هوزات: زنان سازمان‌یافته بزرگترین قدرت هستند -تکمیل شد-

بسه هوزات، رئیس مشترک شورای اجرایی ک‌ج‌ک گفت: «نه زندگی برای ساختن وجود دارد و نه مردی برای زندگی کردن» و تأکید کرد که زنان باید سازماندهی شوند، خوددفاعی خود را توسعه دهند و ابتدا برای نجات زندگی مبارزه کنند.

مصاحبه‌ی بسه هوزات رئیس مشترک ک‌ج‌ک

بسه هوزات به بیانیه مشترکی که اخیرا توسط حزب آزادی زنان کوردستان (پاژک) و جامعه زنان کوردستان (ک‌ژ‌ک) علیه جنگ و خشونت علیه زنان منتشر شده است، اشاره کرد و گفت: «یک سیاست جنایت سنگین علیه زنان در سراسر جهان وجود دارد. در جهانی که جنگ‌ها گسترش می‌یابد، خشونت و فاشیسم افزایش می‌یابد، زن‌ستیزی و تبعیض جنسی به اوج خود می‌رسد. به این معنا، زنان نمی‌توانند خود را در اختیار این نظام و مرد حاکم بگذارند. زنان در همه جا باید آگاهی و سازماندهی خود را افزایش دهند. زنان سازمان‌یافته بزرگترین قدرت هستند. یک زن سازمان‌یافته یک زن دارای خوددفاعی است. خوددفاعی یک زن از سازمان او ناشی می‌شود. اگر یک زن سازماندهی نشده باشد، نمی‌تواند از خود دفاع کند. اگر نتواند از خود دفاع کند، دائماً مورد قتل قرار می‌گیرد و دائما می‌میرد. با همه اشکالش می‌میرد.»

ارزیابی‌های بسه حوزات، رئیس مشترک شورای اجرایی کنفدرالیسم جوامع کوردستان (ک‌ج‌ک) در مورد تحولات جاری که از تلویزیون مدیا هابَر پخش شد به شرح زیر است:

«کارزار آزادی برای رهبری به سطح بسیار مهمی رسیده است. در واقع هم از نظر مقاومت اجتماعی و هم از نظر مبارزه حقوقی، دیپلماتیک، سیاسی و ایدئولوژیک به سطح مهمی رسیده است. اما ما باید کارزار را به سطح بالاتری ارتقا دهیم.

هدف اصلی این کارزار تضمین آزادی جسمانی رهبری است. به عبارت دیگر به معنای ایجاد شرایط سلامت، امنیت و آزادی برای رهبری است. بنابراین، این مهم نیاز به یک مبارزه بسیار جامع‌تر و بسیار بزرگتر دارد. سطح کنونی مبارزه برای رسیدن به این هدف کافی نیست.

البته مبارزه سیاسی، دیپلماتیک و حقوقی مهم است. به ویژه قوانین بین‌المللی نقض می‌شود، ترکیه قوانین خود را نقض می‌کند و هیچ قانونی در امرالی اعمال نمی‌شود. یک فقدان وجدان و بی‌اخلاقی بسیار بزرگی نسبت به رهبری موضوع بحث است. از این نظر مبارزه حقوقی نیز مهم است. اما برای حصول نتیجه در مبارزه حقوقی، سیاسی و دیپلماتیک، به یک مبارزه اجتماعی بسیار فراگیر و عظیم نیاز است. راه رسیدن به نتیجه در این زمینه مبارزه اجتماعی است. زیرا ما باید از طریق مبارزه اجتماعی و مقاومت بر دولت ترکیه فشار جدی وارد کنیم. مجدداً باید فشار اجتماعی زیادی بر شورای اروپا، سی‌پی‌تی، کشورهای اروپایی در کل و قدرت‌هایی که توطئه را اجرا می‌کنند، ایجاد کنیم تا در زمینه‌های سیاسی، دیپلماتیک و حقوقی پیشرفت‌هایی صورت گیرد و گام‌هایی بردارند و تغییر سیاست ایجاد کنند.

اروپا در حال تبدیل شدن به ابزاری برای سیاست‌های جنایتکارانه ترکیه علیه بشریت است

در شرایط کنونی، هم شورای اروپا و هم سی‌پی‌تی در سیاست‌های نسل‌کشی که توسط دولت ترکیه اجرا می‌شود، شریک هستند. آنها هیچ موضعی نسبت به ترکیه اتخاذ نمی‌کنند. ترکیه با این رویکرد و موضع‌گیری‌های شورای اروپا و سی‌پی‌تی تشویق می‌شود. به همین دلیل است که سیستم شکنجه و انزوا در امرالی ادامه دارد. بیش از سه سال است که هیچ ملاقاتی با رهبری صورت نگرفته است. نه وکلای او و نه خانواده‌اش نمی‌توانند دیدار انجام دهند. هیچ اطلاعی در رابطه با وضعیت وی دریافت نمی‌شود. این یک عمل کاملاً غیرانسانی، غیراخلاقی، غیرسیاسی، غیرقانونی و غیروجدانی است. بنابراین شورای اروپا نیز با این نگرش قانون خودش را زیر پا می‌گذارد.

ترکیه کشوری است که کنوانسیون بین‌المللی حقوق بشر را امضا کرده اما اکنون آن را زیر پا گذاشته است. ترکیه در حال حاضر هیچ قرارداد بین‌المللی را به رسمیت نمی‌شناسد و آنها را نادیده می‌گیرد. به نوعی اروپا را گروگان گرفته است. آیا این کار از طریق کارت پناهندگی انجام می‌شود؟ آیا یک توافق مخفی وجود دارد؟ آیا این سیاست پناهندگی تا امرالی هم بازتاب می‌یابد؟ آیا در قبال اینکه پناهنده به اروپا فرستاده نشود، یک توافق مخفی وجود دارد که در آن اروپا به هر نوع عمل غیرانسانی در امرالی چشم‌پوشی می‌کند؟ یا آیا ابعاد دیگری هم وجود دارد؟ چندان معلوم نیست.

اما آنچه می‌بینیم و می‌دانیم این است: اروپا شریک سیاست‌های غیرانسانی ترکیه است که نه تنها غیرانسانی، بلکه جنایت علیه بشریت است. به نوعی گروگان ترکیه است. ترکیه هر کاری که بخواهد انجام می‌دهد و قوانین بین‌المللی را آن طور که می‌خواهد زیر پا می‌گذارد. بدین شکل، هم شورای اروپا و هم سی‌پی‌تی قوانین بین‌المللی را نقض می‌کنند. به عبارت دیگر، قانونی را که خودشان ایجاد کرده‌اند زیر پا می‌گذارند. آنها در انواع جنایات غیرانسانی و نسل‌کشی ترکیه شریک می‌شوند. این وضعیت قابل قبولی نیست.

ما با انتقال ایده‌های رهبری به جهان به شیوه‌ای بهتر، قوی‌تر، گسترده‌تر و توسعه هر چه بیشتر صیانت از طریق مبارزه اجتماعی، حقوقی، سیاسی، دیپلماتیک و ایدئولوژیک، کارزار آزادی برای رهبری را به طور قابل توجهی جهانی کرده‌ایم. اما ما باید با جهانی کردن کامل آن با مشارکت صدها هزار و میلیون‌ها نفر از دیگر بخش‌ها و اقشار اجتماعی، به غیر از کوردها، در این کارزار آزادی، بر شورای اروپا، کشورهای اروپایی در کل، آمریکا در کل و نیروهایی که توطئه را توسعه دادند، فشار جدی وارد کنیم. باید همه را مجبور به بازنگری و تغییر سیاست‌های خود در قبال ترکیه کرد تا این سیاست‌های نسل‌کشی، شکنجه و انزوا در امرالی پایان یابد و آزادی جسمانی رهبری محقق شود.

نیاز به یک مبارزه اجتماعی بسیار عمیق وجود دارد

به این معنا، نیاز به یک مبارزه اجتماعی واقعاً جامع و عمیق وجود دارد. برای مثال بیایید اینگونه فکر کنیم: اگر ده‌ها هزار نفر در اروپا روزها در مقابل شورای اروپا، مقابل سی‌پی‌تی تحصن کنند.

کوردها در سراسر جهان گسترش یافته‌اند، جمعیت کورد بسیار قابل توجهی در اروپا و در سراسر جهان وجود دارد. همچنین جمعیت قابل توجهی در آمریکا وجود دارد. با این حال ما دوستان بسیار ارزشمندی داریم. کارزار ۲۵ ساله "آزادی رهبر آپو، راه‌حل مسئله کورد" واقعاً دوستان بسیار ارزشمندی را برای ما به ارمغان آورده است. ما این را به ویژه در کارزار آزادی که از ۱۰ اکتبر توسعه داده‌ایم، دیدیم. این دوستان درواقع رهبری و نقش جدی در جهانی شدن این کارزار داشتند. با افزایش دوستان بیشتر و مشارکت دادن جامعه اروپایی در این کارزار... تصور کنید که ده‌ها هزار نفر در مقابل شورای اروپا، سی‌پی‌تی، دست به تحصن‌های طولانی مدت می‌زنند. من فکر می‌کنم که شورای اروپا و کل اروپا باید به نوعی صدای خود را علیه این سیاست‌های شکنجه و نسل‌کشی در امرالی بلند کنند. باید سیاست‌های خود و این روابط کثیف مورد علاقه با ترکیه را بازنگری کند و به نوعی تغییر دهد. زیرا فشار اجتماعی در اروپا بسیار موثر است.

پایه ترکیه‌ی این کارزار نیز بسیار مهم است. ما در نوروز و انتخابات محلی ۳۱ مارس دیدیم که اکنون هم در کوردستان و هم در ترکیه بر فضای ترس غلبه صورت گرفته است. زیرا این حکومت فاشیستی ضربه بسیار سختی خورد. او در واقع یک زخم کشنده دریافت کرد. آن روحیه مقاومت، اراده مقاومت و شجاعت آن تا حد زیادی در جامعه ظهور کرده است. ما باید پایه اجتماعی این کارزار را هم در ترکیه و هم در باکور کوردستان به شدت توسعه دهیم. به عنوان مثال، حتی اگر صدها هزار نفر از مردم ما مانند مقاومت وان، مانند نوروز، قیام کنند، در کوردستان، باکور کوردستان و ترکیه به سمت امرالی راهپیمایی کنند، تا وزارت دادگستری، آنکارا راهپیمایی کنند و در هر کجا که هستند موانع ایجاد کنند. اگر ده‌ها هزار، صدها هزار نفر قیام می‌کردند، انزوا در هر شهرستان، هر شهر، هر کلان‌شهر شکسته می‌شد و راه آزادی جسمانی رهبری باز می‌شد. راه بر راه‌حل دموکراتیک مسئله کورد و دمکراتیک شدن ترکیه باز می‌شود. زیرا منشأ همه مشکلات، سیاست‌های نسل‌کشی است که در حال حاضر در امرالی انجام می‌شود. آیا اگر جنگ نسل‌کشی علیه کوردها نمی‌بود، فاشیسم در ترکیه می‌توانست وجود داشته باشد؟ ممکن نیست. اگر جنگ نسل‌کشی علیه کوردها نبود، آیا این همه بی‌عدالتی، بی‌وجدانی و بی‌قانونی در ترکیه می‌توانست وجود داشته باشد؟ ممکن نیست.

آنها همچنین این قانون را لغو کردند تا علیه کوردها بجنگند و علیه کوردها نسل‌کشی کنند. در حال حاضر بی‌عدالتی، بی‌وجدانی و آلودگی وحشتناکی وجود دارد. آلودگی در سیاست، آلودگی و پوسیدگی در جامعه وجود دارد. اکنون، این سیاست‌های نسل‌کشی باید به پایان برسد تا ترکیه به طور کلی دموکراتیزه شود، عدالت و قانون برقرار شود و یک سیاست دموکراتیک و یک سیستم دموکراتیک توسعه یابد. مرکز این امرالی است. این سیستم شکنجه و انزوا در امرالی باید لغو شود. آزادی، امنیت و شرایط سلامتی رهبر آپو باید تامین شود. اگر این اتفاق بیفتد، دموکراسی، آزادی و عدالت به ترکیه خواهد آمد.

مبارزه اجتماعی در این زمینه نقش بسیار مهمی دارد. نیروهای دموکراسی ترکیه؛ اگر همه کسانی که طرفدار دموکراسی، قانون، عدالت، برابری و آزادی هستند نتوانند با قدرت در این مبارزه آزادی کوردها، کارزار برای آزادی رهبر آپو و راه‌حل دموکراتیک مسئله کورد شرکت کنند و اگر نتوانند مبارزه را با همبستگی و اتحاد انجام دهند، ترکیه را نمی‌توان از دست فاشیسم نجات داد.

در این زمینه من نیز از مردم‌مان تقاضا دارم. اگر مردم ما با روحیه وان، روح شرنخ، با روحیه نوروزی مبارزه اجتماعی را در کنار نیروهای دموکراتیک کوردستان و ترکیه به پا کنند، انزوا در امرالی شکسته خواهد شد.

آک‌پ در حال تجزیه و انحلال است

انتخابات محلی ۳۱ مارس بسیار مهم بود. این یک نتیجه سیاسی و اجتماعی است که فراتر از انتخابات محلی است. دولت فاشیستی ضربه‌ای جدی خورد و ضعیف شد. بزرگترین شهرهای صنعتی ترکیه، مکان‌های گردشگری، یعنی مکان‌هایی که سرمایه ملی در آن انباشته شده است، اکنون دست به دست شده‌اند. تقریباً همه آن به دست ج‌ه‌پ افتاد. دَم پارتی در شهرهای کوردستان نیز پیروز شد.

سایر احزاب نظام، به ویژه آک‌پ، عملاً در کوردستان از بین رفته‌اند. برندگان این انتخابات مردم کورد، مردم ترکیه، کارگران ترکیه، زنان، جوانان بودند. بنابراین دموکراسی در ترکیه با این انتخابات محلی پیروز شد. مطالبات جامعه برای دموکراسی، آزادی و عدالت پیروز شد. البته این یک نتیجه بسیار مهم است. و در نهایت این دولت فاشیستی بود که شکست خورد. بازنده آک‌پ، م‌ه‌پ و دولت فاشیست ارگنکون بود.

این پیامدهایی دربر خواهد داشت. برخی از رفقا نیز ارزیابی کردند؛ نتایجی در داخل خواهد داشت. این پیامدهایی در خارج از کشور و در سیاست خارجی خواهد داشت. این یک وضعیت اجتناب‌ناپذیر است. البته با تضعیف دولت، روابط همه وارد فاز کمی متفاوت خواهد شد و بازتاب‌های خاص خود را خواهد داشت. در حال حاضر در ترکیه آغاز شده است. به عنوان مثال، در حال حاضر یک آشفتگی جدی در داخل آک‌پ وجود دارد. کسانی که روابط بین م‌ه‌پ و آک‌پ را زیر سوال می‌برند و انتقاد می‌کنند که ائتلاف م‌ه‌پ-آک‌پ را به این نقطه رسانده است، کسانی که این را صحیح نمی‌بینند، آنها که از روابط و اتحاد با م‌ه‌پ آشفته شده‌اند، که می‌گویند آک‌پ به م‌ه‌پ تبدیل شده است و این امر منجر به شکست آک‌پ شده است. در واقع در گذشته ناآرامی‌هایی وجود داشت، اما این انتخابات باعث شد که این گروه‌ها با شجاعت بیشتری نظرات خود را بیان کنند.

اکنون بحثی در درون آک‌پ وجود دارد. اردوغان برای حفظ توده و پایگاه خود آگاهانه نگرش خودانتقادی را اتخاذ کرد. اکنون نقدها و خودانتقادات زیادی از او می‌شود. اردوغان متوجه شد که این وضعیت به جایی رسیده است که آک‌پ در حال فرسودگی است و اکنون در تلاش است تا تعدیل کند. او می‌گوید: «هیچ کس جز من نمی‌تواند از آک‌پ انتقاد کند. اگر کسی هست که از خود انتقاد کند، من هستم، اگر کسی هست که انتقاد کند، من هستم. هیچکس جز من نباید این کار را انجام دهد.» پس او یک دیکتاتور است. حتی اگر قرار باشد انتقاد کند، فقط خودش می‌تواند انتقاد کند. حتی اگر از خود انتقاد کند، فقط خودش می‌تواند از خود انتقاد کند. این در همه چیز منعکس شده است. اگر قرار باشد که دموکراسی به ترکیه بیاید، من آن را می‌آورم، هر چه بیاید، من آن را خواهم آورد. الان در حزبش همین کار را می‌کند. بنابراین راه را بر آن نقدها و خودانتقادی‌ها بست.

با این حال، این واقعیت آشفتگی و پراکندگی درون آک‌پ را از بین نمی‌برد. در واقع، آک‌پ در حال تجزیه و انحلال است. اتحاد بین آک‌پ و م‌ه‌پ، آک‌پ را به یک حزب کاملاً م‌ه‌پ محور، ضد اجتماعی، بدبین و نژادپرست تبدیل کرد. در حال حاضر، برای سال‌ها، به‌ویژه ۸-۹ سال است که اردوغان-آک‌پ سیاست‌هایی را کاملاً در راستای خط م‌ه‌پ اتخاذ کرده است. به عبارت دیگر او سیاست‌های م‌ه‌پ را اجرا می‌کند. ذهنیت م‌ه‌پ و ذهنیت دولت باغچه‌لی هر روز از زبان اردوغان بیان می‌شود. او سیاست‌های خود را عملی می‌کند.

اتحاد آک‌پ-م‌ه‌پ به آک‌پ پایان داد. او را به م‌ه‌پ تبدیل کرد و بنابراین به آن پایان داد. اکنون یک فروپاشی جدی در پایگاه مردمی‌اش وجود دارد. ظهور حزب رفاه مجدد در واقع چنین تحولی را در نتیجه جابجایی بخش‌هایی از پایه آک‌پ که ذوب شده‌اند، تجربه کرده است. این نقش بزرگی در تقویت دَم پارتی ایفا می‌کند. بخش خاصی از کوردها که از آک‌پ جدا شده‌اند نیز به دَم پارتی می‌پیوندند.

این یک قطب‌بندی فوق‌العاده در ترکیه ایجاد کرده است. در واقع سال‌هاست که بر اساس ملی‌گرایی و نژادپرستی سیاست می‌کند. الان در این انتخابات دیده شد که دیگر موثر نیست. طرح فروپاشی که ۸-۹ سال است ادامه دارد نیز فروپاشید. بنابراین، این سیاست‌های نسل‌کشی و فاشیستی شکست خورده است. فاشیسم در این انتخابات شکست بزرگی را متحمل شد.

کوردها برای پیروزی دموکراسی تلاش کردند

البته کوردها هم پاسخ بسیار محکمی دادند. به عبارت دیگر، تا جایی که در کوردستان دنبال می‌کنیم، دَم پارتی ۸۲ شهرداری در سراسر کوردستان و ترکیه به دست آورد. این یک دستاورد بسیار مهم است. همچنین در ۱۳ شهر اولین حزب مجلس است. چهار شهر از این شهرها شهرهای بزرگ هستند. به جز آمد، مِردین و وان، دَم پارتی نیز اولین حزب پارلمان در روحا است.

جدای از آن، جاهایی بود که توسط آک‌پ غصب شد. آنها در واقع انتخابات را در بسیاری از شهرستان‌ها به ویژه شهرهای قرس، بدلیس و شرنخ غصب کردند. اراده کوردها را غصب کرد. این را در شرنخ، بدلیس و قَرس به وضوح دیدیم. ما آن را در هیلوان و بیت‌الشباب به وضوح دیدیم. با این حال، دَم پارتی اولین حزب در پارلمان در شرنخ، بدلیس، قرس و بسیاری از شهرستان‌های دیگر است. این یک موفقیت بزرگ است.

دَم پارتی در واقع هم در کوردستان و هم در ترکیه به طور تصاعدی آرای خود را افزایش داد. در ترکیه منعکس شده است. به عنوان طرف چهارم به تصویر کشیده می‌شود، اما حقیقت این گونه نیست. اجماع شهری در ترکیه به دست آمد. کوردها بسیار آگاهانه و استراتژیک بر اساس شکست دادن دولت فاشیستی رأی دادند. اما آنها این کار را با سازش و توافق انجام دادند. بنابراین، کوردها کار کردند، نیروهای دموکراتیک برای پیروزی دموکراسی تلاش کردند و فاشیسم واقعاً در اینجا نیز ضربه بزرگی خورد. اینها البته نتایج بسیار مهمی هستند. این نتایج البته پویایی جدی در جامعه را آشکار کرد. روحیه مقاومت اجتماعی و روحیه مبارزه را آشکار کرد. اراده و قدرت خود را برای انجام سیاست جسورانه و با شجاعت بیشتر در احزاب سیاسی آشکار کرد.

دَم پارتی باید در همه جا به سراغ مردم برود

جمع‌آوری و ارزیابی این نتایج برای نیروهای دموکراسی، برای مردم ترکیه و برای مردم کورد ضروری است. باید سیاستی را توسعه داد که به طور فزاینده‌ای رایج و اجتماعی شود. به عنوان مثال، این برای دَم پارتی بسیار مهم است. هر از چند گاهی از محافل مختلف انتقاداتی به دَم پارتی وارد می‌شد. البته حقیقت امر این است که آن انتقادات، به عبارت دیگر، واقعیت چندانی را منعکس نمی‌کنند. دَم پارتی یک حزب ترکیه‌ای است. این حزب اصلی مخالف است که برای دموکراسی به معنای واقعی و همچنین برای دموکراسی رادیکال مبارزه می‌کند. اکنون با توجه به این واقعیت، دَم پارتی در سراسر ترکیه دارای پایگاه اجتماعی و سیاسی است. او باید در کلان شهرهای ترکیه، شهرها، شهرک‌ها، روستاها، همه جا به سراغ مردم برود و خودش را به مردم تعریف کند. باید خود را به جامعه ترکیه و مردم ترکیه معرفی کند، بر آن تأثیر بگذارد، سازماندهی کند، پایگاهی پیدا کند و عضویت پیدا کند. این بسیار مهم است. باید به گونه‌ای باشد که در انتخابات آتی دَم پارتی در بسیاری از شهرهای ترکیه شهرداری‌ها را به دست آورد و نمایندگان زیادی را انتخاب کند. باید یک پایه سازماندهی بسیار قوی با جامعه ترکیه ایجاد کند، پایگاهی برای خود ایجاد کند و اتحادهایی با پویایی‌های اجتماعی زیاد ایجاد کند. با بسیاری از بخش‌های اجتماعی؛ این می‌تواند فرهنگی، اتنیکی، باورداشتی، کارگری، زن، جوانان باشد. باید قادر به توسعه و سازماندهی اتحادهای دموکراتیک در طیف وسیعی از زمینه‌ها باشد. اکنون زمینه برای این امر فراهم شده است. از این نظر، باید بتواند زبان، سبک، اسلوب، درک، شکل و درکی از سازمان ایجاد کند که برای کل جامعه ترکیه جذاب باشد. این بسیار مهم است.

مجدداً، در مجموع، نیروهای دموکراسی مبنای بسیار مهمی برای سازماندهی و توسعه اتحاد کار و آزادی تشکیل دادند. این باید در آینده بسیار قوی ارزیابی شود. مبنایی برای این کار وجود دارد. در این انتخابات هم دیدیم. جامعه ترکیه خواهان دموکراسی است، خواهان یک تغییر واقعاً دموکراتیک است. یک کشور قانون دموکراتیک، یک جمهوری دموکراتیک می‌خواهد. این یک زمینه اجتماعی فوق‌العاده برای سازماندهی و کار است. برای این باید بسیج شد. از این پس وظایف بسیار بزرگی بر دوش همه نیروهای دموکراتیک، به ویژه دَم پارتی که با این انتخابات پیشگام نیروهای دمکراتیک بود، خواهد افتاد. پاسخگویی به این انتظارات مردم کاملاً ضروری است.

ما باید با درک اتحادیه دموکراتیک نیروها کار کنیم

رفیق عباس روز قبل فراخوان خیلی مهمی ارائه نمود. او گفت: «جنبش صلح و دموکراسی باید در ترکیه توسعه یابد. در حال حاضر مبنای سیاسی و اجتماعی آن شکل گرفته است.» قطعا اینطور است.

ما این انتخابات را از نظر نیروهای دموکراتیک نیز دیدیم. یک پایه اجتماعی بسیار مهم ایجاد شد. در واقع، اگر اتحادیه نیروهای دموکراتیک با یک برنامه مشترک وارد این انتخابات می‌شد، دستاوردهای بسیار بیشتری حاصل می‌شد. من باور دارم. حزب کارگران ترکیه نه تنها در سَمَنداغ، که در سمنداغ نیز برنده شد. این نتایج با حمایت همه نیروهای دموکراتیک به ویژه دَم پارتی به وجود آمد. با این حال، اگر یک وحدت قدرت مشترک، اتحاد بین همه نیروهای چپ، سوسیالیست و دموکراسی، یک استراتژی، برنامه‌ریزی و برنامه مشترک وجود می‌داشت، آنها واقعاً می‌توانستند بسیاری از شهرستان‌ها و حتی برخی از استان‌های ترکیه را بدست بیاورند.

مثلا یک مثال منفی بزنم. مثلا ما ماه‌ها درسیم را پیگیری کردیم. بحث و گفتگو کردند. انتخابات درسیم با سیاست اتحاد برگزار شد. آن سیاست اتحاد در درسیم خیلی خوب به اجرا درنیامد. به نظر می‌رسد که اتحادها در مرکز درسیم کار چندانی انجام ندادند. یا خیلی کم کار می‌کردند. دَم پارتی ریاست مشترک شهرداری را بدست آورد، اما برای مثال دَم پارتی نتوانست اکثریت شورای درسیم را به دست آورد. تا جایی که دنبال می‌کنیم، شهرستان‌ها به صورت ائتلافی در اختیار اتحادها قرار گرفت. با این حال، اتحادها نتوانستند شهرستان‌ها را در هیچ یک از شهرستان‌های درسیم به جز هوزات بدست بیاورند. ج‌ه‌پ و آک‌پ این مناطق را بدست آوردند. همه شهرستان‌ها را به جز هوزات بدست آوردند. به عنوان مثال، اگر با درک مشترک از اتحاد، وحدت قدرت، برنامه و استراتژی آن وارد عمل می‌شد، اکثریت شورا در مرکز درسیم بدست دم پارتی می‌افتاد. همه مناطق نیز توسط اتحاد سوسیالیست چپ بدست آورده می‌شد. نه ج‌ه‌پ و نه آک‌پ نمی‌توانستند بدست بیاورند. این یک انتقاد بسیار جدی برای آنها است. آنها نیز خود را مورد انتقاد و خودانتقادی قرار می‌دهند.

این امر در مورد ترکیه هم همینطور است. اگر اتحادیه نیروهای دموکراتیک با یک برنامه مشترک وارد انتخابات ترکیه می‌شد، معتقدم جاهای زیادی را بدست می‌آورد. این هم از نظر مبارزه و هم از منظر مبارزه اجتماعی مصداق دارد. به عنوان مثال، وان یک مثال بسیار مهم است. با مقاومت کوردها، مقاومت، همبستگی و اتحاد نیروهای دموکراتیک ترکیه و حمایت اپوزیسیون درون نظام، موضع بسیار قوی در برابر حکومت فاشیستی پدید آمد. مجبور شد پا پس بکشد. بنابراین، اراده مردم پیروز شد، دموکراسی پیروز شد. در شخص وان تنها مردم کورد نبودند، بلکه دموکراسی ترکیه و مردم ترکیه نیز پیروز شدند. اگر نیروهای دموکراسی، ائتلاف کار و آزادی، نیروهای دموکراسی کوردستان و ترکیه در کل، با روحیه وان، با درک مشترک، با درک وحدت دموکراتیک نیروها، کار و مبارزه کنند، اگر بتوانند یک جنبش صلح و دموکراسی بزرگ توسعه دهند، اگر با اتکا بر یک مقاومت اجتماعی و مبارزه بزرگ راهپیمایی کنند، قطعاً می‌توانند نقش تعیین‌کننده و ذهنی در دموکراتیزه شدن ترکیه و دمکراتیک شدن جمهوری داشته باشند.

جامعه ترکیه به ج‌ه‌پ گفت که کدهای ۱۰۰ ساله جمهوری را تغییر دهید

ما نمی‌توانیم دموکراتیزه شدن ترکیه را به دست ج‌ه‌پ بسپاریم. ج‌ه‌پ حزبی است که این دولت ۱۰۰ ساله را پایه‌گذاری کرد. ج‌ه‌پ هنوز از ایدئولوژی رسمی دفاع می‌کند. با کدهای ایدئولوژی رسمی عمل می‌کند و سیاست ایدئولوژی رسمی را اجرا می‌کند. البته در این انتخابات محلی، جامعه ترکیه، کوردها و نیروهای دموکراتیک پیام‌های بسیار مهمی را به ج‌ه‌پ ارسال کردند. این دلیل اصلی رای آنها بود. آنها به ج‌ه‌پ گفتند که در دموکراتیک کردن جمهوری نقش داشته باشد و بر این ایدئولوژی رسمی پافشاری نکند. گفتند سیاست‌ها و کدهای صد ساله جمهوری را تغییر دهید. مردم ترکیه، جامعه ترکیه، خواهان تغییر ذهنیت، درک، برنامه و سیاست از ج‌ه‌پ هستند. ج‌ه‌پ باید به این موضوع پاسخ دهد، در غیر این صورت ج‌ه‌پ نیز به پایان می‌رسد و عمر آن کوتاه می‌شود.

بسیاری از مدیران ج‌ه‌پ، به ویژه اوزگور اوزل، در مورد دموکراتیک شدن جمهوری صحبت کردند. گفتند بله ما به جمهوریت اعتقاد داریم، جمهوری تاسیس شد و امروز ۱۰۰ سال از عمرش می‌گذرد. ما وارد دویستمین سال آن شدیم، اما نتوانستیم جمهوری را دموکراتیک کنیم. گفتند ما با این ادعا به راه می‌افتیم. آیا آنها واقعاً قادر به انجام این کار خواهند بود؟ اگر قرار باشد این کار را بکنند، مشخص است که چه باید کرد.

آیا ج‌ه‌پ با تاریخ ۱۰۰ ساله نسل‌کشی روبرو خواهد شد؟

قبل از هر چیز، ج‌ه‌پ باید پارادایم خود را تغییر دهد، ایدئولوژی رسمی و سیاست اتحادیه و ترقی را کنار بگذارد. باید سیاست‌های ۱۰۰ ساله جمهوری‌خواهی مبتنی بر انکار و نابودی کوردها را رد کند. ج‌ه‌پ باید به روشی بسیار رادیکال با آنچه که این جمهوری در طول ۱۰۰ سال با کوردها انجام داده و آنچه که سیستم دولت-ملت ترکیه انجام داده است، مقابله کند. باید با قتل‌عام شیخ سعید، نسل‌کشی درسیم و زیلان و کشتار علویان روبرو شود. تاریخ ۱۰۰ ساله جمهوری، تاریخ نسل‌کشی است. آیا ج‌ه‌پ با تاریخ ۱۰۰ ساله نسل‌کشی روبرو خواهد شد؟ آیا او عذرخواهی خواهد کرد؟ آیا او با تغییر خط‌مشی و تغییر ذهنیت خود این عذرخواهی را انجام خواهد داد؟ آیا او این کار را در قالب پاسخگو شدن در قبال مردم کورد، علویان و مردم ترکیه با یک برنامه دموکراتیک انجام خواهد داد؟ انتقاد و خودانتقادی اینگونه اتفاق می‌افتد. آیا ج‌ه‌پ با جنگ مخالفت خواهد کرد؟ این یک جنگ نسل‌کشی علیه کوردها است. آیا ج‌ه‌پ با این جنگ نسل‌کشی مخالفت خواهد کرد؟ مرکز این جنگ نسل‌کشی، سیستم انزوای شکنجه در امرالی است. آیا ج‌ه‌پ با سیستم انزوای شکنجه در امرالی مخالفت خواهد کرد؟ منشأ همه بی‌قانونی‌ها و بی‌عدالتی‌ها در ترکیه، سیستم انزوای شکنجه در امرالی است. آیا با این کار مخالفت می‌کند و موضع می‌گیرد؟ ج‌ه‌پ می‌گوید من دموکراسی، قانون و عدالت می‌خواهم. سرچشمه همه بی‌عدالتی‌ها، بی‌قانونی‌ها و فقدان دموکراسی، امرالی است. بنابراین ج‌ه‌پ باید یک سیاست، یک نگرش و یک موضع داشته باشد. او در برابر این جنگ نسل‌کشی موضع خواهد داشت. باید اینگونه عمل کند که مردم کورد، مردم ترکیه و علویان بتوانند صداقت ج‌ه‌پ را ببینند، آن را باور کنند، از آن حمایت کنند و حمایت خود را در راهپیمایی ج‌ه‌پ به سمت قدرت ارائه دهند. باید باور کنند که ج‌ه‌پ واقعاً مسئولیت مهمی در دموکراتیزه کردن جمهوری در دویستمین سال آن بر عهده گرفته است. بگویند که (ج‌ه‌پ) این تصمیم را گرفته و در این راه گام برمی‌دارد.

ج‌ه‌پ باید گام‌های مشخصی بردارد

سیاست ترکیه یک عوام‌فریبی کامل است. همه سیاستمداران ترکیه عوام‌فریب شده‌اند. در انجام عوام‌فریبی کسی به اندازه آنها مهارت ندارد. پوشاندن حقیقت، تحریف آن، دروغ گفتن، فریب دادن، گفتن کلمات زیبا اما سرانجام بدترین کارها در عمل... دیگر هیچ کسی به اینها اعتباری قائل نمی‌شود. نه کوردها، نه علویان و نه کارگران... نه نیروهای دموکراتیک کوردستان و ترکیه، نه جامعه ترکیه و نه کل مردم ترکیه به این احترام نمی‌گذارند. همه عمل می‌خواهند. گام‌های ملموس می‌خواهد. این چیزی است که انتظار می‌رود. اگر ج‌ه‌پ بتواند این را نشان دهد، البته کوردها، نیروهای دموکراتیک کوردستان و ترکیه و مردم آنها از ج‌ه‌پ برای به قدرت رسیدن حمایت خواهند کرد. اما اگر ج‌ه‌پ چنین گام‌های ملموسی برندارد، برنامه، استراتژی، سیاست، ذهنیت و عملکرد خود را به وضوح تغییر ندهد و دوباره به عصای آک‌پ تبدیل شود، مانند روند کلیچداراوغلو نخواهد بود. سیاست‌های کلیچداراوغلو نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای در بقای دولت فاشیستی آک‌پ-م‌ه‌پ ایفا کرد. نه مخالفت کرد و نه مبارزه کرد. او به آنچه گفته بود عمل کرد. آک‌پ-م‌ه‌پ گفت: "میهن-ملت-ساکاریا" و ج‌ه‌پ درست در کنار آن قرار گرفتند. اگر ج‌ه‌پ آن را تایید نمی‌کرد، مصونیت‌ها (نمایندگان پارلمانی) لغو نمی‌شدند. صلاح‌الدین دمیرتاش، فیگَن یوکسَک‌داغ، صباحات تونجَل، گلتن کیشاناک و هزاران نفر دیگر امروز در داخل (زندان) نمی‌بودند. این اتفاق با حمایت ج‌ه‌پ رخ داد. اگر ج‌ه‌پ از آن حمایت نمی‌کرد، چنین سیاست‌های طرفدار عثمانی، اشغالگر، الحاق‌گرا، استعمار و نسل‌کشی در سوریه و عراق اجرا نمی‌شد.

آیا ج‌ه‌پ واقعاً درک خود را با حرف و عمل و عمل و حرفش، عملی خواهد کرد؟ من به این دلیل این را بیان می‌کنم. مثلاً آک‌پ پس از این انتخابات محلی به دنبال چنین چیزی است تا قدرت خود را سرپا نگه دارد. اولا، ادامه نسل‌کشی، جنگ نسل‌کشی کامل علیه کوردها با گسترش و تعمیق آن. ثانیاً، برای انجام مؤثر این امر، باید با مخالفان و به ویژه با ج‌ه‌پ سازش کند و از حمایت ج‌ه‌پ اطمینان حاصل کند. به همین دلیل است که اکنون اردوغان چنین پیام‌های نرمی را به اوزگور اوزل می‌دهد. تا دیروز با صفتی تحقیرآمیز صدایش می‌زد. حالا شروع کرده به گفتن «جناب». او شروع به گفتن کرد که مشتاقانه منتظر این دیدار (با اوزگور اوزل) هستم و در این جلسه در مورد مسائل زیادی صحبت خواهم کرد. همه چیزهایی که او در مورد آن صحبت خواهد کرد، سیاست‌های نسل‌کشی علیه کوردها است. او حمایت ج‌ه‌پ از سیاست‌های نسل‌کشی علیه کوردها را می‌خواهد.

این همان چیزی است که آنرا قانون اساسی جدید می‌نمایند. او می‌خواهد برای این نظام نسل‌کشی، فاشیستی، دیکتاتوری قانون اساسی ایجاد کند. او خواهان حمایت ج‌ه‌پ برای این کار است. او از ج‌ه‌پ می‌خواهد که هر جا جنگی را به راه انداخته سکوت کند. او درخواست حمایت خواهد کرد، نه فقط سکوت. این خیلی واضح است. کلیچداراوغلو همیشه این کار را کرده است. به همین دلیل است که دولت فاشیستی آک‌پ، م‌ه‌پ، اَرگَنَکون، ۸-۹ سال است که یک جنگ نسل‌کشی همه جانبه را علیه کوردها به راه انداخته‌اند.

در ترکیه فاشیسم تمام عیار وجود دارد. ج‌ه‌پ چه خواهد کرد؟ البته این یک آزمایش برای ج‌ه‌پ است. کوردها، علویان، کارگران، یعنی جامعه دموکراتیک ترکیه، ج‌ه‌پ را با توجه زیادی نظارت می‌کند. در واقع به ج‌ه‌پ فرصت و به آن زمان می‌دهد. این روند یک فرآیند تاریخی است. این یک آزمایش برای ج‌ه‌پ است.

توضیح ما اساساً به این معنی است. این انتخابات واقعا مهم بود. بوجود آمدن زمینه‌ی دموکراتیک حداقلی که در نتیجه‌ی متحمل شدن شکست بزرگی که این حکومت فاشیستی که باعث خونریزی در جامعه ترکیه شد، همه امکانات جامعه ترکیه را وارد جنگ کرد، جامعه ترکیه را فقیر کرد، به قحطی رساند، هیچ دموکراسی، آزادی، برابری، عدالت، قانون را باقی نگذاشت و در واقع ترکیه را دچار فروپاشی کرده است، بسیار مهم است.

هر کسی باید مرحله پیش‌رو را بسیار خوب ارزیابی کند.

عراق نباید وارد بازی پروژه راه توسعه شود

دولت فاشیست آک‌پ-م‌ه‌پ مدتهاست که به دنبال جلب حمایت داخلی و خارجی برای جنگ نسل‌کشی همه‌جانبه خود علیه کوردها بوده است. یک دیپلماسی نظامی شدید به نام سیاست در حال انجام است. تلاش‌ها برای جلب حمایت قدرت‌های بین‌المللی و کشورهای منطقه‌ای در حال انجام است. تلاش می‌شود که حزب دمکرات کوردستان (پ‌دک) و نیروهای باشور نیز به طور فعال در این جنگ شرکت داده شوند. در این راستا کار فشرده زیادی وجود دارد. مذاکرات عراق‌ - جلسه‌ای که بعد از آن در واشنگتن برگزار می‌شود- با هدف حمایت از این جنگ نسل‌کشی است. نیز می‌گوید که به هولیر می‌رود. او در تلاش است تا پ‌دک را فعالتر و بیشتر در این جنگ شرکت دهد.

اجازه دهید به این نکته اشاره کنم. پروژه راه توسعه تله‌ای برای عراق است. ترکیه سیاست‌های نئوعثمانیستی، اشغالگری و زیاده‌خواهانه خود را تحت عنوان پروژه راه توسعه پنهان می‌کند. اگر عراق به دام ترفند پروژه راه توسعه ترکیه بیافتد، بازنده خواهد بود. او با دست خود به توسعه‌طلبی و اشغالگری ترکیه خدمت می‌کرد. ترکیه در هر پروژه‌ای که به سمت منطقه توسعه می‌دهد، قطعا جاه‌طلبی‌های توسعه‌طلبانه دارد. هر یک از آنها محصول ایدئولوژی نژادپرستانه است. محصول سیاست‌های نئو عثمانی است. این دقیقاً همان چیزی است که هدف آن انجام می‌شود. هیچ کمک و سودی برای مردم ترکیه، مردم منطقه و دولت‌های آن منطقه ندارد. رفقا نیز فراخوان‌های زیادی دادند. عراق نباید در این دام بیفتد. هدف ترکیه در مجموع، ایجاد میثاق ملی، ایجاد هژمونی بر عراق است. در کرکوک سازماندهی شده است. ترکمن‌ها را به شدت در کرکوک، تلعفر و موصل سازماندهی می‌کند. از لحاظ نظامی، سیاسی و اقتصادی وارد عراق شده است. تعداد زیادی شرکت، ساخت و سازهای زیادی در همه جا دایر کرده است. نیز از باج‌خواهی آبی دجله و فرات استفاده می‌کند. این کشور با سوء استفاده از موقعیت ضعیف عراق، سعی در اجرای سیاست‌های زیاده‌خواهانه و نئو‌عثمانی خود دارد. عراق نباید در این تله بیفتد. عراق دارای تاریخی است، حافظه تاریخی دارد. همانطور که می‌گویند در امپراتوری عثمانی بازی‌های (دسیسه‌های) زیادی وجود دارد. آک‌پ همچنین خود را جانشین امپراتوری عثمانی می‌داند. ترفندها، توطئه‌ها و تله‌های زیادی هم در آک‌پ و هم در دولت ترکیه وجود دارد. عراق نباید در این تله بیفتد.

جامعه باشور باید قیامت به پا کند

کوردها مقاومت می‌کنند، گریلاهای کورد مقاومت می‌کنند. هرگز این سیاست‌های اشغالگری و نسل‌کشی و استعماری را نخواهند پذیرفت. تا بحال نیز قبول نکرده است. قویا مقاومت کرد. گریلا واقعا یک حماسه نوشت. او مقاومتی باشکوه نشان داد. او ارتش ترکیه را به معنای واقعی کلمه در باتلاق قرار داد. او از این پس به قوی‌ترین، مصمم‌ترین، قاطعانه‌ترین و با اراده‌ترین روش مقاومت می‌کند. گریلا از کرامت و حیثیت خلق کورد و آزادی خلق‌ها دفاع می‌کند و فداکارانه از آنها دفاع می‌کند. او تاکنون مبارزه‌ای فداکارانه داشته و مقاومت کرده است. از این به بعد ادامه خواهد داشت. اما باز هم می‌گوییم؛ این نیروها نیز نباید در دام این ترفندهای دولت ترکیه بیفتند.

گریلاها فداکارانه در مقابل این حملات مقاومت خواهند کرد، اما مردم ما نیز باید در همه جا در برابر این حملات قویا واکنش نشان دهند. مردم ما در باشور، باشور در حال اشغال است. پ‌دک بخش بسیار مهمی از باشور را به روی اشغالگری ترکیه گشود. اینک نیز در مورد موقعیت سیاسی اقلیم صحبت می‌کند. کدام موقعیت؟ دولت ترکیه در حال حاضر موقعیت را لغو می‌کند، آیا موقعیتی باقی گذاشته است؟ جامعه باشور بایستی قیامت بپا کند. مردم بسیار شریفی در باشور هستند. پ‌دک همه کسانی را که شرافتمندانه در برابر این اشغالگری و حملات مقاومت می‌کنند و موضع می‌گیرند، یک به یک با توسعه مشارکت با دولت ترکیه قتل‌عام می‌کند. مثلاً میهن‌دوست ما به نام سَروَر که روز گذشته در منطقه برادوست به قتل رسید. خیلی از میهن‌دوستان ما قبلاً در بهدینان اینگونه قتل‌عام شدند. در همه جا قتل‌عام می‌کنند و روستاها را بمباران می‌کنند. روز قبل از آن، بار دیگر یک میهن‌دوست در منطقه آسوس به قتل رسید. برای تخلیه روستاها مدام به روستاها و خانه‌ها ضربه می‌زنند و میهن‌دوستان را قتل‌عام می‌کنند. اما مردم ما نباید در مقابل اینها پا پس بکشند. باید همه جا در مقابل آن بایستد. مثلاً اگر ده‌ها یا صدها هزار نفر در باشور قیام کنند، آیا دولت ترکیه می‌تواند برود و روستاهای باشور را بمباران کند؟ آیا او می‌تواند غیرنظامیان را قتل‌عام کند؟ آیا او جرات این کار را خواهد یافت؟ نمی‌تواند. پ‌دک در این جنگ نسل‌کشی شرکت می‌کند. مثلاً اگر احزاب باشور موضع می‌گرفتند، عکس‌العمل نشان می‌دادند و صدها هزار نفر در همه جا با مردم باشور می‌ایستادند، آیا آنوقت آنها می‌توانستند این میهن‌دوستان ارزشمند، این مردم ارزشمند و شریف را در همه جا قتل‌عام کنند؟ آیا امکان داشت؟ نخیر.

در این راستا، من از مردم ما می‌خواهم که در برابر این سیاست‌های نسل‌کشی و قتل‌عام بایستند. ترکیه در حال توسعه انفال دوم علیه مردم باشور است. من از مردم ما می‌خواهم که در برابر این موضوع موضع‌گیری کنند و بایستند.

یک زن نباید خود را به انصاف این سیستم بسپارند

هماهنگی ک‌ژک در این دوره اخیر بیانیه مهمی را ارائه کرد. این بیانیه حاوی پیام‌های بسیار مهمی بود که مبتنی بر خوددفاعی در برابر خشونت علیه زنان بود و زنان را به خوددفاعی و سازماندهی دعوت می‌کرد. یک سیاست بسیار جدی زن‌کشی در سراسر جهان وجود دارد. خشونت علیه زنان در همه جا به شدت افزایش یافته است. به خصوص ترکیه تقریبا در رتبه اول قرار دارد. بیان می‌شود که خشونت دولتی و مردانه علیه زنان در ترکیه ۱۴۰۰ تا ۱۵۰۰ درصد یا حتی بیشتر افزایش یافته است. همه جا همینطور است.

در دنیایی که جنگ‌ها گسترش می‌یابد، خشونت و فاشیسم افزایش می‌یابد، شما نمی‌توانید به چیز دیگری فکر کنید. زن‌ستیزی و تبعیض جنسی به اوج خود می‌رسد. در واقع، بزرگترین قربانیان همه جنگ‌ها زنان بوده‌اند. اکنون در بسیاری از جاها حکومت‌های فاشیستی بر کشورها حکومت می‌کنند. نظام مدرنیته سرمایه‌داری در یک بحران و هرج و مرج بزرگ قرار دارد. این یعنی جنگ، درگیری، خشونت. و این سیاست‌ها ده برابر بیشتر به خشونت علیه زنان تبدیل می‌شود. به این معنا، زنان نباید خود را به انصاف این نظام بسپارند. زن نباید خود را به انصاف مرد حاکم بسپارد. در هر جا؛ زنان در خانواده، در خیابان، در محل کار به قتل می‌رسند. توسط همسر، معشوق، دوست پسر، پدر و برادرش به قتل می‌رسد. زنان توسط فرهنگ جنسیتگرا و آن قضاوت‌های ارزشی سنتی مرتجع، مدام مورد حمله، حمله روانی قرار می‌گیرند. زنان مورد خشونت روانی قرار می‌گیرند. خشونت را نباید تنها به عنوان خشونت جسمانی محض تلقی کرد. خشونت روانی وحشتناکی بر زنان وجود دارد. این بدترین نوع خشونت است. شما از خشونت جسمانی می‌میرید، اما با نگه داشتن شما تحت جنگ روانی دائمی هزاران، صدها هزار بار شما را می‌کشد. همچنین چنین خشونت شدیدی علیه زنان در خانواده، جامعه، خیابان و محل کار وجود دارد. در واقع، سیاست‌های فاشیستی این دولت‌ها به طور مستقیم بر جامعه و مردان منعکس می‌شود. مردان همچنین مردانگی، جنسیت‌گرایی، ذهنیت، درک و رفتار مردسالاری را احیا می‌کنند و به آن دامن می زنند. این امر جنسیت‌گرایی اجتماعی را احیا می‌کند و به آن دامن می‌زند. زن را به عنوان یک شیء، یک کالایی می‌بیند، در واقع او را بیشتر به یک شیء، یک کالا تبدیل می‌کند که غرایزش را ارضا می‌کند. با ارتکاب خشونت علیه زنان، خود را روان درمانی می‌کند و عقده‌هایش را خالی می‌کند.

زنان سازمان‌یافته بزرگترین قدرت هستند

این نظام مردسالار، نظام مدرنیته سرمایه‌داری و نظام دولتی، نظام‌های دولت-ملت در واقع سیستم‌هایی با خصلت فاشیستی هستند. تمام این نظام‌ها و سیاست‌ها، آن جنسیت‌گرایی از ۵ هزار سال پیش وجود داشته است. دائماً آن را تغذیه می‌کند، آن را تولید می‌کند، آن را عمیق می‌کند، به آن سوخت می‌دهد و منیت مردانه را در مردان تحریک می‌کند. همه اینها به خشونت و قتل‌عام علیه زنان تبدیل می‌شود. بنابراین، زنان نباید خود را به انصاف نه دولت و نه مرد بسپارند. نباید خود را به انصاف این مرد، چه پدر باشد، چه شوهر، چه عاشق و چه برادر باشد، بسپارد. زنان در همه جا باید آگاهی و سازماندهی خود را افزایش دهند. زنان سازمان‌یافته بزرگترین قدرت هستند. یک زن سازمان‌یافته یک زن دارای خوددفاعی است. خوددفاعی یک زن از سازمان او ناشی می‌شود. اگر یک زن سازماندهی نشده باشد، نمی‌تواند از خود دفاع کند. اگر نتواند از خود دفاع کند، دائماً مورد قتل قرار می‌گیرد و دائما می‌میرد. با همه اشکالش می‌میرد.

وقتی به جامعه نگاه می‌کنیم؛ مثلاً ازدواج می‌کنند، مردی که با آنها ازدواج می‌کند، ۳ ماه بعد، ۱ ماه بعد، همسرش را می‌کشد. او عاشق بود، اما پس از مدتی به طرز بسیار وحشیانه‌ای به قتل رسید. و زنان واقعاً در ۲۴ ساعت شبانه روز در معرض تجاوز جنسی مردان قرار دارند. رهبری بیان داشته‌اند؛ خانه خصوصی دیگر با فاحشه‌خانه فرقی ندارد. زنان بی‌اراده و ناتوان مدام مورد تجاوز جنسی قرار می‌گیرند. داشتن خانه خصوصی این واقعیت را تغییر نمی‌دهد.

ما باید اول برای نجات زندگی مبارزه کنیم

آیا واقعاً یک زن می‌تواند در دنیایی که مردان آنقدر مسلط، زن‌ستیز و جنسیت‌گرا هستند عاشق شود؟ به عنوان مثال، آیا می‌توانید عاشق مردی شوید که دشمن شماست، مردی که بر شما مسلط است، شما را تحت کنترل خود می‌گیرد، شما را برده خود می‌بیند، شما را به عنوان خدمتکار خود می‌بیند؟ چگونه می‌توان این را عشق نامید؟ این ربطی به عشق و علاقه ندارد. زندگی در کار نخواهد بود.

رهبری همچنین بیان نمودند؛ 'عشق در جایی جستجو نمی‌شود که زندگی از دست رفته است. چون عشقی در آنجا نیست. عشق مرده است، عشق کشته شده است. اگر می‌خواهی عشق را نجات دهی، عشق بیافرینی، اگر می‌خواهی عاشق شوی، اول زندگی را نجات خواهی داد. شما زندگی‌ای خواهید ساخت که عاشقش خواهید شد، مردی خواهید ساخت که عاشقش خواهید شد. مرد آزاد، مردی که زن را برابر و آزاد می‌بیند، برای رابطه و زندگی آزاد، برابر و دموکراتیک با زنان تصمیم می‌گیرد...' زندگی با این، زندگی با زن آزاد و مرد آزاد، می‌تواند فقط یک زندگی آزاد باشد زندگی مبتنی بر اخلاق آزاد و جامعه سیاسی، مبتنی بر اخلاق و افراد سیاسی می‌تواند وجود داشته باشد.

اکنون زندگی از دست رفته است، عشق گم شده است. هیجان، عشق و شور زندگی از بین رفته است. هیچ رابطه، عشق و محبتی در این زندگی وجود ندارد.

من واقعا نمی‌فهمم چرا این زن‌ها ازدواج می‌کنند. با قاتل ازدواج می‌کنند و به سمت مرگ می‌روند. من یک روز مادری را در تلویزیون دیدم و بسیار تحت تأثیر قرار گرفتم. دخترش تازه ازدواج کرده بود و همسرش دخترش را به قتل رساند. لباس عروس دخترش را آورد وسط خیابان بنزین ریخت و آتش زد. او لباس عروسی را به دست گرفته و زنان جوان را صدا می‌کند. می‌گوید ازدواج نکنید اگر ازدواج کنید عاقبت شما اینگونه می‌شود. و می‌گوید؛ از عاقبت دخترم درس بیاموزید. بنابراین زنان ابتدا باید برای نجات زندگی مبارزه کنند. نه زندگی برای ساختن وجود دارد، نه مردی برای زندگی کردن.

در این راستا، زنان باید آگاهی خود را افزایش دهند، خود را با اراده قوی کنند، سازماندهی کنند، خوددفاعی‌شان را توسعه دهند، مبارزه کنند و زندگی خود را نجات دهند. باید یک نظام و یک زندگی آزاد، برابر، دموکراتیک ایجاد کند تا بتواند آزادانه زندگی کند. بنابراین ما نباید به چنین چیزهایی تنزل کنیم، باید سازماندهی و مبارزه کنیم. اگر این اتفاق نیفتد، در همه جا با انواع حملات روبرو خواهد شد.

البته رویداد شرنخ مهم است. به عنوان مثال، مدت‌هاست که در کوردستان موارد آزار و اذیت و تجاوز جنسی زیادی رخ داده است. صدای جامعه به گوش این نیروهای جنگ ویژه، پلیس و سربازان نرسیده بود. در حال حاضر، یک عضو جنگ ویژه، یک افسر پلیس، یک سرباز یک زن را مورد آزار و اذیت و تجاوز جنسی قرار داده است. مردم شرنخ، جوانانشان، برخاستند و آن پست‌فطرت را لینچ کردند. کاش او را می‌کشتند! واقعا درس تاریخی دادند. این باید در همه جا اتفاق بیفتد. کسی به یک زن، یک دختر، یک کودک چیزی بگوید؟ با نیت بدی به آنها بنگرد؟ چنین رفتار بدی انجام بدهد؛ نباید به او حق زندگی داد. این یک موضع بسیار مهم است. این باید در همه جا توسعه یابد. بنابراین، زنان باید در همه جا سازماندهی کنند و از خود دفاع کنند.

کارزار ژن، ژیان، آزادی فقط بدین طریق می‌تواند به نتیجه برسد. و تنها از این طریق عملی می‌شود. به عبارت دیگر، ژن، ژیان، آزادی با سازماندهی، توسعه خوددفاعی، مبارزه، ایجاد یک زندگی و نظام آزاد و دموکراتیک می‌تواند حیاتی شود و این کارزار می‌تواند موفقیت‌آمیز باشد.

جوانان باید شریک این مقاومت باشند

در نوروز، در انتخابات محلی ۳۱ مارس، زمانی که اراده وان غصب شد، موضع بسیار باشکوهی از جوانان در شرنخ، جولَمِرگ، اِلیح، روحا، یعنی تقریباً در همه جای کوردستان و ترکیه، مبارزه و مقاومت شکل گرفت. این خیلی معنادار بود. از این نظر به جوانان تبریک می‌گویم. موضع بسیار معناداری ارائه کردند. نقش جوانان در کنار زنان در دستیابی به نتیجه مقاومت وان بسیار مهم بود. ما می‌دانیم که در جولمرگ، شرنخ و سراسر منطقه بوتان یک موضع و مبارزه بسیار قوی جوانان علیه این غصب و اشغالگری وجود دارد. ما با چشم خود دیده و تماشا کردیم. این بسیار معنادار است. چنین ارتشی از جوانان در باکور کوردستان و در شهرهای ترکیه تشکیل شده است.

جوانان واقعاً پویاترین نیروهای جامعه هستند. چنانچه گفته می‌شود جوان و دلیر است. یعنی شریان خون در رگ‌هایش پویاست. از این نظر هیجان‌انگیز، پرشور، سرزنده، پویا، جسور، جستجوگر، پرشور است. همه اینها ویژگی‌های جوانان است. همه ما آن دوران جوانی را پشت سر گذاشتیم. اینها خیلی مهم هستند.

این پویایی مبارزه است. به نوعی امید آزادی است. جوانان آینده آزاد این مردم هستند. تضمین آینده آزاد هستند. از این نظر می‌توانم این را برای جوانان بگویم. جوانان در همه جا باید بسیار قوی در مبارزه برای آزادی شرکت کنند. کسی که می‌تواند به کوه بیاید باید به کوه بیاید. زنان و مردان جوان باید به مبارزه بپیوندند. باید با نشان دادن اراده و موضعی مانند مقاومت زاپ و متینا در برابر این دشمن استعمارگر و نسل‌کش، شریک این مقاومت باشند. کسانی که نمی‌توانند به باشور کوردستان و باکور کوردستان بیایند، در هر کجا که هستند می‌توانند به راحتی از کشور خود دفاع کنند. ما این را در وان، شرنخ، جولمرگ، اِلح دیدیم. جوانان در هر کجا که باشند می‌توانند به خوبی از کشور خود دفاع کنند. می‌توانند اراده بزرگی برای مقاومت، اراده برای مبارزه و دفاع از مردم خود، دفاع از زنان، آینده و ارزش‌های خود نشان دهند.

به این معنا، جوانان باید هر دستی را که علیه کودکان، زنان، سالمندان و در کل مردم ما دراز می‌کند بشکنند. ما باید به شدت با این دشمن استعمارگر و نسل‌کش مبارزه کنیم. هر مکان باید به مناطق عمل، عرصه‌های قیام تبدیل شود. باید در رساندن جامعه به حالت آرامی، پیشاهنگی بزرگی داشته باشد. اگر جوانان این کار را نکنند، چه کسی انجام خواهد داد؟ این کار جوانان است.

این رژیم استعمارگر - نسل‌کشی سیاست‌های نسل‌کشی خود را به طرق مختلف اجرا می‌کند. این دولت سیاست نسل‌کشی نظامی، اجتماعی و فرهنگی و همچنین نسل‌کشی اقتصادی، زیست‌محیطی و جوانان را به طرق مختلف اجرا می‌کند. به عنوان مثال، مواد مخدر یک سیاست تخریب علیه جوانان است. در همه جای کوردستان، در هر خیابان، دلالان مواد مخدر وجود دارد. همه افسران پلیس و سربازان فروشنده مواد مخدر هستند. برخی از آخوند‌ها و ماموران دولت را در این مسیر مورد استفاده قرار می‌دهد. همه آنها عناصر جنگ ویژه هستند. در کوردستان بچه‌های کورد را حتی آنهایی که هنوز جوان هستند را به مواد مخدر عادت می‌دهند. آنها سعی می‌کنند جوانان را به مواد مخدر عادت دهند و آنها را از مبارزه، ارزش‌ها، فرهنگ و اجتماع‌شان دور کنند. اراده جوانان را می‌شکنند، شخصیت آنها را تخریب می‌کنند، آنها را منحط و فساد می‌کنند. مواد مخدر، فحشا، تجاوز جنسی، آوارگی... ما باید در مقابل اینها بایستیم.

مثلاً طوری باشد که در هیچ خیابان کوردستان، یک پلیس، یک سرباز، یک عنصر جنگ ویژه، یک فروشنده مواد مخدر جرأت نداشته باشد مواد مخدر بفروشد. جوانان باید تمام خیابان‌های کوردستان را از دست فروشندگان مواد مخدر و نیروهای جنگ ویژه پاک کنند. تمام خیابان‌ها، میادین، محله‌ها، شهرستان‌ها و شهرهای کوردستان باید از وجود متجاوزین، عناصر جنگ روانی ویژه، بارون‌های مواد مخدر و قاچاقچیان مواد مخدر پاکسازی شود. باید به شدت با این موضوع مبارزه کنند. جوانان باید خود را سامان دهند. نیازی نیست کسی به جوانان دستور بدهد. نیازی به مدیریت جوانان نیست. جوانان ما واقعاً سیاسی‌ترین جوانان جهان هستند. جوانان کورد سیاسی‌ترین و آگاه‌ترین جوانان جهان هستند.

آنها می‌توانند به راحتی در هر مکانی سازماندهی کنند. آنها می‌توانند کمیته ایجاد کنند، مجالس ایجاد کنند، واحدهای خوددفاعی ایجاد کنند و از جامعه کورد دفاع کنند. آنها می‌توانند از زنان کورد در برابر انواع حملات دشمن دفاع کنند. آنها می‌توانند تمام خیابان‌ها، شهرها و شهرستان‌های کوردستان را از این حملات جنگ ویژه و روانی پاکسازی کنند. من معتقدم که جوانان این کار را خواهند کرد و از آنها می‌خواهم که این کار را انجام دهند.

ترکیه خواهان گسترش جنگ اسرائیل و حماس است

در پیدایش جنگ اسرائیل و حماس، مثل روز روشن است که ترکیه پشت حمله حماس است. برنامه‌ریزی شده بود که خط انرژی از هند به اسرائیل، از طریق یونان به اروپا خراب شود و این طرح خنثی شود. در عین حال، اسرائیل به تدریج روابط خود را با کشورهای عربی بهبود بخشید. او همچنین توافقاتی را انجام داد. دولت ترکیه نیز از این موضوع بسیار ناراحت شد.

ایران هم از منظر قدرت‌های بین‌المللی و هم ایالات متحده به طور فزاینده‌ای به قدرت تعیین‌کننده در منطقه تبدیل می‌شود. منطقه تا حدی از طریق اسرائیل شکل خواهد گرفت. مسیر خط انرژی نیز در حال تغییر بود. این امر درآمد اقتصادی زیادی برای اسرائیل به همراه خواهد داشت و قدرت آن را افزایش می‌دهد. موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک ترکیه نیز در پس زمینه قرار خواهد گرفت. دولت-ملت فاشیست ترکیه، رژیم استعمارگر، نسل‌کشی نتوانست این را تحمل کند یا بپذیرد. او به دنبال این بود و در آن نقش داشت.

اکنون نقش تحریک‌آمیزی در گسترش این جنگ ایفا می‌کند. مطبوعات ترکیه را دنبال کنید؛ او واقعاً در تلاش است تا جنگ بین اسرائیل و ایران در گیرد. نعره‌های جنگ سر می‌دهد. ۲۴ ساعت شبانه روز، پخش مضاعفی می‌کند. همه آنها نشریات تحریک‌آمیز هستند.

آنها به چیزی مشابه از گسترش این جنگ امیدوارند. ایران با این جنگ ضعیف خواهد شد. چون ایران را رقیب خود می‌بینند. ایران نیز یک قدرت هژمونیک در منطقه است.

هژمونی ایران را هم نمی‌پذیرد. تناقضات تاریخی نیز وجود دارد. همچنین هژمونی اسرائیل در منطقه را نمی‌پذیرد. موقعیت ژئوپلیتیک خودش در خطر است. از این نظر او خواهان تضعیف اسرائیل و ایران است. او فکر می‌کند با تضعیف این نیروها فضایی در منطقه برایش باز می‌شود. زیرا این کشور نیز یک کشور ناتو است. او فکر می‌کند که ناتو و آمریکا آن فضای خالی را با ترکیه پر خواهند کرد.

فکر می‌کند که آمریکا تمرکز و توجه خود را به شرق اقیانوس آرام، آسیای معطوف کند. حساب می‌کند که شکافی را که آمریکا در منطقه ایجاد می‌کند پر کرده و ائتلاف می‌کند. اما اگر چنین جنگی گسترش یابد، او می‌تواند حملات نسل‌کشی اسرائیل را مثال بزند و به راحتی می‌تواند از این حملات نسل‌کشی علیه کوردها در باشور، سوریه، شمال سوریه و روژاوا استفاده کند.

او محاسبه می‌کند که در قفقاز هم همین سیاست را دنبال خواهد کرد. ایران در تلاش است تا با ارمنستان در قفقاز خط (کُریدور) برقرار کند. در جاده و پل زنگازور هم کریدوری احداث خواهد شد. اینک می‌خواهد از آنجا با این کشورهای ترکی خط انرژی توسعه دهد. در جستجوی مشابه با روس‌ها، جمهوری‌های ترک و آذربایجان است.

او در جستجوی یک مسیر جایگزین است. این پروژه راه توسعه بغداد بخشی از این است. به همین دلیل است که ترکیه خواهان گسترش این جنگ است و نقش بسیار تحریک‌آمیزی را ایفا می‌کند.

نه ایران و نه اسراییل در موقعیتی نیستند که در مقابل یک جنگ همه‌جانبه ایستادگی کنند

ایران از این موضوع آگاه است. همانطور که می‌بینیم وضعیت اینگونه است. ایران هم در موقعیت قوی نیست. سال‌هاست که تحریم‌های اقتصادی علیه ایران وجود دارد. تحریم اقتصادی، تحریم تسلیحاتی، تحریم دیپلماتیک؛ به عبارت دیگر تحت تحریم چند جانبه قرار دارد. از این نظر، بحران اقتصادی جدی را تجربه می‌کند. از نظر اقتصادی در وضعیت بدی قرار دارد. همچنین اپوزیسیون سال‌ها در ایران ایستاده است. مخالفت اجتماعی بسیار قوی شده است. ناراحتی‌ها زیاد است. یک حکومت دموکراتیک می‌خواهند. مردم ایران، جامعه آنها، خواهان یک سیاست دموکراتیک و اصلاحات هستند. در سال‌های اخیر، قیام‌های ژن، ژیان، آزادی خواسته‌ای بسیار جدی برای تغییر، دگرگونی و دموکراسی‌سازی را آشکار کرده است. بنابراین نسبت به دولت فعلی بی‌اعتمادی و ناراحتی وجود دارد. در این زمینه نیز سختی وجود دارد. فشار اجتماعی هم هست. بنابراین، وقتی همه را جمع کنید، ایران در این شرایط خواهان جنگ نیست. بنابراین با دقت نزدیک می‌شود. طرفدار گسترش جنگ نیست.

از سوی دیگر، اسرائیل یک جنگ واقعی نسل‌کشی را علیه فلسطینیان به راه انداخت، اما آسیب‌های زیادی نیز متحمل شد. اسرائیل از نظر اقتصادی و نظامی سقوط کرد. در حال حاضر اسرائیل نیز بسیار ضعیف شده است. بدون حمایت آمریکا و غرب، اسرائیل نمی‌تواند زنده بماند. اسرائیل نمی‌تواند این جنگ را در غزه به راه بیندازد. این یک حقیقت است. بنابراین اسرائیل با افزایش تنش با ایران تلاش می‌کند حمایت آمریکا و غرب را به دست آورد. اما اسرائیل در شرایط کنونی در موقعیتی نیست که بتواند یک جنگ همه‌جانبه با ایران را حفظ کند. اما اگر آمریکا به این جنگ بپیوندد، ممکن است اسرائیل نیز وارد این جنگ شود. اما تا آنجا که می‌بینیم، آمریکا نیز محتاطانه به آن نزدیک می‌شود. عجله نمی‌کند. آمريكا سعی دارد مقاصد خود را كمی پنهان كند.

در واقع، در حال حاضر یک جنگ کم شدت بین اسرائیل و ایران در جریان است. وضعیت درگیری وجود دارد. اما آنها نمی‌خواهند در این مرحله این جنگ را به چنین جنگی آشکار، گسترده و همه جانبه تبدیل کنند. رویکرد دقیقی به این موضوع وجود دارد. اسرائيل و آمريكا سياستی را با هدف فرسودگی، تضعيف و انقياد ايران دنبال می‌كنند. جنگ را به عنوان بخشی از این سیاست به راه انداخته است. اما ترکیه واقعا خواهان گسترش این جنگ است. او امیدوار است که از این راه کمکی بدست آورد. فکر می‌کند به نفعش است. همچنین چنین نقش شومی ایفا می‌کند.

اما ما جنبشی علیه جنگ هستیم. مبارزه‌ای که ما انجام می‌دهیم نیز مبارزه‌ای برای دفاع مشروع است. از این نظر می‌بینیم که خونریزی بیشتر و گسترش جنگ در منطقه نه به نفع کوردها و نه به نفع خلق‌های منطقه است. مردم در نتیجه‌ی جنگ‌ها متحمل ضرر می‌شوند. این مردم واقعا از خون به تنگ آمده‌اند. این سرزمین بیش از حد از خون اشباع شده است. مردم این منطقه دیگر تحمل خونریزی را ندارند. بنابراین ما مخالف جنگ هستیم. استراتژی ما در همه جا دموکراسی است، حل مشکلات مطابق با رویکرد نظام دموکراتیک و کنفدرال است. حل مشکلات بر اساس دموکراتیک و از طریق مذاکرات سیاسی دموکراتیک است. جنگ برای مردم غیر از امپریالیست‌ها، نسل‌کشان و استعمارگران سودی ندارد. ما هم یک جنبش مردمی هستیم. بنابراین ما مخالف جنگ هستیم. این نگرش ماست.»