محمود شاکار: تنها بدیل مدرنیته کاپیتالیستی، مدرنیته دمکراتیک است

محمود شاکار حقوقدان و وکیل مدافع رهبر خلق کورد اعلام نمود که در مقابله با مدرنیته کاپتالیستی که خاورمیانه را به میدانی خونین تبدیل کرده است، تنها آلترناتیف مدرنیته دمکراتیک است که رهبر حزب کارگران کوردستان، عبدالله اوجالان نمایندگی آن را بر عهده دارد.

به دلیل سیاستهایی که از سوی نیروهای جهانی اعمال می‌شوند، دامنه بی‌ثباتی‌ها روز به روز در خاورمیانه گسترش می‌یابد. کسانی که می‌خواهند خود راه حلی نیز ارائه دهند از سوی این نیروها به عنوان تهدید ملاحظه شده و تلاش می‌شود که سکوت کنند. این نیروها که نمایندگی مدرنیته سرمایه‌داری را بر عهده دارند، به منظور دست‌یابی به منافع خود عرصه زندگی بر ساکنان خلقهای منطقه را تنگ کرده و زندگی را به جهنمی برای انان بدل کرده‌اند. سیستمی که اکنون در شمال-شرق سوریه با گوشت و استخوان در حال تاسیس است، می‌تواند برای خلق‌های منطقه به امیدی عظیم بدل گردد.

به رغم وضعیت حاکم بر امرالی، مدرنیته دمکراتیک که از سوی رهبر خلق کورد مطرح شده است، نه فقط در سوریه، بلکه برای تمامی خلق‌های خاورمیانه، و در مقابل مدرنیته  سرمایه‌داری راه حل را ارائه می‌دهد. محمود شاکار وکیل شهیر کورد که سالیان درازی است وکالت عبدالله اوجالان را بر عهده دارد در رابطه با پیشنهادات مظرح شده از سوی اوجالان برای حل مسئله کورد و کل خاورمیانه، با خبرگزاری مزوپوتامیا گفتگویی انجام داده است.

محمود شاکار در آغاز سخنان خود خاطرنشان ساخت که اوجالان از ابتدای حیات سیاسی خود خاورمیانه را مورد ارزیابی قرار داده است که در این راه پیشنهاداتی برای حل مشکلات خاورمیانه ارائه کرده است. وی در ادامه افزود اگر در خاورمیانه درک نگردد که چه بر سر کورد آمده است و مسئله آزادی کورد درک نگردد، امکان دست‌یابی به راه حل امکان‌پذیر نیست. مانند تمامی مشکلات دیگر، آقای اوجالان بحران خاورمیانه را بر اساس ریشه‌های تاریخی مورد بررسی قرار داده و رصد این بحران تحولات را در قاب عکسی روزانه قرار داده و دستهیابی به راه‌حل بر اساس تاریخ و جامعه تدوین کرده است. مسئله را مبنا قرار داده و مانند بحران تمدنی خاورمیانه بر زبان آورده است.

تحمیل ملت-دولت باعث نتایج ناگوار شده است

شاکار در بخش دیگری از این گفتگو اظهار داشت که  به طور خلاصه اوجالان برآمدن مدرنییته سرمایه‌داری به منطقه و نتایج برآمده از ان را مانند مسئله‌ای اساسی می‌نگرد. شاکار در این رابطه براین باور است که خصوصا تحمیل ملت-دولت بر منطقه و تقسیم سازمان‌های اجتماعی باعث شده است که نتایج ناگواری بر آن مترتب شود. او با دست گذاشتن بر مدل کنفدرال-دمکراتیک هم مانع از تجزیه شده و هم در مقابل نژادپرستی دینی-نژادی که به بخشی از بحران تبدیل شده است، راهی منعطف و گسترده را ارائه کرده است. در دفاعیات اوجالان کنفدرالیسم دمکراتیک آینده خاورمیانه است.

شاکار در بخش دیگری از گفتگوی خود اظهار داشت که اوجالان دست‌یابی به راه حل دمکراتیک و کنفدرال را برای تمامی کشورهای منطقه و خاورمیانه پیشنهاد کرده است و افزود: این راه حل همزمان می‌تواند به دمکراتیک شدن ملت-دولت نیز منتهی شود. در آخرین دیدار هیات حزب دمکراتیک خلق‌ها با آقای اوجالان می‌بینیم که ایشان برای سوریه خواستار کنفدرالیسمی دمکراتیک هستند. در مقابله با مداخلات نیروهای جهانی تغییر سیستم موجود را پیشنهاد می‌کنند. حتی پیش از مداخله در سوریه نیز خاطرنشان ساخته بود که سیستم موجود بدون تغییر نمی‌تواند خود را حفظ کند. دولت سوریه در چنان وضعیتی قرار دارد که نمی‌تواند بقای خود را ادامه دهد و در عین هیچ پروژه‌ای برای دستیابی به راه‌حل از سو نیروهای جهانی نیز در دست نیست. افرادی که طرح‌هایی را به عنوان راه‌حل ارائه می‌کنند حتی از خود رژیم نیز مرتجع‌تر هستند. برای آنکه سوریه به راه حلی صلح‌ امیز درآید صرفا یک راه‌حل جدی وجود دارد و آن نیز راه‌حل آقای اوجالان است. غیر از این موارد، تمامی پیشنهادات دیگر مباحث مرتبط به تقسیم قدرت و فرصتهاست.

ملت دمکراتیک کانون توجهات همگان است

شاکار در بخش دیگری از این گفتگو اظهار داشت که پیشنهاد راه سوم از سوی اوجالان را به عنوان نوسازی سیاست ملاحظه کرده و براین باور است که: ابعاد و سطوح این سیاست می‌تواند خلق‌ها، فرودستان، اتنیسیته‌ها و هویتهای جنسیتی را به عنوان کانونی مورد ملاحظه قرار دهد که بر اساس آن جوامع را مجددا تاسیس می‌نماید. تفکر بنیادین تمامی ملت‌ها را در کنار هم قرار داده و بر یک ملت دمکراتیک تاکید می‌کند. تا زمانیکه سیاست ذهنیت ملت جدید ایجاد نشود، من براین باور نیستم که به هیچ نحوی سیاستی جدید خلق شود. به همین دلیل است که باید خط راه سوم به عنوان سیاست ملت دمکراتیک نگریسته شود.

اوجالان در دفاعیات خود مبنی بر ملت دمکراتیک بدون هیچگونه تبعیضی میان اعتقادات، فرهنگ‌ها و ملت‌ها، تلاش می‌کند همگی آنها در کنار هم قرار گیرند و این ذهنیت را حراست می‌کند. به همین دلیل است که ملت دمکراتیک علیه ملت-دولت است. ملت دمکراتیک علیه نژادپرستی و جنگ است. ملت دمکراتیک جنگ را  نمایندگی نمی‌کند بلکه هستی انسانی را نمایندگی می‌کند. ملت دمکراتیک مبتنی بر ذهنیتی است که فرهنگ‌های مختلف را در نهادهای خودمدیریتی دمکراتیک به هم می‌رساند.

در چنین وضعیتی است که ملت دمکراتیک می‌تواند به آلترناتیف سیاست ملت-دولت بدل گردد. همزمان علیه سیاست نیروهای هزمونیک و جهانی نیز است. ملت دمکراتیک در تضاد با نیروهای هژمون قرار داشته و خواهان حفاظت، استقلال و آزادی جامعه است. این سیستم، سیستم آزادی زنان و اکولوژیست بوده و اقتصاد جمعی و حیات مشترک را در کانون توجهات خود قرار می‌دهد. راه سوم؛ غیر از حاکمیت منطقه‌ای و جهانی، راه خلق‌ها و فرودستان به شمار می‌رود.

نجات خاورمیانه در پرتو راه سوم

شاکار در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت که در مرحله کنونی غیر از سیاست ملت دمکراتیک، سیاست فرادست مدرنیته سرمایه‌داری حضور دارد؛ از همین رو مشاهده می‌شود که این سیاست با همکاری نیروهای فرادست جهانی در عراق، سوریه، ایران و ترکیه راه را بر چه مصائبی گشوده است. در عرصه‌های انسانی نیز می‌توان این مسئله را تسری داد. عملکرد سوسیالیسم رآلیستی و دمکراسی سوسیالیستی، برخورد مدرنیته کاپیتالیستی را از سر نگذرانده و آقای اوجالان نیز خاطرنشان می‌سازد که این تمامی این موارد را به دنبال هم در قتلگاه ان قرار می‌دهد. به همین دلیل راهی که خلق‌ها را مبنای عمل قرار می دهد، سیاست دمکراتیک است.

اگر تفکر اوجالان نبود اکنون از انقلاب روژآوا نیز خبری نبود

شاکار با اشاره به سیاست راه سوم اوجالان که بذرهای آن در شمال-شرق سوریه به ثمر نشسته‌اند اظهار داشت: نوع سیاست‌ورزی و تفکرات اوجالان در رابطه با ملت دمکراتیک که به عنوان راه سوم شناخته می‌شود، اگر وجود نداشت، امروز امکان نداشت که از انقلاب روژآوا و سیستم شمال-شرق سوریه سخنی به میان آید. تفکرات اوجالان در این بخش عملی شده‌اند. روژآوا نمونه‌ای است از تحقق این تفکر، و می‌بینیم که پروژه و استراتژی خط سوم چگونه براه افتاده است و چگونه چنین تاثیرات سترگی از خود برجای گذاشته است. مسئله‌ای که اکنون در شمال-شرق سوریه باعث شده است این سیستم بر پاهای خود استوار باشد تفکرات اوجالان است.

تهدیدات ترکیه ادامه می یابند

شاکار با اشاره به داعش نیز افزود: نوع برخورد داعش بسیار آشکار است؛ فقط داعش و نیروهای منطقه‌ای نیستند که به سیاستهای تحقق یافته در شمال-شرق سوریه حمله می‌کنند. در قفای موضع روسیه در حمله به عفرین و موضع امریکا در جریان حمله به سریکانی کاملا مشخص شد که از استقرار دفاع ذاتی، آزادی زنان و حیات مشترک رضایتی نداشته و آن را به عنوان تهدیدی برای خود تلقی می‌کنند. نیروهای جهانی تلاش می‌کنند که این منطقه را بی‌بنیاد کنند. و در صورتیکه شرایط مهیا شود ترکیه بدون هیچ گونه معطلی مجددا حمله می‌کند. تهدیدهای ترکیه مبنی بر نابودی این منطقه همچنان ادامه دارند.

شاکار در رابطه با شبیه‌سازی داعش با ژیتم خاورمیانه از سوی اوجالان نیز اظهار داشت: درست است. از نظر من اوجالان در اینجا می‌خواهد بگوید که داعش برای نابودی خلق‌های خاورمیانه مانند نیرویی شبه‌نظامی مورد استفاده قرار گرفته است. یعنی در گام نخست ترکیه به عنوان ماشه‌‌چکان که آزادی‌ خلق‌ها را هدف قرار می‌دهد بازی می‌کند. مشابه روندی که با هدف نابودی یهودیان در پیش گرفته شد. حمله و قتلعام علیه خلق ایزدی، حمله به کوبانی، حمله به ترکمنهای شیعی، کاکه‌ای‌ها و هویتهای متمایز این واقعیت را به خوبی عیان می‌سازد. تمامی این هویتها در معرض تهدید بزرگ دولت ترکیه به شمار می‌روند و برنامه‌ها و طرحهای مختلفی برای این مناطق در دست اجرا دارند. داعش به طور گسترده‌ای با ضعف مواجه شده است و ماموریتی که داعش برعهده گرفته بود اکنون گروههای جهادیست-سلفی متقبل شده‌اند. اکنون این مسئله به خوبی و کاملا مشهود عیان شده است. یعنی در اساس داعش خاتمه نیافت، بلکه دچار دگرگونی شد و در این میان این ترکیه است که تمامی این گروهها را به هم می‌رساند و پروژه‌هایی مانند ژیتم را برای این گروهها تعریف می‌نماید.

شاکار با خاطرنشان ساختن اقدامات ژیتم در خاورمیانه اظهار داشت: اقداماتی را توسط داعش انجام دادند، اکنون کاملا عیان شده‌اند. در گذشته نیز ژیتم خاورمیانه به بخشی از نیروهای مسلح ترکیه و نیروی سیاسی اشغالگر-استعمارگر ترکیه پیوسته بود. و اکنون نیز ترکیه از این ژیتم جدید به عنوان تهدیدی علیه سیاستهای اروپا استفاده می‌کند. اکنون نیز می‌بینیم که در لیبی و ارمنستان از این نیرو استفاده می‌کند.

به میان آمدن نیروی خلق

شاکار در بخش دیگری از سخنان خود گفت: ما از نوع برخورد نیروهای جهانی و منطقه‌ای کم سخن گفتیم. این هر دو واجد برخوردهای مشترکی هستند، می‌توانند متحد شده و علیه خلق‌ها متحد شوند. به دلیل تقسیم نیرو و منافع خود می‌خواهند که جنگ‌ها ادامه یابند. به این دلیل است که علیه هر گونه راه حلی مبتنی بر مدرنیته دمکراتیک متحد می‌شوند. اما در واقع آنچه که حایز اهمیت است نزدیک شدن خلق‌ها به یکدیگر است. این پروژه در اصل خلق‌ها را مخاطب قرار داده است. این پروژه در حملات خود علیه انقلاب روژآوا، بیش از پیش درک گردید و مهم ارزیابی شد. در سنت مبارزه کوردستان، نخستین بار بود که در این سرزمین، خلق اینگونه یکپارچه عمل نمود. این یکپارچگی پیشرفت تاریخی مهمی قلمداد می‌شود. از این طریق اثبات می‌شود که خلق با نیروی ذاتی خود می‌تواند سیستم خود را در سطح جهانی ایجاد کرده و اداره نماید.

شاکار در بخش پایانی این گفتگو اظهار داشت که پارادایم مدرنیته دمکراتیک، نمایندگی پویش انقلاب سده بیست و یکم را برعهده دارد. بدون تردید ما اکنون نیز در داخل چنین فرایندی قرار داریم. اما عملکرد انجام شده تا کنون، راه را برای حل بسیاری از مسائل و مشکلات زنان، فقرا، خلق‌های تحت ستم، کشتارها و تبعیض‌ها فراهم کرده است. و این بدین معنی است که همه با هم می‌توانیم متفقا در این مسیر حرکت نماییم.

منبع: MA