوت ظریف وجود دارد و این تفاوت کم نیست، بلکه یک شکاف وجود دارد. یعنی گرایشی وجود دارد که این روند را نمیخواهد. مثلا مناطق گریلا بمباران میشود و ذهنیت تداوم سیاستهای خشونت آمیز ادامه دارد. سامی تان و دو دوستش که کتاب درسی کوردی نوشته بودند، بازداشت شدند. حملاتی علیه شهرداریهایی انجام میشود که کوردها با جهپ توافق شهری کردهاند. میخواهند این پیام را بدهند که آن را مثل قبل ادامه خواهند داد. نشان میدهند که روندی را که رهبر آپو میخواهد آغاز کند یا ابتکاری را که باغچلی میخواهد توسعه دهد، به رسمیت نمیشناسند. پیام میدهند که خشونت دولتی، روش حکومت با خشونت را به عنوان یک سبک سیاسی ادامه خواهند داد.
*اگر واقعا بین این نیروها تضادی وجود داشته باشد، به کجا خواهد رسید؟
در اینجا یک پارادوکس وجود دارد. اگر روند دموکراتیک، فضای دموکراتیک، یک دموکراسی عادی توسعه یابد، بخشهایی که از این جنگ تغذیه میکنند، از آن سود میبرند و جنگ را به عنوان یک سبک سیاسی و روش حکومت به کار میبرند، نمیتوانند در این روند شرکت کنند. به این یا آن شکل حذف یا بیاثر میشوند. اما اگر این روند توسعه نیابد، یعنی اگر تصمیم برای حل، گفتگو، صلح، هر اسمی که دارد، یعنی پیشبرد سیاست با ابزارهای غیر از جنگ و سلاح مشترک نشود، خشونت بیشتر خواهد شد.
*آیا هشدار مکانیسم کودتا میدهید؟
آیا آن مکانیسم عمل میکند یا قدرت فعلی خود را تثبیت میکند یا بدون نیاز به کودتا این خشونت را افزایش میدهد؟ انسان نمیتواند این را به درستی بداند. اما برای توسعه صلح و دموکراسی واقعی، این ذهنیت جنگ و خشونت باید حذف شود. (این ذهنیت) به خشونت نیاز دارد، ابتدا این را تشخیص دهیم. یعنی نیاز به یک دشمن دارد. گریلا میگوید: «بسیار خب، من آن (خشونت) را تمام کردم. نمیجنگم.» در این صورت (این ذهنیت) مجبور است دشمنی ایجاد کند. این دشمن، روژاوا و کوردها هستند. زیرا نمیتوانند با یونان، ارمنستان یا ایران وارد جنگ شوند. باید به کوردها نیز اینگونه نگاه کرد؛ در موقعیت دشمن نگه داشته شده، با برچسب ترور. این یک جنگ ویژه روانی سازمانیافته و آگاهانه نیز هست. همه آن افرادی که با چوب در دست در تلویزیون هستند، پرسنل حقوقبگیر آموزشدیده برای توسعه جنگ هستند.
*اما مقامات دولت ترکیه میگویند «ما با کوردهای سوریه مشکلی نداریم.» آیا این یک تناقض نیست؟
میگفتند: «پکک آنجا هست، مقامات پکک آنجا هستند، پکک امنیت ما را تهدید میکند.» این بهانه از دستشان خارج شد. یعنی اگر این روند پیش برود و پکک مبارزه مسلحانه را کنار بگذارد، این استدلال به طور خودکار از بین میرود. اما در عمل، یعنی در زندگی واقعی، پکک-ایها آنجا نیستند. خودشان هم این را میدانند. در نیروهای آسایش روژاوا، نیروهای امنیت مرزی، گمرکات، پکک-ایها نیستند، بلکه کوردهای آنجا، عربها، آشوریها هستند. این بسیار واضح است.
بنابراین، استدلال ترکیه در زندگی واقعی نه مبنایی دارد و نه قابل باور است. علاوه بر این، اظهارات رهبر آپو هیچ ارتباطی با سوریه و کوردهای روژاوا ندارد.
*پس از فراخوان رهبر آپو، نیروهای بینالمللی اظهارات سریع و مثبتی ارائه کردند. شاید برای اولین بار تصویری با این میزان توجه به مسئله کوردها ظاهر شد. این را چگونه ارزیابی میکنید؟
دولتهای اروپایی، به ویژه کشورهایی مانند آلمان و سوئد، رویکردی جناییسازی در مورد پکک داشتند. این فقط موضع تک تک دولتها نبود، بلکه کانسپتی بود که اتحادیه اروپا و آمریکا به طور مشترک اجرا میکردند. دلیل اصلی این کانسپت مبارزه مسلحانه بود. هیچ اعتراضی به دیدگاهها، فلسفه، اظهارات پکک در مورد زندگی اجتماعی و فرهنگی وجود ندارد. اما مبارزه مسلحانه به عنوان دلیل اصلی جناییسازی قرار گرفت. رهبر آپو در اینجا نیز مداخله کرد و این ابزار را از دستشان خارج کرد. این فقط فراخوانی به ترکیه نبود، بلکه فراخوانی به اروپا نیز بود. ما در این بُعد خیلی بحث نکردیم.
پکک به دلیل مبارزه مسلحانه علیه دولت ترکیه عضو ناتو، در فهرست «ترور» قرار گرفت. کوردهای ساکن در اروپا نیز از طریق این موضوع مورد فشار قرار میگیرند. مثلا آلمان باید برای بازگشت از این تصمیم تحت فشار قرار گیرد. همین امر در مورد شورای اروپا نیز صدق میکند. شورا هر شش ماه یکبار جلساتی برگزار میکند و افراد حاضر در آنجا بدون هیچ بحثی، با بلند کردن دستهای خود، ماندن پکک در فهرست «ترور» را تایید میکنند. این نیز موضوعی است که کوردها در واقع باید در مورد آن خودانتقادی انجام بدهند. اگر یکی از کشورهای شورای اروپا «نه» میگفت، آن اتهام بیاساس میشد. در روند فعلی، باید فورا این اتهام برداشته شود. باید علیه این فهرست که به ابزار مجازات جامعه کورد در آلمان، آمریکا و اتحادیه اروپا تبدیل شده است، مبارزه کرد. از آنجایی که پیامهایی در این راستا از این کشورها آمده است، کوردها نیز باید این موضوع را پیگیری کنند و آنها را مجبور به برداشتن گام کنند.