هلین امید، عضو جنبش آزادی، درباره رویدادهای پس از «فراخوان صلح و جامعه دموکراتیک» رهبر آپو و دوازدهمین کنگره پکک با شبکه تلویزیونی مدیا هابر گفتوگو کرد.
ارزیابی کامل هلین امید به شرح زیر است:
«پیش از هر چیز، عشق و احترام خود را به رهبر آپو تقدیم میکنیم و از طرف همه رفقا، احترام خود را ابراز میدارم. یاد همه شهدا، به ویژه رفقا رضا آلتون و فواد، که خبر شهادتشان در دوازدهمین کنگره پکک اعلام شد، با احترام و سپاس فراوان گرامی میدارم. به همین مناسبت، بار دیگر عهدی را که با آنها بستهایم، تکرار میکنم و قول میدهم که به آن عهد عمل خواهیم کرد.
عید قربان را به تمام مردممان تبریک میگویم. ماه ژوئن، ماه فداییان است. در شخص شهید بزرگمان، رفیق زیلان، به همه فداییان پکک سلام میفرستم و بار دیگر یاد شهدایمان را با احترام گرامی میدارم.
دوازدهمین کنگره پکک برگزار شد. پکک از زمان اولین کنگره خود، تمام نشستها و کنگرههایش را بر اساس تعیین تاریخ برگزار کرده و این را به مرحله عمل رسانده است. دوازدهمین کنگره پکک، نقطه عطفی مهم و تعیینکننده برای آینده مردم کوردستان، خلقهای منطقه و بشریت است. با تصمیماتی که گرفته شد، روند آینده را تعیین خواهد کرد. این باید به خوبی درک شود. ما در این باره قاطع هستیم و محتوای تصمیماتمان نیز همین گونه است.
کنگره پکک هنوز در حال بحث و بررسی است. در چارچوب گزارش سیاسی رهبرمان، تلاش میکنیم تا روند کنونی را درک کنیم و تصمیمات اتخاذ شده را به درستی به مرحله عمل برسانیم. هر کس باید با رویکردی صحیح به دوازدهمین کنگره پکک و تصمیمات آن بنگرد و معنای واقعی آن را درک کند.
در این چارچوب، بحثهای مهمی وجود دارد. همه در حال بحث هستند که این روند چگونه به کنگره رسید، تصمیمات کنگره چگونه گرفته شد و تأثیر آنها چه خواهد بود. مخالفان ما، حامیان ما، و مردم ما این سؤالات را میپرسند.
مشخص است که این روند چگونه آغاز شد و چگونه پیش رفت. از ماه اکتبر تاکنون، ما در یک روند بسیار گسترده قرار داریم. این زمانی است که بسیاری از احساسات و افکار در هم تنیده شدهاند. اراده بزرگی برای تغییر و تحول وجود دارد. پکک که در تاریخ ۵۲ ساله کوردستان نقش محوری ایفا کرده است، به وجود سازمانی خود پایان داد. در برنامه سیاسی و استراتژی خود تغییراتی ایجاد کرد و به مبارزه مسلحانه پایان داد. همه در تلاشند تا این را درک کنند؛ چگونه خواهد شد؟ دوست و دشمن نیز در تلاشند تا این را درک کنند.
به عنوان جنبشی تعیینکننده در معادلات خاورمیانه، ما یک بار سنگین را جابهجا کردیم. همه در تلاشند تا جایگاه خود را مطابق با این تغییر مشخص کرده و آن را درک کنند. برخی واقعاً تلاش میکنند تا بفهمند و برخی دیگر دانسته یا ندانسته سعی در تحریف آن دارند.
کسانی که آگاهانه در پی تحریف هستند، همان محافل رانتخوارند که میکوشند از این روند بهره ببرند. آنها تلاش میکنند این را به عنوان شکست پکک نشان دهند. در مقابل، کسانی که میکوشند بفهمند، در حال بحث هستند که این تغییر بزرگ چگونه یک پیشرفت دموکراتیک انقلابی را به ارمغان خواهد آورد که به نفع مردم خواهد بود.
در سال ۱۹۹۸، زمانی که توطئه بینالمللی رخ داد، دولت ترکیه دچار توهمی بزرگ شده بود. آنها در فضایی قرار گرفتند که میگفتند: 'ما آنها را تحت فشار قرار دادیم، مجبورشان کردیم، کارشان تمام شد، از بین رفتند. ما رهبر آپو را از دمشق بیرون کردیم و به دام انداختیم.' در حالی که رهبر آپو در ارزیابیهای خود قبل و بعد از آن میگفت: 'از سال ۱۹۹۲ به بعد در یک دوره انتظار قرار داشت.' مبارزه به سطحی قابل توجهی رسیده بود. موجودیت خلق کورد در خاورمیانه و کوردستان به رسمیت شناخته شده بود. احیای میهنی و تشکیل ملت کورد بر پایه دموکراتیک محقق شده بود، اما در پاسخ به مسئله آزادی، کاستیهایی وجود داشت. در حل سیاسی مسئله کورد، پیشرفتی حاصل نشده بود.
فراخوان من به کسانی که دلسوز، صادق و صمیمی هستند این است که این تاریخ را مطالعه کنند. اینکه رهبر آپو چگونه به این مرحله رسید، یک مرحله تاریخی بسیار مهم است. جدایی از راهحل دولتگرایی از همان زمان آغاز میشود.
نقطهای که امروز به آن رسیده است، نتیجه آن روند آمادگی است که رهبری در سال ۱۹۹۳ آغاز کرد و پس از سال ۲۰۰۰ در برابر توطئه بینالمللی آن را عمق بخشید. با گفتن 'آنها به وضعیتی رسیدهاند که دیگر نمیتوانند کاری انجام دهند' توسط مخالفان، این روند قابل توضیح نیست. برعکس، این یک گام بسیار بزرگ است که تأثیر خود را دارد. گامی است که موجودیت کوردها را آشکار کرد و آنها را به یک بازیگر مهم تبدیل کرد. گامی است که به مسئله زندگی مشترک کوردها با خلقهای منطقه پاسخ میدهد. تصمیمات اتخاذ شده در دوازدهمین کنگره پکک راه را برای این امر هموار میکند.
اخیراً تقریباً همه بر اساس واقعیت پکک و کوردها سیاستگذاری میکنند. در سوریه، در ایران، در عراق، در ترکیه، این وضعیت به همین گونه است. معادلات داخلی ترکیه نیز به موضعگیری در قبال مسئله کورد وابسته است. اقدامات ضد دموکراتیک داخلی، فاشیسم رو به رشد، فشار و ستم، بحران اقتصادی و پراکندگی اجتماعی داخلی نیز با مبارزه ما و روش آن ارتباط دارد. با تغییر این، ما ترکیه و خاورمیانه را تغییر میدهیم. راهحل دموکراتیک در خاورمیانه از سوی مبارزه دموکراسی جهانی یک گام بزرگ خواهد بود. ما در میانه این روند هستیم. واقعاً جای هیجان است، ما در روندی هستیم که امکان نوآوری را فراهم میکند.
ما این روند تغییر و تحول را نتیجه آمادگی ۴۰ ساله رهبرمان میدانیم. جامعه و روشنفکران ترکیه باید این روند را خوب درک کنند. این نه از سر دشواری و تنگنا، بلکه برعکس، یک گام برنامهریزیشده است.
اگر این درک نشود، بیعدالتی بزرگی رخ خواهد داد و روند وارد وضعیت دشواری میشود. نه رهبر آپو و نه ما در رویکردی نیستیم که از دولت انتظاری داشته باشیم. رهبر آپو این را به شدت نقد میکند. جامعه دموکراتیک باید خودش را سازماندهی کند، به یک قدرت تبدیل شود، و بر پایه سیاست دموکراتیک پیشرفت ایجاد کند. آزادی زنان و حقوق هویتی نیز به همین ترتیب است. ارتباط همه اینها با روند مبارزه وجود دارد. ما در حال انجام چنین تحولی هستیم؛ در شیوه مبارزه خود تغییراتی ایجاد میکنیم. این باید درک شود. اما اکنون وضعیتی نیز وجود دارد. بله، ما گامهای لازم را برداشتیم. رهبری ما با جدیت زیادی به فراخوان باغچلی در ۲۳ اکتبر نزدیک میشود. او اهمیت زیادی به این موضوع میدهد و این گونه به آن نزدیک میشود. در ترکیه، او (باغچلی) طرفی را نمایندگی میکند که بیشترین مخالفت را با ما داشت. این طرف پس از تأسیس جمهوری (ترکیه) برای توسعه ملیگرایی ترک ایجاد شده است. آنها میگویند که او بنیانگذار و معمار ملیگرایی ترک است. وقتی چنین فراخوانی از چنین طرفی میآید، یک نقطه شکست جدی در سویه (ملیگرایی) ترکیه است. رهبری ما ارزش زیادی به آن داد. ما نیز تلاش کردیم آن را درک کنیم. در برنامههای قبلی نیز اشاره کرده بودیم. چه میشود؟ (باغچلی) سپس به صلح بین کوردها و ترکها اشاره کرد و گفت: 'بدون کوردها، ترکها نمیشوند و بدون ترکها نیز کوردها نمیشوند.' یعنی ما ابراز کورد بودن را ارزشمند دانستیم. رهبری ما نیز چنین دید. و طبق این گام، ما نیز به سرعت گامهای لازم را برداشتیم. سخن باغچلی این بود: 'بگذارید سیاست بورزند، بگذارید اوجالان در مجلس سخن بگوید، از حق امید (آزادی مشروط) بهره ببرد.' این سخنان او هنوز هم مطرح هستند. یعنی روند با این آغاز شد.
البته این فراخوان در سویه دولت ترکیه، بدون پاسخ ماند. به عنوان فراخوان دولت باغچلی باقی ماند. هنوز در زمینه حق امید پیشرفتی نیست. حتی وزیر دادگستری ظاهر میشود، نمیداند چه میگوید و نمیداند راه را به چه چیزی باز میکند، از سر سردرگمی بیانیه داد. درباره قانون بیانیه داد و گفت: '(حق امید) در قانون ما نیست.' من میخواهم این را بگویم که ما گامهای لازم را برداشتیم. اکنون مرحلهای که به آن رسیدهایم، برای تحقق اینها گام برداشتیم. کاش همه چیز طبق خواسته ما پیش برود. همانطور که گفته میشود، ما همه چیز را از قبل مشخص نمیکنیم. در مقابل ما دولتی هست، ارادهای دارد، سیاستی دارد. اگر در اینها تغییری ایجاد نشود، تحقق تصمیمات ما نیز غیرممکن است. ما حتی اگر تا فردا بگوییم که سیاست دموکراتیک انجام خواهیم داد؛ تا زمانی که راه این باز نشود، چگونه این کار را انجام خواهیم داد؟ اگر رهبر آپو هنوز در امرالی زندانی بماند، این چگونه محقق خواهد شد؟ منظور فقط امرالی نیست، سیستم امرالی است. هنوز هم ملاقاتها بر اساس اجازه انجام میشوند. یعنی ملاقاتها با خواست و اجازه آنهاست. اگر اجازه بدهند، میروند؛ اگر اجازه ندهند، نمیروند. این در حالی است که ما گفته بودیم بر اساس اینکه رهبر آپو این روند را پیش ببرد، ما این گامها را برخواهیم داشت و برمیداریم.
بر اساس آزادی جسمانی (رهبر آپو) و بر اساس حق امید باید قوانین جدید وضع شوند. طرف دولتی، آکپ-مهپ، در وضعیتی نیست که بگوید 'ما توان این کار را نداریم.' هر چه بخواهند، میتوانند تصمیم آن را بگیرند. البته طرفهای دیگری هم هستند، بخشهای دیگری هم هستند. اما حکومت ترکیه همه چیز را در دست خود دارد. اگر در این زمینه گامی برداشته نمیشود، این از نیت آنها سرچشمه میگیرد. آنچه ما میگوییم و تاکید داریم، نیت واقعی آنها است. این باید مورد بررسی قرار گیرد.
واقعاً در آن فراخوان، تلاشهایی از سوی باغچلی صورت گرفت. اما در حد حرف باقی میماند. بله، ما به آن معنا میدهیم. در ترکیه پس از تشکیل جمهوری، ذهنیتی چنان ساخته شد که برای شکست دادن مبارزه ۵۰ ساله ما، یک شووینیستی عمیق ایجاد کردند. واقعاً در ذهن جامعه ترکیه، در مورد مبارزه پکک و مردم کورد دروغ ساختند. برای شکستن این دروغها و تبلیغات، اظهارات دولت باغچلی واقعاً معنادار است. چیزهایی را به لرزه میاندازد. در تفسیر تاریخ نیز چنین میگویم؛ در اظهارات دولت باغچلی، 'یک ضربه به نعل میزند، یک ضربه به میخ میزند'. ولی علیرغم این، باز هم این سخن او مهم است. میگوید: 'بدون کوردها، ترک نمیشود، بدون ترکها نیز کورد نمیشود.' قبلا رویکرد جمهوری این بود که میگفت: 'دولت ترکیه (فقط) از ترکها تشکیل شده است.' این سخن (باغچلی) به معنای پذیرش موجودیت کوردها است. آن وقت باید حقوق اساسی و قانونی داده شود. باید در قانون اساسی به رسمیت شناخته شود. این را بگویم که اینها هنوز در حد حرف هستند. همچنین تشکیل کمیسیون نیز مطرح است.
من این را بگویم که در ترکیه، مشکلی جدیتر از این مشکل وجود ندارد. اگر قرار است مجلس به چیزی علاقهمند شود، باید به این مشکل علاقهمند شود. مجلس تاکنون اینقدر با موضوعات پوچ و بیارزش مشغول شده که هیچ تأثیری باقی نمانده است. این که این کار عمدی است یا از سر نادانی انجام میشود، قابل بحث است. ما میدانیم که با سیستم ریاستی، تأثیر مجلس تضعیف شد. هرچند باز هم مجلس وجود دارد و عموم ترکیه را نمایندگی میکند. مسئله کورد که بالاتر از احزاب است، حل این مسئله و گامهایی که باید برداشته شود، نباید تنها به آکپ و مهپ واگذار شود. قطعا به این ترتیب حل نمیشود. این یک مشکل عمومی ترکیه است. در این مورد، مجلس باید شریک باشد. به همین دلیل از همان ابتدا، رهبری ما و ما پیشنهاد کردیم که باید فوراً یک کمیسیون تشکیل شود. در این زمینه ظاهراً قرار است تشکیل شود، اما تعلل وجود دارد. باید تاکنون تشکیل شده و تاکنون کار میکرد. در ترکیه بسیاری از احزاب طرفدار تشکیل کمیسیون هستند؛ اظهارات آنها اینگونه است. شاید یکی یا دو گروه مخالف باشند؛ حزب خوب و حزب ظفر در برابر این مخالفت میکنند.
بله، البته آنها تأثیر زیادی ندارند. چراکه در وهله اول، حزب اصلی اپوزیسیون، جهپ، و البته دَم پارتی موافق آن هستند. احزاب دیگر هم میخواهند که کمیسیون تشکیل و کار کند. ولی چرا این اتفاق نمیافتد؟
ما هم همین سؤال را میپرسیم: چرا نمیشود؟ در این مورد، اظهارات صریح باغچلی برای تشکیل کمیسیون وجود دارد. در این زمینه، تنها آکپ باقی مانده است. مدتی است که آکپ نمیخواهد. من نتیجهای که از این شرایط میشود گرفت را بیان میکنم. کمی شبیه به یک حساب و کتاب ریاضی شد، اما واقعیت همین را نشان میدهد. نه تمام آکپ، بلکه بخشی از آن، این روند را نمیخواهند و میخواهند جنگ ادامه یابد. در این ۲۰ سال اخیر، یک طرف رانتخوار ظهور کرده است. از رسانههای آنها گرفته تا سرمایهدارانشان، این در تابلوی سیاسی آکپ دیده میشود. در رسانهها برخی افراد هستند که از این طریق شکم خود را سیر میکنند. به کوردها و پکک ناسزا میگویند و از این به عنوان رانت استفاده میکنند. در دوران آکپ، این بخش پیشرفت کرد. قبلاً در دست ارتش بود، اکنون به دست بخش خصوصی افتاده است. میتوانم نام ببرم: بایراکتار. خلاصه اینکه، طرفی وجود دارد که نمیخواهد جنگ متوقف شود، در واقع میخواهد پکک بجنگد. طرفی هست که میخواهد جنگ ادامه یابد و خود را بر اساس آن اداره کند. میتوانم بگویم که در موضوع کمیسیون، چنین تصویری را میبینیم. به نظر میرسد که آکپ قادر به مقاومت در برابر فشارهای جامعه و همچنین فشارهای سیاسی نخواهد بود و یک کمیسیون تشکیل خواهند داد. این کمیسیون چه خواهد کرد؟ تمام قوانین لازم را وضع خواهد کرد. برای راهحل، بحث و گفتوگو خواهند کرد، مشکل را به یک مسئله اجتماعی تبدیل خواهند کرد، و آن را پیگیری خواهند کرد. در صورت لزوم، کمیسیونهای فرعی نیز تشکیل خواهند داد.
کسانی که با هم به تاریخ نگاه نکنند، نمیتوانند با هم به آینده بنگرند. یعنی تعریف ما از تاریخ و تعریف ترکیه یکسان نیست. ما باید با هم به تاریخ نگاه کنیم. باید تحقیقی باشد که حقیقت را آشکار کند. بله، اکنون ابزار اصلی آکپ چیست؟ میگوید: «زمانی که من به قدرت رسیدم، وجود کوردها را به رسمیت شناختم، تمام حقوق کوردها را دادم، و در زمینه حل مسئله کوردها کاری نمانده که انجام دهیم.» بله، تلویزیون آنها برنامه دارد، به زبان کوردی برنامه پخش میکنند. اما اینها در قانون اساسی تضمین نشدهاند. اما مردم کورد بنیانگذار اصلی جمهوری هستند، ولی ضمانت قانونی ندارند. زیرا دیدگاه آنها نسبت به تاریخ مشکلساز است. حاکمان ترکیه تاریخ را اینگونه نمیخوانند. اما ما باید به شیوهای مشترک به تاریخ نگاه کنیم. تا زمانی که روابط جوامع بر پایه ارتباطات و اتحادها شکل نگیرد، این رابطه همیشه در معرض تباهی خواهد بود. این برای تاریخ دور بود. برای تاریخ نزدیک نیز میخواهم این را بگویم، نام این فرآیند را چه گذاشتهاند؟ گذاشتهاند 'ترکیه بدون ترور'. ما قطعاً این مفهوم را رد میکنیم. شما میدانید چرا رد میکنیم. زیرا پکک عادلترین مبارزه مردم کورد است. اگر مبارزه ۴۲ ساله مردم کورد نبود، امروز هیچکس از کوردها سخن نمیگفت. یعنی اینها نیز باید آشکار شوند. ظهور پکک واکنشی در برابر انکار کوردها است. نمیدانم بازیچه آمریکا یا ابزار دست که هستند. نباید اینقدر با جامعه ترکیه شوخی کرد. اینقدر توهین نباید باشد. مردم کورد حقیقت را میدانند، واقعیت را میدانند. اما جامعه ترکیه چون ذهنش تحریف شده است، مانند دیوانهها شدهاند و حتی نمیتوانند از حقوق خود دفاع کنند. چون تاریخ را نمیدانند نمیتوانند از حقوق خود دفاع کنند. خلاصه اینکه، آن کلمه 'تروریست' حتماً باید تغییر کند. فراتر از این، باید با هم به آینده نگاه کنیم. اگر این اتفاق بیفتد، آنگاه خواهری و برادری محقق خواهد شد. قبلاً میگفتند: 'فرآیند ملی مشترک و خواهری-برادری'. میدانیم که بین کوردها و ترکها پیوند خونی وجود ندارد. هر دو ملتهای جداگانهای هستند. آن وقت خواهری و برادری بر چه اساسی محقق خواهد شد؟ بر اساس ذهنیت مشترک محقق خواهد شد. یعنی اگر در ذهنیت اشتراک ایجاد شود، خواهری و برادری محقق خواهد شد. کوردها از ریشه آریایی هستند، ترکها نیز اورال-آلتایی هستند. اما ما میگوییم میتوانیم با هم یک ملت مشترک تشکیل دهیم، آینده خود را بر اساس دموکراتیک بودن با هم بسازیم. آینده ما این را به ما نشان میدهد. قبلاً کوردها و ترکها با هم پیروز شده و با هم زندگی کردهاند. ما این را میبینیم. به همین دلیل است که رهبری همیشه از تاریخ، از آلپ ارسلان و سلجوقیان سخن میگوید. نیازی به تحریف اینها نیست. کوردها و ترکها با هم پیروز شدند. نباید گفت که در سال ۱۰۷۱ چرا ما درهای آناتولی را به روی آنها باز کردیم، و باعث باخت خود شدیم. این درست نیست. این فرآیند با موج نژادپرستی و مدرنیته سرمایهداری شکل گرفته است. کمیسیون باید برای اینها راهحل پیدا کند. کمیسیون نه تنها چگونگی برداشتن گامهای عملی را بررسی خواهد کرد، بلکه راهحلی برای این وضعیت نیز پیدا خواهد کرد. در ابتدای جمهوری ترکیه، هدف آنها ایجاد یک نژادپرستی شدید بود، اما در این زمینه موفق نشدند. اکنون نیز این را قبول میکنند و میگویند ما موفق نشدیم. بیایید قرن دوم جمهوری را با هم بسازیم. ما در این مشارکت میکنیم. این باید بر پایه ملت دموکراتیک و مشارکت بنا شود.
موضوع زمین گذاشتن سلاحها اساسیترین پرسش است. این پرسش طلایی است که همه بیشترین کنجکاوی را درباره آن دارند. گامهای لازم بر اساس فراخوان ۲۷ فوریه رهبری برداشته شد و کنگره ما نیز تصمیمات لازم را گرفت. مهمترین چیز پایان دادن به مبارزه مسلحانه علیه ترکیه بود. این تصمیم گرفته شده و در حال اجراست. ما پس از اولین فراخوان آتشبس اعلام کردیم، اما پاسخی برای آن داده نشد. تحرکات ارتش ترکیه در بسیاری از مناطق در مناطق حفاظتی مدیا ادامه دارد. حملات به تونلها ادامه دارد و شهادتها رخ میدهد.
دو روز پیش هپگ-نرچ بیانیهای صادر کرد. واقعیتی از ارتش ترکیه وجود دارد که بر جنگ اصرار دارد. ارتش به تنهایی تصمیم نمیگیرد، این نشاندهنده موضع اراده سیاسی است. این نشاندهنده رویکرد مدیریت ترکیه است. این وضعیت در همه نگرانی ایجاد میکند.
بدون برداشتن گامهای سیاسی، تا زمانی که تضمین قانونی و حقوقی فراهم نشود، تحمیل زمین گذاشتن سلاحها، تحمیل تسلیم شدن است. آیا دولت ترکیه این همه سال جنگید و هنوز پکک را نمیشناسد؟ آیا نمیداند که در پکک تسلیم شدن وجود ندارد؟ پکک بر اساس خط مقاومت ۱۴ جولای تأسیس شد. آنها نتوانستند مقاومتکنندگان زندان را تسلیم کنند. امروز، رفقای ما در بسیاری از تونلها با ارادهای فوقالعاده مبارزه میکنند. پکک و تسلیم شدن با هم همخوانی ندارند.
با وجود اینکه این را میدانند، چرا این را تحمیل میکنند؟ اگر نمیشناسند، بسیار بیکفایت هستند؛ اگر میشناسند، پس میخواهند خرابکاری کنند.
با این زحمت بسیار، روندی که عمدتاً با تلاش بزرگ رهبری ما توسعه یافته است، و هیجان، انتظار و حمایتی که در جامعه ترکیه و کوردستان وجود دارد، را میخواهند خنثی کنند. در حالی که تلاش میکنیم به دورهای جدید برای آینده ترکیه حرکت کنیم، هنوز هم با روشهای دهه ۹۰ اعلامیه پخش میکنند و خواستار تسلیم شدن هستند.
قبلاً جتهای F-16 بمباران میکردند، حالا اعلامیه پخش میکنند. این اعلامیهها نگرانیها را در مورد روند عمیقتر میکند و سؤالات را افزایش میدهد. چون روند خیلی سریع پیش میرود، جامعه کورد نگران است. کوردها هویت، عزت و اعتماد به نفس خود را با این جنگ به دست آوردند. اگر امروز میتوانند به روی دیگر ملتها نگاه کنند، به یمن جنگ شرافتمندانهای است که انجام دادند.
هیچکس نمیتواند ما را مجبور به گذاشتن سلاح کند. کسی نباید این را به معنای عقبنشینی بفهمد. فرض کنید مبارزان سلاح را زمین گذاشتند، چه میشود؟ اینها انسانهایی با آرمان هستند. انسانهای ایدهآلیستی که پیشنهادهای سیستم را رد کردهاند و میخواستهاند زندگی و دنیای جدیدی بسازند. ما یک ارتش منظم نیستیم که ترخیص شود. ما انسانهای هدفمند هستیم.
بدون بحث و فراهم کردن شرایط، تحمیلهایی مانند 'سلاحها را زمین بگذارید، تسلیم شوید، به زندان بروید' حاوی اتهام گناه است. ما گناهکار نیستیم. ما عناصری از جنبشی هستیم که عادلانهترین مبارزه تاریخ را انجام داده است. هیچکس نمیتواند با یک آپویی، با یک پککای چنین برخوردی داشته باشد.
اینگونه رویکردها و بحثها سالم نیستند. در عوض، کسانی که میخواهند صلح اجتماعی را در ترکیه توسعه دهند و ترکیه جدیدی بسازند، باید ریشه و راهحل مسئله را مورد بحث قرار دهند. فرض کنید ما سلاحها را زمین گذاشتیم. اگر این مشکل حل نشود، گروههای دیگری ظهور خواهند کرد. مشکل راهحل خود را تحمیل میکند. مشکلات اجتماعی همیشه به دنبال راهحل خود هستند، راهی برای خروج پیدا میکنند و انفجاری ایجاد میکنند. اگر میخواهیم چنین چیزهایی دوباره تکرار نشود، روند سالمی تجربه شود و به ترکیه و کوردستانی جدید تبدیل شویم، این رویکرد مهم است.
وقتی برای این شرکت در این برنامه میآمدم، گروهی از گریلاهای زن جوان همراهم بودند. از آنها پرسیدم: 'آیا سلاح را زمین میگذارید؟' گفتند: 'هرگز سلاح را زمین نمیگذاریم.' خب، در چه شرایطی نرمتر میشوید؟ رفیق 'دلژین' اینطور گفت: 'آزادی جسمانی رهبری ما باید محقق شود. رهبری ما باید این روند را اداره کند.' دومین خواسته آنها کمیسیون پارلمانی است. ترکیه باید این را مورد بحث قرار دهد. سومین مورد، به رسمیت شناخته شدن هویت کورد است. پس از این همه مبارزه، هویت کورد باید به تضمین قانونی برسد.
امروز مقامات ترک از یکی از رفقای عادی ما بپرسند، باز هم همین پاسخ را خواهند شنید.
نقص اصلی قانونهای اساسی گذشته، دموکراتیک نبودن آنها بود. اکثر آنها محصول کودتا بودند. قانونهای اساسیای بودند که از بالا دیکته شده و از مردم جدا بودند. اگر قرار است قانون اساسی جدیدی وضع شود، این باید یک قرارداد اجتماعی باشد و به شیوهای دموکراتیک شکل گیرد. باید با مشارکت همه اقشار جامعه ترکیه و از طریق بحث و تعامل ایجاد شود. بیماری اصلی قانونهای اساسی گذشته، ساختاری بود که بر پایه ملیگرایی ترکی و بقایای عثمانی بنا شده بود. این نیز ناشی از تحمیل از بالا بود.
قانون اساسی ۱۹۲۱ جایگاه ویژهای دارد. زیرا آن قانون اساسی در دورهای ایجاد شد که مبارزه رهاییبخش و مبارزات در آناتولی بسیار زنده بود و دینامیکهای ترکیه هنوز بسیار قوی بودند. اگر اشتباه نکنم، مصطفی کمال به عنوان نماینده قَرس در کنگره ارزروم شرکت میکند. یعنی نماینده یک منطقه کوردی. هویت کورد رد نشده بود و در مورد سایر ملتها نیز چنین واقعیتی وجود داشت. ساختارهای اتنیکی و باورداشتی در ترکیه زنده بودند و از روند قانون اساسی ۱۹۲۱ حمایت میکردند. اما در تمام قانونهای اساسی از ۱۹۲۴ تا به امروز، آثار کودتا دیده میشود.
به همین دلیل، قانون اساسی نباید از بالا، بلکه باید از پایین و با توسعه مردمی ساخته شود. برخی گروهها قانونهای اساسی را اسناد تغییرناپذیر میدانند، اما این اسناد چیزهایی هستند که با دست جامعه و با دست انسان ساخته میشوند. شرایط آن زمان متفاوت بود، شرایط امروز متفاوت است. فروپاشی عثمانی، جدایی ملتها بر پایه ملیگرایی، درکی محدود از دفاع را به وجود آورد که در قانون اساسی نیز منعکس شد. اما امروز جهان، منطقه و بشریت تغییر کرده است؛ این دگماتیسم و این محافظهکاری ارتجاعی است. پافشاری بر وضعیت موجود ارتجاعی است.
راهحل مسئله کورد، یک راهحل قانون اساسی و قرارداد اجتماعی است. این باید به شیوهای سالم، با مشارکت و حمایت بسیاری از گروهها و از طریق بحث و گفتگو انجام شود. قانون اساسی دموکراتیک با کمیسیون ۱۱ نفره تشکیل شده توسط آکپ، ایجاد نمیشود. این کمیسیون شاید بتواند یک پیشنویس تهیه کند، اما باید به سطحی برسد که غنا، واقعیت و ساختار اجتماعی و سیاسی جامعه ترکیه را منعکس کند. ۱۱ نفر چقدر از ترکیه را نمایندگی میکنند؟ همین هم نشان میدهد که رویکرد بالا به پایین و ژاکوبنیستی با رژیم ریاستجمهوری هنوز مؤثر است. این نیز نشان میدهد که ذهنیت اتحاد و ترقی ترکیه هنوز بر سیاست ترکیه تاثیر میگذارد.
صحنه سیاسی ترکیه در حال جوش و خروش است. اتفاقاتی که میافتد مثبت نیستند. در چنین روندی که ما تلاش میکنیم دموکراتیزاسیون ترکیه را در دستور کار قرار دهیم، اینگونه عملیات علیه حزب جمهوریخواه خلق (جهپ) روند را منفی تحت تاثیر قرار میدهد. فرض کنید جرمی یا فسادی وجود داشته باشد، البته که باید با آن مبارزه کرد، اما وضعیت فعلی فراتر از این است. حمله جدی و شدیدی علیه جهپ وجود دارد. این بر روند فعلی تاثیر منفی میگذارد.
سوال میکنیم: آیا میخواهند این روند را به شکست بکشانند یا کنترل کنند؟ در این مورد علامت سوال داریم. جهپ و سایر احزاب در مورد این روند مواضعی گرفتند. قرار بود صدای قویتری بلند شود، شاید میخواهند از این جلوگیری کنند. این یک فرضیه است، نه یک تصمیم قطعی، اما چنین شکی وجود دارد.
جهپ تاکنون در راستای دموکراتیزاسیون ترکیه فعالیت نکرده است. اگرچه از مفهوم دموکراتیزاسیون استفاده میکند، اما با ادعای اینکه حزب موسس است، به سیاستهای جنگی دولت فعلی متعهد شده است. به قدرتی تبدیل شده که آکپ را سرپا نگه میدارد. این را فقط ما نمیگوییم، اردوغان هم میگوید: 'چه خوب که چنین اپوزیسیونی وجود دارد.' اپوزیسیون جهپ، آکپ را تغذیه کرده است.
آیا آنچه امروز اتفاق میافتد مبارزه برای دموکراسی است یا نزاع بر سر قدرت؟ این سوال مهم است. در جبهه جهپ و اپوزیسیون، مبارزهای بر پایه دموکراتیزاسیون وجود ندارد. در این مورد نیز باید بگویم: شایعاتی مبنی بر توافق کوردها با آکپ در حال انتشار است. حزب برابری و دموکراسی خلقها (دم پارتی) به این پاسخ خواهد داد. ادعاهایی وجود دارد که کوردها به ائتلاف جمهور خواهند پیوست و در کنار آکپ خواهند ایستاد. چنین وضعیتی وجود ندارد.
موضع ما به عنوان جنبش آزادیبخش کوردستان روشن است: هر کس که واقعا برای دموکراتیزاسیون مبارزه میکند، ما از او حمایت خواهیم کرد. مسئله همین است. وضعیت فعلی اینگونه نیست. استراتژی جهپ برنده شدن در انتخابات است. هیچ موضعی برای یافتن راهحل برای مشکلات جاری ترکیه وجود ندارد.
ما در یک نقطه عطف مثبت برای تاریخ ترکیه قرار داریم. ما تلاش میکنیم این روند را به سمت مثبت هدایت کنیم. جهپ میتوانست در این روند نقش ایفا کند. به عنوان یک حزب سوسیال دموکرات، باید در تضمین قانون اساسی حضور کوردها و حل مشکل در چارچوب حقوقی و سیاسی، جلوتر از احزاب راستگرا میبود. همچنین، یکی از مسئولان تاریخی این مشکل نیز جهپ است.
اظهارات اوزگور اوزل در این زمینه منفی نیست. او میگوید از این روند حمایت میکند و در صورت تشکیل یک میز دموکراتیک، در آن شرکت خواهد کرد. اینها ارزشمند و معنادار هستند. قدرت در دست آکپ و مهپ است. آکپ تلاش میکند از این روند سود ببرد. آرای آنها کاهش یافته و میخواهند دوباره کوردها را به دست آورند. مردم کورد مردمی آزادیخواه و خواهان نوآوری هستند. دینامیسم ملت دموکراتیک همین است.
این مسئله، مسئله ترکیه است، نه احزاب. هیچ توافقی با هیچ حزبی نیز در این زمینه انجام نشده است. این یک مسئله فراتر از احزاب است. یعنی ما در مورد چیزی صحبت میکنیم که سرنوشت ملتهای ترکیه و طبقات کارگر ترکیه را در بر میگیرد. به همین دلیل، هیچ نیازی به چنین بحثهایی نیست.
اینکه 'اگر اماماوغلو داخل باشد، اوجالان هم بیرون باشد؟' این یک بحث بسیار عقبمانده است. حتی نوعی باجگیری است. این دو چیز جداگانه هستند. واقعیت اماماوغلو یک واقعیت جداگانه است. واقعیت اوجالان، واقعیت رهبر آپو، یک واقعیت بسیار جداگانه است. رهبر آپو رهبر یک خلق است. یک رهبر آزادی. ما از رهبری صحبت میکنیم که ۲۷ سال را تحت انزوای تحمیلی مطلق سپری کرده است. چنین برخوردی کاملا اشتباه است. اینها بحثهایی هستند که روند را به شدت به عقب میاندازند. جناح اپوزیسیون نیز باید در برابر اینها چنین موضعی بگیرد.
ما نمیتوانیم طرف این نزاع قدرت باشیم، مردم ما نمیتوانند. دغدغه ما چیز دیگری است. دغدغه ما این است که ترکیه جدید را واقعا بر پایه ملت دموکراتیک بنا کنیم، جامعه دموکراتیک را آشکار کنیم؛ نه اینکه از قدرت نفعی ببریم. مردم ما نیز چنین انتظاری ندارند.
اگر ما آکپ را به صورت یکپارچه نمیبینیم، جهپ را نیز همینطور نمیبینیم. همه باید این را بدانند. در درون جهپ یک انباشت دموکراتیک بسیار مهم وجود دارد. واقعا لیبرال دموکراتهایی وجود دارند که به دموکراسی ترکیه اعتقاد دارند. بخشی وجود دارد که از رسیدن ترکیه به یک استاندارد مشخص حمایت میکند. اما بخشی ملیگرا، شوونیست و ناسیونالیست نیز وجود دارد.
خط اوزگور اوزل را در این زمینه کمی جداگانه بررسی میکنیم. بله، جداگانه بررسی میکنیم. حداقل در حال حاضر اینگونه به نظر میرسد. در واقع، کسانی که از خط کلاسیک جهپ شکلگرفته پس از جمهوری دفاع میکنند، کسانی هستند که نمیخواهند جنگ پایان یابد. در میان آنها نیز به همین ترتیب سرمایهداران و گروههای ذینفع دیگری وجود دارند. یعنی آنها میخواهند وضعیت ملیگرایانه موجود در ترکیه ادامه یابد. ما میگوییم که نباید به صورت جمعی به این شکل برخورد کرد.
ما با گروههای دموکراتیک، چپ و سوسیالیستی که با آنها در ارتباط بودیم، در حد امکان همیشه این بحث را انجام دادیم. از ابتدای روند سعی کردیم اطلاعرسانی کنیم. خواستیم نظرات آنها را بگیریم. همچنین خواستیم اگر انتقاداتی دارند، مستقیما به ما منتقل کنند. مثلا اگر مواردی وجود داشت که درک نمیشد، خواستیم آنها را مستقیما با ما در میان بگذارند.
جنبش کورد تحت حمله جنگ ویژه چندجانبه قرار دارد. بودن ما در کنار رفقایمان مهم است. ما این را مهم میدانیم. ما صاحب یک خط فکری هستیم و این خط را ۵۲ سال است که ادامه میدهیم. این به معنای همراهی با ماهرها، دنیزها و ابراهیمها است. ما در کوههای کوردستان نیز همیشه سعی کردیم با بهروزرسانی آن خط، آن را زنده نگه داریم. همیشه از پرچمداران آن پرچم بودهایم. همیشه آن پرچم در دست ما بوده است.
ما یک نیروی سوسیالیست هستیم. در حال حاضر نیز از سوسیالیسم دموکراتیک دفاع میکنیم. در واقع، میتوانم بگویم؛ نه تنها مسئله ملی و مسئله هویت در کوردستان، بلکه به دنبال پاسخی برای مسئله زندگی آزاد و آزادی هستیم و اعتقاد داریم که این با سوسیالیسم محقق میشود. شعار کنگره ما چه بود؟ 'اصرار بر انسان بودن، اصرار بر سوسیالیسم است.'
یعنی در واقع اگر انسان هستی، اگر میخواهی انسان بمانی، باید سوسیالیست باشی. این به معنای یک فراخوان در سطح جهانی است. به همین معنا، جنبشهای سوسیالیست چپ ترکیه از ابتدای جمهوری تا به امروز هزینههای بسیار بزرگی دادهاند. ما یک گذشته چپ، یک گذشته مبارزه سوسیالیستی داریم. این گذشته بسیار قابل احترام و بسیار افتخارآمیز است.
روشنترین چهرهها و روشنترین دلهای ترکیه خود را در این راه فدا کردند. این یک انباشت ارزشها نیست که فراموش شود. برعکس، ما میخواهیم این شناخته شود. اگر در راهی که میرویم مشکلات و کاستیهایی وجود دارد، میخواهیم آنها را برطرف کنیم. برونرفت سوسیالیسم دموکراتیک همین است. و راهی که بر پایه جامعه دموکراتیک و فراخوان صلح در ترکیه باز میشود، مبارزهای است برای باز کردن راه مبارزه سوسیالیسم، مبارزه کارگران و مبارزه زنان. میخواهیم آن را به این مرحله برسانیم. همانطور که گفتید، کسانی هستند که این را درک میکنند. کسانی هستند که این روند را به عنوان یک لحظه تغییر و تحول میبینند. کسانی هستند که میگویند میتوانیم سیاستهای سرکوب علیه دموکراتها، چپها و سوسیالیستها را در ترکیه، نه تنها علیه کوردها، با هم بشکنیم. اما همچنین کسانی هستند که با دیدگاه دگماتیک و سوسیالیسم رئال، ناسیونالیستی، و با جستجو در راهحل دولتی به همه چیز نگاه میکنند و به همین دلیل به قضاوت میپردازند. من فکر میکنم با گذشت زمان بهتر درک خواهد شد.
رسانهها در ترکیه مستقل نیستند. در واقع، رسانههای مستقل در جهان نیز دیگر وجود ندارند. این مربوط به عملکرد سیستم سرمایهداری است. ما در عصر فرماندهی پول هستیم. حتی رهبری ما میگوید 'پول خدا شده است'. پول، خدا شده است. رسانهها در ترکیه نیز به همین معنا تحت هدایت دولت شکل میگیرند و بر همین اساس پخش میکنند.
ما با نگاه به زبان رسانهها، برآورد سیاستهای دولتی در ترکیه را انجام میدهیم. بسیاری از صاحبان آنها، همان صاحبان تاجران سلاح هستند که پیشتر به آنها اشاره کردیم. واقعا اگر این روند قرار است پیشرفت کند، رسانهها باید دهان خود را بشویند.
باید درست حرف زد، به واقعیتها احترام گذاشت، و واقعا بر اساس منافع جامعه، مردم و زنان عمل کرد. من انتظار زیادی ندارم، همین قدر را بگویم. حداقل باید به سطحی رسید که به این احترام بگذارد.
مفهوم 'ترور' این افراطیگریها در خطاب به رهبر آپو، قطعا چیزهایی نیستند که ما بتوانیم بپذیریم. اگر قرار است رابطه درستی برقرار شود، باید با این مفاهیم برقرار شود. ذهنیت با مفاهیم شکل میگیرد. چیزی که اندیشه را تعیین میکند، مفاهیم هستند. هر مفاهیمی را که استفاده کنید، آن ذهنیت را دارید. ما به زبانی جدید، به مفاهیمی جدید نیاز داریم.
این تکرار را کنار بگذارند. این همه حفظ کردن، تکرار... کمی نوآور باشند، کمی هیجان ایجاد کنند، کمی تغییر کنند. واقعا اول از همه رسانهها باید تغییر کنند. چون وقت (برنامه) کم است، میتوانم به اختصار همین را بگویم. با این زبان رسانهای، ترکیه جدیدی شکل نمیگیرد، ذهنیت جدیدی شکل نمیگیرد.
باید ماهیت مبارزهای را که در کوردستان پیش میبریم، به خوبی درک کرد. کوردستان… یعنی، شما میگویید از سطح محلی به جهانی، کوردستان چه نوع محلیتی را نمایندگی میکند؟ بدون درک این موضوع، درک تاثیری که ایجاد میکند و تاثیر مبارزهای که در اینجا انجام میشود، واقعا ممکن نیست. این جغرافیا، این سرزمینها، این مردم… اولین مردم تاریخ… اجتماع در اینجا شکل گرفته است، در این جغرافیا. بشریت در اینجا زاده شده است، گهواره بشریت… به همین دلیل، تغییر و تحولی که در اینجا رخ میدهد، و تاثیر هر ایدهای که از اینجا نشأت میگیرد بر جهان، بسیار زیاد است.
بله، تحولات دیگر در جهان نیز بر ما تاثیر میگذارد، اما به طور کلی خاورمیانه، و به طور خاص جغرافیای مزوپوتامیا، همیشه برای بشریت تعیینکننده بوده است. اکنون ما دوباره چنین تاثیری را میبینیم و این در شخص رهبر آپو، به مثابه خروجی یک جهان جدید، خروجی یک جهان آزاد است. یک بُعد این است؛ تاریخی… یعنی وقتی به ریشههای تاریخ میرویم باید این را دید.
دوم، جهان مدرن دچار انسداد شده است. مدرنیته سرمایهداری در یک بحران بسیار جدی قرار دارد. بشریت واقعا با مشکل معنا، با بحران معنا دست و پنجه نرم میکند. توجه کنید، آلن بدیو در نامهای که به رهبری مینویسد چه میگوید؟ او از تاثیری که جستجوی آزادی، عدالت و حقیقت بر او گذاشته است، صحبت میکند.
زیرا مدرنیته سرمایهداری همه چیز را تهی کرده است. توده سازههای مادی را آشکار ساخته است. از همه چیز صدای قلع (کنایه از میانتهی شدن همه چیز دارد) میآید. معنا از بین رفته است. به همین دلیل، فراخوانی که رهبری ارائه میکند، در هر انسانی که کمی وجدان و حساسیت،حساسی دارد و کمی به ریشههای خود وابسته است، بازتاب مییابد. زیرا انسان با معنا، انسان است.
من میتوانم این را بگویم: این تازه آغاز است. بله، شما هم گفتید 'قله'، اما این هنوز قله نیست. ما تازه شروع کردهایم. این دنیای فکری، این سیستم آزادی که رهبر آپو با زحمت فراوان توسعه داده و به بلوغ رسانده است، تازه راه خود را آغاز کرده است.
البته ۵۲ سال آمادگی پشت آن است. من میدانم که این توانایی تغییر جهان را دارد. این ایدهها جهان را تغییر خواهند داد. بر این اساس، روزهای هیجانانگیزی در انتظار روشنفکران، متفکران، دنیای اندیشه، سوسیالیستها و دموکراتها است. ما در یک مقطع تاریخی بسیار مهم قرار داریم.»