دولت ترکیه مدتهاست که میخواهد به یک قدرت منطقهای تبدیل شود و سیاستهای توسعهطلبانه را در خاورمیانه پیش ببرد. با حملهی حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و پاسخ اسرائیل، توازن منطقه تغییر کرد. برنامههای قدرتهای بینالمللی با اهداف هژمونیک ترکیه همسو شدند. دولت ترکیه، با هدایت دولت باغچلی، رئیس حزب حرکت ملیگرا (مهپ)، این را تهدیدی دید و در اکتبر گذشته از رهبر آپو خواسته شد تا به فعالیتها تحت نام حزب کارگران کوردستان (پکک) پایان دهد و از حق امید خود بهرهمند شود.
روندی که در ابتدا به سرعت پیش رفت، آنگونه که باغچلی اظهار داشت، ادامه نیافت. به ویژه پس از دوازدهمین کنگره پکک، دولت و حکومت شروع به سنگین کردن و طولانی کردن این روند کردند.
ما با روزنامهنگار فردا چتین در مورد گامهای باقیماندهی این روند، وضعیتهای بینالمللی و منطقهای، خطرات تاخیر در روند، ایجاد جوامع دموکراتیک و کمونهای دموکراتیک و چشمانداز سیاسی رهبر آپو صحبت کردیم.
*روند جاری و بحثهای گفتگو در ترکیه با فراخوان دولت باغچلی در ماه اکتبر آغاز شد. با وجود این گامهای سریع و غیرمنتظره، ما میبینیم که طرف دولتی مسئله را سنگین میکند و حتی آن را به دشواری میاندازد. چرا دولتی یا حکومتی که اینقدر سریع وارد روند شد، شروع به سنگین کردن مسئله کرد؟ دلیل این چیست؟
نه تنها اظهارات دولت باغچلی؛ بلکه تغییرات بسیار سریع و مهمی هم در ترکیه و هم در خاورمیانه رخ داد. در ۲۰ سال اخیر، از زمان احمد داووداوغلو، وزیر خارجه سابق، ترکیه سیاست خارجی توسعهطلبانهای را تحت عنوان «عمق استراتژیک» در پیش گرفته است. آنها میخواستند قدرت خود را دوباره به دست آورند و در سرزمینهای سابق عثمانی به بازیگر تبدیل شوند. گامهای عملی مانند توافقنامهی منطقهی اقتصادی ویژه با لیبی نیز برداشته شده است. ترکیه این سیاست را از قفقاز تا بالکان گسترش داده است. جهان چندقطبی و چند بازیگر به این وضعیت فرصت داده است. گاهی اوقات، به روسیه نزدیک شده و گاهی به اتحادیهی اروپا یا آمریکا. اما در این میان، ایالات متحده آمریکا، انگلستان و اروپا نیز برنامههای خود را اجرا کردند: سرنگونی صدام، حذف قذافی و تغییر رژیم در سوریه. هدف ترکیه برای اینکه یک بازیگر فعال در منطقه باشد، توسط این روند مهار شد.
*به همین دلیل است که شما به وضعیتی اشاره میکنید که دولت باغچلی آن را «خطرات و تهدیدات پیش روی ترکیه» مینامد؟
بله. وقتی شما یک سیاست اشغالگرانه و توسعهطلبانه را پیش میبرید، درگیری با دیگر گروههای قدرت اجتنابناپذیر میشود. مثلا، سیاستهای «ممکن است ناگهان یک شب بیاییم» که اداره خودمدیریتی تاسیس شده توسط کوردها در سوریه را هدف قرار میدهند و بمبارانهای مداوم نمونههایی از این وضعیت هستند. اما، پس از تغییر رژیم، اسرائیل واقعا خود را در سوریه مستقر کرده است. این دیگر یک پیشبینی نیست، بلکه یک واقعیت موجود است. برنامههای اسرائیل، ایالات متحده آمریکا و انگلستان در سوریه، محاسبات ترکیه را در منطقه بر هم زدند. این توازن جدید ترکیه را مجبور کرد که هوشمندانهتر عمل کند. فراخوان باغچلی نیز بر همین اساس شکل گرفت.
*روند آغاز شد اما با همان سرعت اولیه ادامه نیافت. چه چیزی تغییر کرد؟
ترکیه انتظار نداشت که تغییر در سوریه اینقدر سریع باشد. میترسید که برنامهی ایالات متحده آمریکا، انگلستان و اسرائیل آن را کنار بگذارد. به همین دلیل، همکاری با کوردها را راهی برای خروج دید. اما، هرچه روند پیش رفت، فهمید که آنقدر که میترسید، کنار گذاشته نشده است. به این ترتیب، روند را سنگین کرد.
*روابط ترکیه و اسرائیل در میدان عقبنشینی کرده است. مناطقی که ترکیه میخواست پایگاههای خود را در آنها بنا کند، بمباران شدند. این را چگونه باید تفسیر کنیم؟
سیاست تهاجمی طولانی مدت ترکیه امروز نیز ادامه دارد. اما، فروپاشی رژیم بشار اسد و عقبنشینی ایران و روسیه از سوریه، ترکیه را مستقیما با ایالات متحده آمریکا، انگلستان و اسرائیل روبرو کرد. این قدرتها میخواهند که با اجازهی آنها، ساختارهای نظامی جدیدی در سوریه ایجاد شود. بمبارانهای اسرائیل نیز بخشی از این سیاست هستند. ترکیه دیگر بر سیاستهای قدیمی و سختگیرانهی خود در سوریه اصرار نمیورزد، بلکه با شیوهای نرمتر عمل میکند.
اما تنها چیزی که ترکیه به شدت با آن مخالف است، این است که کوردها دارای موقعیتی سیاسی نباشند. این کشور چانهزنی میکند تا کوردها در مدیریت جدید دمشق که قرار است تشکیل شود، سهم برابری نداشته باشند.
*دولت باغچلی عباراتی مانند «ائتلاف کورد-ترک» و «پارادایم نوین» را به کار برد. اما حملات به دستاوردهای کوردها در میدان ادامه دارد. آیا ترکیه هنوز موضع ضد کوردی دارد؟
این روند از دینامیکهای داخلی ترکیه نشأت نگرفت؛ بلکه از شرایط بیرونی پدید آمد. ترکیه سیاست قدیمی خود را رها نکرده است، اما فهمیده که درگیری مداوم با کوردها به نفعش نیست. به همین دلیل روند آغاز شد. اما، این روند بر اساس صلح اجتماعی و خواهری-برادری پیش نرفت، بلکه بر اساس منافع معقول پیش رفت.
*چرا دستاوردهای کوردها در سوریه اینقدر دولت ترکیه را آزار میدهد؟
چنین گفتگوهایی در زمانی که طرفین صلح میخواهند پیش نمیرود، برعکس زمانی آغاز میشود که میفهمند نمیتوانند پیروز شوند. ترکیه با بهانههای منطقی به سمت صلح روی آورد. این کشور دید که کوردها در منطقه به بازیگر تبدیل میشوند.
*این سنگین کردن یا توقف چه خطراتی را ایجاد میکند؟
فراخوان باغچلی و پاسخ رهبر خلق کورد، عبدالله اوجالان، گامهای بسیار رادیکالی بودند. بازگشتی وجود ندارد. اگر به این گامها پاسخ داده نشود، به نقطهی آغاز باز خواهیم گشت. این روند معنای خود را از دست میدهد. ۸۰-۹۰ درصد از احزاب سیاسی در ترکیه از این روند حمایت کردند. احزاب کورد نیز حمایت کردند. این بستر به راحتی ایجاد نمیشود. اما، دولت ترکیه اکنون روند را سنگین میکند. این وضعیت یک خطر جدی ایجاد میکند.
*آیا این سوءاستفاده است؟
میتوانیم آن را سوءاستفاده بنامیم. میتوانیم آن را به تعویق انداختن بنامیم. این موضعی است که با جدیت سازگار نیست.
*نه تنها سنگین کردن، بلکه حملات نیز ادامه دارد. اردوغان و اطرافیانش هنوز از عباراتی مانند «تا آخرین تروریست باقی بماند» استفاده میکنند. این را چگونه تفسیر میکنید؟
این روند دیگر آنگونه که باغچلی اظهار داشت پیش نمیرود؛ دولت این روند را سنگین کرد، به ویژه پس از دوازدهمین کنگره پکک گامهای اساسی مانند شرایط کاری رهبر خلق کورد، عبدالله اوجالان، و آتشبس مشترک برداشته نشد. دولت به دلیل ترسهای سیاسی این گامها را به تاخیر میاندازد. اما برای گریلاها، این گامها نشانهی اعتماد هستند. حملات نظامی و سیاسی دولت با روند حل و فصل در تناقض است. برای اینکه گریلاها سلاحهای خود را بر زمین بگذارند، یک بستر دموکراتیک و قانونی لازم است.
بخش دوم فردا؛ فردا چتین: تنها با تماشا کردن، از این روند نتیجهای حاصل نمیشود