ویان پاسخی در برابر سکوت بود
ویان... نمادی از صداقت، وفاداری و مبارزه علیه سکوت... مبارز آزادی که در رویاهای کودکان کوردستان بادبادکهایی از جنس بالهای آزادی به آنها هدیه میدهد. نام خود را ویان معرفی میکرد؛ نام «اراده و عزم.»
ویان... نمادی از صداقت، وفاداری و مبارزه علیه سکوت... مبارز آزادی که در رویاهای کودکان کوردستان بادبادکهایی از جنس بالهای آزادی به آنها هدیه میدهد. نام خود را ویان معرفی میکرد؛ نام «اراده و عزم.»
رفیق ویان سوران برای اعتراض به اسارت و انزوای شدید تحمیلی بر رهبر آپو، در ۲ فوریه ۲۰۰۶ بر فراز کوههای آزاد بدن خود را به آتش کشید. ویان با مبارزه خود که در امتداد خط آزادی زنان پیش برد، پیشگام همه زنان انقلابی و آزادیخواه شد.
ویان، نمادی از آزادی که با آزاد شدن رهبر آپو به ارمغان آورده میشود؛ برای مردم باستانی مزوپوتامیا. ویان، ترانه و داستان بیپایانی است که در هر جمله آن، تقدس نقشی از خاک کوردستان را بر خود آراسته است. عاشق ۴ بخش کوردستان و خلقها ویان.
ویان، سوگند انتقام است؛ در هر کلمه خود، جان و پاسخی تند در برابر سکوت، بیتفاوتی، انزوا و منزوی کردن است...
به همین دلیل ویان میگفت، «آتشفشان نیز زمان فوران خود را میداند که چگونه و کجا فوران کند، چگونه خشم خود را نشان دهد و سزای انسانهای روسیاه (اهریمن) و بیوفا را بدهد.»
فوریهای که با همه ابرهای سیاه خود آسمان را احاطه کرده بود، در برابر عملیات ویان شکست خورد. فریادی در سراسر خاک پیچید و همه باورها را در خشم خود، که حتی با نگاههایش ابرهای تاریک غم و ترسی را که در اطراف پخش شده بود تکه تکه میکرد، در هم پیچید.
و ویان در اوج زندگی کوههایی که لحظه به لحظه با خورشید برای انسانیت بهره میآفریدند، پاسخی قدرتمند و همیشگی میشد که همیشه در دستان مبارزان و مقاومین فدایی آپویی میماند. ویان میگفت: «من به عنوان کودکی از طبیعت و ذرهای کوچک از جهان میگویم که باید قوانین و معیارهای یک زندگی مقدس را محقق کنم؛ به زندگی خود معنا ببخشم. من به این باور دارم که مانند درخت میوهای که زمان آن رسیده است محصولی به مردم رنج کشیده خود بدهم، امیدی برای کودکانی باشم که دستهایشان رو به هواست و رویاهایشان خفه شده است. حتی اگر کوچک و کم هم باشد، میخواهم اتمی شوم و مولکولها آزادی زنان رنج کشیده را پیش ببرم. مهمتر از همه، شمعی شوم در میان شمعهای اطراف جزیره امرالی. دیگر وقت آن رسیده است که پاسخی برای دولتهای سلطهگر، مردان زورگو و دروغگو باشم. برای همین شب ۱۵ فوریه را شب مجازات آنها قرار میدهم و مانند آتشفشانی نفرت درون قلبم را فوران میدهم.»
ویان نور میشد... فریاد آزادی میشد که اسیر نمیشود. رهبر همه زیباییهای جهان. آن رهبری که در برابر همه سلطهگران و حاکمان ناخیرخواه سر بلند کرد و نظام پوسیده آنها را زیر و رو کرد...
ویان... نمادی از صداقت، وفاداری و مبارزه علیه سکوت... مبارز آزادی که در رویاهای کودکان کوردستان بادبادکهایی از جنس بالهای آزادی به آنها هدیه میدهد. نام خود را ویان معرفی میکرد؛ نام «اراده و عزم.»
امروز در کوردستان صدها کودک کورد که ویان نامیده شدهاند، در میان زیبایی لبخند ویان و حسرت او به رهبر آپو بزرگ میشوند. آنها با امید در آغوش گرفتن رهبر آپو با احساسات ویان، زندگی شرافتمندانهای را در همه لحظات زندگی تجربه میکنند...
و مانند سخن ویان به رهبری: «در پایان سلام، عشق و حسرت دیدار خود را به شما ابراز میکنم. رهبر من این را هم فراموش نکنید که من خیلی دلتنگ شما هستم، خیلی دلتنگ شما هستم...»